تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 12 اولاول 123456 ... آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 118

نام تاپيک: حقیقت داریم ؟

  1. #11
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

    سلام ...
    دقیقا منظورتون کدوم اطلاعات هست ؟!
    تمام اطلاعاتی که در دنیایی که ما مشاهده می کنیم در حال پردازش هست، از همه کامپیوتر ها گرفته تا همه کهکشان ها و همه موجودات زنده (Agent ها) در این محیط. تمام اتفاق هایی که داره می افته در این محیط که نتیجه شون تاثیر داره در چیزهایی که مشاهده میشه. تفکر اینکه مغز انسان قادر به پردازش همه این اطلاعات باشه دور از واقعیته.

    شما بین بودن در یک شبیه ساز و بودن در خواب تفاوت قائلید ؟
    صد درصد بین خواب و شبیه ساز تفاوت هست:

    خواب: یک انسان وجود داره، الان در خواب به سر می بره، تمام این دنیا داره در معز این شخص پردازش و شبیه سازی میشه.

    شبیه سازی: یک سیستم کامپیوتری هست که در اون نرم افزارهای هوشمندی در حال اجرا هستند.


    من فکر میکنم غیر مکن نیست. ما در خواب اطلاعات بالایی رو پردازش نمیکنیمدر عین اینکه در خواب هیچ چیز نسبت به بیداری کم نداریم ...
    ما در بیداری هم مغزمون کل جهان هستی رو قادر به پردازش نیست و این نکته اصلی است.

  2. 8 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #12
    پروفشنال Beta's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    گالیکش
    پست ها
    988

    پيش فرض

    بحث و نظرات شما رو اصلا نخوندم ولی :
    ماها واقعیت داریم ولی حقیقت نداریم!
    ماها تو این دنیا مجازیم،مثل این میمونه که شما یه تیکه ذغال رو بگیری تندتند بچرخونی (مثلا شکل دایره)میبینی که یه دایره به وجود میآد! آیا این حقیقت داره خیر ، دنیا هم همینجوریه...
    حقیقت اصلی ذات اصلی خداونده...

  4. 5 کاربر از Beta بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #13
    پروفشنال salar79's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    805

    پيش فرض

    اگه بخوایم بطور منطقی این قضیه رو بررسی کنیم هیچ دلیلی وجود نداره فکر کنیم اگه ما الان در خواب باشیم و اگه دنیای دیگه ای وجود داشته باشه، در اون دنیا احساس واقعی تر و شفاف تری داشته باشیم و چنین چیزی کاملا بی ربط هم هست به اینکه آیا این ادعا صحیح است یا خیر چون نه حس و احساس ما معیاری برای سنجش واقعیت های دنیاست و نه اصلا ما می تونیم چنین چیزی رو احساس کنیم و برگردیم و در این دنیا اون حس و احساس رو توضیح بدیم.
    دقیقا هیچ دلیل منطقی پیدا نمی کنید که ما باید حتما بیدار باشیم؟؟؟؟

    بحث و نظرات شما رو اصلا نخوندم ولی :

    ماها واقعیت داریم ولی حقیقت نداریم!
    ماها تو این دنیا مجازیم،مثل این میمونه که شما یه تیکه ذغال رو بگیری تندتند بچرخونی (مثلا شکل دایره)میبینی که یه دایره به وجود میآد! آیا این حقیقت داره خیر ، دنیا هم همینجوریه...
    حقیقت اصلی ذات اصلی خداونده...

    دقیقا

    ما فکر میکنیم اون دایره وجود داره

    چون ما در یک حدی درک نسبت به سرعت داریم و اگه به هر جای اون درس بزنیم می سوزیم پس میگیم قطعا وجود داره

    الآن ما اگه یه زنجیر 3 حلقه ای را در نظر بگیریم ما حلقه دومیم

    حلقه ی اول زمانی که توی شکم مامانمون بودیم

    دوم توی جهان فانی

    سوم جهان ابدی

    شما اومدی زندگی رو به خواب و بیداری رو به مرگ تشبیه کردید

    همین اصلا قضیه پیچیده نیست و جوابش خیلی راحت بدست اومد

    در هر دو حالت به یک نتیجه رسیدیم غیر از اینه

    (من کشته مرده این بحث هام)

  6. 3 کاربر از salar79 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #14
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

    بحث و نظرات شما رو اصلا نخوندم ولی :
    ماها واقعیت داریم ولی حقیقت نداریم!
    ماها تو این دنیا مجازیم،مثل این میمونه که شما یه تیکه ذغال رو بگیری تندتند بچرخونی (مثلا شکل دایره)میبینی که یه دایره به وجود میآد! آیا این حقیقت داره خیر ، دنیا هم همینجوریه...
    حقیقت اصلی ذات اصلی خداونده...
    میشه ادعاهاتون رو اثبات کنید؟ هر کدوم از قسمت هایی که رنگی کردم "ادعا" هستند که نیاز دارن اثبات بشن.

    دقیقا هیچ دلیل منطقی پیدا نمی کنید که ما باید حتما بیدار باشیم؟؟؟؟
    ما الان آگاه هستیم و داریم آگاهانه عمل می کنیم و رفتار ما اصلا شبیه به آگاهی هایی که از حالات خواب داریم نیست. مهمترین دلیلش اینه که هیچ خوابی اینقدر طولانی نیست و اینقدر جزئیات نداره. حرف شما صحیحه که مطلقا نمی تونیم بگیم بیدار هستیم ولی اگه همه دانسته ها رو نگاه کنیم احتمال بیدار بودن ما میلیاردها برابر احتمال خواب بودنمون هست.


    دقیقا

    ما فکر میکنیم اون دایره وجود داره

    چون ما در یک حدی درک نسبت به سرعت داریم و اگه به هر جای اون درس بزنیم می سوزیم پس میگیم قطعا وجود داره
    خیر. چیزی که شما گفتید درک یک ذهن غیرعلمی و ناآگاه هست نه ذهنیت علمی که درباره مسائل مختلف در دنیا وجود داره. در مثال شما:

    1. ما نمیگیم قطعا دایره وجود داره. میگیم قطعا چیزی وجود داره که اثر اون اینه که مثلا دست ما رو می سوزونه.
    2. بر اساس مشاهداتی که می کنیم احتمال وجود داشتن چیزی رو افزایش میدیم و هرچقدر مشاهدات بیشتر و دقیق تری داشته باشیم آگاهی ما از چیزی که واقعا اونجا هست هم بیشتر میشه.

    شما برداشت از مشاهدات علمی رو با مشاهده علمی قاطی کردید.
    علم = مشاهدات
    نظر شخصی = برداشت از مشاهدات


    الآن ما اگه یه زنجیر 3 حلقه ای را در نظر بگیریم ما حلقه دومیم

    حلقه ی اول زمانی که توی شکم مامانمون بودیم

    دوم توی جهان فانی

    سوم جهان ابدی

    شما اومدی زندگی رو به خواب و بیداری رو به مرگ تشبیه کردید

    همین اصلا قضیه پیچیده نیست و جوابش خیلی راحت بدست اومد

    در هر دو حالت به یک نتیجه رسیدیم غیر از اینه

    (من کشته مرده این بحث هام)
    این زنجیره رو شما از کجا آوردید؟

  8. 9 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #15
    حـــــرفـه ای shabe.saket's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    Lost Island
    پست ها
    2,577

    پيش فرض

    در صورتیکه حقیقت این باشد که ما در یک زندگی شبیه سازی شده زندگی میکنیم و پلی استیشن هستیم، پی بردن به این حقیقت احتمالآ غیر ممکن است.....
    حتی اگر حقیقت این باشد، نمیتوان فهمید...زیرا توسط خالق ( هر کس یا چیز در این نگرش ) مقداری فقر وجودی به ما داده شده هست تا از مجموعه بیرون نپریم ( اندیشه نیز بیرون از مجموعه نپرد )

    دلیل اعطای این فقر درک، جلوگیری از ایجاد پارادوکس منطقی ، جز نمیتواند از کل خود بسیط تر شود، است.....

    قضیه پردازش مقادیر زیاد بوسیله زایش مکان در هر لحظه از زمان، پاسخ داده میشه.....
    نمیتوان به این پاسخ نیز ایراد منطقی گرفت و گفت درست نیست، زیرا گزاره این بحث که در منطق نمیگنجد پذیرفته شده و بحث به جریان افتاده.....

    حتی اگر حقیقت اینگونه باشد، نمیتوان درستیش را فهمید.....

    بحث و نظرات شما رو اصلا نخوندم ولی :
    ماها واقعیت داریم ولی حقیقت نداریم!
    ماها تو این دنیا مجازیم،مثل این میمونه که شما یه تیکه ذغال رو بگیری تندتند بچرخونی (مثلا شکل دایره)میبینی که یه دایره به وجود میآد! آیا این حقیقت داره خیر ، دنیا هم همینجوریه...
    حقیقت اصلی ذات اصلی خداونده...
    چنین چیزی را نمیتوانید از راه استدلال عقلی، اثبات عقلی فلسفی کنید.....

  10. 11 کاربر از shabe.saket بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #16
    پروفشنال salar79's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    805

    پيش فرض

    ما الان آگاه هستیم و داریم آگاهانه عمل می کنیم و رفتار ما اصلا شبیه به آگاهی هایی که از حالات خواب داریم نیست. مهمترین دلیلش اینه که هیچ خوابی اینقدر طولانی نیست و اینقدر جزئیات نداره. حرف شما صحیحه که مطلقا نمی تونیم بگیم بیدار هستیم ولی اگه همه دانسته ها رو نگاه کنیم احتمال بیدار بودن ما میلیاردها برابر احتمال خواب بودنمون هست.
    همون طور که ما توی خوابمون جزئیات کمتری نسبت به زندگی میبینیم

    پس اگه الآن خواب باشیم

    به هیچ وجه نمی تونیم بگیم ما داریم بیشترین جزئیات رو میبینیم

    خیلی اتفاق افتاده که من توی خوابم خواب دیدم

    خیر. چیزی که شما گفتید درک یک ذهن غیرعلمی و ناآگاه هست نه ذهنیت علمی که درباره مسائل مختلف در دنیا وجود داره. در مثال شما:

    1. ما نمیگیم قطعا
    دایره وجود داره. میگیم قطعا چیزی وجود داره که اثر اون اینه که مثلا دست ما رو می سوزونه.
    2. بر اساس مشاهداتی که می کنیم احتمال وجود داشتن چیزی رو افزایش میدیم و هرچقدر مشاهدات بیشتر و دقیق تری داشته باشیم آگاهی ما از چیزی که واقعا اونجا هست هم بیشتر میشه.

    شما برداشت از مشاهدات علمی رو با مشاهده علمی قاطی کردید.
    علم = مشاهدات
    نظر شخصی = برداشت از مشاهدات
    من منظورم رو بد رسوندم

    منظورم این بود که چشم ما میگه این جا یه دایره وجود خارجی داره


    این زنجیره رو شما از کجا آوردید؟
    من نگفتم زنجیره

    یه مثال با زنجیر زدم

    ولی کاملا مشخصه که ما توی زندگیمون این سه دوره رو داریم

    ما از دوره ی اول میمیریم و به دوره ی بعد (جایی که الآن هستیم) وارد میشیم

    و بعد دوباره میمیریم به به دنیا ابدی میریم

    من اصل حرفم سر این جمله بود

    شما اومدی زندگی رو به خواب و بیداری رو به مرگ تشبیه کردید

  12. این کاربر از salar79 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #17
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

    همون طور که ما توی خوابمون جزئیات کمتری نسبت به زندگی میبینیم

    پس اگه الآن خواب باشیم

    به هیچ وجه نمی تونیم بگیم ما داریم بیشترین جزئیات رو میبینیم

    خیلی اتفاق افتاده که من توی خوابم خواب دیدم
    شما به نظر میاد تاپیک رو دنبال نکردید، بحث اینه که جزئیات بسیار بیشتر از چیزی است که مغز انسان قادر به پردازشش هست. البته شما باز هم میتونید بگید از کجا معلوم در بیداری مغز ما مثل مغز الان ماست، شاید میلیاردها برابر پیچیده تر باشه، و خب این همون دلیلیه که گفتم نمیشه مطلقا گفت ما بیدار هستیم همونطور که نمیشه مطلقا گفت "سمندون" همین الان در زیرزمین خونه ما زندگی نمی کنه.

    پی نوشت: در خواب هیچ کس خواب نمی بینه. چیزی که شما تجربه کردید (من هم همینطور) اسمش False awakening هست که در اون از خواب بیدار میشید و چیزهایی رو هم یادتون میاد (که معمولا از خواب های قبلیتون در همون شب بوده) و فکر می کنید در خواب، خواب دیدید. کلا اگه با مکانیزم رویا دیدن آشنا باشید می بینید اصلا چنین چیزی ممکن نیست.

    این نوع حرف ها و احتمالات از اونجایی ریشه می گیرن که ما فرض می کنیم مکانیزم خواب یک پدیده ایست که اونقدر عجیب و پیچیده (و احتمالا غیرمادی) است که ما هیچ نوع آگاهی دربارش نداریم، و خب وقتی آگاهی نداریم کی گفته نمی تونه هزار برابر عجیب تر هم باشه؟ و خب این فرضیات جایی در علم روز ندارن.


    من منظورم رو بد رسوندم

    منظورم این بود که چشم ما میگه این جا یه دایره وجود خارجی داره
    و معیار ما برای سنجش واقعیت های دنیا چشممون نیست وگرنه هنوز فکر می کردیم خورشید به دور زمین می چرخه و هوا وجود نداره. در پست قبلیم هم گفتم، این حرف ها، حرف یک نوع ذهنیت غیرعلمی و ناآگاهه که الان چند صد ساله کنار گذشته شده و استفاده از این حرف ها برای توجیه "عدم توانایی" ما در درک واقعیت و سپس محتمل کردن هر ایده و پدیده ای توجیه پذیر نیست.

    من نگفتم زنجیره

    یه مثال با زنجیر زدم

    ولی کاملا مشخصه که ما توی زندگیمون این سه دوره رو داریم

    ما از دوره ی اول میمیریم و به دوره ی بعد (جایی که الآن هستیم) وارد میشیم

    و بعد دوباره میمیریم به به دنیا ابدی میریم

    من اصل حرفم سر این جمله بود

    شما اومدی زندگی رو به خواب و بیداری رو به مرگ تشبیه کردید
    خیر، کاملا مشخص نیست.

    دوره اول و دوم که دقیقا یکی هستند و صرفا ما از بدن مادر خارج میشیم و به دنیای خارج از اون میریم، چیز خاصی نیست. دوره سوم هم یک دوره ایست که هیچ شواهد و مدارکی به جز مسائل مذهبی برای وجودش وجود نداره و ادعایی مطلق درباره "کالا مشخص" بودنش در این انجمن نمیشه ارائه کرد.

    من هیچ وقت چنین تشبیه ای نکردم. لطفا بگید از کدوم جمله این برداشت رو کردید تا من براتون بیشتر توضیح بدم.

  14. 8 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #18
    پروفشنال salar79's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    805

    پيش فرض

    و معیار ما برای سنجش واقعیت های دنیا چشممون نیست وگرنه هنوز فکر می کردیم خورشید به دور زمین می چرخه و هوا وجود نداره.
    خوب دیگه

    قدیما همین رو فکر میکردند

    الان هم چون ما از بالا تونستیم ببینیم زمین رو به این نتیجه رسیدیم(من توی این قضیه ادعایی ندارم چون اطلاعات درستی ندارم)

    دوره اول و دوم که دقیقا یکی هستند و صرفا ما از بدن مادر خارج میشیم و به دنیای خارج از اون میریم، چیز خاصی نیست. دوره سوم هم یک دوره ایست که هیچ شواهد و مدارکی به جز مسائل مذهبی برای وجودش وجود نداره و ادعایی مطلق درباره "کالا مشخص" بودنش در این انجمن نمیشه ارائه کرد.
    اگه این طور باشه

    چطور به محض این ما در معرض هوا قرار میگیریم اگه همون موقع بدون تغییر ما رو توی شکم مادرمون قرار بدن به خواطر تنفس نکردن خفه میشیم؟؟؟

    پس یه اتفاقی حتما میوفته؟؟؟که نمی تونه دلیل علمی داشته باشه

    من هیچ وقت چنین تشبیه ای نکردم. لطفا بگید از کدوم جمله این برداشت رو کردید تا من براتون بیشتر توضیح بدم.
    من این در مورد شما نگفتم در مورد دوست عزیزمون [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] حس کردم منظورشون این بود

    ماها از کجا میدونیم خواب نیستیم ؟
    تاحالا شده توی خواب بفهمین دارین خواب میبینین و بعد برای خلاص شدن از شر این خواب بد خودتونو بکشین؟
    از کجا میدونین ما الان توی یه خواب نیستیم و بعد از مرگ از این خواب بیدار نمیشیم از زندگی واقعیمون ؟

  16. این کاربر از salar79 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #19
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

    خوب دیگه

    قدیما همین رو فکر میکردند

    الان هم چون ما از بالا تونستیم ببینیم زمین رو به این نتیجه رسیدیم(من توی این قضیه ادعایی ندارم چون اطلاعات درستی ندارم)
    باز هم بحث "دیدن" شد. خیر. کشف این قضیه بسیار زودتر از این بود که ما بریم و از بالا ببینیم. راه های زیادی برای تایید کردن یافته ها وجود داره که لزوما دیدن نیست، اون هم مفهومی که یک انسان عادی از دیدن داره و با مشاهدات علمی متفاوته.

    اگه این طور باشه

    چطور به محض این ما در معرض هوا قرار میگیریم اگه همون موقع بدون تغییر ما رو توی شکم مادرمون قرار بدن به خواطر تنفس نکردن خفه میشیم؟؟؟

    پس یه اتفاقی حتما میوفته؟؟؟که نمی تونه دلیل علمی داشته باشه
    حرف شما باز هم اشتباهه. شما خیلی خیلی زود به محض اینکه چیزی با ذهن غیرمتخصص و ناآگاهتون جور در نمیاد نتیجه می گیرید که نمی تونه دلیل علمی داشته باشه. حرفی هم که زدید باز هم نشون میده ذهن شما آماده برداشت های غیرواقعی از پدیده هاست. شما فکر کردید توی شکم مادر بودن چیز عجیب و ماوراء ای است که باعث میشه کودک بدون تنفس زنده بمونه در حالی که اینگونه نیست. دلیل اینکه بچه در شکم مادر بدون تنفس می تونه زنده بمونه در معرض هوا نبودن نیست، بطور فیزیکی در شکم مادر بودن هم نیست. دلیلش اینه که کودک از سیستم تنفسی مادر استفاده می کنه و مسیر خونی که از مادر می گیره مستقیم به قلبش هست و اصلا به شش هاش متصل نیست، بعد از اولین تنفس این قضیه تغییر می کنه و شش های کودک وارد مسیر حرکت خون میشن و دیگه بازگشتی نیست.

    من برای شما یک چیز عجیب تر رو مثال می زنم:

    جسم A و B (مثلا دو ماشین) با هر کدوم با سرعت 80 کیلومتر بر ساعت به هم نزدیک میشن، سرعت برآیند این دو چقدر است؟ 160 کیلومتر بر ساعت.
    جسم A و B هر کدوم با سرعت 800 میلیون کیلومتر بر ساعت به هم نزدیک میشن، سرعت برآیند این دو چقدر است؟ 1.6 میلیارد کیلومتر بر ساعت؟ خیر. این عدد 1.03 میلیارد کیلومتر بر ساعت هست.


    نمی تونه دلیل علمی داشته باشه این قضیه؟ قضیه اینه که ذهن غیرمتخصص ما یک سری چیزها رو نمی فهمه ولی این رو پای علم نمیشه گذاشت. علم می فهمه این چیزها رو و چیز عجیب و ماوراء ای هم در کار نیست.

    من این در مورد شما نگفتم در مورد دوست عزیزمون [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] حس کردم منظورشون این بود
    چون بعد از نقل قول گرفتن از من با ضمیر "شما" خطاب کردید فکر کردم با من هستید. مرسی بابت توضیح.

  18. 8 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #20
    پروفشنال salar79's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    805

    پيش فرض

    باز هم بحث "دیدن" شد. خیر. کشف این قضیه بسیار زودتر از این بود که ما بریم و از بالا ببینیم. راه های زیادی برای تایید کردن یافته ها وجود داره که لزوما دیدن نیست، اون هم مفهومی که یک انسان عادی از دیدن داره و با مشاهدات علمی متفاوته.


    نوشته شده توسط salar79 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    اگه این طور باشه

    چطور به محض این ما در معرض هوا قرار میگیریم اگه همون موقع بدون تغییر ما رو توی شکم مادرمون قرار بدن به خواطر تنفس نکردن خفه میشیم؟؟؟

    پس یه اتفاقی حتما میوفته؟؟؟که نمی تونه دلیل علمی داشته باشه




    حرف شما باز هم اشتباهه. شما خیلی خیلی زود به محض اینکه چیزی با ذهن غیرمتخصص و ناآگاهتون جور در نمیاد نتیجه می گیرید که
    نمی تونه دلیل علمی داشته باشه. حرفی هم که زدید باز هم نشون میده ذهن شما آماده برداشت های غیرواقعی از پدیده هاست. شما فکر کردید توی شکم مادر بودن چیز عجیب و ماوراء ای است که باعث میشه کودک بدون تنفس زنده بمونه در حالی که اینگونه نیست. دلیل اینکه بچه در شکم مادر بدون تنفس می تونه زنده بمونه در معرض هوا نبودن نیست، بطور فیزیکی در شکم مادر بودن هم نیست. دلیلش اینه که کودک از سیستم تنفسی مادر استفاده می کنه و مسیر خونی که از مادر می گیره مستقیم به قلبش هست و اصلا به شش هاش متصل نیست، بعد از اولین تنفس این قضیه تغییر می کنه و شش های کودک وارد مسیر حرکت خون میشن و دیگه بازگشتی نیست.

    من برای شما یک چیز عجیب تر رو مثال می زنم:

    جسم A و B (مثلا دو ماشین) با هر کدوم با سرعت 80 کیلومتر بر ساعت به هم نزدیک میشن، سرعت برآیند این دو چقدر است؟ 160 کیلومتر بر ساعت.
    جسم A و B هر کدوم با سرعت 800 میلیون کیلومتر بر ساعت به هم نزدیک میشن، سرعت برآیند این دو چقدر است؟ 1.6 میلیارد کیلومتر بر ساعت؟ خیر. این عدد 1.03 میلیارد کیلومتر بر ساعت هست.


    نمی تونه دلیل علمی داشته باشه این قضیه؟ قضیه اینه که ذهن غیرمتخصص ما یک سری چیزها رو نمی فهمه ولی این رو پای علم نمیشه گذاشت. علم می فهمه این چیزها رو و چیز عجیب و ماوراء ای هم در کار نیست.


    نوشته شده توسط salar79 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    من این در مورد شما نگفتم در مورد دوست عزیزمون [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] حس کردم منظورشون این بود



    چون بعد از نقل قول گرفتن از من با ضمیر "شما" خطاب کردید فکر کردم با من هستید. مرسی بابت توضیح.

    منم مستندش رو دیدم

    متاسفم بابت اطلاعات ناقصم

    خیر، کاملا مشخص نیست.

    دوره اول و دوم که دقیقا یکی هستند و صرفا ما از بدن مادر خارج میشیم و به دنیای خارج از اون میریم، چیز خاصی نیست. دوره سوم هم یک دوره ایست که هیچ شواهد و مدارکی به جز مسائل مذهبی برای وجودش وجود نداره و ادعایی مطلق درباره "کالا مشخص" بودنش در این انجمن نمیشه ارائه کرد.

    من هیچ وقت چنین تشبیه ای نکردم. لطفا بگید از کدوم جمله این برداشت رو کردید تا من براتون بیشتر توضیح بدم.
    الان من دقیقا نمی فهمم

    شما عقیدتون نسبت به این دنیا چی هستش؟؟؟

    الآن شما چطوری به من ثابت می کنید خواب نیستیم

    (اگه از جملاتم حس توهین کردید واقعا ببخشید اصلا همچین نیت ای نداشتم)

  20. 2 کاربر از salar79 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •