تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 127 اولاول 123456781454104 ... آخرآخر
نمايش نتايج 31 به 40 از 1265

نام تاپيک: تکامل (فرگشت)

  1. #31
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض طبقه بندي آرمن لئونوويچ تاختاجان(Armen Leonovich Takhtadjan)

    آرمن لئونوويچ تاختاجان يكي از گياهشناسان برجسته ارمنستان و يكي از دانشمندان بنام در علوم سيستماتيك، تكامل گياهي و همچنين جغرافياي زيستي در قرن بيستم است. از ديگر علائق علمي او مورفولوژي گياهان گلدار، پالئوبوتاني و فلور قفقاز مي باشد. او درانستيتوي گياهشناسي كومارف در لنينگراد به فعاليت و تحقيق اشتغال داشت و در همان جا بود كه نخستين طبقه بنديش را به سال 1940 در باب گياهان گلدار توسعه داد. طبقه بندي او از ديدگاهي فيلوژنتيكي برخوردار بود. سيستم طبقه بندي او تا اواخر دهه پنجاه براي گياهشناسان غربي ناشناخته بود اما همكاري با گياهشناس بزرگ آمريكايي آرتور كروانكوئيست باعث گرديد كه علاوه بر مطرح شدن طبقه بندي او در غرب، رده بندي كروانكوئيست نيز به واسطه همكاري با تاختاجان و انستيتوي كومارف تحت تاثير قرار گيرد.
    در سيستم طبقه بندي تاختاجان، گياهان گلدار به عنوان يك شاخه(phylum or division) در نظر گرفته مي شوند: شاخه ماگنوليوفيتا(Magnoliophyta) . اين شاخه مشتمل بر دو رده(class) است : رده تك لپه ايها(Liliopsida) و رده دولپه ايها(Magnoliopsida) . رده تك لپه ايها شامل اين زيررده ها(subclass) است:
    Liliidae, Commelinidae, Arecidae, Alismatidae, Triurididae, Aridae و رده دولپه ايها شامل اين زيررده هاست:Magnoliidae, Nymphaeidae, Nelumbonidae, Ranunculidae, Caryophyllidae, Hamamelididae, Dilleniidae, Rosidae, Cornidae, Asteridae, Lamiidae. زيررده ها به فوق راسته ها(superorder) ، راسته ها(order) و خانواده ها(family) تقسيم مي شوند. سيستم طبقه بندي تاختاجان مشابه سيستم كروانكوئيست است اما از پيچيدگي بيشتري در سطوح بالاي رده بندي برخوردار است. تاختاجان سيستمي از مناطق رويشي جهان نيز ارائه داده است كه در مجالي ديگر به آن خواهم پرداخت. تاختاجان مولف كتابهاي ارزشمند زير است:
    Floristic Regions of the world(1986)
    Evolutionary trends in flowering plants(1991)
    Diversity and classification of flowering plants(1997)


  2. #32
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض

    نظریه لامارک در مورد تکامل

    در قرن 19 اندیشه پیوستگی جانداران و پیوستگی تاریخی آنها یعنی نطریه تکامل به فکر معدودی از متفکران رسیده بود. یکی از تئوریهای مهم تکاملی از لامارک زیست شناس فرانسوی است که به سال 1809 به چاپ رسید. لامارک برای بیان چگونگی وقوع تکامل دو نظریه استعمال و عدم استعمال اندامها و ارثی بودن صفات اکتسابی را عنوان کرد. وی مشاهده کرده بود که اگر اندامی از بدن یک جاندار استعمال می‌شود بزرگتر و کارآمدتر می‌شود و اگر عضوی بکار نیفتد کوچک می‌شود و تحلیل می‌رود.

    بنابراین جاندار در نتیجه ناهماهنگی در استعمال و عدم استعمال اندامهای مختلف بدن در طول عمر خود ممکن است تا حدی تغییر یابد و بعضی از صفات را کسب کند. لامارک این گونه صفات را وراثتی و قابل انتقال به اخلاف می‌پنداشت. این تئوری بسیار موفقیت آمیز بود و به اشاعه اندیشه تکامل کمک بسیار کرد. اما سرانجام معلوم شد که نظر لامارک نادرست است. چون هر گونه تغییری که بر اثر استعمال یا عدم استعمال یا به هر علت دیگر در سلولهای دیگر بدن به غیر از گامتها رخ دهد تاثیری در ژنهای سلولهای زاینده نخواهد داشت و قابل انتقال به نسل بعدی نیست.

  3. #33
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض

    نظریه داروین-والاس در مورد تکامل

    در سال 1858 داروین و والاس باهم تئوری جدیدی درباره تکامل اعلام داشتند که جانشین تئوری لامارک شد. داروین این تئوری جدید را پروراند و به صورت کتابی تنظیم کرد. این اثر معروف که به نام اصل انواع بوسیله انتخاب طبیعی یا بقای نژادهای مناسب در تنازع بقا است در سال 1859 انتشار یافت. داروین و والاس محیط را علت اصلی انتخاب طبیعی می‌دانستند، یعنی محیط تدریجا جانداران دارای صفات نامساعد را از بین می‌برد و جانداران دارای صفات مساعد را حفظ می‌کند. پس از گذشت نسلهای زیاد و متوالی و تاثیر مداوم انتخاب طبیعی ، سرانجام گروهی جاندار یک صفت یا تعدادی صفات جدید و مساعد را به درجه‌ای جمع خواهد کرد که به صورت گونه‌ای جدید از گونه اجدادی ظاهر خواهد شد.

    همواره این سوال مطرح می‌شد که منبع این تفاوتهای فردی مهم چیست؟ و تفاوتهای فردی چگونه بوجود می‌آیند. اینجا بود که داروین ناگزیر شد به نظریه لامارک یعنی وراثت صفات اکتسابی پناه ببرد. اما تدوین پاسخ درست مربوط به تفاوتهای فردی شش سال پس از انتشار کتاب اصل انواع و هنگامی آغاز شد که مندل قوانین وارثت را اعلام داشت. ولی حاصل مطالعات مندل بیش از 30 سال در ابهام نادیده ماند و پیشرفت شناخت مکانیسمهای تکاملی نیز به همان نسبت به تاخیر افتاد. انتخاب طبیعی فقط به عنوان بخشی از مکانیزم تکامل شناخته شده است. زیرا داروین مانند لامارک در شناسایی علل ژنتیکی تغییرات تکاملی توفیق بدست نیاورده بود. داروین و والاس توضیحی ناقص از تکامل عرضه داشتند، اما بطور کلی آنان نخستین کسانی بودند که جهت درست تکامل را نشان دادند.

  4. #34
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض

    تولید مثل افتراقی

    مفهوم واقعی انتخاب طبیعی ، تولید مثل افتراقی است. یعنی بعضی از افراد یک جمعیت بیش از دیگر افراد آن اولاد به جا می‌گذارند و نسبت به افرادی که اولاد کمتری از آنها می‌ماند، درصد بیشتری از ژن به خزانه ژنی نسل بعد ، انتقال می‌دهند. اگر تولید مثل افتراقی در طول چند نسل ادامه یابد، آنهایی که فرزندان بیشتری تولید می‌کنند، تدریجا سهم بزرگتری از افراد کل جمعیت را بوجود خواهند آورد. در نتیجه ژنهای آنها در خزانه فزونتر خواهد شد. پس امکان دارد صفت جدیدی که در یک فرد جاندار پدید می‌آید، از راه تولید مثل افتراقی و به مرور زمان ، به صورت خصوصیت استاندارد تمامی یک جمعیت درآید.

  5. #35
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض جد مشترک انسان های غار نشین و انسان های امروزی

    :: پرهام جبارزاده ::
    محققان پس از مرتب کردن DNA استخوان پای یک مرد غارنشین که 38 هزار سال پیش مرده بود، دریافتند: انسان های غارنشین خویشاوندان دور انسان های امروزی هستند.
    به گزارش خبرگزاری مهر، ارزیابی دانشمندان نشان داد: انسان های امروزی و انسان های غارنشین در حدود 370 هزار سال پیش و یا شاید 500 هزار سال پیش از یک جد واحد مجزا شده اند.
    “ادوارد روبین” از انستیتو ژنتیک الحاقی سازمان انرژی آمریکا با کمک همکارانش از روش خاصی برای جداسازی و ترتیب دهی بخشی از DNA انسان غارنشین استفاده کردند در حالی که یک گروه دیگر از محققان به سرپرستی “سوانتی پابو” از موسسه انسان شناسی تکاملی “مکس پلانک” روش دیگری را برای ترتیب دهی به مقادیر بالاتری از DNA مورد استفاده قرار دادند.
    “پابو” اولین دانشمندی بود که DNA انسان های غارنشین را در سال 1997 کشف و مرتب کرد و اولین فردی بود که پیشنهاد عدم ترکیب پذیری انسان های غارنشین و انسان های مدرن را ارائه داد.
    انسان های غارنشین و انسان های امروزی از راسته “هومو” زاده شده اند که در حدود 5/1 میلیون سال پیش آفریقا را به مقصد دیگر نقاط جهان ترک کرد.
    انسان های ماقبل تاریخ تا 30 هزار سال پیش در اروپا و خاورمیانه زندگی می کردند. این انسان ها دور دوم مهاجرت های خود را در حدود 10 سال پیش از آفریقا آغاز کردند.
    به نوشته نشریه ساینس، “پابو” و “روبین” با انجام آزمایشاتی روی استخوان پای یک انسان غارنشین دریافتند: ترتیب DNA انسان های غارنشین 95/99 درصد با ترتیب DNA انسان های مدرن تشابه دارد. این شباهت با تشابه 98 درصدی بین انسان و شامپانزه که در حدود 6 یا 7 میلیون سال پیش از یک جد واحد مجزا شدند، برابری می کند. ر

  6. #36
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    پست ها
    4

    پيش فرض جدیدترین نطریه های تکاملی

    سلام
    آیا مرجع کاملی درباره نظریه های تکاملی وجود دارد؟ مرجعی که نظریه های جدید را هم پوشش دهد.
    مرسی

  7. #37
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض

    سلام دوست عزيز

    مرجع كامل به اون صورت فكر نمي كنم گردآوري شده باشه. بيشتر به صورت كتابهاي مختلف نظريه پردازان هست كه عمده ترينش هم نظريات داروين و نئوداروينيست ها هست كه نظريات جديد و كامل شده ي داروين و ساير دانشمندان رو در زمينه ي تكامل گذاشته.

    موفق باشيد

  8. #38
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Silence so loud's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    470

    پيش فرض

    پايان يك جدل

    نخستين مكان تكامل مارها كجاست؟
    براي مدت هاي طولاني اين سئوال كه نخستين بار مارها در كجاي زمين از اجداد سوسمار شكل خود به موجوداتي بي دست وپا تكامل حاصل كردند دانشمندان را گيج و سردرگم ساخته بود. اما با مطالعه اي كه جديداً بر روي ژنوم تمامي خانواده هاي زنده سوسمارها صورت گرفت پرده از اين راز بزرگ برداشته شد: مار هاي نخستين بر روي زمين تكامل حاصل كردند نه در داخل دريا. كشف صورت گرفته، بحث و جدل ميان زيست شناسان بر سر خشكي زي بودن يا آ بزي بودن اجداد مارها در ۱۵۰ ميليون سال قبل را پايان خواهد بخشيد _ اين بحث و جدل با تحقيقي كه اخيراً با هدف حمايت از فرضيه آبزي بودن اجداد مارها صورت گرفته بود بسيار شديدتر شده بود.نيكلاس وايدال (N.Vidal) و بلير هگز (B.Hedges) زيست شناس قرار است در مقاله شماره ۷ مه مجله Royal Society شرح دهند كه چگونه دو نظريه مورد بحث را در بوته آزمايش قرار دادند.

    اين دو دانشمند براي پاسخ به اين سئوال، بزرگ ترين مجموعه اطلاعات ژنتيكي كه تاكنون در مورد مارها و سوسمار ها به كار گرفته شده است را جمع آوري كردند. اين مجموعه شامل استخراج اطلاعات ژنتيكي از دو ژن از ۶۴ گونه از ۱۹ خانواده از سوسمار ها و ۱۷ گونه از ۲۵ خانواده از مار هاي امروزي است.جمع آوري اطلاعات ژنتيكي از تعدادي از سوسمار ها بسيار مشكل بود چرا كه تعدادي از گونه هاي آنها تنها در جزيره هاي بسيار كوچك يا در قسمت هاي بسيار دورافتاده جهاني زندگي مي كنند.هگز در اين باره مي گويد: «ما احساس كرديم كه بهتر است ژن هاي تمامي گروه هاي سوسمار ها را تجزيه و تحليل كنيم چرا كه هر خانواده از سوسمار ها نزديك ترين خويشاوندان به مارها محسوب مي شود. اگر به هر دليلي حتي ژن هاي يك خانواده از سوسمار ها جمع آوري نمي شد ديگر ما نمي توانستيم به پاسخ صحيح سئوال خود دسترسي پيدا كنيم.»به گفته وايدل: «اگر فرض كنيم كه نظريه آبزي بودن اجداد مارها درست باشد در اين صورت مي بايست مارها نزديك ترين خويشاوند تنها سوسمار آبزي شناخته شده اي باشند كه در زمان تكامل مارها مي زيسته است.

    سوسمارهاي عظيم الجثه و منقرض شده mosasaur.» وي در ادامه مي افزايد هر چند نمي توان ژن هاي mosasaur هاي منقرض شده را تجزيه و تحليل كرد اما با استفاده از ژن هاي نزديك ترين خويشاوندان آنها مي توان سوسمار هايي چون Komodo Dragon هاي غول پيكر را مورد پايش قرار داد.تيم تحقيقاتي به سرپرستي وايدل و هگز توالي هاي ژني هر يك از گونه ها را با استفاده از چندين روش آماري مورد تجزيه و تحليل قرار دادند. هدف از اين تجزيه و تحليل، مشخص كردن ميزان خويشاوندي گونه ها با يكديگر بود.

    وايدل در توضيح اين مسئله مي گويد: «اگر چه اين ژن ها در هر يك از گونه ها عملكرد واحدي دارند اما ساختارشان در گونه هاي مختلف كاملاً متفاوت از يكديگر است و علت اين مسئله نيز در موتاسيون هايي نهفته است كه در طول زمان در ساختار آنها به وقوع پيوسته است.» وايدل و هگز پس از تمام شدن مقايسه ژنتيكي، شجره نامه اي را رسم كردند كه در آن ارتباطات و وضعيت خويشاوندي گونه ها با يكديگر كاملاً مشخص بود.به گفته وايدل: «نتايج ما آشكارا نشان مي داد كه مارها نزديك ترين خويشاوندان سوسمار هاي مورد آزمايش قرار گرفته مثل Komodo Dragon غول پيكر نيستند. Komodo Dragon ها نزديك ترين خويشاوندان سوسمار هاي mosasaur محسوب مي شوند _ mosasaur تنها سوسمار آبزي شناخته شده اي است كه در زمان تكامل مارها مي زيسته است.» وي در ادامه مي افزايد از آنجا كه تمامي سوسمار هاي ديگري كه در آن زمان وجود داشتند همگي بر روي زمين زندگي مي كردند نتايج تحقيقات ما به خوبي نشان مي دهد كه مارها نه در داخل دريا بلكه بر روي زمين تكامل حاصل كرده اند.اين تحقيق به سئوال قديمي ديگري نيز پاسخ مي دهد: چرا مارها طي تكامل دست و پايشان را از دست دادند؟ پاسخ اين سئوال به شيوه زندگي مارها بر روي زمين باز مي گردد.

    شايد نقب زدن و كندن سوراخ در زمين، اگر چه تنها در معدودي اوقات ديده مي شود، جواب اين سئوال باشد. در صورتي كه شما بخواهيد از سوراخ هاي بسيار كوچك موجود در زيرزمين عبور كنيد مطمئناً دست وپايتان، برايتان بسيار مشكل ساز خواهد بود. اين مسئله را افرادي كه قصد جست وجوي غارها و عبور از دالان ها و حفره هاي بسيار ريز موجود در غارها را دارند به خوبي درك مي كنند. در صورتي كه شما بخواهيد از حفره هاي بسيار كوچك درون غا ها عبور كنيد مطمئن باشيد كه بزرگ ترين كمك به شما چهار شانه نبودن تان و پهن نبودن لگن تان خواهد بود. پژوهشگران معتقدند شيوه زندگي متكي بر نقب زدن تعداد زيادي از گونه هاي ديگر همچون سوسمار هاي بدون دست و پا، علت اصلي تحليل رفتن كامل دست وپاها يا تكامل دست وپاهاي بسيار كوچك در آنها بوده است.

  9. #39
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Silence so loud's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    پست ها
    470

    پيش فرض

    تكامل در غياب توليد جنسي

    زيست شناسان مركز زيست شناسي مولكولي مقايسه اي جوزفين باي پول لابراتوار زيست شناسي دريايي (MBL) معتقدند كه گروهي از جانوران ميكروسكوپي بدون اينكه توليدمثل جنسي داشته باشند طي ده ها ميليون سال تكامل يافته اند. نتايج اين دانشمندان حاوي اطلاعات با ارزشي درخصوص تحقيرسازي توليدمثل جنسي و معرفي آن به عنوان يك بن بست تكاملي است.

    گرچه غالب موجودات چند سلولي به شيوه جنسي توليدمثل مي كنند اما اين نوع توليدمثل نسبت به توليدمثل غيرجنسي (ميتوز) كارايي بسيار ناچيزي دارد _ در توليد مثل غيرجنسي، ماده ها، كلون هايي از خودشان را به وجود مي آورند. گرچه موجوداتي كه به شيوه غيرجنسي توليدمثل مي كنند نسبت به اجداد خود كه به شيوه جنسي توليدمثل مي كرده اند در كوتاه مدت صاحب موفقيت هايي مي شوند اما ندرتاً در صنف هاي بالاتر ديده مي شوند، در واقع اين موجودات طي دوران تكامل از پاي درآمده و نمي توانند به حيات خود ادامه دهند.

    اگرچه تاكنون فرضيه هاي بسياري براي حل اين مشكل پيشنهاد شده است اما اين هنوز هم يكي از سئوالات گيج كننده زيست شناسي است: اگر توليدمثل غيرجنسي نسبت به توليدمثل جنسي از كارايي بيشتري برخوردار است پس چرا توليدمثل جنسي در ميان جانوران از فراواني بيشتري برخوردار است؟ تحقيقات جديد صورت گرفته توسط زيست شناسان تكاملي MBL ممكن است بتواند در حل اين معما به دانشمندان كمك كند. در مقاله اي كه قرار است در خلاصه مقالات آكادمي ملي علوم (PNAS) به چاپ برسد جسيكا مارك ولش (J.Mark Welch) و هم دانشگاهي هاي او ديويد مارك ولش(D.Mark Welch) و متيو مسلسون (M.Meselson) دانشمندان MBL، مدارك معتبري ارائه خواهند داد كه نشان مي دهد يك صنف بالاتر توانسته است بدون توليدمثل جنسي تكامل حاصل كند.

    جانوري كه اين دانشمندان مورد بررسي قرار دادند جانور ميكروسكوپي bdelloid rotifer بود. اين جانور در سرتاسر جهان و در غالب زيستگاه هاي آبي يافت مي شود. Bdelloidها قريب به ۵۰ ميليون سال پيش توليدمثل جنسي مي كردند و امروزه به ۳۷۰ گونه شناخته شده تكامل حاصل كرده اند.در حالي كه محققان پيش از اين نشان داده بودند كه ژنوم bdelloid حاوي دو يا تعداد بيشتري از نسخه هاي ژني متفاوت است و اين خود گواهي بود بر توليدمثل غيرجنسي درازمدت آنها، اما يك نقص مهم نگرش آنها، ناتواني در تشخيص جفت ژن هاي تقريباً همسان است، كه ممكن است از درون گشني كردن آنها يا اشكال ناياب ديگر توليدمثل جنسي ناشي شده باشد. مارك ولش و هم دانشگاهي هاي او به منظور غلبه بر اين نقص متدلوژيك و بيان قاطع اين مسئله كه bdelloidها در حقيقت كاملاً به صورت غيرجنسي توليدمثل مي كنند ژنوم گونه اي از bdelloidها با نام Philodina roseola را با دقت تجزيه و تحليل كردند. با استفاده از متدي با نام فلوئورسانس در محيط دورگ گيري (Fruorscent in situ hybridization) ژنوم اين گونه در جست وجوي جفت كروموزوم هايي كه كروموزوم هاي همولوگ ناميده مي شوند مورد جست وجو قرار گرفت.شناسايي اين كروموزوم هاي همولوگ نشانه آشكاري از توليدمثل جنسي است چرا كه هر يك از اين جفت كروموزوم ها از يك والد مختلف مشتق شده اند.

    پژوهشگران ۴ نسخه از يك ژن مشخص را در شده P.roseola شناسايي كردند، علاوه بر اين هر يك از اين ژن ها بر روي يك كروموزوم قرار داشته و همگي آنها تنها مقدار ناچيزي با يكديگر اختلاف داشتند. اين نتيجه گيري ها كاملاً سازگار با توليدمثل غيرجنسي است و احتمال اينكه bdelloidها داراي توليدمثل جنسي بوده اند را رد مي كند. بنابراين مي توان چنين نتيجه گرفت كه اين موجودات بدون داشتن توليدمثل جنسي يا تغييرات ژنتيكي طي ده ها ميليون سال تكامل حاصل كرده اند.

    آنچه كه موجب انقراض اوليه شد و اين سئوال كه چرا اين انقراض مي توانست با توليدمثل جنسي پيشگيري شود يكي از معماهاي اصلي علم زيست شناسي است. جسيكا مارك ولش مي گويد: «جنسيت و نو تركيبي ژنتيكي براي ادامه حيات فوق العاده مهم هستند اما ما هنوز علت مهم بودن اين مسئله را نفهميده ايم. زماني كه ما به علت اين مسئله پي ببريم ممكن است نتايج علمي را به همراه داشته باشد كه ما تاكنون تصور نمي كرده ايم.»مارك ولش و هم دانشگاهي هاي او به مطالعه و بررسي bdelloidها در راستاي دستيابي به مدلي دلخواه براي بررسي تأثيرات توليدمثل غيرجنسي ادامه خواهند داد. آنها اميدوارند روزي بتوانند بفهمند كه چگونه موجودات بدون توليدمثل جنسي تكامل حاصل كرده و از انقراض جان سالم به در برده اند. مارك ولش مي گويد: «در حال حاضر ما از تbdelloid rotiferها براي آزمايش تئوري هايي همچون چرا جنسيت مهم است و... استفاده مي كنيم.» هر تئوري خوب مي بايست بتواند توضيح دهد چرا bdelloidها يك استثنا بوده و توانسته اند بدون توليدمثل جنسي تكامل حاصل كرده و ۳۷۰ گونه شناخته شده از خود به جاي بگذارند.

  10. #40
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض

    >> راهنماي زيستنامه ي تاريخي

    سؤال هايي که معمولاً در بيوگرافي تاريخي مورد پرسش قرار مي گيرد عبارتند از: آيا تاکسون ها در يک منصقه ي ويژه به وجود آمده اند يا از ساير نقاط به آن مناطق آورده شده اند؟ و اگر تاکسونها از مناطق ديگري به مناطق کنوني آورده شده اند منشاء پيدايش آنها از کجا بوده است؟ آيا ما مي توانيم دلايل پراکنش منفصل تاکسونها را دريابيم؟ آيا دلايل تاريخي براي عدم وجود تاکسونها در مناطق مشخص وجود دارد؟ (ر.ک. به موانع حرکت).
    زيست نامه نويسان از چندين نوع راهنما در براي استنتاج پيشينه ي پراکنش ها استفاده مي کنند که برخي از آنها به خوبي شناخته شده اند. به طور مثال پراکنش يک تاکسون نمي تواند با واقعه اي که قبل از ايجاد تاکسون صورت گرفته است توجيه شود؛ جنسي که دوره ي ميوسن به وجود آمده است نمي توانسته طي حرکت قاره اي تا دوره ي کرتاسه به پراکنش خود دست يابد. بعضي ديگر از راهنماها خيلي قابل اعتماد نيستند. برخي پديدآورندگان اين راهنماها در گذشته بر اين فرض بودند تاکسون در منطقه اي به وجود مي آمده است که بيشترين انشقاق را در آن منطقه نشان مي دهد. ولي اين پديده لزوما نياز به چنين توجيهي ندارد. به طور مثال اعضاي خانواده ي اسبان امروزه فقط در آفريقا و آسيا به صورت بومي وجود دارند در حالي که سنگواره هاي به دست آمده نشان مي دهد اين خانواده از اجداد خود در آمريکاي شمالي به سوي اين منطقه پايين آمده اند و اين اجداد امروزه منقرض شده اند. پيشنهاد ديگر به اين گونه است که گونه هاي ابتدايي يک کليد (Clade) در منطقه اي که مبدا پيدايش آنهاست سازگار مي شوند. زيست نامه نويسان ديگر حتي نظريه اي مخالف اين دارند و مي گويند که اشکال اوليه فقط در نواحي پيراموني قادر به بقا هستند و از منطقه ي مبداء ايجاد خود به سمت اين نواحي حرکت کرده اند. که البته مثالهاي احتمالي براي هر نظريه ارائه شده است.
    ارزش سنگواره ها در رديابي پيشينه شناسي زيستي بسيار زياد است. به طور عمده وجود سنگواره ها در مناطقي که امروزه تاکسون مربوطه در آن وجود ندارد بايد مد نظر قرار داده شود. همچنين سنگواره ها يک «عمر کمينه» براي هر گروه و گروه خواهري آن که از يک جد منشاء گرفته اند، از طريق برابر قرار دادن سن اين دو تعيين مي کند. (اين مطلب به اين قضيه اشاره مي کند که روابط فيلوژني تخميني هستند). عدم وجود سنگواره ها بسيار مشکل بر انگيزترند به طوري که گروهي از موجودات که داراي سنگواره هاي پراکنده و غير متوالي هستند ممکن است پيشنيه ي قديمي تري از فسيلهاي يافته شده ي خود داشته باشند اين حلقه هاي گمشده ممکن است در مناطقي که امکان ايجاد فسيل در آنها وجود نداشته است زيسته باشند. در مقابل اگر سنگواره ي موجود در مناطقي پيدا شود که از لحاظ وجود سنگواره غني هستند مي توان نتيجه گرفت که آن موجودات اساساً در آن مناطق وجود نداشته اند و موانعي بر سر زيست آنها در آن مناطق وجود داشته است. البته اين گمان مي تواند با پيداشدن فسيلهاي جديد ابطال يابد. به طور مثال مي مي توانيم اطمينان داشته باشيم راسته هاي سم داران آمريکا در دوره ي ترشياري به امريکاي شمالي- که از لحاظ محتواي فسيلي ساير سم داران غير از انواع موجود در آمريکاي جنوبي بسيار غني است- راه نيافته اند.

    منبع: Evolution Theory
    ترجمه: ديانلا


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •