مگر در تاریکی، نور درخشان تر نیست؟
این چه تاریکی است که دور و بر آن پر از نورست اما چیزی دیده نمی شود
مگر در تاریکی، نور درخشان تر نیست؟
این چه تاریکی است که دور و بر آن پر از نورست اما چیزی دیده نمی شود
قلب شکستنی
بعد از اولین شکست
تمام قدرتش را برای ماندن گذاشت و
بعد از رفتن تو،
نا امید
تبدیل به سنگ شد ...
نگذار اشک های ِ شوقـم تبدیل به گریه شود
که بخاطر تو ، تمام کوچه ها را
قدم می گذرام
و در انتظار تو ، تمام ستاره ها را
می شمارم
سالهاست
با فانوسی در دست ، سرگرم شمردن ستاره ها
تنها و با دست های سرد
در کوچه ها سرگردانم.
دست هایم تو را می خواهند ،
ولی نمی دانند که تو مدت هاست یخ زده ای!
Last edited by Iloveu-ALL; 10-02-2013 at 00:05.
ما می رویم
و به این بهانه که دلتنگ شما شدیم باز خواهیم گشت
یه جای دور توی جنگل تک و تنها یه کلبه گرم می بینم
تاریکی شب اون دور دورا یه نور روشن می بینم
Last edited by Iloveu-ALL; 15-02-2013 at 12:22.
بعد از تو هر محبتم به قیمت یک عشق آب می خورد ، افسوس که دیگر عشق در من مرده است!
ای دل تو اگر رفتی و من اینجا مانده و درمانده شدم/ گفتا که این به که ازین من همیار تو باشم
این بگفت و برفت گفتم های ای قاصد عشق تو بیا و برسان/ این پیامی را که ز من می شنوی
گفتم من نه ایی مست سرمست این خانه ، پیرانه شدم/ گفتا دیوانه شدی تو در این خانه ی ویرانه جاودانه شدی
این بشنفت و برفت گفتم های ای شب شمع ِ شب های غم تو به چه میسوزی/ گفتا من به غم پروانه این گونه بی خانه شدم
گفتا چو من شمع شب های غم تنهایان باش/ گفتم رسم ما نیست مردن ازعشق زیاد پروانه بمرد و برفت
شمع بسوخت و برفت گفتم های ای ساقی ِ جام ِ شراب ِ هستی/ تو چگونه این گونه بی لانه شدی گفتا در این خانه ،محتاج یه بیگانه شدم
Last edited by Iloveu-ALL; 16-02-2013 at 14:40.
تنها آمدی و معنای تنهایی را یادم دادی و تنهایم گذاشتی و رفتی. حالا من خودم را می شناسم
باران که می بارد چشمانم خیس می شوند از گریه، لعنت به اینجا که هوایش همیشه بارانی ست
Last edited by Iloveu-ALL; 28-02-2013 at 23:14.
قلبم می گیرد گه گاهی
به این بهانه که تـــــــو می آیی
نفسم می گیرد و باز هم ،
تـو نــمی آیی
Last edited by Iloveu-ALL; 28-02-2013 at 23:26.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)