تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




نمايش نتايج 1 به 8 از 8

نام تاپيک: دست نوشته های AHMAD_inside

  1. #1
    داره خودمونی میشه AHMAD_inside's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    تبریز
    پست ها
    33

    پيش فرض دست نوشته های AHMAD_inside

    بعضی ها ...
    می ترسند از اینکه ...
    زندگیشان به پایان برسد !
    در حالیکه

    هنوز آنرا شروع نکرده اند
    و خود نمی دانند .........!

  2. 3 کاربر از AHMAD_inside بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    داره خودمونی میشه AHMAD_inside's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    تبریز
    پست ها
    33

    پيش فرض

    کوله بارم رابستم ،
    عشق و دوست داشتن ، تبسم و دوستی ،
    محبت و عاطفه را در دلم جای دادم ...
    دیگر کافی بود ، دلم پر شد و جای خالی نداشت
    میخواستم عازم سفر شوم ،
    اما !!!
    صدایی آمد ،
    سکوت کردم تا واضح تر بشنوم ،
    صدا میگفت :
    هنوز زود است برای تو ،
    تو باید زندگی کنی !
    و آن موقع
    بغضم سکوت را شکست !
    صدا صدای خدا بود !!!!!!!!!!!!!

  4. 6 کاربر از AHMAD_inside بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    داره خودمونی میشه AHMAD_inside's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    تبریز
    پست ها
    33

    پيش فرض

    پیرمرد می نگریست ،،،
    به درختان سرسبز ،
    به کوه ها ودره ها،
    به انسانهایی که کنار هم زندگی میکردند ،
    با شادی وغم

    و به گنجشک ها و حتی کلاغ ها نیز !
    پیرمرد مینگریست اما باور کنید
    نگاه او عاشقانه بود و با تبسم ،،،

    او عاشقانه به پیرامون خود نگاه میکرد و غرق در شادی بود
    او عاشق بود !!!

    اما
    کسی او را ندید
    تا تنها بماند
    و تنها بخندد !!!
    وای بر ما ...........
    آن پیرمرد خدا بود !
    و هیچکس نفهمید او چقدر عاشق بود ...
    .................................................. ...............................
    پیرمرد عاشق باران بود ...
    روزی آسمان به تنهایی او پی برد
    نعره ای کشید ،،،
    از فزط عاشقی ...
    ابرها دلشان لبریز شد و همه جا را اشک باران کرد ند
    و کائنات همه یکرنگ شدند ...
    همه خبردار شدند
    عاشق خدا شدند !!!

    جز انسان !
    و پیرمرد نیز گریست
    در حالی که همچنان عاشق انسان بود !
    Last edited by AHMAD_inside; 26-01-2010 at 00:09.

  6. 6 کاربر از AHMAD_inside بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    داره خودمونی میشه AHMAD_inside's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    تبریز
    پست ها
    33

    پيش فرض

    خدا انسان را آفرید
    انسان ، تنها قلب بود
    قلبی آرام ، مهربان و عاشق ...

    این یه رازه ...
    یه رازه بزرگ !

    وقتی آدما اینو فراموش کردند
    یعنی یادشون رفت کی هستن ،
    یواش یواش
    احساسات جدیدی شکل گرفت
    و خصوصیاتی جدید بوجود اومد

    قلب فراموش شد
    و تفاوت ها و تکثیر شروع !!!
    کثرت ...!

    لعنت بر فراموشی !
    Last edited by AHMAD_inside; 28-01-2010 at 23:58.

  8. این کاربر از AHMAD_inside بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #5
    داره خودمونی میشه AHMAD_inside's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    تبریز
    پست ها
    33

    پيش فرض

    اگر کسی را در زندکی پیدا کردم که بخواهم بزرگترین هدیه ام را تقدیم او کنم ،،
    با نهایت عشق،
    وبا تبسم از ته دل ،
    قلبم را به او هدیه خواهم کرد !!!
    میدانم چگونه ،
    با چاقو سینه را میشکافم در حالی که نفس میکشم
    و در حضور او
    رو در رو
    آن موقع ارزشمند خواهد بود
    تولدم و وجود داشتنم

    چه زیباست !!!!!!!!!!!!!!!!!!

    اما ...

    بالاخره فهمیدم
    هیچ انسانی لایق پذیرش چنین عشق عظیمی نیست
    نه دختر و نه پسر !

    قلبم فقط از آن خداست ...
    حتی اگر روزی اینو فراموش کنم !


  10. 6 کاربر از AHMAD_inside بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    داره خودمونی میشه AHMAD_inside's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    تبریز
    پست ها
    33

    پيش فرض

    کسی کتابی نوشت
    " ما هیچ ، ما نگاه "
    فک کنم سهراب بود ...
    اسم این کتاب منو مدتها به فکر فرو برد
    ومن بالاخره درک کردم !!!
    و گفتم :
    " ما هیچ ما هیچ "

  12. این کاربر از AHMAD_inside بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #7
    داره خودمونی میشه AHMAD_inside's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    تبریز
    پست ها
    33

    پيش فرض

    دوستان عزیز
    تو این دنیای رنگارنگ ...
    و حتی سیاه وسفید ...
    یه چیز همیشه زنده نگرم میداره
    خوب بودن و خوبی کردن !
    وقتی به کسی خوبی میکنی
    لذتی میچشی که در هیچ چیز دیگر نیست
    چه لذت بخشه !!!
    و خدا غرق در لذته ، همیشه ...
    چون فقط خوبی میکنه و خوبی ...
    به تک تک انسانها...
    به انساتهای بیشمار...
    من اینو لذت توانی مینامم
    لذت به توان n
    و خدا همچنان غرق در لذته ...
    کاری که فقط خدا میتونه بکنه ...
    نامردیه !!!
    .................................
    ولی
    گریزی نیست از خوب بودن
    و خوبی کردن

    مخلص هر چی قلب خوبه !
    Last edited by AHMAD_inside; 04-02-2010 at 23:12.

  14. 4 کاربر از AHMAD_inside بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #8
    داره خودمونی میشه AHMAD_inside's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2010
    محل سكونت
    تبریز
    پست ها
    33

    پيش فرض

    بالهايم را گم كرده ام
    كسي خبر نداره ؟

    چه حس خوبي داره پرواز..
    هرچند به سختي به ياد ميارم ...

  16. 2 کاربر از AHMAD_inside بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •