تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 129 123451151101 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 1281

نام تاپيک: مجموعه مقالات و موضوعات روانشناسي

  1. #1
    حـــــرفـه ای Harry Potter's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    2,169

    6 مجموعه مقالات و موضوعات روانشناسي

    مقدمه:

    تعلق و وابستگي به جسمانيت وعادت کردن به آن ، دليل بسياري از مشکلات روحي يا حتي از دست دادن لذتهاي بي نهايتي است که خداوند امکان تجربه آن را به بشر داده است ...لذا اولين مرحله و گام در رسيدن به عالم آرامش و در واقع رسيدن به او ، رها شدن از جسم و قطع تعلقات است .
    مقاله زير آموزش ساده ترين نوع خود هيپنوتيزم به عنوان Relaxation ، مقدمه اي براي کنترل ذهن ، راز اصلي تمرکز قوا و حذف تنشهاي غير ضروري و زيانبار بدن است .

    مراحل يازده گانه:

    1- ( شروع خواب مصنوعي )
    مکاني ساکت و دنج پيدا کنيد ، آرام روي صندلي اي راحت بنشينيد و يا در جايي نرم دراز بکشيد (گذاشتن موسيقي اي آرام يا صداي طبيعت مي تواند کيفيت کار را بهتر کند). سپس چشمها را بسته و از 10 تا 1 به صورت معکوس بشماريد به طوريکه شماره ها يک در ميان با دم و بازدم تنظيم شوند ، مثلا با شماره 10 ،نفسي عميق بکشيد و 15 ثانيه نگهداريد سپس با شماره 9 بيرون دهيد و همينطور الي آخر. . . در ضمن تصور کنيد لحظه به لحظه و با هر شماره بدن شما سنگينتر مي شود.

    2- ( رها سازي پاها )
    ابتدا پاي راست خود را از انگشتانش تا کمر(يا تا زانو)در ذهن مجسم کنيد . آن را احساس کنيد و در ذهن خود تصور کنيد که تمام اجزاي آن مثل خمير شل ، گرم و سنگين شود ؛ سنگين سنگين ،اين کلمه را 5 بار تکرار کنيد ؛ وارد جزئيات شويد و سعي کنيد به ترتيب عمل کنيد يعني به خود القا کنيد که پاي راستتان تا کمر از نوک انگشتان ، پاشنه پا ، کف پا، ساق پا، ران و... همه و همه شل ، سنگين و گرم شده اند بعد همينطور پاي چپ(براي اينکار مي توانيد در ذهن خود 5 بار به پاهايتان دستور بدهيد که آرام سنگين و گرم شو و بگوييد لحظه به لحظه پاهايم گرمتر و سنگينتر و شل تر مي شوند . احساس سه کلمهً گرم ، سنگين و شل را مدام در ذهن خود تکرار کنيد .)

    3- ( رها سازي تنه )
    يک نفس نيمه عميق و آرام بکشيد و همه بدنتان را رها کنيد.حالا عضلات شکم ، سينه ، سرسينه ها و پهلوها را رها کنيد ؛ تصور کنيد تمام قسمتهاي بدنتان شل شده اند لذا اين قسمتها را ، راحت ، آسوده ، شل ، سنگين و گرم شده باور کنيد ، مي توانيد 5 بار ذهني بگوييد از کمر تا کتفم شل و سنگين شده و لحظه به لحظه گرمتر و شل تر و روانتر مي شود .(به تصوير کشيدن اجزاء بدن در ذهن به صورت ماده اي مثل خمير يا هر ماده اي که در حال وارفتن و روان شدن باشد بسيار کمکتان مي کند)

    4- ( رها سازي دستها )
    منظور ، قسمت مچ دست تا انگشتان مي باشد ؛ پس ابتدا دست راست و سپس چپ خود را رها و شل کنيد ،دقيقا مانند مراحل قبل ؛يعني تصورکنيد تمام اجزاي دست مورد نظر شل و سنگين شده .بهتر است از نوک انگشتان شروع کنيد و 5 بار به خود بگوييد دست چپم شل و سنگين شده است ،آرام و رها .

    5- ( رها سازي کتفها و بازوها )
    کتفها و بازوهايتان را شل ، سنگين و بدون هيچ انقباضي قرار دهيد (همانطور که با اعضاي قبلي رفتار کرديد) ، مي توانيد تصور کنيد همينطور که بازوهاي شما سنگين، شل و گرم مي شوند به تدريج مثل خميري نرم ، روان به سوي پاهايتان در جريان است .

    6- ( رها سازي سر )
    حال نوبت عضلات گردن ، فک ، چانه ، صورت ، لبها ، گونه ها ، پيشاني ، گوشها ، ماهيچه هاي زير چشم و موها رسيده است .تصور کنيد اختيار اين قسمتها دست شما نيست و همه شان شل ، گرم ، سنگين و مايع شده اند ؛ رهايشان کنيد و در ذهن ببينيد صورتتان آرام و آسوده شل شده است .

    7- ( چسباندن پلکها )
    اکنون تصور کنيد پلکهايتان شديداً به هم چسبيده اند ، يعني تصور کنيد آنها را با قويترين چسب دنيا به هم چسبانده اند و شما در ذهن خود مجسم کنيد که نمي توانيد چشمهايتانرا باز کنيد آرام آرام عضلات صورت را شل کرده و رهايشان کنيد .

    8- ( پاکسازي آلودگيها )
    در اين مرحله در ذهن و خيال خود تصور کنيد هوايي زلال و شفاف (ترجيحا قابل رويت) به درون ريه هايتان مي فرستيد به طوريکه اين هوا علاوه بر ريه ها ، به تمام سلولها و اتمهاي اجزاي ديگربدن نيز وارد شده و همه عضلات داخلي و ماهيچه ها و مغزتان را پاک پاک پاک ، صاف و زلال و شفاف مي کند و به همين دليل هواي وارد شده سياه رنگ مي شود ؛ پس در بازدم ، آن رنگ سياه که در واقع بيماريها ، نقطه ضعفها ، ناراحتي ها و مشکلاتتان است بيرون مي رود . اين تنفس شامل دم پاک و بازدم سياه رنگ را مرتب تکرار کنيد و تصور کنيد که با بيرون رفتن تنشها و بيماريها به صورت دود سياه ، لحظه به لحظه شادابتر و سرحالتر مي شويد و رفته رفته رنگ سِاه بازدمها نيز کمتر مي شود تا آنجا که هم دم و هم بازدمتان زلال و شفاف و پاک مي شوند و در واقع تمام سلولهاي بدنتان را پاک و تميز و جوانتر شده مي بينيد .

    9- ( افزايش کيفيت آرامش )
    تصور کنيد کنار دريا در ساحلي بسيار زيبا يا کنار رودخانه اي جنگلي يا در باغي سرسبز و آرام يا روي تشکي نرم و لطيف يا قايقي راحت در وسط اقيانوسي آرام زير گرماي مطلوب خورشيد ونسيم خنک پرطراوتي(و خلاصه هر مکان و فضاي آرامشبخشي که بودن در آنجا را دوست داريد )دراز کشيده ايد ؛ احساس کنيد که نسيم دريا يا صداي آب شما را آرام و آرامتر مي کند ، خورشيد به صورت حرارتي مطبوع بر شما مي تابد و بدنتان را نوازش و گرم مي کند . حالا در ذهن بگوييد لحظه به لحظه آرامتر مي شوم ، دستهايم ، پاهايم ،کمرم ،سينه ام ،شکمم ،عضلات صورتم همه سنگين و سنگين تر مي شوند .دست چپم ، سنگين شده سنگين سنگين ، دست راستم شل و آرام شده سنگين سنگين ، گرم گرم ؛ هر نفسي که مي کشم مشکلات ، تنشها ،بيماريها و انقباضها از بدنم حذف ميشود و من آرام و راحتم ، پاهايم ، سينه ام و سرم سنگين و گرمند ، من راحتم من آرامم . در اوج نشاط وآرامش ، آسوده و راحت ، رها و آزاد و شاد و اميدوار .(دقت کنيد که تکرار اين کلمات و تصور کردن دوباره اجزاي بدن به صورتي آرام در افزايش کيفت آرامش شما بسيار مهم است).

    10- ( تلقين خواسته ها)
    اين مرحله ، مرحله تلقين دقيقتر آمال است ؛ هر چه مي خواهيد و هر آرزوئي که داريد به صورت جمله اي کوتاه در ذهن خود بيان کنيد مثلا بگوئيد من هر لحظه به لحظه و روز به روز از هر لحاظ بهتر مي شوم يا من در درسها يا کارم موفق هستم ،يا من ثروتمندم ،يا من سالمم . حتما اين جملات را به زبان حال (نه اينکه از اين به بعد مي خواهم باشم)و با ساختاري مثبت بيان کنيد (ا زکلمات منفي و کلمه نه خودداري کنيد) . جملات را چندين بار تکرار کنيد و تصور کنيد که به هدف خود رسيده ايد .دوستان را ببينيد که برايتان شادماني مي کنند ، صداها را بشنويد که به شما تبريک مي گويند ، افراد و دوستان شما را در بغل کرده مي بوسند و موفقيتتان را تبريک ميگويند ، احساس بسيار بسيار خوبي داريد .خوش به حالتان.

    11- ( بيدار شدن از خواب مصنوعي )
    آرام آرام از 1 تا 10 بشماريد ، با هر شماره تنفس را تندتر کنيد کوتاه و سريع ، و به خود بگوييد وقتي به 10 رسيدم چشمهايم را باز مي کنم ، شاداب و سر حالم ، کاملا با نشاط و سرحال ، خوشحال و پر انرژي . انگشتان پاي راست را تکان بدهيد ، آنگاه انگشتان پاي چپ ،ساق پاي راست و ساق پاي چپ ؛رانها را به حرکت درآوريد ؛ پاها را بالا بياوريد ؛ دستهايتان را تکان دهيد ؛ گردنتان و عضلات صورت را منقبض کنيد ، تکان بخوريد ، شاد و سر حال چشمها را باز کنيد و بعد از 30 ثانيه بنشينيد با اين عمل شما امواج آلفا مغز خود را فعال مي کنيد .( تذکر مهم اينکه در مرحله 11 حتما با تلقين معکوس ، حالت سنگيني و کرختي بدنتان را حذف کنيد مثلا بگوييد پاي چپم سبک شده ، دمايش عاليست و راحتم ، همچنين حتما تلقين کنيد من بعد از بيداري شاد و سرحال و پر انرژي مي شوم ، تمام اعضاي بدنم در حالت عادي راحتتر و پر انرژي اند.)

    نکاتي بيشتر:

    • تقسيم کردن بدن به اجزاي بيشتربدين منظور است که عمل تن آرامي به آساني امکانپذير شود .زيرا مغز فرمانهاي جزئي را سريعتر از فرمانهاي کلي به اجرا مي گذارد . پس بدن خود را قسمت به قسمت شل کنيد تا به مرحله مفيد و موثر تن آرامي برسيد.
    • مثالها ، ترتيب و جملاتي که در اين مراحل آورده شده بود بي شک ثابت نيستند ؛ بخصوص در مراحل 8 ،9 و 10 تا آنجا که مي توانيد قوه تخيلتان را به کار بگيرد .طبيعتا پس از انجام يکي دو بار مي توانيد متناسب سيستم روحي ، جسمي و نيازهاي خود آنها را تغيير دهيد و سعي کنيد تمام مراحل را براي خود سفارشي(Customize)کنيد .
    • با توجه به تکنيکهاي NAC (علم تداعي عصبي شرطي ) در ابتداي مرحله 11 که شروع به برگشت به حالت عادي مي کنيد در ذهن خود تصور کنيد مثلا دست چپتان را مشت کرده ايد . بعدها در مواقع ضروري ، هر وقت و هر جا ، در جمع ، ماشين و محيطي شلوغ يا پرتنش که شما اين کار يعني مشت کردن دست چپتان را انجام دهيد و چشمهايتان را ببنديد ، بلافاصله احساس آرامش مي کنيد و امواج آلفا ، مغز شما را شاد مي کنند.
    • در ضمن ذکر اين نکته نيز لازم است که منظور از گفتن فلان جمله در مراحل مذکور آن نيست که آنها را به زبان بياوريد بلکه بايد طوري بيان و احساس شود که کل وجود شما جملات مورد نظر را فرياد کند.
    • مي توانيد جملات مورد نظر را با تنظيم زمانبندي مناسب ،همراه موسيقي اي ملايم بر روي يک نوار کاست ذخيره کرده و از آن در حين انجام دادن مراحل استفاده کنيد .
    • مسلما رفتن به حالت Relaxation و اعمال مشابه براي عوض کردن اجتماع يا آدمهاي اطرافتان نيست بلکه روشي است تا شما را با روحتان آشتي دهد و قدرتهاي نامتناهي اي که خداوند متعال در اختيارتان قرار داده را به کنترل شما درآورد تا بوسيله آنها بتوانيد در برابر محيط ، موقعيتها ، فرصتها و افراد پيرامونتان بهترين تصميم و عکس العمل را به کار بنديد ...


    موفق باشید / حسین.

  2. 7 کاربر از Harry Potter بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    حـــــرفـه ای Spy's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2004
    پست ها
    1,905

    پيش فرض

    هری جان خیلی موضوع جالی رو ایجاد کردید ممنون ...
    من بشخصه خیلی از هیپنوتیزم خوشم میاد .
    سایت ایران هیپنوتیزم رو دانلود کردم ...حجمش خیلی کمه کمتر از 100 کیلو بایت.ولی موضوات جالبی مثل :
    1-پاندول شورل
    2-كشش به عقب يک
    3-كشش به عقب دو
    4-پرواز دست
    5-قفل شدن پلكها
    6-قفل شدن دستها
    7-القاء آرامش و بسته شدن پلكها
    8-تلقين هاي عميق سازي يک
    9-تلقين هاي عميق سازي دو
    10-تلقين هاي پيش از القاء خلسه
    11-القاء خلسه هيپنوتيزمي به روش كشش به عقب

    درش هست.برای دانلود : این لینک
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    امیدوارم این تاپیک ادمه پیدا کنه...

  4. 2 کاربر از Spy بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    حـــــرفـه ای Babak_King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    پست ها
    3,928

    پيش فرض ۱۰ قانون طلايي ازدواج موفق

    1) سعي كنيد بيشتر از آن كه در انتظار دريافت چيزي از همسرتان باشيد، چيزي به او ببخشيد. اگر هدف شما ايجاد حس رضايت و خوشبختي در همسرتان باشد، مطمئن باشيد فرصت هاي بي شماري براي رسيدن به اين هدف پيدا خواهيد كرد. در اين صورت شما نيز از لطف و محبت همسرتان برخوردار خواهيد شد. زيرا انسان ها همواره سعي مي كنند خوبي هاي ديگران را جبران كنند.

    ۲) وقتي همسرتان به شما توهين مي كند، سكوت كنيد و با او مقابله به مثل نكنيد. زيرا با اين كار از بروز بسياري از بحث هاي غير ضروري جلوگيري مي كنيد. اين لحظات به سرعت سپري خواهند شد و شما مي توانيد در زمان بهتري با همسرتان درباره رفتارش صحبت كنيد.

    ۳) از همسرتان انتظارات غيرواقعي نداشته باشيد. اجتناب از انتظارات غيرواقعي مي تواند از بروز بسياري درگيري ها، عصبانيت ها و سرخوردگي ها جلوگيري كند. انتظار نداشته باشيد همسرتان كامل و بي نقص باشد. در ضمن هيچ گاه او را با ديگران مقايسه نكنيد.

    ۴) سعي كنيد نسبت به همه چيز ديدي مثبت داشته باشيد.

    ۵) به راه هايي فكر كنيد كه مي توانيد همسرتان را نسبت به انجام كارهايي كه دوست داريد ترغيب كنيد. اگر اين روش مؤثر نبود روش هاي ديگر را امتحان كنيد و به ياد داشته باشيد كه تحسين و تعريف به موقع مي تواند يك انگيزه قوي باشد.

    ۶) اهداف خود را طبقه بندي كنيد و افكار خود را بر مهم ترين هدفتان يعني داشتن يك محيط خانوادگي آرام و شاد متمركز كنيد.

    ۷) هيچ گاه با همسرتان وارد جنگ قدرت نشويد. به جاي اين كار با او به توافق برسيد.

    ۸) همسرتان را به خاطر اشتباهاتش سرزنش نكنيد. در عوض سعي كنيد روشي در پيش بگيريد كه از تكرار اين اشتباهات جلوگيري كند.

    وقتي شما همسرتان را به خاطر اشتباهاتش سرزنش مي كنيد، احساسات او را جريحه دار مي كنيد و باعث آزار او مي شويد.

    ۹) در زمان حال زندگي كنيد. اشتباهات و وقايع تلخ گذشته را فراموش كنيد و سعي كنيد شرايط زندگي امروزتان را تغيير دهيد.

    ۱۰) همواره از همسرتان بپرسيد: براي اينكه زندگي ما شاد و دلپذير باشد، من چه كاري مي توانم انجام بدهم؟

    منبع:Juelios
    ترجمه: طلوع رياضي

  6. این کاربر از Babak_King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #4
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض زبان بدن

    زبان بدن
    برخی از كارشناسان بر این باورند كه مدل موی شخص می‌تواند نشان‌گر تصویر شخصی, كیفیت زندگی, میزان عملگرایی, خودنمایی, اثرگذاری و پایگاه اجتماعی و اقتصادی فرد باشد. برخی نیز بر این باورند كه موی شخص می‌تواند نشانگر بالندگی عاطفی و ناحیه‌ی زیستی باشد.
    برخی از كارشناسان بر این باورند كه مدل موی شخص می‌تواند نشان‌گر تصویر شخصی, كیفیت زندگی, میزان عملگرایی, خودنمایی, اثرگذاری و پایگاه اجتماعی و اقتصادی فرد باشد. برخی نیز بر این باورند كه موی شخص می‌تواند نشانگر بالندگی عاطفی و ناحیه‌ی زیستی باشد. مفاهیم مختلف مدل‌های مختلف مو را در طول دهه‌های گذشته از نظر بگذرانید. فرضاً, در دهه‌ی60و 70 قرن بیستم موی بلند شخص نشانه‌ی عصیان‌گری و شورشگری بود, اما امروزه در دهه‌ی ۹۰ یك راننده‌ی كامیون بیابان نیز موهایش را بلند می‌كند تا بسان سلطان موسیقی راك جلوه كند. باید توجه داشت كه موهای بلند دخترك 15 ساله تفسیر متفاوتی با موهای بلند یك زن ۵۵ ساله دارد. در هر صورت, در این قسمت حتی‌المقدور اسرار شناخته شده‌ی انواع مدل مو را در اختیار شما قرار می‌دهیم. باید توجه داشت كه نشانه خوانی باید همراه با نشانه‌های آشكار سایر ویژگی‌های فرد باشد تا بتواند فرد را به سوی تشخیص درست رهنمون شود. موی مردان موی بلند و موی كوتاه _ باور غالب این است كه موی كوتاه نشانه‌ی محافظه كاری و سازگاری و موی بلند نشانه‌ی ماهیتی هنری و عصیان‌گری است. این باور گهگاه درست می‌نمایاند؛ ولیكن در همه‌ی موارد این گونه نیست, زیرا موهای بسیار كوتاه می‌تواند نشانه‌ی موارد زیر باشد: فرد احتمالاً اهل ورزش است؛ در حال طی كردن دوره‌ی نظام بوده و یا این كه در گذشته یك نظامی بوده است؛ شخص در سازمان و یا اداره‌ای كار می‌كند كه مجبور است مویش را كوتاه نگه دارد؛ این امر می‌تواند نشان‌گر گرایشات هنری, عصیان‌گری و مدگرایی باشد (در صورتی كه مو به طور غریبی رنگ شده باشد و یا این كه بسیار كوتاه باشد)؛ ممكن است نشانه‌ی محافظه‌كاری فرد باشد؛ احتمالاً شخص به نوعی مشغول درمان بوده و یا این كه این امر از ضرورت درمانی ناشی شده است؛ احتمال دارد فرد این گونه بپندارد كه جذابتر می‌نمایاند؛ فرد به دلیل راحتی و سهولت كاری, موی كوتاه را ترجیح می‌دهد. اگر چه تامل در خصوص موارد بالا می‌تواند برای تشخیص ماهیت اشخاص راهگشا باشد, لیكن بسندگی صرف به این ذهنیات و كلیشه‌ها می‌تواند بازدارنده باشد. موی آراسته: مردی كه با موی آراسته, سشوار كرده و تافت زده ظاهر می‌شود و این امر را با لباس و كفش گرانقیمت همراه می‌كند, خواهان به رخ كشیدن موقعیت و پایگاه غبطه‌برانگیز اجتماعی و شغلی خود است. این حالت می‌تواند نشانه‌ی كامیابی اقتصادی, خودمهم پنداری و اثرگذاری بر روی دیگران باشد. معمولاً مردان این گونه برای موی سر خویش سرمایه‌گذاری پولی و زمانی نمی‌كنند. در هر حال, استنباطی كه از این حالت می‌توان كرد این است كه چنین مردانی بدین وسیله قدرت, توان مالی و برتری پایگاه اجتماعی خویش را به رخ دیگران می‌كشند. بعلاوه, همین برداشت را می‌توان به ناخن‌های آراسته نیز تعمیم داد. نشانه‌های مرتبط با ریزش, كم پشتی و طاسی سر مردانی كه معدود تارهای موی باقیمانده بر روی سر خود را با دقت و وسواس محسوسی شانه می‌كنند و به اصطلاح به آن حالت می‌دهند, در واقع بدین وسیله خودخواهی خود را نشان داده و در عین حال نسبت به قضاوت و داوری دیگران غافل هستند. زمانی كه من با چنین مردانی برخورد می‌كنم, نخستین سوالی كه به ذهنم خطور می‌كند این است كه آیا این مرد نمی‌داند كه ما چشم داریم و همه چیز را می‌بینیم. نكته‌ی قابل توجه این كه این برداشت‌ها وحی منزل نیست و در همه‌ی حالات استثنا به چشم می‌خورد. استفاده از كلاه گیس و كاشتن و ترمیم موی سر: مردانی كه با ترمیم موی سر خویش كم پشتی و یا ریزش آن را جبران می‌كنند, بدین وسیله نخوت و فقدان اعتماد به نفس خویش را نشان می‌دهند. بعلاوه, بدین وسیله فرد با جذاب نشان دادن خویش اعتماد به نفس از دست رفته را كسب می‌كند. در هر صورت, از نشانه‌های این نوع اقدامات ترمیمی مردان می‌توان به مواردی چون برخورداری از امكانات مادی, نقص زدایی و ظاهر گرایی اشاره كرد. استفاده از انواع كلاه‌ها: مردان طاسی كه از كلاه بیس‌بال برای پوشش این نقیصه‌ی خود استفاده می‌كنند, در واقع در برابر پیر شدن از خود مقاومت نشان می‌دهند. در این ارتباط باید به این نكته توجه كرد كه بسیاری از مردان طاس برای حفاظت از فرق و كاسه‌ی سر خویش در برابر آفتاب سوزان از این كلاه‌ها استفاده می‌كنند؛ لیكن اگر مردان طاس در منزل نیز از این كلاه‌ها استفاده می‌كنند, این امر می‌تواند نشان‌گر فقدان خودباوری و اعتماد به نفس باشد. موی رنگ شده: مردانی كه موی سر خود را رنگ می‌كنند, عمدتاً خواهان پوشاندن موهای سفید خود هستند و بدین وسیله خود را جوان می‌نمایانند. روشن است كه این وسیله در همه‌ی حالات و مقاطع سنی نمی‌تواند راهگشا باشد. فرضاً چنان چه مرد ۷۵ ساله‌‌ای دارای موهای مشكی یك‌دست باشد, در آن صورت پنهان‌كاری كاملاً بی‌مورد است. در هر صورت, از ویژگی‌های این اشخاص می‌توان به خودخواهی, واقعیت گریزی و بسان كبك عمل كردن اشاره كرد.

  8. این کاربر از Marichka بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #5
    حـــــرفـه ای Babak_King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    پست ها
    3,928

    پيش فرض مهارت استفاده از تلفن

    به موقع به تلفن پاسخ دهيد

    اگر ممكن است به تلفن بعد از اولين يا دومين زنگ پاسخ دهيد. اين كار به تلفن كننده اين حس را مي دهد كه شما مسئول و كارآمد هستيد. گاهي اوقات ممكن است از جواب دادن به تلفن به خاطر انجام يك كار فوري خودداري كنيد و يا شايد از ميزتان دور باشيد، اما تلفن محل كار نبايد بيش از ۴ بار زنگ بخورد.
    بي توجهي به تلفني كه زنگ مي زند يك راه حتمي از دست دادن تلفن هاي مهم و آتشي كردن كساني است كه سعي دارند با شما ارتباط برقرار كنند. بارها تجربه شده كه بي توجهي به يك تلفن سرنوشت كاري را تغيير داده است و يا اينكه تلفني زنگ مي زند، زنگ مي زند... بدون هيچ جوابي. در اين گونه مواقع همه عصباني مي شويم و فكر مي كنيم چه شركت يا سازمان بي مسئوليتي كه اجازه مي دهد تلفن اين همه مدت بي پاسخ بماند. اگر در حالي كه دور از تلفن هستيد كسي در دفترتان نيست كه تلفن ها را پاسخ دهد، شماره را به يك متصدي اطلاعات و يا فرد ديگري كه حاضر است پاسخگو باشد منتقل نماييد. به آن شخص بگوييد كجا مي رويد و چه موقع بازمي گرديد شماره تلفن جايي را كه مي رويد نيز به او بدهيد، سپس پيامهايتان را دريافت و فوراً بررسي كنيد.وقتي پاسخ مي دهيد، سلام كافي نيست. حداقل نام واحد كاري خودتان را بگوييد. با اين كار به تلفن كننده ها اطلاعاتي را كه نياز دارند، مي دهيد. همچنين آنها را وادار مي كنيد خودشان را در پاسخ معرفي نمايند. اين مورد هم چنين نشان مي دهد شما منضبط و آماده خدمت رساني هستيد.
    اين قاعده وقتي كه تلفن شخص ديگري را هم پاسخ مي دهيد به كار مي رود. بنابراين تلفن كننده ها متوجه خواهند شد كه شخصي مسئول كمك به آنهاست.طبيعي است كه هيچ تلفن كننده اي دوست ندارد سردوانده شود. بنابراين اگر فرد را به شخص ديگري مرتبط نماييد، اول توضيح دهيد كه چرا و به كجا تلفن را وصل مي كنيد و در مواردي كه ممكن است تلفن قطع شود، شايد بهتر باشد به او يك شماره تلفن بدهيد.

    تلفن ها را خودتان بررسي كنيد
    حتي الامكان خودتان تلفن ها را پاسخ دهيد. داشتن دستياري مانند منشي يا متصدي اطلاعات كه تلفن ها را انتخاب مي كند، وقت را هدر مي دهد و باعث ناراحتي تلفن كننده ها مي شود. تلفن كننده ها از اين مسئله كه دردسترس هستيد و به آساني با شما ارتباط برقرار مي كنند، قدرداني خواهند كرد. هم چنين تماس هاي تلفني لازم را خودتان برقرار كنيد .
    در صورتي كه مجبوريد، به خاطر اينكه كاراتر باشيد، كسي را به انتخاب تلفن ها بگماريد، دقت نماييد كه آيا آن فرد مؤدبانه و مناسب به تلفن ها پاسخ مي دهد يا خير. اجازه ندهيد تلفن كننده ها احساس نمايند بين آنها فرق مي گذاريد. عباراتي مانند بگويم چه كسي تلفن كرده؟ يا، بدتر، شما؟ وي را به چالش وامي دارد. سؤالي مانند اينكه آيا ايشان شما را مي شناسند؟ تهاجمي است. چون باعث معذب شدنش مي شود كه آيا او را به خاطر مي آوريد يا نه و اينكه هر تلفن كننده اي كه شناخته نشود شانس برقراري ارتباط با شما را ندارد. در مقابل بايد پرسيده شود مي توانم به او بگويم چه كسي تلفن مي زند؟

    از عباراتي كه لاجرم پاسخ هاي نامناسبي را پيش مي آورد، حتي اگر عيناً توسط تلفن كننده مطرح نشود، اجتناب نكنيد. عباراتي مانند:
    آيا او مي داند شما از كجا زنگ مي زنيد؟
    دليل تماستان چيست؟
    شما از كدام شركت يا سازمان زنگ مي زنيد؟
    مشكل چيست؟
    اگر قصد داريد فقط با افراد خاصي صحبت كنيد از منشي بخواهيد اول بگويد شما مشغول هستيد و سپس بپرسد، مي توانم به او بگويم چه كسي زنگ زده است؟ اگر تلفن كننده شخصي است كه مي خواهيد با او صحبت نماييد معاون يا منشي مي تواند بگويد: او در حال حاضر اينجاست يا اجازه بدهيد ببينم مي توانم او را پيدا كنم.

    گزينشگر تلفن بايد توضيحي درباره اينكه چرا در دسترس نيستيد فراهم كند. بهتر است بگويد: او در حال حاضر شديداً گرفتار است، با خط ديگري صحبت مي كند و يا پشت ميزش نيست.
    اين توضيحات بهتر از اين است كه بگويد او در دسترس نيست يا او نمي تواند بيايد پاي تلفن. ارائه اطلاعات بيشتر نشان مي دهد كه شما صادق هستيد. بنابراين تلفن كننده كمتر احساس مي كند كه مزاحم بوده است يا بين وي و ديگري فرقي قايل شده ايد.
    اگر شما گزينشگر هستيد يا به تلفن هاي فرد ديگري پاسخ مي دهيد، هميشه به تلفن كننده كمك كنيد تا شخص مورد نظر را پيدا كند يا پيام او را بگيريد و شخصاً پيگير باشيد و ببينيد فرد مناسب آن پيام را مي گيرد يا نه. از آن شخص نخواهيد كه بعداً تماس بگيرد، اين بي توجهي به وقت تلفن كننده است.
    ضمناً وقتي پيام تلفني را مي گيريد با دقت گوش كنيد و همه نكات را بنويسيد. نام شخص يا سازمان تلفن كننده، شماره تلفن و ديگر روش هاي دسترسي را يادداشت نماييد. حتي وقتي آنها در عجله هستند، اگر بار اول اطلاعات را به طور واضح نشنيده ايد، از آنها بخواهيد نام هاي ذكر شده را دوباره تلفظ يا هجي كنند. پيام را به طور كامل و صحيح بگيريد و به اميد اينكه آن تلفن مي تواند تكرار شود، نباشيد.

    احترام به تلفن كننده
    هيچ كس نمي خواهد پشت خط منتظر بماند. اما اگر كاري ضروري پيش آمد ابتدا توضيح دهيد كه چرا خط را ترك مي كنيد و چه مدت مي رويد. از تلفن كننده خواهش كنيد اگر مي تواند منتظر بماند، بگذاريد به درخواست شما پاسخ دهد و قبل از اين كه نظرش را بگويد او را منتظر نگذاريد. البته با اين خواهش اكثراً موافقت و از ادب و نزاكتتان سپاسگزاري مي شود. وقتي به مكالمه برگشتيد از آن فرد به خاطر انتظار و صبرش تشكر كنيد.
    مطمئن شويد كه تلفن كننده بيش از ۱۵ تا ۳۰ ثانيه منتظر نمي ماند. اگر مدت زمان بيشتري بايد از تلفن دور شويد بگوييد در صورت امكان بعداً به او زنگ مي زنيد. قول بدهيد كه در يك زمان مشخص تلفن خواهيد كرد و حتماً اين كار را انجام دهيد.

    صدايتان را شاد نگه داريد
    هر كسي ممكن است يك روز بد داشته باشد، اما اين دليل نمي شود آن را طي مكالمه تلفني منتقل كند. عصبانيت، بي صبري و يا يك كسالت ساده به طور واضح از طريق تلفن منعكس مي شود و تلفن كننده را تحت تأثير و در يك موضع دفاعي قرار مي دهد. اگر در حين مكالمه تلفني مهربان نباشيد و با خشونت صحبت كنيد، ممكن است مردم راهشان را جدا نموده و از صحبت كردن با شما اجتناب نمايند. يا ممكن است براي ارتباط هاي بعدي مشكل داشته باشند. بنابراين تلاش كنيد كه در سراسر مكالمه مطلوب و هشيار باشيد.
    وقتي افراد در وقت نامناسبي تلفن مي كنند، بپرسيد آيا مي توانيد بعداً به آنها زنگ بزنيد و زماني را براي تماس مشخص كنيد. يك قاعده خوب اين است كه با تلفن كننده به طريقي رفتار كنيد كه گويي در خانه يا اداره مهمان داريد. به اين طريق احترام و حسن نيت آنها را بدست خواهيد آورد. برخورد خوب به شما و شركتتان در ايجاد يك تصوير عمومي مناسب كمك مي كند.

    حالا به اين نكات دقت كنيد
    آيا تا به حال گوشي را در حدود ۱۰ سانتي متر دور از گوشتان نگه داشته ايد تا صدا را كم كنيد؟ يا تلاش كرده ايد جملاتي را كه شخص در آن طرف خط مي گويد بازسازي كنيد؟ اگر پاسختان مثبت است، پس مي دانيد چقدر مهم است كه با يك صداي مناسب صحبت نماييد. اندازه و وضوح صدا در كارايي ارتباطات تلفني نقش دارد.

    وقتي تلفن مي زنيد گوشي را روي گوشتان بگذاريد و بخش دهاني را نزديك لب ها نگه داريد و واضح و معمولي صحبت نماييد. اگر مردم گفته هاي شما را نمي فهمند به خاطر اين است كه سريع صحبت مي كنيد. پس يك تلاش جدي به كار ببنديد تا شمرده صحبت كردن عادتتان شود. اين اصول به نظر ابتدايي مي آيد اما بسياري از اوقات رعايت نمي شوند و در نتيجه باعث مخدوش شدن ارتباطات و استيصال شنونده مي گردند.

    مكالمات كوتاه زمان را ذخيره مي كند. همه افراد از يك حد معين مكالمات شخصي لذت مي برند. مانند: حال شما چطور است؟ يا، سفرتان چطور بود؟ اما مكالمات شخصي طولاني يا بي هدف حرف زدن مناسب نيست و اكثر مردم را كسل مي كند.
    وقتي مي خواهيد يك تماس تلفني برقرار كنيد يا انتظار يك تلفن را داريد به جاي آشفتگي برنامه ريزي نموده و به موارد مكالمه فكر كنيد. نكات اصلي را كه مي خواهيد درباره اش صحبت نماييد، بنويسيد و در حين مكالمه به يادداشت ها رجوع و هر نكته را كنترل كنيد. اين تكنيك كمك خواهد كه روي موضوع اصلي متمركز بمانيد. اگر حين صحبت يك موضوع غيرمنتظره پيش مي آيد و به اطلاعات بيشتري نياز داريد، آن را براي تلفن كننده توضيح دهيد و براي يك تلفن ديگر همراه با جوابها به توافق برسيد.

    پايان راضي كننده براي يك مكالمه
    وقتي مي خواهيد مكالمه را به پايان ببريد، حتي اگر از نتيجه آن راضي نيستيد، مهربان و باوقار باشيد. نكاتي را كه روي آن توافق داريد و فعاليت هايي را كه بايد انجام دهيد، خلاصه كنيد و از طرف مكالمه به خاطر وقتي كه صرف كرده، تشكر نماييد. بنابراين آن فرد مي داند كه شما مي خواهيد مكالمه را تمام كنيد. بعد از خداحافظي بهتر است اول فرد تلفن كننده ارتباط را قطع كند. وقتي شما اين كار را مي كنيد، گوشي را محكم روي دستگاه نگذاريد، چرا كه اين مسأله يك اثر منفي دارد.
    دنبال كردن اين راهكارهاي ساده شما را در رأس گروهي قرار مي دهد كه با همكاران، رؤسا، ارباب رجوع ها و ... در ارتباط است. در نهايت ممكن است خودتان را در ارتباط بيشتر با مكالمه هاي تلفني بيابيد، چون مردم دوست دارند كه با شما سروكار داشته باشند. با به دست آوردن مهارت استفاده موثر از تلفن اعتبار خود و محل خدمتتان را بالا ببريد.

    ترجمه: ناهيد مهريزي

  10. 2 کاربر از Babak_King بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض چهل تمرین خودشناسی

    چهل تمرین خودشناسی
    شخصیت شامل ویژگی ها و مختصاتی است كه هر فرد را از سایرین متمایز می كند. شخصیت، سبك زندگی هر فرد را می سازد، مجموعه باورها و اعتقادات، احساسات و رفتار هر فرد را شكل می دهد و نحوه برقراری ارتباط او را با خود، دیگران و هستی تعیین می كند. شیوه ادراك، تجربه اندوزی، تفاهم، ارزیابی، نحوه واكنش و برخورد با مسائل و مشكلات، اجزاء شخصیت افراد را روشن می كند.
    شخصیت شامل ویژگی ها و مختصاتی است كه هر فرد را از سایرین متمایز می كند. شخصیت، سبك زندگی هر فرد را می سازد، مجموعه باورها و اعتقادات، احساسات و رفتار هر فرد را شكل می دهد و نحوه برقراری ارتباط او را با خود، دیگران و هستی تعیین می كند. شیوه ادراك، تجربه اندوزی، تفاهم، ارزیابی، نحوه واكنش و برخورد با مسائل و مشكلات، اجزاء شخصیت افراد را روشن می كند. شخصیت دو وجه دارد: یك وجه آن درونی است و یك وجه بیرونی كه از آن محافظت می كند(مانند جمجمه كه از مغز در برابر آسیب ها و لطمات و صدمات خارجی محافظت می كند.) شخصیت ظاهری (بیرونی) پوششی است برای شخصیت باطنی(درونی) از ضربه های روحی و روانی. هر فرد دارای سه مركز یا غریزه است كه به وی كمك می كند تا به زندگی خود ادامه دهد: ۱- غریزه صیانت ذات: در ناحیه شكم واقع شده است. كار اساسی آن آگاه ساختن ما از نیازهایمان است. هنگامی كه این غریزه بیمار می شود، احساس ناامنی می كنیم. ۲- غریزه ارتباطات: در ناحیه قلب قرار دارد و احساسات عاطفی و هیجانی شخص را تولید می كند. هنگامی كه این غریزه خوب كار نكند، دچار احساس تنهایی، ملال و افسردگی می شویم. ۳- غریزه جهت یابی كه در مركز سر قرار دارد و احساس هویت و بودن ما را ایجاد می كند: این كه ما چه كسی هستیم، از كجا آمده ایم و به كجا خواهیم رفت. این غریزه كمك می كند تا هدف و مقصود و مقصد و مفهوم زندگی خویش را بشناسیم. هنگامی كه این غریزه آسیب می بیند، احساس بیهودگی و پوچی می كنیم. در طبیعت و سرشت انسان ها وجوه مشترك فراوانی وجود دارد. افراد دارای رنگ های گوناگون شخصیتی هستند، اما در هر فرد یك رنگ می تواند بر سایر رنگ های برتری و تفوق داشته باشد كه دیگر رنگ ها را تحت الشعاع خود قرار دهد. در واقع این رنگ غالب، رنگ قوی تر شخصیت آن فرد را تشكیل می دهد. این سه مركز، كانون هایی برای استنتاج و ارزیابی و كسب اطلاعات است، مثلاً افرادی كه ناحیه شكمی را ترجیح می دهند، تیپ های خوب، مقتدر و مسالمت جو هستند و افرادی كه ناحیه قلب در آنها برتری دارد، تیپ های دوست داشتنی، اهل عمل و مبتكر هستند و افرادی كه مركز سر در آنها غالب است، تیپ های دانا، صادق و وفادار، شاد و مسرور هستند. هنگامی كه یك مركز بر آن می شود تا وظایف سایر مراكز را انجام دهد آنگاه شاهد اختلالاتی چون عدم تعادل می شویم و یا سرسخت و لجباز افراطی می شویم و یا احساساتی و زودرنج، ولی وقتی كه هر سه مركز به گونه ای آزاد و هماهنگ عمل می كنند احساس رهایی ،اعتدال و آرامش می كنیم. اگر می خواهیم به تكامل برسیم باید تمام جنبه های متضاد وجود خود را كشف كنیم و تمام آنها را مشخص سازیم و تنها به شناخت شماری از آنها اكتفا نكنیم. با معرفتی كه از قطب های متضاد وجود خود پیدا می كنیم، انرژی و نیروی لازم را در خویش بوجود خواهیم آورد، حال آن كه اگر تنها به یك قطب بپردازیم توان دلخواه را از دست می دهیم. صفاتی كه برای شما قابل قبول است، در باطن شما جایگاه خاصی دارد و مشخص و معلوم است، اما صفاتی را كه از دایره شخصیت خود بیرون كرده اید چه بسا به صورت رؤیا و كابوس به خوابتان می آیند و یا آنها را به سوی دیگران فرافكنی می كنید. به همین علت است كه در بعضی اشخاص صفات خوشایند و یا ناخوشایند می یابید. انجام تمرین های زیر به خودشناسی شما كمك می كند. در مورد پرسش های زیر خوب بیندیشید و با دقت پاسخ دهید: ۱- آیا به وضعیت فیزیكی (جسمی) خود رسیدگی می كنید تا بتوانید آن را شاداب و با نشاط نگه دارید؟ ۲- آیا با حالات جسمانی خود مثل خستگی و بیماری كنار می آیید؟ ۳- وضعیت عاطفی و هیجانی شما چگونه است؟ آیا آنها را ابراز می كنید یا به احساسی مخالف با احساسی كه دارید، تظاهر می كنید؟ ۴- عشق خود را چگونه اظهار می كنید؟ ۵- خشم خود را چگونه اظهار می كنید؟ ۶- آیا عواطف شما جسمتان را تحت تأثیر قرار می دهد؟ ۷- آیا می توانید با دیگران برخورد مناسب و همراه با مسالمت و مدارا داشته باشید؟ آیا با دیگران با گرمی و صمیمیت، رفتار می كنید؟ آیا به موقع می توانید خود را از مردم كنار بكشید و در صورت ضرورت از ایشان دور نمایید؟ ۸- آیا خود را آسیب پذیر و ضعیف نشان می دهید؟ آیا برای آزاد ساختن هیجانات خود نیاز به روان درمانی، رفتار درمانی و یا گروه درمانی احساس می كنید؟ ۹- آیا احساسات شما تابع شماست و یا شما تابع احساسات خود؟ آیا احساساتتان آشفته و ناگهانی هستند؟ با احساسات خود چگونه كنار می آیید؟ ۱۰- آیا قواعد ذهنی شما با واقعیت های موجود توافق و هماهنگی دارد؟ آیا نقشه هایی را كه در ذهنتان می پرورید، مبهم و غیر حقیقی می انگارید؟ آیا نیاز دارید كه نقشه های ذهنی خود را با شرایط و اوضاع كنونی وقف دهید؟ ۱۱- آیا افكار آزاردهنده دارید و یا مسائل و مشكلات را كوچك و بی اهمیت تلقی می كنید و خود را به تغافل و بی خبری می زنید؟ ۱۲- آیا می توانید روی موضوع خاصی متمركز شوید و یا در دور باطلی قرار می گیرید؟ آیا نیاز به شناخت درمانی دارید تا افكاری روشن، متمركز و منطبق با حقیقت داشته باشید؟ ۱۳- در تصمیم گیری كدام مركز را برای مشورت انتخاب می كنید و به آن اطمینان دارید؟ تصمیم های عجولانه و شتابزده می گیرید و یا با هیجانات و احساسات خود مشورت می كنید و یا عقل و منطق را ترجیح می دهید(یعنی نظریات مختلف را جمع آوری می كنید تا بتوانید آنها را مورد استفاده قرار دهید)؟
    ۱۴- تصمیم های مهم زندگی خود را بنویسید و كانون تصمیم گیری خود را در هر یك مشخص كنید و بالاخره كانون ارجح را پیدا كنید كه جسمتان است یا قلبتان و یا ذهنتان؟ ۱۵- هنگامی كه حال خوش و آرامی دارید چه احساس و تفكری نسبت به خود و دیگران و نحوه ارتباط با آنها دارید و اصولاً چه تفاوتی با زمانی كه ناراحت و كج خلق و دلواپس هستید دارید؟ مثلاً قادر به انجام چه كارهایی می شوید كه در موقع بد حالی از عهده آنها برنمی آیید؟ ۱۶- احساسات، اندیشه ها و رفتارهای خود را در زمانی كه حس می كنید، دارید از هم می پاشید و توان مقابله با مشكلات را از دست داده اید، شرح دهید. ۱۷- با موقعیت های تنش زا چگونه برخورد می كنید و چگونه می كوشید تا با پیدا كردن موقعیت مناسب، خود را از این وضع رها كنید؟ آیا برای رهایی از مشكلی كه آزارتان می دهد به روش های نومیدكننده و بی اثر متوسل می شوید؟ ۱۸- چه چیزهایی مانع از آن می شود تا نتوانید كار دلخواه خود را انجام دهید و یا آنچه را در دل دارید به زبان نیاورید؟ ۱۹-چه عواملی شما را از نیرومند شدن و یا عاشق شدن باز می دارد و یا از ابراز احساسات شما جلوگیری می كند و اجازه نمی دهد كه خوش خلق باشید؟ ۲۰- آنچه را كه قادر به انجام آنها نیستید یا اجازه انجام آنها را به خود نمی دهید، به دقت بنویسید. (منظور كارهایی است كه با انجامش می توانید تغییرات اساسی در سبك زندگی و شیوه ارتباطی خود بوجود آورید). ۲۱- چه وسوسه هایی در ذهنتان دارید؟ آیا هیچ یك از این وسوسه ها مسبب مشكلات شما نبوده و یا موجب انحراف خلق و خو و ناسازگاری در شما نگشته است؟ ۲۲- به نظر شما چه خصوصیاتی باعث رشد و بلوغ و كمال فردی می شود؟ آن صفات، ویژگی ها و خصلت ها را فهرست وار بنویسید. ۲۳- از مهارت های مذكور در سؤال قبل، كدامیك را دارا و یا فاقد آن هستید؟ ۲۴- وقتی مضطرب هستید و یا مثلاً دچار خشم و یا هراس شده اید، چه واكنشی نشان می دهید؟ گزینه های زیر را در مورد خود به ترتیب اولویت مشخص كنید: - در خود می خزید و به تفكر می پردازید. - احساساتی می شوید و بدون فكر وارد عمل می شوید. - دیگران را سرزنش می كنید و عیب جو و خرده گیر می شوید. - كارهایی را انجام می دهید كه مطابق تمایلات باطنی شما نیست. - آنچه را كه برای دیگران آشكار است ، انكار می كنید و می كوشید واقعیت را نادیده بگیرید. - و... ۲۵- ما برای چه در این دنیا هستیم و هدف و مقصودما از زندگی چیست؟ خیلی واضح و روشن بیان كنید به طوری كه یك موجود غیرزمینی پاسخ شما را درك كند. ۲۶- اگر فقط یك سال فرصت زنده ماندن و زندگی كردن داشتید چه كارهایی انجام می دادید؟ چرا از هم اكنون این كارها را انجام نمی دهید؟ ۲۷- وظایف شما در زندگی چیست؟ احساس می كنید برای چه كاری ساخته شده اید و از عهده چه كاری بهتر برمی آیید؟ جملات زیر را كامل كند: - دوست دارم چه جور آدمی باشم... - دوست دارم چه فعالیت هایی را دنبال كنم... - رسالت فردی من عبارت است از این كه... ۲۸- چه توقعاتی دارید؟ ۲۹- دنیا را چگونه می بینید؟ (مثلاً عقیده بر این است كه دنیا رحم و مروت نمی فهمد. پس چه تاكتیك و شگردی باید به كار برد تا بتوان در این معركه مغلوب حریفان نشویم و در صحنه كارزار پیروز و سربلند شویم؟) ۳۰- در زندگی چه اشتباهاتی مرتكب شده اید؟ در ازای از دست دادن بعضی چیزها، چه چیزهایی را بدست آورده اید؟ آیا جزو آن افرادی هستید كه عشق را در جایی كه نبوده، جسته اید؟ مثلاً در غذا و... ۳۱- چه هیولایی بر سر راه شما كمین كرده و نمی گذارد تا به شخصیت اصلی و باطنی خود دسترسی پیدا كنید؟ فهرستی از تمام آنچه كه شما را به هراس می افكند، یادداشت كنید (مثلاً از اظهار عقیده می ترسید و یا از عصبانی شدن و ...) ۳۲- كدامیك از ترس ها واقعی است و كدام غیرواقعی؟ آیا هنجارهای شخصیتی و باورهای ذهنی شما نیست كه موجب ترس شما می شود (مثل كمال گرایی، اصرار بر آرام و خونسرد بودن، قوی بودن و ...)؟ ۳۳- اگر شما وارد قلمرو امر و نهی ها شوید و قواعد را بشكنید و یا از این حد و مرز بگذرید، احساس ترس می كنید؟ ۳۴- برای از بین بردن این ترس چه اقداماتی باید انجام دهید و به چه نیرویی نیاز دارید تا بتوانید با این ترس ها مقابله كنید؟ تمام ترفندها و شگردهایی را كه نیاز دارید، فهرست وار ذكر كنید. ۳۵- دو ستون رسم كنید. در ستون اول تمام صفاتی را كه در خود سراغ دارید، بنویسید. در ستون دوم، صفات متضاد را بنویسید، صفاتی كه شما مایل به قبول آنها نیستید. با توجه به پاسخ هایتان به سؤالات فوق، به پرسش های زیر پاسخ دهید. ۱- در دل شما چه می گذرد؟ ادراكات و احساسات شما كدام است؟ با خود و دیگران چگونه ارتباطی دارید؟ ۲- در ذهن شما چه می گذرد؟ باورها، اعتقادات، ارزش ها و افكار شما چیست؟ ۳- از چه می ترسید؟ (از گزینه های زیر یكی را انتخاب كنید.) الف) ابراز خشم، برخورد كردن، ضعیف بودن ب) نیازمندی، شكست، سطحی بودن ج) درد و رنج، انحراف و كژروی، تهی و پوچ بودن ۴- نیازهای شما چیست؟ كدامیك از مجموعه های زیر را ترجیح می دهید؟ الف) نیكوكاری، صلح و آرامش، قدرت ب) عشق، كارایی، اصالت ج) عقل و خرد، وفاداری، شادمانی ۵- كدامیك از مكانیزم های دفاعی زیر را غالباً به كار می برید؟ الف) واكنش سازی (تظاهر و وانمود كردن)، اعتیاد، انكار ب) واپس رانی، همسان سازی، درون نگری ج) انزوا، فرافكنی، تصعید

  12. 3 کاربر از Marichka بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #7
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض خشونت

    خشونت

    سوء رفتار و خشونت از علل عمده بار بيماري در سطح جهان است وانواع زيادي دارد: خشونت بين افراد شامل خشونت با همسر ،و خشونت جمعي به عنوان بخشي از جنگ ها و نسل كشي ها.

    خشونت در سال 2000 باعث 700000مورد مرگ در جهان گرديد : حدود 50% اين موارد در اثر خودكشي ،30% در اثر خشونت هاي بين فردي و 20% در اثر خشونت هاي جمعي رخ داد0
    خشونت بين فردي:
    تعريف خشونت بين فردي عبارت است از «استفاده تعمدي از زور يا قدرت فيزيكي – به صورت واقعي – عليه شخص ديگر كه در عمل يا با احتمال زياد منجر به جراحت مرگ يا آسيب رواني يا محروميت گردد» اين تعريف علاوه بر خشونت از سوي افرادي غريبه ودوستان شامل سوءرفتار با كودكان،همسر ،سالمندان وخشونت جنسي نيز مي شود.
    سالانه حدود 40 ميليون كودك مورد سوءرفتار واقع مي شوند تجاوز و خشونت خانوادگي 16%-5% از موارد اتلاف سالهاي زندگي سالم را درميان زنان سنين باروري باعث مي شود.بين 50% -10% از زنان در طول زندگي خود با خشونت بدني از سوي همسران خود مواجه مي شوند علاوه بر مرگ وجراحات ،آسيب هاي عميق سلامت رواني بسياري براي مرتكبين وشاهدان خشونت بين فردي وجود دارد.
    خشونت جمعي:
    خشونت جمعي اصطلاحي عام تر از جنگ ودعواست اين اصطلاح وقايع همچون نسل كشي را نيز در برمي گيرد و زماني به كار مي رود كه گروهي از خشونت عليه گروه ديگر استفاده ابزاري مي كند تا به هدفي دست يابد.
    تاثيرات غير مستقيم خشونت جمعي ناشي از بيماريهاي عفوني ،سوءتغذيه ،جابجايي جمعيت ها، عواقب رواني اجتماعي و تشديد بيماريهاي مزمن است. به عنوان مثال ميزان مرگ ومير در جمعيت هايي كه در اثر خشونت هاي جمعي در روآندا آوراه شده بودند 80 برابر حالت پايه مرگ ومير در اين كشور بود.
    قتل ، معلوليت ، آسيب هاي جدي اندام ها وهمچنين بيماريهاي جسماني كه علت رواني دارند از عوارض شايع خشونت است .
    علاوه برعوارض وخيم خشونت (مرگ ناشي از جراحات ، قتل وخودكشي اجباري ) آسيب هاي جدي به ارگانها ازجملــه كبــودي ، كوفتگي و شكستگي ها ، آسيب هاي دو.ران بارداري ، بيماريهاي مزمن ومعلوليت هاي گوناگون ازعوارض جسماني خشونت محسوب مي شود .
    بيماريهاي جسماني که علت رواني دارند ، ازعوارض پنهان خشونت محسوب مي شوند . بيماريهايي چون سردرد، كمردرد، آسم ، ناراحتيهاي گوارشي ، بيخوابي يارفتارهايي كه سلامت انسان را به خطرمي اندازد ازاين دسته عوارض محسوب مي شوند.
    خشونت عوارض رواني آشكارو پنهان بدنبال دارد كه بعضي از اين عوارض تاسالها به طول مي انجامد .
    عوارض رواني چون ترس ، يادآوري صحنه خشونت چه در خواب وچه دربيداري ، افسردگي هاي جدي ، گوشه گيري وانزوا از پيامدهاي آشكار خشونت است . همچنين علاوه برعوارض آشكار رنج رواني كه قربانيان تحمل مي كنند معمولاً پنهان بوده واين رنج گاه سالها به طول مي انجامد . دراكثرموارد ، ناتواني وياترس قربانيان ازبدنام شدن منجر به اين مي شود كه موارد خشونت پنهان مانده وبه مراجع ذيصلاح گزارش نشود ويا اشتباه تشخيص داده مي شود .
    مبتلايان به عوارض رواني خشونت دچار تحريك پذيري نيز مي شوند كه مي تواند دور باطل خشونت را ايجاد نمايد .
    کاهش سوء مصرف مواد، کاهش نا سازگاری های خانوادگی ، افزایش سطح اقتصادی- اجتماعی جامعه، کاهش نا برابری های جنسیتی و کاهش دسترسی به اسلحه از مواردی است که می تواند به کاهش موارد خشونت کمک کند.

  14. 3 کاربر از Marichka بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #8
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,675

    پيش فرض چهل تمرین خودشناسی

    چگونه الهه شادي خود باشيد؟

    آیـا تا کنون از خود سوال کرده اید که هدف شما در زندگی
    چیـست؟ بـرای چـه بـه ایـــن دنیا آمده اید؟ شما تنها برای
    شـاد زیستن به این دنیا قدم نهاده اید و سرنوشت شــمـا
    چیزی جز سعادتمندی و شادکامی نیست. شاید فکر کنید
    چـنـیـن اتـفـــاقی فقط در افسانه ها رخ می دهـد و فــقــط
    شاهزاده های فیلم های والت دیزنی زندگی سراسر شاد
    و به دور از هر گونه غم و غصـه ای دارنــد. اما اگر این روزها
    زیــاد تـلویزیون نگاه کنید متوجه می شوید که همه چیز با
    یـک تــحول شگرف امکان پذیر خواهد بود. یک تغییر فقط و
    فــقــط در راه رسیـــدن بـــــه خوشحالی. البته این تغییر تا
    حــــدودی بــا تــغیــیراتی که در فیلم های تلویزیونی اتفاق
    می افتد، متفاوت است. زیرا تنها یک تغییر فیزیکی نیست
    بلکه احساسات و عواطف و روح شما را نیز در بر می گیرد. تغییر فیزیکی تنها شامل جسم شما می شود. مربوط به بدن و چیزهایی است که شما قادر به دیدن آنها هستید. اما بهزیستی عاطفی باعث ایجاد شادی حقیقی در اعماق وجود شما می شود و بهزیستی روحی باعث برقراری ارتباط بین شما و خود واقعی تان می شود. سبب میشود تا شما هر چه بیشتر به الهه معصوم وجودی خود نزدیک شوید. در اینجا سه راه برای رسیدن به شادکامی بیان شده است:

    1- برای جسم و محیط اطراف خود احترام قائل باشید
    فضایی که در آن زندگی می کنید، مثل: منزل، محل کار، حیات خانه و حتی اتومبیل شخصیتان انعکاسی از درون شما است. این مکانها را با وسایلی که از نگاه کردن و استفاده از آنها لذت می برید: کارهای هنری، گل های طبیعی و .... همچنین وسایلی که شما را به یاد خاطرات خوش ایام گذشته می اندازند: قاب عکس، کادو و... پر کنید. البته سعی کنید اطراف خود را خیلی هم شلوغ نکنید تا انرژی مثبت همیشه بتواند در اطراف شما به گردش درآید و در نهایت به درونتان نفوذ کند. استفاده از یک چنین چیدمانی همه چیز را در دسترس شما قرار می دهد و هیچ گونه به هم ریختگی وجود ندارد تا شما را از پرداختن به مسایل مهم بازدارد.

    از توجه به بدن خود غافل نباشید. از غذاهای مقوی اسنفاده کنید و ورزش کردن را نیز فراموش نکنید. انجام تمرین های ورزشی باید به صورت جزء لاینفک زندگی روزمره شما در آید. حتما لازم نیست برای آن یک برنامه ریزی طولانی مدت داشته باشید، تنها میتواند به سادگی بالا رفتن از پله های خانه، باغبانی کردن، قدم زدن و یا حتی بازی کردن با بچه ها باشد. البته اگر بتوانید زمانی را برای رفتن به باشگاه ورزشی در برنامه روزانه خود بگنجانید، کار بی نظیری انجام داده اید. برای ایجاد انگیزه هم می توانید این کار را با همکاری یکی از دوستان یا همکاران شروع کنید و یا از مربی بدن سازی کمک بگیرید.

    2- به عواطف و احساست خود دامن دهید
    احساسات بخش جدا نشدنی وجود شما هستند. شما همواره باید نسبت به آنها قدردان باشید و در پروراندن آنها از هیچ تلاشی مضایقه نکنید. البته این بدان معنا نیست که در راه رسیدن به شادکامی احساسات منفی خود را مدفون کنید. اگر شما احساسات منفی خود را درک نکنید صرفا باعث طولانی تر گشتن و عمیق تر شدن آنها می شوید. برای اینکه از شر آنها خلاص شوید باید با آنها روبه رو شوید. کارهایی را انجام دهید که باعث ایجاد احساس لذت در شما می شوند. وقت خود را با افرادی صرف کنید که از صمیم قلب دوستشان دارید، رقص و پایکوبی کنید و مشکلات خود را با دوستانتان در میان بگذارید. رسیدن به خوشحالی کار آسانی است فقط باید با تمام وجود آنرا بخواهید. عده ای با خوردن بستنی شکلاتی مورد علاقه شان شاد می گردند، چرا شما نباید جزء این دسته از افراد باشید. اگر برای رسیدن به شادی، لازم است تا در کاری زیاده روی کنید، پس منتظر چه هستید؟ همین حالا شروع کنید. انجام این کار یک بار در سال کاملا منطقی به نظر میرسد. به خود اجازه دهید تا در چیزهایی که شما را خوشحال میکنند غوطه ور شوید. به خود بقبولانید که استحقاقش را دارید حال چه مسئله مالی باشد چه زمانی و چه خوراکی. به دور از هرگونه احساس گناه، مطابق میل درونی خود عمل کنید.پرورش احساسات، وجود شما را شادتر، بخشنده تر و دوست داشتنی تر میسازد.

    3- با الهه وجود خود ارتباط برقرار کنید
    همه ما در مورد "شم زنانه" افراد چیزهایی شنیده ایم. حقیقتا الهه وجودی چیست و چگونه می تواند شما را در شاد زیستن یاری کند؟ این الهه همان صدای درونتان است که شما را به سمت خود فرا می خواند. او با شما صحبت میکند: " این شغل را قبول کن؛ با اون آدم ارتباط برقرار نکن؛ از اون طرف برو و ...". همیشه از شما محافظت میکند و در موارد زیادی زندگی شما را از خطر نابودی نجات می دهد. آیا این مسائل باعث ایجاد شادی در شما نمی شوند؟ او به شما اجازه می دهد که بدانید و بدون اینکه در مورد برخی مطالب فکرکنید اطلاعات دقیق و بی نظیری در اختیار شما قرار می دهد.

    متاسفانه درجهان مدرن امروزی ما نیاموختیم که چگونه میتوانیم بینش خود را نسبت به مسائل پیرامون خود افزایش دهیم. همانطورکه اگر عضلات بدن تحرک نداشته باشند از کار خواهند افتاد، اگر روح شما نیز پرورش نیابد ، بینش خود را از دست خواهد داد.

    راههای متفاوتی برای برقراری ارتباط با الهه درونی تان وجود دارد. آسان ترین راه، انجام دادن حرکات مدی تیشن (مراغبه) است. این حرکات برای افراد مختلف متفاوت است. همه ملزم نیستند که چهار زانو بنشینند، عود روشن کنند و زیر لب ورد بخوانند. برای رسیدن به آرامش می توانید در یک پارک قدم بزنید، درست تنفس کنید و یا به یک موسیقی آرام بخش گوش فرا دهید. هر کاری که دریای متلاطم ذهن شما را آرام سازد و باعث ایجاد برقراری ارتباط با خود حقیقی تان شود، مدی تیشن به حساب می آید.

    روی این مطلب تمرکز کنید و تمام وجودتان: جسم، احساسات و روح خود را پرورش دهید. این کار از شما انسانی سالم تر و شادتر می سازد. پس همین حالا راه بیفتید و در جعبه شکلاتهای خود را باز کنید و هر کدام را بیشتر دوست دارید بردارید و به دهان خود بگذارید تا شیرینی آن تمام وجود شما را در بر گیرد؛ فقط بعد از آن پیاده روی فراموش نشود

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  16. 2 کاربر از saye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #9
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,675

    پيش فرض

    سلام
    خواهش ميكنم
    قابلي نداشت
    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــ

    چگونه اعتماد به نفستان را باز يابيد؟
    آیا معمولاً توانایی های خودتان را زیر سوال می برید؟ آیـا
    بـرای ایـن عدم اطمینان به خود توجیهی دارید یا فقـط بـه
    دلایل واهی این کار را می کنید؟

    اگـر ایـنطـور اسـت، احـتـمالاً شما دچار کمبود اطمینـان و
    اعـتـمـاد به نفس هستیـد. تـا همین لحظه افراد بسیاری
    هستند که از همه تواناییهای خود به طور کامل استفـاده
    نمیکنند،ممکن است شما هم یکی از همین افراد بوده و
    به جای انجام کارهای مفید و سودمند، همیشه مشغول
    فکر کردن به این مسئله هستید که چه زندگی بیمصرفی
    دارید و چقدر محیط اطرافتان کسل کننده است.

    اگـر چـه مـمکن اسـت که کمی از خود دور افتاده باشید و
    ارزش خود را فراموش کرده باشید، اما هیچگاه برای تغییر
    دیر نیست.


    اعتماد به نفس چیست؟

    اعتماد به نفس به میزان علاقه، اطمینان و غروری که نسبت به خود دارید می گویند. اما همیشه افراد زیادی وجود داشته اند که به دلایل بسیاری زندگی را دو بعدی میبینند و به همین دلیل پیدا کردن توانایی های خودشان برایشان مشکل شده و زندگی برایشان بی معنی شده است.

    هر چند ممکن است افرادی باشند که در هیچ زمینه ای اعتماد به نفس ندارند اما معمولاً کمبود اعتماد به نفس افراد در جنبه های بخصوص هر فرد است. به طور مثال، آنها که از لحاظ ظاهر اعتماد به نفس ندارند، زندگی اجتماعی برایشان بسیار دشوار خواهد شد. این افراد تصور خواهند کرد که در مجامع عمومی کسی به آنها توجه نخواهد کرد و مجبور خواهند شد که از اول تا آخر مجلس در گوشه ای تنها بنشینند.

    در زندگی زناشویی هم ممکن است کمبود اعتماد به نفس مشکلات زیادی ایجاد کند. ممکن است فرد همچنان در رابطه ای که خود می داند بسیار برای وی مسموم و ناسالم است باقی بماند در حالیکه آگهی کامل دارد که اصلاً از این رابطه خوشحال نیست. این به این دلیل است که فرد تصور می کند که قادر نیست این وضعیت را بهبود بخشد.

    این مسئله می تواند در زندگی کاری افراد هم تاثیر منفی بگذارد. کمبود اعتماد به نفس منجر به فقدان انگیزه و علاقه در فرد برای پیشرفت خواهد شد.

    اما اگر این مسئله را در مقیاس کلی تر بررسی کنیم، فرد فاقد اعتماد به نفس ممکن است از انجام همه کارها سر باز زند و بی هدف باشد فقط به این دلیل که تصور میکند که توانایی انجام کاری را ندارد. اما الان دیگر زمانش رسیده است که این رویه را تغییر داده و این را باور کنید که شما قادر به انجام هر کاری که می خواهید هستید.


    چه چیز منجر به فقدان اعتماد به نفس می شود؟

    اعتماد به نفس پایین ممکن است درشرایط مختلف ایجاد شود. در محیط های اجتماعی ممکن است با افرادی سر و کار داشته باشید که شما را تحقیر می کنند. وضعیت ظاهریتان نیز تا حد زیادی در این زمینه موثر است.

    محیطی که در آن به دنیا آمده و پرورش یافته اید نیز بسیار روی اعتماد به نفس شما تاثیر دارد. بچه ای که هیچ وقت احساس نکرده است که فردی بخصوص است و از طرف والدین حمایت نمی شده است، با این تفکر رشد خواهد کرد که هیچ کس او را دوست نداشته و برای او ارزشی قائل نیست.

    محیط کار شما نیز روی اعتماد به نفستان تاثیر دارد. اگر کارهایتان مورد تشویق قرار نگیرد و توجهی به آنها نشود و همکارانتان وجودتان را نادیده بگیرند، اعتماد به نفستان کاهش پیدا خواهد کرد.


    چه کسانی در معرض ابتلا به آن هستند؟

    چون عوامل بسیاری ممکن است به از دست دادن اعتماد به نفس بیانجامد، می توان گفت که همه در معرض خطر ابتلا به آن هستند اما بعضی شرایط نسبتاً جدی تری دارند.

    همه انسانها ممکن است در یک جنبه از زندگی خود احساس کمبود اعتماد به نفس داشته باشند. اما همیشه راه هایی برای مقابله با این مشکلات وجود دارد. در اینجا راه هایی را به شما معرفی می کنیم که با انجام آنها بتوانید ارزش خود را در نظر خودتان بالاتر ببرید و اعتماد به نفستان را افزایش دهید.

    اگر می خواهید اعتماد به نفستان را دوباره به دست آورید، در اینجا شش راه به شما معرفی می کنیم:

    1- خود را با دیگران مقایسه نکنید
    همیشه به یاد داشته باشید که انسانها با هم متفاوت اند. دلیلی ندارد که همه ما توانایی های یکسانی داشته باشیم و کارهای مشابهی انجام دهیم. اگر سعی کنید که خود را با هر کسی که سر راهتان قرار می گیرد مقایسه کنید، خیلی زود از خودتان خسته و دلسرد خواهید شد و دیگر قدرت انجام کاری را نخواهید داشت.

    2- خود را دست کم نگیرید
    سعی کنید که ارزش خود را به عنوان یک انسان کشف کنید. دلیل نمی شود که اگر کسی از شما خوشش نیامد و شما را فرد جالبی تصور نکرد، تصور همه مردم این باشد. اگر کسی از شما خوشش نیامد اصلاً ناراحت نشوید، مشکل خودش است نه شما. چون افراد زیادی هستند که شما را دوست می دارند و برایتان ارزش قائل اند.

    3- فهرستی از کارهایی که انجام داده اید و در آنها موفق بوده اید تهیه کنید
    سعی کنید روی کارهایی که در آن موفق بوده اید متمرکز شوید. اما اگر چنین چیزی در سابقه کاریتان پیدا نکردید اصلاً ناراحت نباشید. شاید پشت این همه ناتوانی لبخندی نهفته باشد و قدرتی باشد که بتواند باعث خنده دیگران شود و یا حتی شاید توانایی در شما وجود داشته باشد که هنوز کشفش نکرده اید. سعی کنید لیستی از کارهای انجام شده تان تهیه کنید. مهم نیست که کوتاه یا بلند باشد. با اینکه حتی ممکن است نتوانید فکرش را بکنید اما همین کارها می تواند اعتماد شما را دوباره به خودتان جلب کند.

    4- سر خود را بیشتر گرم کنید
    سعی کنید تفریحاتی برای خود درست کنید که به آنها علاقه دارید. ممکن است به کتاب خواندن علاقه مند باشید، یا به باشگاه بروید یا هر کار دیگری...هر چه زمان بیشتری به انجام کارهای مورد علاقه تان اختصاص دهید، کمتر وقت برای سرزنش خود و متاسف شدن برای خودتان خواهید گذاشت. اما مسئله مهم تر این است که این کار باعث می شود که شما احساس مفید بودن کنید و این به شما هدف می دهد.

    5- با افراد مثبت نشست و برخاست کنید:




    گاهی اوقات بودن در جمع افرادی که از خودتان هم دلسردتر و افسرده تر هستند، بیشتر به ضررتان خواهد بود. حتی اگر تنها باشید بیشتر به نفعتان خواهد بود تا با آنها. به جای چنین افرادی سعی کنید با افرادی مراوده کنید که می توانند شما را شاد کنند. اگر دور و اطرافتان را از دوستان نزدیک و خانواده پر کنید که شما را قبول دارند، می تواند سبب شود که شما هم خودتان را قبول داشته باشید.

    6- در جلسات روانشناسی شرکت کنید
    امروزه درمان های زیادی برای این مشکل پیشنهاد می شود. مجمع های بسیاری هم برای این منظور تشکیل می شود. به این افراد توصیه می شود که در این جلسات روانشناسی شرکت کنند چون بسیار موثر بوده است. کتاب ها و نوارهای زیادی هم در این زمینه ارائه می شود.



    با خودتان صادق باشید
    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــ
    من چیزی در مورد شما نمی دانم، اما می دانم که امروز در این دنیا کینه و نفرت به اندازه کافی وجود دارد و در این موقعیت بدترین کار این است که شروع کنیم که از خودمان هم متنفر شویم. شما فقط یکبار به دنیا می آیید، و همین یکبار هم زندگی خیلی کوتاهی خواهید داشت، پس نگذارید که دیگران مانع شادی شما شوند.

    سعی کنید که توانایی های خود را بشناسید و ببینید که در چه زمینه هایی فردی ویژه هستید. افرادی که نمی توانند توانایی های شما را ببینند ارزش این را ندارند که دور و برتان باشند.

    نويسنده: آرمند

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  18. 2 کاربر از saye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #10
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,675

    پيش فرض

    عـزت نــفس و اعــتماد بنفس بنيادي ترين بخش شخصيت
    يـك فرد مي بـاشـد كه در تمام جوانب زندگي فرد خود را به
    نـحـوي متـظـاهــر مي سازد. اعتماد بنفس سالم و بالا يك
    ضرورت حـيـاتي و مـطـلق بـــراي هر فردي ميباشد. اعتماد
    بنفس را ميتوان چنين تعريف كرد:

    * باور و اعتقادي كه فرد نسبت به خود دارا ميباشد.
    * شناخت ارزش و اهميت خويش-داشتن اعتماد و رضايت
    از خويش.
    * توانايي برخورد و كنارآمدن با چالشهاي اساسي زندگي.
    * تـوانـايـــي ارزيابي درست و دقيق خويش-پذيرش خويش
    و ارزش نهادن به خود بدون هيچگونه قيد و شرطي.
    * توانايي شناخت و پذيرش نقاط ضعف و قـوت و محدوديت
    هاي خويش.

    افرادي كه از اعتماد بنفس پاييني برخوردار ميباشند داراي خصوصيات زير هستند:

    * مرتبا خودشان را مورد انتقاد و سرزنش قرار ميدهند.
    * هنگام صحبت كردن در چشمان فرد مقابل خود هنگام نگاه نميكنند. با سر پايين و قدمهاي آهسته قدم بر ميدارند.
    * در پذيرش تعريف و تمجيدها و تعارفاتي كه به آنان ميشود مشكل دارند (تصور ميكنند سزاوار آنها نبوده و يا ديگران در صدد تمسخر آنها ميباشند).
    * معمولا احساس ميكنند قرباني رفتار ديگران هستند.
    * احساس تنهايي ميكنند حتي زماني كه در يك جمع قرار دارند.
    * در درون خود احساس خلاء و پوچي ميكنند.
    * احساس ميكنند با ديگران تفاوت دارند.
    * احساس افسردگي، گناه و شرمساري دارند.
    * نسبت به تواناييهاي خود براي رسيدن به موفقيت ترديد دارند. عدم خودباوري.
    * از موقعيتهاي نو و جديد مي هراسند.
    * از شكست وموفقيت مي هراسند.
    * مرتبا سعي در راضي نگاهداشتن ديگران دارند.
    * دچار هراس اجتماعي ميباشند.
    * قادر به مديريت زمان خود نميباشند.
    * عادت به پشت گوش انداختن كارها دارند.
    * در مقابل انتقاد، اظهار نظر و سرزنشهاي ديگران (خواه واقعي، خواه واهي) بسيار آسيب پذير ميباشند.
    * از ابراز عقايد و احساسات خود خودداري ميكنند زيرا از چگونگي واكنش ديگران هراس دارند.
    * خود را درگير مواد مخدر و يا روابط مخرب ميكنند.
    * از تعيين يك هدف مشخص و پيروي از آن عاجز ميباشند.
    * قادر به بيان خواسته ها و نيازهاي خويش نميباشند.
    * معمولا عصباني و پرخاش گر ميباشند.
    * ارزيابي غير واقعي از خود دارند.
    * تحمل عيب و كاستي را نداشته و كمالگرا ميباشند.
    * احساس خوب آنها وابسته به عوامل خارجي اعم از وقايع روزانه و يا نوع رفتار ديگران با آنها دارد.
    * وابستگي هيجاني دارند: براي دستيابي به يك احساس خوشايند به دنياي خارج خود وابسته ميباشند. مانند:
    وابستگي به مواد: مانند غذا، داروها، الكل مواد مخدر به منظور پر كردن خلاء دروني خود و تسكين دردهايشان.
    وابستگي به رفتارها: مانند خرج كردن پول، قمار بازي و تماشاي تلويزيون. به منظور پر كردن خلاء دروني و تسكين دردهايشان.
    وابستگي به مال: براي تعيين ميزان ارزش و شايستگي خود به پول و مال وابسته هستند.
    وابستگي عاطفي : براي داشتن حس ارزشمندي، شايستگي و امنيت به توجه، پذيرش و تائيد فرد ديگري (معشوق خود) وابسته ميباشند.
    وابستگي به --- : براي پر كردن خلاء دروني به --- پناه ميبرند.


    اعتماد بنفس واقعي
    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــ


    اعتماد بنفس حقيقي يك حس دروني مي باشد بدون وابستگي به جهان خارج، رويدادها، موفقيتها، شكستها و افراد ديگر. اما عزت نفس و اعتماد بنفس واقعي بسيار نادر و ناياب ميباشد زيرا اغلب اعتماد بنفسها كاذب و نقابي براي پنهان سازي اعتماد بنفس پايين ميباشد. اعتماد بنفسهاي غير واقعي را ميتوان در موارد زير يافت:

    *اعتماد بنفسهاي كاذب: اينگونه اعتماد بنفسها وابسته و زود گذر ميباشند.مانند اعتماد بنفسهايي كه به جهت ثروت،شهرت،محبوبيت،به تن داشتن لباسهاي فاخر،قدرت و زيبايي ظاهر در افراد نمود مي يابند كه همگي كاذب بوده و ارتباطي به ماهيت واقعي فرد ندارند.


    * گستاخي: معمولا مردم افراد پر رو و گستاخ را با افراد با اعتماد بنفس بالا اشتباه ميگيرند.اما پررويي نيز يك نوع نقاب براي استتار بي كفايتي و اعتماد بنفس پايين ميباشد.


    * متظاهرها: اينگونه افراد خود را با اعتماد بنفس، شاد، موفق و شكست ناپذير نشان ميدهند. اما از درون احساس پوچي و خلاء كرده و از شكست بسيار هراسانند.

  20. 2 کاربر از saye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •