تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 4 اولاول 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 38

نام تاپيک: مفاهیم اقتصادی

  1. #11
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    رانت

    در اقتصاد، رانت درآمدی است که بی‌تلاش به دست می‌آید و در برابر مفاهیمی چون مزد و سود به کار می‌رود که برآیند کوشش و فعالیت اقتصادی هستند.رانت خوارها با

    استفـاده از نفـوذ سیـاسی و اقتصـادی شان یا از طریـق آشنـایانی که صاحـب این نفـوذ هستند به صورت غیرقانـونی به منـابع مالـی دست پیـدا می کنند و به کـسب ثروت

    می پردازند.


    ویکی پدیا
    Last edited by V E S T A; 23-08-2013 at 14:18.

  2. این کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #12
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    بهره مالکانه یا رویالتی مبلغی است که به منظور بهره برداری از امتیاز منابع دارای ارزش اقتصادی (برای نمونه حق استخراج از معدن) یا برای بهره گرفتن از امتیاز

    حقوق مالکیت معنوی و حق تکثیر (کپی رایت)، حق امتیاز، نشانه تجاری و یا دانش فنی و تکنولوژی به دولت یا مالک پرداخت می‌شود.



    ویکی پدیا
    Last edited by V E S T A; 23-08-2013 at 14:31.

  4. این کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #13
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض

    رانت معنیش این نیست ... در واقع رانت به نوعی همون اجاره هست و ریکاردو اقتصاددان کلاسیک بعد از اسمیت اونو مطرح کرد زمانی که تقاضای زمین های کشاورزی رفته بود بالا و زمین مرغوب کم شد باعث شد زمین ها هم قیمت پیدا کننده و مالکانشون اجاره بدن و رانت بدست بیارن...

    بهره مالکانه هم اگر اشتباه نکنم ناقص بیان شده... فکر کنم رانت هم نوعی بهره مالکانه باشه (دقیق یادم نیست) و صرفا مربوط به حق بهره برداری یا کپی رایت نیست. شامل هر دارایی بهره داری میشه

  6. 3 کاربر از Mohammad Hosseyn بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #14
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    رانت معنیش این نیست ... در واقع رانت به نوعی همون اجاره هست و ریکاردو اقتصاددان کلاسیک بعد از اسمیت اونو مطرح کرد زمانی که تقاضای زمین های کشاورزی رفته بود بالا و زمین مرغوب کم شد باعث شد زمین ها هم قیمت پیدا کننده و مالکانشون اجاره بدن و رانت بدست بیارن...

    بهره مالکانه هم اگر اشتباه نکنم ناقص بیان شده... فکر کنم رانت هم نوعی بهره مالکانه باشه (دقیق یادم نیست) و صرفا مربوط به حق بهره برداری یا کپی رایت نیست. شامل هر دارایی بهره داری میشه

    سلام

    تقریبا تمام مطالب از ویکی پدیا جمع آوری شده بعضی از مطالب علاوه بر ویکی پدیا از بقیه سایت های اقتصادی جمع آوری میشن اگر به نظرتون موردی لازم هست

    که توضیح بیشتری دربارش داده بشه (چون تاپیک فقط تاپیک مرجع هست و برای بحث نیست یعنی فقط مرجع اصطلاحات هست)لطفا با ذکر منبع توضیحات مربوط

    به هر قسمت رو کامل کنید. ممنون

  8. این کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #15
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    ذخیره اتکایی (به انگلیسی: Safety stock)‏ نوعی از موافقت‌نامه‌های بین‌المللی کالاست که هنگام کاهش قیمت کالا از حداقل قیمت مورد توافق (قیمت تضمینی) به خرید و ذخیره آن می‌پردازد و

    زمانی که قیمت کالا از حداکثر قیمت تعیین شده (سقف قیمت) بیشتر شود به فروش کالا اقدام میکند.



    ویکی پدیا

  10. 2 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #16
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    نرخ بهره Interest Rate

    نرخ بهره
    عبارت است از نرخی که بابت جلوگیری از کاهش ارزش پول پرداختی در امروز و دریافتی در آینده (به‌دلیل نرخ تورم) از وام‌گیرنده دریافت می‌شود. همچنین در شرایط متعارف بازار، به منظور جبران فرصت‌های سرمایه‌گذاری وام‌دهنده، ممکن است مبلغی به عنوان حداقل سود مورد انتظار وام‌دهنده به این نرخ اضافه گردد. اما فیشر نرخ بهره را اینطور تعریف می‌کند: نرخ بهره درصد پاداش پرداختی بر روی پول، برحسب پول در تاریخ معین که معمولاً یکسال بعد از تاریخ معین است، می‌باشد.

    نرخ بهره در واقع هزینه ایست که باید برای دریافت اعتبار بپردازید.

    به بهای پول وام گرفته شده نرخ بهره اطلاق می شود. هرگاه مبلغی پول برای مدت معینی به وام داده شود، مبلغی که در آینده وام گیرنده به وام دهنده می پردازد، بیش از مبلغ دریافتی اولیه خواهد بود. این پرداخت اضافی یا نرخ بهره را می توان به صورت نسبت مابه التفاوت مبلغ دریافتی و مبلغ بازپرداخت در پایان یک دوره معین به کل پول دریافتی بیان کرد. بدین ترتیب هرگاه 100 ریال به وام داده شود و در پایان سال 105 ریال دریافت گردد، نرخ بهره سالانه برابر خواهد بود با 5 درصد یا:

    05/0 = 100 / ( 100- 105)

    معمولاً نرخ بهره برای یک سال محاسبه می شود و هرگاه مدت آن مشخص نشود منظور همان دوره سالانه است.

    باید توجه داشت که در هر زمان نرخ های بهره گوناگونی می توان یافت که به انواع مختلف وام مانند وام سرمایه گذاری ثابت، وام مسکن، وام سرمایه در گردش، قروض کوتاه مدت یا بلند مدت دولتی و غیره مربوط می شود.

    علت وجود این نرخ های متفاوت را باید در دلایل وجودی خود نرخ های بهره جستجو کرد. این دلایل عبارتند از:


    1. رجحان زمانی: مبلغ وام داده شده در حقیقت پس اندازی است که در اثر تعویق مصرف به وجود آمده است. هر اندازه تمایل به مصرف حال پول نسبت به مصرف آینده آن زیادتر باشد بدیهی است که مبلغ بیشتری باید برای تعویق مصرف پول پرداخت، یعنی نرخ بهره بیشتر خواهد بود.
    2. امکان غیر نقدینگی: وام دادن عموماً به معنای مبادله پول با یک دارایی غیر پولی مانند اوراق قرضه یا اسناد خزانه است که به عنوان یک وسیله پرداخت برای کالاها و خدمات مورد پذیرش همگانی نیست. هر گاه قبل از تاریخ سر رسید، نیاز وام دهنده به پول بیش از موجودی او باشد، ناچار باید یا دارایی غیر پولی خود را به پول تبدیل کند، یا دست به استقراض بزند. این تبدیل دارایی غیر نقدی به وجه نقد ممکن است با مشکلات، تاخیر و حتی زیان همراه باشد، و لذا معاوضه ی یک دارایی نقدی (یعنی پول) با دارایی دیگری که از نقدینگی کمتری برخوردار است می تواند در صورت نیاز وام دهنده به پول متضمن ریسک زیان برای او باشد. بنابراین در جریان وام دادن تقبل این ریسک باید جبران گردد، و همین است که ضرورت وجود نرخ بهره را ایجاب می کند.
    3. امکان نکول: ممکن است وام دهنده نسبت به باز پرداخت وام از سوی وام گیرنده مطمئن نباشد و وام در حقیقت نکول نشود. تقبل این ریسک نیز دلیل دیگری است برای وجود نرخ بهره، و میزان چنین ریسکی نیز به نوع وام پرداختی بستگی دارد.
    4. تورم: هرگاه تورم قیمت ها در اقتصاد وجود داشته باشد، ارزش واقعی مبلغ وام تا زمان سررسید به نسبت میزان تورم کاهش خواهد یافت. بدین ترتیب برای جبران خطر کاهش قدرت خرید پول وام دهنده، وجود نرخ بهره ضرورت می یابد.

    عوامل بالا دلایل وجود نرخ بهره مثبت را بیان می کنند. نرخ بهره پرداختی برای هر نوع وام اساساً قیمت آن وام به شمار می رود؛ یعنی قیمتی که برای استفاده از پول پرداخت می شود.
    بر این اساس اقتصاددانان تعیین نرخ بهره را بر پایه عرضه و تقاضا بیان کرده اند: تقاضا برای وام برای مصرف کنندگانی که قصد خرید اعتباری دارند و بنگاه هایی که در پی سرمایه گذاری هستند؛ و عرضه توسط صاحب پس اندازهایی که قصد وام دادن آن را دارند.


    توضیحات بشتر :

    در نظام سرمایه­داری، نرخ بهره نقش بسیار مؤثری در تعیین درآمد ملی دارد. در واقع نرخ بهره عاملی است که در مقایسه با بازده نهایی سرمایه­گذاری حجم سرمایه­گذاری مستقل را تعیین می­کند و با فرض این‌که تابع مصرف ثابت است، سطح تعادل درآمد ملی به‌دست می­آید.
    اقتصاددان‌های کلاسیک معتقدند، نرخ بهره تحت تأثیر نیروهای بازار در نقطه­ای قرار می­گیرد که میزان سرمایه­گذاری به آن نرخ، با میزان پس‌انداز به همان نرخ برابر می­شود. به اعتقاد آنها نرخ بهره توسط عرضه پس‌انداز و تقاضا برای سرمایه­گذاری مشخص می­شود. تقاضا برای سرمایه‌گذاری، تابع غیر مستقیم نرخ بهره است. زمانی‌که نرخ بهره بالا رود، در شرایط برابر، مقدار مورد تقاضا برای سرمایه­گذاری کاهش می­یابد و بالعکس، با کاهش نرخ بهره مقدار مزبور افزایش پیدا می­کند. از طرف دیگر فرض می­شود که پس‌انداز تابع مستقیم نرخ بهره است؛ یعنی با افزایش نرخ بهره حجم پس‌انداز افزایش یافته و با کاهش نرخ بهره مقدار پس‌انداز کم می­شود. زمانی‌که عرضه پس‌انداز با تقاضای سرمایه‌گذاری برابر شود، نرخ بهره تعادلی به‌دست می­آید.[3]
    جان مینارد کینز در نظریه تعیین درآمد، تعیین نرخ بهره تعادلی را براساس برابری پس­انداز و سرمایه­گذاری ندانسته و می­گوید: عرضه و تقاضا برای پول، نرخ بهره را تعیین می­کند. وی بهره را به‌عنوان پرداخت برای عدم نقدینگی، مورد توجه قرار داده است.[4]
    ساختار زمانی نرخ بهره عبارت است از رابطه میان نرخ بهره پرداختی بر یک قرضه و تعداد سال‌هایی که بعد از اتمام آن، فرد می­تواند قرضه را بفروشد. با فرض نگاه‌داری اوراق قرضه برای یک یا دو سال، اگر افرادی بخواهند برای دو سال سرمایه­گذاری کنند، می­توانند اوراق قرضه دو ساله خریداری کنند؛ یا در مرحله اول اقدام به خرید اوراق قرضه یک ساله کرده و سپس در شروع سال بعد دوباره این عمل را تکرار کنند. در اینجا نرخ بهره، مهم‌ترین عامل مؤثر در تصمیمات افراد است. اگر افراد، انتظار افزایش نرخ بهره در آینده را داشته باشند، اوراق قرضه یک‌ساله را انتخاب می‌کنند. در حالت عکس، اگر نرخ بهره اوراق قرضه دوساله، بیشتر از اوراق قرضه یک‌ساله باشد، خریدار اوراق قرضه دوساله را ترجیح خواهد داد.[5]

    انواع نرخ بهره
    براساس یک تقسیم بندی، انواع نرخ بهره به قرار زیر است:[6]
    1. نرخ بهره طبیعی؛ نرخ بهره طبیعی یا حقیقی، نرخ بهره بر اساس بازدهی سرمایه یا همان نرخ بهره بازار سرمایه است. نرخ بهره طبیعی معیار اندازه­گیری افزایش خالص در بهره­وری به‌خاطر استفاده از کالاهای سرمایه­ای است؛ به‌طور مثال اگر استفاده از ماشین در کشاورزی موجب افزایش خالص تولید به‌میزان 100 تن گندم در سال شود، در این صورت، نرخ طبیعی بهره 100 تن گندم در سال می­شود.
    2. نرخ بهره بازار؛ یا نرخ جاری بهره، که همان بهره سرمایه­ در کوتاه‌مدت یا نرخ بهره بازار پول است، بهره­ای که باید برای استفاده از کالاهای سرمایه­ای پرداخت شود؛ مقدار آن‌را عرضه و تقاضای کالای سرمایه­ای تعیین می­کند.
    3. نرخ بهره تعادل؛ زمانی‌که نرخ بهره طبیعی با نرخ بهره بازار مساوی شود، نرخ بهره تعادل به‌وجود می­آید.
    4. نرخ بهره واقعی و نرخ بهره اسمی؛ نرخ بهره اسمی، نرخی است که در قرارداد میان وام‌دهنده و وام‌گیرنده تعیین می­شود و بدهکار موظف است بدون توجه به سطح و روند قیمت، درصد مشخص شده را به طلب‌کار بپردازد؛ در حالی‌که در محاسبه نرخ بهره واقعی، تورّم مورد توجه است. تورّم از نرخ بهره رسمی کسر می­شود و باقی‌مانده بهره واقعی است که به حساب سپرده‌گذار واریز می­شود.[7]
    5. وام ساده؛ ابزاری است كه در چارچوب آن وام‌گیرنده می­باید اصل وجه یا سرمایه استقراض‌شده را در تاریخ سررسید با مبلغ اضافی كه از قبل تعیین شده است را به‌عنوان بهره به وام‌دهنده پرداخت نماید.[8]
    6. وام با بازپرداخت ثابت؛ ابزاری است كه در چارچوب آن وام گیرنده می­باید اصل و بهره وجوه استقراضی را در قالب اقساط مثلا ماهیانه با بازپرداخت یكسان در یك دوره مشخص بپردازد.
    7. اوراق قرضه با عایدی ثابت؛ این نوع اوراق، در فواصل زمانی مشخص مثلا هر ساله به دارنده قرضه، بهره ثابتی را تا تاریخ سررسید پرداخت می­كند. در زمان سررسید، مبلغ نهایی از پیش تعیین‌شده توسط صادركننده اوراق پرداخت می­شود. وجه تسمیه پرداخت‌های عایدی ثابت این است كه دارندگان اوراق با بریدن كوپن قرضه و فرستادن آن به صادركننده قرضه، عایدی اوراق را به‌دست می­آورند.



    عوامل بسیاری در تعیین نرخ بهره دخیل­اند از جمله:
    1. ریسک و خطر از دست دادن سرمایه توسط وام‌دهنده؛ عامل ریسک در تعیین و محاسبه نرخ بهره تأثیر بسیاری دارد؛ به‌طوری‌که بنگاه‌های اقتصادی بزرگ‌تر با آینده مطمئن­تر به‌میزان کمتری (به‌نسبت بنگاه‌های اقتصادی کوچک‌تر و دارای ریسک‌پذیری بیشتر) بهره پرداخت می­کنند. در این شرایط مواقعی که نرخ‌های بهره بین بانکی در نظام پولی افزایش می­یابد و در سطحی بالاتر از نرخ بهره پایه قرار می­گیرد؛ شرکت‌های بزرگ‌تر از موفقیت ایجادشده استفاده کرده و با توجه به تفاوت موجود در نرخ‌های بهره و با استفاده از اعتبار خود شروع به استقراض می­کنند و وجوه به‌دست آمده را به مؤسسات کوچک‌تر در مقابل بهره بیشتر وام می­دهند.[9]
    2. میزان هزینه­های اداری و هزینه­های مربوط به اقدام قانونی نسبت به واریز بدهی؛
    3. میزان بهره که عرضه و تقاضای سرمایه آن‌را مشخص کرده و بهره خالص نام دارد؛
    4. زمان به‌کارگیری سرمایه که حداقل از یک شب شروع و چند یا چندین سال ادامه پیدا می‌کند؛
    5. ارزش فعلی؛ ارزش یك ریالی كه یك سال بعد در چنین روزی به شما داده می­شود، بسی كمتر از ارزش یك ریالی است كه امروز دریافت می­كنید؛ زیرا می­توان یك ریال را به حساب سپرده گذاشت و یك سال بعد اصل و فرع آن‌را كه بیش از یك ریال است، دریافت كرد. در مورد وام ساده، برای تعیین هزینه وام می­توان بهره را بر اصل مبلغ تقسیم كرد. برای محاسبه این هزینه، از نرخ بهره ساده استفاده می­شود. برای وام ساده به مبلغ 100000 ریال را كه گیرنده وام باید پس از یك سال، اصل مبلغ 100000 ریال و نیز بهره 10000 ریال آن‌را بازپرداخت كند؛ نرخ بهره ساده 10 درصد می­شود:[10]


    این كه كسی 100000 ریال وام بگیرد؛ آخر سال باید 110000 ریال باز پس دهد را می­توان به این گونه نوشت:
    110000ريال=(10/0+1)×100000ريال
    اگر مبلغ 110000ریال برای سال دوم تمدید شود در پایان سال دوم اصل و فرع آن به 121000 ریال خواهد رسید:
    120000ريال=(10/0+1)×110000ريال

    به بیان دیگر
    121000ريال=2(10/0+1)×110000ريال=(10/0+1) (10/0+1)×100000ريال
    برای محاسبه این وام در n سال می­توان از رابطه زیر استفاده كرد:
    n(i+1)×100000 ريال

    6. عایدی تا سررسید (نرخ بازدهی داخلی)؛ در بین روش‌های متداول تعیین نرخ بهره، عایدی تا سررسید، یكی از مهم‌ترین آنهاست. عایدی تا سررسید، نرخ بهره­ای است كه ارزش فعلی درآمدهای دریافتی ابزارهای مالی را با ارزش كنونی آن برابر می­كند. عایدی تا سررسید برای وام ساده كه ارزش امروزی آن 100000ریال است و پرداخت در زمان سررسید سال اول 110000 ریال خواهد بود به قرار زیر محاسبه می­شود:[11]


    با محاسبه i از رابطه فوق داریم:


    نظرات نرخ بهره
    نظرات زیادی پیرامون نرخ بهره وجود دارد که برخی از مهم‌ترین آنها عبارتند از:
    نرخ بهره طبیعی و بازاری؛ ویکسل (Kunt Wiksell: 1851-1926) معتقد است که با وجود تفاوت‌های میان دو نوع نرخ بهره که بیان باشد از نرخ بهره بازاری و نرخ بهره طبیعی، عدم تعادل میان دو بازار پول و سرمایه ایجاد می­شود و بعدها به دیگر بازارها اعم از بازار کار و کالاها سرایت می­کند. در واقع امکان دارد، نرخ بهره جاری از نرخ بهره طبیعی پایین­تر باشد. در این صورت، کارفرمایان اقدام به استقراض و سرمایه­گذاری می‌کنند و صاحبان بانک‌ها تقاضای سرمایه­ای آنها را به‌کمک ساز و کارهای ایجاد پول بانکی و تحریری و با وجود اختلاف دو نرخ بهره ارضا می­کنند. در این شرایط، سیر سرمایه­گذاری شکل انباشتگی به‌خود می­گیرد و منجر به تشکیل امواج تکاثری یا به هم فزاینده تولید و درآمد می­شود و به‌دنبال آن سطح تقاضای كل و در نتیجه قیمت‌ها و همچنین نرخ بهره سرمایه­گذاری‌ها بالا می­رود و در آخر سیر رونق اقتصاد را فرا می­گیرد. برعکس آن اگر نرخ بهره جاری، بالاتر از نرخ بهره طبیعی باشد، پس‌اندازها اغلب به بازار پولی روی می‌آورند و اقتصاد با کمبود سرمایه­گذاری مواجه می­شود و در نهایت عدم تعادل به‌صورت رکود، کلیه بازارها و اقتصاد ملی را فرامی­گیرد.[12]

    نرخ بهره پولی؛ گونار میردال (Karl Gunnar Myrdall: 1898-1987) برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 1974 با تبدیل نرخ بهره طبیعی ویکسل به نرخ بهره پولی ثابت کرد که نرخ بهره درازمدت با نرخ بهره بازدهی سرمایه مبتنی بر عوامل پولی و کوتاه‌مدت است؛ زیرا به‌عقیده او سرمایه­گذار، نرخ پولی سرمایه­های مورد نیاز برای تأمین مالی سرمایه­گذاری‌های خود را با نرخ بازده پولی سرمایه‌گذاری­ها مقایسه می­کند و بر پایه این محاسبه اقتصادی، برای سرمایه­گذاری تصمیم می­گیرد.[13]

    دام نقدینگی؛ "جان مینارد کینز" سطوح سرمایه­گذاری­ها را تابع نرخ بهره نمی­دانست؛ بلکه این امر را ناشی از ضریب تمایل به سرمایه­گذاری می­دانست.به‌نظر کینز، شدت این تمایل به‌خاطر کاهش فرصت‌های سرمایه­گذاری ضعیف است.کمبود فرصت‌های سرمایه­گذاری به‌خاطر تراکم سرمایه­هاست که بیشتر در کشورهای سرمایه­داری دیده می­شود. به این ترتیب، با وجود این‌که در نظام‌های سرمایه­داری دولت دخالتی در امور ندارد، اما در این‌جا دولت باید با دخالت مستقیم خود در فعالیت‌ها اقدام به سرمایه­گذاری کند؛ تا بتواند کمبود سرمایه­گذاری­ها توسط بخش خصوصی را جبران کند. به‌همین خاطر کینز سرمایه­گذاری را یک متغیر مستقل می­دانست.
    اکثر بررسی­های کینز کوتاه‌مدت بود. وی بیشتر به بازار کوتاه‌مدت سرمایه­ها یعنی بازار پول توجه داشت. نرخ بهره از دید کینز به‌منزله بهای چشم‌پوشی کردن از نقدینگی پول عنوان شد که تعیین نرخ آن در نقطه تقاطع میان منحنی­های عرضه و تقاضای سرمایه پولی در بازار پول صورت می‌گرفت.



    در منحنی فوق، سطوح مختلف M از نرخ بهره که توسط مسئولان پولی مشخص می­شود، جداست؛ تنها منحنی تقاضا تابع نرخ بهره است که در نهایت تعادل نیز در نقطه برخورد عرضه و تقاضا به وجود می­آید؛ اما با رسیدن به یک حد خاص، شک افراد نسبت به اوضاع و به‌خصوص کاهش نرخ بهره موجب می­شود تا آنها تقاضای نقدینگی خود را بر پایه نرخ بهره انجام دهند. سپس با تجاوز از آن حد، ورود هر میزان پول به نظام اقتصادی بدون آن‌که منجر به کاهش نرخ بهره شود در گردابی می­افتد که به "دام نقدینگی کینز" معروف است.[14]

    عدم امکان بررسی مستقل نرخ بهره؛ جون رابینسون (Joan Robinson: 1903- 1983) معتقد است که سرمایه را نمی­توان به‌شکل مستقل از نرخ بهره اندازه­گیری کرد و نرخ بهره نیز فقط به بهره­وری نهایی سرمایه وابسته نیست.

    نرخ بهره صوری؛ هنری تورنتون (Henry Thornton: 1760-1815) نیز میان بهره واقعی و صوری تفاوت قائل بود. برای مثال با افزایش 5 درصدی قیمت‌ها در سال، نرخ بهره 10 درصد نشان می­دهد که بازده واقعی تنها 5 درصد است پس تورّم ناخودآگاه منجر به افرایش نرخ بهره می‌شود.[15]




    [1]. مریدی، سیاوش و نوروزی، علیرضا؛ فرهنگ اقتصادی، تهران، پیشبرد و نگاه، 1373، ص 746.
    [2]. گلریز، حسن؛ فرهنگ توصیفی اصطلاحات پول، بانکداری و مالیه بین‌المللی، تهران، فرهنگ معاصر، 1380، ص229 و 230.
    [3]. تفضلی، فریدون؛ اقتصاد (اقتصاد خرد، اقتصاد کلان)، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 2535، ص 233.
    [4]. محتشم دولتشاهی، طهماسب؛ مبانی علم اقتصاد (اقتصاد خرد، اقتصاد کلان)، تهران، نشر خجسته، 1379، ص254.
    [5]. قره­باغیان، مرتضی؛ فرهنگ اقتصاد و بازرگانی، تهران، رسا، 1372، ص 798.
    [6]. تقوی، مهدی؛ مبانی علم اقتصاد، تهران، انتشارات صنایع ایران، 1377، ص228.
    [7]. دورنبوش، رودریگر و فیشر، استانلی؛ اقتصاد کلان، ترجمه محمد حسین تیزهوش تابان، تهران، سروش، 1371، ص308.
    [8]. داودي، پرويز و صمصامي، حسين؛ اقتصاد پول و بانكداري، تهران، انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي، 1388، ص138.
    [9]. قره­باغیان، مرتضی؛ پیشین، ص56.
    [10]. ميشكين، فريدريك؛ پول، ارز و بانكداري، ترجمه علي جهانخاني و علي پارسايان، تهران، سمت، 1381، ص86.
    [11]. داودي، پرويز و صمصامي، حسين؛ پیشین، ص142.
    [12]. منتظر ظهور، محمود؛ اقتصاد (اقتصاد خرد، اقتصاد کلان)، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 2535، ص234.
    [13]. همان، ص235.
    [14]. همان، ص240.
    [15]. قنادان، محمود؛ اقتصاددانان بزرگ، تهران، رسانه الکترونیک، 1384، ص175.

    ویکی پدیا
    دانشنامه رشد

  12. 4 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #17
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    توليد ناخالص داخلی Gross Domestic Product - GDP

    تولید ناخالص داخلی یا GDP یکی از مقیاس‌های اندازه گیری در اقتصاد است. تولید ناخالص داخلی در برگیرنده ارزش مجموع کالاها و خدماتی است که طی یک دوران معین، معمولاً یک سال، در یک کشور تولید می‌شود

    در این تعریف منظور از کالاها و خدمات نهایی، کالا و خدماتی است که در انتهای زنجیر تولید قرار گرفته‌اند و خود آنها برای تولید و خدمات دیگر خریداری نمی‌شوند.


    روشهای مختلفی برای محاسبهٔ تولید ناخالص ملی وجود دارد. محاسبهٔ مجموع ارزش افزوده، محاسبه با نگرش مصرف و محاسبه با نگرش درآمد، سه روش متداول انجام این کار هستند.
    محاسبه با نگرش مصرف به این شکل است:


    تولید ناخالص داخلی = مصرف خصوصی + سرمایه‌گذاری + مصارف دولتی + (صادرات - واردات)


    در ميان شاخص‌هاي اقتصاد كلان، توليد ناخالص داخلي از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. زيرا نه تنها به‌عنوان مهم‌ترين شاخص عملكرد اقتصادي در تجزيه و تحليل‌ها و ارزيابي‌ها مورد استفاده قرار مي‌گيرد، بلكه بسياري از ديگر اقلام كلان اقتصاد محصولات جنبي محاسبه و برآورد آن محسوب مي‌گردند.
    كل ارزش ريالي محصولات نهايي توليدشده توسط واحدهاي اقتصادي مقيم كشور در دوره زماني معين ( سالانه يا فصلي ) را توليد ناخالص داخلي مي‌نامند.

    هريك از محصولات توليد شده در اقتصاد به‌منظور تبديل به محصول نهايي چندين مرحله را طي مي‌كنند. مثلاً نان، به‌عنوان يك محصول نهايي كه مستقيماً به مصرف مي‌رسد، از مراحلي مانند توليد گندم و آرد مي‌گذرد. روشن است كه در محصولات پيچيده صنعتي تعداد مراحل تبديل يا فراوري بيشتر است. بهرحال در برآورد توليد ناخالص داخلي بايد ارزش محصول نهايي ( نان ) را مورد استفاده قرار داد، زيرا ارزش آرد در آن مستتر است، چنانكه ارزش گندم بطور ضمني در آرد وجود دارد. اگر ارزش هر يك از اين مراحل را جداگانه در توليد ناخالص داخلي منظور كنيم در واقع ارزش محصولات توليد شده در اقتصاد را بيشتر از ميزان واقعي برآورد كرده‌ايم. به همين دليل در تعريف بالا بر كلمه نهايي تاكيد شده است.

    در عمل مي‌توان ارزش محصول توليدي در هر مرحله را منظور كرد به‌شرطي كه در هر مرحله تنها ارزش جديد توليد شده را به ارزش مرحله قبل اضافه نمود. در مثال نان، در صورتي كه ارزش گندم و آرد توليد شده براي توليد يك قرص نان به ترتيب برابر 10 و 15 ريال بوده و ارزش يك قرص نان نيز 20 ريال باشد، در آن صورت ميزان ارزش جديد ايجاد شده در هر مرحله برابر با 10 ، 5 (=10-15) و 5 (=15-20) ريال خواهد بود كه جمع آن 20 ريال و برابر با ارزش محصول نهايي ( نان ) مي‌باشد. با اين مثال روشن مي‌شود كه جمع ارزش‌هاي جديد ايجاد شده در هر مرحله، معادل ارزش محصول نهايي است.

    مطابق با مثال بالا، گندم در توليد آرد و آرد در توليد نان مورد استفاده قرار مي‌گيرد. آرد و نان ستانده‌هاي هر مرحله از توليد هستند. از طرف ديگر به محصولي كه خود به‌منظور توليد محصول ديگر مورد استفاده قرار گرفته و در فرايند توليد كلاً به مصرف مي‌رسد، محصول واسطه و به اين فرايند مصرف واسطه گويند. تفاضل ارزش ستانده و مصرف واسطه همان ارزش جديد ايجاد شده يا ارزش‌افزوده است. به‌منظور محاسبه توليد ناخالص داخلي ارزش‌افزوده هر فعاليت بر اساس روش فوق استخراج شده و در نهايت از جمع ارزش‌افزوده‌هاي كل اقتصاد، توليد ناخالص داخلي بدست مي‌آيد.

    در صورتيكه در يك اقتصاد فرضي دو نوع كالاي نهايي ( نان و گوشت ) توليد شود، ارزش توليد ناخالص داخلي برابر خواهد بود با ارزش واحد دو محصول مذكور در مقدار توليدي آنها. به بيان ديگر اگر در همان اقتصاد فرضي 1000 قرص نان و 500 كيلو گوشت به ارزش واحد 20 و 40 ريال توليد شود، ارزش توليد ناخالص داخلي عبارتست از:
    40000 = (40*500) + (20*1000)

    به عبارت ديگر ارزش توليد ناخالص داخلي به قيمت‌هاي جاري 40000 ريال مي‌باشد ، زيرا قيمت نان و گوشت، قيمت دوره يا سال جاري است. اگر در سال بعد 1000 قرص نان و 500 كيلو گوشت به قيمت‌هاي 25 و 50 ريال توليد شود، ارزش توليد ناخالص داخلي برابر خواهد بود:
    50000 = (50*500) + (25*1000)

    مقدار بدست‌آمده نسبت به سال قبل از رشدي معادل 25 درصد برخوردار مي‌باشد. با اين وجود رشد فوق حاصل افزايش مقدار توليد محصولات نبوده، بلكه حاصل افزايش قيمت محصولات است. اگر بخواهيم اثر افزايش قيمت را از محاسبات سال بعد حذف كنيم بايد مقدار توليد محصولات را در قيمت‌هاي معيار يا قيمت‌هاي پايه (در اين مثال قيمت‌هاي سال قبل) ضرب كنيم. در اينصورت به همان رقم 40000 ريال مي رسيم كه گوياي اين است كه توليد واقعي اقتصاد صفر درصد رشد داشته يا اصلاً رشدي نداشته است. به فرايند حذف اثر تغييرات قيمت محصولات از نتايج محاسبات ملي، محاسبات به قيمت‌هاي ثابت مي‌گويند. آنچه كه در ادبيات اقتصادي به رشد اقتصادي يا رشد توليد ناخالص داخلي موسوم است، بر محاسبات به قيمت‌هاي ثابت استوار است. بنابراين وقتي گفته مي‌شود در برنامه پنجساله توسعه اقتصادي رشد متوسط توليد ناخالص داخلي 8 درصد هدف‌گذاري شده است منظور رشد 8 درصدي بر اساس محاسبات به قيمت‌هاي ثابت است.
    به روش محاسبه يا برآورد توليد ناخالص داخلي كه توضيح ساده آن ارائه گرديد، روش توليد گفته مي‌شود. در حسابهاي ملي ايران روش توليد (جمع ارزش‌‌افزوده‌ها) به‌عنوان روش اصلي محاسبه توليد ناخالص داخلي مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
    علاوه بر روش توليد، روش‌هاي هزينه نهايي و سهم عوامل توليد دو روش شناخته شده ديگر در برآورد توليد ناخالص داخلي مي‌باشند. در روش هزينه نهايي، با جمع هزينه‌هاي نهايي واحدهاي اقتصادي، توليد ناخالص داخلي برآورد مي‌گردد. در واقع مي‌توان فرض كرد كه محصولات توليد شده در داخل (توليد ناخالص داخلي) به صورت‌هاي مختلف به مصرف مي‌رسد. بطور مشخص، اين محصولات يا به مصرف نهايي خانوار و دولت مي‌رسند، يا سرمايه‌گذاري (ثابت و درگردش) مي‌شوند، يا صرف صادرات به ديگر كشورها مي‌گردند. از آنجا كه در مصرف، سرمايه‌گذاري و حتي صادرات، كالاهاي وارداتي نيز يافت مي‌شود، با كسر كردن كل رقم واردات از جمع اقلام مذكور، توليد ناخالص داخلي بدست مي‌آيد كه بايد معادل توليد ناخالص داخلي محاسبه شده از روش توليد باشد. به‌طور خلاصه در روش هزينه نهايي توليد ناخالص داخلي از رابطه زير بدست مي‌آيد:

    Y=CP+CG+I+(X-M)


    در رابطه فوق Y توليد ناخالص داخلي، CP مصرف خصوصي، CG مصرف دولت، I تشکيل سرمايه ناخالص (سرمايه‌گذاري ناخالص)، X صادرات و M واردات مي‌باشد.
    ذكر اين نكته لازم است كه توليد ناخالص داخلي بدست آمده از روش هزينه نهايي به قيمت بازار بوده و به اندازه خالص ماليات‌هاي غيرمستقيم با توليد ناخالص داخلي به قيمت پايه كه از روش توليد بدست مي آيد متفاوت است. به عبارت ديگر:

    خالص ماليات‌هاي غيرمستقيم + توليد ناخالص داخلي به قيمت پايه
    = توليد ناخالص داخلي به قيمت بازار

    روش سهم يا درآمد عوامل توليد، سهمي است كه هريك از عوامل دخيل در فرايند توليد كسب مي‌كنند. در اين روش با جمع جبران خدمات پرداختي و مازاد عملياتي (شامل سود عملياتي، خالص بهره پرداختي و اجاره منابع طبيعي) توليد ناخالص داخلي محاسبه مي‌گردد.
    اقلامي مانند توليد ناخالص سرانه، توليد (درآمد) ناخالص ملي، درآمد (خالص) ملي و درآمد سرانه از مشتقات توليد ناخالص داخلي مي‌باشند كه روابط محاسباتي مربوط به هريك عبارتند از:

    خالص درآمد عوامل توليد از خارج + توليد ناخالص داخلي به قيمت بازار
    = توليد (درآمد) ناخالص ملي

    استهلاك - درآمد ناخالص ملي = درآمد خالص ملي

    يادآور مي‌گردد كه همه اقلام سرانه حاصل تقسيم رقم اصلي به جمعيت كشور مي‌باشند.



    ویکی پدیا
    بانک مرکزی

  14. 3 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #18
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    منحنی امکانات تولید یک منحنی شناخته‌شده در علم اقتصاد است که یک مدل ساده از آن ارائه می‌دهد. این منحنی ترکیب‌های مختلف خروجی را که اقتصاد می‌تواند تولید کند مشخص می‌نماید. اگر فرض کنیم در یک نظام اقتصادی تنها دو کالای آ و ب تولید می‌شود و این دو کالا از همهٔ عوامل تولید استفادهٔ بهینه کنند، آنگاه منحنی امکانات تولید نشان‌دهندهٔ ترکیب‌های مختلفی خواهد بود که این دو کالا ممکن است تولید شوند؛ نقاط انتهایی این منحنی بیانگر شرایطی خواهد بود که تنها یکی از این دو کالا با صرف همهٔ منابع اقتصادی تولید می‌شود.

    در حالت عادی معمولاً نظام اقتصادی منابعش را برای تولید هر دو کالا تقسیم می‌کند. این منحنی نشان می‌دهد که با توجه به محدود بودن منابع تولید، رسیدن به هر میزانی از تولید در خروجی شدنی نیست و در عمل تنها می‌توان به ترکیب‌هایی از تولید این دو کالا که درون یا روی این منحنی هستند دست یافت. دست‌یابی به ترکیب‌هایی که نقاطشان خارج از منحنی قرار بگیرد ممکن نیست. نقاط روی منحنی نشان‌دهندهٔ نقاط بهینهٔ تولید هستند، یعنی نقاطی که در آن‌ها از همهٔ منابع موجود استفاده شده است؛ در نقاط بهینه، تولید هیچ یک از دو کالا بدون کاهش تولید کالای دیگر ممکن نخواهد بود که مفهوم هزینهٔ فرصت را می‌رساند.

    در نقاط نابهینه، میزان تولید از توانایی اقتصاد کمتر است؛ یکی از شرایطی که باعث بروز این حالت می‌شود بی‌کاری گسترده است. در این شرایط اگر عامل بی‌کفایتی به نوعی حذف شود، می‌توان تولید هر دو کالا را افزایش داد. هزینهٔ فرصت در هر نقطه از روی منحنی برابر است با شیب منحنی در آن نقطه؛ بنابراین از آنجایی که این منحنی خطی نیست، می‌توان نتیجه گرفت که هزینهٔ فرصت در اقتصاد عدد ثابتی نیست بلکه به میزان تولید کالاها بستگی دارد. اقتصاددانان معتقدند منحنی امکانات تولید اغلب شکلی کمان‌مانند دارند.

    شکل این منحنی ثابت نیست، برای نمونه با پیشرفت فناوری‌های مربوط به ساخت کالای آ، با در نظر گرفتن اینکه توانایی ساخت کالای ب تغییری نمی‌کند، باعث می‌شود نقاط منحنی از محور آ فاصله بگیرند، این فاصله‌گرفتن در نقاطی که نشان‌دهندهٔ تولید زیاد آ و تولید کم ب است، بیشتر، و در نقاطی که تولید آ کم بوده است کمتر خواهد بود و این تغییرشکل نشان‌دهندهٔ رشد اقتصاد است. اینکه در منحنی جدید نقطهٔ تولید در کجا قرار بگیرد بستگی به تمایل جامعه به استفاده از دو کالا خواهد داشت. منحنی امکانات تولید در عین سادگی، بیانگر چند اصل مهم اقتصادی است: محدودیت منابع، بهره‌وری، مبادله، هزینهٔ فرصت و رشد اقتصادی.


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  16. 3 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #19
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    ابر تورم (hyperinflation)


    به تورم غیر قابل کنترل ابر تورم (hyperinflation) گفته می‌شود. شرایط ابر تورمی شرایطی است که در آن قیمتها بسیار سریع افزایش می‌یابند و واحد پول به سرعت ارزش خود را از دست می‌دهد.

    تعاریف تکنیکی ابر تورم یکسان نیست. تورم سالانه در حدود ۱۰۰ درصد در طول سه سال و تورم ماهانه ۵۰٪ دو نمونه از تعاریف تکنیکی ابر تورم است.


    بعبارتی دیگراين پديده‌اي اساسا مرتبط با درآمدها است. اگر دولت‌ها نتوانند براي تامين مالي مخارج خود يا ماليات‌ها را زياد كنند يا قرض گيرند، ‌گاهي اوقات به دستگاه‌هاي چاپ پول متوسل می‌شوند و تلاش مي‌كنند مقادير زيادي حق‌الضرب (درآمد حاصل از خلق پول) را در اين ميان به دست آورند. در نتیجه ابر‌تورم پدید می‌آید و افراد را به كاهش دارايي‌هاي نقدي خود وامي‌دارد؛ بنابراين دستگاه‌هاي چاپ پول بايد هر چه سريع‌تر كار كنند تا بتوانند مقدار منابع يكساني را بخرند و ... .


    ابرتورم ها به خود استمرار مي بخشند. فرض كنيد دولتي براي تامين مالي مخارج خود اقدام به چاپ پول كند و اين كار را در ابتدا با افزايش حجم پول به ميزان ۱۰ درصد در ماه آغاز كند. نرخ تورم به زودي افزايش يافته و مثلا به ۱۰ درصد در ماه مي رسد. اين دولت درخواهد يافت كه ديگر نمي تواند با پولي كه به چاپ مي رساند، خريد چنداني انجام دهد و احتمالابا افزايش بيشتر نرخ رشد پول به اين شرايط واكنش نشان مي دهد. در اين جا چرخه ابرتورم آغاز شده است. در خلال تورم شديد كشمكشي طولاني ميان مردم و دولت در خواهد گرفت. مردم تلاش مي كنند تمام پولي كه به دست مي آورند را به سرعت خرج كنند تا از ماليات تورمي اجتناب ورزند و دولت نيز با افزايش بيشتر نرخ چاپ پول به افزايش تورم واكنش نشان مي دهد. اكثر اقتصاددان ها موافقند كه تورم حتي با وجود درآمد حاصل از ماليات تورمي و اعوجاج ناشي از ماليات هاي ديگر رفاه اقتصادي را كاهش مي دهد.

    ویژگی ها

    ۱. عموم مردم ترجیح دهند ثروت‌شان را در قالب‌های غیرپولی یا در ارزهای نسبتاً باثبات خارجی نگهداری کنند تا قدرت خرید پول‌شان حفظ شود.
    ۲. ارز محک و معیاری می‌شود که به جای پول داخلی می‌نشیند و گاه معاملات داخلی نیز با ارز انجام می‌شود.
    ۳. در خرید و فروش‌های نسیه همواره کاهش احتمالی ارزش پول در نظر گرفته می‌شود. و نرخ بهره، قیمت‌ها و دستمزدها همواره در قیاس با نرخ تورم قرار می‌گیرند. با چنین پیشینه هولناکی از مرزهای بیکران تجربه‌های تورمی‌و شناخت ویژگی‌های عمومی‌آن، بررسی پدیده تورم در اقتصاد ایران طی سال‌های اخیر نکات قابل تاملی دارد.


    اثرات ابرتورم


    يكي از اثرات ابر تورم ها كه عواقب جدي به دنبال دارد، تخصيص دوباره ثروت است. ابرتورم ها ثروت را از مردم عادي كه پول نگهداري مي كنند به دولت كه به چاپ پول مي پردازد، انتقال مي دهند. ابر تورم ها همچنان باعث مي شوند در صورتي كه قرارداد اعطاي وام پيش از بدتر شدن تورم امضا شده باشد، وام گيرنده ها به بهاي ضرر وام دهند ه ها سود ببرند. همچنين بنگاه هايي كه ذخايري از مواد خام و كالاهاي توليد شده را نگهداري مي كنند به قيمت متضرر شدن عموم مردم منتفع مي شوند. در آلمان مستاجرها به بهاي ضرر صاحبان املاك سود بردند، زيرا سرعت رشد سقف اجاره ها معادل سرعت افزايش سطح عمومي قيمت ها نبود. كنستانتينو برسچياني توروني بر اين باور است كه ابرتورم، ثروت طبقات با ثبات در آلمان را نابود كرد و دستيابي ناسيونال سوسياليست ها (نازي ها) به قدرت را آسان تر نمود. ابرتورم با دور كردن مردم از مبادلات پولي و وادار کردن آنها به روي آوردن به تهاتر (مبادله پاياپاي) كارآيي اقتصاد را كاهش مي دهد. همانطور که مي دانيم استفاده از پول براي انجام مبادله در يك اقتصاد معمولي كارآيي بسيار زيادي دارد. اما در خلال دوران ابر تورم افراد ترجيح مي دهند كه پرداخت به آنها در قالب كالاصورت بگيرد تا بدين شكل از ماليات تورمي اجتناب ورزند. در اين شرايط در صورتي كه پرداخت به مردم با استفاده از پول انجام شود، آن پول را با حداكثر سرعت ممكن خرج خواهند كرد. در آلمان كارگرها دستمزد خود را دو بار در روز دريافت مي كردند و خريد خود را در اواسط روز انجام مي دادند تا از كاهش بيشتر ارزش درآمدهاي خود جلوگيري نمايند. ابر تورم، يك بازي بي ثمر «سيب زميني داغ» (hot potato) است كه در آن افراد براي آنكه از نگهداري اسكناس پرهيز كنند، منابع با ارزش خود را مصرف مي کنند. ابرتورم ها مي توانند به رفتاري منجر شوند كه در شرايط معمول، غيرعادي تلقي خواهد شد. جرالد فلدمن در كتاب خود با عنوان «بي نظمي بزرگ» نقل مي کند که در يك شركت كوچك دستمزدهاي كاركنان در يك چرخ دستي جابه جا مي شد، زيرا تعداد اسكناس هاي موردنياز براي پرداخت دستمزد آنها در خلال تورم بسيار زياد شده بود (فلدمن، ۱۹۹۳، ص ۶۸۰) كوربيس كه يك منبع عكس اينترنتي است تصويري از يك زن آلماني را نشان مي دهد كه اسكناس هاي خود را در اجاقش مي سوزاند، چرا كه حرارت ناشي از انجام اين كار بيشتر از حالتي است كه از اين اسكناس ها براي خريد سوختي ديگر استفاده شود.


    "ویکی پدیا"

  18. 2 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #20
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    جریان نقدی(Cash Flow) در علم اقتصاد به ورود و خروج نقدینگی در یک تجارت، کسب و کار، پروژه صنعتی و یا اقتصادی گفته می‌شود. جریان نقدی معمولاً در یک دوره زمانی محدود محاسبه می‌شود.


    با آنکه روش استاندارد محاسبات مربوط به هزینه و درآمد در یک سامانه حسابداری است، ولی مفاهیم حسابداری، اغلب نشان‌دهنده واقعیت‌های اقتصادی آن سامانه نیستند. به این منظور معمولاً از مدل‌های ارزیابی اقتصادی مانند ارزش خالص فعلی و دوره بازگشت سرمایه که بر جریان نقدی استوارند استفاده می‌شود.

    صورتحساب گردش نقدی در حقیقت یک پیش‌بینی از وضعیت جاری مالی شما در تاریخ‌های مورد نظر است. به عبارتی پول واقعی جمع‌آوری‌شده از فروش و پولی که برای هزینه‌های هر ماه پرداخت می‌شود را گردش نقدینگی یا جریان نقدی (Cash Flow) گویند.



    "ویکی پدیا"
    "طرح تجاری"

  20. 2 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •