تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 15 1234511 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 146

نام تاپيک: 50 شخصیت برتر تاریخ بازی های ویدئویی

  1. #1
    مدیر انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Layken's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    Sillent Hill
    پست ها
    7,261

    پيش فرض 50 شخصیت برتر تاریخ بازی های ویدئویی

    The 50 Greatest Video Game Characters of All Time



    امروزه بازی های ویدئویی به یکی از بهترین و جذاب ترین راه های سرگرمی مردم دنیا تبدیل شده اند، با پیشرفت روز افزون دنیای تکلونوژی، بازی های ویدئویی که رابطه مستقیمی با این پیشرفت دارد هر روز بزرگ تر و گسترده تر می شود تا حدی که امروزه اکثریت انسان ها بیشتر اوقات رو را در تعامل با بازی ها سپری می کنند. این استقبال تا حدی بزرگ و گسترده است که حال اکثر کمپانی های سازنده وسایل ارتباطی همچون گوشی های همراه، تبلت ها و... وجود و امکان بازی کردن عناوین مختلف را در سیستم های خود به امری ضروری تبدیل کردند. اما مطمئنا این سطح گستردگی و طرفدار که همه روزه تعداد زیادی مشغول انجام بازی هستند نیاز به یک رابط، با عمق و محتوای قوی دارد و در صنعت بازی های ویدئویی این رابط شخصیتی است که قابل بازی است و بازیباز با همزاد پنداری که با شخصیت اول پیدا می کند بازی را درک کرده و از ان لذت می برد.

    شخصیت پردازی یکی از ستون های یک بازی محسوب می شود و رابطه مستقیمی با بزرگ بودن و به یادماندنی بودن بازی دارد. خیلی وقتها این شخصیت های داخل یک بازی هستند که ان بازی را به محبوبیت در بین بازیبازها میرسانند. در طول چندین دهه که از بازی های ویدئویی می گذرد شخصیت های بزرگ و کوچک زیادی متولد شدن و هر کدام در هر مقطعی به محبوبیت های زیادی در بین بازیبازها دست پیدا کردند، محوببیت هایی که حتی تا سال ها یا تا ابد از ذهن بازیبازها فراموش نخواهند شد. بنابراین در اینجا سعی کردیم تا از میان سیل بی شمار شخصیت های دنیای بازی های ویدئویی لیستی از 50 شخصیت برتر تاریخ بازی های ویدئویی جمع اوری کنیم و به آنها ارج نهیم.این شخصیت ها از بین بیش از 150 شخصیت که هر کدام از برترین ها و بزرگ ترین های صنعت گیم هستند گردآوری شده و رتبه بندی شده اند.

    گروه اول: 41 - 50 در تاریخ 20 مهر

    گروه دوم: 31 - 40 در تاریخ 21 مهر

    گروه سوم: 21 - 30 در تاریخ 22 مهر

    گروه چهارم: 11 - 20 در تاریخ 24 مهر

    گروه پنجم: 6 - 10 در تاریخ 26 مهر

    گروه هفتم: 1 - 5 در تاریخ 28 مهر
    Last edited by Layken; 21-10-2013 at 21:02.


  2. #2
    مدیر انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Layken's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    Sillent Hill
    پست ها
    7,261

    پيش فرض

    Ryu Hayabusa -50
    Ninja gaiden/1988



    ریو را می توان یکی از محبوب ترین شخصیت های دنیای گیم دانست، ریو به اندازه محبوبیتش نیز بسیار خشن است و جز خطرناک ترین مرد های صنعت گیم به حساب می اید اما از نوع مثبت. او در مبارزاتش به حریف هیچ فرصت نفس کشیدن نمی دهد و با استفاده از شمشیر خود که به ازدها شهرت دارد دشمن های خود را به تیکه های مختلف قلع و قم میکند.
    ریو یک کارکتر بسیار قدیمی است و جز پیرهای دنیای گیم محسوب می شود. اولین دوره حضور او در دنیای گیم به سال 1988 برمیگردد و بعد از ان در قسمت های مختلف تا به حال حاضر شده است.
    ریو در طول این چند سال که در قسمت های مختلف حضور داشته است چهره خود را نمایان نکرده بود تا این که در اخرین قسمت از این سری که Ninja Gaiden 3 نام داشت، ماسک از چهره خود برداشت تا گیمران دنیا بتوانند بعد از چندین سال چهره او را ببینند.
    ریو از کودکی در کنار پدرش در گروه Dragon Ninja شروع به انجام و یادگیری فعالیت های رزمی و نینجایی پرداخت تا این که پس از از دست دادن پدرش که رییس گروه Dragon بود به عنوان رئییس این گروه انتخاب شد و جانشین وی شد. ریو در مهارت های نینجایی بسیار زبردست بوده و به خوبی می توان او را برترین نینجای دنیای بازی دانست و لایق حضور در بین 50 شخصیت برتر تاریخ.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ________________________
    Jin Kazama - 49
    Tekken 3/1998



    جین یکی از اصلی ترین شخصیت های سری بازی های Tekken محسوب می شود. جین در هنرهای رزمی یک استاد است و توانایی های بسیار بالایی در انجام این حرکات دارد. او از دوران کودکی خود در کنار استاد و پدربزرگش هیهاچی میشیما به تمرین و یادگیری هنرهای رزمی پرداخت. مادر جین کازویا میشیما و پدرش جون کازاما نام دارند. جین بعد از فراگیری هنرهای رزمی برای انتقام از قاتل مادرش (اوگر) در مبارزات تیکن شرکت می کند اما درست در یک قدمی از بین بردن اوگر پدربزرگش امده و اوگر را نجات میدهد و مانع کشتن او به دست جین می شود.از آن دوران جین به پدربزرگ خود نیز به چشم یک دشمن نگاه می کند اما اینبار با داشتن یک قدرت شیطانی، قدرتمند تر و جسور تر از قبل قدرتی که که از پدرش به ارث برده است. از ان پس جین یک قدرت شیطانی به دست می اورد که با داشتن بال های مشکی بلند او را بسیار قدرتمند تر از قبل نشان میدهد. در نسخه های 5 و 6 ما دو شخصیت از جین را داریم، یکی جین با چهره و قدرت های معمولی و دیگری جین با قدرت های شیطانی که هر دو قابل بازی هستند.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ________________________
    Pyramid Head -48
    Silent Hill 2/2001


    «گناه کارها باید تاوان گناهان خود را بپردازند، اما اینبار در دنیای سایلنت هیل»

    کله هرمی، یکی از مرموز ترین، قدرتمندترین و در عین حال ترسناک ترین شخصیت هایی است که صنعت گیم به خود دیده است. مرموز به خاطر این که وقتی که در دنیای بزرگ و مه گرفته سایلنت هیل که یک قدمی جلوی خود را نمیبینیم و از حال و اینده خود بی خبریم با همچین چیزی روبرو میشیم همان جا بزرگ ترین سوال زندگی خود را از خود می پرسیم که این موجود دیگر چیست؟ قدرمتمند به خاطر این که کافیست تا به یک قدمی شما نزدیک شود و این فاصله برای کنده شدن پوستتان کفایت می کند، کله هرمی پوست بدن انسان را در ان واحد به شکل درسته می کند و این ممکن است که باعث شود تا لحظاتی زنده بمانید و عذاب و درد ناشی از بی پوست بودنتان را بچشید و اگر شانس بیارید که کم درد بکشید بدنتان را به کمک شمشیر سنگین تر از خودش به دو نیم قسمت می کند. اما ترسناک به خاطر این که زمانی حضور پیدا می کند که مه از بین رفته و اژیر خطر به صدا در می اید، دیوارها پوشش خود را از دست می دهند و فقط صدای موج رادیو طنین اندازه می شود که خبر از حضور این موجود که اقای ترس نام دارد می دهد.
    کله هرمی برای اولین بار در قسمت دوم سری بازی های سایلنت هیل حاضر شد، او هیچ وقت نمیمرد و هیچ گونه وسیله ای برای از بین بردن یا جلوگیری از پیشرفتش وجود ندارد پس هر موقع دیدیش یا فرار کنید یا منتظر بمانید تا پوستتان کنده شود.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ________________________
    Niko Belic - 47
    Grand Theft Auto IV/2008



    نیکو: "دنیا پر از آدمهای بد است، آقای مک‌رری"

    هر بار که از سری بازی های GTA نسخه جدیدی منتشر می شود در کنار ان شخصیت جدیدی نیز منتشر می شود که خوشبختانه ه رکدام از این شخصیت ها خود خود به اندازه نام بزرگ GTA محبوب و بزرگ می شوند.سال 2008 باز هم راکستار با خلق GTA IV یکی دیگر از هنرنمایی های خود را نشان داد و نیکو بلیک (Niko Belic) را به دنیای گیم معرفی کرد. نیکو در سن 30 سالگی به دعوت پسر عمویش وارد کشور امریکا شد.
    نیکو همیشه سعی می کرد تا از گذشته خود فرار کند، پدر او یک دائم الخمر بود و برادرش نیز در جنگ کشته شده بود. نیکو خود نیز در میدان جنگ شاهد خشونت های بسیار زیادی بود و حتا شاهد از دست رفتن تمامی دوستانش بود.روحیه او به کلی اسیب دیده و او را تبدیل به یک انسان خشنی کرده بود، روحیه او باعث شد تا بعد از جنگ نتواند به زندگی عادی بگردد و وارد گروه های قاچاق شد و به مدت 10 سال در این گروه ها فعالیت کرد تا این که به دعوت پسرعمویش به امریکا کشور تحقق رویاها و ارزوها سفر کرد.اما بر خلاف چیزی که فکر می کرد امریکا کشوری نبود که او در ذهنش پرورش میداد و پسرعمویش نیز بدهی های بسیاری داشت و نیکو را دعوت کرده بود تا راهی برای بهبود این وضع پیدا کند.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ________________________
    46- Manuel Calavera
    Grim Fandango/1998



    به نظر مشتری بعدی دپارتمان ما شما باشید!؟

    "Manuel ‘Manny’ Calavera کارمند ‘دپارتمان مرده ها’ در دنیایی برزخ مانند است. او مسئول فرستادن مشتری های مُرده به دیار باقیست و این سفر بسته به پرونده ی اعمال ِ هر مشتری، میتواند کوتاه و آسان و یا طولانی و دشوار باشد. Manuel که در پیدا کردن مشتری به مشکل خورده است، از مشتری های همکارش، پرونده ی مرده ای به نام Meche، که دختری دلرباست (بوده) را میدزدد و متوجه میشود Meche در زندگیش هیچ خطایی نکرده است، با این حال سفرش که میبایست با یک قطار لوکس سریع السیر به دنیای نُهم (بهشت) انجام شود سالها طول خواهد کشید. او پی میبرد که پرونده ی اعمال افراد بیگناه دستکاری میشود تا بلیط های این قطار لوکس به دنیای نهم به افراد ثروتمند فروخته شود. او در این راه از راننده و دوست دیوـَش Glottis کمک میگیرد و بیگناهان را آزاد و به عشقش Meche میرسد. این داستان در چهار Act اتفاق میافتد که هر Act در دوم نوامبر یک سال روایت میشود."
    Manuel Calavera و دنیایش همه ی آنچه است که نیستیم و نمیتوانیم باشیم. بازی کردن ِ مُرده ای که در برزخ به دنبال عشقش، و اثبات حقانیت عده ای، در تلاش برای رسیدن به بهشت است، نقطه ی مخالف ِ همزاد پنداریست. Manuel Calavera مُرده ایست که مُرده ها را عازم سفر میکند. او در این دنیای برزخی عاشق میشود، رکب میخورد، دشمنی و مهربانی و دوستی میبیند. او به دنبال Meche به شهر رویایی Rubacava میرود و در آنجا کازینوی خودش را راه می اندازد اما فکر و ذکرش کسیست که چندان نمیشناسد اما عاشق اوست و برای این راه چهار سال صبر و تلاش میکند. Manuel Calavera در یک بازی ِ Adventure حس مبارزه را برای آنچه لایق شماست، در شما زنده میکند. او تفکر میکند، شجاع است، باشرف است و غرور دارد اما خارق العاده نیست. با موسیقی ِ بینظیر و مناظر زیبا که اوج هنر Lucas Art است، شما رویا پردازی میکنید ...با مانوئل ، Day Dreaming را لمس میکنید و میبینید که زندگی در یک جایی که هیچوقت نمیتواند باشد، چقدر لذتبخش تر است. او کسیست که نبوده ایم و نخواهیم بود. Manuel Calavera در ما خاطره ای را زنده میکند که هیچ وقت نداشته ایم... چیزی شبیه به خوابهایی که همیشه به یاد میمانند. چیزی شبیه به Deja Vuهایی که نمیدانیم برای کدام زندگیمان است.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ________________________

    45 - Claptrap
    Borderlands/2009



    یک ربات با دیالوگ های خنده دار چیزی نیست جز ربات بامزه سری Borderlands عنوان اول شخص نقش افرینی که بخش مهمی از دیالوگ های خنده دار در این بازی توسط این کارکتر گفته میشود. این ربات به اسم CL4P-TP شناخته میشود ,Claptrap یکی از کارکتر هایی هست که در همان اول ورود به دنیای Pandora وارد آن میشوید با او روبرو میشوید و شاهد دیالوگ هایی که بعضا خنده دار هست میشوید و رفتار های عجیب قریب او بخصوص وقتی دوربین دید او از بین میرود با خورد به دیوار رفتار های بسیار جالبی را در ذهن گیمر بوجود میآورد. مواجه شدن Claptrap با مشکلات هم وقتی که پای موجودات فضایی باشد بسیار جذاب تر میشود مانند موقعی که در Bordelands 2 او میخواهد در ورودی را باز کند ولی اجازه دسترسی به او نمیدهد و حالا Claptrap ناراحت شده و واکنش نشان میدهد و کارکتر بازی باید تا موقعی که او در را باز میکند دشمنان را نابود کند و بعد از آن Claptrap با خوشحالی اعلام میکند در باز شد! و رفتار های انیمیشن این کارکتر هم از موراد جالب دیگر است که خوشحالی و ناراحتی او را خیلی خوب به تصویر میکشد و همینطور وقتی گیر میافتد هم روش های مختلفی برای فرار دارد همینطور یکی از کارکتر هایی هستن که بیشتر تعداد دیالوگ را در سری Borderlands دارد و از چیزی برای کنایه و ... به کارکتر اصلی بازی یا شخصیت های دیگر استفاده میکند. چیزایی که این شخصیت برای معرفی خود استفاده میکند در دیالوگ هم خیلی زیبا بیان میشود.
    به عنوان مثال در قسمتی اینطور بیان میکند که "
    See ya next time! Hah ha! Welcome to Fyrestone! I am CL4P-TP, you may call me by my locally designated name, 'Claptrap'. Before continuing, please accept this ECHO communication device and heads-up display provided free of charge by the Dahl corporation!"
    که این موراد یکی از چیزایی هست که در بازی زیاد استفاده میشود.
    وقتی هم این کارکتر برای انجام کاری یا چیزی اقدام میکند با نوعی حالت خاص ان را بیان میکند شبیه به "
    Wait... is that? ... Oh no, not again! Ruuuuuuunnnnnnn!" و حتی وقتی Claptrap دچار اختلال میشود و جملات عجیبی استفاده میکند. بیشتر محبوبیت Claptrap بخاطر دیالوگ های بسیار جالبی هست که استفاده میکند.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ________________________

    Sephiroth -44
    Final Fantasy VII/1997



    سفیروث: «من برترین انسانی هستم که دنیا به خود دیده است، من فرشته تک بال هستم.»

    او قدرتمند است، او یک انسان تکامل یافته است و توانایی های بسیار بالایی دارد توانایی هایی که فراتر از قدرت یک انسان معمولی است و اینجاست که سفیروث را از همگان مجزا می کند، متمایز بودن او باعث تک بودن او می شود.سفیروث یک مبارز به تمام معناست، قدرت و ابهت در زات او وجود دارد. سفیروث از دوران کودکی با اندیشه برتریت بزرگ شده است و به او تحمیل شده است که تو برترین انسانی هستی که روی زمین است تو تک هستی و خواهی ماند ابدی هستی و همه در مقابل تو کوچک هستند. این تفکر باعث می شود که سفیروث رفته رفته که بزرگ می شود خود را متمایز دانسته و بسیار کم با انسان های اطراف خود رابطه برقرار می کند و خود را برتر از هر انسان دیگری بداند.این خصوصیات باعث می شود تا سفیروث به یک قدرت خطرناک تبدیل شود، قدرتی که حتا گیمرها ارزو می کنند تا هیچ گاه با وی روبرو نشوند.اما این فقط نیمه خالی لیوان است، سفیروث در تمام طول زندگی خود تلاش کرده است تا عشق و عواطف خود را نیز نشان دهد، دوست پیدا کند و از حس برتر بودن خود دوری کند همانطور که او پلید است تلاش می کند تا انسان خوبی باشد.
    اینجاست که سفیروث را یک شخصیت دو بعدی نیز می نامند انسانی نیمه تاریک و نیمه روشن. خالق این شخصیت اقای (Tetsuya Nomura) نومورا درباره او می گوید : « سفیروث نتیجه اعمال اشتباه و گناهان انسان هاست، این شخصیت نماد تمامی پلیدی ها و زشتی های است که انسان ها انجام میدهند»سفیروث را باید یکی از کامل ترین شخصیت های دنیای گیم دانست. او که در سری بازی های Final Fantasy معرفی شد دارای پیشینه و شناسنامه بسیار قدرتمند و پر رمز و رازی است. نام سفیروث الهام گرفته شده از مذهب (کابالاها) Kabbalah که یک مذهب یهودی است، است.سفیروث ها نمادی از 10 قدرت برتر خداوند است که خداوند با این 10 قدرت می تواند وجود خود را اثبات کند. ریشه این الهام ها به مکتب کابال ها در زبان عبری برمیگردد و این الهامات بر روی ظاهر و طراحی سفیروث نیز تاثیرگذار بوده است.سفیروث موه های بلند نقره ای و چشمانی سبز - ابی دارد. او یک تک بال سیاه رنگ دارد تا قدرت اهریمنی و شیطانی او را نشان دهد و یک شمشیر بسیار خاص که قدرت و توانایی های فرابشری دارد و ماسامونه نام دارد. سخن اخر درباره سفیروث از زبان کارگردان و خالق این شخصیت که هیچ کس نمی تواند مانند سفیروث باشد و فقط سفیروث می تواند سفیروث باشد.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ___________________________________


    43- Duke Nukem
    Duke Nukem/1991



    اگر روزی بخواهیم در مورد مبنای اولین قهرمانان عناوین شوتر اول شخص صحبت کنیم بدون شک شخصیت Duke یکی از ان قهرمانان خواهد بود. شکی نیست که هرچقدر بازی Duke Nukem در سبک خود عالی عمل کرده باشد، درصد عظیم موفقیت خود را مدیون کارکتر و شخصیت پردازی Duke خواهد بود.قهرمان بزله گویی که هیکلی پرورش اندامی داشته و با یک عینک افتابی و با موه های بلوند کوتاهش سعی میکند تا همیشه خوش استیل باشد و به خانم های خوش سیما هم علاقه بسیار زیادی دارد.
    مهارت او در استفاده از سلاح های جنگی بسیار بالاست و هیچ هراسی از روبرو شدن با دشمن ندارد، دشمنانی که بیشترشان فضایی بوده و بسیار خطرناک هستن و تهدیدی بزرگ برای کره زمین. از نکات بارز Duke بزله گویی ها و تیکه پرانی هایش است که در هنگام مبارزات نثار دشمنان بخت برگشته می کند و هنوز هم گیمرهای قدیمی و کهنه کار کلمات گوناگون اواز یاد نبرده ایند.
    ماموریت Duke نجات دنیا از دست بیگانگانی بود که از کرات دیگر به زمین حمله کرده بودند، او توسط سازمان سیا امریکا و دکتر Porton مامور به این کار شد. درباره گذشته Duke اطلاعات کمی در اختیار است اما هر از گاهی در میان بازی Duke از عشقی به نام Lani که سرانجامی نداشته صحبت می کند اما اطلاعات زیادی نسبت به این خانم در دسترس قرار نداده است.قسمت های زیاد و مختلفی از این بازی در طول چندین سال منتشر شده و شخصیت Duke در همه این قسمت ها شخصیت اصلی و قابل بازی بوده است.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ________________________
    Sub-Zero -42
    Mortal Kombat/1992



    او سرد است، بدنی اکنده از یخ دارد، دمای بدنش فوق العاده پایین است و هر موقع اراده کند می تواند هر جنبده ای را با سرمای بدنش تبدیل به یک تکه یخ بکند، یک نینجای تمام عیار که مهارت او در حرکات رزمی با سرمای بدنش ترکیب شده و باعث می شود تبدیل به یکی از قدرتمند ترین نینجاهای سرزمین خود شود.
    ساب زیرو هنرهای رزمی خود را با مجیک ها و جادوهای متنوعی همراه می کند تا حریف را در سریع ترین زمان ممکن و به محلک ترین شکل ممکن از بین ببرد. ساب زیرو در سری بازی های فاتینگ Mortal Kombat معرفی شد و از همان ابتدای حضور خود در بین بازیباز ها بسیار محبوب شد.
    سرعت عمل بالا، قدرت ها و مجیک های یخی که باعث میشد حریف تا چند ثانیه ای بی حرکت بماند از جمله نکات بارزی بود که ساب زیرو را متمایز و محبوب می کرد. اما ساب زیرو یک رقیب دیرینه نیز دارد، اسکورپین و ساب زیرو دو رقیبی هستند که تبدیل به نماد سری MK شده و این رقابت بین این دو شخصیت به نوبه خود باعث هر چه بیشتر دوست داشتنی شدن این شخصیت ها شدن.
    Kuai Liang نام اصلی ساب زیرو بوده و در دوران کوتاهی عضو گروه Lin Kuei بود. ساب زیرو در دوران جوانی بسیار مغرور بود و بیشتر به دور از جمع زندگی می کرد اما به مرور و با افزایش سن و گرفتن درجات بالا در مهارت های رزمی رفته رفته به انسان صمیمی و خونگرمی تبدیل شد.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ________________________

    41- SHODAN

    System Shock/1994



    Sentinent Hyper-Optimized Data Access Network

    تصور کنید شخصی را که از طریق بیسیم، ایمیل و بقیه راه های ارتباطی از راه دور به شما (یک هـ*کر) کمک می کنه و راهنمایی می کنه تا بتونید بعد از طی پیچ و خم های زیاد داستانی، از یک کشتی فضایی مملوء از موجودات ناشناخته فضایی نجات پیدا کنید، اما در این بین احساس می کنید نحوه صحبت کردن اون شخص مقداری عجیب و مشکوکه، از طرفی کمک های مداوم اون شخص اعتماد شما را کاملا جلب کرده و دلیلی برای ادامه ندادن (= مرگ) وجود نداره، بعدها با گذشت تقریبا نیمی از مدت زمان بازی و بعد از مدت ها انتظار با اون شخص ملاقات می کنید، اما به جای یک شخص با یک جسد مواجه میشید در حالی که مشخص میشه مدت ها قبل خودکشی کرده! تغییرات ناگهانی در وضعیت اتفاق حس می کنید، اتاق تاریک میشه، مانیتورها روشن میشن، صداهای بلندی از ورای اتاق به گوش می رسه، صدایی که کاملا مشابه با صدایی هست که در طول این مدت به شما کمک می کرد، تصویر درهمی در سرتاسر اتاق به نمایش در میاد و در حالی که از شدت غافلگیری توام با ترس و ناتوانی مو به تنتون سیخ شده، به این پی می برید که اون شخص از ابتدا مرده بوده و همه این صداهای از پشت بیسیم، پیغام ها و کمک ها کار یک انسان نبوده، بلکه توسط یه هوش مصنوعی عظیم انجام شده و زمینه ای برای به اینجا کشیدن و سوء استفاده از (کمک) شما بوده! SHODAN!

    L-l-l-l-l-look at you, hacker. A pa-pa-pathetic creature of meat and bone. (panting and) Panting and sweating as you r-r-run through ‘my’ corridors. (How, how) How can you challenge a perfect, immortal machine

    [نحوه خوش آمد گویی یکی از ترسناک ترین، روان پریش ترین، باهوش ترین، خسته کننده ترین و البته خاطره انگیزترین کاراکترهای منفی در تاریخ بازی های ویدئویی]

    SHODAN یک هوش مصنوعی عظیم و بسیار مخوف هست، با منفعت طلبی و دید منطقی غیر قابل وصف، تا جایی که منافع خودش در میان باشه حتی به شما کمک می کنه یا شما رو مجبور به همکاری می کنه، در طرف مقابل اون رو میشه به باسی تعبیر کرد که تا آخرین لحظه بازی شما رو تنها نمی گذاره و از تمسخر، تحقیر، تهدید، ایجاد موانع یا قصد کشتن شما دست بر نمیداره، باسی که تا اواخر بازی اون را نمی بینید اما حضورش را در تمام راهروهای تنگ و تاریک و محیط بسته بازی، با تمام وجود و تا مغز استخوان حس می کنید و صدای به یادموندنی اون تا سال ها در ذهنتون باقی می مونه!
    اگرچه SHODAN و SystemShock به خاطر نبود دنباله های مستقیم سال هاست از دنیای بازی های ویدئویی دور هستند و این زمینه ساز ناشناخته بودن اونها برای طیف زیادی از بازیبازها شده، اما جانشین های شایسته ای را با Andrew Ryan در BioShock و حتی Zachary Comstoch در BioShock Infinite با همون قالب "یک سیستم بسیار بسته و تحت نظارت و کنترل یک آرشیتکت نابغه اما در قالب یک ضد قهرمان" به خودشون دیدند، جانشین های فوق العاده موفقی که مسلما بخشی از موفقیتشون را مدیون SHODAN و SystemShock هستند.



  3. #3
    مدیر انجمن بازی Masoud King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    فعلا مشهد!
    پست ها
    6,685

    پيش فرض

    40- Big Daddy
    Bioshock/2007


    اولین سکانسی که با بیگ ددی (Big Daddy) ملاقات کردیم را به خاطر دارید؟سکانسی که در ان بیگ ددی به واقع مثل یک پدر بالای سر خواهر کوچولو (little Sister ) ظاهر شد و مثل یک بادیگارد کنار او ایستاد و منتظر تمام شدن مکش (ادام) توسط خواهر کوچولو ها از بدن یک بخت برگشته بود.
    در واقع بازیباز به خود نیامده شاهد حضور برجسته ترین باس فایتی میشه که تاانتهای بازی باید با تعداد زیادی از انها ملاقات کند. بیگ ددی ها با این که ظاهر بزرگ و هیکلی دارند ولی بسیار قدرتی و پرسرعت هستند و توانایی حمل یک دریل گنده با مته ای بزرگ، قدرتمند و کشنده ای را دارند. بنابراین ملاقات با بیگ ددی ها انچنان هم اسان نیست کافی است تا یک بیگ ددی شما را ببیند و احساس خطر نسبت به خود و دختر کوچولویی که کنارخود دارد بکند که در ان واحد به شما حمله کرده و با ضربات محلکی وارد می کند. در کمتر از چند ثانیه شما را زمین گیر خواهد کرد بنابراین قبل از هر نبردی با این باس فایت های خطرناک باید یک استراتزی کامل و دقیق را برنامه ریزی کرده باشید و از بابت مهمات و تجرهیزات همراه خود کاملا مطمئن باشید.بیگ ددی ها به شدت از خواهر کوچولوهای خود مراقبت می کنند و اگر احساس کنند که کسی قصد نزدیک شدن به انها را دارد به سرعت وارد عمل شده و در چند ضربه فرد را از پا در میارند. بنابراین اگر می خواهید به خواهر ها برسید باید ابتدا محافظان قدرتمندی چون بیگ ددی هارو از پیش رو بردارید.با تمام خطری که بیگ ددی ها نسبت به موجودات اطراف خود دارند با little Sister ها بسیار مهربان و رعوف هستند، فقط کافی است به رفتار بیگ ددی ها نسب به عکس العمل های little Sister ها توجه کنیم، طوری که حتا گاهی اوقات تن صدای انها به شدت تغییر می کند و ارام تر، صمیمانه تر و مظلومانه تر می شود.بیگ ددی ها در اولین حضور خودشان در بایوشاک انقدر عظیم و عالی ظاهر شدند که در مدتی کم تبدیل به یکی از بهترین و عالی ترین باس فایت های تاریخ بازی های ویدئویی شده و حتا در خیلی مراحل وارد 10 برتر های شخصیت های برتر سایت ها و مجلات معتبر نیز شدند.مطمئنا شهر رپچر، خواهر ها، اندرو رایان، شخصیت جک و حتا خود بازی بایوشاک بخش اعظم موفقیت و محبوبیت خود را مدیون حضور Big Daddy ها خواهد بود.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    39- Guybrush Threepwood
    Monkey Island/1990


    به نقل از IGN : (هر بازیکنی باید قبل از اینکه به گیمر بودنش خاتمه بده , یک بار Guybrush Threepwood رو ملاقات بکنه.)
    این سخن IGN نشان از تاثیری که این شخصیت بر روی گیمر دارد است، شخصیت Guybrush در سری بازی های Monkey Island که یک بازی سبک ادونچر است به اوج شهرت و موفقیت رسید.
    هر چقدر که داستان این سری بازی ها به نوبه خود بسیار موفق بود، اما بدون شک حضور شخصیت Guybrush تاثیر زیادی روی موفقیت بازی داشت. Guybrush را می توان ناخدای تمام دزدان دریایی در بین شخصیت های بازی های ویدئویی دانست.
    Guybrush در همه قسمت های Monkey Island حضور داشته و ماجراجویی های او برای تبدیل شدن به بهترین دزد دریایی تمام نشدنی است. Guybrush رویای تبدیل شدن به یک دزد دریایی را از کودکی در سر داشت و برای رسیدن به این مقام از هیچ کاری دریغ نمیکرد و هر نوع مانعی را از بین می برد.
    بیشتر این موانع به صورت معماهای مختلف جلوی راه Guybrush قرار میگرفت و او با حوصله و سماجت تمام به همراه تیکه پرانی ها و بزله گویی هایش انها را حل کرده و به مرحله بعد حرکت می کرد. Guybrush به ظاهر و تیپ خود بسیار اهمیت میدهد، و البته ظاهر متفاوت و خاص Guybrush در این بازی یکی دیگر از دلایل محبوبیت او شده است. موه هایی طلایی و صورتی کشیده، تیکه پرانی ها و بزله گویی هایش او را شهره تمامی دریانوردان و دزدان دریایی دنیای بازی های ویدئویی کرده است. کای است تا با او و ماجراجویی هایش همراه شوید تا عاشق مشهورترین دزد دریایی تاریخ بازی های ویدئویی شوید.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    38- Meat Boy
    Super Meat Boy/2010


    شکل مکعبی و قرمز، زیر یک چشم کبود و یک دندون افتاده، این شکل و شمایل پسرک عاشقی است که برای نجات دوست دختر خود، به نبرد با دکتری خبیث به نام فیتوس می رود. علاوه بر دکتر فیتوس او دشمنان دیگری مثل لیزر ها، اره ها و.. نیز دارد.Meat Boy در اصل سال 2005 متولد شد. شخصیتی که نه از نظر ظاهر ولی از جنبه های داستانی که در آن قرار دارد و همچنین سبک و سیاق بازی Super Meat Boy و حتی اسم این عنوان، ذهن را به سمت سوپر ماریو می برد و یاداور اوست.
    تنها ویژگی او، سرعت بالاست و دیگر خبری از از قدرت های ماورای طبیعی نیست و البته یک ویژگی بارز دیگر نیز دارد و آن علاقه ی او به دوستش است که باعث می شود از سرزمین ها و خطرات فراوانی عبور کند تا دختر بانداژ شده را نجات دهد.Meat Boy بی شک یکی از شخصیت های دوست داشتنی و محبوبی است که طی سال های اخیر پا به عرصه گذاشته و عالی بودن عنوان Super Meat Boy و خط داستانی آن، در بهتر شکل گرفتن این شخصیت معکبی در ذهن گیمرها تاثیر زیادی داشته است. اگر تاکنون او را در ماجراجویی پر مخاطره اش همراهی نکرده اید هنوز دیر نشده ولی خود را باید برای چالش های بسیاری آماده کنید.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    37- Carl Johnson
    Grand Theft Auto: San Andreas/2004


    Carl Johnson ملقب به "CJ" یک سیاه پوست اهل شهر بزرگ (Los santos)، مردی قد بلند که هیکلی عضلانی دارد، برخلاف هم محلی هاش سراغ دود و سیگار و مواد محدر نمی رود و سعی می کند تا خودش را از مواد پاک نگه دارد.خبر مرگ مادرش او را دوباره به شهر و زادگاهش برمی گرداند اما این برگشت ماجراهای زیادی را به سمت کارل سرازیر می کند. و باعث می شود تا کارل که به طور موقت به Los santos بازگشته بود در انجا ماندگار شود.
    هنوز وارد شهر نشده بود که با چند تا پلیس باج گیر روبرو می شود، پلیس ها دار و ندار کارل را ازش میگیرند و رهایش میکنند. کارل خود را به خانه میرساند و مادر خود را دفن می کند اما اوضاع مثل گذشته نبود، خانواده، دوستان و گروه هایی که در انها حضور داشت به مشکل برخوردن با این که دوست ندارد اما مجبور است که دوباره وارد جنگ ها و درگیری های محلی و گروهی شود اما اینبار با هدفی مشخص و برای نوسازی و از بین بردن انسان های فاسد در منطقه که grove street نام دارد، سرنوشت نظر متفاوتی نسبت به کارل دارد و باعث می شود کارل در اخر کار به یک مرد ثروتمند و با احترامی تبدیل شود که همه از او حساب می برند.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



    36- Chris redfield
    Resident Evil /1996


    شخصیت محبوب سری Resident Evil و عضو نیروی BSAA که قبل از آن عضو گروه S.T.A.R.S هم بود کریس ردفیلد هست. شخصیت پردازی کریس بسیار عالی پرداخته شده و اتفاقات گذشته او بسیار او را با تجربه تر کرده او با حضور در گروه البرت وسکر, در گروه S.T.A.R.S با اولین مشکلات خود روبرو شد و وقتی متوجه عملی که وسکر در برابر او و همکار خود یعنی جیل ولنتاین کرد, ماجرای سلاح های بیولوژیکی که وسکر و آمبرلا آن را هدایت میکرد منجر به یک حادثه بزرگ شده بود. کریس و جیل توانایی خودشون رو با متوقف کردن این سلاح که به اسم Tyrant بود نشان دادند. در بیشتر مواقع کریس تصمیمات درستی میگرفت و قدرت بالای او در تیراندازی و مانور نظامی اش باعث شد تا یکی از شخصیت های خوب سری RE باشد و شاید خیلی ها دلیل محبوبیت او را در کنار جیل ولنتاین ببینند ولی با حضورش در قسمت هایی از RE ثابت کرد میتواند یک شخصیت غنی و کامل باشد. بعد از حضور او در RE5 هم باید گفت یکی از بهترین نمایش ها شخصیت پردازی ها رو برایش شاهد بودیم. یکی دیگر از مهمترین ویژگی های کریس به عنوان مامور مافوق هست که وقتی شخصی از گروهش را از دست میدهد چگونه ناراحتی خود را بروز میدهد یا در جدال با وسکر با تمام توان با او مبارزه میکند تا او را نابود سازد. در کنار این جزئیات وقتی کریس به نظر میامد که همکارش یعنی جیل کشته شده بسیار متاثر گشت و داستان آن هم مربوط به ورود جیل و کریس به قلعه اسپنسر و پیدا کردن وسکر بودند و ناگهان هم او را درحالی پیدا کردند که اسپنسر کشته شده بود, کریس و جیل مشاهده کردند وسکر آن جا هست و شروع یک مبارزه نا برابر شد. بعد از اینکه وسکر با قدرت خود هر دو شخصیت را ناتوان کرد, جیل برای نجات کریس خودش را به همراه وسکر از پنجره بالای قلعه به پایین پرتاب کرد و بعد از مدتی جستجو توسط BSAA مرگ جیل تایید شد و اینجا بود که کریس با اندوهی که داشت تصمیم گرفت تمام گروه های وابسته به سلاح های بیولوژیک را نابود کند و ادامه داستان کریس ردفیلد در شماره 5 سراغاز یک داستان دیگر برای کریس بود و با پیدا کردن سرنخ هایی در افریقا مبنی بر وجود یک دلال سلاح "ایروینگ" بود. پس او با سفر به افریقا متوجه وقوع حوادثی شد تا جایی که بازم او برای البرت وسکر برخورد کرد ولی اینبار بسیار متفاوت بود چرا که وسکر تنها کسی نبود که قرار بود با کریس مبارزه کند شخصیتی که ماست بر صورت داشت کسی نبود جز جیل ولنتاین! و در این لحظه دیالوگ های کریس و رفتار بسیار احساسی اش بسیار عالی کار شده بود. بعد از مبارزه با جیل و متوجه شدن اینکه او توسط شی ای تحت کنترل است توانست جیل را از شر این شی خلاص کند و حالا جیل , کریس را بخاطر میاورد که در ادامه هم با کمک جیل بعد از نابودی وسکر از منطقه فرار میکنند. کریس ردفیلد یک مامور وظیفه شناس با قدرت های بالا به همراه قدرت تمصیم گیری فوق لعاده کسی هست که در همه شرایط سخت و دشوار خود را اماده کرده است.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    35- Gabriel Belmont
    Castlevania:Lord of Shadows/2010

    من ارباب تاریکی ها، ارباب دراکولا، امدم تا انتقام خودم را بگیرم.

    بدون شک افرادی که به دنیای دراکولا ها، ومپایرها، انسان های گرگ نما، لیکن ها علاقه دارند نام عنوان کسلوانیا (Castlevania) به گوششان خورده است و اگر اهل دنیای گیم باشند حتما قسمتی از سری بازی های کسلوانیا را تجربه کردند.سری بازی های کسلوانیا از باسابقه ترین عناوینی دنیای گیم هستند که به داشتن یک داستان غنی در مورد دراکولا و خون اشام ها مشهور است. در این سری ما هر بار در نقش یکی از اعضای خانواده بزرگ وسلطنتی بلمونت (Belmont) قرار میگیریم.
    Gabriel Belmont یکی از اعضای این خانواده بزرگ است که در در اخرین قسمت این سری یعنی Castlevania:LoS حضور پیدا کرد. گابریل نسبت به بقیه اعضای خانواده قدرتمند تر و ماهتر است و توانایی های بالایی در از بین بردن خون اشام ها دارد اما هیچ وقت وارد درگیری و کشتار خون اشام ها نمیشد و بیشتر ترجیح میداد که به تنهایی در کنار همسرش در گوشه ای از دنیا زندگی کند.اما این دراکولا ها بودند که وارد زندگی گابریل شده و با پای خودشان به سراغ گابریل و خانواده اش رفتند. خون اشام ها همسر گابریل را کشتند و این موضوع ضربه روی بسیار شدید به گابریل وارد می کند گابریل که به همسر خود بسیار عشق می ورزید و او را دوست داشت راهی انتقام و از بین بردن خون اشام ها می شود اما این انتهای ماجرا نبود و گابریل دریافت که همسر او در یک برزخ در دنیای دراکولاها حضور دارد و گابریل به وسیله دو سنگ جادویی می تواند او را به زندگی برگرداند. هر کدام از اعضای خانواده بلمونت از توانایی های خاصی بهرهمند هستند اما هیچ کدام نتوانستد به مانند گابریل با استفاده از صلیب جادویی که در اختیار دارند خون اشام ها را اسیر کنند بنابراین این اتفاق فرصت خوبی بود تا گابریل برای از پا دراوردن خون اشام ها دست به کار شود.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    34- Captain price
    Call of Duty 4: Modern Warfre /2007


    What the hell kind of name is soup

    John Price ملقب به کاپیتان پرایس یکی از محبوب ترین شخصیت های سری بازی COD و سبک شوتر اول شخص است. پرایس را می توان از شخصیت هایی دانست که خیلی سریع گیمر را تحت تاثیر خود قرار میدهد و رفته رفته هر گیمری شیفته او منش و رفتار او می شوند. استیل و ظاهر خاص پرایس از جمله نکات بارز و یونیک این شخصیت به حساب می اید.
    پرایس یک سرباز کارکشته عضو نیروی SAS کشور بریتانیا است او در دوران خدمت خود به ارتش بریتانیا فداکاری های بسیار زیادی انجام داده است اما مطمئنا عملیات چرنوبیل او در کنار کاپیتان مک میلان جز به یادماندنی ترین ماموریت های همه بازیبازهای دنیا خواهد بود.
    پرایس توضیح می دهد که در زمان ماموریت چرنوبیل که برای کشتن زخایوف برنامه ریزی شده بود یک سروان بود و زمانی که عملیات با موفقیت انجام شد دولت بریتانیا او را به درجه کاپیتانی ارتقا داد.در انتهای قسمت چهارم پرایس در صحنه ای فوق العاده به یادماندنی به کمکمان می اید اما سرنوشت وضعیت زنده بودن یا نبودن پرایس را تا قسمت دوم سری MW در حاله ای از ابهام فرو می برد و حتا خیلی از گیمرها به این نتیجه رسیدند که پرایس در روی پل جان خود را از دست داد اما امیدها برای دیدار دوباره او در MW2 زنده می شود و دوست و همرزم همیشگی، پرایس را از زندان دولت روسیه نجات میدهد تا ماموریت خودش را به اتمام برساند.مطمئنا پرایس هیچ گا از خاطرها فراموش نخواهد شد مخصوصا علاقه او به کشیدن سیگار برگ کوبایی.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    33- Nemesis
    Resident Evil 3: Nemesis/1999

    استاد اعظم ترس

    هیچ کلمه توانایی توصیف لحظه ای را که یک نمسیس روبرویتان ایستاده است ندارد، حتا اگر به قدرتمند ترین سلاح ها مجهر باشید و وقتی میدانید قرار است در اتاق بعدی با نمسیس روبرو شویذ تمام اعضای بدنتان شروع به لرزیدن خواهد کرد.نمسیس یک نمونه تولید شده توسط کمپانی امبرلا است که برای از پا در اوردن گروه S.T.A.R.S تولید شده است.نمسیس قدرت و سرعت بسیار بالایی دارد، در ان واحد خودش را به هدف میرساند او را گرفته و بلند می کند گلویش را فشار میدهد تا خفه شود و بعد از کشتن هدف به راه خود ادامه میدهد. اما ترس از نمسیس فقط به خاطر مردن در مقابل نیست بلکه نوع صدای هولانک، و هیبت عظیم و قیافه خوف ناکی دارد همگی دست به دست هم دادند تا نمسیس را تبدیل به یکی از کشنده ترین،خطرناکترین، ترسناک ترین و در عین حال محبوب ترین باس فایت های کل تاریخ بازی های رایانه ای کند.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    32- Sackboy
    LittleBigPlanet/2008

    یکی برای همه و همه برای یکی

    یک شخصیت فوق العاده دوست داشتنی، شخصیتی که هر بازیبازی در اولین برخوردش با او عاشقش خواهد شد. sackboy در LBP وارد ماجراجویی های بزرگی می شود و دست سرنوشت او را به گردش در دور دنیا می برد.به مبارزه با یک جاروبرقی یا یک مگس اما او در این مسیر تنها نیست و sackboy های زیادی اونو همراهی می کنند در واقع یکی از علت های موفقیت و محبوبیت sackboy ها امکان کاستومایز فوق العاده بر روی ظاهر انها است.
    sackboy را می توان به یکی از محبوب ترین شخصیتی که میشناسید تبدیل کنید یا براش موه های فرفری با رنگ صورتی بذارید، یک دزد دریایی یا یک به پرنس زیبا تبدیلش کنید. وجود هزاران تنوع مختلف در این تغییر ظاهر که هر کدام به شکلی متفاوت باعث محبوبیت هر چه بیشتر این کارکتر می شود.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    31- 47
    Hitman/2000



    او نام ندارد، اهل هیچ جایی نیست، پدر و مادر خود را به یاد نمی اورد، هیچ دوستی ندارد و بیشتر عمر خود تنها زندگی می کند. انسان بسیار ارامی است و همیشه رفتار سنجیده و سنگینی دارد.یکی از شیک پوش ترین هاست و حتا اجازه حضور یک تار مو بر روی لباسش را نمی دهد. بیشتر اوقات سعی می کند بیشتر از 3 رنگ لباس نپوشد برای همین اکثر مواقع با یک نوع لباس میشناسیمش یک کت و شلوار مشکی، با کفش های مشکی، یک پیرهن سفید و یک کراوات قرمز رنگ. چهره ای مصمم و خشن دارد در انجام کارهاش بسیار دقیق است و کار را بی عیب و نقص انجام میدهد، حرفه او کشتن است و حتا در هنگام حلق اویز کردن هدف خود سعی می کند تا لباسش تمیز بماند. به کارش علاقه بسیاری دارد. حرفه اش باعث شهرت او شده و مهم تر از بی عیب و نقص بودن کارهایش ارام اهسته و پیوسته بدون هیچ ردپایی بدون این که بفهمند کی بود و و از کجا امد. ممکن است بین شما باشد در کنار شما باشد، درست روبروی شما باشد اما متوجه حضور او نباشید.اگر در جمعی باشید در لباس یک پیش خدمت ظاهر می شود یا اگر در یک پایگاه نظامی هستید در لباس یک نظامی هدفش را از پا در خواهد اورد.در همه جا هست اما انگار نیست، او یک حرفه ای است یک کارکشته تمام عیار، او 47 است.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


  4. #4
    مدیر انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Layken's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    Sillent Hill
    پست ها
    7,261

    پيش فرض

    30- Arthas Menethil
    Warcraft III: Reign of Chaos/2002


    فرشته ای که شیطان شد ... شیطانی که فرشته بود

    شاهزاده ی سرزمین لردران ، پالادین بزرگ و قدرتمند و آینده ی روشن سرزمین که به تاریکی گرایید . فرمانده ای حقیقی در روشنایی و تاریکی . فردی که در طول زندگی خود 5 مرحله و شخصیت متفاوت را گذراند و از فرشته ی نجات مردمش به بزرگترین دشمن بشریت در طول تمام تاریخ تبدیل شد . پالادین ، شوالیه مرگ و در نهایت The Lich King .
    همه چیز از آن دهکده شروع شد ، دهکده ای که آرتاس دریافت که محکوم به مرگی فجیع است . دهکده ای که طبق نقشه ی The Lich King (نرزول) تمامی مردمش به زامبی تبدیل می شدند و به اجبار به ارتش نامردگان ملحق می شدند . آرتاس با آگاهی از سرنوشت مردم ، تصمیم به قتل تمامی آن ها گرفت و با معدود افرادش با چشمانی گریان تمامی دهکده را قتل عام کردند تا از تبدیل آن ها به موجوداتی ترسناک و انجام گناه های فجیع جلوگیری کنند . این تبدیل او از شوالیه روشنایی و پالادین بزرگ به شخصیتی بود که تصمیم درست را در بدترین شرایط می گرفت .
    در آنجا بود که برای انتقام به دنبال سرکرده دشمن ، مل گانیس ، کرد و در طول ماجراجویی اش به شمشیر افسانه ای که روح تمامی قربانیان خود را ذخیره میکرد دست پیدا کرد یعنی Frostmourn و سرانجام به جنگ با مل گانیس پرداخت . برای انتقام مردمش . اما در همان لحظه بود که The Lich King آرتاس را درون خودش صدا زد و بخش اندکی از قدرت خود را به او داد . آرتاس با آن قدرت به راحتی مل گانیس را شکست داد و روحش را در شمشیرش زندانی کرد . در اینجا بود که تصمیم گرفت از آن قدرت که تمام وجودش را گرفته بود بیشتر استفاده کند و با توجه به اتفاقاتی که در طول سفرش افتاده بود تصمیم گرفت به سرباز The Lich King تبدیل شود . یعنی یک شوالیه تاریکی ، یک Death Knight .
    آرتاس با قدرتی فرای دیگر موجودات بعد از سال ها به لردران برگشت و در میان انبوه مردم که به استقبال شاهزاده ی نجات دهنده شان آمده بودند به قصر پدرش رفت . اما او دیگر در طرف آن ها نبود ، در طرف نور نبود . اکنون او فقط یک Death Knight بود . به دستور نرزول با خونسردی و بدون اندکی تزلزل پدرش را به قتل رساند و سرزمین لردران ، سرزمین خودش را در نابودی کامل برد و آن را به قلمروی The Lich King اضافه کرد .
    (این پادشاهی باید سقوط کند و از خاکستر آن نیروی جدید بر می خیزد که بنیان این جهان را خواهد لرزاند.)

    بعد از مدت ها نبرد در راه نرزول سرانجام به نبرد نهایی فراخوانده شد . نبرد با ایلیدن که قصد نابودی سریر یخی و نرزول زندانی در آن را داشت . آرتاس پس از دوئلی سخت ایلیدن را شکست داد و از پله های منتهی به سریر یخی بالا رفت . در طول مسیر صدای پدرش را می شنید . صدای استادش که خودش او را به قتل رسانده بود . صدای عشقش و صدای مردمش . اما در نهایت فقط یک صدا واقعی بود و یک صدا پیروز بود و آن هم صدای نرزول بود . آرتاس سریر یخی را شکست و نرزول به او دستور داد که کلاه خود The Lich King را بر سر بگذارد . پس از آن ، آن ها به دو روح در یک بدن تبدیل شدند :
    (و هم اکنون ، ما یک نفر هستیم.)

    و این شخصیت چهارم آرتاس بود ، نیمی از The Lich King . اما این وضعیت او دیری نپایید و در مدت زمان کوتاهی آرتاس روح نرزول را به عقب راند . اکنون او The Lich King بود . رهبر نامردگان ، فرمانروای تاریکی ، لرد قلمرو سرما و بزرگترین دشمن جهان .
    آرتاس سالیان سال به نبرد با تمامی موجودات زنده پرداخت و در نهایت بزرگترین دشمن خودش ، یعنی Tirion Fording را در سرزمین تاریکی زندانی کرد . جایی که تاریکی بر نور غلبه داشت و تیریون هیچ قدرتی نداشت . سربازان تیریون برای نجاتش آمدند و آرتاس تصمیم گرفت قبل از کشتن تیریون همه ی سربازانش را جلوی چشمش کشته و به شوالیه تاریکی خود تبدیل کند . او به راحتی و با یک ضربه تمامی آن ها را به قتل رساند و درست در لحظه ای که پیروزی نهایی او بر تاریکی میبود ، در کمال ناباوری همه حتی خود تیریون نیروی روشنایی در تاریک ترین قسمت جهان به کمک تیریون آمد و او خود را از زندان یخی اش آزاد کرد . لیچ کینگ و تیریون به نبرد پرداختند . برنده نهایی Ashbringer شمشیر افسانه ای تیریون بود که فراستمورن را به دو قسمت تبدیل کرد . تمامی روح هایی که آرتاس در طول زندگی اش کشته بود آزاد شدند . همه در جلوی چشمان لیچ کینگ او را بلند کردند و از بالا به زمین انداختند . کلاه خود او افتاد و برای بار آخر همه چهره آرتاس افسانه ای را دیدند . چشمان آبی و سردش بار دیگر به سبزی گراییدند و بار دیگر ، برای لحظات آخر او آرتاس بود و نه The Lich King . او در بغل روح پدرش به آرامی جان سپرد . جملات نهایی این انسان افسانه ای که به این شرح بودند : (من فقط .. من فقط در نزد خود ... تاریکی می بینم )

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ______________________
    29- Ryu
    Street Fighter/1987



    Ryu از جمله شخصیت هایی است که در بین کارکترهای بازی Street Fighter از همان ابتدا در این سری حضور داشت و تا الان جز مهمترین شخصیت های این بازی و معروف ترین مبارزان دنیای بازی های ویدئویی محسوب میشه.ریو هیکلی بسیار خوش استیلی دارد و در مبارزات خود بسیار قدرتمندانه عمل میکند. سبک مبارزه ریو کاراته می باشد، ریو متولد کشور ژاپن است و سال ها در کنار استاد خود اقای Gauken مشغول به یادگیری و اموزش کاراته مشغول بود و زمانی که به مهارت بالا و کافی دست یافت وارد میادین مبارزات خیابانی شد.
    ریو یک حرکت منحصربه فرد برای خود دارد که (Hadouken) نام دارد. نوع این ضربه به شکلی است که ریو به هوا پریده و تا چند ثانیه به صورت چرخی یکی از پاهایش را به شکل منحصر به فردی میچرخاند و هر جنبده ای را که در اطرافش باشد مورد عنایت ضربات خود قرار میدهد.ریو انسانی خون سرد است و اهل تجملات نیست، زیاد هم اهل رفاقت بازی ها نیست و بیشتر دوست دارد تا تنها زندگی کند. اما در قسمت های اخیر میبینیم که ریو یک دوست برای خود انتخاب کرده که Ken نام دارد و Ken تنها دوستی ریو محسوب می شود. خشونت ریو همانند قدرتش بسیار زیاد است و در اون شرایط به غیر از ken حرف کسی را گوش نمی دهد.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ______________________
    28-Sonic
    Sonic/1980


    یک خارپشت ابی رنگ با کفش های قرمز رنگ، چشمانی زیبا و بزرگ و یک دست کش سفید رنگ بر دست، ایا این مشخصات شما را یاد کسی نمی اندازد؟
    مطمئنا کسی نخواهد بود جز سونیک خارپشتی که دوران طلای کودکی مان را با او سپری کردیم. با سونیک سرعت گرفتیم و دور تا دور دنیای جنگلها، کارخانجات، دنیای زیرین، قصرها رو پشت سر گذاشتیم و در لحظه به لحظه این مراحل به همراه خوردن حلقه های طلایی حیوانات خوشگل و ملوس را از دست ربات های خبیث نجات دادیم. سونیک پرسرعت ترین شخصیت دنیای بازی های ویدئویی است و زمانی که او هفت سنگ را در اختیار دارد دیگر هیچ چیزی جلودارش نیست و سرعتش مانند نور میماند. زمانی که شخصیت سونیک متولد شد به محبوبیت بسیار بالایی رسید طوری که تا مدتی گوی رقابت را از محبوب ترین شخصیت ان زمان ماریو ربود و بر صدر محبوب ترین شخصیت های دنیای گیم قرار گرفت.سرعت سونیک از مهم ترین عوامل برتری او محسوب می شود. وقتی که با تمام سرعت در حرکت است تمایم دشمانی روبروی خود را توسط تیغ های بدنش از بین می برد. سرعت او به همراه موزیک حرکت او از جمله نکات مثبت شخصیت سونیک است.سونیک توسط کمپانی Sega معرفی شد و امروزه تنها برگ برنده و پرچم دار این کمپانی بزرگ سونیک است.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ______________________

    27- Tommy Angelo
    Mafia: The City of Lost Heaven/2002


    تامی انجلو: «می دونی...دنیا بوسیله قوانین روی کاغذ اداره نمی شه. دنیا به وسیله مردم می گرده. یه عده به قانون احترام میذارن و بقیه نه. و این به خودشون بستگی داره که دنیاشون رو چطور بسازن. و تو باید خوش شانس باشی که یکی نیاد و زندگیت رو نبدیل به جهنم نکنه»

    چطور ممکن است یک انسان ترسو و مال دوست به یک باره تبدیل به بزرگترین گانگستر سطح یک کشور بشود؟ تامی انجلو مردی بود که از یک راننده تاکسی ساده تبدیل به یک گانگستر بزرگ شد و از همان طریق هم تبدیل به معروف ترین و محبوب ترین شخصیت دنیای بازی های ویدئویی شد.تامی انجلو زمانی که در یک شب ارام برای یک استراحت کوچک و کشیدن یک نخ سیگار در کنار خیابان ایستاده بود درگیر حادثه فرار چند گانگستر از دست ماموران پلیس میشه و به انها کمک می کند تا از دست ماموران فرار کنند.همین اتفاق روزنه ای بود تا تامی وارد یک تیم مافیایی بزرگ شود و دست سرنوشت او را به بالاترین درجات مافیای رساند.تامی انسانی مهربان و انسان دوست بود و از ته دل نمی خواست که وارد همچین گورهی شود اما وضعیت مالی تامی انچنان هم روبه راه نبود و شعاری داشت که می گوید انسان اگر پولدار باشد و در جوانی بمیرد بهتر از ان است که بدون پول 100 سال زندگی کند.
    وارد شدن او به مافیا بر روی زندگی شخصی او هم تاثیر گذاشت، تامی عاشق دختری به نام سارا بود و نمی توانست سارا رو هم وارد زندگی کثیف مافیایی کند.تامی همانطور که پولدار میشد و در بین گانگسترها معروف، به همان ترتیب هم هر روز ادم های زیادی را میکشت و از این بابت احساس عذاب وجدان می کرد. تامی انجلو در اواخر عمر خود از گروه مافیا جدا شد و برای خود نام و شخصیت جدیدی را دست و پا کرد با سارا ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد، تا این که در سال 1951 زمانی که پیر شده بود و داشت باغچه خود را اب میداد توسط دو مرد با شاتگان به قتل رسید.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ______________________
    26- War
    DarkSiders/2010



    (وقتی که 4 سوار سرنوشت وارد دنیای بازی های ویدئویی می شوند)

    War یکی از بی اعصاب ترین و خشن ترین کارکترهای دنیای بازی، یکی از چهار سوار اخرالزمان است که اینبار با کمی تاخیر چند هزار ساله وارد زمین شده است.زمان زمان حضور او و تصمیم گیری برای حیاط زمین نبود اما به خاطر یک اشتباه او در جنگ یان فرشتگان و شیاطین وارد شد و در شورای بین دنیاها محکوم شد اما فرصتی خواست تا برگردد و دلیل حضور نادرست خود را اثبات کند.شاید ظاهر خشن و بی اعصاب او در ابتدای بازی زیاد به مزاج بازیبازها خوش نیاید اما رفته رفته تبدیل به محبوب ترین شخصیت بازی می شود. شاید وجود برخی خصوصیات اخلاقی مشابه بین او و Kratos باعث محبوبیت بیش از حد او شده است.
    War فوق العاده ماهر است و قدرت بسیار بالایی دارد شمشیر او یک شمشیر جادویی است و ذات او جنگ است، او جنگ را به مهمانی زمینی ها می اورد تا همگان را برای روز رستاخیز اماده کند.هیچ هراسی از روبرو شدن با شیاطین ندارد و با اغوشی باز به استقبال اهریمنان می رود.فقط کافی است تا با جنگ و اسب قرمز رنگش چند صباحی همره شوید تا عاشق او و شخصیت پردازی او شوید.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ______________________

    25- Cloud Strife
    Final Fantasy VII/1997


    راز سرزمین فانتزی ها، افسانه ابر، باد و یخ

    همیشه این سوال را از خود می پرسد« ایا من کار اشتباهی انجام دادم؟»، اما به نظر من زمانی که در انتهای انیمیشن FFVII در میان سیل مردمی که از نابودی سفیروث خوشحال بودند، روح دوستان قدیمی خود Denzel، Zack و Aerith را که به خاطر اشتباهات او کشته شده بودند را با لبخندی بر لب میبیند به این نتیجه میرسیم که هم Zack و Aerith هر دو از رویداد های رخ داده خوشحال هستند و هیچ گله ای از کلود ندارند. کلود رویای قهرمان شدن را در سر داشت، رویایی که دوست داشت روزی بتواند همانند سفیروث به یکی از قدرتمند ترین افرادی روی زمین تبدیل شود و برای رسیدن به هدف خود خانه و کاشانه خود را رها می کند، حتا عشق زیبا و دوستانیش Tifa را ترک میکند تا به درجات بالا برسد. کلود تبدیل به یک قهرمان شد اما برای رسیدن به این مقام بهای بسیار سنگینی را پرداخت کرد بهایی که تا مدت ها روح و وجدان او را عذاب میداد بهایی که باعث از بین رفتن دوستان و هم رزمانش می شود. کارکتر کلود به مانند دیگر شخصیت های سری FF از شخصیت پردازی دقیقی برخوردار است، نام کلود از افسانه ها و اساطیر چینی سه برادر (ابر، باد، یخ) الهام گرفته شده است. هر کدام از این برادر ها در فنون (ابر، باد، یخ )به درجه استادی می رسند چرا که این فنون از برترین فنون مبارزه های رزمی در دنیا محسوب می شود. نام کلود نیز از این سه برادر و از فن ابر الهام گرفته شده است. این نام گذاری کاملا خصوصیات شخصی کلود را نیز توصیف می کند.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ______________________
    24- Max Payne
    Max Payne/2001



    یک مرد تنها، تنها در میان سرمای شبانه خیابان های نیویورک، تنها و درد کشیده طوری که حتا سرمای دونه های برف را که بر روی گونه هایش مینشیند را حس نمی کند. یک بارانی مشکی به تن دارد و اعصابی خراب، قلبی درد کشیده و ذهنی اشفته و صدای تک نوازی پیانو در گوش بازیباز.هیچ برنامه ای برای اینده خود ندارد و فقط بوی انتقام را حس می کند. انتقامی که هیچ راه برگشتی ندارد.مکس پین عضو نیروی پلیس فدرال امریکا در یکی از شب های سرد زمستان موقعی که به خانه بازمیگردد زن و فرزند خود را کشته شده در اتاق میبیند. این اتفاق ضربه سنگینی به مکس وارد می کند و باعث می شود تا برای انتقام از کشته شدن همسر و فرزند خود دست به هر اقدامی بزند.مکس پین خصوصیات خیلی خاصی دارد، طرز لباس پوشیدن او و مخصوصا صحبت هایی که با خود انجام میدهد و هر لحظه به لحظه سرنوشت خود را با بازیباز به خلوت میگذارد واقعا فوق العادست و هر بازیبازی که مکس پین را تجربه کرده است با او و خاطرهایش به شکل خیلی عمیقی زندگی کرده است.او بعد از انتقام گرفتن از قاتلین هسر و فرزندش تلاش می کند تا به زندگی دوباره ای برگردد و در این راه با زنی به نام Mona اشنا می شود، با او همراه می شود و رفته رفته به او علاقه مند می شود اما باز سرنوشت با مکس همراه نبود و مونا نیز برای مکس از دست رفت.مطمئنا هیچ گیمری مکس پین را فراموش نخواهد کرد و او را جز قهرمانان همیشگی خود خواهند دانست.
    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    ______________________
    23- Garrus Vakarian
    Mass Effect 2/2010



    Garrus فوق العادست، یکی از محبوب ترین شخصیت های دنیای ME محسوب میشه که ار همان ابتدای حضورش به واسطه تیپ و شخصیت خاصی که دارد در بین بازیبازها فوق العاده محبوب شد. در دنیای ME شخصیت Garrus یکی از نژاد Turian معرفی میشه و در قسمت دوم به همراه شپرد برای نجات کهکشان راهی از بین بردن Collector میشه.
    Garrus عضو گروه C-Sec بود و بعدها بعد به جای پدرش به عنوان یک افسر در C-Sec مشغول به کار شد. یکی از دلایل عضویت او در گروه شپرد و همراهی با انها تحقیق او درباره Saren بود چون متوجه خیانت او نسبت به گروه C-Sec شده بود.بیشتر مواقع Garrus را با نام Archangel نیز خطاب میکنند. Garrus فردی ارام و بسیار نکته سنج است، و در میدان جنگ بسیار کارامد و حرفه ای عمل می کند. از خصوصیات او استفاده از یک لنز به نام Visor در جلوی یکی از چشمانش است او در استفاده از یک اسلحه دوربین دار مهارت بالایی دارد و در اکثر نبرد ها از دور به شکل یک اسنایپر عمل می کند.یکی از دلایل محبوبیت Garrus رابطه او با شپرد محسوب می شود، او و شپرد رابطه ای مثل یک استاد و شاگردی با هم دارند و در بسیاری از تصمیمات از نظر همدیگه جویا شده و به نظر همدیگر احترام میزارند.در رویدادهای پایانی قسمت دوم ME زمانی که وارد مقر Collector ها می شویم، در یکی از ماموریت ها اگر بازیباز Garrus را در کنار خود داشته باشد، در انتهای ماموریت Garrus توسط حشرات کشنده ای گرفتار شده و کشته می شود.

    معرفی توسط, [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ____________________
    22- Geralt of rivia
    The Witcher/ 2007



    خشن , سرد , بدبین فقط در یک نفر وجود دارد, گرالت ویچر. شخصیت خاص و خوش تیپ سری The Witcher با داستان بسیار درگیر کننده خود باعث میشه تا هر گیمری رو به سمت خود جذب کنه. قدرت بالای شمشیر زنی و استفاده از جادو های مختلف از موارد بسیار مورد توجه اوست و ویچر که بخش اصلی زندگی او را تشکیل میدهد. به او گرگ سفید هم میگویند , در اصل کار ویچر ها شکار هیولا ها است و از قدرت های جادویی خود برای از بین بردن آن ها استفاده میکنند و باعث میشود تا نسبت به دیگران متمایز باشند. ویچر ها هر کدام لقب خاصی دارند تا شناخته شوند و گرگ سفید هم لقب ویچر هست که باعث شده تا همه او را گرگ سفید صدا بزنند و فقط دوستان نزدیک او به او گرالت گویند. لقب ویچر به زبان های مختلف White Wolf و, Gwynnbleid Vatt'ghern, Butcher of Blaviken است.
    داستان زندگی گرالت از جایی شروع می شود که حافظه خود را از دست داد بود و باعث شد گذشته خود را فراموش کند , ویچر در شماره اول در کنار تریس ( دوست گرالت ) و گروهی از افراد وارد کاخ شاهFoltest میشوند و ماجرا با بیماری دختر شاه فولتست شروع میشود, دختر او دچار یک نفرین شیطانی شده و باعث میشود در شب هنگام تبدیل به موجودی غیر طبیعی و شبیه به هیولا شود. گرالت با متوجه شدن موضوع سعی در از بین بردن این نفرین دارد و در آخر هم موفق به از بین بردن نفرین از دختر شاه میشود و در ادامه با ورود گرالت به مناطق مختلف شهر مامورت ها را ادامه میدهیم... یکی از نقاط خاص بازی بیاد ماندنی بودن شخصیت ها آن است بخصوص اشنایی گرالت با هر یک از شخصیت ها که در ادامه با او همراه میشوند از جمله Zoltan که یک دوورف بود اولین اشنایی گرالت با او در کنار یک رودخانه یاروگا بود و در ادامه زولتن به گرالت کمک های زیادی کرد از جمله بدست آوردن شمشیر مخصوص که توسط زولتن ممکن بود. در ادامه شماره دوم هم گرالت را میبنم که در زندان تامیرا در بند است و این طور که روایت شد مشخص شد محکوم به قتل شاه فولتست هست ولی او مقصر نیست و در ادامه در هنگام صحبت با ورنن روچ او را متقاعد میکند قاتل شاه نیست و ادامه داستان ویچر ما در شماره دوم پیدا کردن قاتل شاه است. گرالت از توانایی های خاصی برخورد است غیر از حملات و مبارزه با شمشیر! او دارای 5 نشان جادوگری است که به آن ها در بازی Sign میگویند و هر ویچر از این قدرت ها بهره میبرد و همینطور او در حالت مدیتیشن میتواند از تولید انواع دارو ها و... درست کند. اصولا گرالت در انتخاب های خود نیز سرد هست بخصوص وقتی انتخاب به عهده شما باشد و یک شات از صورت ویچر در هنگام انتخاب گزینه برای شما نمایش داده شود. گرالت فقط کشتن برایش مهم است وقتی هیولایی را نابود میکند با قدرت به او نظاره میکند همچنین یکی از چیزایی که خیلی روی گیمر تاثیر گذار هست هراس نداشتن او از هیچ چیز در بازی هست که این مورد کاملا در بازی نمایش داده میشود. از خصوصیات مهمتر ویچرها از جمله گرالت شمشیر او و مدال او است که مواقع خاص کاربرد های زیادی دارد این نشان شبیه به گرگ نشان ویچر های کایرمورهان است و کاربرد او وقتی بعمل می آید که موجودی خطرناک در نزدیکی او باشد اعلام خطر برای گرالت را انجام میدهد. چیز مهمتری که خیلی جالب است و باعث جذاب تر شدن گرالت میشه رفتار های غیر قابل پیش بینی او است بخصوص در میان کات سین های شماره 1و2 که انتخاب و عملکرد های ویژه ای داشت. بعد از این موارد باید گفت در کنار خشن بودنش با دوستان خود بسیار خوش رفتار است بخصوص با نزدیک ترین دوستانش یعنی Triss و Yennefer, Zolten که بیشتر با آن ها به کار های مختلف میپردازد و در کنار این موراد رفتار او با ورمن روچ هم قابل تامل است که گاهی سرد و گاهی هم با خشونت با او حرف میزد.

    شخصیت برخواسته از غبار خاکستری

    گرالت توسط Andrzej Sapkowski خلق شده یک نویسنده فانتزی لهستانی هست و کار او با کتاب های The Witcher شناخته میشود و شخصیت گرالت آن گونه در کتاب معرفی شده که در بازی روایت میشود. گرالت شخصیتی با قدرت های فراطبیعی که از دوران کودکی اموزش های مختلفی دیده و بدبین بودن گرالت به همه از خصلت های او است و همینطور بخاطر موهای سفید او و انتخاب لقب برای خود گرگ سفید هم شناخته میشود. شخصیت پردازیی که برای گرالت ویچر صورت گرفته به طور کامل بی نقص هست و کاملا سرد بودن و عجیب بودنش را به گیمر منتقل میکند و کار خوب CD Project هم در کنار آن شامل میشود تا یک کارکتر خاطره انگیر برای این بازی شود.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ______________________

    21- Pac-Man
    Pac-Man/1980


    بازی پک من (Pac-Man) را میشه یکی از پیشگامان تحول و انقلاب در صنعت بازی های رایانه ای دانست، عنوانی که باعث شد تا صنعت بازی های ویدئویی به محبوبیتی که الان در ان قرار دارد برسد. اما این امر بدیهی است که شخصیت زرد رنگ همیشه گرسنه داخل این بازی یکی از علت های محبوبیت بسیار زیاد این بازی شده است.
    گشت و گذار داخل دالان ها و راهروهای پیچ در پیچ و خوردن دانه دانه نقطه های هر کدام از این راهرو ها از عواملی است که باعث شده پک من در دل هر گیمر و یا حتا غیر گیمر جا باز کند چرا که بازی پک من جز بازی هایی است که هر انسانی را چه گیمر و غیر گیمر جذب خود کرده و کمتر کسی است که با این عنوان اشنا نشده باشد.
    ایده شکل گیری بازی و مدل شخصیت پک من نیز در نوع خودش بسیار جالب بود. خالق این اثر اقای Toru Iwatani در حالی که به ساخت یک عنوان جدید و متفاوت فکر می کرد و در تلاش بود تا نگرش دیدگاه مردم را نسبت به بازی های رایانه ای تغییر دهد، یک روز به هنگام خوردن پیتزا و زمانی که یک تیکه از پیتزا را برداشت همان جا شکل ظاهر و نوع ایده بازی پک من
    به ذهنش خطور کرد. شکل پیتزایی که یک تیکه ندارد دقیقا مثل شخصیت پک من و ایده بازی خوردن بودف خوردن نقطه ها و میوه جات داخل مراحل بازی توسط شخصیت پک من. و در ان لحظه بود که اقای ایواتا از طرح شکل یک پیتزا پک من را در سال 1980 تولید و منتشر کرد.
    پک من به محبوبیت فوق لاعاده ای دست پیدا کرد و هنوز هم این عنوان با شخصیت زرد رنگ خود همچنان ادامه دارد و همچنان محبوب است. وب سایت معتبر IGN در مقاله ای برای تجلیل از بزرگان صنعت بازی سازی اشاره می کند که اقای Toru Iwatani را می تواند همانند یک خدا در بین انسان های بازیساز دانست.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    Last edited by Layken; 16-10-2013 at 23:10.


  5. #5
    مدیر انجمن بازی Masoud King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    فعلا مشهد!
    پست ها
    6,685

    پيش فرض

    20- Batman
    Batman/1988
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    بتمن: «خلافكارا در اصل آدماي ترسويي هستن، براي اينكه ترس رو به وجودشون بندازم خودمو شبيه خفاش كردم، يه هيولا تو شب... حالا منم مثل همه هيولا ها تنهاي تنهام»


    منشأ شخصیت بتمن، واقعهٔ قتل پدر و مادر بروس است. به نظر باب کین «تجربه‌ای وحشتناکتر از کشته شدن پدر و مادر کودک در برابر چشمانش وجود ندارد.»سوگند بروس بر سر قبر آنها، اصلیترین خصلت او را می‌سازد: تعهد به عدالت. هر چند، گاهی برای از بین بردن شر، مجبور است قوانین را بشکند.بتمنی که باب کین در نظر داشت و بعدها در اقتباسهای سینمایی تیم برتون و کریستوفر نولان نشان داده شد، بتمنی تنهاست. بدون هیچ ابرقهرمان دیگری که او را در مقابلهٔ با خلافکاران یاری دهد. این تنهایی او و جدا کردن جهان خود از جهان دیگران، در نظر باب کین، داستان را واقعیتر می‌کند. هر چند بعدها، علی‌رغم مخالفت باب کین، رابین و دیگر قهرمانان به داستان افزوده شدند.
    در نهایت، آخرین خصیصهٔ بتمن، عدم تمایل او به کشتن تبه کاران است. او هرگز از اسلحهٔ گرم استفاده نمی‌کند و هرگز کسی را نمی‌کشد.به گفتهٔ باب کین، او برای طراحی شخصیت بتمن، از سه منبع الهام گرفته بود. نخست شخصیت زورو بود که در نوجوانی فیلم آن را دیده بود. قهرمان این داستان، دارای دو شخصیت است: یکی دون دیگو د لا وگا، یکی از ثروتمندان مکزیکو و دیگری، زورو، نقاب پوشی که شبها به اجرای عدالت می‌پرداخت.منبع الهام دیگر باب کین، کتاب لئوناردو داوینچی بود که در آن طرح‌هایی از اختراعات مختلف کشیده بود. یکی از آنها، ماشین پرنده‌ای بود که برای پرواز، از بالهایی مانند خفاش استفاده می‌کرد.منبع الهام سوم، فیلمی صامت به نام خفاش بود که در آن، مرد خفاشی، نقش منفی فیلم بود.باب کین خود، از خفاش می‌ترسید و می‌خواست قهرمانی طراحی کند که وحشتناک باشد و دشمنانش را بترساند. به همین سبب لباس او را، همانند خفاش طراحی کرد. او همانند قهرمان های دیگر قدرت های خارق العاده ندارد ، فساد راهی برای ورود به او پیدا نمی کند ، باور دارد به خوبی ، خوبی در ذات مردم ، برای نگه داشتن ایمان مردم به خوبی از هیچ فداکاری دریغ نمی کند ...
    او یک قهرمان نیست ...یک نگهبان خاموش هست .....یک پشتیبان هوشیار ...یک شوالیه تاریک


    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ___________________________

    خیلی ها بر این باورند که Joel بیشتر محبوبیت و شهرت خود را مدیون Elie است و این تاثیر Elie فقط بر روی جوئل نبود بلکه بر کل بازی حاکم بود. اما خیلی ها هم بر این باورند که بدون جوئل شاید (الی) تا این حد محبوبیت نمی رسید، البته هیچ کدام اشتباه نمی کنند اما باید بدانیم که زمانی که اصلا (الی) وجود نداشت، جوئل با مشکلات بسیاری دست و پنچه نرم کرده و در جلوی چشمان خود دخترش که هم سن و سال الی است از دست داده است.شاید اگر جوئل تجربه تلخ از دست دادن دختر خردسالش را نداشت هیچ گاه اون سطح ارتباط با (الی) ایجاد نمیشد. جوئل در تمام طول بازی درگیر تصمیم گیری ها و انتخاب های سخت و دشوار بود، همیشه در حال فکر کردن بود چه در موقع خواب چه در زمان مبارزه این که انتخاب کدام مسیر درست است و می تواند نتیجه مثبتی بدهد. درواقع جوئل را می توان مرد شماره یک تصمیم گیرنده در لحظات حساس دانست، لحظاتی که خیلی وقت ها برایش سودی نداشت و می توانست راه خود و سرنوشت خود را ادامه دهد، دوست نداشت تا وارد جمع قهرمانان یا ضدقهرمانان شود اما حتا سرنوشت در مقابل جوئل قد خم کرد و تسلیم انتخاب نهایی او شد.در اخرین ساخته استدیو Naughty Dog عنوان TLoU که توانست مرزهای داستان پردازی و شخصیت پردازی را چند گام جلوتر ببرد ، تجربه قرار گرفتن در نقش Joel یکی از متفاوت ترین لحظات را برای هر بازیبازی ایجاد می کند. تجربه ای که شاید تا سال ها فراموش نشود و زمانی که بازیباز به جوئل فکر می کند سکوت کرده و به سخن نهایی و قولی که به یک دختر نوجوان میدهد فکر میکند.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    یک روباه نارنجی و بیاد ماندنی که اولین حضورش در دنیای بازی ها برای پلتفرم Sony Playstation بود. این کارکتر توسط Andy Gavin و Jason Rubin خلق شده و انحصاری کنسول سونی بود و توسط استودیو Naughty Dog در بین سال های 1996 و 1999 ساخته شد. و بعد توسط سایر توسعه دهندگان و ناشران ساخت آن ادامه یافت, با این حال بیاد ماندنی ترین عنوان از Crash همان Crash Bandicoot در سال 1996 بود که ساختار بسیار طنز در کنار یک گیم پلی عالی باعث شد تا کارکتری محبوب در این بین باشد.این بازی در سبک Racing و پلتفرمر منتشر شده و یکی دیگر از شماره هایی که به نظرم بیاد ماندنی بود Crash Tag Team Racing هست, که شخصیت روباه ما باید در هر منطقه با کرکتر هایی مسابقه میداد و در خارج از مسابقه به بخش پلتفرمر بازی پرداخته میشد. در کل شخصیت بسیار جذاب و طنز این کارکتر خیلی مورد توجه هست و Crash Bandicoot: Warped از آن ادامه های بیاد ماندنی بود که بهترین نمایش های این کارکتر هم به حساب میامد. رفتار اکروباتیک در بخش پلتفرمر کرش و کار های جالب او در موقع گشت زدن در منطقه و رفتار کارکتر های دیگر با او بسیار زیبا کار شده بود.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ___________________________

    او تنهاست....او غمگین است...او دلی اکنده از درد دارد و داستان زندگی او مملو است از رمز های ناگفته که حتی خودش نیز رغبتی به مرور این خاطرات در ذهن خویش را ندارن کلا زندگی خودش رو وقف دستورات و دستور پذیری کرده ، فرمان بردار بوده و در ایده آل ترین شکل ممکن کارهای خودش رو انجام میدهد بیشتر ما گیمرها او را تنها در گوشه ای تاریک با 3 چشم سبز رنگ میشناسیم، ماهر، چابوک، متفکر، تیز بین، قدرت بدنی بالایی دارد که از خصوصیات بارزSam است. و در تمامی این سال ها به دلیل همین خصوصیات است که در دل ما گیمرها جا باز کرده و تبدیل به یکی از قهرمانان دنیای بازی های ویدئویی شده است.Sam عضو سازمان اژانس امنیت ملی و در قسمت Third Echelon مشغول به کار بود که یک سازمان مخفی برای برنامه های مخفی ملی و سیاسی تشکیل شده بود همچنین Sam عضو سازمان نیروی دریایی و عضو نیروی های مخفی ایالات متحده یعنی CIA بود با این که اطلاعات زیادی از دوران کودکی او نداریم ولی با توجه به مدارک Sam در دوران کودکی بعد از دست دادن پدر و مادر خود در یک اردوگاه نظامی بزرگ می شود تا این که بعد از اکادمی نیروی دریایی با مدرک لیسانس از رشته علوم سیاسی فارغ تحصیل می شود. Sam در سال 1984 با زنی به نام Regan Burns اشنا شده و ازدوج می کند و خاصل این ازدواج دخترای می شود به نام سارا، اما بعد از اندک سالی بعد همسرش ریگان بر اثر سرطان جان خود را از دست می دهد و دخترش بر اثر حادثه تصادف کشته می شود.این رویدادها ضربه روحی بسیار سختی به سام وارد میکنه تا این که مطلع میشه که دخترش زندست و تصادف توطئه ای بیش نبود و بعد از این که دخترش را نجات میدهد توانست قسمتی از روحیه اسیب دیده خود را ترمیم کند و در کنار دخترش به زندگی عادی خود بازگردد.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ___________________________
    16- John Marston
    Red Dead Redemption/2010
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    «مردم همه چیز را فراموش میکنن و کسی را نمیبخشند»

    اگر روزی بخواهند لیستی از پایان های به یادماندنی بازی ها را لیست کنن بدون شک صحنه پایانی عنوان Red Dead Redemption ساخته شاهکار ساز استدیو راکستار در بین 5 تای اول ان لیست قرار خواهد گرفت.در ان صحنه شخصیت John Marston با وجود این که میداند چه چیزی در انتظارش است زن و فرزند خود را فراری داده و به استقبال رستگار شدن میرود. رستگاری برای به یادماندنی ترین کابوی دنیای بازی ها، کابویی که درد را با زره زره وجودش احساس کرد و با ان خو گرفت.

    John Marston: «گاهی گذشته ات نمیگذارد جبران کنید.نمیگذارد خوب شوید.نمیگذارد آب خوشی از گلویتان پایین رود.من به گذشته ام باختم.به گناهانم»

    جان را می توان کلینت ایستوود دنیای بازی ها دانست. کابویی تنها که از مرور خاطرات گذشته خود بیزار بود و همیشه منتظر بود و می دانست که یک روزی تاوان اشتباهات گذشته خودش را خواهد پرداخت. مادرش به هنگام به دنیا امدن جان فوت کرد و زمانی که 8 ساله بود پدرش را از دست داد.و حال او مانده بود و دنیای غرب وحشی، دنیایی مملو از دروغ که حتا به یک بچه کوچک رحم نکرده و در اولین سال های زندگی او را یتیم میکند و به او تحمیل می کند تا برای زنده ماندن باید زندگی ها را بگیرد.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ___________________________
    15- Leon S-Kennedy
    Resident Evil 2/1998

    یک جیپ با سرعت وارد شهر راکون سیتی می شود، رانندش یک مامور پلیس R.P.D با موه های بلوند و چشمانی ابی. تازه فارغ التحصیل شده و قرار است که خودش به کلانتری شهر راکون معرفی کند.اما سرنوشت چیزی دیگری برای او رقم زده است. در وسط خیابان جسدی مرمز بر روی زمین میبیند پیاده می شود و بررسی میکند که ناگهان انسان هایی عجیب با رفتاری متفاوت به او نزدیک می شوند، اسلحه اش را در می اورد و هرچقدر هشدار می دهد کسی توجه نمیکند.شلیک می کند اما تاثیری ندارد و ان انسان هایی که بیشتر شبیه مرده ها بودند دارند نزدیک میشوند پس فرار میکند و در بین راه با دختری روبرو می شود که او هم درگیر قضایای مرموز شهر شده است.
    Leon S-Kennedy در چنین شرایطی برای بازیبازها معرفی می شود و همین شرایط باعث می شود که تبدیل به یکی از معروف ترین شخصیت های دنیای بازی شود. بازیبازها بعد از تجربه قسمت اول RE هیچ گاه تصور یک شخصیت جدید را نمی کردند اما لیون در کنار کلیر وارد ماجراجویی های قصر اداره پلیس شهر می شوند.بیشتر گیمرها قسمت دوم RE را یکی از به یادماندنی ترین قسمت های این سری و بازی های ویدئویی می نامند که درصد اعظم این محبوبیت به خاظر شخصیت پردازی فوق العادهای بود که بر روی لیون شده بود.گشت و گذار و حل کردن معماهای رنگارنگ و سخت، عبور از میان سیل خطرناک و بی شمار زامبی ها لحظات به یادماندی زیادی را با لیون برای ما رقم زد و نجات جان او مهمترین وظیفه ما بازیبازها محسوب میشد.لیون بعدها به دلیل فداکاری هایی که انجام داد به نزدیک ترین فرد به مقامات بالای کشوری و رئیس جمهور تبدیل شد. لیون در بین دنیای RE معشوقه ای به نام Ada دارد که هر جا که لیون حضور دارد حتما Ada هم حضور دارد.مطمئنا هیچ گیمر کهنه کاری شخصیت به یادماندنی لیون را فراموش نخواهد کرد.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ___________________________
    Ezio : « زمانی که من مرد جوانی بود، من ازادی داشتم اما نمی توانستم ببینمش، من زمان داشتم اما متوجهش نشدم و من عشق داشتم اما احساسش نکردم، دهه ها گذشته و من حال معنی این سه کلمه را میفهمم، عشق، زمان، ازادی این سه کلمه بودند که مرا در زندگی به جلو سوق میدادند»

    به بهترین شکل ممکن که توانستم زندگی کرده ام بدون دانستن هدف آن ، مثل پروانه ای به سمت ماه حرک کرده ام و اینجا درنهایت به این حقیقت عجیب رسیده ام .....که من تنها یک پیام رسان هستم برای پیامی که درک و فهم من را نشان نمیدهد . اتزیو آدیتوره در سن 17 سالگی از وارث اسسین بود خود با تماشای اعدام پدر و دو برادر خود آگاه شد ،با کمک عموی خود تمرینات مخصوص اسسین ای را شروع کرد ،سپس به دنبال انتقام گیری از تمپلار ها رفت و ارباب آنها،.....، که دستور اعدام خانواده اش را صادر کرده بود . اتزیو با خشمی که در درونش جمع شده بود و حس انتقام بی صبرانه ای که داشت ، انگیزه ای بی نظیر برای هدف خود پیدا کرده بود ، او دیگر یک جوان معمولی نیست، تبدیل شده به یک اسسین و قاتل حرفه ای که تا انتقام خود را نگیرد پا پس نمی کشد! در طول سفر خود ،علاوه بر حل کردن کدکس های نوشته شده توسط الطایر ،رهبر اسسین ها، تصمیم به آزاد کردن شهرهای ونیز فلورانس و رم از تمپلرها گرفت. در سال های بعد اتزیو سفرجدیدی برای کشف تاریخ گمشده شروع کرد ، با سفر به..... برای کسب اطلاعات بیشتر از اسسین های قبل تز خود و پیدا کردن مکان کلید های .....یک دهه بعد اتزیو بعد از انتقام گیری از عاملان اعدام پدر و برادرانش ،بعد از پیدا کردن کلید ها ، به همراه همسر .....و دو فرزند خود .....به زندگی خود ادامه داد تا این که در سن 65 سالگی در طی سفری به فلورانس بر اثر حمله قلبی جان به جان افرین تسلیم کرد....در ارامش بماند اتزیو.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ___________________________
    13- The Prince
    Prince of Persia: The Sands of Time/2003

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ایرانی ترین شخصیت دنیای بازی، شاهزاده ایرانی

    یکی از شخصیت هایی که در دنیا و ایران محبوبیت زیادی دارد شخصیت شاهزاده ایرانی است. این شخصیت که در سری بازی های Prince of Persia توسط استدیو Ubisoft معرفی شد از همان ابتدا در دل بازیبازها جا باز کرد. پرنس توانایی های بالایی در استفاده از شمشیر دارد و در این بین قدرت های ماورایی از جمله کنترل زمان که یکی از مهمترین ارکان محبوبیت و موفقیت این شخصیت است، دارد.در قسمت اول پرنس یک شاهزادست اما بعد از فوت پردش به پادشاهی ایران میرسد اما کابوس هایش او را تنها نمیگذارد و همیشه خواب یک هیولا را میبیند که به دنبالش است. پیشگوها به او می گویند که هیولایی به نام داهاکا منتظر او بوده و برای این که از شر این کابوس های رها شود باید داهاکا را از بین ببرد و این چنین می شود که پرنس راهی از بین بردن داهاکا می شود.پرنس در هر یک از قسمت های این سری از بازی ها قدرت ها و توانایی های خاصی را به دست می اورد و هر بار داستان زندگی او دچار تحولات زیادی می شود. پرنس قدرت بدنی بالایی دارد و مهارت او در جهش های او برای پریدن و راه رفتن بر روی دیوار و ستون های بزرگ است و این مشخصات باعث موفقیت های زیاد او در پیش برد داستان بازی و دنیای بازی شده است.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ___________________________

    12- Commander Shepard
    Mass Effect/2007



    شپرد، نامی که با آمادن آن سر زبان ها تن همه افراد و ماشین هایی که به نوعی میخواهند گونه های مختلف حیات و نژاد ها رو از بین ببرند می لرزاند ، نامی که با شنیدن آن آرامش خاطری در دل کسانی که ظلم دیده اند و یا زندگی و نژاد اونها رو به نابودی است ، ایجاد میشد.فرمانده شپرد کسی است که با شجاعت و بدون ترس از هیچ موجودی پا به میدان جنگ می گذاشت و جان خودش را فدای آزادی و زندگی با آرامش همه موجودات کهکشان می نمود ، بله «آزادی» . آخرین و تنها هدف فرمانده شپرد برای تمامی موجودات کهکشان راه شیری.
    سربازان وفادار شپرد کسانی بودند که در هر مکان و زمانی جان به کف منتظر دستورات او بودند تا او را برای رسیدن به هدف والایش کمک کنند کسانی که فرمانده در غم ها و شادی هایشان شریک می شد و به تک تک آنها کمک می کرد تا مسیر زندگی خود را پیدا کنند و حاضر بود جان خودش را فدای آنها کند.فرمانده شپرد هم مهربان بود و هم جدی ، او با دانش ، تجربه و توانایی های بالای خود در همه حال به فکر هم تیمی های خود بود و همیشه صلاح اونها رو می خواست حتی اگر بعضی اوقات با آنها با تندی بر خورد میکرد.سربازان و خدمه فرمانده شپرد کسانی بودند که بدون آنها ؛ او هیچ وقت نمی توانست به هدف والای خود و ساختن کهکشانی در صلح و آرامش برسد.آری ؛ او فرمانده بود ؛ فرمانده همه موجودات کهکشان ؛ فرمانده ای دلسوز و مهربان که مانند یک پدر به فکر همه موجودات بود و همه حاضر بودند در کنار او بجنگند.فرمانده شپرد با تصمیمات آگاهانه و خردمندانه خود توانست خطر انقراض تمامی موجودات کهکشان را دفع کند که در این راه جان خودش را فدا کرد تا زندگی در کهکشانی در صلح ؛ آرامش و آزادی ابدی بعد از او جریان داشته باشد.
    (نام او در ستاره ها حک شده و یاد او همیشه در دلها باقی خواهد ماند)

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ___________________________
    11- GLaDOS
    Portal/2007

    یک هوش مصنوعی دیگه، یعنی با یک SHODAN دیگه طرفیم؟ اگه بخوایم در یک کلمه جواب بدیم، باید بگیم نه.
    تفاوت اصلی این دو را میشه در عدم/وجود احساسات دونست، بر خلاف SHODAN که یکی از نفرت انگیزترین ضد قهرمان هاست و شاید بیشتر از هر باسی از لحظات ابتدایی به دنبال نابودی اون هستیم، GLaDOS را میشه "دوست داشتنی ترین ضد قهرمان" به شمار آورد، از دید دیگه ای به همین قضیه نگاه کنیم؛ در پورتال1 ما GLaDOS را نابود می کنیم چون چاره دیگه ای نداریم، اما میشه گفت در اون مقطع، زنده موندن GLaDOS آرزوی هر شخصی هست، در طرف مقابل GLaDOS هم به دنبال کشتن ما نیست مگر در اواخر کار واز روی ناچاری، و این تناقض فوق العاده زیبایی هست، زیباتر اینکه با پایان پورتال1 این آرزو در تیتراژ پایانی محقق میشه، آهنگ ماندنی Still Alive با صدای GLaDOS(از برترین قطعات موسیقی متن در سال های اخیر که ریمیکس های متعددی برای اون منتشر شده) که در کنار شوخی ها، جزئیات و نکات فراوانی که داره، در واقع نویدبخش زنده موندن GLaDOS هست و در اشاره به نسخه دوم.
    یکی از منتقدین در تعبیر جالبی GLaDOS را به نامزدی تشبیه کرده که کاملا "مودی" هست، با پیغام هایی که از دوستانه(تحسین از انجام تست و وعده کیک) به تهدید آمیز تغییر می کنه، و سپس پشیمانی و عذرخواهی ای که به دنبال اون هست(درخواست بازگشت به محدوده تست در اواخر) و این موارد مجددا تکرار میشه.

    GLaDOS را میشه یک کاراکتر چند شخصیتی دونست، کاراکتری که نه از شوخی کردن دست برداره نه از بازی دادن و دروغ. در حالی که Schell کاراکتر اصلی بازی تست ها را پشت سر هم به پایان می رسونه، دیالوگ های در ظاهر جدی اما عمیقا طنز آمیزی مثل "This next test is impossible" نشون میده که GLaDOS "بازی کردن" را بیشتر از هر چیز دیگه ای دوست داره و به همین خاطر یکی از بزرگترین مشوق های انجام هر تست را میشه انتظار شنیدن دیالوگ ها و بازی های بعدی GLaDOS دونست، تشویق مداوم به رسیدن به "کیک" بعد از اتمام تست ها در طول بازی و اون تغییر دراماتیک در انتها یعنی اینکه "کیک دروغه" (جمله در ظاهر ساده ای که در سطح اینترنت غوغایی به پا کرد)، اینکه GLaDOS ما را بازی داده، و اینکه پایان آزمایشگاه اپرچر یک پلتفرم هست که به یه کوره منتهی میشه، از خاطره انگیزترین سکانس هاس دهه اخیر هست. IGN در یک رتبه بندی GLaDOS را به عنوان برترین ضد قهرمان تاریخ بازی های ویدئویی انتخاب کرده است. و gameinformer شخصیت GLaDOS را به عنوان برترین شخصیت تاریخ بازی های ویدئویی انتخاب کرده است.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


  6. #6
    مدیر انجمن بازی Masoud King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    فعلا مشهد!
    پست ها
    6,685

    پيش فرض

    10- Marcus Fenix
    Gears of War/2006
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] یکی از نماد های کنسول Xbox 360 و مایکروسافت برای نسل حاضر بازی های ویدئویی بدون شک Marcus Fenix است. مارکوس یک قهرمان جنگی است که به دلیل کوتاهی در وظیفه به زندان می افتد ولی به خاطر نبرد بزرگ انسان ها و لوکاست، از زندان آزاد می شود و به گروه دلتا و دوست قدیمی اش Dominic Santiago، می پیوندد که در دالان های پر پیچ خم و لانه ی لوکاست، برای نجات زمین می جنگد.
    در نسخه ی اول بازی Gears of War ، مارکوس شخصیتی خشن، دلیر و جنگجو دارد اما در نسخه ی دوم، احساس و عاطفه نیز بیشتر همراه اوست. رابطه ی دام و مارکوس و همچنین علاقه ی او به آنیا، قسمت عاطفی مارکوس را نمایان می کند و صحنه های زیبایی را در بازی رقم می زند.شخصیت مارکوس به قهرمانان و اسطوره های نو ظهور آمریکا بی شباهت نیست و به قول معروف او را می شود یک شخصیت هالیوودی تصور کرد مانند آرنولد که همانند بقیه ی قهرمان های چند دهه ی گذشته بار نجات بشریت را بر عهده دارند.
    ابهت و خشونتی که مارکوس در مقابله با دشمن دارد او را به سرعت تبدیل به یکی از شخصیت های بسیار محبوب کرده و بیشتر گیمر ها او را به همراه لنسرش و اره به یاد دارند. البته دیالوگ های او را هم نباید از یاد برد که با حالت طنز و زبان عامیانه همراه هستند. در مجموع مارکوس دارای ظرافت های خاص نیست بلکه یک شخصیت روتین همانند خیلی از قهرمانان بعضا معروف و بسیار محبوب بازی های ویدئویی محسوب می شود که بیشتر به دلیل بازی ای که در آن قرار دارند به شهرت رسیدند تا ویژگی های فرد و شخصیتی که او را از بقیه متمایز کند.
    مارکوس 21 سال قبل از روز رستاخیز به دنیا امده است، مارکوس فرزند دانشمند بزرگ Adam Fenix و مادر او دکتر Elain Fenix نام دارد که پدر او در ابتدای نسخه اول گم شده و یکی از هدف های مارکوس گشتن پی پدرش در میان ماموریت خود بود.مارکوس مدال ستاره Embry را در جنگ Pendulum به دست اورده و به عنوان یک COG که بالاترین درجه محسوب می شود، معرفی می شود

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    ________________________


    شخصیت اصلی سری
    Uncharted یکی از اون کارکتر هایی هست که در این نسل حسابی طرفدار پیدا کرد. هم نوع دیالوگ هایی که نیتن دریک در بازی استفاده میکرد و نوع رفتاری خاصش باعث میشه تا بین کارکتر ها در ذهن هر گیمری بماند. نیت در آنچارتد دنبال چه چیزی هست؟ ماجراجویی و انجام کارهای خطرناک؟ نه! فقط این نیست! نتین با دوستان همراه خودش یعنی سالیوان و کلویی و الینا فیشر بدبنال راز فرانسیس دریک هست که در این میان افراد خطرناکی او را تعقیب میکنند و این گروه باید با آن ها مبارزه کند. روایت و معرفی ناتان در هر شماره به شکلی دیدنی عالی کار شده چه در شماره سوم که با رفتن به گذشته نیتن و دیدن نوجوانی او و اینکه چی شد او با سالیوان دوست شد و همینطور رابطه او با الینا فیشر در اخر شماره دوم از مورادی هست که بسیار جالب کار شده. کارکتر نیتن اصولا خاص هست شخصیتی که برای مکان های سخت و مشکل اماده شده تا با آن ها مبارزه کند. وقتی ناتان را در حالی که زخمی در یک واگن قطار که در دره گیر کرده میبنیم و خون از بدن او میرود یا اینکه در سرمای هیمالیا از شدت سرما بیهوش میشود و همینطور تنها و خسته در صحرای الربع الخالی بخش هایی بود که میشد نیتن را بیشتر درک کرد و متوجه شد او بسیار جنگ جو هست. مبارزه های نیتن هم بخش مهمی از خصوصیت او را نشان میدهد بخصوص در مبارزات تن به تن و زدن آپرکاد های خطرناک که دشمن نقش زمین میشدند. هر کارکتری در بازی یک سری جملات و دیالوگ های خاص دارد که برای جالب شدن بیشتر بازی استفاده میشود, از جملاتی که خیلی نیت از آن استفاده میکرد Oh Crap بود که یک جور نماد برای این کارکتر شاید باشد, همینطور صدا گذاری خوب این شخصیت دلیل دیگیری برای این هست نیتن دریک را یک شخصیت خوب و بیاد ماندنی بشناسیم.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    ________________________
    8- Dante
    Decil May Cry/2001

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    (یک شیطان هیچ وقت گریه نمی کند)

    Dante یک شوخ طبع به تمام معنا ، بی خیال بودن و بزله گویی هاش از نکته های بارز این شخصیت هستش در کنار اینها بسیار چابک ، زرنگ و خیلی قدرتمند است. ظاهری شیک، خوش لباس (یک کت چرمی بلند به رنگ قرمز با یقه ای تو دار به رنگ مشکی که چکمه هایی تا نزدیک زانو می پوشد و تقریبا خیلی کم استین هاشو پایین میندازه) خوش سیما است، موه های سفید و نقره ای او باعث شده از لحاظ ظاهری نیز شیفته هایی برای خود دست و پا کند ، مخصوصا در میان گیمرهای خانم.
    دانته پسر اسپاردای بزرگ است، کسی که بزرگترین شیطان روی زمین را به بند کشید و زمین را به ارامش رساند. مادر او یک فرشته است و یک برادر دو قلو به نام ورجیل دارد. (البته تا قبل نسخه DMC مادر دانته و ورجیل یک انسان معمولی معرفی شده بود). بعد از مرگ پدرش شیاطین به دانته و خانوداش حمله می کنند. ورجیل ناپدید می شود و دانته نجات پیدا می کند اما مادرش جان سالم به در نبرد و کشته شد. همین باعث شد تا دانته از دوران کودکی شعله های انتقام در درونش برافراشته بشه و تصمی میگیرد تا تمامی شیطان های روی زمین را از بین ببرد.
    دانته در یک پرورش گاه بزرگ می شود و همیشه تنها بود با تنهایی بزرگ شده و منش و رفتاری لات گونه پیدا کرد و بزرگ ترین آرزویش تاسیس یک آژانس شیطان کشی بود ان هم مجانی. دانته دارای اعتماد به نفس بسیار بالایی است که یکی دیگر از مزیت های او برای محبوبیت وی هستش. تقریبا در هر قسمت برای خودش یک دوست دختر دست و پا کرده و با خودش همراه می کند که به نام های: ( Lucia ، Trish ، Lady ) شناخته شدند. که البته لوسیا زیاد بهش بها نمیداد.
    دانته از دو سلاح اصلی (گرم و سرد) استفاده می کند که یک شمشیر قدرتمند با نام Rebellion و دو تا اسلحه کمری به نام های (Ebony و Ivory ) استفاده می کند که البته این دو پیستول هیچ گاه گلوله هایشان تمام نمی شود.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ________________________
    7- Kratos
    God Of War/2005

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    Kratos: «آرس، دشمنانم را نابود کن، زندگی من از ان تو خواهد بود»

    درست زمانی که کریتوس از Ares (خدای جنگ) این درخواست را می کند، Ares بر زمین ظاهر شده و پیمانی ابدی با او می بندد و زنجیرهای قدرت را به او میبخشد. (قدرت در برابر خدمت). از انجا بود که خون تمام وجود کریتوس را فرا گرفت، مثل تیغی بران هر جنبده ای را که روبرویش ظاهر میشد از لب تیغ میگذراند، از میان دندان هایش خون میچکید و گلوی دشمنانش، خدا و اهریمن را یکی پس از دیگری میشکافت. اسمان هراسان رعد و برق نثار زمینی ها می کرد و ابرها تمامی زمین را پوشاندند. دریاها با موج های کوبنده خودشان ارامش را از ساحل گرفتند. خورشید از هراس کریتوس خاموش شد و کریتوس سرمست و خوشنود از قدرت خود خدایان را زیر پای خود له میکرد اما بدون ان که بداند دچار دسیسه ای شده است که باعث می شود ندانسته زن و فرزند خودش را نیز بکشد.
    کریتوس متوجه این دسیسه از طرف اربابش Ares می شود و به همین دلیل عهد و پیمانش با Ares را میشکند و به سوی برانداختن خدای جنگ می رود. قله ها را یکی پس از دیگری طی میکند و فکری جز انتقام در سر ندارد تا این که به اربابش رسیده و در جنگی خونین او را تکه تکه می کند و انتقام میگیرد. اما چه فایده که دیگر زندگی خود را نیز فدا کرده است. عذاب وجدان گرفته و تصمیم دارد تا از بلندای کوه المپ خود را به زمین پرت کند تا از این دنیا رها شود.اما سرنوشت چیزی دیگر برای او رقم زده است. اتنا به او میگید که یک تخت در عرض خالی است و ان جایگاه باید از ان تو باشد. پس چنین شد که خدایان او را به عرض برده و کریتوس بر روی تخت سلطنت خدای جنگ جلوس میکند و به مقام خدای جنگ می رسد. کریتوس جنگجویی بی رقیب و بی نظیر که حتا مرگ هم از او هراس دارد.او خداست، خدای دریاها، اسمان ها، خدای خورشید، خدای دنیای زیرین او خدای شخصیت های دنیای گیم است او خدای خدایان، خدای جنگ کریتوس است.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ________________________
    6- Solid Snake
    Metal Gear Solid/1987

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    Legendery Soldier
    (جنگ قهرمان نمی سازد بلکه این قهرمانان هستند که سرنوشت جنگ را رقم میزنند)

    یکی از رنج کشیده ترین شخصیت های تمام طول دوران بازی های ویدئویی، شخصیتی که تمام طول عمر خود را در جنگ سپری کرد و دست سرنوشت هر طور که می خواست با او و سرنوشت او بازی می کرد.او را بازیچه دست انسان های قدرت طلب قرار داد، مادر و پدرش را در جلوی چشمان خود، در اغوش خود از دست داد، کسی را که دوست داشت از دست داد، با دستان خود برادرش را از بین برد و شاهد مرگ و عذاب تک تک دوستانش در جلوی چشمانش بود.
    سرنوشت انسان های زیادی را شاهد بود، سرنوشت انسان هایی که به یک نحوی درگیر قدرت طلبی ها شدن و انسان هایی که برای مقابله با قدرت طلبی ها برخواسته بودند.
    اسنیک یک سرباز وظیفه شناس بود، برای همین کار هم ساخته شده بود! بله اسنیک تولید شده توسط انسان هاست، تولید شده تا بر اهداف انسان های فاسد، جامه ای عمل بپوشاند و انها را به واسطه خلاقیت، توانایی ها و روحیه قهرمانانه ای که دارد به اهدافشان برساند. سالید اسنیک نتیجه پروژه ای به نام Les Enfas Terribels (سربازهای ژنتیکی) است که در ان سه بچه یا کلون به نام های Solid Snake - Liquid Snake و Solidus Snake از طریق ژن های مردی در لقب Big Boss تولید شده اند.
    با توجه به این که Big Boss به عنوان پدر انها معرفی میشد پروژه تولید این سه انسان را Sons Of Big Boss یا کلون های Big Boss نام گذاری کردند. Big Boss توانایی های زیادی در جنگ های چریکی داشت و بسیار مشهور بود بنابراین دولت برای این که بتواند جایگزینی برای وی پیدا کند دست به ایجاد پروژه Les Enfas Terribels زد و سه فرزند سالید، لیکوئید و سولیدوس را به صورت ژنتیکی تولید و پرورش دادند.ژن های Big Boss در رحم زنی به نام Eva قرار داده شدند تا انها را پرورش داده و به دنیا بیاورد. در چنین پروژه هایی فرزند کلیه صفات پدر را به ارث می برد. اما در نتیجه بین این سه فرزند فقط اسنیک بود که به طور کامل صفات پدرش را به ارث برد و همین امر باعث شد تا در اینده 3 برادر به جان هم افتاده و اسنیک در هر یک از ماموریت های خودش مجبور میشد تا در مقابل برادرانش ایستاده و به جنگ با انها بپردازد.
    اما این انتهای کار نبود بدن هر کدام از این سه برادر حاوی ویروسی بود که در صورت درست عمل نکردن پروژه ویروس عمل کرده و باعث زود پیر شدن انها شده و تمامی افرادی که به نحوی با این سه فرزند در ارتباط هستند را از بین ببرد، ویروسی به نام Fox Hound. در واقع اسنیک در اوج دوران جوانی (در حدود دوران 30 الی 40 سالگی) به مانند یک انسان 60 ساله پیر و از کار افتاده شده بود. اسنیک در یکی از ماموریت هایش به این قضیه پی می برد و متوجه می شود که بدن او مثل یک سلاح کشتار جمعی عمل می کند و برای این که جلوی این عمل را بگیرد باید خودش را از بین ببرد. دست سرنوشت چه کارها که با اسنیک انجام نداد، کسی که سال ها به مبارزه با سلاح های کشتار جمعی پرداخته بود، کسی که تمامی عمر و جان و زندگی خودش را صرف خدمت به بشریت کرده بود حالا خودش به یک خطر و تهدید جهانی تبدیل شده است.
    پدرش در اخرین لحظات عمر خود وقتی که اسنیک قصد داشت خودش را بکشد مانع این کار شد و گفت: « هنوز زوده که بری، ویروس بدن تو جهش یافته است و به زودی خواهی مرد اما بازهم سه ماه فرصت داری.بعد از سه ماه،از پیری میمیری. تو زندگی بسیار سختی داشتی.از تجربه زندگی عادی مثل بقیه مردم همیشه محروم بودی و تمام عمرت رو مثل یک سرباز سپری کردی.تو این سه ماه باقی مونده،زندگی کن و نذار جنگ و جنگیدن سراغت بیاد.» و بعد از گفتن این دیالوگ ها پدر در اغوش فرزندش جان به جان افرین تسلیم کرد.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


  7. #7
    مدیر انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Layken's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2009
    محل سكونت
    Sillent Hill
    پست ها
    7,261

    پيش فرض

    5- Link
    The Legend of Zelda/1986

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    (مرد افسانه های افتاب تابان)

    اگر هزاران سال بعد بخواهند در مورد صنعت بازی های ویدئویی صحبت کنند مطمئنا اولین بازی و اولین شخصیتی که بر سر زبان خواهد امد عنوان The Legend of Zelda و شخصیت Link خواهد بود. شخصیتی با بیش از دو دهه حضورش در دنیایی گیم هم اکنون به عنوان یکی از نماد های صنعت بازی های ویدئویی و سنبل برترین بازی تاریخ بازی های ویدئویی است.
    Link جز محبوب ترین، معتبرترین و متفاوت ترین شخصیت بازی هاست که از همان اولین دوران حضورش در دنیای بازی های ویدئویی به محبوبیت و معروفیت دست یافت.
    همه چیز در لینک متفاوت و خاص است. از نوع لباس پوشیدن تا نحوه مبارزاتش، داستان و ماجراجویی هایی که در هر قسمت از سری بازی های افسانه زلدا بر او اتفاق می افتد، دشمنان ریز و درشت که هر کدام برای خودش شجره نامه ای دارد و در نهایت خدایان سرنوشت که همگی انها در کنار هم باعث شدند تا لینک و مجراجویی هایش به یکی از به یادماندنی ترین سفرهای هر گیمری تبدیل شود.همان طور که از نام بازی معلوم است، (افسانه زلدا) لینک در بازی یک معشوقه بسیار زیبا و مهربان نیز دارد و می توان گفت تمامی اتفاق ها و رویداد های داستان بازی به پرنسس زلدا نیز مربوط می شود.روابط و داستان های فی مابین لینک و زلدا همیشه زیبا بوده و رفتارهای به یادماندنی لینک و کارهایی که به خاطر زلدا انجام میدهد از نکات ریز اما فوق العاده به یادماندی شخصیت لینک محسوب می شود.به همین دلیل لینک را می توان جز عاشق ترین شخصیت های این صنعت نیز به شمار اورد. لینک در دنیای بازی افسانه زلدا جز نژاد Hylian ها است.
    ظاهر لینک در اکثر قسمت های سری افسانه زلدا به یک شکل بوده (یک لباس سبز رنگ همراه با یک کلاه هرمی شکل که ان هم سبز رنگ است، موه هایی بور و چشمانی بزرگ ) از مشخصات چهره و ظاهر لینک است که تقریبا در اکثر قسمت های این سری با همین شکل ظاهر شده است. لینک توانایی های بالایی در استفاده از شمشیر دارد، او یک یک شمشیر به نام Master Sword در اختیار دارد، لینک یک سپر قدرتمند نیز دارد که Hylian Shield نام دارد و ترکیب سپر و شمشیر باعث هر چه قدرتمند شدن او در حین مبارزات می شود.
    خالق بازی و شخصیت لینک کسی نیست جز اقای Shigeru Miyamoto (پدر بازی های ویدئویی) نام او و لینک در سال 2005 در شهر San Francisco ایالات متحده امریکا در جمع مشاهیر [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ثبت شده است.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ______________________________
    4- Gordon Freeman
    Half-Life/1998

    "او بعد از گرفتن مدرک Ph.D. از دانشگاه MIT ، و مایوس شدن از روند کند تحقیقات در موسسه ای که در آن کار میکرد ، از طریق یکی از استادانش در Black Mesa Research Facility که یک موسسه تحقیقاتی سری بود استخدام شد. در یکی از روزهای عادی کاری، بر اثر یک اختلال، دروازه های دنیای Xen به زمین باز شد و موجودات فضایی وارد این سازمان شدند. او برخلاف دیگر همکارانش که در اتاق ها خود را از ترس محبوس کرده بودند به مقابله با این موجودات پرداخت. علاوه بر آن، تیم نظامی ِ فرستاده شده برای پاکسازی و نابودی موجودات فضایی و پرسنل این سازمان، Gordon Freeman را در راس اهداف خود قرار داد. او با کمک عده ای از دانشمندان به Xen تلپورت میشود و رهبر موجودات فضایی را از بین میبرد اما در نهایت با G-Man مرد مرموزی که در تمام مدت او را زیر نظر داشته ملاقات میکند. G-Man او را به خلسه میبرد و بیست سال بعد در شهری که توسط یک رژیم زمینی-فضایی اداره میشود رها میشود تا با عضویت در گروه Resistance ، برای نجات زمین تلاش کند. مبارزه ی Freeman همچنان ادامه دارد."
    اما این داستان ِ بازی نیست که او را یک خاص به تمام معنا میکند چون نجات زمین، هدف قهرمانان دیگری هم بوده است. شاید Gordon Freeman و دنیایش، حال و هوای دیگری دارد. نداشتن ِ Cut Scene باعث میشود دنیای Freeman را همیشه از چشمان او ببینیم و نه از زاویه ای دیگر و این باعث یگانگی بیشتر بازیباز با این کاراکتر شده است. او حرف نمیزند، و ما جای او حرف میزنیم و فکر میکنیم و خبری از دیالوگ های قهرمانانه نیست. او در آن روز ِ کاری که همه چیز به هم ریخت، نه قصد داشت کاری فراتر از آنچه میبایست انجام دهد نه از قهرمان بازی خبری بود. او ذره ای فراتر از یک انسان عادی نیست. او حتی آموزشهای نظامی هم ندیده است و گذشته ی منحصربفردی ندارد اما سعی میکند تاثیرگذار باشد. نه عضلانی ، نه چهره ی جذاب ، نه قدرتهای خارق العاده ... هیچ کدام در Gordon Freeman جایی ندارند. او بسیار شبیه به همه ی ماست. او ما هستیم ، و ما Gordon Freeman.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ______________________________
    3- Master Chief
    Halo/2001


    کره زمین در حالی نابودی است، بیگانگان انقدر قدرت مند و پرتعداد هستند که دیگر انسان ها توان مقابله با انها را ندارند. امیدها از بین رفته و سیاره زمین سقوط می کند. انسان ها به سیارات دیگر سفر میکنند و برای جنگی دوباره و به دست اوردن زمین مجهز می شوند.انسان پروژه ای به نام SPARTAN ها را شروع میکنند که در ان به تربیت سربازهای فوق قوی میپردازند. این عملیات در مقری به نام United Nations Space Command (مقر متحد تمامی کشورها) انجام گرفت.هر فردی که در این پروزه شرکت می کرد مورد تست و ازمایشگات گوناگونی قرار می گرفت.
    پسرکی به اسم "جان" در شش سالگی برای آزمایشات سری ربوده می شود. ماحصل این کار خلق برترین سرباز شناخته شده بر روی زمین است که آوازه ی او حتی به کهکشان های دیگر نیز رسیده است. او محافظ بشریت در مقابل کاونانت ها و Flood هاست. قهرمانی که در سال 2001 در Combat Evolved اولین حضور خود را تجربه کرد.
    جان-117 مشخصه های جالبی دارد مثلا خیلی کم حرف است بطوریکه در گیم پلی هیچ صحبتی از او شنیده نمی شود که همین باعث شده او را شبیه به کلینت ایستوود بدانند، همچنین چهره ی مشخصی ندارد و همیشه صورت او در پشت صفحه ی شیشه ای مخفی مانده. رئیس استودیوی 343 توضیح جالبی در این زمینه دارد "هر هواداری در ذهن خود یک مستر چیف دارد که او را به شکلی در تخیل خود آراسته است که این موضوع کار را برای رونمایی از چهره ی او بسیار مشکل کرده است." رابطه ی عاطفی او و یک هوش مصنوعی به اسم کورتانا نیز در نوع خود جالب توجه است. از شخصیت هایی همانند مستر چیف می توان دریافت که برای محبوب بودن و خاص شدن احتیاجی به چهره ی جذاب، وحشی گری،بازوان درهم تنیده و قوای جنسی نیست.
    مستر چیف به سرعت به شخصیتی بسیار محبوب تبدیل شد بطوریکه او و بازی هیلو به نماد شماره ی یک مایکروسافت در صنعت گیم ملقب شدند و پرچمداری ژانر شوتر را نیز در دست گرفتند. برخی او را سلبریتی جدید در دوران حاضر می دانند که در راه نام های بزرگی مانند اسکای واکر قدم گذاشته است. برخی دیگر او را با آینیاس، اسطوره ی یونان باستان مقایسه می کنند.

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    (دنیا فقط به یک اسنیک احتیاج دارد، به یک رئیس)

    ارام ارام قدم های سنگین خودش را در مسیری پیش میبرد به روی سر مزار قبری که شیفته او بود، به او احترام می ذاشت او را مربی خودش می دانست و با یک شاخه گلی در دست در این مسیر قدم های خود را پیش می برد. به اخرین جملاتی که در اخرین دقایق دیدارشان شنیده بود فکر می کرد و این که چرا و چی شد که مسیر زندگی به این شکل تغییر یافت، او را تنها گذاشت
    در میان خیانت کار و وفادار، در میان دروغ و راست در میان بد و بدتر در میان عشق و عاشق در میان زندگی نفس کشیدن، در میان روزها و خاطراتی که با مربی خودش می گذارند تنها گذاشت و تصمیم نهایی را به او واگذار کرد، تصمیمی که به قیمت زندگی اش تمام شد. و تا اخر عمر با او و یاد او باقی ماند.
    همه چیز از اگوست سال 1964 شروع شد، دولت امریکا به طور مخفیانه مامور کارکشته خود را برای بازگرداندن یک دانشمند به خاک شوروی فرستاد و زمر عملیات را Naked Snake گذاشت. او وظیفه داشت تا دانشمند هسته ای که سوکولاو نام داشت به طور مخفیانه از خاک شوروی خارج کند به به امریکا برگرداند، ان مامور کسی نبود جز اسنیک. همه چیز ان طور که برنامه ریزی شده بود پیش میرفت و اسنیک توانست سوکولاو را زنده دستگیر کرد ولی به هنگام بازگشت بر روی یک پل چوبی با مربی خودش The Boss روبرو می شود.( Boss سال ها مربی اسنیک بوده و این دو در کنار هم مدت های زیادی را به ماموریت های مختلف رفته و جز نیروهای مخفی امریکا محسوب میشدند) اما Boss مانع اسنیک می شود و سوکولاو را گرفته و اسنیک را از پل به پایین پرت می کند. Boss به همراه گروه خود با چند هلیکوپتر از منطقه فرار میکند و یکی از افراد گروه به نام کلنن ولگین یکی از کلاهک های هسته ای را به خاک شوروی شلیک میکند.
    دولت شوروی امریکا را علت این انفجار قلمداد می کند و اخطار میدهد که تا یک هفته اینده به امریکا اعلام جنگ خواهد کرد. بر همین اساس دولت امریکا مجداد اسنیک را به خاک شوروی میفرستد اما این بار برای کشتن کلنل ولگین و Boss تا بی گناهی خودش را به کشور شوروی اثبات کند. اسنیک به هیچ وجه از این ماموریت خشنود نبود زیرا که به او دستور داده بودن تا مربی و بهترین دوست دوران زندگی اش را بکشد. تا این که بعد از ماموریت های زیاد اسنیک با Boss روبرو می شود و در میان دشت گل ها بعد از کلی صحبت کردن به اجبار و فقط جهت اجرای دستورات مافوق، Boss افسانه ای را می کشد. بعد ها اسنیک متوجه می شود که Boss نیز جز یکی از ماموریت های دولت امریکا محسوب میشد و به او دستور داده بودند تا خودش را یک خیانتکار معرفی کند تا به گروه کلنل ولگین نزدیک شود تا کلاهک های هسته ای را به دست اورد. در واقع هم Boss و هم اسنیک هر دو بازیچه دست دولتمردان کثیف و فاسدی شده بودند که جز اهداف و مقاصد خود به چیز دیگری فکر نمی کردند. اسنیک بعد از انجام ماموریت خود به طور مخفیانه در یک جلسه گروهی در حضور وزرا و دولتمردان از طرف رئیس جمهور امریکا لقب Big Boss را دریافت میکند. و Boss را به عنوان یک خیانت کار معرفی کردند. اما اسنیک از درون نابود شده بود و نمی توانست این وضعیت را قبول کند، او با دستان خودش بهترین دوست و همکارش را کشته بود و بهترین دوستش را یک خیانکار معرفی می کردند، در حالی که واقعیت چیز دیگری بود، در حالی که وفادارترین فرد به امریکا Boss بود و این عذاب وجدان اسنیک را که فقط به خاطر انجام دستور Boss را کشت رها نمی کرد. در این شرایط بود که اسنیک از دولت و تشکیلات امریکا جدا می شود به همراه دوست خود M.J Zero گروهی عملیاتی به نام FoxHound را تشکیل میدهند، گروهی که متشکل از بهترین سلاح ها و افراد زبده و ارتش مستقلی را در قسمت های جنوب افریقا تشکیل میدهد و نام ان را سربازهای بدون مرز مینامد.
    اسنیک یا Big Boss در طول عمر خود رنج های بسیار زیادی را کشید، یکی از چشمانش را از دست داد، هیچ موقع لقب Big Boss را لایق خود ندانست و تا اخرین لحظه عمر خود به فکر مربی بزرگ خود Boss ماند.
    Big Boss با نام واقعی جک در سال 1935 متولد شد، در سال 1972 زمانی که بر اثر یک عملیات به کما میرود، از روی ژن هایش 3 کلونی و به نام های (سالید اسنیک، لیکوئید اسنیک و سولیدوس اسنیک) تولید میکنند و سرانجام در سال 2014 در حالی که بسیار پیر شده بود در اغوش فرزند پیر خودش بر روی قبر Boss در سن 79 سالگی جان به جان افرین تسلیم کرد.


    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ______________________________
    1- Mario
    Super Mario/1981


    به نظر شما یک لوله کش باید چه خصوصیاتی داشته باشد تا به یکی از نمادهای صنعت بازی های ویدئویی تبدیل شود؟
    یک لباس کش دار ابی رنگ که شبیه لباس کار است، یک جفت دست کش، یک جفت کفش مقاوم، یک کلاه کار و یک عدد سبیل کافی است تا شما را به سنبلی به یادماندنی در دنیای گیم معرفی کند. ماریو (قارچ خور) را میتوان نماد بهترین و برترین شخصیت تمام طول دوران بازی های ویدئویی دانست.
    ماریو اولین بار به عنوان با نام "نجار" در سال 1981 در بازی Donkey Kong معرفی شد که در این بازی برای نجات دوست دختر خود که در بازی Lady نام داشت، از دست میمون بزرگ و بدجسن( که از بزرگان شخصیت های دنیای بازی است) تلاش میکند. بعد از ان بازی نام او از نجار به ماریو تغییر پیدا می کند. در سال 1983 در بازی بعدی که با اسم خود شخصیت نام گذاری شد با نام Mario Bros ماریو به همراه برادر جوان تر خود لوئیجی در شغل لوله کشی مشغول بوده و باید در مقابل حملات بیگانگان در داخل فاضلاب ها ایستادگی کرده و انها را نابود کنند. از انجا نیز ماریو برای خود یک نام و نام خانوادگی دست و پا میکند با نام: (ماریو ماریو).
    سرانجام در سال 1985 عنوان سوپر ماریو بروس بر روی کنسول نینتندو NES منتشر شد و ماریو برای نجات پرنسس هلو وارد دالان ها و فاضلاب های گوناگون دنیای ماریو شد و از همان جا شروع به شهرت و معروفیت کرد. ماریو هیچ سلاحی ندارد و فقط با پریدن بر روی موجودات بیگانه، قارچ های سمی انها را له کرده و ازشون عبور میکند. ماریو به علت مشکللاتی که در کودکی داشت به همراه خانواده خود به پزشک مراجعه میکند و پزشکان به او خوردن قارچ را تجویز میکنن از این سو هر موقع ماریو قارچ میخورد بدنش رشد کرده و هیکلی تر می شود. در طول بازی 2 نوع قارچ معرفی می شود که یکی قد ماریو را گنده میکندف یکی با تغییر رنگ و لباس او باعث می شود تا گلوله هایی خطرناک شلیک کند. یک ستاره هم در طول بازی ماریو داده می شود و به ماریو قدرت ضد اسیب دیدگی میدهد و ماریو فرصت دارد تا چند ثانیه با تمام سرعت از میان دشمنانش عبور کند. ماریو الان با گذشت بیش از دو دهه همچنان در قسمت های مختلفی ظاهر شده و همچنان به موفقیت و شهرت خود ادامه میدهد.

    هم اکنون ماریو به عنوان یک هویت برای بازی های ویدئویی شناخته می شود و بدون شک ماریو شهرت و معروفیت خود را مدیون خالق این سری اقای Shigeru Miyamoto خواهد بود. کسی که با خلق ماریو گام های بزرگ و ارزنده ای در صنعت بازی های ویدئویی برداشت. به نقل از IGN: « هیچ کس به اندازه میاموتو خلاقیت در بازی سازی ندارد، او یک بازی ساز افسانه ای است و تاثیر او با عناوینی که خلق کرد تا ابد الگویی برای تقلید سایر سازندگان خواهد بود»

    معرفی توسط: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    Last edited by Layken; 21-10-2013 at 01:36.


  8. #8
    مدیر انجمن بازی Masoud King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    فعلا مشهد!
    پست ها
    6,685

    پيش فرض

    سلام اول تشکر از حامد عزیز برای این تاپیک

    برای بحث در تاپیک هم میشه از همین الان پست بدید و نگران آپدیت تاپیک نباشید


  9. #9
    ناظر انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Killzone2's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    محل سكونت
    Helghan
    پست ها
    1,978

    پيش فرض

    منم از حامد تشکر میکنم برای این کار گروهی که زحمت زیادی براش کشیده.

    تاپیک خوبیه. ولی فقط این گرالت رو تو 5 تای اول بزارید, اون GOTY 2011 که حقشو خوردن : دی

  10. 11 کاربر از Killzone2 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #10
    مدیر انجمن بازی Masoud King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    فعلا مشهد!
    پست ها
    6,685

  12. 10 کاربر از Masoud King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 15 1234511 ... آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •