دست نوشته های قیوم

[Ghaioom]

زمان خیلی به سرعت در حال گذر است! این یک واقعیت است. زمان استپ، صبر کن ، یکم آرامتر برو.

تو را که میبینم انگار بهشت را دیده ام. یعنی بی تو هرگز خواهد بود برایم!

ای مهربانم آن خنده ها و شوخی ها و صدایت را خیلی دوست می دارم آنها را از من نگیر.

[Ghaioom]

زندگی مثل یه دیوار میمونه که یه طرفش پله باشه طرف دیگشم هیچی. از پله که رفتی اونور دیگه نمیتونی برگردی!

این روزها نمیدانم چرا بغض بیشتر در چشمانم قوطه ور می شوند! این بغضها خنده را از چهره ام گرفته اند و دردم را بیشتر می کنند! ای بغض لطفاً گمشو میخواهم خنده بر چهره ام جاری شود.

زندگی هم آسان و هم سخت می گذرد. روزهای سختش با غم هایمان ، آسانش هم با خوشی هایمان. وضعیت من الان در بین این دو قرار گرفته است، یک لحظه غم - یک لحظه خوش!

یک بار برای همیشه میخواهم آنقدر بغض کنم آنقدر بغض کنم تا اشکهایم خشک شوند و با خود بگویم دیگر بس است برای همیشه خواهم خندید.

[Ghaioom]

روزگار پر است از آدمهای مختلف آدمهایی که روزی دردی برایشان پیش می آید دردی که فقط خودشان میفهمند!