تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 8 از 127 اولاول ... 4567891011121858108 ... آخرآخر
نمايش نتايج 71 به 80 از 1265

نام تاپيک: تکامل (فرگشت)

  1. #71
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض


    تکامل گیاهان


    مقدمه
    در بین سیارات منظومه شمسی تنها زمین برای زندگی و حیات مناسب است. یکی از علل آن اندازه صحیح این سیاره است. در سیارات بزرگ نیروی جاذبه به قدری زیاد است که تراکم بیش از حد اطراف آنها شده و در نتیجه نور خورشید که منبع حیاتی است به سطح آنها نمی‌تابد. از طرف دیگر در سیارات کوچکتر از زمین نیروی جاذبه به قدری کم است که اکسیژن در اطراف آن باقی نمی‌ماند. درجه حرارت سیاره ونوس که همسایه زمین و به خورشید نزدیک است به قدری زیاد است که آب نمی‌تواند در سطح آن به صورت مایع باقی بماند.





    حیات در پروتروزوئیک

    اولین آثار جلبکهای آبی در بالتیک یافت شده است. شکل آن کیسه‌ای کوچک و کوتاه است. نام این فسیل ، کورسیوم انیگماتیکم بوده و سن آن را مربوط به 3000 سال قبل می‌دانند. اگر تیارکها که از فسیلهای میکروسکوپی گیاهی هستند که در این زمانه شناخته شده‌اند. این فسیلها در رسوبات دریایی یافت شده‌اند و جزء گیاهان اولی بوده است.
    حیات در پالئوزوئیک
    از گیاهان بی‌گل نهانزاوان آوندی در این دوران توسعه فراوان داشته‌اند. گیاهان گلدار نیز در اواخر دونین و اوائل کربونیفر ظاهر نموده‌اند. گیاهان خشکی از جمله نهانزاوان آوندی در دونین توسعه یافتند. به همین سبب دوران دیرینه ‌زیستی را به اسم دوران نهانزادان آوندی می‌نامند. میان گیاهان سه تیره دم اسبیان ، پنجه‌گرگیان و پته‌ریدوفیتها در دونین شناخته شده‌اند. رشد و توسعه گیاهان در دوره کربونیفر به حداکثر رسید. آثار توسعه زیادی در دوره کربونیفر بر جای مانده‌اند.


    حیات در مزوزوئیک

    نهانزاوان آوندی که در دوران پالئوزوئیک توسعه زیاد داشتند در این دوران رو به نقصان گذاشته ولی در عوض بازدانگان و نهاندانگان از گیاهان مهم این دوران به شمار می‌روند.
    حیات در دوره تریاس
    جلبکها از مهمترین گیاهان دریایی دوره تریاس می‌باشند که آثار آنها در رسوبات آهکی اروپا و اطراف مدیترانه وجود دارد. نهاتراوان آوندی بخصوص سرخسها در این دوره فراوان بوده‌اند. لازم به ذکر است که در تریاس به علت وجود آب و هوای خشک برای رشد و توسعه گیاهان مناسب نبوده است.
    حیات در دوره ژوراسیک
    رادیولرها و روزنه‌داران از میکروفسیلهای شاخص ژوراسیک هستند.
    حیات در دوره کرتاسه
    گیاهان نهاندانه در دوره کرتاسه ظهور و توسعه یافته‌اند. بنابر این تمام گروههای گیاهی از این دوره به بعد وجود دارند. آب و هوای دوره کرتاسه گرم و ملایم بوده است. وجود فسیلهای گیاهی شبیه انجیر در نواحی شمالی نشاندهنده آن است که در این دوره قسمتهای شمالی از یخ پوشیده نبوده است.





    حیات در دوران سنوزوئیک

    در میان گیاهان دوران سنوزوئیک جلبکهای آهکی از اهمیت خاصی برخوردار هستند که در بیشتر رسوبات دریایی به حالت فسیل دیده شده‌اند. از گیاهان تک لپه تیره نخلها و از گیاهان دولپه درختان بید ، مو ، تبریزی و انجیر به حالت فسیل شناخته شده‌اند. وجود انواع گیاهان گلدار نشاندهنده تغییرات درجه حرارت در 10میلیون سال گذشته است و تعداد این گیاهان با معدل درجه حرارت رابطه مستقیم دارد. وجود گیاهان مختلف در جنوب آلاسکا بیانگر اینست که معدل حرارت سالیانه در اثر سن میانی حدود 22 درجه سانتیگراد بوده است.

    حیات در نئوژن

    تغییرات آب و هوایی باعث پیدایش گروههای جدید گیاهی در خشکی شد. مثلا گیاهان علفی مثل کاهو و آفتابگردان که در آب و هوای سرد و خشک رشد می‌کنند، از اوائل نئوژن گسترش یافتند. از این گیاهان حدود 1300 گونه تاکنون شناخته شده است. در طول عمر دوره نئوژن مهمترین تغییرات حیاتی از قبیل گسترش چمنزارها ، علفهای هرز اتفاق افتاده است.


    کوارترنری

    بطور کلی گیاهان کوارترنری شبیه به گیاهان دوره نئوژن و گیاهان امروزی بوده‌اند. در موقعی که یخچالها توسعه یافته‌اند گیاهان مشخص سرد مانند بید و گیاهان علفی توسعه پیدا کردند. برعکس در مواقع ذوب یخچالها گیاهان نواحی گرم مانند ماگنولیا در آمریکا دیده شده‌اند.

  2. #72
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض

    B]تکامل جانوران [/B]


    مقدمه

    مسلما سنگواره‌های موجود در سنگها برای مطالعه حیاط و تکامل موجودات گذشته کامل و کافی نیستند. زیرا تعداد زیادی یاخته‌های موجودات زنده قبل از مدفون شدن و یا بعد از آن تحت تاثیر عوامل مختلف از بین می‌روند. ترکیبات شیمیایی نیز که بیانگر آثار حیاتی هستند در اثر عوامل مختلف به نحوی تغییر می‌کند که به راحتی قابل شناخت نمی‌باشد.

    موجودات زنده اولیه از نوع تک یاخته‌ای بودند که از آنها آثار معدودی بر جای مانده است. استروماتولیت‌ها از نمونه‌های فسیلی هستند که به تعداد نسبتا زیاد در رسوبات پرکامبرین بر جای مانده‌اند، این فسیلها در مقطع به شکل لایه‌های چین خورده دیده می‌شوند. قدیمی ترین آثار استروماتولیتی به سن 3.4 تا 3.5 بیلیون سال در غرب استرالیا گزارش شده است.





    حیات در پروتروزوئیک

    آغاز پیدایش حیات را به 4600 میلیون سال قبل تخمین می‌زنند. به علت وسعت سنگهای دگرگونی در پروتروزوئیک آثار و بقایای موجودات کمتر باقی مانده است. در سال 1883 والوچ (Walcoh) به آثار فسیلهای آهکی با ساختمان دایره‌ای متحدالمرکز که از جلبکهای آهکی یا اسفنجها به حساب می‌آیند پی برد که بعدا به استروماتولیت معروف شدند. آثاری از مرجانها و باز و پایان مانند لینگوللا (Lingulella) و خاردارانی چون تری براکسیدیوم (Tribrachidium) متعلق به پروتروزوئیک جدید در بعضی نقاط یافت شده‌اند.


    حیات در پالئوزوئیک


    از نظر زیست چینه‌ای و گسترش و تنوع موجودات زنده ، اکثریت گروههای بی‌مهرگان در پالئوزوئیک پسین وجود داشته‌اند. مهره‌داران به جز پرندگان و پستانداران نیز در این دوران ظهور نموده‌اند. مهمترین گروههای بی‌مهرگان از جمله روزنه داران ، اسفنج‌ها، بازوپایان ، نرمتنان ، خارپوستان ، گراپتولیت‌ها ، بریوزوئرها در این دوران می‌زیسته‌اند.


    کامبرین

    بعضی از جانورانی که در تشکیلات کامبرین مشاهده شده‌اند، از این جانوران مرجانها را می‌توان نام برد، خارپوستان نیز در این دوره ظهور نموده‌اند، از نرمتنان وجود دوکفه‌ایها مشکوک است و از شکم پایان هم جز چند نمونه ساده آثار بیشتری باقی نمانده است. تریلوبیت‌ها سخت پوستان دریایی هستند که در اوایل دوران پالئوزوئیک ظاهر شده و در اواخر همین دوران از بین رفته‌اند.


    اردوسین

    گذر بین اردوسین و کامبرین معمولا بر اساس گراپتولیت و گونه‌های جدید کنودونتها تعیین شده است. گذر فوقانی این دوره با سیلورین نیز بر پایه فسیلهای گراپتولیت‌ها و کنودونتها استوار است. سه گروه از جانوران در کامبرین ظاهر شده‌اند اما تنوع و گسترش آنها مربوط به دوره اردوسین است.

    این جانوران عبارتند از : بازوپایان لولادار ، گراپتولیتها و کنودونتها. فسیل مرجانهای شاخی شکل یا مرجانهای چین‌دار و مرجانهای تابولاتا و استروماتوپروئید‌ها از سازندگان ریفهای مرجانی این دوره بشمار می‌روند. کرینوئیدها ، بریوئیدها و بریوزوئرها نیز در این دوره ظهور نموده و گسترش یافته‌اند. فسیل ماهیهای زرده‌دار که از نخستین مهره‌داران بوده‌اند در رسوبات متعلق به اردوسین دیده شده‌اند.


    سیلورین

    گذر از این دوران با فسیل گراپتولیتی به نام گلیپتوگراپتوس مشخص شده است. علاوه بر گراپتولت‌ها ، براکیوپودها ، مرجانها و کنودونتها نیز در این دوره گسترش و توسعه فراوان داشته‌اند. تعدادی از ترلوبیت‌ها در این دوره می‌زیسته‌اند. ظهور ماهیهای حقیقی و همچنین ماهیهای زره‌دار نیز متعلق به این دوره بوده است. نخستین جانوران خشکی هم در سیلورین دیده شده‌اند.


    دونین

    پیشروی دریا در این دوره باعث افزایش مرجانهای روگوزا و تابولاتا که گاهی تا چندین متر بالاتر از سطح دریاوبه وسعت چند کیلومتر دیده می‌شوند گردید. بی‌مهرگان از جمله بازوپایان و دوکفه‌ایها در این دوره فراوان بوده‌اند. از براکیوپودها اسپریفریده ، رینکونلیده و استروفومنیده تنوع زیادی داشته‌اند.

    در اوائل این دوره آمونوئیدها که نرمتنان با صدف پیچیده بودند به جای ناتیلوئیدها که صدف مستقیم داشتند فراوان شدند. گرچه دونین به نام دوره ماهیها مشهور شده است ولی تعداد گونه‌ها در این دوره بیشتر از دوره‌های بعد نبوده‌ است. اولین حشره در دونین ظهور می‌یابد. گراتپولیتها از بین ‌رفتند و تری‌لوبیتها رو به کاهش گذاردند.


    کربونیفر

    براکیوپودها ، کرینوئیدها و بریوزوئوها از فسیلهای مهم این دوره به شمار می‌روند. بعضی از موجودات از جمله مرجانهای تابولاتا و استروماتوپوروئیدها که دوره‌های قبلی قسمت مهمی از ردیفهای مرجانی را تشکیل می‌داده‌اند در کربونیفر ناپدید شدند.


    پرمین

    تریلوبیتها تقریبا در این دوره از بین رفته‌اند. در پرمین آثاری از خزندگان مشهور است. بطور کلی مهره‌داران پرمین با کربونیفر اختلاف زیادی نداشته‌اند.

    حیات در مزوزوئیک

    تریاس
    بعضی از بی‌مهرگان تریاس مرجانهای چهار تیغه‌ای بوده‌اندکه تا اواسط دوره تریاس زندگی کرده و بعد از بین رفته‌اند. در دوره تریاس خزندگان تنوع و گسترش زیاد داشته‌اند. علاوه بر خزندگان خشکی ، خزندگانی هم در دریاها و کنار مردابها بسر می‌برده‌اند. ظهور اولین حشره با دگردیسی کامل و اولین پستاندار مربوط به این دوره است.




    ژوراسیک
    اولین پرندگان در ژوراسیک ظهور نموده‌اند. نخستین قورباغه شبیه به انواع امروزی در این دوره ظهور نموده است. گسترش دایناسورها در این دوره زیاد است.
    کرتاسه
    علاوه بر مهره‌داران قبلی در اواخر دوران میانه زیستی پستانداران کوچکی به ظهور می‌رسند. در اواخر دوره کرتاسه دایناسورها از بین می‌روند.

    حیات در سنوزوئیک

    دورانی است که پرندگان در هوا و پستانداران در روی زمین تنوع و گسترش یافتند و زمین خود را برای فرمانروایی انسان آماده کرد. در اواخر کرتاسه داینوسورها ، آمونوئیدها ، رودسیتها و خزندگان دریایی به کلی نابود شدند. فقط گروههایی از نرمتنان، ماهیهای استخوانی و گونه‌های دیگر که شبیه نمونه‌های عهد حاضرند باقی ماندند.

    پستانداران که در ابتدای این دوره دارای جثه‌‌ای کوچک بودند کامل و گسترش یافتند و به وضع کنونی در آمدند. نهنگها در این دوران ظهور و تکامل یافتند. پنگوئنها ، خوکها و شیرهای دریایی در دوره پالئوژن حضور یافته‌اند. فسیل خفاشها را نیز مربوط به ائوسن دانسته‌اند. در دوره ائوسن جانوران سم‌دار ظهور یافتند.


    حیات در نئوژن

    تعداد نهنگها در این دوره افزایش یافت. جانوران خشکی از قبیل گوزنها ، گاو ، زرافه ، خرس ، خوک افزایش قابل ملاحظه‌ای یافتند. از مهمترین گونه‌هایی که در این دوره ظهور یافتند می‌توان گونه‌های جدید میمونها را نام برد. در طول عمر دوره نئوژن تکامل مهره‌دارن و پستانداران و افزایش گونه‌های دیگر جانوری مثل مارها ، مرغهای آوازخوان ، قورباغه‌ها ، خفاشها ، جوندگان ، ‌میمونها اتفاق افتاده است.


    کواترنری

    پیدایش انسان در دوره کواترنری صورت گرفته است. دوره کواترنری با توسعه فیلها ، شترها و دیگر پستانداران امروزی مشخص می‌گردد و بالاخره از موجودات خشکی نواحی سرد می‌توان فیل ماموت را نام برد.

  3. #73
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض

    با تشکر از دوست عزیزم

    چون تا حدی به زمین شناسی مربوطه یه لینک به تاپیک دیرینه شناسی هم میگذارم
    اونجا رو هم نگاه کنید .

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    سرگذشت زمين ( آشنايي با دوره هاي حيات در زمين)
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  4. #74
    حـــــرفـه ای ALIAK28's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2005
    محل سكونت
    کهکشان راه شیری!
    پست ها
    470

    پيش فرض

    خب دیدن این فیلم رو به شما پیشنهاد می کنم

    حجم : 16.1 مگابایت
    به زبان فارسی
    فرمت : rm
    مدت زمان : 1:04:28
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    نسخه اصلی
    نسخه اصلی 45 mb فرمت wmv
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    فارق از این که دوبلور و یا گوینده فیلم چه کسی است و فارق از بحث های سیاسی
    من دیدن این فیلم رو به تمام دانش آموزان دوره دبیرستان و به خصوص پیش دانشگاهی توصیه می کنم. والبته سال هاست خودم ( تعدیل شده اش رو ) براشون می گذارم.
    در ترچمه و همچنین نحوه ادای واژه ها نادرستی هایی وجود دارد...ولی در کل یکی از معدود فیلم هایی هست که تا حدودی به دور از غرض ورزی به بحث پرداخته ..
    Last edited by ALIAK28; 20-11-2007 at 22:04.

  5. #75
    پروفشنال negar20's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    ‏Tehran
    پست ها
    574

    پيش فرض

    مطالب خيلي عالي و مفيد بود.ممنون

  6. #76
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض تنوع زیستی و گونه زایی

    «مفهوم «گونه زیستی» یا species diological مفهومی کلاسیک می باشد اما در مورد گونه هایی بکار می رود که به طریق جنسی، تولیدمثل می کنند و به این ترتیب تعریف می شود: «گونه یک جمعیت یا مجموعه ای از جمعیت های افراد است که با یکدیگر تولیدمثل می کنند. به عبارت دیگر «گونه» از نظر ژنتیکی عنصری کم وبیش مجزا است که مستقل از دیگران تکامل می یابد.» البته باید در نظر داشت که این مفهومی عام نیست و از این مفهوم می توان در مورد اکثریت قریب به اتفاق جانوران و بسیاری از گیاهان گلدار استفاده کرد و حتی شاید در انواع بسیاری از جانداران میکروسکوپی نیز کاربرد داشته باشد. اما جانداران بسیار دیگری، به ویژه در میان گیاهان و جانداران میکروسکوپی، هستند که این مفهوم را نمی توان در مورد آنها بکار برد، یا در بهترین حالت با دشواری می توان بکار برد.
    بدیهی است اگر تولیدمثل جنسی نباشد، این مفهوم نیز بکار نمی رود. در مورد گونه های غیرجنسی، می توان آنها را بر مبنای تفاوت های ژنتیکی، به شکلی دل خواه رده بندی کرد. برای مثال معیاری که در مورد باکتری ها بکار می رود آنست که هرگاه دو سویه باکتری در۳۰درصد ازDNA شان تفاوت نشان دهند، می توان آنها را گونه های جداگانه ای در نظر گرفت. البته این عدد قراردادی است، اما در عین حال به طرز قابل قبولی عملی و قابل استفاده است. مسئله دیگر اینست که «زیرگونه»(sudspecies) را نمی توان تا آن حد به وضوح «گونه»(species) تعریف کرد.
    زیرا به لحاظ نظری «زیرگونه» یک نژاد جغرافیایی است. یک «گونه» ممکن است به چندین نژاد جغرافیایی تقسیم شود که در یک سری صفات شاخص نظیر رنگ، طول بال یا عادت تولیدمثلی با یکدیگر تفاوتی پیوسته دارند. در مجموع «زیرگونه» با مشکلات بسیاری همراه است که آن را نسبت به «گونه» ترازی بسیار سلیقه ای تر می سازد. یکی از این مشکلات آن است که صفات معمولا مستقل از یکدیگر تغییر می کنند.
    برای مثال یک گونه پروانه را در اروپای شرقی در نظر بگیرید. ممکن است دریابید از نظر جثه جمعیت ها از شمال به جنوب رفته رفته بزرگ تر می شوند اما از نظر رنگ از شرق به غرب تیره تر می شوند. بررسی دقیق تر ممکن است نشان دهد که آنها از جنوب شرقی به جنوب غربی روی بالشان خال های بیشتری دارند. در این وضعیت چه باید کرد؟ آیا باید یک یا دو صفت را برگزید و زیرگونه ها را بر اساس آن تعریف کرد؟ یا باید در ترکیب صفات بسیار کوشید و به این ترتیب آشفته بازاری از زیرگونه های بسیار ساخت؟ احتمالا دشوارترین جنبه کاربرد مفهوم زیرگونه همین ناسازگاری صفات است. با این حال هنوز از زیرگونه استفاده می شود و به ویژه در مورد نژادهای جغرافیایی هنوز تا حدی معتبر است.
    ● گونه زمانی یا نیاکانی
    «گونه زمانی»(species chromo) صرفا یک ضرورت علمی است زیرا باید میان جمعیت هایی که امروز زندگی می کنند و جمعیت هایی که نیای آنها هستند، تمایز قائل شد. این جمعیت های نیاکانی از آنجا که در گذشته دور زندگی می کردند با جمعیت های کنونی تفاوت بسیاری دارند. برای مثال ما به گونه sapiens Homo تعلق داریم و تقریبا به طور قطع می دانیم که مستقیما از گونه دیگری به نام erectus Homo نسب گرفته ایم و بسیار ابهام آور و بطور شهودی نادرست خواهد بود که سعی کنیم آنها را با هم در یک گونه قرار دهیم. اگرچه sapiens Homo طی مراحلی از erectus Homo تکامل یافته است، نمی توان مفهوم زیستی گونه را به وضوح در این مورد بکار برد. با این حال می خواهیم بین آنها تمایزی، هرچند قراردادی، ایجاد کنیم.
    ● منشا» تنوع زیستی
    «منشا» تنوع زیستی»، پیش از هر چیز چرخه آشکاری است که گونه ها طی آن به منطقه جدیدی رفته و تنوع می یابند. هنگامی که یک جزیره یا مجمع الجزایر تشکیل می شود یا برای مثال منطقه ای در اثر یخچال یا سایر رویدادهای بزرگ فیزیکی تنوع زیستی اولیه اش را از دست می دهد، سیل گونه های مهاجر به سوی آن سرازیر می شود. سپس با یکدیگر وارد تعامل شده و جامعه ای می سازند که آن را یک «اکوسیستم» می نامیم. چنانچه این منطقه جدید دست نخورده بماند، آنگاه طبق معمول این موارد، پرده ای از تکامل سریع با سازش گونه های جدید به این محیط به نمایش درمی آید.
    اگر وسعت منطقه کافی باشد و در آن بخش های مجزای جغرافیایی که جمعیت هایی را بدون تماس با یکدیگر در خود جای می دهند به قدر کافی وجود داشته باشد، آنگاه پیدایش سریع گونه ها نیز به دنبال آن خواهد آمد. مثال کلاسیک آن «هاوایی» است. شواهد نشان می دهند که این مجمع الجزایر به اشغال تعداد اندکی از گونه ها درآمد و آنها در مدت زمانی نسبتا کوتاه به گونه های بسیار، تکامل و تنوع یافتند.(منظور از زمان کوتاه، قرن ها یا هزاران سال است که در مقایسه با تکاملی که در بسیاری از نقاط دیگر جهان می بینیم کوتاه است.)
    ● عوامل افزایش گونه ها
    برای افزایش این گونه ها، ظاهرا سه عامل وجود دارد که عبارتند از: «انرژی»، «پایداری» و «مساحت.» هرچه انرژی بیشتری در اختیار جامعه تکامل یابنده گونه ها باشد، گونه های بیشتری پدید می آیند. در استوا انرژی به اوج می رسد. هرچه منطقه پایدارتر باشد، چنانکه در نواحی دارای شرایط اقلیمی ثابت دیده می شود، گونه های بیشتری تجمع می کنند زیرا برای سازش و هماهنگی با یکدیگر زمان بیشتری در اختیار دارند. هرچه مساحت بیشتر باشد، جمعیت بزرگ تر و متنوع تر است. برای مثال آمریکای جنوبی نسبت به جزایر هندغربی، گونه های بیشتری دارد. این سه نیروی محرک در مجموع بخش عمده تغییرات گونه ها در جهان را موجب می شوند.
    ● رایج ترین نوع گونه زایی
    اگر همانطور که بررسی های نشان می دهد، «گونه زایی همجا» به این گستردگی در حشرات که متنوع ترین جانداران روی زمین هستند، رخ می دهد، باید رایج ترین نوع گونه زایی باشد. بررسی پدیده گونه زایی «همجا» نسبت به گونه زایی «ناهمجا» که به آسانی و به وضوح مشاهده می شود، دشوارتر است اما می تواند بسیار رایج باشد، کسی چه می داند. منظور از «همجا»، جانداران مشابهی در مجاورت یکدیگر است که به دلیل تفاوت های رفتاری، حتی با آنکه به لحاظ نظری می توانند، اما با هم تولیدمثل نمی کنند. منظور از «ناهمجا»، جانداران مشابهی است که گرچه به لحاظ نظری می توانند اما با هم تولیدمثل نمی کنند، زیرا به طور جغرافیایی از هم جدا شده اند. نکته جالب اینجایت که این مکانیسم ها بسیار فوری می توانند گونه های جدید تولید کنند.
    در واقع در چند نسل. پیش از همه در گیاهان مکانیسمی به نام «پلی پلوئیدی» هست که در یک مرحله می تواند سویه ای ایجاد کند که قادر نیست با گونه مادری که از آن ریشه گرفته تولیدمثل کند. در واقع آن را گونه زایی «فوری» می نامند. گونه زایی همجا نیز گاهی فقط چند مرحله تا تولید گونه جدید در مدت زمانی کوتاه طول می کشد. برای مثال در بعضی انواع مگس سرکه، ممکن است یک سویه ترجیح دهد روی گیاه دیگری تولیدمثل کند و این می تواند در چند جهش رخ دهد. یا ناسازگاری ممکن است میان دوسویه ای وجود داشته باشد که تفاوتشان یک ژن یا تعداد بسیار اندکی از ژن ها است. این وضعیت ممکن است در مدت زمانی کوتاه در اثر جهش یا نوع ترکیبی ژن های موجود رخ دهد. به این ترتیب پیدایش گونه های جدید ظرف چند سال به لحاظ نظری امکانپذیر است و احتمالا تشکیل بعضی گونه ها با همین سرعت انجام می شود اما مشاهده آنها در طبیعت دشوار است. محققان مطمئن نیستند که گونه زایی بسیار سریع واقعا چقدر در طبیعت متداول است. در سال ۱۹۹۶م، برای تعیین حداقل اندازه بحرانی اکوسیستم ها و اینکه گونه ها با چه سرعتی به یک جزیره خالی هجوم می آورند و آیا مساحت یا فاصله در این کار نقشی دارند یا خیر، آزمایشی صورت گرفت که این نتایج به دست آمد:
    ۱) موجودات کوچک از جمله حشرات و عنکبوتان خیلی سریع بازمی گردند.
    ۲) روند پر شدن جزیره از گونه ها تا جایی ادامه می یابد که تقریبا به تعداد گونه هایی که قبلا داشت، برسد.
    ۳) هرچه منطقه برای گونه های مهاجر تازه وارد دورتر باشد، رسیدن به تعادل در آن منطقه بیشتر طول بکشد.
    ۴) گرچه تعداد گونه ها به سطح اولیه بازمی گردد اما ترکیب جامعه جدید با آنچه بود متفاوت است.
    ● خطر حتمی انقراض
    اندازه جمعیت برای بقا بسیار حیاتی است. به طور کلی هرگاه اندازه جمعیت از ۱۰۰ فرد کمتر شود، آنگاه افسردگی هم آمیزی رخ می دهد. و چنانچه در جمعیت ها ژن های زیان آور و مرگبار وجود داشته باشد، مثل ژن مسبب «فیبروز کیستی» در انسان، آنگاه میزان وقوع این صفت ژنتیکی افزایش می یابد که به مرگ یا نازایی می انجامد. در جمعیت های بزرگ احتمال آنکه یک ژن مرگ بار بروز کند بسیار کم است. همچنین محصول گونه زایی سریع به نسبت از تفاوت میان گونه ها خواهد کاست برای مثال اگر دو گونه ماهی تنها در یک یا چند ژن از ده هاهزار ژنی که دارند با هم تفاوت داشته باشند، به احتمال زیاد تفاوت بسیار ناچیزی با یکدیگر خواهند داشت. این را با دو گونه ای مقایسه کنید که یک میلیون سال پیش از هم واگراییده و از نظر ژنتیکی در بسیاری از ژن ها و صفات خویش مستقل از یکدیگر تکامل یافته اند. چنانچه یکی از این دو گونه محو شود ما خیلی بیشتر ضرر خواهیم کرد تا آنکه یکی از دو گونه ای را از دست بدهیم که تنها تفاوت ناچیزی با هم دارند. به هر حال تفاوت میان گونه ها چه ناچیز باشد و چه آشکار هم اکنون در نتیجه فعالیت های انسان، با سرعتی که در بعضی جاها تا هزاربرابر نرخ پیدایش آنها است ناپدید می شوند. با این شتاب، می توانیم در طول عمر یک انسان به آسانی نیمی از گونه های جهان را نابود کنیم. بسیاری از این گونه ها طی هزاران یا میلیون ها سال شکل گرفته اند. گونه های کاملا متمایزی که می توان آنها را در شواهد سنگواره ای ردیابی کرد، تا پیش از پیدایش انسان، تقریبا با آهنگ حدود یکی از هر یک میلیون گونه در سال ظاهر می شوند. سریع ترین فرایندهای گونه زایی نیز نمی توانند گونه های از دست رفته را از نو جانشین و رقم فوق را حتی دو برابر کنند.
    مخلص کلام: منابع زنده جهان، اکوسیستم ها و گونه هایشان، هنوز عمدتا ناشناخته هستند و از نظر منافعی که ممکن است برای انسان داشته باشند; مثل تصفیه آب یا داروهای جدید بسیار کم بررسی شده اند. بعضی بوم شناسان و اقتصاددانان برآورد کرده اند که ارزش کل این اکوسیستم های طبیعی، یعنی مبلغ مجموع خدماتی که به بشریت می رسانند چیزی نزدیک به سی هزار بیلیون دلار است و این از مجموع تولید ناخالص ملی تمام کشورهای جهان با هم نیز خیلی بیشتر است ولی با این حال مجانی است! حفاظت و استفاده کامل تر از آنها به شیوه ای بدون مزاحمت و تحمیل از نظر اقتصادی برای ما ارزشمند است.
    نابودکردن آنها به منزله راندن بشریت به سوی دنیایی مصنوعی است که در آن ناچاریم خودمان شخصا سیستم های آبی را مدیریت کنیم، غذایمان را تامین کنیم و به جای آنکه برای تنظیم ترکیب جو به جانداران نیرومند متکی باشیم، خودمان با ابزارهای مصنوعی هر روز این کار را انجام دهیم. و با این روش ها روزی زمین به معنای دقیق کلمه به یک سفینه فضایی تبدیل خواهد شد.



    روزنامه ابتکار

  7. #77
    حـــــرفـه ای Vmusic's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    vmusic.ir
    پست ها
    5,376

    پيش فرض

    سلام !

    ممنون به خاطر مطلب خوبی که گذاشتی !

    مقاله در قالب Pdf ضمیمه شد .

  8. #78
    آخر فروم باز vahidhgh's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    1,035

    13 13 عضو در انسان که کاربرد اولیه ی خود را از دست دادند

    1-ماهیچه سابکلاویوس: ماهیچه کوچکی است که شانه را به اولین دنده وصل می کند. این ماهیچه فقط در صورتی مفيد بود که انسانها روی چهار دست و پا راه می رفتند. بعضی از افراد یکی و بعضی دیگر دو تا از این ماهیچه دارند. تعدادی نیز فاقد این ماهیچه هستند.

    2-آپاندیس: این عضو به انسانهای اولیه در هضم گیاهان کمک می کرد. امروزه هر سال سیصد هزار آمریکایی آپاندیس خود را عمل می کنند (برمی دارند).

    3-مجراهای شیر در مردان


    4- دندانهای عقل: این دندانها به انسانهای اولیه که مقدار زیادی از گیاهان تغذیه می کردند در جویدن غذا کمک می کردند. امروزه فقط 5 درصد جمعیت دندانهای عقل سالمی دارند.


    5-ماهیچه های گوش بیرونی: سه ماهیچه که به انسانهای اولیه اجازه می داد تا گوشهای خود را (مانند سگ و گربه) تکان دهند.

    6- دنده گردن: دنده های کوچکی است که در یک درصد از انسانها مشاهده مي شود و می تواند باعث مشکلات عصبی یا سرخرگی شود. این دنده ها باقیمانده عصر خزندگی در انسان هستند.

    7-مژه سوم: پرندگان از این مژه برای حفاظت از چشم و پاک کردن گردوغبار استفاده می کنند. انسانها قسمت کوچکی از این مژه را در داخل گوشه چشم خود دارند.


    8- ماهیچه پالماریس: ماهیچه درازی است که از آرنج تا مچ کشیده شده. از این ماهیچه برای آویزان شدن و بالا رفتن استفاده می شده است. یازده درصد انسانها فاقد این ماهیچه هستند.


    9-مو: درحالی که ابروها از ریزش عرق جلوگیری می کنند و یا اینکه موی صورت مردان ممکن است برای زنان جذاب باشد اکثر موهای بدن انسان هیچ کار خاصی انجام نمی دهند.


    10- بلند کننده موی بدن: حیوانات با استفاده از این ماهیچه موهای خود را به منظور بیشتر گرم شدن یا ترساندن حیوانات دیگر پف می کنند. با کمک همین ماهیچه است که مو بر تن ما سیخ می شود!

    11- ماهیچه پالانتاریس: این ماهیچه پا به میمون ها کمک می کند تا بتوانند با پای خود چنگ بزنند. 9 درصد از انسانها فاقد این ماهیچه هستند.

    12- استخوان COCCYX: کنترل کننده دم حیوانات. حیوانات از دم برای تعادل یا ارتباط استفاده می کنند. خارج کردن این استخوان از بدن هیچ مشکلی برای سلامتی ایجاد نمی کند.


    13- سیزدهمین دنده: این دنده در گوریل ها و شامپانزده ها وجود دارد ولی فقط هشت درصد انسانها دارای این دنده اضافی هستند


  9. #79
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض

    سلام دوستان

    بحث خیلی جالبی رو شروع کردین. از دوست خوبمون [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] هم برای قرار دادن این مطالب تشکر میکنم. اتفاقا دنبال لیست کاملی از اعضایی در بدن بودم که در طی تکامل دیگه کاربرد اولیه ی خودشون رو ندارند.

    خوب یه پیشینه اول در رابطه با این مبحث قرار بدم که با اطلاعات بیشتری بحث رو ادامه بدیم و اگه دوستان هم موارد بیشتری قرار بدن ممنون میشم خودم


    اول در مورد نظریه ی داروین که مخالفت با اون مربوط به این دوران نیست بلکه از همون ابتدای ارائه ی این نظریه اولین مخالفانش خود مسیحیان و به ویژه کاتولیک های افراطی بودن. دلیلش اینه که تا قبل از این که داروین نظریه ی خودش رو ارائه بده درباره ی پیدایش جهان و خلقت موجودات و استدلالی که برای گوناگونی و در عین حال شباهت موجودات دیده میشه، عقیده ی محکم و غیر قابل رد کاتولیک ها و کلیسا بوده که خداوند هر دسته از موجودات شبیه به هم رو در یک روز از هفته ایجاد کرده. یعنی مثلا اسب و جانداران شبیه به اون رو شنبه، آبزیان رو یک شنبه و ... به همین ترتیب. در کل نظریه ی آفرینش و پیدایش ناگهانی رو قبول داشتن نه تکامل تدریجی.

    در کل هر گروه و فرقه ای که آفرینش رو دفعی می دونن به این مشکل با نظریه ی داروین بر می خورن.

    البته اینم بگم که داروین اولین کسی نبود که نظریه ی تکامل رو ارائه داد،‌قبل از اون هم لامارک و دیگرانی بودند که نظریاتی مشابه ارائه کرده بودند ولی خوب نظریه ی داروین کامل ترین بود. البته باز همین نظریه هم الان دستخوش تغییر شده و اصلاحاتی خورده ولی در مقایسه با نظریات قبلی که از پایه رد شدند این نظریه اصلش همچنان مورد قبول هست فقط انشعاباتی پیدا کرده که هر دسته یک بخش از اون رو اصلاح کردن. از معروفترین انشعابات داروینیست ها معتقدان به نظریه ی جدید تکاملی یا نئو داروینیست ها هستن.

    باز یه توضیح پایه هم در رابطه با پیش زمینه ی ذهنی داروین برای ارائه ی این نظریه؛

    داروین خودش هم یک مرد مذهبی بود ولی خوب به علوم طبیعی هم خیلی علاقه داشت و در اون زمان مثل الان تقسیم علوم نداشتیم چون علوم تا این حد تخصصی نشده بودن و هر فرد علاقمند می تونست تا حدی از هر یک از دانشها رو فرا بگیره.

    بعد ایشون برای این که از نزدیک بتونه خودش معمای آفرینش رو حل کنه و فقط به کتب اکتفا نکرده باشه به دنبال محیطی تقریبا ایزوله گشت چون فکر می کرد الگوهای آفرینش توی همچین محیطی خیلی بهتر مشخص هستن و تقریبا مینیاتوری از محیط واقعی می تونه باشه.

    ماداگاسکار انتخاب داروین بود (البته تنها انتخاب نبود) و در اونجا مثلا دید 12 شکل مختلف از پرنده فنچ وجود داره که همه فنچ هستن ولی تفاوتهای ظاهری دارن مثلا در شکل نوک یا تزئینات پرها و ...
    و شروع کرد محیط زندگی هر کدوم رو بررسی کنه تا ببینه چرا این فنچ با اون یکی شکل نوکش فرق می کنه و مشاهده کرد مثلا منطقه ای که فنچ نوک دراز قلاب مانند هست دانه ها رو باید از یه لایه ی نازک از زیرخاک بیرون آورد ولی منطقه ای که فنچ نوک تیز هست دانه ها و میوه ها به راحتی روی درختان قابل دسترس هستن.
    و کم کم با بررسی موجودات دیگه دید که ویژگی های ظاهری هر موجود دست پرورده ی محیطی هست که توش پرورش پیدا کرده.
    ===============================
    حالا در نهایت بعد از همه ی این توضیحات و مقدمه ها () در مورد این اعضایی هم که توی مقاله ی پست اول آورده شده و به عنوان بی مصرف در بدن انسان نام برده شدند شاید بهتر باشه عبارت "بدون کاربرد کنونی" رو جایگزین کنیم.
    مفهوم هم این نیست که ما داریم از ابتدای آفرینش عضوی بی مصرف و زاید رو در بدن حمل می کنیم که اضافیه! در واقع بهتره این طوری نگاه کنیم به قضیه که فعالیت های ما دیگه اون چیزی که در گذشته بوده نیست و این ما هستیم که دیگه از اون عضو استفاده نمی کنیم نه این که اون عضو از ابتدا بی مصرف به وجود اومده باشه.

    این مساله هم فقط مختص انسان نیست، یه مثال خیلی جالبش اسب و چارپایان سم دار هستن؛
    نمی دونم تا حالا کنجکاو شدین که سم اسب در واقع چه ساختاری داره و در مقایسه با دست و پای انگشت دار چه طوری توضیح داده میشه ساختارش؟
    در واقع سم داران هم یه روزی دارای پنج انگشت دست و پا بودن و روی زمین های نرم جنگلی و مشابه زندگی می کردن. ولی به مرور که منابع در بخش های جنگلی تموم شده و به زمین های سفت تر کشیده شدن برای پیدا کردن غذا، نحوه ی راه رفتنشون طوری شده که تکیه ی اصلی و عمده ی وزن بدن رو روی انگشت وسطی دست و پا انداختن و این عضو به مرور در طول تکامل بزرگ و قدرتمند شده و چهار تا انگشت دیگه از هر دست و پا تحلیل رفتن و کوچیک شدن و سم در واقع ناخن قدرتمند شده ی انگشت وسطی هست.
    در واقع میشه حیوونی رو تصور کرد که داره روی انگشتش راه میشه
    امروزه هم بقایای این چهار تا انگشت بدون کاربرد کنونی توی ساق پای سم داران دیده میشه.

    یادت رفت به همه این ها مغز رو هم اضافه کنی.
    اتفاقا دوست عزیز به نکته ی جالبی باز اشاره کردین.
    چند وقت پیش توی بحث داغی شروع شده بود بین زیست شناس ها در رابطه با این که آیا تکنولوژی های جدید دارن به مرور توانایی بخش های مختلف مغز انسان رو کاهش میدن و نسل بشر داره به سمت سقوط عقلانی پیش میره؟!
    باز یه مثال بارز همین تایپ کردن به جای نوشتن هست که درصد بالایی از توانایی های مغزی رو بلا استفاده میذاره و دانشمندان نگران هستن که با ادامه ی این روند و استفاده از فن آوری کم کم بخش های وسیعی از مغز کاربردشون رو از دست بدن و توانایی های ذهنی انسان در نسل های بعد کاهش پیدا کنه و مغز هم به دلیل همین بلااستفاده موندن تحلیل بره!
    علت رو آوردن به ورزش های ذهنی جسمی مثل یوگا هم فرار از همین روزمرگی و استفاده از ماکسیمم قابلیتهای مغز هست.


    پایدار و پیروز باشید

  10. این کاربر از Marichka بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #80
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض

    سلام

    در هر صورت همه ی گونه ها دارن تغییر پیدا می کنن و مختص انسان نیست و اجتناب پذیر هم نیست.

    ولی این که بشر در ابتدا دفعی به وجود اومده مستلزم اینه که قبول کنیم بقیه ی موجودات هم دفعی به وجود اومدن و بعدش تکامل پیدا کردن و می کنن. که میشه همون نظریه ی کلیسا. چون در تغییر موجودات که شکی نیست بحث سر "منشا گونه ها" هست.

    الان حلقه های مفقوده ی تکامل انسان بزرگترین محل بحث هستن که آیا منشا گونه ی انسان ذی شعور ( Homo sapience ) همین میمون ها و Ape های اولیه بودن یا گونه ی ناشناخته ای هست که هنوز فسیلش پیدا نشده (شاید هیچ وقت هم پیدا نشه)؟

    ولی از اونجایی که انسان هم زاده ی طبیعت هست (منشا طبیعی داره) و الگوهای رفتاری،‌ ژنتیکی و سلولی مشابه رو نشون میده از روش های مشابه هم برای تشخیص منشا گونه ش استفاده میشه و درخت ژنتیکی اون هم جایی بین هزاران خطوط ارثی کشف شده برای موجودات دیگه قرار میگیره.

    و فعلا با توجه به حجم عظیم اطلاعات به دست اومده نمیشه گفت مثلا گربه سانان (با توجه به این که الان خط اجدادیشون شون تقریبا کامل شده) از تکامل موجودات قبل از خودشون به وجود اومدن ولی انسان چون انسانه دفعتا روی زمین به وجود اومده و الان داره تکامل پیدا می کنه. به خصوص که هر روز دارن یه حلقه ی مفقوده جدید رو توی خط اجدادی انسان پیدا میکنن (جزئیات همگی در تاپیکی که پایین اشاره کردم هست).

    البته این مباحث که دیگه خیلی پایه ای هستن و تکامل انسان هم مثل باقی موجودات ثابت شده هست منتها منشا گونه ی اون هست که هنوز محل بحث و شک قرار داره و با توجه به این که هر روز موارد جدیدتری کشف میشن باید منتظر نظریه های جدیدتر و اطلاعات جدیدتر باشیم.

    در واقع از دید عامه ی مردم بهتره اینطوری بگیم که موجودات دیگه هم منشا گونه شون و هم این واقعیت که تکامل پیدا کرده ی موجودات پیش از خودشون هستن خیلی راحت پذیرفته شده هست ولی گونه ی انسان به دلیل ذی شعور بودنش و همینطور حساسیت های مذهبی که وجود داره خیلی خیلی به سختی قابل قبول هست نظریات در موردش و ذهن ها بیشتر گرایش دارن که نظریه ی آفرینش دفعی رو برای انسان و تکامل تدریجی رو برای بقیه موجودات بپذیرن. (البته بگذریم که کلیسا در قرون وسطی برای این که عقاید رو یک دست کرده باشه و توضیح جامعی کلا ارائه داده باشه برای جانداران دیگه هم معتقد به آفرینش دفعی بوده).

    یه سری بحث های مفصل و پایه ای توی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] هست، ‌دوستان علاقمند می تونن دنبال کنن و با توجه به اونها موارد رو قرار بدن.

    مطالب مشابه خیلی می تونه مفید باشه

    موفق و سربلند باشید

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •