هیچ آغوشی
هیچ نوازشی
هیچ بوسه ای
به اندازه نوازش نگاهت به من
مرا عاشقتر نخواهد ساخت...
هیچ آغوشی
هیچ نوازشی
هیچ بوسه ای
به اندازه نوازش نگاهت به من
مرا عاشقتر نخواهد ساخت...
من از حامی بودن
از عمری تکیه گاه بودن
برای خانوادم
برای دوستانم
برای عشقم!
خستم
خسته
کاش میشد
حالا که تکیه گاه نیستید
حداقل
بگذارید
برای خودم باشم
تنها
در پناه خدا
بی تکیه گاه
مثل همیشه
بی تکیه گاه
اما
تنها
تنهای تنها
پ.ن:این نوشته ساده بنظر میرسه اما یک دنیا پشتش درد نهفته دردددد!
Last edited by Atghia; 28-06-2013 at 20:35.
باور دارم
ما ادمها دو دسته ایم
یا تحت تاثیر مشکلات به احساس روی می آوریم
یا زیر فشار مشکلات از هرچه احساس است ،دور!
نکند زیر بار اینهمه سختی
احساس فراموشم شود؟
آخر میدانی؟
.
.
.
.
حس دوست داشتنت
ارزشمندترین داشته ام
از این دنیاست...
می گویند زندگی یک بازیست
هروقت که فکر کردم برنده ام ،باختم!
هروقت که فکر کردم باختم،بازهم باختم!
اشکال از فکر من است
یا معنی برد و باخت؟
در تعجبم آیا بردی هم برای من خواهد بود؟
و من
همچنان
منتظر
زمان خاموشی نور گوشی رو گذاشتم تا اخرش!
شاید که اینجوری
شبا برق چشاتو از نگاهم نگیره!
زمان:
یک شب ،
رخ به رخ با گوشی
،غرق تو
تا خاموشی
بهترین دوستان هم
به وقت تنهایی
آن هنگام که محتاج یک نگاهی
دست یاری طلبی و
گوشِ شنوایی،
میروند به کناری
تنهایت میگذارند به آسانی
از تلخی این حس
از سردی این حال
ترک برمیدارد مغز استخوان بهمراهی دل!
دوستان ما را نیازی به خنجر نیست
بی تیغ خط میکشند بر احساس...
پیوست شود به 2013.3.5
هی روزگار،ببین مرا
من همانی ام که روزی به صبوری
معروف بود
کوهِ صبرم آنچنان پودر شد که اکنون
خراب میشوم بر سر هر کس که اطرافم پیدا شود!
آهای غریبه
کمی فاصله بگیر...
مگر نه اینکه علاقه را
یا نشان میدهند در حرف
یا که در عمل؟!
مدعیِ خسته ی من
پس چرا
نه حرف دارد،نه عمل؟
آنچه بینمان میگذرد
تنها توجیحات تکراری توست
کاش زبان دلت
به گویاییه زبان تنت بود!
بعضی آدمها مثل سرطان هستند
آروم آروم وارد زندگیت میشن
از قلبت شروع میکنن
کم کم تمام وجودت رو میگیرن و
ذره ذره نابودت میکنن
روحت ،جسمت
هرتلاشی میکنی
فایده نداره
روز به روز حلقه ی محاصره تنگتر میشه
مثل مار چنبره میزنه به همه وجودت
خوشی های زندگیت رو برات زهرمار میکنه
میخوای فریاد بزنی
کمک بخوای
اما از کسی کاری ساخته نیست
میگن:خود کرده را تدبیر نیست
فقط
میشه به معجزه ایمان داشت
چیزی مثل معجزه
بیاد و دستتو بگیره
خلاصت کنه
خلاصــــــ
هی من
با توام ،ای من!
شاید اینروزها
که به خیالت دنیا تیره و تار است
آخرین روزهای شاد بودنت باشد
شاید فردایی تاریکتر از امروز در پیش باشد
پس
ای من
خوش باش با هر آنچه
در لحظه جاریست...
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)