تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 101 از 129 اولاول ... 5191979899100101102103104105111 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1,001 به 1,010 از 1281

نام تاپيک: مجموعه مقالات و موضوعات روانشناسي

  1. #1001
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2004
    محل سكونت
    forum.p30world.com/member.php?u=989
    پست ها
    1,230

    پيش فرض اطلاعات عمومی درباره بهداشت روان

    مشکلات ریز و درشت ، تحولات سریع اجتماعی، فشارهای اقتصادی، دغدغه های روزمره، استرس ها و فشارهای عصبی به نحوی زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده است که گاه به تنهایی قادر به حل مشکلات خود نیستیم و باید از مشاور، روان شناس، مددکار اجتماعی و یا روان پزشک کمک بگیریم. واقعیت این است که با وجود افزایش اطلاعات عمومی از مسائل مربوط به بهداشت روان هنوز بسیاری از ما نمی دانیم دقیقا فرق بین روان شناس بالینی و روان پزشک و مشاور یا مددکار اجتماعی چیست. با شناسایی دقیق عملکرد هر یک از این متخصصان در حوزه خود قطعا همه ما بهتر خواهیم توانست مشکلات خود را در ارتباط با حوزه تخصص کارشناسان مختلف حل کنیم.دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران آشنایی مردم با حیطه های مختلف روان شناسی را یک ضرورت توصیف می کند و می گوید: آشنا کردن مردم با تخصص کارشناسان و دادن تعریف صریح و صحیح از وظایف آن ها کمک شایانی به حل بسیاری از مشکلات می کند به ویژه این که در حوزه مسائل روانی اگر فردی به جای این که پیش مشاور برود از روان پزشک کمک بگیرد، دچار مشکل خواهد شد و زندگی اش تحت تاثیر این تصمیم گیری نادرست قرار خواهد گرفت.اصولا در جامعه، وظیفه یک جامعه شناس ارائه نظریات برپایه شناسایی و درک مشکلات و مسائل شهری و اجتماعی است.
    به عنوان مثال یک جامعه شناس در یک جامعه کوچک مثل یک شهر کوچک مسائل را بررسی می کند و نظر می دهد که با توجه به وضعیت مردم و مشکلاتی که دیده است طی ۲۰ سال آینده مردم با چه مشکلاتی دست به گریبان خواهند بود و معضلات مردم چه سمت و سویی خواهد داشت و به کجا خواهد رسید. از این جا به بعد مددکار اجتماعی با شناسایی و درک آسیب هایی که جامعه شناس آن ها را متذکر شده است، برنامه ریزی و تلاش می کند که با اقدامات پیش گیرانه مانع تشدید آسیب ها شود. در واقع در تمام دنیا مددکاران اجتماعی براساس نظریه های جامعه شناختی روی مسائل اجتماعی برنامه ریزی می کنند. هم چنین دکتر علی پژوهنده، روان شناس و مشاور نیز در این باره به خراسان می گوید: مددکاران اجتماعی رشته ای با این عنوان را تحصیل کرده اند تا در کنار دیگر خدمات روان شناسی خدمت ارائه دهند.تصور کنید در یک مشاجره خانوادگی نیاز به مداخله روان شناس یا روان پزشک وجود ندارد بلکه وجود یک مددکار اجتماعی کافی است تا در مراجعه به محیط زندگی و شناسایی فرهنگ خانواده، مشکل را ریشه یابی و برای حل آن تلاش کند.درباره فرق بین روان پزشک و روان شناس باید گفت روان پزشکی شاخه ای از علم پزشکی است در حالی که روان شناس بالینی یکی از رشته های علوم انسانی است.
    دکتر اقلیما توضیح می دهد: تشخیص بیماری به عهده روان پزشک است و هیچ کس به طور مستقیم نزد روان شناس نمی رود. بلکه ابتدا روان پزشک او را معاینه می کند و سپس نزد روان شناس می فرستد. روان پزشک حق مشاوره ندارد بلکه در صورت نیاز دارو درمانی کرده، فرد را به یک روان شناس بالینی معرفی می کند. از آن جا که روان پزشک قادر به تشخیص بیماری است داروی مورد نیاز فرد را تجویز می کند و فرد و خانواده اش پس از مراجعه به روان شناس بالینی آموزش می بینند که چطور باید با تغییر رفتار، روند بهبودی بیماری را تسریع کنند. روان شناس بالینی شرح حال بیمار را هر هفته با خانواده بررسی می کند و روند بهبود را به اطلاع روان پزشک می رساند تا مطابق روند بهبود، داروها کم یا زیاد شود. توجه کنید که دارو درمانی به تنهایی نمی تواند مشکل روانی فرد را حل کند زیرا جامعه، خانواده و محیط کار از مشکلی که برای بیمار به وجود آمده اطلاع ندارند و بنابراین فرد با مصرف دارو ممکن است فقط به عوارض داروها دچار شود و بهبود پیدا نکند.
    وی تاکید می کند برای درمان بیماری هایی موسوم به «سایکوز» که اختلالات روانی حاد و مزمن می باشد مراجعه به روان پزشک نیاز است اما برای درمان اختلالات خفیف مثل افسردگی، اضطراب که عملکرد کلی فرد را مختل نمی کند یک روان شناس بالینی می تواند کمک کند در واقع حیطه کار روان پزشکان تجویز داروست تا تغییرات شیمیایی ناشی از بیماری در مغز فرد اصلاح شود و با توجه به روند بهبود ، میزان دارو کم یا زیاد شود. تقریبا در هیچ یک از بیماری های روانی دارو، درمان نهایی نیست بلکه روان درمانی در کنار روان پزشکی به فرد کمک می کند تا بر بیماری اش فایق آید. کار روان درمانی درتخصص روان شناس بالینی است اما در رشته مشاوره خانواده باید گفت که این حیطه بسیار تخصصی است و افرادی که این نوع مشاوره را می دهند باید دوره های ویژه را گذرانده باشند.
    این حیطه بسیار تخصصی فقط در اختیار کسانی است که دوره های آن را دیده باشند و پزشک عمومی، روان شناس بالینی و حتی روان پزشک حق دادن مشاوره به مراجعان را ندارند مگر این که صلاحیت آن را داشته و دوره مشاوره را گذرانده باشند، اما متاسفانه هم اکنون مشاهده می شود که افرادی بدون کمترین اطلاعاتی در این زمینه و صرفا با تکیه بر تجربیات خود مشاوره می دهند و مشکلاتی را برای مردم به وجود می آورند. متاسفانه موارد زیادی مشاهده می شود که خانواده ها براساس پیشنهاد یک فرد غیر متخصص دچار آسیب هایی شده اند که گاه غیرقابل جبران است.این حیطه بسیار گسترده است و نه فقط یک فرد بلکه یک یا چند خانواده را تحت تاثیر قرار می دهد و یک پزشک عمومی به هیچ عنوان حق مشاوره ندارد و یک روان پزشک که دوره های مشاوره خانواده را نگذرانده نمی تواند مشاور خوبی باشد. متاسفانه گاه مشاهده می کنیم که روان پزشکان غیرمتخصص حق مشاوره های سنگین می گیرند و در قبال آن یک برچسب به فرد می زنند در صورتی که مشاور اصلا حق تشخیص ندارد.
    او با کمک خود فرد تلاش می کند راه حل پیدا کند. مشاور برای احساس ظرفیت حل مشکل در فرد هرگز به مراجع خود به چشم بیمار نگاه نمی کند و تشخیص بیماری نمی دهد بلکه با طرح سوالاتی سعی می کند مشکل او را ریشه یابی کند و با کمک فرد راه حل را پیدا کند. هم چنین دکتر اقلیما درباره مشکلات می گوید: در همه جای دنیا گفته می شود بین ۸۰ تا ۸۵ درصد مردم مسئله دارند و باقی دچار اختلال روانی هستند. درصدی که دچار اختلال روانی هستند باید به روان پزشک مراجعه کنند و اکثریت مردم در مراجعه به مددکار اجتماعی یا مشاور می توانند مسئله خود را حل کنند.
    در واقع مردم دچار مشکلات ارتباطی با اطرافیان، نبود اعتماد به نفس کافی، نداشتن آگاهی درباره مسائل تربیتی و فرهنگی و از این نوع هستند.وی با اشاره به کسب و کار سودجویان در امر مشاوره تاکید می کند ،پدر و مادر می توانند مشاوران خوبی برای فرزندان خود باشند. هرکسی می تواند در زمینه ای که تخصصی دارد، مشاوره بدهد. یک مادر می تواند در زمینه آشپزی به دختر خود مشاوره بدهد، کسی که قصد خرید یک ملک دارد از یک مشاور املاک کمک می گیرد. طبیعی است که مشاوره باید در تخصص فرد مذکور باشد. اما متاسفانه در کشور ما زوجی که مشکل دارند برای حل مشکل خود به سراغ روان پزشک می روند. اغلب مردم آگاهی کافی درباره مشخصات یک مشاور ندارند و تصور می کنند یک روان پزشک چون در حوزه سلامت روان تحصیل کرده می تواند مشاوره بدهد در صورتی که اصلا چنین نیست.
    این کار مثل این است که کسی که قلبش درد می کند برای درمان پیش دندان پزشک برود! مردم باید بدانند با کوچک ترین مسئله و مشکلی نزد روان پزشک نروند بلکه تلاش کنند یک مشاور آگاه و مسلط که مجوز مشاوره دارد، پیدا کنند و مسائل خود را با او حل کنند، خوب است بدانید همه ما در طول زندگی به مشاوره احتیاج داریم و کمتر کاری است که بتوان بدون مشاوره، بهترین نتیجه را گرفت.رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران درباره دلایل عدم اقبال مردم به مشاور می گوید: در شهرهای بزرگ آگاهی مردم نسبت به مسائل و مشکلات تغییر کرده و سطح زندگی مردم این اجازه را می دهد که حق مشاوره را هرقدر هم سنگین باشد، بدهند اما در شهرهای کوچک و شهرستان ها حتی برای بیماری های جسمی به موقع مراجعه نمی کنند چه برسد به مسائل و مشکلات روحی و روانی. بنابراین درصد مراجعه مردم به مشاور بسیار کم است و اغلب جوانان سعی می کنند خودشان مشکل را حل کنند. توصیه اکید ما به جوانان این است که در بسیاری از اوقات می توانند از نظرهای پدر و مادر خود به عنوان مشاور کمک بگیرند و راهکارهای آن ها را عملی کنند.

  2. 4 کاربر از aligol172 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #1002

    پيش فرض

    آرامش و خلاقیت :: - روانشناسی شخصیت , راهکارهای رسیدن به موفقیت ,



    مغز ،تمامی‌ انرژی‌ خویش‌ را برای‌ حفظ‌ و موجودیت‌ صاحب‌ خود به‌ کار می‌برد و دیگر مجالی‌ برای‌ اندیشیدن‌ نخواهدداشت‌ به‌ همین‌ خاطر لازم‌ است‌ انسان‌ها بکوشند در جامعه‌ شرایطی‌ پدید آید که‌ در بستر آن‌ مغز بیندیشد و تکامل‌ یابد و سبب‌ساز افکار نو شده‌ و شرایط‌ برای‌ سازندگی‌ در جامعه‌ مهیا شود.
    با افزایش‌ سپرده‌گذاریهای‌ اخلاقی‌ می‌توان‌ شرایط‌ را برای‌ شکل‌گیری‌ یک‌ محیط‌ آرامبخش‌ در جامعه‌ فراهم‌ کرد. هنگامی‌ که‌ در یک‌ بانک‌ سپرده‌گذاری‌ مالی‌ می‌کنید،پول‌ را از خود دور کرده‌ و آن‌ را در جایی‌ می‌گذارید که‌ بطور موقت‌ به‌ آن‌ دسترسی‌ ندارید و چه‌ بسا،احتیاجاتی‌ داشته‌ باشید که‌ نتوانید آنها را برطرف‌ کنید،اما با گذشت‌ زمان‌ این‌ سپرده‌ها افزایش‌ می‌یابد ،به‌ گونه‌یی‌ که‌ متوجه‌ می‌شوید با کمک‌ آن‌ می‌توانید یک‌ احتیاج‌ بسیار مهم‌ و ضروری‌ خود را برطرف‌ کنید. اما اگر شما از سپرده‌های‌ خود به‌ مرور برداشت‌ کنید ،اگرچه‌ با خرج‌ کردن‌ پول‌ خود به‌ نیازهای‌ خویش‌ پاسخ‌ می‌دهید اما در یک‌ زمان‌ متوجه‌ می‌شوید ،دیگر در حساب‌ بانکی‌ خود پولی‌ ندارید و در صورت‌ وقوع‌ یک‌ مشکل‌ مهم‌،ممکن‌ است‌ دچار معضلات‌ عدیده‌ شوید. در این‌ دنیا ما علاوه‌ بر حساب‌ بانکی‌ مالی‌،دارای‌ یک‌ حساب‌ بانکی‌ اخلاقی‌ نیز هستیم‌ ،اگرچه‌ سپرده‌های‌ آن‌ به‌ صورت‌ عدد و رقم‌ قابل‌ مشاهده‌ نیست‌،اما این‌ موجودی‌ وجود دارد و اثرات‌ این‌ حساب‌ بانکی‌ بخوبی‌ بر روی‌ زندگی‌ ما و دیگران‌ مشهود است‌. انسان‌ زمانی‌ که‌ سپرده‌گذاری‌ اخلاقی‌ می‌کند،در ابتدا ممکن‌ است‌ احساس‌ ضرر کند،زیرا مجبور است‌ بطور موقت‌ سود را از خود دور کند اما در اصل‌ او ضرر نکرده‌ است‌ بلکه‌ به‌ موجودی‌ سپرده‌های‌ اخلاقی‌ خویش‌ افزوده‌ است‌. برای‌ مثال‌ کسی‌ که‌ دروغ‌ می‌گوید،بطور موقت‌ چه‌ بسا به‌ سودش‌ تمام‌ شود،اما او در حال‌ برداشت‌ از سپرده‌های‌ اخلاقی‌ خود است‌. با گذشت‌ زمان‌ وقتی‌ سپرده‌های‌ اخلاقی‌ او از دست‌ رفت‌،تازه‌ مشکلات‌ او آغاز می‌شود و سبب‌ خواهدشد رضایتمندی‌ درونی‌ خویش‌ را از دست‌ بدهد و دریای‌ آرامش‌ درونی‌ او دچار تلاطم‌ شود و آرام‌آرام‌ فاصله‌ شخصیت‌ درونی‌ او با آنچه‌ در ظاهر به‌ نمایش‌ می‌گذارد،بیشتر می‌شود زیرا فرد در تلاش‌ است‌ تا نشان‌ دهد دارای‌ سپرده‌های‌ اخلاقی‌ فراوان‌ است‌ و همین‌ موضوع‌ باعث‌ می‌شود که‌ او برای‌ تطبیق‌ دادن‌ این‌ دو شخصیت‌،انرژی‌ فروانی‌ را به‌ هدر دهد و لذا شرایط‌ درونی‌ انسان‌ برای‌ تفکر کردن‌ نامساعد شود.
    ارنست‌ دیمنه‌،بیان‌ می‌کند «اگر می‌خواهید چیزی‌ اصیل‌ خلق‌ کنید،خودتان‌ باشید.»
    کاهش‌ سپرده‌گذاریهای‌ اخلاقی‌ در جامعه‌ سبب‌ می‌شود که‌ زمینه‌ برای‌ گسسته‌ شدن‌ روابط‌ اجتماعی‌ گسترش‌ یابد و با سست‌ شدن‌ پیوندهای‌ اجتماعی‌،شرایط‌ لازم‌ برای‌ بروز خلاقیت‌ در جامعه‌ سخت‌تر می‌شود. زیرا فرصتی‌ برای‌ تفکر کرن‌ وجود نخواهدداشت‌.
    حال‌ این‌ سوؤال‌ در ذهن‌ ما ایجاد می‌شود که‌ در چه‌ شرایطی‌،ما در حال‌ سپرده‌گذاری‌ اخلاقی‌ هستیم‌ و در چه‌ شرایطی‌ در حال‌ برداشت‌ از حساب‌ بانکی‌ اخلاقی‌ خود هستیم‌ . توجه‌ به‌ موارد زیر می‌تواند در این‌ خصوص‌ به‌ ما کمک‌ کند.
    ● سپرده‌گذاری‌اخلاقی
    عبارت‌ است‌ از:
    ▪ «راست‌گویی‌»،
    ▪ «عطوفت‌ و مهربانی‌ و احترام‌ به‌ دیگران‌ و رعایت‌ ادب‌ در برخورد با دیگران‌»،
    ▪ «وفاداری‌ به‌ دوستان‌ و آشنایان‌ و حفظ‌ آبروی‌ آنان‌»،
    ▪ «رعایت‌ حقوق‌ دیگران‌»،
    ▪ «بیان‌ گفتار با عمل‌»،
    ▪ «قبول‌ مسوولیت‌ همراه‌ با توانایی‌»،
    ▪ «در برابر خطای‌ دیگران‌ گذشت‌ کردن‌»،
    ▪ «امانت‌داری‌»،
    ▪ «پایبندی‌ به‌ عهد و وفا»،
    ▪ «پذیرش‌ اشتباه‌ خود»،
    ▪ «رازداری‌»،
    ▪ «کمک‌ به‌ دیگران‌ و آموزش‌ آنان‌ جهت‌ خوداتکا شدن‌ بدون‌ چشمداشت‌»،
    ▪ «نظم‌ و انضباط‌ در امور»،
    ▪ «احترام‌ به‌ شخصیت‌ خود و حفظ‌ آن‌»و
    ▪ «پاکیزگی‌ و آراستگی‌»،
    ● برداشت‌ از سپرده‌گذاری‌ اخلاقی‌
    ▪ «دروغگویی‌»،
    ▪ «بداخلاقی‌ و انجام‌ رفتارهای‌ بی‌ادبانه‌ و گستاخانه‌ و تحقیر دیگران‌»،
    ▪ «غیبت‌، تهمت‌، بدگویی‌ درباره‌ دوستان‌ و آشنایان‌»،
    ▪ «پایمال‌ کردن‌ حقوق‌ دیگران‌»،
    ▪ «بیان‌ گفتار بدون‌ عمل‌»،
    ▪ «بدون‌ توانایی‌ قبول‌ مسوولیت‌ کردن‌»،
    ▪ «انتقام‌جویی‌ کردن‌، اشتباه‌ گذشته‌ سایرین‌ را به‌ رخشان‌ کشیدن‌ و موجبات‌ رنجش‌ آنان‌ را فراهم‌ آوردن‌»،
    ▪ «خیانت‌ در امانت‌»،
    ▪ «شکستن‌ قول‌ و زیر پا گذاشتن‌ عهد و وفا»،
    ▪ «گناه‌ اشتباه‌ خود را به‌ گردن‌ دیگران‌ انداختن‌»،
    ▪ «افشای‌ راز دیگران‌»،
    ▪ «دیگران‌ را به‌ هنگام‌ سختی‌ رها کردن‌»،
    ▪ «بی‌نظمی‌ و درهم‌ ریختگی‌ در امور»،
    ▪ «بی‌احترامی‌ به‌ شخصیت‌ خود» و
    ▪ «ژولیدگی‌ و غیرآراسته‌ بودن‌».
    اگر سپرده‌گذاریهای‌ اخلاقی‌ در یک‌ جامعه‌ افزایش‌ یابد به‌ مرور، آرامش‌، محبت‌، خوش‌بینی‌ و احساس‌ رضایتمندی‌ درونی‌ به‌ همراه‌ امنیت‌ در جامعه‌ توسعه‌ می‌یابد. همدلی‌ و همبستگی‌های‌ اجتماعی‌ در بین‌ اعضای‌ جامعه‌ رشد می‌یابد و انسانها با دیدن‌ یکدیگر، به‌ آرامش‌ و شادمانی‌ درونی‌ می‌رسند و زمینه‌ برای‌ تفکر کردن‌ مهیا می‌شود. زیرا انسانها در آرامش‌ فرصت‌ می‌یابند تفکر کنند و برعکس‌ هنگامی‌ که‌ سپرده‌گذاریهای‌ اخلاقی‌ کاهش‌ یافته‌ و در عوض‌ برداشت‌های‌ اخلاقی‌ افزایش‌ می‌یابد، روز به‌ روز آسیب‌های‌ اجتماعی‌ گسترش‌ یافته‌ و شرایط‌ جامعه‌ به‌ سوی‌ نابسامانیهای‌ اجتماعی‌ و عدم‌ امنیت‌ فراهم‌ می‌شود و بدبینی‌ و نارضایتی‌ همچون‌ ابرهای‌ سیاه‌ بر بالای‌ سر مردمان‌ سایه‌ می‌افکند و مرغان‌ غم‌ بر سر انسانها آشیانه‌ می‌کنند. آنچنان‌ که‌ هیچ‌ شادی‌، دل‌ آنان‌ را شاد نمی‌کند. انسانها از کنار یکدیگر بودن‌ به‌ آرامش‌ نمی‌رسند و رفتارها، ریاکارانه‌ و غیرصادقانه‌ می‌شود و شرایط‌ برای‌ آسیب‌های‌ اجتماعی‌ نظیر جرم‌ و جنایت‌، اعتیاد، فحشا و خودکشی‌، متلاشی‌ شدن‌ خانواده‌ها و نظیر اینها مهیا می‌شود.
    در چنین‌ جامعه‌یی‌ دیگر نمی‌توان‌ شاهد بروز خلاقیت‌ها بود و انسانها درگرداب‌ بدبختی‌ فرو می‌روند.
    ما انسانها مجبوریم‌ با سپرده‌گذاریهای‌ اخلاقی‌ شرایط‌ لازم‌ را برای‌ گسترش‌ خلاقیت‌ و نوآوری‌ در جامعه‌ فراهم‌ کنیم‌ تا از این‌ طریق‌ بتوان‌ انرژی‌ فراوانی‌ که‌ در وجود انسانها وجود دارد رها کرده‌ و در راه‌ سازندگی‌ به‌ کار گرفت‌.

  4. 3 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #1003

    پيش فرض

    احساس خود ارزشمندی :: - روانشناسی شخصیت ,

    نظریه پردازان شخصیت، همگی بر این عقیده اند که داشتن خود ارزشمندی نقش اساسی در رشد سالم شخص دارد و اظهار می دارند که زندگی سالم روانی تنها در سایه احساس ارزش خود مثبت شکل می گیرد.
    خود ارزشمندی تجربه توانا بودن برای مقابله با مسائل اساسی زندگی و احساس شایستگی و خودباوری است. خود ارزشمندی از دو مقوله تشکیل یافته:


    1 ) احساس کارآمدی شخص:
    به معنای اعتماد به عملکردهای ذهنی و توانایی های خود برای فکر کردن، یاد گرفتن، قضاوت کردن، انتخاب کردن و تصمیم گرفتن و مهم تر از همه به معنای مقابله و غلبه بر مسائل و مشکلات متعدد و مختلف زندگی و کنترل خود است.
    ۲) احترام به خود:
    به معنای باور داشتن حق خود برای زندگی کردن و خوشحال بودن و فراتر از آن باور داشتن خود برای ابراز ایده ها، احساسات، خواسته ها، نیازها و سزاوار بودن برای رسیدن به هدف و موفقیت است و خود را شایسته محبت و احترام دیگران دانستن است.
    اینکه گفته می شود احساس با ارزش بودن نیاز اساسی هر انسانی است بدین معناست که خود ارزشمندی نقش حیاتی در فرآیند زندگی ایفا می کند و در حقیقت برای بقا و زیستن ضروری است. به نظر راجرز تصویر خویشتن رشد یافته، انسان را به سوی سازگاری با جهان بیرون سوق می دهد.
    خود ارزشمندی در واقع به منزله سیستم خودآگاهی ایمن عمل می کند و مقاومت، قدرت و توانایی لازم را برای بازسازی ایجاد می کند و بدون آن رشد روانی فرد مختل می شود و زمانی که احساس خود ارزشمندی پایین است:
    - قدرت مقابله و میزان انعطاف پذیری شخص در برابر مشکلات و سختی ها کاهش می یابد.
    - شخص دچار آشفتگی، اضطراب و پریشانی می شود.
    - شخص خود را درمانده و شکست خورده می پندارد.
    - شخص بیشتر می خواهد از غم و اندوه اجتناب کند تا بخواهد شادی و نشاط را تجربه کند.
    - موارد منفی بیشتر از موارد مثبت بر فرد حکمرانی و تسلط دارد.
    - پیشرفت آنها کمتر از حد واقعی شان است.
    - قادر نیستند از موفقیت خود خوشحال شوند و رضایت درونی به دست آورند.
    - نسبت به احساسات و افکار خود تردید و از ابراز آن ترس دارند.
    - تمایل چندانی برای تعامل با دیگران ندارند و گاه آن را خصمانه تلقی می کنند.
    بنا به نظر کوپراسمیت احساس خود ارزشمندی ارزشیابی و قضاوتی شخصی است از شایستگی خود که ویژگی عامل شخصیت است نه یک نگرش لحظه ای برای موقعیت های خاص. به نظر وی والدین مهم ترین عامل رشد احساس خود ارزشمندی سالم در کودکان و نوجوانان هستند.
    والدین می بایست اصول ذیل را در رفتار با کودکان و نوجوانان جهت رشد خودارزشمندی رعایت کنند:
    ۱) فرزندان را با عشق و احترام بزرگ کنند و این احساس را در آنها ایجاد کنند که به اندازه کافی خوب و قابل قبول هستند.
    ۲) در محیطی حمایت کننده نقش های مناسب و قابل اجرا را به آنها محول کنند.
    ۳) از آنها متناسب با توانایی هایشان انتظار و توقع داشته باشند.
    ۴) آنها را دچار تناقض نسازند.
    ۵) برای کنترل آنها به رفتارهایی نظیر مسخره کردن، ایجاد احساس گناه، تحقیر کردن و سو»رفتار جسمی متوسل نشوند.
    ۶) از هر فرصتی استفاده کنند تا به آنها نشان دهند که به شایستگی و خوب بودنشان اعتقاد دارند.
    ۷) آنها را برای آشکار ساختن احساسات غیرقابل قبول مجازات نکنند.
    ۸) توانایی خویشتن داری را در آنها پرورش دهند.
    ۹) آنها را به اندازه ای حمایت و محافظت کنند که یادگیری و اعتماد به نفسشان خدشه دار نگردد.
    ۱۰) احساسات و افکار آنها را ارزشمند و با اهمیت تلقی کنند.

  6. 3 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #1004

    پيش فرض

    چه غذاهایی شما را خوش اخلاق می کنند؟

    حتماً برای شما هم پیش آمده که بعد از صرف غذای مورد علاقه تان، احساس آرامش و نشاط کنید و حتماً با شرایط استرس زا مواجه شده اید و در این شرایط ناخودآگاه به سمت مواد خوراکی رفته اید، تا به این طریق، استرس را از خود دور کنید.
    فکر می کنید مواد غذایی به خلق و خو هم ربط داشته باشند؟ به نظر کارشناسان تغذیه، اگر بدن شما از نظر شیمیایی و ترکیبات طبیعی خود متعادل باشد، خلق و رفتار شما هم متعادل می شود. عوامل زیادی می توانند تعادل بدن شما را به هم بزنند. به عنوان مثال، بسیاری از زنان دچار کم خونی هستند. این مساله باعث افسردگی و خستگی زودرس می شود، یا افراد سالمند معمولا با کمبود ویتامین های گروه B مواجهند، که روی سیستم عصبی و رفتاری بسیار موثر است. در افرادی که به طور منظم و سر وقت غذا نمی خورند، قند خون دائماً در حال تغییر است و ثبات لازم را ندارد و همین مسأله روی قدرت تفکر و تمرکز و در نتیجه خلق و خو تأثیر می گذارد. بعضی مردم هم به بعضی مواد شیمیایی موجود در غذا حساسیت دارند که حین مصرف این مواد غذایی خاص، خلق و خوی آن ها دچار مشکل می شود. در مطالعه ای که روی 200 نفر از مردم انگلستان انجام شد، تاثیر غذا بر سلامت ذهنی و روانی افراد، مورد مطالعه قرار گرفت.

    به این افراد توصیه شد مصرف غذاهایی را که برای خلق و خو استرس زا هستند، قطع کنند و همزمان مقدار غذاهایی را که از ذهن و خلق فرد حمایت می کنند افزایش دهند. مواد غذایی که برای خلق فرد، استرس زا محسوب می شوند، شامل شکر، کافئین (موجود در قهوه) و شکلات (در صورت مصرف بیش از حد) است، در حالی که می توان برای مواد غذایی حمایت کننده خلق و خو به آب، سبزی، میوه و ماهی اشاره کرد. 88 درصد افرادی که از رژیم های غذایی حمایت کننده خلق و خو استفاده کردند، از نظر ذهنی و روانی، وضعیت بهتری پیدا کردند. 26 درصد آن ها اظهار کردند تغییر خلق و خو در آن ها کمتر شده است. در 26 درصد دیگر تعداد حملات پانیک (هراس) و اضطراب کمتر شده بود و 24 درصد دیگر عنوان کردند کمتر دچار حالت افسردگی شده اند.
    گروه عظیمی از مواد شیمیایی موجود در مغز که خلقیات را کنترل می کنند نوروترانسمیتر (میانجی عصبی) نام دارند. معروف ترین آن ها سروتونین است که به عنوان ماده شادی آور به حساب می آید. این مواد شیمیایی تعیین می کنند که آیا شما احساس خوبی دارید یا خیر، کاملا پرانرژی هستید یا کاملا خسته اید، تحریک پذیرید و کلافه به نظر می رسید یا نه. این مواد شیمیایی موجود در مغز که کاملا حیاتی هستند برای این که عملکرد طبیعی داشته باشند به انرژی نیاز دارند و مغز یکی از معدود نواحی بدن است که برای تامین انرژی خود، کاملا و فقط به گلوکز وابسته است. گلوکز در شکر، قند و بسیاری مواد دیگر وجود دارد. متخصصان معتقدند اگر سطح گلوکز خون (قند خون)، تمام طول روز در شرایط پایداری باقی بماند و نوسان نداشته باشد، بتدریج مغز را تغذیه می کند و مشکلی پیش نمی آید.
    برای این که قند خون حالت پایداری پیدا کند، باید از کربوهیدرات هایی استفاده کرد که قند خون را ناگهان بالا نمی برند. این کربوهیدرات ها در نان حاوی غلات، لوبیا، غلات کامل، سویا، سیب، هلو و سایر میوه ها وجود دارند. موادی مثل کیک، چای، چیپس، شکلات و شیرینی، قند خون را سریعا افزایش می دهند. در نتیجه بدن شما ناچار می شود برای ورود این قندها به درون سلول یا ذخیره کردن آن ها به طور ناگهانی و به شدت، هورمون انسولین ترشح کند و تعادل طبیعی سیستم کنترل کننده قند خون بر هم می خورد.
    • سعی کنید قند خونتان در شرایطی پایدار حفظ شود، نگذارید قند خون دچار نوسانات شدید شود. برای این کار باید در فواصل غذایی حتماً از میان وعده های غذایی استفاده کنید و هر چهار ساعت یکبار از تنقلاتی سالم استفاده کنید. توصیه می شود از تنقلاتی مثل خشکبار، آجیل، میوه و سبزی استفاده شود.
    • مقدار آب مصرفی شما باید کافی و متعادل باشد. این مقدار به فعالیت روزانه و درجه حرارت هوا نیز بستگی دارد. هر چه فعالیت بیشتر باشد و هوا گرمتر، مقدار آب مصرفی باید بیشتر شود. یادتان باشد هیچ نوشیدنی ای جای آب را نمی گیرد. پس از آن غافل نشوید.
    • روزی 20 دقیقه ورزش کنید؛ زیرا روزی 20 دقیقه ورزش، خلق را تقویت می کند. البته اگر می خواهید چربی های اضافی را آب کنید، باید نیم ساعت دیگر هم به ورزش ادامه دهید.
    • هیچ وقت سراغ رژیم های لاغری که ناگهانی و سریع وزن کم می کنند نروید. کاهش وزن ناگهانی شما را کاملا عصبی و بداخلاق می کند.
    • چربی در حد متعادل اثر ضد افسردگی دارد. به جای چربی های خالص از چربی های غیر اشباع ساده و پیچیده، روغن های گیاهی و روغن ماهی استفاده کنید، زیرا این چربی ها حاوی امگا-3 هستند که بسیار مفید است.
    • از شیر و گوشت بوقلمون استفاده کنید، زیرا حاوی تریپتوفان است. تریپتوفان اسید آمینه ای است که باعث می شود قند خون در دسترس نوروترانسمیترها قرار گیرد. برای این که جذب تریپتوفان این مواد بیشتر باشد، کمی کربوهیدرات (مثل: نان، برنج، خرما و ...) همراه با آن ها مصرف کنید.
    • حتماً صبحانه میل کنید و اصلاً از خوردن آن صرف نظر نکنید.
    • وقتی به فروشگاهی می روید، بیشتر سراغ میوه و سبزی بروید، نه شیرینی و کیک و شکلات.
    • سعی کنید از مصرف غذاهایی که داخل سلفون پیچیده شده اند، اجتناب کنید.
    • مصرف قهوه و نوشابه های گازدار را محدود کنید.
    • هیچ وقت یک گروه از مواد غذایی را از رژیم خود حذف نکنید؛ مثلا به طور کل نان و برنج را از رژیم غذایی خود حذف نکنید، بلکه مصرف آن ها را به حد تعادل برسانید.
    در تحقیقاتی که اخیراً انجام گرفته مشخص شده است در شرایط استرس و خستگی، زنان بیش از مردان سراغ تنقلات می روند و بیش از حد از آن ها استفاده می کنند. بررسی ها نشان داده است زنانی که با اصوات بلند مواجه اند یا کارهای سخت و طاقت فرسا دارند نسبت به مردان، بیشتر به سمت غذاهایی مثل شکلات، چیپس و پنیر روی می آورند. همین بررسی ها نشان داده است مردان و زنان در دورانی که استرس دارند، بیشتر می خورند. در طول روز شرایطی پیش می آید که برای فرد ایجاد استرس و تنش می کند، در این شرایط اکثر افراد به خوردن روی می آورند، تا این استرس را برطرف کنند؛ حتی زنانی که به کارهای سخت مشغولند، در تعطیلات آخر هفته بیشتر می خورند.
    در یک مطالعه 29 مرد و 34 زن 18 تا 45 سال مورد بررسی قرار گرفتند و به 3 گروه تقسیم شدند و از آن ها درخواست شد به حل مسائل ریاضی و هندسه مشغول شوند. در گروه اول، یک بلندگو نزدیک آن ها گذاشته شد، که صدای بسیار بلندی تولید می کرد، به حدی که آن ها به سختی می توانستند مسائل ریاضی را حل کنند و البته اعضای این گروه با آن که کلید کنترل صدا در دسترس آن ها بود، به هیچ وجه قادر نبودند صدا را قطع کنند و باید آن را تحمل می کردند. در گروه دوم، همه شرایط مثل گروه اول بود، با این تفاوت که اعضای این گروه اصلاً نمی دانستند کلید قطع و کنترل صدا کجاست و برای گروه سوم اصل صدایی پخش نمی شد. بعد از اتمام حل مسائل ریاضی از افراددرخواست شد برای 12 دقیقه در اتاقک هایی بنشینند و قبل از شروع مرحله بعدی تنقلاتی مثل چیپس، شکلات، ژله، پفک و غیره را میل کنند. بررسی ها نشان داد افراد گروه اول از همه بیشتر تنقلات خوردند و در این میان، زنها بسیار بیشتر از مردها پرخوری کرده بودند.
    محققان معتقدند افراد برای پرت کردن ذهن خود از حالاتی که باعث خستگی و استرس شده، به خوردن روی می آورند و این مسأله در زنان بسیار بیشتر است که گمان می رود به دلیل آسیب پذیرتر بودن و حساس تر بودن آن ها باشد.

  8. 3 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #1005

    پيش فرض

    عمده‌ترین دلایل افت تحصیلی
    عمده‌ترین دلایل افت تحصیلی

    ۱) عوامل فردی: شامل هوش، توجه و دقت، انگیزه و هیجانات و آشفتگی‌های عاطفی و نارسایی‌های جسمی.
    ۲) عوامل خانوادگی: شامل روابط خانوادگی، فقر مالی و اقتصادی، فقر فرهنگی والدین، فقدان والدین یا والد.
    ۳) علل آموزشی مدرسه: شامل شیوه تدریس معلم، برنامه درسی مدرسه، پیشداوری معلم، شرایط فیزیکی کلاس، ارزیابی‌های نادرست معلمان از عملکرد دانش‌آموزان، پایین بودن نسبت معلم دانش‌آموزان، کمبود معلم مجرب، آموزش‌دیده و علاقه‌مند به تدریس و تحت پوشش قرار نگرفتن دانش‌آموزان واجب‌التعلیم.
    ● ارائه راهکارهای کاهش افت تحصیلی
    افت تحصیلی موضوعی غیرقابل حل نیست، اما حل آن هم یک‌باره و ناگهانی و با شیوه‌های آنی میسر نیست. برای مقابله با این پدیده، به برنامه‌ریزی‌های درازمدت و زیربنایی احتیاج است که بر اساس واقعیت‌های اجتماعی باشند و ضمانت اجرایی به عنوان یکی از اصول برنامه‌ریزی آموزشی را داشته باشند.
    الف) برنامه‌های درازمدت یا بنیادی: این برنامه‌ها تدابیر زیربنایی است که یک سیاست کلی را در نظام آموزشی می‌طلبد. برخی از جزئیات این روش‌ها عبارتند از:
    ۱) تجدیدنظر در نظام ارزشیابی.
    ۲) کاهش تعداد دانش‌آموزان هر کلاس.
    ۳) ارزیابی هوشی دانش‌آموزان قبل از دبستان.
    ۴) فراهم کردن امکانات آموزش و پرورش.
    ب) برنامه‌های کوتاه‌مدت: جزئیات این برنامه‌ها به شرح زیر است:
    ۱) تهیه به موقع کتاب‌های درسی و فراهم آوردن وسایل کمک آموزشی.
    ۲) همکاری نزدیک اولیای مدرسه و والدین.
    ۳) ارزیابی عملکرد معلمان و تشویق معلمان کارآمد.
    ۴) تقویت انگیزه‌های درونی دانش‌آموزان.
    همچنین تغییر در نگرش‌های آموزشی معلمان، تغییر در سبک‌های مدیریت مدارس، نوآوری در روش تدریس، اصلاح فرآیند یاددهی – یادگیری و توجه به مشارکت مردمی می‌تواند در کاهش مسائل آموزش و پرورش به ویژه افت تحصیلی مثمرثمر باشد بهره‌گیری از مطالعات تطبیقی یعنی استفاده از تجربیات سایر کشورها در این زمینه می‌تواند موثر باشد.
    به عنوان مثال در هند راه‌های زیر را به کار برده‌اند:
    ۱) روش‌های موثر تدریس عرضه گردید.
    ۲) بازآموزی معلمان آغاز شد.
    ۳) بین والدین و معلمان رابطه نزدیک‌تر ایجاد شد.
    در کشور پاکستان بیشتر روی بازآموزی‌ها تاکید شده و بازآموزی معلمان را سرلوحه کار خود قرار داده‌اند و معتقدند که این کار باید شامل آموزش مهارت‌های تدریس، بازنگری محتوای دروس و آموزش مهارت‌هایی باشد که انگیزه دانش‌آموزان را به درس و تحصیل بیشتر کند.
    همچنین برای کاهش افت تحصیلی علاوه بر راه‌های درون سازمانی به راه‌های برون سازمانی نیز نیاز است. مثلا کاهش علایق افراد به تحصیلات به ویژه در پسران، به خاطر نبود بازار کار مناسب و شایسته برای دانش‌آموختگان است که این مهم عامل جدی در کاهش انگیزش تحصیلی در آنها می‌شود، به طوری که نابرابری‌های آموزشی در شهر و روستا و نیز نابرابری‌های جنسیتی (دختران در مقابل پسران) در تحصیلات عالیه که در یک دهه اخیر بر عکس چند دهه قبل در نظام آموزش و پرورش و نظام آموزش عالی کشور ما رخ داده است، به دلیل عدم تطابق نیازهای بازار کار به تخصص فارغ‌التحصیلان مدارس و دانش‌آموختگان دانشگاه‌هاست.
    ● خسارت‌های ناشی از افت تحصیلی
    ۱) هزینه‌های تحمیل شده به دولت که شامل:
    ▪ اتلاف هزینه‌های جاری اداره موسسات آموزشی توسط دولت.
    ▪ اتلاف سرمایه‌گذاری‌های ثابت، برای احداث و تجهیز فضاهای آموزشی و پرورشی.
    ۲) هزینه‌های تحمیل شده بر خانواده شامل:
    ▪ اتلاف هزینه‌های مستقیم خانواده مثل پرداخت حق ثبت‌نام، هزینه لوازم‌التحریر.
    ▪ اتلاف هزینه‌های حمل و نقل، ارتباطات برای رفت و آمد دانش‌آموزان به مدرسه.
    ۳) خسارت‌های وارده به دانش‌آموزان شکست‌خورده شامل:
    ▪ هزینه فرصت از دست رفته بر اثر دیرتر راه یافتن به بازار کار.
    ▪ خسارت‌های دیگری که بر فرد وارد می‌شود مثل هزینه واقعی سرخوردگی، احساس حقارت و بی‌کفایتی و خودپنداری منفی.
    به نظر می‌رسد که بعد روانی اجتماعی خسارت‌ها که به دانش‌آموزان و خانواده آنها وارد می‌شود، به مراتب ضربات روانی جدی‌تری نسبت به بعد مادی خانواده بر فرد تحمیل می‌کند و متاسفانه جبران زخم‌های شکست تحصیلی به کندی انجام می‌شود.
    ● نتیجه‌گیری
    مسئله افت تحصیلی به عنوان قدیمی‌ترین و بحث‌انگیزترین مسئله آموزش و پرورش ایران در دهه‌های اخیر بوده است که فاصله بین وضعیت علمی موجود فراگیران با وضعیت مورد انتظار آنها از حد معقول و مقبول آن فراتر رفته است و منجر به خسارت‌های اقتصادی، روانی و اجتماعی گردیده است.
    تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد در کشور ما شکست تحصیلی زیاد و پرحجم بوده و از همان سال اول ابتدایی گریبانگیر برخی از دانش‌آموزان می‌شود. تحلیل‌های آماری نشان می‌دهند که این پدیده در ایران نیز همانند سایر جوامع گزینشی بوده و همه طبقات به یک نسبت با آن مواجه نیستند. این امر در مناطق محروم و روستایی و در میان حاشیه‌نشینان شهرها بسیار عمیق‌تر است.
    متاسفانه گهگاه در ارائه آمار و ارقام، دقت لازم صورت نمی‌گیرد تا میزان و حجم واقعی معضلات آموزشی و فرهنگی مشخص گردد. وقتی در مواردی مانند مسئله بیسوادی آمار متفاوتی از ۲۲ تا ۳۲ درصد ارائه می‌شود، چگونه انتظار داریم برنامه‌ریزی درستی در این مورد بنماییم. متاسفانه بدتر از این، پاک کردن صورت مسئله، به جای حل مسئله در بحث افت تحصیلی قابل تامل است. یعنی به جای مردودی و تجدیدی، اجازه تکرار امتحان در نوبت‌های متوالی را به معنی کاهش افت تحصیلی بیان می‌کنند.
    شناخت علل فردی، اجتماعی از یک طرف و علل ساختاری و آموزشی نظام تعلیم و تربیت از طرف دیگر مسائل را پیچیده‌تر کرد ه است. بدین منظور برای کاهش افت تحصیلی می‌توان از تغییر و نوآوری آموزش در عرصه تربیت هنر، نظام ارزشیابی، روش‌های تدریس، مشارکت اولیا، و سبک‌های مدیریتی مدارس استفاده کرد.

  10. این کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #1006

    پيش فرض

    علل و راه های مقابله با اضطراب امتحانات
    علل و راه های مقابله با اضطراب امتحانات

    آیا شما هم از آنهایی هستید که وقتی نزدیک امتحان ها می شود دچار اضطراب می شوید؟ اگر این طور است شاید باید نگاه خود را به مساله امتحانات تغییر بدهید. برای این کار باید به این مساله درست نگاه کنید. ارزش آزمون یا امتحان را از نظر نمره درسی درنظر بگیرید. سعی کنید نمره فعلی خودتان را در درس موردنظر ارزیابی کنید و فکر کنید برای اینکه به هدف تعیین شده خودتان برسید باید چه نمره ای بگیرید. فرض کنید حداقل باز هم همان نمره ای را می گیرید که تا به حال از این درس می گرفته اید. حساب کنید چقدر باید کار کنید تا به نمره دلخواهتان برسید. تصور کنید اگر باز هم نمره کنونی تان تکرار شود پس از امتحان در چه جایگاهی خواهید بود. بعضی امتحان ها ارزش کمتری نسبت به کل دروس دارند و ممکن است نیازی به کار سخت برای آنها نباشد در حالی که بعضی امتحان ها ارزش بیشتری برای شخص شما دارند و لازم است به همین میزان برای آن وقت، دقت و خودآزمایی بیشتری به کار ببرید. بعضی دانش آموزان و دانشجویان بعد از اینکه نمره کنونی خود را محاسبه کردند درمی یابند عملکردشان بهتر از آنی است که فکر می کردند. بعضی ها هدف معینی از نظر نمره دارند که باعث می شود تمرکز بیشتری در درس خواندن داشته باشند. به هر حال به یاد داشته باشید آزمون و امتحان نشان می دهد شما تا چه اندازه درس را یاد گرفته اید و نمره ای که می گیرید به هیچ وجه نشان دهنده ارزش شما نیست.
    ▪ برای غلبه بر اضطراب نکات زیر را در نظر داشته باشید؛
    ۱) بدانید که چه می دانید. بیشتر اضطراب امتحان از ترس ناشی از عملکرد ضعیف می آید. اگر پیش از آزمون به اندازه کافی از خودتان امتحان بگیرید و با علم به میزان آگاهی خودتان به جلسه امتحان بروید حتماً اضطراب تان کمتر می شود.
    ۲) بدانید که موقع امتحان مقداری اضطراب طبیعی است. بعضی کارشناسان عقیده دارند مقداری اضطراب باعث می شود فرآیند تمرکز تسهیل بشود و فرد هوشیارتر باشد اما هنگامی که اضطراب جلوی عملکردتان را بگیرد باید فکری به حالش بکنید. اگر اضطراب تان بسیار زیاد و همراه با سردرد، تهوع، احساس یأس، لرزش یا فراموشی بود باید به روانشناس مراجعه کنید.
    ۳) نشانه های اضطراب و تشویش ممکن است با تغییر جدی در عادات خواب و خوراک بدتر شوند در عوض این نشانه ها با فعالیت های بدنی نظیر پیاده روی یا شنا کاهش می یابند.
    ۴) کوتاه کردن زمان های درس خواندن به دوره های یک یا نیم ساعته و زنگ تفریح دادن به خود بین دوره ها بهره وری را بالا می برد و استراحت لازم را تامین می کند. چند دقیقه استراحت فرصتی برای استراحت بدن و تمرکز روی مقدار مناسبی از اطلاعات است و باعث می شود پیشرفت منظمی داشته باشید.
    ۵) اگر وقت تان کم است ممکن است عمده زمان درس خواندن را صرف قسمت هایی کنید که بلد نیستید. به این ترتیب مطالب درسی بیشتری را به ذهن می سپارید. اما بعضی ها با این روش بیشتر دچار اضطراب می شوند.
    ۶) از هم کلاسی های مضطرب دوری کنید. شاید این کار کمی سخت یا غیراخلاقی به نظر برسد اما معمولاً آدم در تماس با افراد مضطرب بیشتر دچار اضطراب می شود. معمولاً این افراد مضطرب نزدیک در سالن امتحان می ایستند و درست پیش از شروع امتحان سعی دارند اطلاعات بیشتری به ذهن بسپارند. شاید هم خود شما یکی از همین افراد باشید پس بدانید که این کار در بدترین زمان ممکن اضطراب شما را افزایش می دهد. سعی کنید اضطراب سرگردان را به خود جذب نکنید. اگر مرور درس ها درست پیش از امتحان برایتان مفید است این کار را دور از سالن امتحانات انجام بدهید.
    ۷) جمله های منفی نظیر این را به خود نگویید؛ « حتماً مردود می شوم چون خیلی کودن هستم.» حتی اگر چنین جمله ای حقیقت نداشته باشد فکر کردن به آن یا به زبان آوردنش روی رفتار و ذهنیت شما تاثیر می گذارد. تفکر منفی توانایی عملکرد استاندارد در امتحان را کاهش می دهد. به جای جملات منفی به خود بگویید؛ «من در طول سال خوب درس خوانده ام و نمرات رضایت بخشی داشتم و در این امتحان هم موفق خواهم شد.» با این کار حس اعتماد به نفس تان تقویت می شود و اضطراب تان کاهش می یابد.
    ۸) توجه تان را به کاری که می کنید معطوف کنید یعنی بر درس خواندن یا پاسخ به سوالات امتحانی متمرکز شوید و به شرایط بدی که ممکن است پیش بیاید فکر نکنید مثلاً به این فکر نکنید که بعداً شغلی پیدا نمی کنید یا بدبخت می شوید. این فکرها اضطراب را افزایش می دهند.
    ● موقع امتحان
    بعضی دانش آموزان یا دانشجویان فقط هنگام پاسخ به سوالات امتحان اضطراب دارند.
    ▪ برای غلبه بر این نوع اضطراب نکات زیر را به یاد داشته باشید؛
    ۱) نگاهی به کل سوالات بیندازید تا بفهمید می توانید کدام سوال ها را به راحتی پاسخ بدهید و اول همان ها را انجام بدهید. به این ترتیب اعتمادبه نفس بیشتری پیدا می کنید و مطمئن هستید که از پاسخ به هیچ سوال آسانی بازنمانده اید.
    ۲) وقت خود را درست تنظیم کنید و براساس نمره هر سوال برای آن وقت بگذارید. البته زیادی هم سختگیری نکنید و اگر لازم بود برای بعضی سوال ها بیشتر وقت بگذارید. با این روش حس پیشروی را تجربه می کنید. باید به گذشت زمان توجه کنید تا فرصت داشته باشید به همه پرسش ها پاسخ بدهید. به یاد داشته باشید بهتر است به همه سوال ها ۷۵ درصد پاسخ بدهید تا اینکه به نصف سوال ها پاسخ کامل بدهید.
    ۳) استراحت های بسیار کوتاه در فواصل معین در طول آزمون برای بعضی ها مفید است. در این استراحت ها چشمان خود را ببندید، دست های خود را شل کنید و نفس عمیق بکشید. ۳۰ ثانیه استراحت به این روش باعث کاهش چشمگیر اضطراب شما می شود.
    ۴) در تمام مدت امتحان به پاسخ گویی به پرسش ها توجه داشته باشید نه به نتیجه امتحان.

  12. 2 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #1007

    پيش فرض

    علل میل به تقلب در کودکان
    علل میل به تقلب در کودکان

    یکی از مسائل مهم مورد بحث و مورد ابتلای مدارس و خانواده‌ها، مسأله تقلب کردن کودکان است. تقلب موضوعی است که در آن کودک شدیداً تحت فشار اطرافیان، قرار می‌گیرد. زمانی هم ممکن است موانع و برخوردها با کودک به‌گونه‌ای باشند که طفل از این صدمات و فشارها آسیب‌دیده و یا سر از انحراف و لغزش درآورد.
    تقلب چیست؟ تقلب رفتاری است غیرصادقانه، طی طریقی است به غیر از شیوه شرافتمندانه، و رسیدن به واقعیت و حقیقتی است غیر از طریق مشروع و نشان دادن خود با چهره‌ای وارونه و غیرصحیح. تقلب نوعی دزدی است، منتها دزدی در مال نیست، بلکه دزدی رتبت و مقام و موقعیت و از این قبیل است. بر اثر آن آدمی سعی دارد چیزی را از آن خود کند که شرعاً یا عرفاً از آن او نیست و در تملک آن موقعیت و مقام راه شرافتمندانه را طی نمی‌کند. تقلب در حقیقت کوتاهترین راهی است که آدمی برای طریق و رسیدن به مقصود خود انتخاب می‌کند و سعی دارد با میان‌بُر زدن به جایی برسد که دیگران در سایه کوشش‌ها و تلاش‌های مداوم بدان‌جا می‌رسند.
    کودکان دیگر در سایه درس خواندن و رنج بردن به قبولی می‌رسند و او بدون کار و تلاش و زحمت. اساس موضوع این است که برخی از افراد در عین تنبلی و در عین احساس عقب‌ماندگی ظرفیت تحمل محرومیت را ندارند و می‌خواهند هرچه زودتر و سریعتر به درجه و موقعیتی برسند که دیگر افراد عادی از آن برخوردارند. اینان خود را دوست دارند و نمی‌خواهند گرد و غباری بر چهره‌شان از این بابت بنشیند. نمی‌خواهند سر و گردنی کوتاهتر از دیگران داشته باشند. اگرچه ظرفیت و تحمل روحی دیگران را ندارند.
    ● علل و عوامل تقلب در کودکان
    دلایل متعددی برای تقلب در کودکان وجود دارد کودکان کوچک‌تر دوست دارند برنده باشند و مهم نیست که چگونه. حتّی یک بچّه پنج ساله نیاز به درستکار بودن را حس می‌کند و در عمق وجودش دوست دارد چیزی را که می‌خواهد، بدون تقلب به‌دست آورد. بعضی از کودکان که قبول شکست برایشان مشکل است، در بازی‌ها برای برنده شدن تقلّب می‌کنند و به طور حق به جانبی کودکان دیگر را از اینکه در آن بازی ضعیف هستند، محکوم می‌کنند. یکی از علل عمده تقلب در کودکان انتظارات بیش از حد والدین از فرزندانشان است. بچّه‌ها وقتی در مقابل انتظارات بی‌مورد پدر و مادر قرار می‌گیرند، گاهی مجبور می‌شوند تمایلات و احتیاجات خود را در مقابل آنچه والدین می‌خواهند فدا کنند و تسلیم نظریات والدین شوند. انتظارات بیجای پدر و مادر سبب شکست بچّه‌ها در انجام کارهای معینی می‌شود. پدر و مادر انتظار دارند که کودک در درس ریاضی یا علوم نمره عالی به‌دست آورد ولی او نمی‌تواند نمره عالی در این درس‌ها کسب کند، درنتیجه دچار شکست می‌شود و از ترس اینکه والدین او را با بچّه‌های دیگر مقایسه کنند و نسبت به او بی‌مهری نشان دهند، ممکن است به تقلب مبادرت ورزد.
    یکی دیگر از علّت‌های تقلب در کودکان کثرت سرگرمی‌های آنهاست. برخی از کودکان به علت خوبی وضع زندگی و رفاه نسبی از وسایل و اسباب‌بازی بسیاری برخوردارند. وضع تفریحات، گردش‌ها و مسافرت‌های والدین آنها فوق‌العاده است. دائماً اشتغال به بازی و تفریح دارند و همه اوقاتشان به این امور می‌گذرد و دیگر وقت و فرصتی برای کار و تلاش و درس باقی نمی‌ماند. بدین‌نظر در هنگام امتحان برای آنها امکان موفقیت و احساس کفایت نیست و یکی از راه‌های مقابله با آن تقلب است و چنین کودکی خود را ناگزیر از آن می‌بیند.
    ناآگاهی کودکان نسبت به عمل تقلب یکی دیگر از علل تقلب است و این واقعیت مسلمی است که در رابطه با کودکان خردسال می‌توانیم ذکر کنیم.
    برخی از کودکان تن به تقلب می‌دهند و واقعیت این است که آنها متقلّب نیستند. در عالم باصفای خود اگر چیزی را نمی‌دانند از دیگری کمک می‌گیرند و حتّی در جلسه امتحان بدون اینکه ترس و وحشتی به خود راه دهند، به صورت طبیعی به‌دست دیگری نگاه می‌کنند. شما این حالت را در کودکان کلاس اوّل و در آنها که بسیار خردسال‌اند نیکو ملاحظه می‌کنید، و طبیعی است که با تذکری آنها را باید به وضع کار و برنامه آگاه کرد.
    تنبلی و تن‌پروری کودکان هم می‌تواند یکی از علل روی آوردن آنها به تقلب باشد. کودکانی که در طول سال تحصیلی درس نخوانده و راه تن‌پروری در پیش گرفته‌اند، در حین امتحان دچار مخمصه و دشواری عظیم خواهند شد و برای نجات خود از وضع و موقعیتی که در آن‌اند می‌کوشند تن به تقلب دهند. عده این‌گونه دانش‌آموزان در بین افراد متقلّب اندک نیست.
    اغلب متقلبان کسانی هستند که آمادگی و شرایط لازم را برای کسب موقعیت موردنظر به‌دست نیاورده‌اند. از دیگر عواملی که می‌تواند باعث روی آوردن کودک به تقلب شود، می‌توان به این موارد اشاره کرد:
    روش تدریس نامناسب معلّم و سخت‌گیری وی در نمره دادن، انتقام گرفتن از معلّم مستبد و خشن، دشواری سؤالات امتحانی، هرج‌ومرج در کلاس و مدرسه، ترس از مردودی، اشتغال کودک به کار، مسئولیت‌نشناسی و حادثه‌جویی کودک، عقب‌ماندگی ذهنی و درسی کودک، تفوق‌طلبی، حفظ آبرو و وسوسه شدن کودک.
    نتیجه اینکه، معلّمی که مطالب درسی و یادگیری را متناسب با توانایی‌ها و رغبت‌های گوناگون تنظیم می‌کند، بی‌شک از تعداد و فراوانی تقلب در کلاس خویش به طرز چشمگیری می‌کاهد. بسیاری از مواقع کودکان نمی‌دانند درسی که می‌خوانند چگونه می‌تواند برای آنان مفید باشد. بنابراین کوتاه‌ترین راه را برای گرفتن نمره قبولی طی می‌کنند. در کلاس‌هایی که خسته‌کننده و یا پرتنش است یا تأکید فریاد روی فراگیری مواد درسی گذاشته می‌شود که ارزش آن درس‌ها در ذهن دانش‌آموز مورد تردید است، طبیعی است که باید انتظار تقلب بیشتری را در بین این کودکان داشت. انتظار بیش از حد والدین از دانش‌آموزان نه‌تنها نتیجه مثبتی نخواهد داشت بلکه صدمات روحی و روانی جبران‌ناپذیری بر آنها وارد خواهد کرد. اگر برای والدین تنها نمره ۲۰ مورد قبول باشد و نه کمتر، آنها ممکن است برای برآوردن تقاضای والدین خود، دست به عمل خطای تقلّب بزنند و یا با مشکلات متعدد دیگری مواجه شوند و سلامت جسمی و روانی آنها به‌خطر افتد.

  14. 2 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #1008

    پيش فرض

    علل ضعف دانش آموزان در درس دیکته
    علل ضعف دانش آموزان در درس دیکته

    ۱) به علت اینکه مفهوم کلمه را نمی فهند یا قبلا نفهمییده اندآنرا درست نمی نویسید.
    ۲) کلمات از جانب معلم درست تلفظ نمی شود(آموزشی)
    ۳) دانش آموزان هنگام نوشتن دیکته کلمات را تکرار و هجی میکند(دقت)
    ۴) وجود نقص شنوایی در برخی از دانش آموزان در هنگام نوشتن املا و بی خبری معلم از وجود این نقص باعث می شود بعضی از کلمات را جا می اندازد یا از کلاس عقب میافتد(حافظه شنوا یی –حساسیت شنوایی)
    ۵) به علت کمبود فضای آموزشی و کمبود میز و نیمکت دا نش آموزان در اثرخستگی ودرست نشیدن کلمات را غلط می نویسید ۰ (آموزشی)
    ۶) متناسب نبودن متن دیکته از نظر(کمیت و مقدا ر) با سن پا یه تحصیلی آنان باعث می شود دانش آموزان بعد از نوشتن مقداری ا زآن خسته شوند و غلط نویسی آغاز می گر دد.(آموزشی)
    ۷) در بعضی اوقات دانش آموزان به علت مشکلات روانی هنگام نو شتن دیکته در افکار خود غو طه ور می شوند و از نوشتن باز می مانند۰
    ۸) وجود حروف هم صدا در ادبیات فا رسی مانند (ص-ث-س)
    ۹) تند گفته شدن دیکته از سوی معلم باعث خستگی وکم شدن دقت در دانش آموزان می گردد.
    ۱۰) ضعف درمهارتهای حرکتی (نارسا نویسی) – بیقراری و تند خویی – خطا د رادراک بصری حروف (حافظه دیداری )- فقر آموزش و عدم تسلط معلم به شیوه های آموزشی مطلوب در هنگام تعلیم نوشتن نشناختن حروف و قوائد نوشتن توسط دانش آموزان نداشتن تمرین لازم و کافی برای نوشتن املا خود می تواند موجب ضعف و نارسایی فراگیر در کسب مهارت نوشتن می شود .
    انواع اشکالات موجود در دیکته دانش آوزان را پس از تجربه و تحلیل می توان به دو گرو طبقه بندی کرد. یک گروه از اشکالات به مشکلات آموزشی مربوط هستند و از طریق روش تدریس می توان حل کرد و گروه دیگر را از طریق تمرینهای خاصی که می توان به جای رو نویسی های معمول در مدارس در نظر گرفت تا ضمن جلوگیری از هدر رفتن وقت و استعداد دانش آموزان در برطرف کردن اشکالات دیکته بسیار موثر باشند.
    ● روشهای تدرسی آموزش املا
    ۱) روش آزمون – مطالعه – آزمون
    در این روش در ابتدا یک متن را به عنوان دیکته برای دانش آموزان می خوانیم و بعد از تصحیح آن را به دانش آموزان باز می گردانیم سپس دانش آموزان باز می گردانیم سپس دانش آموزان تا جلسه بعدی املا صحیح کلمات غلط موجود در املا خود را تمرین می کنند. در جلسه بعد ار آن متن دوباره دیکته کفته می شود که معمولا بدن غلط و یا با غلط های محدودی همراه است.
    البته باید توجه داشت که متن دوم را با کمک کلماتی از متن اول که از ارزش املایی بر خوردارند( اما در قالب جملات جدید) می توان تهیه نمود تا میزان پیشرفت دانش آموزان در زمینه حافظه دیداری هم سنجیده شود.
    ۲) روش مطالعه و آزمون
    ابتدا درس یا درسهای جهت گفتن از دیکته انتخاب می شود و دانش آموزان روی لغات مشکل آن به صورت دیکته پای تختخ و تکالیفی نظیز نوشتن کلمات با حروف رنگی و ............... تمرین می کنند سپس از آن درس یا درسها دیکته گفته می شود که البته بهتر است متن دقیقا مانند کتاب نباشد.
    ۳) روش نمایش:
    به منظور تقویت بیشتر حافظه دیداری در رابطه با آموزش حروف هم صدا مانند(ص- ث- س ) ابتدا لغات مورد نظر را روی طاقهای شفاف می نویسیم سپس آنها را با استفاده از اورهد روی پرده نمایش میدهیم مثلا کلمه(( صابون)) سپس روی حرف (ص) را می پوشانیم و از دانش آموزان می خواهیم یکی از سه حرف (س، ث، ص) را انتخاب کرده و کلمه را کامل کنند . سپس کلمه را کامل نشان می دهیم تا اگر غلط حدس زده بودند آن را اصلاح کنند و درستش را کنارش بنویسید . از این روش به هنگام دیکته پای تخته ای هم می توان استفاده کرد وجود دستگاه اورهد الزامی نیست.
    دانش آموزان ابتدا کلمه را در دفتر خود بنویسید بعد به تخته نگاه کنند و در صورت اشتباه درست آن را بالای کلمه بنویسند.
    ۴) روش تصحیح انفرادی :
    به دانش آموز دیکته گفته می شود به عنوان تکلیف منزل از او خواسته می شود دیکته خود را با استفاده از کتاب تصحیح کند و از این طریق متوجه غلطهایش می شود و آنها را تمرین کند.
    ۵) روش چند حسی:
    در این روش چند حس بینایی - شنوایی- لامسه به کمک یادگیری املا کلمه مورد نظر می آیند . این روش بیشتر قبل از دیکته به منظور تمرین کلمات مشکل درس به کار گرفته می شود.
    الف) از دانش آموز خواسته می شود با دقت به کلمه ی مورد نظر ( این کلمه از متن دیکته ای که بعداًَ گفته خواهد شد انتخاب می شود) که پای تابلو نوشته شده نگاه کند.
    ب) آن را بخوانند و کلمه مورد نظر را در هوا به صورت ذهنی و با استفاده از انگشت خود بنویسد.
    ج) سپس آن را در جمله ای مناسب به کار برد . از این طریق معنای کلمه را بهتر درک می کند.
    و) کلمه را از پای تابلو پاک کرده و به آنها فرصت می دهیم تا کلمه را بدون خطا از روی حافظه بنویسند.
    د) کلمه را روی تابلو نوشته تا دانش آموزان آنها را با هم مطابقت دهد و به درستی یا نادرستی نوشته خود پی ببرد . حرفی از کلمه را که از ارزش املای برخوردار است قرمز نوشته و پای تابلو می نوسیم مانند ص در تصمیم . از این روش به عنوان یک تمرین و تکلیف هم جهت تقویت حافظه دیداری دانش آموزان می توان استفاده نمود.
    ۶) کاربرد جمله سازی در زنگ املاء: آموزگار ۲۰ جمله از ۵ درس را که دارای اهمیت هستند انتخاب کرده و در هر جمله جای یک کلمه با ارزش املایی خالی گذاشته می شود تا دانش آموزان به تکمیل آن بپردازند.
    (( بارم هر کلمه یک نمره است))
    ۱) خورشید به قله ی .............................. نزدیک می شد.
    ۷) آشنا کردن دانش آمزان با متن املاء:
    به منظور یاد آوری شکل کلمه های خوانده شده لازم است قبل از نوشتن املاء آموزگار یک بار آن متن را از اول تا آخر بخواند و شاگردان به این امر عادت داده شوند که شکل کلی کلمه های خوانده شده را در ذهن خود مجسم کنند و آنها را به یاد آورند و گاهی هنگام خواندن متن املا آموزگار به شاگردان اجازه دهد که بگویند نوشتن چه کلمه ای را نمی توانند و معلم راجع به آن کلمه توضیح آموزشی بدهد تا دانش آموزان بدهد تا دانش آموزان شکل نوشتاری کلمه ی مورد نظر را یاد آمورند ، از این طریق ، شکل کلمه در ذهن شاگرد بیشتر تثبیت می گردد و یاد گیری عمیق تر می شود. نحوه قرائت املاء در کلاس
    هنگام قرائت املاء باید به نکات زیر توجه شود.
    ۱) از تمام درسهای کتاب فارسی ، اعم از شعر و غیر شعر باید املاء گفته شود ولی مقدار و زمان آن نباید از حد معینی تجاوز کند.
    ۲) آموزگار باید با توجه به هدفهایی که برای گفتن هر متن املا دارد، متن و مقدار آن را از قبل مشخص کند.
    ۳) هر کلمه یا عبارت فقط یک یا دو بار گفته شود و دانش آموزان باید عادت کنند با گوش دادن به صدای آموزگار مشکل کلی نوشتن کلمه را در ذهن خود پیدا و آن را زیر لب زمزمه کنند و بنویسند.
    ۴) سرعت گفتن املای کلمه با توان نوشتن دانش آموزان متناسب باشد.
    ۵) حرکت کردن آموزگار در هنگام گفتن املاء نباید باعث حواس پرتی دانش آموزان شود.

  16. 2 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #1009
    داره خودمونی میشه keyvanb1's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2011
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    49

    پيش فرض

    تاپيكه جالبيه دستت درد نكنه

  18. 3 کاربر از keyvanb1 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #1010
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2004
    محل سكونت
    forum.p30world.com/member.php?u=989
    پست ها
    1,230

    پيش فرض روانشناسی رنگها و خواص درمانی آنها

    امروزه یکی از راه ها و معیارهای سنجش و شناخت افراد، علم روان شناسی رنگ ها می باشد. زیرا نقش رنگ ها و تأثیر پرتو آن بر تار و پود، ذهن و جسم انسان غیرقابل انکار است. و انسان ها از روزگاران بسیار کهن تاکنون تحت تأثیرات و نفوذ رنگ های پیرامون خود بوده اند.
    در طول تاریخ، فلسفه رنگ برای متفکرین قابل توجه و تأمل بوده است؛ رنگ برای «سنت اگوستین» انعکاس افلاطونی خدا بود، برای «ولفگانگ فون گوته» یک ادراک ذهنی، و برای «ایزاک نیوتن» انرژی نوری، برای «جان لاک» کیفیتی از اشیاء قابل روئیت، برای «الکساندر اسکریابین» رنگ تمثیل بصری موسیقی، برای «لودویک ویتگن اشتاین» یک مسئله معنایی، و برای «واسیلی کاندینسکی» یک شیوه بیان روح بود. لذا رنگ ضمن این که شامل همه معنای مذکور می تواند باشد در این حال یکی از شیوه های معتبری است برای شخصیت شناسی. مضاف بر این یکی دیگر از ارکان مهم مبحث علم روان شناسی رنگ ها، موضوع خواص درمانی آن است. انسان طی قرن ها از تأثیرات شگفت انگیز پرتو رنگی بر سلامت خودآگاه بوده است و امروزه کاربرد رنگ درمانی به عنوان طب مکمل (درمان نامتعارف) قابل توجه دانشمندان قرار گرفته است.
    طی تحقیقاتی که در زمینه نقش و اثر رنگ ها در کلیه شئون زندگی انسان به عمل آمده است مبین این واقعیت می تواند باشد که آثار و نفوذ رنگ ها بر تار و پود ذهن، روح و جسم آدمی غیرقابل انکار است بطوری که آثار رنگ ها عموماً در دو نقش مثبت و منفی ظاهر می شود. به عبارت دیگر دوگانه عمل می کند. شفا می دهد و بیمار می کند. آباد و یا تخریب می کند. شادمان و یا افسرده می نماید. آرامش و یا اضطراب می دهد. لذا بهره گیری آگاهانه از علم روانشناسی رنگ ها می تواند فواید بسیار مطلوبی را در جهت ایجاد و حفظ سلامتی و آرامش روحی، فکری و جسمی بویژه در درمان کودکان مضطرب و ناآرام درپی داشته باشد.
    طی مطالعاتی که در مرکز روانشناسی آلسن آلمان به عمل آمده است نشان می دهد که شاخص ترین رنگ های مورد علاقه کودکان چهار رنگ: قرمز، نارنجی، زرد و آبی است به همین دلیل کارخانه جات اسباب بازی براساس سفارش روانشناسان وسایل بازی کودکان را اغلب در چهار رنگ مذکور تهیه و تولید می کنند.
    از طرفی رنگ های خاکستری، سیاه، قهوه ای و سفید مورد علاقه کودکان نمی باشد و اغلب آن ها را می رنجاند. لذا مسئولان و مربیان مهدکودک ها و کودکستان ها باید به مبانی اولیه علم روانشناسی رنگ ها آشنا شوند تا در تزئین محیط آموزش و نیز در پوشش لباس های خود و کودکان، آگاهانه دقت بیشتری بکار برند. برای مثال: معلمان می دانند که اگر با پوشش سیاه رنگ در کلاس درس حاضر شوند، کودکان آن ها را دوست نخواهند داشت ضمنا در روند تحصیلی شان افت درسی خواهند داشت.
    لذا با توجه به این که رنگ ها اثرات عمیقی بر سلسله اعصاب و روان کودکان بجا می گذارد نباید از رنگ هایی مانند سیاه، قهوه ای و یا سفید یک دست در لباس استفاده کرد؛ زیرا موجبات نوعی اختلالات عصبی، خستگی روحی و بیقراری در کودکان ایجاد می کند و به بی علاقگی و گاهی احساس نفرت نسبت به مربیان و معلمانی که از این رنگ ها به صورت یک دست استفاده می کنند، می انجامد.
    همچنین رنگ آمیزی در تزئینات داخلی منزل بویژه اطاق خواب کودکان، باید توجه بیشتری داشته باشیم. برای اتاق خواب کودکان، بخصوص دانش آموزانی که حساس و عصبانی هستند، توصیه می شود که چراغ اطاق خواب آن ها با رنگ لیمویی روشن کنید و نیز پرده لیمویی رنگ آویزان نمایید تا موجبات تسلی خاطر و تسکین اعصاب شود. و در ضمن پرتو این رنگ برای کودکان کم اشتها بسیار خوب است.
    علاوه بر این که اشتها را تحریک می کند، هضم غذا را آسان می سازد. برای کودکان و نیز اشخاص عصبی مزاج نباید از پرتو نور قرمز رنگ در اطاق خواب استفاده کرد. بدیهی است که رنگ ها به طرق مختلف در زندگی ما تأثیرگذار است. امروزه مردم در جهان به نوع رنگ های خاص در خصوص لباس، کفش و کلاه، لوازم خانگی و وسایل و تزئینات محیط خانه و محل کار توجه ویژه می کنند، قابل انکار نیست که آثار اقتصادی اعم از فروش تولیدات و خدمات، آثار اجتماعی و سیاسی اعم از کسب اعتماد و رضایت برای ارتباط مؤثر در جلب آرای مردم، آثار روانی اعم از ایجاد حالت نشاط و یا افسردگی، آثار تعلیم و تربیت اعم از ایجاد انگیزه پیشرفت و یا برعکس ایجاد یاس و انفعال بویژه در کودکان را در برخواهد داشت.
    در همین راستا توصیه می شود که خانم های پزشک در بیمارستان ها از پوشش مقنعه سیاه به سه دلیل استفاده نکنند: اولا رنگ سیاه وضعیت حال نزار بیمار مراجعه کننده را از نظر روحی و روانی وخیم تر، افسرده تر و عصبی تر می کند. ثانیا اگر مقنعه و یا لباس سیاه ملوث به آلودگی شود. از نظر پنهان می ماند و این خلاف اصول بهداشتی است. ثالثا استفاده رنگ سیاه در اسلام کراهت دارد و تاکید به استفاده نکردن آن شده است. لذا به منظور ایجاد آرامش و سکون و نیز بخاطر کاهش اضطراب، بیقراری و افسردگی، در روحیه بیماران و کارکنان محیط بیمارستان ها توصیه می شود که خانم های پزشک بجای مقنعه سیاه رنگ، از رنگ های سبز تیره (زنگاری) و آبی سرمه ای استفاده کنند.
    از طرفی همین توصیه را برای کلیه خانم های شاغل در کشور، تاکید می شود که در محیط کار حتی المقدور از پوشش سیاه رنگ یک دست احتراز کنند و پوشش لباس کار خود را به رنگ سبز تیره، آبی تیره (سرمه ای) تغییر دهند تا با کاهش اضطراب و آشفتگی، موجبات آرامش نسبی برای مراجعان فراهم گردد.
    چند سال پیش تحقیقاتی را درباره آثار رنگ بر بدن انسان در بیمارستان «نیوانگلند استیت هاسپیتال» در ایالت متحده آمریکا روی ۲۵ نفر از کارکنان بیمارستان که فشار خون عادی داشتند انجام دادند. در چند جلسه سی دقیقه ای، نور آبی رنگ را بر پوست افراد می تاباندند و آنگاه فشار خون آنان را اندازه می گرفتند. در پایان هر جلسه مقدار فشارخون همه افراد تحت آزمایش، کاهش فشار نشان می داد. سپس در یک دوره از جلسات دیگر همان ۲۵ نفر را تحت تابش نور قرمزرنگ قرار دادند و مشاهده کردند که فشار خون همه آنان افزایش قابل توجه ای یافته است هنگامی که آزمایشات قطع شد، فشار خون افراد به حال عادی برگشت. آنگاه در آزمایش دیگری از افراد خواستند که آرام بنشینند و فکر و ذهن خود را به رنگ آبی متمرکز کنند، پس از چند دقیقه مشاهده شد که میزان فشارخون آنان کاهش یافته است.
    سپس به رنگ قرمز با تمرکز فکر کردند، دقایقی بعد، آنان شاهد افزایش فشار خونشان شدند. حاصل این آزمایشات بیانگر این واقعیت است که نقش تاثیرگذار رنگ ها در شئون زندگی مان غیرقابل انکار است. در همین راستا، تولیدات برنامه های تلویزیونی که با پرتو رنگ مرتبط می باشد از نظر تاثیرگذاری در تار و پود روح و روان مخاطبان حائز اهمیت است.
    برای مثال اگر پشت صحنه مجری برنامه و یا سخنران در تلویزیون پرتو قرمز رنگ باشد بینندگان ناخودآگاه عصبی و بیقرار می شوند و اگر پرتو رنگ پشت صحنه آبی باشد، موجبات آرامش و سکون بینندگان فراهم می گردد و مضاف بر این که محتوای کلام بر ذهن بینندگان بهتر، نافذتر و مقبول تر قرار می گیرد. در مثال دیگر به تأثیر رنگ ها بر محیط، اشاره می شود: شهردارها، در زیباسازی شهرها، پارک ها و نورچراغ های کوچه و خیابان، باید دو رنگ شاخص یعنی آبی روشن و سبز ملایم را در میان سایر رنگ ها حاکمیت بخشند. چرا که از نظر کمی و چگونگی تبهکاری در هر خیابان شهر، بستگی به رنگ نور چراغ های آن خیابان دارد.
    ▪ خواص رنگ آبی: پرتو رنگ آبی خواص درمانی متعددی دارد از جمله: کاهش اضطراب، التهاب و طپش قلب، کمک در رفع مشکل بی خوابی (ملحفه های بالش و بستر و نیز لباس خواب را می توان از آبی رنگ روشن استفاده کرد و در صورت ضرورت لامپ آبی رنگ کم وات در تمام شب روشن کرد. همچنین رنگ آبی را با رنگ مکمل آن یعنی رنگ نارنجی تواما می توان برای کاهش گلو درد، حنجره، گواتر، التهاب لوزه ها، آسیب دیدگی ها، صرع، آسم، خستگی چشم ها، نفس تنگی، یبوست، انواع تب، آبله مرغان، آبله، زردی (یرقان) روماتیسم، فلج کودکان، اسهال، درد سیاتیک، ناراحتی معدوی، انواع التهاب، گرفتگی عضلات گردن، مهره های ستون فقرات، و بزرگی پروستات مورد استفاده قرار داد.
    پرتو رنگ آبی طبیعا برای ایجاد آرامش روحی و عاطفی و نیز در کمک به تقویت تمرکز فکر بسیار مفید است. در این حال رنگ آبی تأثیر آرامش بخشی و استراحت دهندگی دارد. این رنگ تعدیل کننده انرژی های موجود در بدن است بیماران بویژه افرادی که به ناراحتی های روحی و عصبی دچارند، شب ها ساعتی به آسمان صاف پر از ستارگان درخشان، خیره و متمرکز شوند.
    ▪ ویژگی های رنگ آبی: رنگ آبی سمبل و نشانه؛ الهام، گذشت و ایثار، خشنودی، صلح و آرامش، سکوت و سکون، تعمق و تفکر، کامیابی، مراقبه، نیایش، شفابخشی و مظهر جاودانگی است.
    اگر اتاقی را به رنگ آبی آسمانی درآوریم، فضای اتاق بزرگتر از آنچه که هست به نظر می آید.
    سخنرانان می توانند برای نفوذ بیشتر کلامشان بر مخاطبان بیننده خود، در پشت صحنه محل جایگاه و تریبون، پرده مخملی آبی تیره رنگ، نصب کنند.
    ـ رنگ آبی خاصیت ضدعفونی و ضدمیکروبی نیز دارد.
    Last edited by aligol172; 30-06-2011 at 13:20.

  20. 3 کاربر از aligol172 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •