تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 76 اولاول 1234561252 ... آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 758

نام تاپيک: دوست داشتني ها

  1. #11
    آخر فروم باز nightmare's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    2,148

    پيش فرض

    از شما دوستان ممنونم . خوب این قسمتی از اون شعر که وقتی برای اولین بار اونو شنیدم بغضم گرفت ...

    خرسند شدیم ازینکه امروز رنگی دگر است نه رنگ دیروز

    تا شب نشده رنگ دگر شد گفتند ازین نکته هزار نکته آموز

    فریاد زدیم که چرخ گردون لیلات و نداده ای به مجنون؟

    فریاد بر امد آن که خاموش کم داد اگر نگیرد افزون

    خاموش شدیم و در خموشی رفتیم سراغ می فروشی

    فریاد زدیم دوای ما کو؟

    گویند دواست باد نوش هشیار نشد مگر مدهوش این بار گران بگیریم از دوش

    آرام کنار گوش ما گفت: بار گران تو مفت مفروش

    از خود به کجا شوی تو پنهان از خود به کجا شوی گریزان

    بیداری دل چنین مخوابان سخت آمده است مبخش اسان

    هشیار شدیم ازینکه هستیم رفتیم در میکده بستیم

    با خود به سخن چنین نشستیم

    ما باده نخورده ایم و مستیم

    مسجد سر راه از ان گذشتیم روی درش چنین نوشتیم

    در میکده هم خدای بینی با مرد خدا اگر بنشینی

    تا بعد....

  2. #12
    حـــــرفـه ای Aminzikzak's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    6,216

    پيش فرض

    آه قمیشی...

    منم وقتی اینو شنیدم بغض کردم.

    مگذار که یاد ما را طعم تلخ این حقیقت ببرد ...
    این حقیقت است که از دل برود هر آنکه از دیده رود...

  3. #13
    داره خودمونی میشه jazire_eshgh21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    149

    پيش فرض

    نقل قول نوشته شده توسط saviss
    اين دوتاي آخري كه شدن خود آزاري.........

    منظورتون از خود آزاری یعنی چی؟

  4. #14
    اگه نباشه جاش خالی می مونه M.B.M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    اصـــــــــــــــــفهان
    پست ها
    771

    پيش فرض

    کاشکی از قطره اشکت کمی آبرو بگیرم

    یعنی تو چشمه ی چشمات با نگات وضو بگیرم

    برای لحظه دیدار از قدیما نقشه داشتم

    یه دونه هدیه ی ناچیز واسه تو کنار گذاشتم

    یادمه یکی بهم گفت هر کی تنهاست توی دنیا

    یه دونه نامه ی خوش خط بنویسه واسه آقا

    کاغذ نامه رو بعدش توی رودخونه بریزه

    بنویسه واسه مولا خاطرت خیلی عزیزه

    خاطرت خیلی عزیزه

    اين يكي لاتي شد تا دوست داشتني

  5. #15
    اگه نباشه جاش خالی می مونه M.B.M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    اصـــــــــــــــــفهان
    پست ها
    771

    پيش فرض

    حرفهای دوست داشتني

    غم و اندوه حل کننده جسم و پیکرند.

    عذر خواهی دلیل خردمندی است.

    نرمی و مهربانی کلید رستگاری است.

    ریشه تمام ناپاکیها حسادت است.

    پاکدامنی شهوت را کم می کند.

    خودپسندی نشانه نادانی است.

    گفتار مرد نماینده خرد اوست.

    خودنمایی و ریاکاری شرک به خدا است.

    فرصت از دست دادن،موجب ندامت و پشیمانی است.

    گرامی ترین چیزها شکیبایی و بر دباری است.

    علم و دانش عالیترین مدارج شرافت و بزرگی است.

    حضرت علی (ع)

  6. #16
    اگه نباشه جاش خالی می مونه M.B.M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    اصـــــــــــــــــفهان
    پست ها
    771

    پيش فرض

    اينم يكي ديگه :


    سلام بهونه قشنگ من براي زندگي
    آره باز منم همون ديوونه ي هميشگي
    فداي مهربونيات چه مي كني با سرنوشت
    دلم برات تنگ شده بود اين نامه رو واست نوشت
    حال من رو اگه بخواي رنگ گلاي قاليه
    جاي نگاهت بد جوري تو صحن چشمام خاليه
    ابرا همه پيش منن اينجا هوا پر از غمه
    از غصه هام هر چي بگم جون خودت بازم كمه
    ديشب دلم گرفته بود رفتم كنار آسمون
    فرياد زدم يا تو بيا يا من و پيشت برسون
    فداي تو! نمي دوني بي تو چه دردي كشيدم
    حقيقت رو واست بگم به آخر خط رسيدم
    رفتي و من تنها شدم با غصه هاي زندگي
    قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگي
    نمي دوني چه قدر دلم تنگه براي ديدنت
    براي مهربونيات نوازشات بوسيدنت
    به خاطرت مونده يكي هميشه چشم به راهته
    يه قلب تنها و كبود هلاك يه نگاهته
    من مي دونم همين روزا عشق من از يادت ميره
    بعدش خبر ميدن بيا كه داره دوستت ميميره
    روزات بلنده يا كوتاه دوست شدي اونجا با كسي
    بيشتر از اين من و نذار تو غصه و دلواپسي
    يه وقت من و گم نكني تو دود اون شهر غريب
    يه سرزمين غربته با صد نيرنگ و فريب
    فداي تو يه وقت شبا بي خوابي خستت نكنه
    غم غريبي عزيزم زرد و شكستت نكنه
    چادر شب لطيف تو از روت شبا پس نزني
    تنگ بلور آب تو يه وقت ناغافل نشكني
    اگه واست زحمتي نيست بر سر عهد مون بمون
    منم تو رو سپردم دست خداي مهربون
    راستي ديروز بارون اومد من و خيالت تر شديم
    رفتيم تو قلب آسمون با ابرا همسفر شديم
    از وقتي رفتي آسمونمون پر كبوتره
    زخم دلم خوب نشده از وقتي رفتي بد تره
    غصه نخور تا تو بياي حال منم اين جوريه
    سرفه هاي مكررم مال هواي دوريه
    گلدون شمعدوني مونم عجيب واست دلواپسه
    مثه يه بچه كه بار اوله ميره مدرسه
    تو از خودت برام بگو بدون من خوش ميگذره ؟
    دلت مي خواد مي اومدم يا تنها رفتي بهتره
    از وقتي رفتي تو چشام فقط شده كاسه خون
    همش يه چشمم به دره چشم ديگم به آسمون
    يادت مي آد گريه هامو ريختم كنار پنجره
    داد كشيدم تو رو خدا نامه بده يادت نره
    يادت ميآد خنديدي و گفتي حالا بذار برم
    تو رفتي و من تا حالا كنار در منتظرم
    امروز ديدم ديگه داري من رو فراموش مي كني
    فانوس آرزوهامونو داري خاموش ميكني
    گفتم واست نامه بدم نگي عجب چه بي وفاست
    با اين كه من خوب مي دونم جواب نامه با خداست
    عكساي نازنين تو با چند تا گل كنارمه
    يه بغض كهنه چند روزه دائم در انتظارمه
    تنها دليل زندگي با يه غمي دوست دارم
    داغ دلم تازه ميشه اسمت و وقتي مي آرم
    وقتي تو نيستي چه كنم با اين دل بهونه گير
    مگه نگفتم چشمات رو از چشم من هيچ وقت نگير
    حرف منو به دل نگير همش مال غريبيه
    تو رفتي و من غريب شدم چه دنياي عجيبيه
    زودتر بيا بدون تو اينجا واسم جهنمه
    ديوار خونمون پر از سايه ي غصه و غمه
    تحملي كه تو دادي ديگه داره تموم ميشه
    مگه نگفتي همه جا ماله مني تا هميشه
    دلم واست شور مي زنه اين دل و بي خبر نذار
    تو رو خدا با خوبيات رو هيچ دلي اثر نذار
    فكر نكني از راه دور دارم سفارش ميكنم
    به جون تو فقط دارم يه قدري خواهش ميكنم
    اگه بخوام برات بگم شايد بشه صد تا كتاب
    كه هر صفحه ش قصه چند تا درده و چند تا عذاب
    مي گم شبا ستاره ها تا مي تونن دعات كنن
    نورشونو بدرقه پاكي خنده هات كنن
    يه شب تو پاييز كه غمت سر به سر دل مي ذاره
    مريم همون كسي كه بيشتر از همه دوست داره

  7. #17
    کـاربـر بـاسـابـقـه saviss's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    Far far away
    پست ها
    2,247

    پيش فرض ظرفيت هاي شخصي

    نقل قول نوشته شده توسط jazire_eshgh21
    منظورتون از خود آزاری یعنی چی؟
    مفهوم روانشناسيش يك كمي مفصله
    اما اينو بدونيد كه منظور من توهين به كسي نبود (اينو مطمئن باشيد)
    انشا..ه يا روي صندلي داغ يا خصوصي در اين مورد توضيح ميدم
    چون توضيحش ارتباطي به تاپيك نداره
    آيدي ياهوي من (البته فقط براي رفع سو تعبير ...اينهart_savis@yahoo.com)
    ضمنا اگر دير به دير يا مختصر توضيح دادم نرنجيد.....واقعا گرفتارم ونميرسم ...اما حتما شما و يا بقيه دوستان رو از ابهام درميارم كه به دل نگيريد

    شاد باشي وكمي هم به شعرهاي خيام بپردازيد

  8. #18
    اگه نباشه جاش خالی می مونه M.B.M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    اصـــــــــــــــــفهان
    پست ها
    771

    پيش فرض

    اينم قشنگه بخونيد :

    كوله ‌پشتي‌اش‌را برداشت‌و راه‌افتاد. رفت‌كه‌دنبال‌خدا بگردد؛ و گفت: تا كوله‌ام‌از خدا پر نشود برنخواهم‌گشت.نهالي‌رنجور و كوچك‌كنار راه‌ايستاده‌بود.مسافر با خنده‌اي‌رو به‌درخت‌گفت: چه‌ تلخ‌است‌كنار جاده‌بودن‌و نرفتن؛ و درخت‌زير لب‌گفت: ولي‌تلخ‌تر آن‌است‌كه‌بروي‌و بي‌رهاورد برگردي. كاش‌مي‌دانستي‌آن‌چه‌در جست‌وجوي‌آني، همين‌جاست. مسافر رفت‌و گفت: يك‌درخت‌از راه‌چه‌مي‌داند، پاهايش‌در گِل‌است، او هيچ‌گاه‌لذت‌جست‌وجو را نخواهد يافت. و نشنيد كه‌درخت‌ گفت: اما من‌جست‌وجو را از خود آغاز كرده‌ام‌و سفرم‌را كسي‌نخواهد ديد؛ جز آن‌كه‌بايد. مسافر رفت‌و كوله‌اش‌سنگين‌بود. هزار سال‌گذشت، هزار سالِ‌پر خم‌و پيچ، هزار سالِ‌بالا و پست. مسافر بازگشت. رنجور و نااميد. خدا را نيافته‌بود، اما غرورش‌را گم‌كرده‌بود. به‌ابتداي‌جاده‌رسيد. جاده‌اي‌كه‌روزي‌از آن‌آغاز كرده‌بود. درختي‌هزار ساله، بالا بلند و سبز كنار جاده‌بود. زير سايه‌اش‌نشست‌تا لختي‌بياسايد. مسافر درخت‌را به‌ياد نياورد. اما درخت‌او را مي‌شناخت. درخت‌گفت: سلام‌مسافر، در كوله‌ات‌چه‌داري، مرا هم‌ميهمان‌كن. مسافر گفت: بالا بلند تنومندم، شرمنده‌ام، كوله‌ام‌خالي‌است‌و هيچ‌چيز ندارم. درخت‌گفت: چه‌خوب، وقتي‌هيچ‌چيز نداري، همه‌چيز داري. اما آن‌روز كه‌مي‌رفتي، در كوله‌ات‌همه‌چيز داشتي، غرور كمترينش‌بود، جاده‌آن‌را از تو گرفت. حالا در كوله‌ات‌جا براي‌خدا هست. و قدري‌از حقيقت‌را در كوله‌مسافر ريخت. دست‌هاي‌مسافر از اشراق‌پر شد و چشم‌هايش‌از حيرت‌درخشيد و گفت: هزار سال‌رفتم‌و پيدا نكردم‌و تو نرفته‌اي، اين‌همه‌يافتي! درخت‌گفت: زيرا تو در جاده‌رفتي‌و من‌در خودم. و پيمودن‌خود، دشوارتر از پيمودن‌جاده‌هاست

  9. #19
    اگه نباشه جاش خالی می مونه M.B.M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    اصـــــــــــــــــفهان
    پست ها
    771

    پيش فرض

    Interview With God

    گفتگو با خدا
    [U]


    I Dreamed I Had An Interview With God
    در خواب خدا را ديدم

    "So You Would Like To Interview Me?"God Asked.

    پرسيد:ميخواستي مرا ملاقا ت نما يي

    If You Have The Time" I Said."

    جواب دادم:اگروقت داشته باشيد

    God Smiled:

    با لبخند فرمود:

    "My Time Is Eternity"

    زما ن من نا متنا هي است

    "What Questions Do YouHave In Mind For Me?"

    و چه پرسشي در نظر داري

    "What Surprises You Most About Humankind?..."

    پرسيدم چه خصوصيت آدمي عجيب است

    God Answered...

    خدا فرمود...

    That They Get Bored With Childhood""

    دوران كودكي برايشا ن خستگي آورمي شود

    They Rush To Grow Up And Then

    وميخواهند سريع بزرگ شوند

    Long To Be Children Again

    ودرانتها بر ميگردند به كودكي

    That They Lose Their Health To Make Money

    سلامتيشا ن را درعوض بدست آوردن ثروت از دست مي دهند

    And That Lose Their Money To Restore Their Health

    در نتيجه ثروت را مي ستا نند در عوض بدست آوردن مجدد سلامتي

    That Bye Thinking Anxiously About The Future.

    با تفكر به آينده مشوش مي شوند

    They Forget The Present.

    وزما ن حا ل را فراموش مي كنند

    Such That They Live In Neither The Future.

    بطوري كه نه درحا ل ونه در آينده زندگي مي كنند

    That They Live As If They Will Aever Die.

    زندگي مي كنند در حا لي كه هرگز از دنيا نمي رونند

    And Die As If They Had Never Lived.

    ودرزما ن فوت انگا ري هرگز زيست نكردند

    God's Hand Took Mine

    دستا نم را گرفت

    And We Were Silent For A While

    وپس از مدتي سكوت

    And Then I Asked...

    پرسيدم...

    "As A Present.What Are Some Of Life's Lessons You Want Your Children To bLearn?"

    يا دگيري چه دروس زندگي را ازفرزندانت مي خواهي

    God Repued With A Smile...

    خدا فرمود...

    "To Learn That They Cannot Make Anyone Love Them.

    بياموزند كه نمي توانند شخصي را وادار به دوست داشتنشا ن نما يند

    What They Can Do Is Let Themselves Be Loved

    ومي توانند اجا زه دهند كه دوستشا ن بدارند

    To Learn That It Is Not Good To Compare Themselves To Others

    خودشا ن را با ديگران مقا يسه نكنند

    To Learn That A Rich Person Is Not The One Who Has The Most

    وبدانند ثروتمند همه چيزندارد

    But Is The One Who Needs The Least

    بلكه نيا زمنديش كمتر است

    To Learn That It Only Takes A Few Seconds To Open Profound Wounds In Persons We Love.

    بدانند كه در يك لحظه تما م كسا ني را كه دوست دارند ازخود رنجور مي سا زند

    And Takes Many Years To Heal Them

    وسا لها درما ن زخم طول مي كشد

    To Learn To Forgive By Practicing Forgiveness

    بخشش بيا موزند با عمل بخشيدن

    To Learn That There Are Persons Who Love Them Dearly

    يا د بگيرند كه برخي دوستشا ن مي دارند

    But Simply Do Not Know How To Express How Or Show Their Feeliags.

    ولي نمي دانند چگونه احسا سشا ن را بيا ن كنند

    To Learn That Two People Can Look At The Same Thing And See It Differently

    بدانند دونفرمي توانند دو نظر متفاوت به يك شيء واحد داشته با شند

    To Learn That It Is Not Nlwnys Enough That They Be Forgiven By Others

    هميشه مورد بخشش ديگران قرار گرفتن كا في نيست

    But They Must Forgive Themselves

    بلكه خودشا ن را با يد ببخشند

    And To Learn That I Am Here

    بدانند كه من هميشه حضور دارم

    Always."

    هميشه

  10. #20
    اگه نباشه جاش خالی می مونه M.B.M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    اصـــــــــــــــــفهان
    پست ها
    771

    پيش فرض

    عشق

    نام من عشق است.

    مي شناسيدم؟

    زخمي ام زخمي سراپا،

    مي شناسيدم؟

    باشما طي كرده ام راه درازي را

    خسته ام خسته،

    مي شناسيدم؟

    اين زمان گرچه ابري پوشانيده است رويم

    من همان خورشيد تابانم

    مي شناسيدم؟

    اين چنين بيگانه از من رو برنگردانيد،

    در كف فرهادتيشه من نهادم،من

    من شكستم بيستون را،من

    من همان مهران سالهاي دورم

    رفته ام از يادتان يا،

    مي شناسيدم؟

    نام من عشق است،

    مي شناسيدم؟

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •