تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 6 اولاول 123456 آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 56

نام تاپيک: عــلم و شبــه علــم

  1. #21
    حـــــرفـه ای shabe.saket's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    Lost Island
    پست ها
    2,577

    پيش فرض

    MasterGeek عزیز پست شما رو بدقت مطالعه کردم و تا حدی زیادی نیز موافق برخی مطالب هستم
    ولی خب کسی یه لینکی نداد از منبع معتبر که این شبه علم توسط مراجع علمی رد و چرت توصیف بشه...
    لینکهای ما هم نادیده گرفته شد.....
    کشف نشده؟ یعنی چی اونوقت؟ شما کجای پست من همچین حرف غیر منطقی و غیر علمی ای رو دیدید؟

    طوری گفتید که انگار شما فرض کردید طب سوزنی یک مکانیزمی هست که مشابه آیه آسمونی است و قطعا صحیح و دقیقه و یک حقیقت محض در دنیاست و حالا علم در کشف این مکانیزم ها ناتوانه.

    طب سوزنی هم یه چیزی است مثل هر چیز دیگه از مغز انسان ها در اومده، می تونه صحیح یا غلط باشه و دلایلی که برای صحیح بودن طب سوزنی در طول سال ها آورده شده چرندیات محض بوده و بس. چیزی برای کشف کردن وجود نداره، ما دنبال Qi و Yin و Yang نمی گردیم، هیچ تاییدیه علمی و بین المللی هم در صحت این حرف ها وجود نداره. مکانیزمی در طب سوزنی وجود نداره، برای اون ادعاهایی که کار می کنه دلایلش کاملا مشخصه (همون تحریک خارجی Nerve های بدن که از صدها راه بسیار بهتر دیگه هم امکان پذیره، نه Qi و Yin و Yang) و برای ادعاهایی هم که کار نمی کنه چون چرندیات بوده، نه اینکه ما چیزی رو کشف نکردیم.

    ما قوانین طبیعت رو کشف می کنیم، نه طب سوزنی که یک پروسه ساخت انسان هاست. مثلا ما هیچ وقت نمی گیم مکانیزم تاثیرگذاری پیوند کلیه کشف شد. اگه مکانیزم تاثیرگذاری رو ندونیم اون عمل رو انجام نمی دیم. اون افرادی که طب سوزنی رو شروع کردند هیچ اطلاعات بیشتری نسبت به ما نداشتند و چیز بیشتری رو نمی دونستند (و صدها و هزاران برابر کمتر هم می دونستند و با استاندارد های فعلی در اوج نادانی بودند) و کل طب سوزنی بر پایه دلایل و اعتقاد های کاملا غیر علمی بنا شده، بعضی از مکانیزم هاشون هم تاثیر مثبت داره که طبیعی است و با سعی و خطا خیلی چیزها بدست اومده و میاد. این قضیه صحتی بر ادعاهای پرچم داران این طب نیست و نتیجه نمی ده حقیقتی پشت طب سوزنی نحفته است که ما باید کشفش کنیم.
    اشتباهی که کردیم این بود که بعد از ارسال پست کلمه قسمتی را قبل از کلمه مکانیسم ننوشتیم و دیگه ویرایشش هم نکردم و با خودم گفتم منظورم و متوجه میشید که قسمتی از مکانیسم بوده...
    منطقی نیست که
    نتایج مثبت و مورد تایید رو نادیده بگیرید و به کلمه شبه علمی که خودتون باورش دارید بچسبید
    ما هم میوفتیم دنبال nccam و fda و CBIATC و مجامع دنباله روی شبه علم...

    در مورد کشف هم به پاراگراف انتهایی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بسنده میکنم...و منابع بیشتر نمیارم که دانشمندا هنوزم دارن روی این طب تحقیق میکنن.....


    در مورد کشف قوانین طبیعت توسط ما انسانها نیز میگویم که جز این نیست
    منتها یه روش طبی در چین ابداع شده بود که طب اروپایی نسبت به درک این موضوع دانش ناقصی داشته و دارد و خود را ملزم به تحقیق بیشتر میداند.....
    Last edited by shabe.saket; 16-05-2013 at 23:32.

  2. این کاربر از shabe.saket بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #22
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

    MasterGeek عزیز پست شما رو بدقت مطالعه کردم و تا حدی زیادی نیز موافق برخی مطالب هستم
    ولی خب کسی یه لینکی نداد از منبع معتبر که این شبه علم توسط مراجع علمی رد و چرت توصیف بشه...
    لینکهای ما هم نادیده گرفته شد.....
    اولا که هیچ مرجع علمی نمیاد بگه فلان چیز علمی نیست، همیشه میگن چی علمی است. این همون مغلطه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] هست. شما نتونستید ادعاتون (مبنی بر اینکه دلایلی که برای طب سوزنی عنوان میشه، دلایل علمی است) رو ثابت کنید و حالا میگید سایرین نتونستند از مراجع علمی چیزی بیارن که خلافش رو ثابت کنه و از این برای به کرسی نشوندن حرف خودتون استفاده می کنید. من هم می تونم بگم هیچ مرجع علمی "هری پاتر" رد و چرت توصیف نکرده.

    متاسفانه لینک های شما، ادعاهاتون رو پشتیبانی نمی کنه. ما درباره این لینک ها توضیح دادیم و شما ترجیح دادید به جای پرداختن به توضیحات ما، دوباره حرف های قبلی خودتون رو دقیقا تکرار کنید.

    اشتباهی که کردیم این بود که بعد از ارسال پست کلمه قسمتی را قبل از کلمه مکانیسم ننوشتیم و دیگه ویرایشش هم نکردم و با خودم گفتم منظورم و متوجه میشید که قسمتی از مکانیسم بوده...
    ببخشید که نتونستم اشتباه شما رو حدس بزنم!
    (شاید چون این اشتباه، بین بسیاری اطلاعات اشتباه دیگه بود که تشخیص این نوع اشتباه از آن نوع اشتباه کار سختی است)

    منطقی نیست که
    نتایج مثبت و مورد تایید رو نادیده بگیرید و به کلمه شبه علمی که خودتون باورش دارید بچسبید
    ما هم میوفتیم دنبال nccam و fda و CBIATC و مجامع دنباله روی شبه علم...
    دقت کنید من چی گفتم و باز شما حرف خودتون رو می زنید:

    همونطور که قبلا هم گفتم، شبه علم بودن طب سوزنی به دلیل نتیجه ندادن نیست، به دلیل اینه که روش علمی برای توضیح ادعاها ارائه نمیشه. شما به همون صفحه ویکیپدیا مراجعه کنید و بخش Theory رو بخونید و خواهید دید "چرا" اعتقاد دارند طب سوزنی مفیده، و اون "چرا" ها همگی چرندیات محضه. مثل اینکه من بگم زمین به دور خورشید می چرخه ولی دلیلش اینه که یک گودزیلا در حال هل دادن زمینه. شاید به طور شانسی حرف من درست از آب در اومده باشه ولی توضیحاتی که ارائه کردم چرندیات محض بوده و علمی نیست.


    امیدوارم ناچار نباشم باز هم این حرف رو تکرار کنم.

    در مورد کشف هم به پاراگراف انتهایی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بسنده میکنم...و منابع بیشتر نمیارم که دانشمندا هنوزم دارن روی این طب تحقیق میکنن.....
    باز هم تکرار چیزهایی که ما درباره اونها اتفاق نظر داریم، به جای پرداختن به اشکالاتی که من از صحبت های شما گرفتم.

    در مورد کشف قوانین طبیعت توسط ما انسانها نیز میگویم که جز این نیست
    منتها یه روش طبی در چین ابداع شده بود که طب اروپایی نسبت به درک این موضوع دانش ناقصی داشته و دارد و خود را ملزم به تحقیق بیشتر میداند.....
    اینجا شما فرض کردید ما "طب چینی" و "طب اروپایی" داریم، در حالی که همش ما یک علم پزشکی داریم. اون روش در چین به شکل علمی ابداع نشده بود و مختراعنش هم دانش کافی نداشتند، نه اینکه چینی ها دقیقا می دونستند چی به چی هست (همون Qi و Yin و Yang) و الان اروپایی ها نمی دونند و در حال تلاش برای کشف دوباره این قسمت از دست رفته علم هستند.

    کاملا بر خلاف ادعای شما تحقیق های غربی ها درباره علت یابی و مکانیزم های طب سوزنی (همون Qi و Yin و Yang) نیست، بحثی وجود نداره که اینها چرندیات هستند (که البته شما قبول ندارید مثل اینکه و فکر می کنید اینها علم هستند)، صحبت اینجاست که این چینی ها طی صدها و هزاران سال، به دلایل اشتباه، بطور سعی و خطا تونستند از طریق وارد کردن سوزن ها به نقاط خاصی از بدن تاثیراتی رو مشاهده کنند و ازش در طب استفاده کنند، الان ما می دونیم دلیلش چیست، می دونیم چینی ها به دلایل کاملا غلط و اشتباه این کار رو انجام می دادند و براش دلایل علمی داریم، و الان میزان تاثیرگذاری این عمل (تحریک خارجی Nerve های بدن) در تحقیق ها بررسی میشه، نه مفاهیم و تئوری های طب سوزنی.

  4. 4 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #23
    حـــــرفـه ای shabe.saket's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    Lost Island
    پست ها
    2,577

    پيش فرض

    شما افتادید روی دوره تسلسل

    در سال 1989 سازمان بهداشت جهاني (WHO) رسما طب سوزني را براي بيش از چهل نوع بيماري به جهانيان و دانشمندان و اطباي همه كشورها معرفي كرد. اين سازمان كه معتبر ترين سازمان علمي و پزشكي دنياست طب سوزني را به عنوان بي عارضه ترين راه درماني براي درمان بيماري هايي اعلام كرد كه طب كلاسيك را با تمام پيشرفت هاي فعلي خود در درمان آن ها عاجز مي كرد. ‌نكته قابل ذكر اين است كه طب سوزني در اين بيماري ها مي تواند به صورت درمان اوليه و بدون مصرف دارو يا به صورت درمان كمكي در تعامل با ساير تخصص ها عمل نمايد .

    من از این جمله کوتاه نمیام
    سازمان بهداشت جهانی پشت طب سوزنی و اثر بخشی علمی اونه...خرافه دونستن طب سوزنی واقعآ مضحکه

    توی اون سازمان هم ورد خون ها ننشستند
    پر دانشمند و بیولوژیست ه
    یه چیزی و وقتی تایید علمی کنه، دنیا پشتش راه میوفته
    هرچند که هر کسی میتونه اشتباه کنه
    ولی سازمان بهداشت جهانی و نهاد های علمی آمریکا کسی نیستند

    خرد جمعی اند
    طب سوزنی هم قرص نیست که فردا بگن عوارضش برملا شد کمتر بخورید
    روش پزشکی ه....

    مجوز بیمارستان طب سوزنی لینکلن آمریکا رو خرافه پرست امضا نکرده که مردم بیوفتند دنبال شبه علم
    مقامات آمریکا احمق نیستند به شبه علم مجوز رسمی درمان بدند...

  6. 2 کاربر از shabe.saket بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #24
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

    شما افتادید روی دوره تسلسل
    چون شما به نظر میاد به جای خوندن و پاسخ دادن، همون حرف های قبلیتون رو تکرار می کنید.

    البته به نظر میاد ما یه تفاوت در سمانتیک زبانی هم داریم، منظور من از "طب سوزنی"، کل پروسه ای است که طی سال ها از چین آمده، نه فقط این چند مورد بسیار محدودی که الان براش مدرک پیدا شده. به نظر میاد شما اینها رو از کل طب سوزنی فیلتر کردید و منظورتون از طب سوزنی فقط و فقط همین مواردی است که تایید شدند و بقیه رو دور ریختید و به نوعی Cherry pick کردید تا حرف هاتون صحیح در بیاد.

    در سال 1989 سازمان بهداشت جهاني (WHO) رسما طب سوزني را براي بيش از چهل نوع بيماري به جهانيان و دانشمندان و اطباي همه كشورها معرفي كرد. اين سازمان كه معتبر ترين سازمان علمي و پزشكي دنياست طب سوزني را به عنوان بي عارضه ترين راه درماني براي درمان بيماري هايي اعلام كرد كه طب كلاسيك را با تمام پيشرفت هاي فعلي خود در درمان آن ها عاجز مي كرد. ‌نكته قابل ذكر اين است كه طب سوزني در اين بيماري ها مي تواند به صورت درمان اوليه و بدون مصرف دارو يا به صورت درمان كمكي در تعامل با ساير تخصص ها عمل نمايد .
    1. لطفا مدارک این ادعا (قسمت بولد) رو ارائه کنید.
    2. بگید دقیقا برای کدوم بیماری ها، طب سوزنی شیوه درمانی توصیه شده سازمان بهداشت جهانی و علم روز پزشکی است به طوری که اگه من الان برم بیمارستان و بگم اون بیماری رو دارم، به من میگن بهترین راه برای درمان شما طب سوزنی است (قبل از پاسخ دادن، پست شماره 16 همین تاپیک رو بخونید و همینطور لیستی که قبلا در پست 9 گذاشتید پاسخ این سوال نیست چون ادعای شما رو پشتیبانی نمی کنه).
    3. لطفا توضیح بدید "چگونه" طب سوزنی موفق شده اون 40 بیماری ها رو درمان کنه، و آیا علت هایی که باعث میشه این بیماری درمان بشه همون دلایل و علت هایی است که متخصصان طب سوزنی در چین بهش اعتقاد داشتند؟

    من از این جمله کوتاه نمیام
    سازمان بهداشت جهانی پشت طب سوزنی و اثر بخشی علمی اونه...خرافه دونستن طب سوزنی واقعآ مضحکه
    برای بار چندم، دلایلی که در طب سوزنی برای اثربخشی این اعمال عنوان می شد دلایل خرافاتی بود. سازمان بهداشت جهانی هم به هیچ وجه اون دلایل رو تایید نکرده. دوباره توصیه می کنم مطالعه کنید:

    همونطور که قبلا هم گفتم، شبه علم بودن طب سوزنی به دلیل نتیجه ندادن نیست، به دلیل اینه که روش علمی برای توضیح ادعاها ارائه نمیشه. شما به همون صفحه ویکیپدیا مراجعه کنید و بخش Theory رو بخونید و خواهید دید "چرا" اعتقاد دارند طب سوزنی مفیده، و اون "چرا" ها همگی چرندیات محضه. مثل اینکه من بگم زمین به دور خورشید می چرخه ولی دلیلش اینه که یک گودزیلا در حال هل دادن زمینه. شاید به طور شانسی حرف من درست از آب در اومده باشه ولی توضیحاتی که ارائه کردم چرندیات محض بوده و علمی نیست.

    زمانی که طب سوزنی مفید هست قطعا دلیل "علمی" وجود داره براش، ولی دلایلی که طب سوزنی باهاش پدید اومد و طرفدارانش بهش متوسل می شدند و هزاران سال بر اساس اونها این شیوه انجام می شد، خرافات بودند. دیگه نمی دونم این یک جمله رو به چه زبانی به شما بگم.

    توی اون سازمان هم ورد خون ها ننشستند
    پر دانشمند و بیولوژیست ه
    یه چیزی و وقتی تایید علمی کنه، دنیا پشتش راه میوفته
    هرچند که هر کسی میتونه اشتباه کنه
    ولی سازمان بهداشت جهانی و نهاد های علمی آمریکا کسی نیستند

    خرد جمعی اند
    طب سوزنی هم قرص نیست که فردا بگن عوارضش برملا شد کمتر بخورید
    روش پزشکی ه....

    مجوز بیمارستان طب سوزنی لینکلن آمریکا رو خرافه پرست امضا نکرده که مردم بیوفتند دنبال شبه علم
    مقامات آمریکا احمق نیستند به شبه علم مجوز رسمی درمان بدند...
    تکرار مکررات بدون حتی خوندن صحبت های ما. بدون تعارف میگم، پاسخ همه چیزهایی که در همه این پست ها گفتید در اولین پستی که من داده بودم وجود داشت، فقط کافی بود همون پست اول رو بطور کامل مطالعه کنید.

  8. 5 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #25
    حـــــرفـه ای shabe.saket's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    Lost Island
    پست ها
    2,577

    پيش فرض

    چون شما به نظر میاد به جای خوندن و پاسخ دادن، همون حرف های قبلیتون رو تکرار می کنید.

    البته به نظر میاد ما یه تفاوت در سمانتیک زبانی هم داریم، منظور من از "طب سوزنی"، کل پروسه ای است که طی سال ها از چین آمده، نه فقط این چند مورد بسیار محدودی که الان براش مدرک پیدا شده. به نظر میاد شما اینها رو از کل طب سوزنی فیلتر کردید و منظورتون از طب سوزنی فقط و فقط همین مواردی است که تایید شدند و بقیه رو دور ریختید و به نوعی Cherry pick کردید تا حرف هاتون صحیح در بیاد.
    از نظر من شما مطالب رو نمیخونید

    1. لطفا مدارک این ادعا (قسمت بولد) رو ارائه کنید.
    2. بگید دقیقا برای کدوم بیماری ها، طب سوزنی شیوه درمانی توصیه شده سازمان بهداشت جهانی و علم روز پزشکی است به طوری که اگه من الان برم بیمارستان و بگم اون بیماری رو دارم، به من میگن بهترین راه برای درمان شما طب سوزنی است (قبل از پاسخ دادن، پست شماره 16 همین تاپیک رو بخونید و همینطور لیستی که قبلا در پست 9 گذاشتید پاسخ این سوال نیست چون ادعای شما رو پشتیبانی نمی کنه).
    3. لطفا توضیح بدید "چگونه" طب سوزنی موفق شده اون 40 بیماری ها رو درمان کنه، و آیا علت هایی که باعث میشه این بیماری درمان بشه همون دلایل و علت هایی است که متخصصان طب سوزنی در چین بهش اعتقاد داشتند؟
    1 و 2 .معلومه که پست 9 ام رو به رخ میکشم، از نظر شما پشتیبانی نمیکنه...


    3. طب سوزنی ممکن است باعث پاسخ‌های فیزیکی در سلول‌های اعصاب، غده هیپوفیز و بخش‌هایی از مغز شود. این پاسخ می‌تواند باعث شود بدن پروتئین، هورمون و مواد شیمیایی مغز که کنترل تعدادی از عملکردهای بدن را دارد آزاد کند. توسط این اقدامات، طب سوزنی بر فشار خون و درجه حرارت بدن تأثير می‌گذارد، فعالیت سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌کند و باعث آزاد شدن داروی مسکن طبیعی بدن، مانند اندورفین می‌شود.

    روش علمی که دنبالش هستید در این پاراگراف اومده


    پس
    از نظر من تئوری طب سوزنی در حال تکامل از اصل خود گام برداشته
    مانند سایر زیرشاخه های پزشکی

    تکرار مکررات بدون حتی خوندن صحبت های ما. بدون تعارف میگم، پاسخ همه چیزهایی که در همه این پست ها گفتید در اولین پستی که من داده بودم وجود داشت، فقط کافی بود همون پست اول رو بطور کامل مطالعه کنید.

    منم بدون تعارف خدمت شما عرض میکنم
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] من گفته ها رو گفته...همه چیز و گفته

    در پست بعدی منابع بیشتر واسه مطالعه قرار میدم.....

  10. 4 کاربر از shabe.saket بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #26

  12. 4 کاربر از shabe.saket بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #27
    حـــــرفـه ای shabe.saket's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    Lost Island
    پست ها
    2,577

    پيش فرض



    آمریکا بدنبال شبه علم راه افتاده است.....


    وضعیت طب سوزنی در ایالات متحده

    ۱) در یازده ایالت، چند ساعت آموزش طب سوزنی (یا گذراندن امتحان) توسط پزشکان دارای مدرک، لازم است تا اجازه استفاده از طب سوزنی داده شود: کالیفرنیا، کلمبیا، جورجیا، ایلینویز، لویزیانا، مریلند، مونتانا، نیویورک، نوادا، پنسیلوانیا و ویرجینیا.

    ۲) در هجده ایالت، طب سوزنی در قلمرو پزشکی است و آموزش بیشتری نمی خواهد و محدود به پزشکان دارای مدرک است: آلاباما، آلاسکا، ارکانزاس، آیداهو، ایندیانا، آیووا، کانزاس، کنتاکی، میشیگان، می سی سی پی، میسوری، نیوهامشر، کارولینای شمالی، داکوتای جنوبی، ویرجینای غربی و یومینگ.

    ۳) دوازده ایالت به طور مستقل بر اساس آموزش و یا امتحان، مدرک یا مجوز طب سوزنی به غیر پزشکان می دهند: کالیفرنیا، کلمبیا، فلوریدا، مونتانا، نوادا، نیومکزیکو، نیوجرسی، نیویورک، ارگون، رادایسلند و واشینگتن.

    ۴) چهار ایالت تحت شرایط نظارت خاص پزشکی (مثلاً معرفی از یک پزشکMD) اجازه کاربرد طب سوزنی می دهند: مریلند، ماساچوست، پنسیلوانیا و یوتا.

    ۵) ده ایالت فقط تحت نظارت مستقیم پزشک MD اجازه کاربرد طب سوزنی می دهند: آریزونا، کلرادو، کانکتیات، دلاویر، لویزیانا، مین، تنسی، تگزاس، ورمونت ویسکانسین. (سه ایالت آیین نامه جدا از این پنج نوع دارند)

    ● سازمان تجویز غذا و داروی ایالات متحده(FDA)

    شاید مهمترین رویداد دهه اخیر تصمیم سازمان غذا و داروی ایالات متحده(FDA) در مارس۱۹۹۶ در مورد تقسیم بندی مجدد وضعیت قانونی طب سوزنی بود.

    FDA مهمترین سازمان کنترل کننده محصولات پزشکی آمریکا است.

    قبل از ۱۹۹۶، FDA سوزن های طب سوزنی را در کلاس&#۹۲۱;&#۹۲۱;&#۹۲۱; قرار داده بود. (کلاس&#۹۲۱; وسایلی که بی خطر و موثر است، کلاس&#۹۲۱;&#۹۲۱; وسایلی است که بی خط و موثر است ولی محدودیت هایی دارد که باید با برچسب های خاص مشخص شود و کلاس &#۹۲۱;&#۹۲۱;&#۹۲۱; وسایل تحقیقاتی است)

    با توجه به کلاس&#۹۲۱;&#۹۲۱;&#۹۲۱; ، طب سوزنی فقط می توانست در شرایط پژوهش های معیوب انجام شود (مثلاً آزمایشگاه های بیمارستانی) و باید اهداف پزشکی یا درمانی داشته باشد. اگر چه این قانونFDA به طور دقیق اجرا نمی شد، محدودیت زیادی برای شرکت های بیمه پزشکی ایجاد کرده بود.

    در تلاش برای حل این مشکل، دفتر طب جانشین NIH (موسسه ملی بهداشت) بیش از ۱۰۰۰۰۰ دلار خرج کرد تا یک کارگاه طب سوزنی در آوریل ۱۹۹۴ با شرکت ۱۳ محقق طب سوزنی از سراسر دنیا برگزار کند تا مقاله هایی برای مسئولان ۲۲ اداره FDA که آزاد برای اظهار نظر یا انتقاد بودند، تهیه شود.

    در مجموع اداره های FDA کاملاً تحت تاثیر میزان زیادی پژوهش های بالینی و پایه قرار گرفتند ولی نگران اختلاف نظرهای مقاله ها بودند.
    هیچ تجربه بالینی چند مرکزی همانند آنچه که برای آزمون یک داروی جدید به کار می رود، وجود نداشت.

    پژوهش در مورد خاصیت ضد استفراغ، بیش از همه به مقررات FDA نزدیک بود، چون در همه مطالعات انجام شده روی تهوع از نقطهPe۶ استفاده شده بود و این نقطه با نقطه نابجا sham acupuncture در ساعد مقایسه شده بود.
    FDA همچنین نگران این مشکل بود که نقاط نابجا دارای اثر باشند و بنابراین شاهد درمان نمای مناسب نباشند. بعضی اداره های FDA توصیه کردند که مطالعات بالینی آینده طب سوزنی را با درمانهای معمول در یک آزمون تصادفی "سربسر" بدون شاهد درمان نما مقایسه کند. در پایان آنها در حقیقت می خواستند تاثیر طب سوزنی و نه مکانیسم اثر آن را بدانند.
    اگر طب سوزنی مانند داروها و جراحی به کار رود و عوارض کمتری هم داشته باشد، برای آنها بسیار متقاعد کننده خواهد بود.

    بر اساس پاسخ FDA در این کنفرانس، دفتر طب سوزنی آمریکا یک مجموعه مستند ۳۰۰۰ صفحه ای برای FDA فرستاد و تقاضای تقسیم بندی مجدد طب سوزنی برای پنج مورد را ذکر کرد: درد، سکته مغزی، ضد استفراغ، وابستگی دارویی و آسم. در تاریخ ۲۹ مارس ۱۹۹۶، FDA طب سوزنی را از کلاس&#۹۲۱;&#۹۲۱;&#۹۲۱; به کلاس&#۹۲۱;&#۹۲۱; منتقل کرد ولی اشاره به تاثیر آن در بیماری های خاص نکرد و بدین ترتیب عواقب سیاسی برای اهداف بیمه پزشکی هم بوجود نیامد.
    Last edited by shabe.saket; 17-05-2013 at 13:09.

  14. 2 کاربر از shabe.saket بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #28
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی Saeed Dz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2011
    محل سكونت
    ______
    پست ها
    1,855

    پيش فرض

    3. طب سوزنی ممکن است باعث پاسخ‌های فیزیکی در سلول‌های اعصاب، غده هیپوفیز و بخش‌هایی از مغز شود. این پاسخ می‌تواند باعث شود بدن پروتئین، هورمون و مواد شیمیایی مغز که کنترل تعدادی از عملکردهای بدن را دارد آزاد کند. توسط این اقدامات، طب سوزنی بر فشار خون و درجه حرارت بدن تأثير می‌گذارد، فعالیت سیستم ایمنی بدن را تقویت می‌کند و باعث آزاد شدن داروی مسکن طبیعی بدن، مانند اندورفین می‌شود.

    روش علمی که دنبالش هستید در این پاراگراف اومده
    میشه توضیح بدید چطور مکانیسم ایجاد درد، که اینجا از طریق سوزن تحریک میشه چطور همه ی این بیماریها رو درمان میکنه؟!!
    ضمن اینکه شما هنوز نگفتی منظور از درمان، درمان علایم یا ... هست.
    +
    برای بار چندم، دلایلی که در طب سوزنی برای اثربخشی این اعمال عنوان می شد دلایل خرافاتی بود. سازمان بهداشت جهانی هم به هیچ وجه اون دلایل رو تایید نکرده. دوباره توصیه می کنم مطالعه کنید:

    همونطور که قبلا هم گفتم، شبه علم بودن طب سوزنی به دلیل نتیجه ندادن نیست، به دلیل اینه که روش علمی برای توضیح ادعاها ارائه نمیشه. شما به همون صفحه ویکیپدیا مراجعه کنید و بخش Theory رو بخونید و خواهید دید "چرا" اعتقاد دارند طب سوزنی مفیده، و اون "چرا" ها همگی چرندیات محضه. مثل اینکه من بگم زمین به دور خورشید می چرخه ولی دلیلش اینه که یک گودزیلا در حال هل دادن زمینه. شاید به طور شانسی حرف من درست از آب در اومده باشه ولی توضیحاتی که ارائه کردم چرندیات محض بوده و علمی نیست.


    زمانی که طب سوزنی مفید هست قطعا دلیل "علمی" وجود داره براش، ولی دلایلی که طب سوزنی باهاش پدید اومد و طرفدارانش بهش متوسل می شدند و هزاران سال بر اساس اونها این شیوه انجام می شد، خرافات بودند. دیگه نمی دونم این یک جمله رو به چه زبانی به شما بگم.
    و اما روش علمی که دوستمون ادعا میکنن روش درمان و توضیح نحوه ی درمان (البته هنوز معلوم نیست درمان چه چیزی؟) بیماریها توسط طب سوزنی هستش رو کمی بیشتر بهش بپردازیم و دقیقتر.

    قبل از هر چیز مکانیسم ایجاد درد رو از طریق تحریک عصب از [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] مطالعه کنید. به طور خلاصه میشه گفت سنسور های بدن حس میکنن و nerve ها پیام ها منتقل میشن به مغز و ... .

    به این پروسه دقت کنید تا بیشتر موضوع روشن بشه براتون.
    دستکاری نرو - nerve (ضربه، فرو کردن سوزن و ...) = گرفتن تصمیم متفاوت (مجموعه ی فعل و انفعالات در بدن به این می انجامه نه درمان بیماری هایی متفاوت و بی ربط به موضوع)

    مطالعه ی [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] هم خالی از لطف نیست. لازم به ذکر هستش که بر خلاف لینکهای دوستمون که فقط نتیجه گیری هستن و توضیحی در مورد داده ها و ... داده نشده، در این لینک داده ها مشخص هستن.
    به طور خلاصه متن زیر میتونه روشن کننده باشه.

    An analysis of the 13 highest quality studies of pain treatment with acupuncture, published in January 2009 in the British Medical Journal, concluded there is little difference in the effect of real, sham and no acupuncture.

    تجزیه و تحلیل 13 عدد از بالاترین مطالعات کیفیت درمان درد با طب سوزنی که در ژانویه 2009 در مجله پزشکی بریتانیا منتشر شده نشان دهنده ی این مطلب هست که تفاوت خیلی کمی بین آنچه طب سوزنی واقعی و آنچه سرکاری (منظور اینکه برای مثال سوزن زدن به هر جای بدن یا با هر نوع سوزنی) خوانده میشه و هیچ تاثیری نداشتن وجود دارد.

  16. 3 کاربر از Saeed Dz بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #29
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض شبه علم چیست؟

    برگردان: داریوش رهازاد






    مترجم: مقولهٔ شِبه علم یا دانش‌نما (Pseudoscience) از جمله مسائل مهمی است که شناخت آن هم در سطح آکادمیک و هم به صورت غیر آکادمیک برای عموم مردمی که می‌خواهند تصمیم‌های درست و برپایهٔ مدارک علمی بگیرند مفید است. این مقاله به صورت مختصر و مفید به معرفی روش علمی و «اندیشه انتقادی» در بطن علم، و راه شناخت شبه علم از علم واقعی می‌پردازد.


    شِبه علم، نظریه یا فرآیندی کاذب است که لباس علم پوشیده است زیرا به خودی خود نمی‌تواند اعتباری کسب کند. هواداران شبه علم اغلب آن را به عنوان علم حاشیه‌ای یا جایگزین آن قلمداد می‌کنند.

    معمولاً مهمترین نقص شبه علم این است که آزمایش‌های کنترل‌شده، نتیجه‌گیری و تفسیرهای بخردانه‌ای از آزمایش‌ها آن را پشتیبانی نمی‌کنند. به عبارت دیگر، شبه علم روش علمی را تاب نمی‌آورد. این در حالی است که روش علمی پایهٔ علوم طبیعی، و سبب پیشرفت آن‌هاست.

    البته دستیابی به شناخت علمی هم گاهی مستلزم داشتن شهود مستقیم و یا کار حدسی است. آزمایش‌ها همیشه به طور بسنده یک نظریه را تأیید نمی‌کنند. نتایج آزمایش می‌توانند نادرست تفسیر شوند و یا حتی از پایه نادرست باشند. اما در علمِ معتبر، این مشکلات اغلب در وهلهٔ نخست رفع شدنی هستند، و حتی اگر خطاهای آزمایش را خود پژوهشگر نیابد، بررسی‌های انتقادی و مداوم جامعهٔ علمی متخصصان آن رشته سرانجام به کشف و رفع خطا منجر می‌شود. اندیشه انتقادی یکی از بنیان‌های علم است.



    برخـی انـواع شبـه علـم

    نمونه‌های مستند بسیاری وجود داشته که تعبیرهای نادرست نخستین در جامعهٔ علمی گسترش یافته و فرآیندی که در بالا به آن اشاره شده به تاخیر افتاده است. این روند منجر به شکل گیری علوم معیوب گردیده است.

    مشهورترین موارد اینچنینی، ادعاهای زودهنگام برخی دانشمندان در مورد اشعه‌های N، یا در مورد آب‌زنجیره و هم‌جوشیِ سرد می‌باشد. اگر پژوهشگرانی که این موارد را اعلام کردند پیش از انتشار عجولانهٔ نتایج خود، منتظر دریافت بررسی‌های کارشناسانهٔ دیگر دانشمندان می‌شدند، ممکن بود از همهٔ این موارد جلوگیری شود. همیشه خطر تکرار چنین رویدادهایی وجود دارد. برای پیشگیری از این مشکل، معتبرترین نشریات علمی از پذیرفتن گزارش ادعاهای بزرگ و قابل توجه که پیشتر به صورت عمومی منتشر شده‌اند، خودداری می‌کنند.

    اصطلاح دیگر، علوم جعلی است که برای توصیف نظریه‌های علمی یا داده‌هایی به کار می‌رود که شاید اصل شواهدشان درست باشد؛ اما این شواهد را برای نتیجه‌گیری نادرست باب میل‌شان به کار برده‌اند. یکی از کاربردهای علم جعلی این است که معمولاً برای تایید یک نظریه مخالف به کار می‌رود. (مدعی، ظاهراً با اتکا به شواهد درست، نتیجه‌گیری جعلی‌ای که خودش ساخته را رد می‌کند و ادعا می‌کند که نظریه اصلی را رد کرده است)

    طیف گسترده‌ای از تبلیغات تجاری هم می‌توانند در این طبقه‌بندی قرار داشته باشند. در این تبلیغ‌ها برای فریب و تشویق خریدار از علوم جعلی و شبه علم استفاده می‌شود. علم اقتصاد جعلی برای تبلیغ شبکه‌های هرمی، پزشکی جعلی برای تبلیغ یک داروی معجزه‌آسا، و روان‌شناسی جعلی برای تبلیغ محصولات دروغین موفقیت و یادگیری مثال‌هایی از این دست هستند. به خاطر برجسته بودن این موارد، بهتر است که به عنوان علوم فریبنده توصیف شوند.

    در پایان، می‌توان علوم بد را که شامل همهٔ موارد زیان‌بار قبلی است معرفی کرد. علم بد اصطلاحاً به ادعایی گفته می‌شود که ظاهراً علمی و با نیت خیر است؛ ولی در عین حال نادرست، منسوخ یا ناکامل است. مثالی برای آن می‌تواند توضیحی باشد که طبق آن الکترون‌ها در مدارهایی به دور هسته اتم می‌چرخند، تصوری که در سال ۱۹۲۰ بی‌اعتبار شده است. ولی مدل قدیمی آن‌قدر روشن‌تر و ساده‌فهم‌تر از مدل درست‌تر جایگزین‌اش است که نشانی از منسوخ شدنش دیده نمی‌شود.



    «فـلان چیـز فقـط یک نظریـه اسـت»


    در گفتگوهای عادی و روزمره، واژهٔ «نظریه» حاکی از یک گمان، یک فرض یا یک حدس خشک خالی است. ولی در دانش، این اصطلاح معنی و مفهوم کاملاً معین و محدودشده‌ای دارد. یک نظریه علمی تلاشی است برای تبیین وجهی از جهان طبیعت بر پایه شواهد و مشاهدات تجربی. این تلاش عموماً بر اساس اصول و علوم معتبر و با هدف توسعهٔ آن‌ها و در یک سیر منطقی و منسجم صورت می‌گیرد.

    نظریه ما را قادر می‌سازد تا پیش‌بینی‌های سودمندی انجام دهیم. همهٔ نظریه‌های علمی موقتی و در معرض آزمایش و تغییر هستند. هر چه نظریه‌ها رشد کنند و کامل‌تر شوند، ما را قادر می‌سازند تا پدیده‌های گسترده‌تر و بیشتری را بفهمیم و پیش‌بینی کنیم. نمونه‌هایی از این نظریه‌ها، نظریه کوانتوم و نسبیت در علوم فیزیکی و فرگشت (تکامل) در علوم زیستی هستند.

    نظریه‌های علمی در دو گروه جای می‌گیرند:

    ۱- به دلیل اینکه با مشاهدات جدید سازگار نبوده‌اند، نادرستی‌شان اثبات شده است.

    ۲- همهٔ نظریه‌های دیگر.

    به بیان دیگر، درستی نظریه‌ها را نمی‌توان ثابت کرد ولی همواره این امکان وجود دارد که مشاهدات بیشتر نظریه‌ها را ابطال کنند. نکته مهم این است که نظریه‌ای که اصولاً ابطا‌ل پذیر نباشد یا قابلیت رد شدن نداشته باشد، نظریه علمی محسوب نمی‌شود.


    برای نمونه، نظریه‌هایی در مورد طالع‌بینی را در نظر بگیرید که ادعا می‌کنند موقعیت ستارگان می‌تواند روی زندگی افراد تاثیر بگذارد. این ادعاها قابلیت ابطال‌شدن را ندارد چون پیش‌بینی‌هایشان آن‌قدر مبهم و کلی هستند که نادرستی‌شان همیشه به این صورت توجیه می‌شود که بسیاری از تاثیرات گوناگون دیگر به حساب نیامده‌اند.

    به همین ترتیب، غیرممکن است که چیزهایی که به نام «علم خلقت» یا «طراحی هوشمند» نامیده می‌شوند ابطال‌پذیر باشند. به این دلیل که هر جایی که این ادعاهای شبه‌علمی در توجیه پدیده‌ها لنگ می‌زنند، مدعیان به سادگی می‌گویند که معجزه‌ای روی داده است یا از این دست توجیه‌ها. (کارتون معروف سیدنی هریس این مسئله را به خوبی نشان می‌دهد. منبع تصویر: دانشکده روانشناسی دانشگاه اوهایو)


    چگـونـه شبـه علـم را بازشنـاسیـم؟

    آزمون یگانه‌ای برای تمییز دادن علم از شبه علم وجود ندارد، ولی از آن جاییکه این دو شاخه بیشتر و بیشتر از یکدیگر فاصله می‌گیرند، تفاوت‌های معینی ظاهر می‌شود، و این تفاوت‌ها به روشنی در هر رشتهٔ علمی دیده می‌شود.

    برای نمونه، جدول زیر می‌تواند در مقایسهٔ علم ستاره‌شناسی در برابر ستاره‌بینی (طالع‌بینی)، یا علم شیمی در برابر کیمیاگری، و به طور کلی مقایسهٔ علم در برابر شبه علم مفید باشد. این‌ها زمانی یک شاخه و یک رشتهٔ واحد بوده‌اند، ولی به تدریج به دو شاخهٔ مختلف علم و شبه علم از هم تفکیک شده‌اند.






    چــرا بازشناختـن شبـه علـم مهـم اسـت؟

    واکنش بسیاری از دانشمندان به ادعاهای شبه علمی، خندیدن به آن‌هاست. ولی اسطوره همواره بخش مهمی از فرهنگ بشری بوده است که اغلب با القای توهم قدرت با روندی کنترل‌کننده در زندگی عمل می‌کند.

    این رویه می‌تواند منجربه به طرفداری از انواع حقه‌بازی‌ها در مورد سلامتی، و فریب‌کاری‌های تجاری، و سازمان‌دهی‌های مذهبی و پرستشی به مانند مذهب نوظهور ساینتولوژی شود. بدتر از همه این است که آنها می‌توانند برای تحمیل ایدئولوژی و عقایدشان به نهادهای آموزشی و سیاسی فشار بیاورند.


    آیـا موسسـاتی هستنـد که به طور فعـال ایـده‌های جدیـد و نـادرسـت را خنثـی و متوقـف کنند؟


    هر کسی که به اندازهٔ کافی به دور و بر خود نگاه کرده باشد، بی‌گمان با عبارت‌هایی اینچنین برخورد کرده است:


    - طرح ابداعی برای وسایلی که از آب به عنوان سوخت استفاده می‌کنند توسط شرکت‌های نفتی خریداری و موقوف شده است.

    - تکنولوژی‌های درمانی آلترناتیو (مانند هومیوپاتی، ماساژدرمانی، کیلاسیون و ...) توسط صنف پزشکان یا صنعت داروسازی غالب به خاطر مصالح خودخواهانهٔ آن‌ها موقوف شده است.

    - گزارش‌ها در مورد اشیاء پرنده ناشناس (یوفو) توسط دولت آمریکا به منظور جلوگیری از بوجود آمدن ترس و اضطراب عمومی و/یا برای حفظ سلطه بر شهروندان لاپوشانی شده است.

    - دانشگاه‌ها و موسسه‌های علمی همه بودجه و امکانات خود را به تحقیق‌های فرگشتی اختصاص می‌دهند ولی از تحقیق‌های خلقت‌گرایان پشتیبانی نمی‌کنند.

    - ویرایشگران نشریات علمی و بازبین‌ها و منتقدینی که ارزش مقالات ارائه شده را ارزیابی می‌کنند، بی‌درنگ هر مقاله‌ای که از طرف کسانی که عضو «مؤسسات» علمی نیستند و یا نتایج گزارش آن‌ها با علم پذیرفته شدهٔ روز سازگار نباشد، رد می‌کنند.

    ادعاهایی از این دست به کرات عنوان می‌شوند و به طور گسترده‌ای هم مقبولیت می‌یابند، به ویژه بین کسانی که مایل هستند در هر گوشه و کناری توطئه‌ای ببینند. اگر هم شواهدی برای چنین ادعاهایی باشد، بسیار اندک است. علت بنیادین رد شدن این ادعاها یا فرضیه‌های جدید این است که دلایل یا شواهدی که برای پشتیبانی از این ادعاها ارائه می‌شود، ناقص و یا غیرمعتبر است.

    کسانی که اعتقاد دارند جامعه علمی به طور مغروضانه و غیرمنصفانه‌ای این ادعاها را رد می‌کند، آنقدر از ماجرا به دور هستند که نمی‌توانند ملاک‌های جامعه علمی که روشن بودن، دقیق‌بودن و سازگار بودن با علوم موجود است را دریابند.




    امـا آن‌ها به گالیـله خندیـدنـد، همچنیـن به تامسـون، و هم به وگنـر.

    ادعاهای شبه علمی و مدعیان آن‌ها معمولاً مورد تمسخر مجامع علمی قرار می‌گیرند. در واکنش به این روند، مدعیان می‌گویند که همهٔ کشفیات بزرگ و دانشمندان بزرگ ابتدا مورد تمسخر واقع شده‌اند.

    خب، در مورد گالیله، آن ها دقیقا نخندیدند؛ این موضوع بیشتر مسئلهٔ تکفیر و چالش مذهبی کلیسا بود که به گالیله فشار می‌آورد حرفش را مبنی بر اینکه خورشید، و نه زمین، در مرکز منظومه شمسی است پس بگیرد.


    مـوارد بیـش

    مواری وجود دارد که جوامع آمادگی پذیرش ایده‌های جدید را نداشته‌اند. این موارد به ویژه پیش از توسعهٔ روش علمی، و پیش از اینکه فناوری لازم برای به‌کارگیری آن‌ها در دسترس باشد، بسیار معمول بود. در عصر جدید هم مثال‌هایی وجود دارند.

    زمانی که تامسون شواهدی یافت مبنی بر اینکه اتم ذره بنیادی نهایی نیست و می‌تواند به واحدهای کوچکتر شکسته شود، حتی خود تامسون نیز علاقه‌ای به پذیرش آن نداشت. او برای سال‌ها مایه خنده شده بود تا اینکه شواهد قطعی در این مورد به دست آمد.

    نظریه آلفرد وگنر در مورد رانش قاره‌ای، زمانی که برای نخستین بار در سال ۱۹۱۵ منتشر شد، به شدت مورد حمله قرار گرفت، و این نظریه تا ۵۰ سال بعد مورد پذیرش واقع نشد. دیگران طرح‌های مشابهی بر اساس مسیری که قاره آفریقا و آمریکای جنوبی می‌توانسته‌اند به هم متصل باشند ارائه کرده بودند، ولی وگنر نخستین کسی بود که مطالعات دقیقی روی فسیل‌ها و مشابهت‌های زمین‌شناختی میان دو قاره انجام داد.

    با این حال، پذیرش این ایده که نیرویی آنچنان قوی وجود داشته باشد که بتواند قاره‌ها را جابجا کند، زمانی که چیزی در مورد ساختار درونی کره زمین شناخته نشده بود بسیار سخت بود، و شواهدی که او ارائه نمود به دلیل ناکافی بودن رد شدند.

    ولی حتی در همین اواخر هم، جهان علم برای پذیرش برخی چالش‌های مهم که توسط اعضای خودش ارائه می‌شود، بی میل است؛ برای نمونه دانشمندانی همچون باربارا مک‌کلینتُک (جفت‌گیری ژنتیکی)، لین مارگلیز (هم‌زیستی درونی میتوکندری در یوکاریوت) و بَری مارشال (منشا باکتریایی زخم معده) در ارائهٔ نظریات خود با مشکلاتی روبرو بوده‌اند.

    از سوی دیگر، زمانی که مفاهیم انقلابیِ نسبیت عام و خاص و نظریه کوانتوم برای نخستین بار ارائه شدند مقبولیت سریع یافتند. مانند همان اتفاقی که برای نظریه لویی پاستور دربارهٔ منشا بیماری افتاد. در تمامی این موارد، نظریه‌های تازه توضیحات معتبری برای مواردی که پیشتر غیرقابل توضیح بودند فراهم نمودند، و ابزارهای لازم برای تایید آن‌ها در همان زمان وجود داشته، یا اینکه در مواردی همچون نسبیت عام، به زودی فراهم شدند.



    در اینجا چند نکتهٔ مهم وجود دارد. این مثال‌ها نشان‌دهندهٔ آن هستند که پذیرش ادعاهای علمی در مجامع علمی، امری ساده و سرسری نبوده و مستلزم شواهد گسترده و تایید شده است. وقتی یک ادعا پایه‌های محکم و درستی داشته باشد سرانجام مورد پذیرش واقع می‌شود. اما در مورد شبه علم قضیه کاملاً متفاوت است.

    مدعیان می‌گویند ادعای ما درست است چون ادعای گالیله هم درست بود! اما برای اثبات ادعایشان دست به آزمایش و پژوهش بر اساس روش علمی نمی‌زنند. با چنین استدلالی هر مدعی ادعای پرت و بی‌معنی می‌تواند خود را بر حق بداند. آیا وقتی کسی به حرف‌های چرند یک جاهل خندید، جاهل می‌تواند ادعا کند که آن‌ها اولش به وگنر و تامپسون هم می‌خندیدند؟


    نشـانـه‌های ادعـای شبـه علـمی:


    روش‌های عرضه فرضیات شِبه ‌علمی با روش‌های علمی تفاوت دارند. ۹ نشانه برای تمییز دادن روش‌شناسی شبه‌علمی از روش‌شناسی علمی وجود دارد.


    ۱- اندیشه‌های قدیمی و منسوخ:

    به طرز فکرهای قدیمی و منسوخ شده اطلاق می‌شود. شبه‌علم‌‌دانان، به نظریه‌هایی برای اثبات و یا اعتبار دادن به یک نظریه شبه‌علمی استناد می‌کنند که یا رد شده‌اند و یا هرگز به اثبات نرسیده‌اند. اما دانشمندان به طور پیوسته اطلاعات خود را به‌روز می‌کنند و اساس تفکر و اندیشه‌شان یافته‌های نوین علمی است.

    ۲- توسـل به رمـز و رازهـا:

    تحقیقات شبه‌علمیِ رایج با رمز و رازهای تجریبات بشری سر و کار دارد؛ مانند یوفو، روانشناسی فراطبیعی و از این دست موارد. شبه‌علم می‌خواهد نظریه‌های علمیِ مخالفی که تحقیقات شبه‌علمی را پشتیبانی و تایید نمی‌کنند رد کند تا بتواند نظریه‌هایی را تأیید کند که رمز و رازها یا اتفاقات غیرعادی را به پیش می‌کشند. اما تحقیقات علمی شیفتهٔ رد یا اثبات چیزی نیست، بلکه تلاش می‌کند بی‌طرفانه واقعیت‌های علمی را اثبات کند.

    ۳- توسـل به افسانـه‌ها:

    یک شیوهٔ رایج برای اثبات نظریه‌های شبه‌علمی استفاده از افسانه‌ها برای فراهم آوردن شواهدی برای تایید یک نظریه است. افسانه‌ها در اینجا به عنوان نمایدهٔ اطلاعات واقعی ارائه می‌شوند. اما نظریه‌های علمی عموماً بر اساس واقعیت‌های آزمایش شده و تایید شده می‌باشند.

    ۴- مجمـوعـه‌ای درهـم و برهـم و کـم‌اعتبـار از مـدارک:

    شبه‌علم‌دانان مجموعه‌ای از شواهد را، بدون در نظر گرفتن اعتبار یا کیفیت آنها، به منظور کمک به اثبات نظریه‌هایشان گردآوری و دستچین می‌کنند. اما علم فقط شواهد اثبات‌شده، باکیفیت و ابطال‌پذیر را بدون توجه به نتیجه می‌پذیرد.


    ۵- فرضیـه‌هـای انکـارنـاپذیـر:

    پیروان شبه‌علم بر این باورند که نظریه‌های آن‌ها انکارناپذیر هستند. آن‌ها به این خاطر که نادرستی فرضیه‌هایشان هرگز اثبات نمی‌شود، به خود مباهات می‌کنند. اما کسانی که از روش‌های پژوهشی علمی پیروی می‌کنند، از تلاش برای رد کردن فرضیه‌هایشان به عنوان سند دیگری بر اعتبار فرضیه‌هایشان استقبال می‌کنند.

    ۶- توسـل به شبـاهـت‌هـای جعلـی:

    این شیوهٔ شبه‌علمی، استدلال می‌کند که اصول و قواعد هر کدام از فرضیه‌های شبه‌علمی مشابه یا در ارتباط با نظریه‌های علمی معتبر است. اگرچه حتی ممکن است دانشمندان هم شباهت‌هایی میان ادعای خودشان و فرضیه‌های اثبات‌شده بیابند، اما بر این باور نیستند که ادعای آن‌ها به دلیل این شباهت با آنچه که دیگر دانشمندان باور دارند درست است. مگر اینکه اطلاعات اعتباردهنده و تاییدکنندهٔ مجزایی وجود داشته باشد.

    ۷- تفسیـرهـای نمایشنـامـه‌ای:

    شبه‌علم‌دانان از قوانین علمی عام و جامع برای توضیح پدیده‌ها استفاده نمی‌کنند، بلکه به توضیح و تبیین نظریه‌ها با بیان نمایشنامه‌ای از اتفاقات برمی‌خیزند. می‌گویند که چیزی مانند الف، چیز دیگری مانند ب را توضیح می‌دهد، ولی به خودشان زحمت نمی‌دهند که به ما بگویند چطور خود الف برای تبیین ب، تایید و اثبات شده است. درحالیکه علم از قوانین علمی اثبات‌شده و مجموعه‌ای از داده‌های تجربی برای اعتبار دادن به یک ادعا استفاده می‌کند.

    ۸- تحقـیق برپـایـهٔ تفسیـر:

    شبه‌علم‌دانان روی واژه‌ها و عبارت‌های مورد استفاده در تحقیقات علمی تمرکز دارند نه روی حقایقی که در پس آن‌ها آمده، و نه روی استدلال‌هایی که تحقیق را تایید و پشتیبانی می‌کنند. شبه‌علم‌دانان تلاش می‌کنند فرضیات خود را با بکارگیری کلمات ویژهٔ دانشمندان معتبر جلوه دهند. اما این واژگان تخصصی را خارج از زمینه و بار اصلی آن‌ها در علم به کار می‌برند.

    ۹- امتـناع از بازبینـی و اصـلاح در نتیجـهٔ انتقـادها:

    دانسته‌های شبه‌علمی ساکن نیستند. اما هربار که یک نظریه تبیین می‌شود و واقعیت‌های علمی برای اثبات نظریه گردآوری می‌شوند، شبه‌علم‌دانان در برابر تغییر دادن نظریه‌هایشان در پرتو شواهد جدید سخت‌جانی می‌کنند. در مقابل، علم ذاتاً خودتصحیح‌گر است. دانسته‌های علمی پیوسته از طریق تحقیقات تجربی به‌روز می‌شوند.




    تحقـیقات علـوم انسـانی نیز باید از علائم تحقیقات شبه‌علمی به منظور حفظ اعتبار و صحت خود دوری کنند. تحقیـقات علوم انسانی مانند علوم طبیعی، باید در معرض تجزیه و تحلیل‌های انتقادی باشد و قابلیت رد شدن توسط جوامع علمی و دانشگاهی را داشته باشد، که این بر خلاف اعتقاد تکذیب‌ناپذیری ادعاهای شبه علمی است‌ که توسط دانشمندان شبه علمی اظهار می‌شود.




    منبع :ترجمه‌ی بخش‌هایی از [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] و [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] از "زمــانـه"

  18. 8 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #30
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض نیاز به شک‌گرایی

    بری .ال بیراستاین
    برگردان: بردیا دانشگر





    مترجم: در جامعه‌ی شبه‌علم‌زده و خرافه‌زده‌ی ما، نیاز به اندیشه‌ی انتقادی، تفکر و زبان صریح و شکاکانه در تمام زمینه‌ها به شدت احساس می‌شود. این درحالی‌ست‌که منابع برای آموزش و ترویج اندیشه‌ی انتقادی و شک‌گرایی در مقابله با رسانه‌ها و منابع فراوان غیرعلمی بسیار کم‌تعداد و کم‌نفوذ هستند.

    در این راستا این مقاله‌ی مختصر و مفید می‌تواند کمک کوچکی برای روشن نمودن هر چه بیشتر راه خرد و دانش باشد. «شک‌گرایی» برابر Skepticism است و در این مفهوم بهتر است به جای «شکاکیت» استفاده شود، زیرا شکاکیت بار «بدبینی» دارد، درحالی‌که چیزی که در اینجا مد نظر است همان‌طور که در مقاله بیشتر کاویده شده به مفهوم خبرگیری و بررسی دقیق ادعاها است نه بدبینی و ساز مخالف زدن.



    ویکتور استنگر (فیزیکدان) یک بار گفت که یک پدیده به عنوان حقیقت علمی پذیرفته نمی‌شود تا زمانی‌که مشاهده‌اش امری همه‌گیر شود. یکی از نقاط قوت اصلی علم همین شک‌گرایی در ساختار آن است - یعنی که ادعاها به طور طبیعی درست پنداشته نمی‌شوند تا زمانی‌که شواهدی برایشان جمع گردد. متاسفانه، واژه‌ی «شک‌گرایی» در زبان رایج جنبش نیو ایج (دوران نو) یک معنای ضمنی تحقیرآمیز یافته است، به این شکل که گوروها (مرشدهای مذهبی) مبلّغ اندیشه مثبت، بسیاری را متقاعد کرده‌اند که درخواست شاهد و مدرک نمودن، امری بی‌جهت دست و پاگیر است. آنها می‌گویند: «آخرسر، هر چیزی ممکن است اگر واقعاً باورش داشته باشی».


    برخلاف این بدفهمی رایج، مفهوم واقعی «شک‌گرایی» چیزی جز روشی برای جستجو و خبرگیری نیست. فرد شک‌گرا کسی است که قبل از اینکه ادعایی را موقتا بپذیرد، مدارک معقول و دلیل‌آوری منطقی می‌طلبد. همچنین نکته‌ای که به همین میزان اهمیت دارد این است که شک‌گرا حاضر است درصورت یافتن مدارک جدید و متقاعد کننده، باورهایش را تغییر دهد یا اصلاح کند.


    برخی اوقات که من سخنرانی‌های عمومی درباره این مطلب ایراد می‌کنم، با نقد یکی از حضار مواجه می‌شوم که گمان می‌کند این جمله‌ی هوشمندانه و بکری است که به ذهنش رسیده: «من نسبت به شک‌گرایی مشکوکم... هه هه هه...» سپس من با ارجاع به واژه‌نامه‌ها می‌گویم «بسیار خوب، شما چه جایگزینی پیشنهاد می‌کنید؟»


    شک‌گرایی، در واژه‌نامه‌ی دانشگاهی وبستر به معنای «تعویق داوری تا هنگام وارسی است؛ که وارسی شامل جستار، پرسیدن، انتقاد و شک است.» شک‌گرایی اساساً برعکس دگماتیسم (جزم‌اندیشی) است. در فرهنگ لغات جهانی راجت، شک‌گرایی به عنوان متضاد این واژه‌ها آورده شده است: گول‌خوری، زودباوری، ساده‌لوحی، قابل سواستفاده واقع شدن، فریب‌خوردگی، سادگی، و خامی. چه تعداد از ما دوست داریم که به چنین توصیفاتی نائل شویم؟


    جرج برنارد شاو یک بار گفت که «معمولاً کسانی به قدرت مشاهده‌ی دقیق، بدبینی می‌گویند که آن را ندارند.» شک‌گرایی در بسیاری از مواقع با بدبینی اشتباه گرفته می‌شود، ولی همان‌طور که شاو به‌خوبی واقف بود اینها دو مفهوم کاملاً متفاوت‌اند.


    استفاده‌ی درست «بدبین» در مورد کسی است که دائماً اعمال افراد را دارای انگیزه‌ی مغرضانه می‌داند، به‌خصوص اگر این اعمال به نظر سخاوتمندانه یا نوع‌دوستانه بیایند. هرچند وقتی فرد فریب افراد زودباور جامعه توسط دانشمندنماها را می‌بیند دشوار می‌تواند بدبین نشود، ولی باز هم می‌تواند یک شک‌گرای محترم و مهربان باشد. آنطور شک‌گرایی که من تشویق می‌کنم باادبانه پاسخ می‌دهد: «بسیار خوب گرامی، ولی ادعای شما برای من مفهومی ندارد، لطفاً به من نشان دهید به چه دلیل به این ادعا باور دارید.» این نوع شک‌گرا هیچوقت پیش‌داوری نمی‌کند که در این شرایط با یک احمق یا یک شارلاتان طرف است. برای چنین فرضی همیشه لازم است دلایل مستقلی داشته باشیم.



    اصـول شـک‌گرایـی


    در این عصر خلاصه‌گویی‌ها، بد نیست که شرح مختصری داشته باشیم که شک‌گرا بودن به چه معناست. اقسام متفاوتی از شک‌گرایی وجود دارند، که می‌خواهم فقط از نوع اولش دفاع کنم. تمایز زیرین را مدیون پاول کورتز (فیلسوف) هستم. یک «شک‌گرای روشی» کسی است که مدارک را بی‌طرفانه سبک و سنگین می‌کند و به طور موقت موضعی را اتخاذ می‌کند که بهتر با منطق و شواهد می‌خواند و پشتیبانی می‌شود.

    این رویکرد پرگماتیک (عمل‌گرایانه) با «شک‌گرای فلسفی» متفاوت است که امکان یقین نسبت به هر چیز را برای همیشه رد می‌کند. (از حیث نظری، چنین دیدگاهی شاید حرفی برای گفتن داشته باشد، ولی در گیر و دار زندگی روزمره کار آدم را سخت می‌کند).


    موضع شک‌گرای روشی همچنین از «شک‌گرای بیمارگونه» نیز متفاوت است که ذهنش در مورد مسائل آنقدر صلب شده که از وارسی اطلاعات مغایر خودداری می‌ورزد. چنین فرد ذهن-بسته‌ای بهتر از نادان زودباوری نیست که هر چیزی را می‌پذیرد بدون اینکه ابتدا بپرسد که آیا با عقل می‌خواند و قابل دفاع است یا نه. آزاداندیشی محققاً فضیلتی است؛ اگر به این معنا باشد که فرد حاضر است منصفانه نظر مخالف را بشنود. اما برخلاف گلایه‌ی معتقدان به باورهای شبه علمی، اینکه فرد پس از شنیدن یک دلیل نابسنده از تغییر نظر خود خودداری ورزد، به این معنا نیست که آن فرد جزم‌اندیش است. ویلیام ارتون یک بار در پاسخ به چنین اتهامی گفت: «اگر ذهنتان را زیادی باز بگذارید، مردم کلی آشغال توش می‌ریزند.»


    بسیاری مواقع باورمندان به اقسام ‌شبه علم، شک‌گرایان روشی را متهم می‌کنند که شک‌گرای بیمارگونه هستند (و قطعاً این در خیلی مواقع لفاظی موفقی است) مسلماً در میان منتقدان شبه علم تعدادی شک‌گرای بیمارگونه هم هستند ولی، به تجربه شخصی می‌توانم بگویم اکثر کسانی که از پذیرش چنان موضوعات بحث‌انگیزی خودداری می‌کنند اگر ادله کافی برایشان ارائه شود که چرا باید چنان ادعاهای عجیبی را بپذیرند با کمال میل حاضرند نظرشان را تغییر دهند.


    به عنوان مثال، فیلیپ جی کلاس، یکی از برجسته‌ترین شکاکان نسبت به منشا ماورای زمینی یوفوها، نسبت به خود احتمال وجود حیات در نقاط دیگر جهان اگنوستیک (ندانم‌گرا) است، و مخالف این ایده نیست که شاید روزی معلوم شود که چنان موجوداتی وجود دارند یا حتی تلاش دارند با ما ارتباط برقرار کنند. کلاس بارها گفته که هیچ چیزی برایش لذت‌بخش‌تر از این نیست که بتواند در «هفته‌نامه هوانوردی و فناوری فضا» مجله‌ای که برای بیش از سی سال سردبیر آن بوده بنویسد که: سرانجام مدارک قابل قبولی به دست آمده که فضایی‌ها به ملاقات سیاره‌ی ما آمده‌اند.

    در مورد خود من، بارها گفته‌ام که اگر اولین فردی باشم که بتوانم مدارک مورد قبول علمی ارائه دهم که فردی قدرت ادراک فراحسی دارد، اندک امتناعی که ممکن است در برابر تغییر نظرات سابق‌ام داشته باشم در برابر نوید شهرت و مکنتی که (گذشته از افتخار و جایگاه تاریخی) نصیبم می‌شود مثل برف است در برابر آفتاب تموز.


    به عنوان خلاصه‌ی این مقاله، اینجا فهرستی ارائه می‌دهم از ماهیت دیدگاه شک‌گرایانه‌ای که در بالا بیان کردم:



    ۱. ادعـاهـای فـوق‌العـاده مـدارک فـوق‌العـاده می‌طلبنـد


    هر قدر ادعایی بیشتر خلاف عرف باشد یا بیشتر با علم قابل تحقیق فعلی در تعارض باشد، به ادله‌ی بیشتری نیاز دارد تا قانع شویم که ناشی از خطا یا تقلب مدعی‌ نیست. اینکه ببینیم پذیرش یک ادعای بحث‌انگیز جدید مستلزم رد چه مطالبی است به همان میزان آزمودن مدارک موافق ادعا اهمیت دارد.


    ۲. بـار اثبـات بر دوش مدعـی اسـت


    قوت و ضعف یک ادعا بر اساس مدارکی است که فرد مدافع آن ارائه می‌کند. این وظیفه‌ی فرد شک‌گرا نیست که اثبات کند ادعا اشتباه است. همچنین کاملاً معقول است که شک‌گرا بگوید «نمی‌دانم». وی نیازی ندارد که توضیحی در مقابل ادعا بیاورد مگر اینکه توضیحی محتمل و قابل دفاع داشته باشد. اغلب بهترین راهکرد در مواجهه با چنین ادعاهای مشکوکی آن است که صرفا به نامحتملی منطقی و نبود مدارک برای ادعا اشاره کنیم، و سپس دیدگاه «صبر کنیم ببینیم» اتخاذ کنیم.


    ۳. بـرای اینـکه ادعـایی جـدی گرفتـه شـود بایـد حداقـل اساسا قابـل آزمـون باشـد


    در وهله‌ی نخست، باید ادعاها ابطال‌پذیر (قابل رد شدن) باشند. بعلاوه، باید به روشنی و به طور دقیق و منطقی مطرح شوند. باید صریحاً اظهار شود که چه شواهدی حامی درستی مطلب و چه شواهدی بر ضد آن شمرده می‌شوند، و چه چیزهایی به عنوان شاهد کافی تلقی می‌شوند.


    ۴. مـدرک بایستـی همـگانـی و برای عمـوم منتقـدان ذی صـلاح در دستـرس باشـد


    علم فعالیتی عمومی بر پایه اعتماد است. به جز موارد انگشت‌شمار، هر پژوهشگری که نتواند یا نخواهد به رقیبانش اجازه‌ی وارسی روش‌ها و دستگاه‌هایش را بدهد، یا از ارائه‌ی اطلاعات خام آزمایشش خودداری ورزد، به ناچار به این استنباط دامن می‌زند که اینها تنها عقیده‌ی شخصی او هستند. در کنار احتمال تقلب، همیشه این احتمال هست که نتایج به ظاهر برجسته و انقلابی ناشی از متغیرهای ظریف و کنترل‌نشده‌ای باشند که آزمایشگر به آنها توجه کافی مبذول نداشته است.


    کاربرد این قواعد ساده‌ی دم‌دستی و مقایسه‌ی موارد مشکوک با الگوی باورها و شیوه‌های بررسی شده در این مقاله، کمک بسیاری برای افشا نمودن و تشخیص دانش‌نماها (شبه علم) و دیگر انواع حقه‌بازی‌ها در زندگی روزمره است. امید می‌رود که شهروندان مجهز با این بینش از سواستفاده‌ی دستفروشان انواع باورها مصونیت یابند. استفاده از اصولی که در بالا مطرح شد، می‌تواند علاوه بر شناخت ادعاهای توخالی شبه علمی همچنین برای بررسی اظهارنظرهای سیاستمداران یا اخبار روزنامه‌ها و جراید نیز به کار آید. پیش از نتیجه‌گیری، خوب است به برخی دلایلی اشاره شود که چرا این کار عمدتاً بی‌مزد و مواجب امتحانش می‌ارزد. شک‌گرایی پیامدهای کاربردی و عملی دارد و صرفا یک بازی فکری جالب نیست.



    چـه ضـرری دارد؟


    آنهایی که سعی می‌کنند تا شبه‌علم را رسوا کنند باید کاملاً انتظار داشته باشند که مورد بیزاری کسانی قرار گیرند که سرمایه یا کاسبی سوال‌برانگیزی در این حیطه دارند. البته گاهی منتقدان توسط قشر دیگری هم توبیخ می‌شوند، از جمله کسانی که نه اعتقادی به آن باورهای شبه علمی دارند و نه سودی از آن ادعاهای مشکوک عایدشان می‌شود. این انتقادها اغلب از علاقه‌ی ستودنی ولی مخبط کسانی برمی‌خیزد که خود را یاور باورهای شکست‌خورده یا مطرود شده می‌انگارند.


    در خیلی مواقع دیگر، شاید به این خاطر باشد که شبه علم یک حماقت بی‌ضرر انگاشته می‌شود که شایسته‌ی لعن و تکفیر جامعه‌ی علمی نیست. این حامیان شبه‌علم به شک‌گرایان جدی می‌گویند «بیخیال! چه ضرری دارد؟»


    واقعاً، زیان هر کدام از این ادعاهای کاذب به صورت تک به تک شاید نسبتاً اندک باشد ولی وقتی روی هم انباشته می‌شوند پیامدهای گسترش و رواج شبه‌علم در جامعه بسیار بیشتر از چیزی است که تصور می‌شود. مثلاً اثرات منفی معالجات قلابی که باعث رنج و زحمت بیهوده و حتی مرگ می‌شوند، یا تحلیل‌گران دست‌خط که شخصیت افراد را لکه‌دار می‌کنند، یا روان‌درمان‌های کم‌سواد که به طور ناخواسته خاطره‌ی اشتباه یک سواستفاده‌ی جنسی را القا می‌کنند، بر همگان آشکار است، ولی زیان‌های بیسوادی علمی می‌تواند خیلی بیشتر و ظریف‌تر باشد. فهرست پایین شامل شماری از دیگر مضراتی است که شبه علم می‌تواند دامن بزند:


    ۱. فریفتـن عامـه مـردم


    عموم مردم دوست دارند که اطلاعات صحیح به جای اطلاعات غلط به ایشان ارائه شود تا باورها و تصمیماتشان را بر آن اساس پایه نهند. خوب نیست که فریب‌دهندگان با اشاعه‌ی اطلاعات غلط، چه عمداً و برای فریفتن باشد و چه غیرعمدی، کامیاب شوند.


    ۲. ضـرر مـالـی


    رعایت ملاک «حقیقت در تبلیغ». شبه‌علم‌ها در مقابل پولی که می‌گیرند خدمت کمتری ارائه می‌دهند.


    ۳. غفلـت از محصـولات آزمـوده شـده‌ای که واقعـاً اثـرات ادعـا شـده را دارنـد


    شبه‌علم‌ها باعث اتلاف هزینه و زمانی می‌شوند که می‌تواند بسیار مفیدتر مصرف شود. برای مثال، بیمارانی را ملاحظه کنید که درمان‌های اثبات‌شده‌ی پزشکی را به تعویق می‌اندازند و به جای آن به دنبال روش‌های خطرناک تقلبی می‌روند، درحالی‌که بیماری‌شان در همین حین پیشرفت می‌کند و دیگر معالجات رایج جواب نخواهد داد. اطمینان به گمانه‌زن‌ها برای یافتن محیط مناسب جغرافیایی، یا خط‌شناسان برای کارگزینی هم از این مقوله‌اند.


    ۴. تبلیـغ جـادو اندیـشی؛ (ذهنیـت «یه چـی از هیچـی»)


    جهان‌بینی اسرارآمیزی که به شبه‌علم دامن می‌زند این باور را ترویج می‌کند که اندیشه‌ی مثبت می‌تواند جایگزین تلاش و برنامه‌ریزی دقیق شود. و این توهم و امید کاذب را برمی‌انگیزد که همیشه راه میانبری وجود دارد. این مسئله باعث می‌شود که در چالش‌های بزرگ پیش روی جهان امروز کار از تفکر محتاطانه و تلاش سخت رویگردان شود.


    در برخی موارد خاص مثل آلمان نازی، ترویج رسمی عقاید موهوم و شبه‌علمی و سرکوب اندیشه انتقادی راه را بر برخی اعمال شنیع گشود. ساروپالی رادها کریشنان به خاطر بیم و هراس از همین پتانسیل تاریک سرکوب خرد بود که گوشزد کرد: «اگر چرندیات را باور کنیم می‌توانیم مرتکب وحشیگری شویم.»


    ۵. شبـه‌علـم امیـد کاذب و انتـظار بیجـا را تشویـق می‌کنـد


    برای نمونه باورهای پست مدرنیست و نیو ایج که پتانسیل نهفته‌ی انسان را این طور تبلیغ می‌کنند که هیچ محدودیت فیزیکی و شخصی وجود ندارد و محدودیت‌ها فقط امور دلبخواهی هستند. یعنی، به گفته‌ی آنها محدودیت‌ها فقط تخیلی هستند و وجود خارجی ندارند. ولی متاسفانه، محدودیت توانایی ما در رویارویی با طبیعت و خودمان کاملاً حقیقی و واقعی است. دشواری موانع دنیای واقعی باعث می‌شود تا تبلیغات بیش از حد خوشبینانه‌ی شبه‌دانشمندان مقبول عوام ساده‌طلب واقع شود.


    ۶. ناتـوانـی در از میـان برداشتـن این موانـع می‌توانـد موجـب ملامـت خـود، عـدم اعتمـاد به نفـس و افسـردگی شـود


    وقتی تکنیک‌های اغراق‌آمیز جواب نمی‌دهند یا به تغییرات مطلوب منجر نمی‌شوند، معمولاً مشتری ناکام انگشت اتهام را به سوی خودش برمی‌گرداند تا معامله‌گران امید کاذب. (تقصیر خودمه. بقدر کافی سعی نکردم).


    ۷. جـوی که شبـه‌علـم در آن رشـد و نمـو می‌کنـد موجـب کاهـش سـواد علمـی و مهـارت‌های اندیشـه‌ی انتقـادی می‌شـود


    گسترش شبه‌علم مانع می شود تا مشتریان خواهان مدارک بی‌طرفانه و آزمایش‌های کنترل‌شده شوند، و به جای آن شهادت واهی مشتریان طرفدار کالا را جایگزین می‌کند.


    ۸. تنـزل سـواد علـمی، توانـایی شهرونـدان در چـاره‌جـویـی بخـردانـه بـرای مشـکلات را کاهـش می‌دهـد


    شمار فزاینده‌ای از انتخاباتی که در پیش روی رای‌دهندگان دموکراسی‌های صنعتی قرار گرفته، بدون آشنایی با مبانی علمی قابل درک نیست. با اینحال، آمارگیری‌ها یکی پس از دیگری نشان می‌دهند که اکثر آمریکای شمالی‌ها از نظر علمی بی‌سواد (و گاهی مفتخر به آن) هستند. همچنین، سلامت اقتصادهای ما در دوران رقابت جهانی وابسته به داشتن نیروی کاری است که از لحاظ علمی دانش‌آموخته باشند.


    جالب اینجاست که بسیاری ملل شرق دور که بازار فناوری پیشرفته ما را تهدید کرده و در حال سبقت گرفتن از ما هستند، طریقه‌ی علمی غربی را به خدمت گرفته‌اند، درحالی‌که باورمندان نیوایج در غرب داعی تغییر مسیر به آموزه‌های کهن شرقی هستند و آنها را منبع بهتری برای دانستن می‌دانند. شک‌گرایی نیاز تمام جوامع است.




    منبع:


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    از "زمـــانه"

  20. 7 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •