هرگز نخواهم بخشید
کسی را
که برای همیشه
لذت لبخند از لبانم ربود...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هرگز نخواهم بخشید
کسی را
که برای همیشه
لذت لبخند از لبانم ربود...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دنیایش بودم
دنیایم بودی
هیچ جایی در دنیایت ندارم...
92.8.7
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعضی شبها
میپرم از خواب
خیره میمانم به یک نقطه
مهم نیست کمد باشد ساعت یا که میز
من در آن تاریکی تو را به روشنی میبینم
در سکوت مطلق نیمه شب
طنین صدای تو در گوشم میپیچد...
آه ای کاش این شبها هرگز به صبح نرسد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ببر مرا از این شهر از این خاطره ها
ببرم تا که دگر نبینم این فاصله ها
ببر مرا به دیاری دور از این آدمها
تا نماند وجودم کنج نگاهی آشنا
کمی مانده تا ویرانیِ این مانده از پا
نگذار این شکسته شود غرق نگاه ها
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
مدتهاست در صلحیم
اما
اینروزها اسیر زیاد میبینم
اسیر خواسته های نفسانی
اسیر پول
و
.
.
.
اسیر غم
ما هستیم و آرزوی رهایی...
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
گوش کن
صدای پای شب است
در شب بیداری هایِ انتظار...
گویی دور می شود از من
دورتر از همیشه
شب به انتها می رسد
انتظار به سر می رسد
یا من به پایان؟!
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
تب تندیست و میدانم که میدانی
که تو با من هرگز اینگونه نمی مانی
غزلهایم فدای تو،که همچو شاه بیت می مانی
به جان نازنینت که نخواهم داشت هرگز پشیمانی
نفس در سینه تنگ آمد از این هجران طوفانی
نمی دانم که آیا تو ، حال و روزم را میدانی؟
من از این دنیا گله مندم،برای این آشفته ویرانی
که دور از تو ندارد هیچگاه اوقاتم ،سر به سامانی
صد ای کاش که رسد از ره ، آن روزهای آرمانی
از اینجا تا ته دنیا منتظر میمانم بی هیچ پیمانی
8 شب مانده تا یلدا
عزیزم!
دو راهی که نه
بر سر چهارراه زندگی درمانده ام!
این چهارراه چرا چراغ ندارد؟
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
یه صدا توو مایه های فرهاد و فروغی
یه هوای شرجی مثل بندرای جنوبی
یه همت عالی از نوع شب امتحانی
اعتماد به نفس قدِ علی دایی
کمی صبوری مثل مادرها
نور امیدی از سمت خدا
می رسد آیا؟
گفت که گلی ، بی عیبی
ته دلم جیغ زدم نــــــــــــــــه اینطورام نیست
ولی بهش فقط لبخند زدم و گفتم مرسی لطف داری
راستی خدا من چقدر بدم؟ آخه فقط تویی که همه ی آدمها رو میشناسی پس فقط تویی که میتونی بگی من چقدر بدم.
مثلا یک جعبه مداد رنگی از اون بزرگ بزرگاش که 36، 48، 60 نه نمیدونم اون بیشتـــــــــــــــــــری نش هرچندتاست اون
که بعد آدم خوبهاش بشن زرد و نارنجی و صورتی؟! و بدبداش طوسی و قهوه ای و مشکی؟!
راستی سفید هم داریم خداجون؟
یعنی من چه رنگی هستم؟
دنیا نقاشی توست با این مداد رنگی ها
یه تابلوی بزرگ و هزار رنگ
نقش بعضی ها پررنگ نقش خیلی ها کمرنگ
هرکسی به اندازه ی سرنوشتش رنگی داره توی این تابلو
آخ کاش رنگم رو میدونستم...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)