تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 39 اولاول 1234567814 ... آخرآخر
نمايش نتايج 31 به 40 از 390

نام تاپيک: مسابقه شعر / متن متناسب با عكس

  1. #31
    اگه نباشه جاش خالی می مونه payam178's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2012
    محل سكونت
    ایران ،کاشان
    پست ها
    426

    پيش فرض

    قایقی خواهم ساخت
    خواهم انداخت به آب
    دور خواهم شد از این خاک غریب
    که در آن هیچ کسی نیست که در بیشه ی عشق
    قهرمانان را بیدار کند
    سهراب سپهری

  2. 7 کاربر از payam178 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #32
    حـــــرفـه ای Йeda's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    221B
    پست ها
    1,692

    پيش فرض پرواز بود آرزویــــــــم

    هنگامی که غـــروب ، بر دل سنگین آسمانـــ شکــــاف می زد

    و هنگامی که در آن نارنجـــــــیِ غمگینِ آسمانـــ پَـــر گشـــودم

    همــه ی بال های خیال ، نـــور را نشـــانه می رفتند

    غافــــل از اینکه آفتابـــــ ،بر جـــــان، آتش به پا خواهد کـــــــرد

    و در آن هنگام که دل شـــــوق رسیدن داشتــــ

    پرنــــده ی خیالمــــــ به اوجـــــ رسیده بود...

  4. 9 کاربر از Йeda بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #33
    کاربر فعال انجمن ادبیات hamid_diablo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    آنجا که عقاب پر بریزد
    پست ها
    5,780

    پيش فرض

    در کجای این فضای تنگ بی آواز من کبوترهای شعرم را دهم پرواز؟

    شهر را گویی نفس در سینه پنهان است شاخسار لحظه ها را برگی از برگی نمی جنبد

    آسمان در چار دیوار ملال خویش زندانی است روی این مرداب یک جنبنده پیدا نیست

    آفتاب از اینهمه دلمردگی ها رویگردان است بال پرواز زمان بسته است

    هر صدائی را زبان بسته است زندگی سر در گریبان است

  6. 8 کاربر از hamid_diablo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #34
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    امشب در سر شوری دارم
    امشب در دل نوری دارم
    باز امشب در اوج آسمانم
    باشد رازی با ستارگانم

    امشب یک سر شوق و شورم
    از این عالم گویی دورم

    از شادی پرگیرم که رسم به فلک
    سرود هستی خوانم در بر حور و ملک

    در آسمانها غوغا فکنم
    سبو بریزم ساغر شکنم
    ...
    شاعر: کریم فکور
    Last edited by saye; 05-04-2013 at 20:30. دليل: اضافه کردن نام شاعر

  8. 6 کاربر از saye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #35
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ツツツ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    Թեհրանը
    پست ها
    341

    پيش فرض

    پر پرواز میخواهم!

    در دنیایی که

    دوست داشتن

    تنها حرف است

    و سهم من تنهایی..

    تنها پرواز رهایی است...

    و من پرواز میخواهم ..

    نام شاعر رو متاسفانه پیدا نکردم


  10. 8 کاربر از ツツツ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #36
    کاربر فعال انجمن ادبیات dourtarin's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2009
    پست ها
    528

    پيش فرض

    پرپرواز ندارم
    اما
    دلی دارم و حسرت درناها
    و به هنگامی که مرغان مهاجر
    در دریاچه ی ماهتاب
    پارو می کشند
    خوشا رها کردن و رفتن
    خوابی دیگر
    به مردابی دیگر
    خوشا ماندابی دیگر
    به ساحلی دیگر
    به دریایی دیگر
    خوشا پر کشیدن
    خوشا رهایی
    خوشا اگر نه رها زیستن
    مردن به رهایی!
    آه
    این پرنده
    در این قفس تنگ
    نمی خواند.
    شاملو

  12. 6 کاربر از dourtarin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #37
    کاربر فعال انجمن شعر و داستان نویسی Mr_100_dolari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    محل سكونت
    ----Balance(3%)Spot----
    پست ها
    1,410

    پيش فرض

    آسمان در پيش چشمان من است ....... آفتاب آسمان جان من است

    چون زمين در زير پاهايم بود .........كوه رقصان سر انجامم بود

    پنجه در خاك سيه ماندن چرا؟........بي خبر از آسمان ماندن چرا؟

    آسمان آبي ز پرواز من است........چون هماي عاشقي راز من است

    آن ستاره برق چشمان من است ....مستي مهتاب ايمان من است

    مي دهد پرواز من بر من نويد ............چون بميرم مرده ام همچون شهيد

    چون نهايت تن ز جان بر ميكنم.......گر قناري باشم آسمان بر كنم

    شاه مرغان زمين و آسمان...............باز پر شور جهان بيكران

    من سلام آفتابم آفتاب.......همدم و هم صحبت آن ماهتاب

    گفتگو با ماه پند و حكمت است ............حكمت و دانش به سان قدرت است

    شهپر و شهبال و شهبازيم ما ..........همچو مرغان پر ز آوازيم ما

    چون ملاءك ميده بر من سلام ..............من شكوه آسمانم يك كلام

    غرش عشق است اي فرياد من.............يادگار من همين فرياد من


    اسم شاعر رو نمیدونم .

  14. 5 کاربر از Mr_100_dolari بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #38
    کاربر فعال انجمن عکاسی sara_program's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    مشهد
    پست ها
    1,086

    پيش فرض

    شبِ ساکت ، پرنده مینوازد

    غرور بالهایش آسمان را می خراشد

    شعر از سارا


    Last edited by sara_program; 10-04-2013 at 18:09.

  16. 7 کاربر از sara_program بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #39
    Administrator Meisam's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2004
    محل سكونت
    P30WORLD
    پست ها
    6,404

    پيش فرض

    من و تو دوتا پرنده، تو قفس زندونی بودیم
    جای پر زدن نداشتیم، ولی آسمونی بودیم

    ابر و باروونو می دیدم، اما دنیامون قفس بود
    چشم به دور دستا نداشتیم، همینم واسه ما بس بود

    اما یک روز اونایی که ما رو باهم دوست نداشتن
    تو رو پر دادنو جاتم، یه دونه آیینه گذاشتن

    منه خوش باور ساده، فکر میکردم روبرومی
    گاهی اشتباه میکردم، من کدومم تو کدومی

    با تو زندگی میکردم، قفس تنگ و سیاهو
    عشق تو از خاطرم برد، عشق پر زدن تا ماهو

    اما یک روز باد وحشی، رویاهامو با خودش برد
    قفس افتاد و شکستو، آینه افتاد و ترک خورد

    تازه فهمیدم دروغ بود، دنیایی که ساخته بودم
    دردم از اینه که عمری، خودمو نشناخته بودم

    تو توو آسمونا بودی، با پرنده های آزاد
    منه تن خسته رو حتی، یه دفعه یادت نیفتاد


    حالا از قفس شکسته، راه آسمون شده باز
    اما تو قفس نشستم، دیگه یادم رفته پرواز

  18. 11 کاربر از Meisam بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #40
    مدیر انجمن زیست شناسی، پزشکی raana's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,070

    پيش فرض

    جسمم در حال پرواز
    روحم جامانده در جایی بر روی این زمین خاکی.......
    گویی بی هدف پرواز می کنم......در این آسمان که جنسی از ابر دارد....
    مقصدش مشخص نیست.....
    فقط طبق عادت در حال پروازم....
    در حال تقلید از گروه....
    سرنوشت خود را به دیگران سپردم....
    شاید از چیزی که خود فکر می کردم....
    بهتر شود...
    .
    شاید مقصد غروب زیبای خورشید باشد...
    جذب انوار نارنجی رنگ اش شدم...
    گرمایی لذت بخش...
    آرامشی عجیب...
    حس می کنم به خدا نزدیک تر شدم....

    در حال پروازم..........

  20. 10 کاربر از raana بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •