تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 4 اولاول 1234
نمايش نتايج 31 به 35 از 35

نام تاپيک: مبانی و اصطلاحات فلسفه و منطق

  1. #31
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض مسلمات

    تعریف مسلمات

    مسلمات یا وضعیات یکی از اقسام مواد قیاس به شمار می رود.
    منظور از مسلمات، قضایایی است که مخاطب و طرف بحث ما، آن ها را مسلم دانسته و قبول کرده است؛ خواه در واقعیت نیز صادق و مطابق با حقیقت باشند یا در واقع صادق نباشند.
    از این رو، از این قضایا در استدلالهایی که برای ابطال رای مخاطب به کار می رود، استفاده می کنند. ( زیرا مخاطب، به هر حال آن ها را پذیرفته است.)

    بر این اساس، اگر اعتقاد مخاطب نادرست باشد، از مسلمات( قضایایی که وی آن ها را پذیرفته؛ خواه درست و خواه نادرست) استفاده می شود تا نادرستی نظرش را اثبات کنند. اما اگر مخاطب بخواهد چیزی را فرا بگیرد، اما استعداد درک و فهم برهان و استدلال علمی را نداشته باشد، از مسلمات و قضایایی که آن را پذیرفته است، بهره می برند تا مطلب را برای او قابل درک سازند.

    مورد استعمال مسلمات در صناعت جدل است. (نمونه استعمال مسلمات را می توان در مکالمات و محاورات سقراطی مشاهده کرد.)

    به طور کلی مسلمات را به دو دسته تقسیم می کنند:
    مسلمات به معنای عام

    این نوع مسلمات از عمومیت و فراگیری برخوردار است و بر دو قسم می باشد:
    1- گاهی مسلمات عام و فراگیر، نزد همگان مورد قبول می باشند که در این حال، همان قضایای مشهورات هستند.
    مانند این قضیه که "عدل نیکو است."

    2- اما گاهی مسلمات عام و فراگیر، تنها نزد گروه خاصی مانند پیروان یک دین و آیین و یا در علم و رشته خاصی پذیرفته شده است.
    مثلا این قضیه که "کشتن گاو ناپسند است" نزد هندیان از قضایای مسلم به شمار می رود!
    و یا برای نمونه، قضیه "هر جرمی دارای جاذبه است" در نزد دانشمندان علم فیزیک از مسلمات محسوب می گردد.

    این دسته از مسلمات، یعنی قضایایی که در دانش و رشته خاصی پذیرفته و مسلم شمرده شده و از مبادی اولیه آن است را، اصول موضوعه آن علم می نامند. این اصول موضوعه، مبادی و پایه های اصلی آن علم را تشکیل می دهند و تمام براهین آن رشته علمی بر همین قضایا مبتنی است.
    بر این اساس، دانشجوی این علم، باید آن ها را به عنوان قضیه ای مسلم بپذیرد؛ هر چند گاهی در خود آن علم نمی توان برای این قضایای مسلم اولی و مبدا، برهانی آورد و برهان و دلیل آن ها را باید در جایی دیگر جستجو کرد.

    در این رابطه گفته می شود که:
    اگر پذیرش این اصول و مبادی اولیه هر علم، از سوی طالب آن علم، از روی تسامح و با حسن ظن وی به درستی آن باشد و وی، این اصول را بدون هیچ شک و تردیدی بپذیرد( گرچه دلیلی برای آن ها نداشته باشد)، این اصول را اصول موضوعه آن علم می خوانند.
    اما اگر دانشجوی علم، این اصول را با دیده شک و تردید بنگرد و این اصول برایش واضح نباشند( چنانکه در جدل مشاهده می شود)، به آن ها مصادرات گفته می شود.
    بنابراین از این جهت که دانشجوی هر علم، باید اصول اولیه آن علم را پذیرفته و مسلم بشمارد، میان مصادرات و اصول موضوعه فرقی نیست و این دو را جزو مسلمات محسوب می کنند.

    مسلمات به معنای خاص

    این نوع مسلمات ازعمومیت و فراگیری در نزد همگان برخوردار نیستند .
    مورد استعمال این مسلمات، چنانچه ذکر شد، در هنگام جدل و مباحثه صورت می گیرد؛ یعنی این نوع از مسلمات، فقط برای طرف بحث، مسلم و قطعی است و ممکن است درست نبوده و کسی هم به آن اعتقاد نداشته باشد.

    به عنوان نمونه فرض کنید:

    در حال مباحثه با کسی هستیم و می خواهیم بطلان عقیده وی را برایش ثابت کنیم.
    یک راه این است که برای او برهان و استدلال بیاوریم.

    اما راه دیگر این است که در ابتدا، عقیده او را در باره موضوعی که به بحث مربوط است، بپرسیم. وقتی نظر او مشخص شد، این نظر و عقیده که به صورت یک قضیه در می آید، به قضیه ای مسلم تبدیل می شود. (زیرا او آن را به طور قطعی درست می داند؛ هرچند در واقع درست نباشد.)
    در این حال، ما این قضیه مسلم را مبنای بحث خود قرار می دهیم تا بر اساس آن پیش رفته و نهایتا، تناقض موجود در افکارش را به وی نشان داده و بطلان عقیده اش را ثابت نماییم.

    یک نکته!
    باید توجه داشت که مسلمات در کتب منطقی، گاهی به معنی وسیع و گاهی به معنی محدود به کار رفته است.
    مثلا ابن سینا آن را به معنی عامی که شامل یقینیات و مشهورات و وهمیات (یعنی قضایایی که انسان ها به هر حال به آن ها اعتقاد دارند)، به کار برده است.
    منابع

    • منطق مظفر، جلد2، صفحه 153 و 152
    • کلیات منطق صوری، صفحه 373

  2. 5 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #32
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض مخیلات

    مخیلات یکی انواع مواد قیاس است.

    منظور از مخیلات، قضایائی است که قوه خیال شنونده را بر می انگیزد و چون امور خیالی فدرت بسیار زیادی بر انسان دارند، این قبیل قضایا سبب بر انگیختن احساسات و عواطف شنوندگان شده و باعث ترغیب یا تنفر آن ها می شود.

    به سخن دیگر ، منظور از به کار بردن این قضایا، تحریک احساسات شنونده و به تبع آن، ایجاد رغبت یا نفرت در او و به کاری برانگیختن او یا از کاری باز داشتن وی می باشد و چون منظور هر سخنران، امتناع و ترغیب مخاطبان و شنوندگان است، هر جا که هدف، تاثیر قوی در شنوندگان باشد، از قضایای تخیلی استفاده می کند.
    به همین دلیل، قضایای مخیل یا تخیلی هرگز یقین آور نیستند.

    برای مثال، این قضیه که:

    "کسانی که در راه دفاع از میهن خود کشته شوند، وجودشان وجودی از طلا است و پس از مرگ به سرزمین سرسبز و پر از زیبایی می روند"، قضیه ای مخیله است؛ یعنی منظور از آن، تحریک سپاهیان به نبرد با دشمنان است.

    این قضایا، مواد صناعات شعر و نیز خطابه را تشکیل می دهند و منشاء تاثیر آن ها در نفس، این است که معنا را توسط لفظ به گونه ای خیالی و دلربا تصویر می کنند.

    به این ترتیب، تمام تشبیهات بدیع و مبالغه ها و اغراق ها و نیز مجاز و استعاره و دیگر فنون ادبی همه از همین قبیل و قضایای مخیله هستند و هر چه این قضایای خیال انگیز با ظرافت بیشتری به کار روند، تاثیر آن در نفس زیادتر شده و اگر وزن و قافیه یا سجع و دیگر صناعت های ادبی (مانند آنچه در اشعار به می رود) نیز به آن ضمیمه شود، بر تاثیر آن خواهد افزود؛ و هر گاه این جملات با صدایی دلنشین و همراه با آهنگ و نوایی مناسب با وزن و تخیل سروده شود، قطعا اثر آن دو چندان خواهد شد.

    در تاریخ، نمونه های زیادی از تاثیر جملات شاعرانه و ادبی که به زیبایی ارائه شده اند بر شنوندگان آن ها، بر جای مانده است.
    برای مثال، شعری که رودکی برای امیر سامانی خواند تا او را برای رفتن به سوی بخارا تحریک کند و امیر سامانی با شنیدن آن بدون کفش سوار بر اسب شد و شتابان به سوی بخارا حرکت کرد، نمونه ای از تاثیر قضایای مخیله در نفس و احساسات شنونده است.


    منابع



    • کلیات منطق صوری، صفحه 374
    • منطق مظفر، جلد 2، صفحه 155

  4. 3 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #33
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض مشبهات

    مشبهات یکی از اقسام مواد قیاس است.

    منظور از مشبهات، قضایایی است که از جهتی درست و از جهتی نادرست است و هنگامی که این قضایا را بر وجه باطل آن؛ یعنی با قصد جنبه نادرست آن استعمال کنند، آن را مشبهات می خوانند.

    به سخن دیگر، قضایای مشبهه، قضایایی هستند که در ظاهر و بادی امر، شبیه یقینیات یا مشهورات یا مقبولات یا مسلمات بوده و در اثر همین مشابهت ظاهری پذیرفته شده اند؛ در حالی که تنها از یک جنبه شبیه آن ها و درست می باشند و از جنبه دیگر، نادرست هستند. به سبب همین مشابهت ظاهری آن ها با امور یقینی، مخاطب را به اشتباه می اندازند و به اصطلاح، امر را بر وی مشتبه می سازند.

    لفظ مشبهه با کلمه شبهه هم خانواده بوده و به معنی شباهت و شبیه بودن است و چون در این نوع قضیه، مخاطب به سبب مشابهت امر نادست با امر درست، به اشتباه می افتد، آن را مشبهه نامیده اند.

    مثلا این قضیه که "هر عینی می بیند." (عین در زبان عربی معانی مختلفی دارد؛ مانند چشم، آب، چشمه و...) و مراد گوینده از عین در این جا، چشمه آب باشد؛ که نادرستی آن معلوم و قضیه ای مشبهه است.

    اساسا مشابهتی که در قضایای مشبهه با یقینات یا مشهورات وجود دارد، گاهی لفظی است؛ مانند آنجا که لفظ، مشترک یا مجاز است و همین امر، موجب اشتباه می شود. (مانند مثال های ذکر شده)

    و گاهی این مشابهت، مشابهتی معنوی است؛ مثلا چیزی که علت نیست، بجای علت به کار رود.
    مشبهات مانند وهمیات، ماده قیاس سفسطه و مغالطه است.
    منابع


    • منطق مظفر، جلد2، صفحه 154
    • کلیات منطق صوری، صفحه 372

  6. 2 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #34
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض مشهورات

    مشهورات یکی از اقسام مواد قیاس و منظور از آن، قضایائی است که زبانزد همه است و میان مردم شهرت دارد. آنچه موجب اعتقاد به این قضایا می شود، یا شهادت همگان است یا شهادت اکثر مردم یا شهادت همه دانشمندان و بزرگان به آنچه موافق رای و عقیده عموم مردم است.

    مانند قضایای:

    "عدل نیکو است"
    "دروغ زشت است"
    "وفای به عهد وظیفه انسان است"


    قضایای مشهورات ذاتا فطری نیستند، زیرا در قضایای فطری هیچ شکی راه ندارد. در صورتی که در قضایای مشهور می توان شک کرد، اما ذهن از شک کردن در آن ها ابا دارد و در حقیقت این قضایا مسائلی مورد اتفاق همگان هستند؛ یعنی به دلیل آنکه ذهن از آغاز کودکی با آنها انس گرفته، در نفس استوار شده اند.

    گاهی نیز مسالمت جویی و سازگاری روح آدمی یا اخلاق انسانی (مانند حیا و دلسوزی و غیرت و ...) یا سنت های دیرین، موجب اعتقاد به مشهورات شده است.
    به عبارت دیگر، مشهورات قضایائی هستند که مردم بر حسب مصلحت خود و جامعه یا بر حسب اخلاق و عادت یا به واسطه عواطف و تاثرات نفسانی آنها را مورد قبول قرار می دهند.

    علت شهرت مشهورات


    برای شهرت قضایای مشهور، علت های زیادی را می توان ذکر کرد.
    برخی از این علل، عبارتند است از:

    1- مصلحت جامعه: مثلا چون دادگری سبب حفظ مصالح اجتماع است، مردم قبول دارند که "عدالت پسندیده است."
    2- اخلاق و عادات و سنن: گاهی اخلاق و عادت مردم سبب می شود که حکمی را مورد قبول قرار دهند. مثال: "ادب و تواضع پسندیده است."
    3-عواطف و تاثرات: گاهی عواطف و تاثرات شخصی، سبب قبول حکمی است. مثال: "از بین بردن گیاهان ناپسند است."
    4- یقینی بودن حکم: گاهی یقینی بودن قضیه، سبب شهرت و قبول عامه مردم است. مانند: دو ضد، یکجا جمع نمی شوند.
    چهار نکته

    1- مشهوراتی که موافق مصلحت عموم و بر حسب سیرت های پسندیده است، آراء محموده نامیده می شوند.
    مانند: "عدل نیکو است."

    2- بعضی مشهورات تنها نزد گروه خاصی مشهور هستند؛ مانند اصل امتناع تناقض در نزد فلاسفه و متکلمان؛ یا قانون فیثاغورس نزد هندسه دانان. و یا این قضیه که: "کشتن گاو ناپسند است"(نزد هندیان).
    این قبیل مشهورات را می توان مشهورات محدود نامید. (در صورتی که قضایایی مانند "عدل نیکو است" قضایایی همگانی و نزد تمامی انسان ها صادق است.)

    3- مشهورات را به پسندیده یا ناپسندیده تقسیم می کنند؛ یعنی آن ها را پسندیده یا ناپسندیده می نامند نه صادق و کاذب؛ زیرا صدق و کذب، صفت قضایای یقینی و وهمی است.

    4- مورد استعمال مشهورات در صناعات جدل و خطابه است.


    منابع


    • کلیات منطق صوری، صفحه 372 و 371

  8. 4 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #35
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض مصادرات

    مصادرات یکی از اقسام مواد قیاس محسوب می شود. منظور از مصادرات، قضایایی است که در آغاز هر علم، از دانشجوی آن علم خواسته می شود تا آن ها را (بدون دلیل) پذیرفته و مسلم بشمارد و دانشجو، گرچه این قضایا برایش بدیهی و خود بخود واضح و روشن نیستند، آن ها را می پذیرد.

    این قضایا از آن جهت مصادرات (یعنی ضبط شده، مصادره شده) خوانده می شود که از طرف تعلیم یا از طرف بحث، خواسته می شود که آن ها را بدون دلیل بپذیرد؛ در حالی که این قضایا خود بخود واضح و بدیهی نیستند.

    بر این اساس، مصادرات همان اصول موضوعه؛ یعنی اصول اولی و اساسی هر علم هستند که تمام آن علم بر آن ها بنا شده است؛ با این تفاوت که:

    در جایی به این اصول، اصول موضوعه گفته می شود که متعلم آن علم، آن ها را از روی تسامح و حسن ظن به درستی آن ها و بدون هیچ شک و تردیدی می پذیرد. (گر چه دلیلی هم برای آن ندارد.)
    اما در جایی به این اصول، مصادرات اطلاق می گردد که متعلم علم، آن ها را می پذیرد؛ در حالی که برایش واضح و بدیهی نیستند و وی آن ها را با شک و تردید قبول می کند و به درستی آنها یقین ندارد.
    (یعنی نام اصول موضوعه و مصادرات، بر اساس این که دانشجوی علم، چگونه اصول اساسی و بنیادین هر رشته و علم را بپذیرد، معین می گردد.)


    بنابراین مصادرات را این گونه تعریف می کنند:

    __مصادرات قضایائی است که متعلم، در آغاز تعلیم می پذیرد تا بعد از آن، در علمی دیگر یا در همان علم اثبات شود.

    این پذیرش اگر بادیده شک و تردید باشد، مصادرات نامیده شده و اگر از روی پذیرش قلبی و یا طیب خاطر و بدون شک و تردید باشد، اصول موضوعه خوانده می شود.
    این نوع قضایا (مصادرات یا اصول موضوعه) تنها در مبادی علوم به کار می رود.__

    برای مثال، در آغاز علم هندسه گفته می شود:

    "بین دو نقطه مفروض، فقط یک خط مستقیم می توان رسم کرد"؛

    و یا این قضیه که:

    "خط مستقیم کوتاهترین خط بین دو نقطه است"

    این قضایا نمونه ای از قضایای مصادرات یا اصول موضوعه هندسه (با تفاوتی که ذکر شد) هستند.

    بدین ترتیب، مصادرات قضایای بدیهی نیستند؛ بلکه اصولی هستند که وضع شده اند تا حقایقی که مبتنی بر آنهاست استنباط شود. عقل به ناچار این اصول را مسلم می گیرد؛ زیرا در استنباط و کشف مطالب دیگر، محتاج به آنهاست.

    منابع



    • فرهنگ فلسفی
    • کلیات منطق صوری، صفحه 374

  10. 2 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 4 از 4 اولاول 1234

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •