تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: کدامیک از دلایل زیر را عامل اصلی کاهش ازدواج میدانید ؟

راي دهنده
725. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • مسائل مالی و آینده ی مبهم

    578 79.72%
  • مهریه

    112 15.45%
  • عدم اعتماد به جنس مخالف

    195 26.90%
  • از بین رفتن اعتقادات

    86 11.86%
  • سایر دلایل

    151 20.83%
Multiple Choice Poll.
صفحه 315 از 328 اولاول ... 215265305311312313314315316317318319325 ... آخرآخر
نمايش نتايج 3,141 به 3,150 از 3272

نام تاپيک: چرا ازدواج میکنم / نمیکنم ؟

  1. #3141
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض

    زن از اخلاقیات تمدن بیزار است چون او را محدود و متعهد می کند و عاشق "ازادی"های بدویت مدرن است چون خیلی نرم و راحت استراتژی جنسی دوگانه اش را پیگیری می کند ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
    اینکه زنان به 80درصد مردان نه بگویند و کوچکترین اهمیتی به انها،جامعه و تمدن و اخلاق سازنده نداده و بروند بدنبال20 درصد "پیروز و برنده" یعنی بدویت
    زن نمی تواند تعهد ان مرد 20 درصدی را بگیرد چون حرمسرای مدرن او شلوغ است به هر حال ! و در این "بازار ازاد جنسی" ان زن حالا که دیگر تعهد مرد دلخواه گیرش نمی اید پس یا بچه حرامزاده او را با پول عمو دولت بزرگ می کند ( رشد Single Mother ها فریاد این مرض در جامعه است) یا سقط اش می کند ( امار این یکی روز به روز بیشتر فاجعه بار می شود)
    یعنی ان 80 درصد باقی تشنه لبان جنسی و عاطفی باید مالیات خود را در جیب چنین دولت فاسد و شیطانی بریزند که زن را به عقد خودش در می اورد به کنار و صاحب فرزند او هم می شود
    نه مرد و نه خانواده که معنایی ندارند چون سیستم طلاق و ازدواج هم کاملا به نفع زنان است (تا به حال Paternity fraud به گوشتان خورده؟!)
    درخواست هرگونه عفت و حجب و حیا از زنان تقریبا غیر ممکن است و االبته غیرت و شرافت از مردان چون در نظام فکری مترقی فضیلت های های لازم و ضروری ایچنین جنسیت زده و بد و اخ اند
    "برابر،رها و مستقل و ازاد "فقط گوش شنونده را نوازش می دهند وگرنه انسانی که به او حق انتخاب می دهید اما پاسخگویی و مسوولیت پذیری نمی داند هیچ دست به تخریب و تخاصم می زند را باید کنترل کرد
    هنوز هم مشخص نیست کجا تبئین وضع موجود رو به توصیه اخلاقی گره می‌زنید.

    استراتژی‌های یاد شده در لینکی که قرار دارید موارد پذیرفته شده ای در فرگشت هستند (یا حداقل یکی از موارد مشهور در این حیطه). اما من توصیه اخلاقی و بار ارزشی که به اونها میدید رو نمیفهمم. در این تمدنی که می فرمائید، فرزندی که آن به اصطلاح آلفا و مادونا قرار است به دنیا بیاورند آیا قرار است خدمتی به بشریت بکند که فرزند یک به اصطلاح بتا یا هور از انجام آن عاجز است؟ مشخص است که خیر. پس این تفکیک و به تبع اون تبعیض بخاطر چی هست؟ به آن یکی بگوئیم حلال زاده به این یکی بگوئیم حرام زاده که چی بشود؟ من به شما می‌گم بخاطر اینکه تفکر مردسالاری که رسوخ شدیدی در تمام جوانب زندگی بشر داشته با همین تبعیض ها زنده هست وگرنه اینکه دم از نفع بشری در این مسئله بزنیم یک فریب بیش نیست.

    استراتژی دوگانه‌ای که ازش صحبت کردید البته مربوط به هر دو جنس هست. ولی شما تاکید دارید نسبت به یک جنس دائم و بولد اون رو بکار ببرید. همان جمله اول فرمودید "زن از اخلاقیات تمدن بیزار است". انگار مرد خیلی عاشق این اخلاقیات هست! خیر. از نظر من تحولات اخلاقی ناشی از تحولات اقتصادی زندگی بشر هست و اینکه بیایم بگیم نیاکان ما انسان های عقل‌مداری بودند و در همین 50 سال اخیر ما عقلمان را از دست داده ایم و ضد فرگشت عمل میکنیم حرف مضحکیست. فرگشت منهی فکر و عقل معنی ندارد و این دو جدا از هم نیستند.

    Usually, the prescriptions for chastity and commitment have come associated with religious or spiritual belief. Religious and moral systems are the cultural solution to an intractable biological problem. Since the reward for cheating is and always will be high there is no scenario in which evolution could naturally eliminate the trait, therefore cultural methods for suppressing free riders must be omnipresent and strict. Anything less and civilization becomes unstable
    متن بالا (از همان لینکی که ارائه دادید) همان نقطه ی مهمی است که تفکر شما میخواهد نظام اخلاقی خاصی را به مسئله فرگشت جوش بدهد اما بسیار ناتوان است. هیچ راه حل عملی و موثری برای تحمیل یک نظام اخلاقی به جامعه جز پذیرش درونی و سیستمی وجود ندارد. جوامعی که دائم سعی می‌کنند این تحمیل رو انجام بدند (نمونه واضحش کشور خودمان) یا شکست میخورند یا بدتر می‌شوند!. در واقع شما باید همین اخلاقیاتی که امروزه پدید اومده رو هم مثل همون نظام های اخلاقی پیشین بپذیرید (اگر فرگشت و تفکر فرگشتی رو قبول دارید) و تغییر برای تلاشش نشون میده شما فقط وابسته به یکی از اون نظام های اخلاقی هستید که امروزه در حال مردن هست و فقط تقلا می‌کنید!

    پ.ن1: اگر نگران پول دولت هستید، اصلا نگران نباشید. دولت ها در نظام سرمایه داری تبهر خاصی در بازاری سازی همه چیز دارند و یارانه ای به کسی پرداخت نمی‌شود مگر اینکه بازگشت اقتصادی در بر داشته باشد. حمایت از سینگل مادر ها مطمئن باشید در کمترین حالت به رشد بازار مسکن (از اونجایی که اصلی‌ترین حمایت از این قشر در مسئله تهیه مسکن هست) کمک میکنه که خود بخش بزرگی از اشتغال رو در برمیگیره.

    پ.ن2: در خصوص مسئله استراتژی‌های رابطه با جنس مخالف من وارد جزئیات نشدم چون فعلا لزومی نداشت. توضیحی که ارائه شده بود ساده شده و در واقع نتیجه مکانیزم بازار مانندِ ازدواج هست. خود این مکانیزم و نحوه عملکردش هم مهم هست. مثلا در اون لینک اینطور وانمود شده که ما دو گونه زن داریم، مادونا و هور! اینها استراتژی‌شان فلان است و نتیجه این می‌شود. اینطور نیست و در واقع اینکه این برچسب به چه کسی زده می‌شود چیزی مربوط به اون فرد نیست و نتیجه عوامل بیرونی و البته نتیجه خود این بازار همسریابی هست.
    Last edited by Mohammad Hosseyn; 13-02-2019 at 17:22.

  2. 2 کاربر از Mohammad Hosseyn بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #3142
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض


    1. شما چرا مسئله را به خودتان می گیرد؟! من از منظر مقایسه دو دستگاه فکری نوشتم و البته باز هم تکرار می کنم: توهین و تحقیر در کجاست؟!
    این خود بخشی از بحث است که ایا برای فردی مترقی غیرت و ناموس و ... اهمیتی دارد یا نه؟!
    مثلا فردی به من نوعی می گوید سک^سیت و زن ستیز اما به نظرم توهین و تحقیری ندارد چون اصلا در نگرش من موجودیتی ندارند
    حالا طرف مقابل هم ادعای ناموجود بودن فضیلت های سنتی را می کند دیگر چرا حس توهین به وجود بیاید؟!
    چیزی که موضوعیت ندارد چطور ارزش و ضد ارزش یا که هنجار و نابهنجار می شود؟!
    ندانستن را با نپذیرفتن یکی نگیرد،مرد چینی نمی داند یک بحث است اما شمای نوعی که می دانید و ادعا کردید اهمیت و معنایش را نمی پذیرید و "اصلا ناموس و عفت کدام است" حالا لازم است دلیل عکس العمل تان را از خودتان بپرسید!

    2.چقدر زود نمایان شد!
    منش ما جنگ های صلیبی داشت اما منش شما هم اگر می توانست من را به گولاگ تبعید می کرد!
    یا "بدون هیچ اگر و ولی و امایی حقوق برابر زن را می پذیرد یا[چون اردوگاه‌های کار و اصلاح در دسترس و قابل اعمال نیست]بحث تمام است!"
    ای وای و وطن وای...

    پ.ن:ان کتابی که معرفی کرده ام را یک نگاهی بیندازید

    باز هم متوجه توضیح واضحات و صریح من نشدین! صحبت سر انتخاب سبک گفتگوست نه مفهوم و معنا داشتن فحش و توهین برای کسی! نمیدونم شاید متوجه منظور میشین و دوست دارین بحث رو به این روش منحرف کنید تا به اصل ماجرا پرداخته نشه..

    میدونید وقتی برای توضیح واضحات و بدیهیات انقدر زمان باید بگذاریم تا شما متوجه شوین .. دیگه بقیه قصه و بحث اصلی بماند که چقدر باید انرژی گرفته بشه تا دونه به دونه جملات ساده به روشی که شما متوجه بشین کنار هم چیده بشن و بعد عملیات تفسیر وتحلیل و پردازش هم توسط گوینده انجام شود و در آخر مفهوم آماده و قابل هضم بدون نیاز به کوچکترین پردازشی تقدیم شود..

    فکر میکنید چرا اکثر افراد از بحث با شما کناره گیری میکنند ؟ یک دلیلش همین مغلطه، سفسطه و انرژی بسیار زیادی است که باید صرف فهماندن یک نکته بسیار ساده شود چون اگر همین نکته ساده رو هم نتونیم منتقل کنیم مورد حمله و فحش و اهانت و افترا و تهمت قرار میگیریم.


    متاسفانه مسائلی مثل کودک همسری رو هم کسانی قانونی میکنند که کوچکترین درک و دانشی از عواقب نظراتشون و تصمیماتی که برای مردم میگیرند ندارند و نهایتا انقدر باید هزینه بابت جان و مال و عمر مردم داده شود تا متوجه اشتباه بشن..


    2.چقدر زود نمایان شد!
    منش ما جنگ های صلیبی داشت اما منش شما هم اگر می توانست من را به گولاگ تبعید می کرد!
    یا "بدون هیچ اگر و ولی و امایی حقوق برابر زن را می پذیرد یا[چون اردوگاه‌های کار و اصلاح در دسترس و قابل اعمال نیست]بحث تمام است!"
    ای وای و وطن وای...
    پ ن : اینکه از ادبیات توهین و فحاشی و حمله به افراد به خاطر عقیده مخالف عقب نشینی کردین جای بسی دلگرمی و خوشحالی دارد و من اگر به جای شما بودم وقتی متوجه اشتباهم در اهانت به دیگران میشدم معذرت خواهی میکردم نه اینکه سبک مقابله و سرکوب عقیده مخالف و لحن توهین امیز رو به دیگران نسبت بدهم و از این طریق از پاسخ دادن به سوال اصلی مخاطبم طفره برم .
    وقتی اساسا شما زن رو مشابه مرد یک انسان ندانید یا اگر و ولی و اما در پذیرش انسان بودن زن داشته باشین، بحث درباره حقوق انسانی زن ضمن اینکه یک پارادوکس است، فقط اتلاف وقت و انرژییست. من هم بخاطر نظر شما مشابه شما نه حمله میکنم به کسی نه توهین نه افترا نه تهمت نه بی ادبی و اعلام جنگ صلیبی : )
    Last edited by V E S T A; 15-02-2019 at 12:36.

  4. 2 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3143
    داره خودمونی میشه barton fink's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2016
    پست ها
    72

    پيش فرض

    هنوز هم مشخص نیست کجا تبئین وضع موجود رو به توصیه اخلاقی گره می‌زنید.

    استراتژی‌های یاد شده در لینکی که قرار دارید موارد پذیرفته شده ای در فرگشت هستند (یا حداقل یکی از موارد مشهور در این حیطه). اما من توصیه اخلاقی و بار ارزشی که به اونها میدید رو نمیفهمم. در این تمدنی که می فرمائید، فرزندی که آن به اصطلاح آلفا و مادونا قرار است به دنیا بیاورند آیا قرار است خدمتی به بشریت بکند که فرزند یک به اصطلاح بتا یا هور از انجام آن عاجز است؟ مشخص است که خیر. پس این تفکیک و به تبع اون تبعیض بخاطر چی هست؟ به آن یکی بگوئیم حلال زاده به این یکی بگوئیم حرام زاده که چی بشود؟ من به شما می‌گم بخاطر اینکه تفکر مردسالاری که رسوخ شدیدی در تمام جوانب زندگی بشر داشته با همین تبعیض ها زنده هست وگرنه اینکه دم از نفع بشری در این مسئله بزنیم یک فریب بیش نیست.

    استراتژی دوگانه‌ای که ازش صحبت کردید البته مربوط به هر دو جنس هست. ولی شما تاکید دارید نسبت به یک جنس دائم و بولد اون رو بکار ببرید. همان جمله اول فرمودید "زن از اخلاقیات تمدن بیزار است". انگار مرد خیلی عاشق این اخلاقیات هست! خیر. از نظر من تحولات اخلاقی ناشی از تحولات اقتصادی زندگی بشر هست و اینکه بیایم بگیم نیاکان ما انسان های عقل‌مداری بودند و در همین 50 سال اخیر ما عقلمان را از دست داده ایم و ضد فرگشت عمل میکنیم حرف مضحکیست. فرگشت منهی فکر و عقل معنی ندارد و این دو جدا از هم نیستند.


    متن بالا (از همان لینکی که ارائه دادید) همان نقطه ی مهمی است که تفکر شما میخواهد نظام اخلاقی خاصی را به مسئله فرگشت جوش بدهد اما بسیار ناتوان است. هیچ راه حل عملی و موثری برای تحمیل یک نظام اخلاقی به جامعه جز پذیرش درونی و سیستمی وجود ندارد. جوامعی که دائم سعی می‌کنند این تحمیل رو انجام بدند (نمونه واضحش کشور خودمان) یا شکست میخورند یا بدتر می‌شوند!. در واقع شما باید همین اخلاقیاتی که امروزه پدید اومده رو هم مثل همون نظام های اخلاقی پیشین بپذیرید (اگر فرگشت و تفکر فرگشتی رو قبول دارید) و تغییر برای تلاشش نشون میده شما فقط وابسته به یکی از اون نظام های اخلاقی هستید که امروزه در حال مردن هست و فقط تقلا می‌کنید!

    پ.ن1: اگر نگران پول دولت هستید، اصلا نگران نباشید. دولت ها در نظام سرمایه داری تبهر خاصی در بازاری سازی همه چیز دارند و یارانه ای به کسی پرداخت نمی‌شود مگر اینکه بازگشت اقتصادی در بر داشته باشد. حمایت از سینگل مادر ها مطمئن باشید در کمترین حالت به رشد بازار مسکن (از اونجایی که اصلی‌ترین حمایت از این قشر در مسئله تهیه مسکن هست) کمک میکنه که خود بخش بزرگی از اشتغال رو در برمیگیره.

    پ.ن2: در خصوص مسئله استراتژی‌های رابطه با جنس مخالف من وارد جزئیات نشدم چون فعلا لزومی نداشت. توضیحی که ارائه شده بود ساده شده و در واقع نتیجه مکانیزم بازار مانندِ ازدواج هست. خود این مکانیزم و نحوه عملکردش هم مهم هست. مثلا در اون لینک اینطور وانمود شده که ما دو گونه زن داریم، مادونا و هور! اینها استراتژی‌شان فلان است و نتیجه این می‌شود. اینطور نیست و در واقع اینکه این برچسب به چه کسی زده می‌شود چیزی مربوط به اون فرد نیست و نتیجه عوامل بیرونی و البته نتیجه خود این بازار همسریابی هست.
    1. مبنا زن است چون اخلاقیات و تصمیمات او مهم و محور اوست و اینکه او انتخاب گر جنسی است به کنار هرگونه اجبار و واداری "تجاوز" است!
    حال در جامعه مدرن تعریف تجاوز اصلا مشخص نیست و پیشفرض همه مردان متجاوز اند ( نگاهی کنید به جریان me too)
    برای همین من هم نامش را گذاشته ام بدویت مدرن چون زن تمام ابزار و مزایای تمدن را می خواهد اما از تعهد و محدودیت هایش بیزار است
    شعار فمینیستی می دهند اما دقیقا برعکسش عمل می کنند، وقتی بدنبال جفت جنسی می روند معیار و استاندارد و ضوابط شان در رابطه همه اش از دم برعکس شعارهایشان است
    اگر بازهم بحث اقتصاد را به وسط می کشید ابتدا از خودتان بپرسید به نظرتان مشکل زن مدرن چیست وقتی که تمام قدرت و امکانات بشری که هیچ زنی در طول تاریخ انها را تجربه نکرده را تمام و کمال در اختیار دارد بازهم منش و اخلاقش اینگونه است؟! ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )

    2.سیستم سنتی ذات گناهکار انسان راپذیرفته ( "واقعیت فرگشتیک"!)برای همین هر فردی در سلسله مراتب قدرت (زبان واقعیت) و البته فضیلت (زبان حقیقت) قرار می گیرد
    یکسری از فضیلت ها در "فرگشت فرهنگی" ( ما انها را به نام حقیقت الهی و نمود فضیلت های سنتی می شناسیم) خود را اثبات کرده اند و سربلند بیرون امده اند و یکسری دیگر( همچون فضیلت های مترقی )نمی توانند در همان مرحله اول خانواده را حفظ و مردمان را تشویق به تولید مثل کنند
    زن الفا خواهی می کند نمی توانیم مرد بتا را به او تحمیل کنیم
    مرد مدونا خواهی می کند نمی تواینیم هرزه را تنها انتخابش کنیم
    اگر تعریفی درست و معقول و ملموس ( نه ادعای پوچ فمینیست) از مرد مطلوب زنان را در دسترس داریم باید مردان را به ان تشویق ، تبدیل و تادیب کنیم که هرچه بیشتر به ان شبیه شوند و برعکسش نیز برای زنان
    فضیلت خواهی اما ضروری و لازم است که معیاری باشد برای مذمت،تقبیح و سرزنش افراد بدکار و بدکاره و برعکس تشویق انسان به سرمایه گذاری اجتماعی یعنی واقعیت انسانی را می پذریم اما حقیقت الهی را روی ان بکار می گیریم
    اصلا مشکل تان با تبعیض چیست؟! مگر بدون تبعیض می توان محرک و مشوق کسی شد؟!عشق و علاقه و احترام بی قید و شرط مزخرفترین ایده ممکن است،شهروند جهانی که تمام بشر را یکجور دوست دارد جزئی از همان "دروغ بزرگ" است و اصلا موجودیتی ندارد
    ما محدود به وقت،انرژی و توجه خود هستیم یعنی باید ابتدا یک خود قدرتمند و فضیلتمند ساخته و تکانش و انگیزش خودخواهانه را ممنوع و محدود کنیم که اجتماعی شویم و خانواده و کار و.. یا در یک کلام هارمونی اجتماعی ایجاد و حفظ می شود
    پس یکبار دیگر هم می گویم که :اگر همکاری و تعاون میخواهیم باید فضیلتمند شویم و رانه های خودخواهانه را کنترل کنیم؛ اینطور بیا و انطور برو،اینطور بشین و انطور بخور و... نه محض فان و سرگرمی است و نه بر خلاف عقیده عده ای "سرکوب "بلکه چیزی است که از دستمان بر می اید به دلیل موجوداتی که هستیم!


    2. دقیقا در همین 50،60 سال اخیر و به طور مشخص از 1960 که تفکر مترقی دیگر "قید و بند های دست و پا گیر" را نداشت انگار واقعا مردمان عقلشان را از دست داده اند
    اخیرا از همفکران خودتان در "جریان پیشرو "نوستالژی 1960 و 50 پیدا کرده اند و خود status quo خواه و "محافظه کار" شده اند
    می خواهند همگی از پست مدرنیسم به مدرنیسم باز گردند
    از سرکوب و سانسور به ازادی بیان
    از identity politics به فردگرایی
    و در یک کلام بازگشت به "ارزش های روشنگری "و محافظت و مقاومت در برابر جریان های "چپ" و "راست" !!
    اصلا مهم نیست یک "ژن خودخواهی" هم پشت این هوشیاری و اگاهی هست که الزامات و دستورات اش مقدم بر علایق و خواسته های "منطقی" ماست
    انتظارات ،اولویت ها و ترجیحات اجتماعی از طرف دیگری ممنوع
    ضابطه و تقدم داشتن ممنوع
    موعظه و یاداوری ممنوع
    حتی جدیدا و اخیرا قانون ( "خبرکش" و "ادم فروش" خوانده می شوید)
    این جهنم تفکر شماست
    برای مثال کودک کشی میکنید به نام حق انتخاب زن برای سقط جنین و جدا تبلیغ و تشویق می شوند اما صدای اعتراض و نقد از احدی حق ندارد بلند شود
    اگر هم بگویید این کارها درست نیست بازهم هیچ معیار و مقابله ای در عمل ندارید چون فرزند فکری خودتان اند
    در و مرض بیداد می کند اما چون می توانیم به هزار و یک شکل خود را فریب دهیم و مشغولیات بیهوده فراوان است صدایی از کسی در نمی اید که اتفاقی نیفتاده ولی خوب می دانید که افتاده
    مهم نیست مردمان قبول کنند یا نه
    مهم نیست چقدر با کمک ego توجیه و بهانه جور شود
    مهم نیست فناوری چقدر ستون و لاپوش این تخریب و تهی شدن از درون شود
    چراکه یکسری از بی اخلاقی ها کار دست بشر می دهد
    هرچقدر هم که کند و تند شود در اصل ماجرا تغییر رخ نمی دهد چون جهت حرکت فقط و فقط چپگرایی بیشتر است و اگر می توانید راه حل پیشنهادی ارائه دهید هم فقط و فقط در همین راستاست
    خایه دار می خواهد که منتقد و خواهان اشاره به فیل داخل اتاق شوید که باید با از همان ابتدا با زندگی کاری و اجتماعی تان خداحافظی کنید
    و حالا می رسیم به جایی که گفتم هزینه سک^سیت،نژادپرست،زنوفوب،هو^ موفوب و ... خوانده شدن انقدر بالا و بالا می رود که شلاق hate speech می خورید و ادم لامصب یاد شوروی سابق می افتد...
    فکر کنم بهترین توصیف از تفکر شما این است که نه تنها از خداوند تهی است بلکه از انسان نیز یعنی ان "بنای بی نظیری" را که برپا می کند برای چیست و کیست دقیقا معلوم نیست!
    چون اندیشه شما در بهترین حالات یک چیزی در حد "حس خوب" و "جلوه خوب بیرونی" است اما نابود گر ومخرب از در درون
    کلا هر کسی دارد ،می تواند،باهوش است،زیباست و... باید از داشتن "مزایا" خجالت کشیده و به "اقلیت" ها کمک کند!
    زیر و رو کردن همه چیز و از در انکار زیر را به زبر اوردن
    تفکرتتان ضعف را جشن می گیرد، تشویق می کند که همه نقش قربانی بگیرند
    هرچه فلک زده تر و بی عرضه و بی دست و پا تر باشید بیشتر به نفع تان است و بیشتر محق می شوید
    چون پیروز بیرون امدن در یک رقابت به استعداد و توانایی و هیچگونه معیار و محوری نیست بلکه به احساسات کسی برنخورد کافی است!


    4.اگر با تفکر ما مسئله شخصی دارد بگذارید خیالتان را راحت کنم "در حال مردن" نیست خیلی وقت است که "مرده" و برای همین این دست و پا زدن جریان های محافظه کاری و مضحکه خاص و عام شدنشان (حتی در همین کشور خودمان) را به وفور مشاهده می کنیم
    تفکر ما هم در شرایط حاضر تبدیل شده به یک چیزی در حد "ورزش کردن خوب است"
    می دانیم ضروری است،طاقت فرساست،دیسیپلین می خواهد و مردم هزار برنامه و ادعایش را دارند اما کمتر کسی انجامش می دهد و میلی به ان دارد
    پس وقتی می گویید "مردم تن به این اخلاقیات نمی دهند" خب خودشان ضرر می کنند و البته تاوانش را همه می دهند (فرد،گروه،جامعه،تمدن)چون این نوع از زندگی پر از فساد،اختلال و مشکلات اجتماعی است



    باز هم متوجه توضیح واضحات و صریح من نشدین! صحبت سر انتخاب سبک گفتگوست نه مفهوم و معنا داشتن فحش و توهین برای کسی! نمیدونم شاید متوجه منظور میشین و دوست دارین بحث رو به این روش منحرف کنید تا به اصل ماجرا پرداخته نشه..

    میدونید وقتی برای توضیح واضحات و بدیهیات انقدر زمان باید بگذاریم تا شما متوجه شوین .. دیگه بقیه قصه و بحث اصلی بماند که چقدر باید انرژی گرفته بشه تا دونه به دونه جملات ساده به روشی که شما متوجه بشین کنار هم چیده بشن و بعد عملیات تفسیر وتحلیل و پردازش هم توسط گوینده انجام شود و در آخر مفهوم آماده و قابل هضم بدون نیاز به کوچکترین پردازشی تقدیم شود..

    فکر میکنید چرا اکثر افراد از بحث با شما کناره گیری میکنند ؟ یک دلیلش همین مغلطه، سفسطه و انرژی بسیار زیادی است که باید صرف فهماندن یک نکته بسیار ساده شود چون اگر همین نکته ساده رو هم نتونیم منتقل کنیم مورد حمله و فحش و اهانت و افترا و تهمت قرار میگیریم.


    متاسفانه مسائلی مثل کودک همسری رو هم کسانی قانونی میکنند که کوچکترین درک و دانشی از عواقب نظراتشون و تصمیماتی که برای مردم میگیرند ندارند و نهایتا انقدر باید هزینه بابت جان و مال و عمر مردم داده شود تا متوجه اشتباه بشن..




    پ ن : اینکه از ادبیات توهین و فحاشی و حمله به افراد به خاطر عقیده مخالف عقب نشینی کردین جای بسی دلگرمی و خوشحالی دارد و من اگر به جای شما بودم وقتی متوجه اشتباهم در اهانت به دیگران میشدم معذرت خواهی میکردم نه اینکه سبک مقابله و سرکوب عقیده مخالف و لحن توهین امیز رو به دیگران نسبت بدهم و از این طریق از پاسخ دادن به سوال اصلی مخاطبم طفره برم .
    وقتی اساسا شما زن رو مشابه مرد یک انسان ندانید یا اگر و ولی و اما در پذیرش انسان بودن زن داشته باشین، بحث درباره حقوق انسانی زن ضمن اینکه یک پارادوکس است، فقط اتلاف وقت و انرژییست. من هم بخاطر نظر شما مشابه شما نه حمله میکنم به کسی نه توهین نه افترا نه تهمت نه بی ادبی و اعلام جنگ صلیبی : )
    هنوز مشخص نکرده اید که "حمله و فحش و اهانت و افترا و تهمت " دقیقا در کجای بحث است و طفره می روید!
    نظام فکری تان خیلی شکننده است و safe space لازم چون به نظر یک عمر در گوشتان خوانده اند " به این چه! به من چه! به ما چه!به انها چه! ..." و وقتی "کافری" همچون من نوعی به اندیشه تان پیدا می شود این جور به جلز و ولز می افتید و دم به دم به شما "بر می خورد"
    چون در اندیشه مخرب و فاسد مترقی نقد و قضاوت کردن دیگری ممنوع است و در مفاد همین بحث داشتن معیار و ضابطه متفاوت برای رابطه زن و مرد نیز
    برای مثال می دانم حالا که گفته ام مردان "زنان باکره،زیبا،جوان،عفیف،با حجب و حیا ،عصمت و... می خواهند" عرش عنفکری به لرزه درامده!
    و البته مهم تر وقتی است که از بی ناموسی و هرزگی و بی غیرتی حرفی می زنیم باگ های سیستم تان خیلی خوب رو می شوند
    پس باز هم میپرسم:
    حالا طرف مقابل هم ادعای ناموجود بودن فضیلت های سنتی را می کند دیگر چرا حس توهین به وجود بیاید؟!
    چیزی که موضوعیت ندارد چطور ارزش و ضد ارزش یا که هنجار و نابهنجار می شود؟!

  6. این کاربر از barton fink بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #3144
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jul 2018
    پست ها
    404

    پيش فرض

    اصلا از بحث آسیب هایی که یه زن بدکاره میتونه به جامعه بزنه و ... بگذریم چون خیلی ها وابستگی دارن به این موضوعات و جانبداری میکنن.

    من بحث رو یه جوری دیگه مطرح میکنم اگه منطقی جواب بگیرم قانع میشم.
    فکر کنید برادر یا خواهر و فرزند شما به سمت مصرف مواد مخدر بره و شما چه میزان از این موضوع ناراحت میشید و سرزنشش میکنید؟ یا اینکه صرفا چون اختیار و حق انتخاب داره و برده نیست و ... حتی از این موضوع خم به ابرو نمیارید؟
    قطعا جوابی وجود نداشت ...

    کلام آخر: قطعا اگر زنی تا این حد حقیر شده که آلت دست یه مرد بدون تعهد بشه که فقط به چشم توالتی برای دفع خودش بهش نگاه کنه این زن نمیتونه ادعای روشنفکری کنه یا برچسب های مثل فاحشه که در تمام دنیا وجود داره رو از خودش جدا کنه!
    دقیقا مثل مردی که با انتخاب و آزادی خودش به سوی اعتیاد میره و خانواده ای رو به سمت نابودی میکشه. حالا دیگه آزادی تا کجا و برای چه کسی و چه کاری سوالیه که جوابش رو تو تفکرات گندیده بعضی ها نمیشه پیدا کرد.

    مغز این افراد یا روی نقطه A قرار داره یا B و هیچ وقت نمیتونه نقطعه تعادل رو پیدا کنه واسه همین با تکرار چندتا جمله بسیار بسیار کلیشه ای با فرمول خیلی سطحی و مسخره ای سعی میکنن تز روشنفکری بدن.
    از نظر فکری فرقی بین شما و داعش نیست. فقط شما این سمت ماجرا (نقطه A) هستید و داعش اون سمت ماجرا (نقطه B) اما خمیر مایه تفکرتون کاملا یکیه و ضعفتون هم نداشتن بعد سوم ذهنیه.
    خیلی هم راحت میتونست جاتون عوض بشه و هر کدوم از شما اگر درشهری مثل موصل زندگی می کردید میتونستید یه داعشی اصیل باشید چون هویت فکری مستقل خودتون رو ندارید.

    خلاصه کلام آخر اینکه با این طرز فکر نمی تونید سربلند تمومش کنید
    Last edited by ژیان; 16-02-2019 at 06:39.

  8. این کاربر از ژیان بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #3145
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    هنوز مشخص نکرده اید که "حمله و فحش و اهانت و افترا و تهمت " دقیقا در کجای بحث است و طفره می روید!
    نظام فکری تان خیلی شکننده است و safe space لازم چون به نظر یک عمر در گوشتان خوانده اند " به این چه! به من چه! به ما چه!به انها چه! ..." و وقتی "کافری" همچون من نوعی به اندیشه تان پیدا می شود این جور به جلز و ولز می افتید و دم به دم به شما "بر می خورد"
    چون در اندیشه مخرب و فاسد مترقی نقد و قضاوت کردن دیگری ممنوع است و در مفاد همین بحث داشتن معیار و ضابطه متفاوت برای رابطه زن و مرد نیز
    برای مثال می دانم حالا که گفته ام مردان "زنان باکره،زیبا،جوان،عفیف،با حجب و حیا ،عصمت و... می خواهند" عرش عنفکری به لرزه درامده!
    و البته مهم تر وقتی است که از بی ناموسی و هرزگی و بی غیرتی حرفی می زنیم باگ های سیستم تان خیلی خوب رو می شوند
    پس باز هم میپرسم:
    به این علت که کلمات بی ناموسی, هرزگی و بی غیرتی حتا اگه برای طرف مقابلی که در برابر چنین کلماتی قرار میگیره معنایی نداشته باشن حسی بد و مفهومی غیرمحترمانه رو میرسونن.
    شما میتونین مطمئن باشین که وقتی کسی به شما میگه خر قطعا شما خر نیستین و انسان هستین ولی حس توهین بوجود میاد چون میدونین طرف مقابل هم میدونه شما خر نیستین ولی این حرف رو برای دادن تحقیر و بی ارزش کردن شما میگه حتا اگه با این خر گفتن شما یک صدم درصد هم خر نشین!

    جالبه که شما متوجه زشتی و بی حرمتی کلماتی که بوفور ازشون استفاده میکنین مثل "عنفکری" نیستین و براحتی به زبونشون میارین و بعد انگشت اشاره رو به سمت کسی میگیرین که با کلمات شما ناراحت شده و این پرسش رو مطرح میکنین که چرا بهش برخورده!!

    نیت شما اگر واقعا این پرسشه که کلمه ی بی مفهوم نباید حسی رو برسونه که وجود نداره از نظر روانشناختی اینطور نخواهد بود.
    در مکالمه ی دو طرفه به فرهنگ لغات تعریف شده برای طرف مقابلمون هم نگاه میکنیم. وقتی طرف مقابل شما میدونه که کلمه ی بی ناموسی برای شما مفهومی بد و زننده داره متوجه میشه که شما با این کلمه اون رو هدف مفهومی بد و زننده قرار دادین حتا اگه به اون کلمه اعتقاد نداشته باشه به اون مفهوم که شما میخواید بهش منتقل کنین اعتقاد خواهد داشت.
    Last edited by Ar@m; 17-02-2019 at 12:50.

  10. 4 کاربر از Ar@m بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #3146
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض


    1. مبنا زن است چون اخلاقیات و تصمیمات او مهم و محور اوست و اینکه او انتخاب گر جنسی است به کنار هرگونه اجبار و واداری "تجاوز" است!
    حال در جامعه مدرن تعریف تجاوز اصلا مشخص نیست و پیشفرض همه مردان متجاوز اند ( نگاهی کنید به جریان me too)
    برای همین من هم نامش را گذاشته ام بدویت مدرن چون زن تمام ابزار و مزایای تمدن را می خواهد اما از تعهد و محدودیت هایش بیزار است
    شعار فمینیستی می دهند اما دقیقا برعکسش عمل می کنند، وقتی بدنبال جفت جنسی می روند معیار و استاندارد و ضوابط شان در رابطه همه اش از دم برعکس شعارهایشان است
    اگر بازهم بحث اقتصاد را به وسط می کشید ابتدا از خودتان بپرسید به نظرتان مشکل زن مدرن چیست وقتی که تمام قدرت و امکانات بشری که هیچ زنی در طول تاریخ انها را تجربه نکرده را تمام و کمال در اختیار دارد بازهم منش و اخلاقش اینگونه است؟! ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] )
    به همان اندازه مرد هم انتخاب‌گر هست. به همان اندازه هم اجبار و واداری برای مرد از سوی زن معنی دارد و تجاوز به مرد هم معنی دارد. اینکه شکل و تعداد رخداد آن متفاوت است دلیل بر بی معنی بودن نیست. تعریف تجاوز هم کاملا مشخص است، جریان me too هم مبنای قضاوت در یک بحث علمی نیست. شاید زنانی هم باشند که به اشتباه خود را قربانی معرفی کنند ولی این دلیلی برای رد بالا و پنهان بودن خشونت علیه زنان نیست.
    من هیچ قضاوتی در خصوص منش زنان ندارم مگر اینکه اون رو در آینه تاریخ و وضعیت مادی زندگی بشر بفهمم. از نظر من جریان‌های فمنیستی در واقع نتیجه رسیدن به مرحله ای هست که دیگر فکر و تجربه بشر متوجه سیطره تفکر مردسالاری شده و به نوعی قیام زنان [و البته مردانی که رشد عقلی‌شان به اندازه‌ای بوده که متوجه ضرر مردسالاری برای بشر شده‌اند] علیه این نظام مردسالاری هست، همانگونه که برده ها علیه نظام برده داری قیام کردند [نسبت مردان به جریان فمنیستی مثل افراد آزادی بوده که ضد برده‌داری همراه برده‌ها بودند]. ضمن اینکه کاملا قبول دارم زن مدرن امروز از لحاظ آزادی‌ها قابل قیاس با زن یک صده پیش هم نیست، ولی این دلیل بر زیاده روی زنان نیست.
    لینکی که ارائه دادید مطلب طولانی است و نیاز به وقت برای مطالعه دارد. صفحات ابتدائی رو مطالعه کردم، متن پر از جملات سوال بر انگیز و از نظر من خطاست.

    2.سیستم سنتی ذات گناهکار انسان راپذیرفته ( "واقعیت فرگشتیک"!)برای همین هر فردی در سلسله مراتب قدرت (زبان واقعیت) و البته فضیلت (زبان حقیقت) قرار می گیرد
    یکسری از فضیلت ها در "فرگشت فرهنگی" ( ما انها را به نام حقیقت الهی و نمود فضیلت های سنتی می شناسیم) خود را اثبات کرده اند و سربلند بیرون امده اند و یکسری دیگر( همچون فضیلت های مترقی )نمی توانند در همان مرحله اول خانواده را حفظ و مردمان را تشویق به تولید مثل کنند
    زن الفا خواهی می کند نمی توانیم مرد بتا را به او تحمیل کنیم
    مرد مدونا خواهی می کند نمی تواینیم هرزه را تنها انتخابش کنیم
    اگر تعریفی درست و معقول و ملموس ( نه ادعای پوچ فمینیست) از مرد مطلوب زنان را در دسترس داریم باید مردان را به ان تشویق ، تبدیل و تادیب کنیم که هرچه بیشتر به ان شبیه شوند و برعکسش نیز برای زنان
    فضیلت خواهی اما ضروری و لازم است که معیاری باشد برای مذمت،تقبیح و سرزنش افراد بدکار و بدکاره و برعکس تشویق انسان به سرمایه گذاری اجتماعی یعنی واقعیت انسانی را می پذریم اما حقیقت الهی را روی ان بکار می گیریم
    اصلا مشکل تان با تبعیض چیست؟! مگر بدون تبعیض می توان محرک و مشوق کسی شد؟!عشق و علاقه و احترام بی قید و شرط مزخرفترین ایده ممکن است،شهروند جهانی که تمام بشر را یکجور دوست دارد جزئی از همان "دروغ بزرگ" است و اصلا موجودیتی ندارد
    ما محدود به وقت،انرژی و توجه خود هستیم یعنی باید ابتدا یک خود قدرتمند و فضیلتمند ساخته و تکانش و انگیزش خودخواهانه را ممنوع و محدود کنیم که اجتماعی شویم و خانواده و کار و.. یا در یک کلام هارمونی اجتماعی ایجاد و حفظ می شود
    پس یکبار دیگر هم می گویم که :اگر همکاری و تعاون میخواهیم باید فضیلتمند شویم و رانه های خودخواهانه را کنترل کنیم؛ اینطور بیا و انطور برو،اینطور بشین و انطور بخور و... نه محض فان و سرگرمی است و نه بر خلاف عقیده عده ای "سرکوب "بلکه چیزی است که از دستمان بر می اید به دلیل موجوداتی که هستیم!
    من هیچ چیز به معنی گناه را نمی‌فهمم. باید توجه داشته باشید اونچه که شما به اشتباه لیبل خوب و بد فرگشتی به اونها میدید در واقع همسویی و عدم همسویی با ترکیبی از فاکتورهایی در هم تنیده مثل بقا و شانس برای تولید مثل است و ماهیتش با خوب و بد در نظام های اخلاقی مرسوم [دینی و قانونی] متفاوت. همونطور که برای بار چندم دارم میگم این هیچ ربطی به توصیه اخلاقی به شکل الهی و آسمانی نداره که ما حتما باید محدود به این مکانیزم و فاکتورها باشیم. زندگی خانوادگی بعنوان یک نهاد که می‌توان آن را دارای ریشه فرگشتی تلقی کرد را در نظر بگیرید. درست است که این نهاد همسو با شانس بیشتر برای بقا بشر بوده اما هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که با حذف این نهاد اجتماعی بشر قرار است منقرض شود یا با نزول رفاه مادی مواجه شود! دقت داشته باشید که حذف در اینجا به معنی همسویی با شرایط مادی بعنوان زیرساخت های فرهنگی و اجتماعی هست نه حذف یکباره و تخیلی.

    چندان پیچیده نیست که بفهمیم این حقیقت الهی که ازش حرف میزنید نمی‌تواند بر واقعیت انسانی سوار بشود! چون اساسا چیزی به اسم حقیقت الهی وجود ندارد و نظام اخلاقی بشر از همان ابتدا هم ریشه در همان فرآیند فرگشت و شرایط زمینه‌ای مادی داشته و چسباندن چیزی به اسم حقیقت الهی به آن فقط نشانه‌ی پوچی این به اصطلاح حقیقت هست که برای بی معنی نبودنش، یک تفکیک واهی به اسم واقعیت و حقیقت را بوجود آوردید. همانطور که قبلا بارها گفته ام این حقیقت الهی شما در حال مرگ است و شما می‌خواهید با وصل کردنِ فرگشت به آن، دوباره احیائش کنید،


    2. دقیقا در همین 50،60 سال اخیر و به طور مشخص از 1960 که تفکر مترقی دیگر "قید و بند های دست و پا گیر" را نداشت انگار واقعا مردمان عقلشان را از دست داده اند
    اخیرا از همفکران خودتان در "جریان پیشرو "نوستالژی 1960 و 50 پیدا کرده اند و خود status quo خواه و "محافظه کار" شده اند
    می خواهند همگی از پست مدرنیسم به مدرنیسم باز گردند
    از سرکوب و سانسور به ازادی بیان
    از identity politics به فردگرایی
    و در یک کلام بازگشت به "ارزش های روشنگری "و محافظت و مقاومت در برابر جریان های "چپ" و "راست" !!
    اصلا مهم نیست یک "ژن خودخواهی" هم پشت این هوشیاری و اگاهی هست که الزامات و دستورات اش مقدم بر علایق و خواسته های "منطقی" ماست
    انتظارات ،اولویت ها و ترجیحات اجتماعی از طرف دیگری ممنوع
    ضابطه و تقدم داشتن ممنوع
    موعظه و یاداوری ممنوع
    حتی جدیدا و اخیرا قانون ( "خبرکش" و "ادم فروش" خوانده می شوید)
    این جهنم تفکر شماست
    برای مثال کودک کشی میکنید به نام حق انتخاب زن برای سقط جنین و جدا تبلیغ و تشویق می شوند اما صدای اعتراض و نقد از احدی حق ندارد بلند شود
    اگر هم بگویید این کارها درست نیست بازهم هیچ معیار و مقابله ای در عمل ندارید چون فرزند فکری خودتان اند
    در و مرض بیداد می کند اما چون می توانیم به هزار و یک شکل خود را فریب دهیم و مشغولیات بیهوده فراوان است صدایی از کسی در نمی اید که اتفاقی نیفتاده ولی خوب می دانید که افتاده
    مهم نیست مردمان قبول کنند یا نه
    مهم نیست چقدر با کمک ego توجیه و بهانه جور شود
    مهم نیست فناوری چقدر ستون و لاپوش این تخریب و تهی شدن از درون شود
    چراکه یکسری از بی اخلاقی ها کار دست بشر می دهد
    هرچقدر هم که کند و تند شود در اصل ماجرا تغییر رخ نمی دهد چون جهت حرکت فقط و فقط چپگرایی بیشتر است و اگر می توانید راه حل پیشنهادی ارائه دهید هم فقط و فقط در همین راستاست
    خایه دار می خواهد که منتقد و خواهان اشاره به فیل داخل اتاق شوید که باید با از همان ابتدا با زندگی کاری و اجتماعی تان خداحافظی کنید
    و حالا می رسیم به جایی که گفتم هزینه سک^سیت،نژادپرست،زنوفوب،هو^ موفوب و ... خوانده شدن انقدر بالا و بالا می رود که شلاق hate speech می خورید و ادم لامصب یاد شوروی سابق می افتد...
    فکر کنم بهترین توصیف از تفکر شما این است که نه تنها از خداوند تهی است بلکه از انسان نیز یعنی ان "بنای بی نظیری" را که برپا می کند برای چیست و کیست دقیقا معلوم نیست!
    چون اندیشه شما در بهترین حالات یک چیزی در حد "حس خوب" و "جلوه خوب بیرونی" است اما نابود گر ومخرب از در درون
    کلا هر کسی دارد ،می تواند،باهوش است،زیباست و... باید از داشتن "مزایا" خجالت کشیده و به "اقلیت" ها کمک کند!
    زیر و رو کردن همه چیز و از در انکار زیر را به زبر اوردن
    تفکرتتان ضعف را جشن می گیرد، تشویق می کند که همه نقش قربانی بگیرند
    هرچه فلک زده تر و بی عرضه و بی دست و پا تر باشید بیشتر به نفع تان است و بیشتر محق می شوید
    چون پیروز بیرون امدن در یک رقابت به استعداد و توانایی و هیچگونه معیار و محوری نیست بلکه به احساسات کسی برنخورد کافی است!
    این جهنم که می‌فرمائید برای شماست. من هم تصدیق دارم که شما در جهنم این عصر هستید ولی بخاطر تفکر خودتان، نه واقعیتی که ازش فرار می‌کنید. تفکر ما انسان را نابود کرده یا شما. نگاهی به تاریخ بیاندازید، مجموع رفاه مادی بشر از اول تاریخ تاکنون شاید با رفاه همین نیم قرن اخیر که میفرمائید بشر عقلش را از دست داده به سختی قابل قیاس باشد!. در واقع این شمائید که این سطح از رفاه مادی را می‌خواهید ولی متوجه نیستید همراهش تغییراتی در نظام فکری، اخلاقی، و اجتماعی هست و سنت در آن نابود می‌شود. از همان PDF که لینک گذاشتید، سومین مورد از Four Sirens که ادعا می‌کند را ملاحظه کنید.
    ما نمودهای ضعف، شاخص‌های ضد بشری [ضد رفاه بشری] تفکر شما را گوشزد کردیم. ولی شما فقط حرفهای کلی می‌زنید. لطفا پاسخ بدید، دقیقا چه نابودی؟ قبلا به شکل دیگری ازتون سوال شد:
    در این تمدنی که می فرمائید، فرزندی که آن به اصطلاح آلفا و مادونا قرار است به دنیا بیاورند آیا قرار است خدمتی به بشریت بکند که فرزند یک به اصطلاح بتا یا هور از انجام آن عاجز است؟ مشخص است که خیر. پس این تفکیک و به تبع اون تبعیض بخاطر چی هست؟ به آن یکی بگوئیم حلال زاده به این یکی بگوئیم حرام زاده که چی بشود؟
    جواب سوال بالا را دقیق و روشن بدهید بعد بگوئید ما ضعف و فلک زدگی را تشویق می‌کنیم!

  12. 2 کاربر از Mohammad Hosseyn بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #3147
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Feb 2019
    پست ها
    9

    پيش فرض

    اگر بحث اقتصاد و اشتغال رو کنار بگذاریم که البته دو عامل شدیدا مهم هست ...

    جامعه ی ما دچار
    افول فرهنگی و اخلاقی شده و بهمین دلیل ازدواج در اون کمرنگ شده به شکلی که یا نمیخواهند ازدواج کنند یا نمیتوانند ازدواج کنند.


    ...




  14. 3 کاربر از moon60 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #3148
    آخر فروم باز italodance's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    محل سكونت
    Copyright
    پست ها
    3,072

    پيش فرض

    اگر بحث اقتصاد و اشتغال رو کنار بگذاریم که البته دو عامل شدیدا مهم هست ...

    جامعه ی ما دچار
    افول فرهنگی و اخلاقی شده و بهمین دلیل ازدواج در اون کمرنگ شده به شکلی که یا نمیخواهند ازدواج کنند یا نمیتوانند ازدواج کنند.


    ...



    احسنت متاسفانه زن تبدیل به کالای خرید و مرد تبدیل به خریدار شده است.
    زن به فکر زندگی زناشویی نیست و تصورات غلطی همچون ثروت و رفاه و رقابت خانوادگی فامیلی و دوستان و آشنایان را در سر دارد.
    مرد هم به فکر تامین نیازهای جنسی و عدم تنهایی و استقلال از خانواده است.

    جامعه ایران با خارج از ایران رو مقایسه کنید.
    زن در جامعه ایران قبل از برخورد با مرد و حتی ارتباط و کلام گفتن ذهنیت و پلنی مغایر در ذهن دارد. در ذهنیت همه مردان رو مزاحم و یا ناشایسته و یا تکمیل یافته نمی بیند. گویی فاقد اداب مشارکت و بیان کلام درست و به موقع است.
    مرد ارتباط سالم حتی بدون تجربه را رها و در ذهنیت ارتباط ناسالم است. زن را تکمیل کننده خود نمیبیند و قصد مالکیت انرا دارد.
    Last edited by italodance; 18-02-2019 at 13:39.

  16. این کاربر از italodance بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  17. #3149
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Feb 2019
    پست ها
    9

    پيش فرض

    زن به فکر زندگی زناشویی نیست و تصورات غلطی همچون ثروت و رفاه و رقابت خانوادگی فامیلی و دوستان و آشنایان را در سر دارد.
    تشکر

    درباره قسمتای مختلف نظر شما بحث میکنیم و ابتدا درباره قسمت اول

    جمله ی شما البته در ذهن من دو تعببر داره؛

    اولین تعبیرش اینه برخی خانم ها دنبال شاهزاده ای با اسب سفید یا چراغ جادو هستن و تصورشون از مرد زندگی این هست. کسی که بتونه به تمام درخواست های اونها لبیک بگه و اونها بتونن در رقابت با سایرین از نظر از نظر مهریه، لوارم خانگی، امکانات و ... عقب نمونن.

    این تصورات زمانی در ذهن یک زن نقش میبنده که اون آقا یکسری دو اشتباه رو مرتکب میشه؛

    ۱. خرید هدایای گرانقیمت و خارج از عرف
    ۲. سکوت در برابر درخواست های دختر و خانواده دختر که در بین ابرانیان سکوت علامت رضاست!!

    ............................

    دومین تعبیر اینه که همیشه چشم زن به دست شوهرش نیست و با استقلال کامل مالی و ذخیره پول اینبار علاوه بر دیگران بدنبال رقابت با شریک زندگی ( همسر ) هست .
    استقلال کامل مالی یعنی عدم پایبندی کامل به رابطه ی عاطفی و عدم مدیریت زندگی زناشویی که شامل موارد مختلف میشه . مثال میزنم؛

    * مثلا خانمی در اداره ای کار میکرد و حدود بیش از یکسال بود که به این اداره اومده بود و تنها زندگی میکرد. میگفت من ازدواج کردم اما بخاطر کارم و شهری که پذیرفته شدم ، شهر خودمو ترک کردم و الان سرکارم هستم و شوهرم در شهر خودمون تنها زندگی میکنه. نمیدونم تا چه وقتی قرار هست جدا از هم زندگی کنیم!!

    * یا آقایی که بخاطر فحاشی و ... همسرش به مشاوره خانواده مراجعه کرده و شکایت داره که خانمم تمام فامیل از جمله پدر و مادرم رو مورد بی حرمتی و توهین قرار میده و من مجبورم سکوت کنم . بارها دوستانه باهاش صحبت کردم اما هرگز تغییر نمیکنه.

    * یا مردی که همسرش بعد از هشت سال زندگی عاشقانه بمدت دو سال منزل رو ترک کرده و برنگشته و درخواست جدایی و پرداخت مهریه داده.

    خب در این سه مورد انفعال مرد بچشم و فارغ از دلایل دیگر که کمرنگ ترن دو دلیل اساسی و مهم مطرحه، اولین دلیل استقلال کامل مالی زن و دومین دلیل مهریه سنگین.

    برای به دام نیفتادن در این دو حالت بهترین انتخاب بعقیده من زنی هست که چند پله از شوهرش در ازدواج پایین تر باشه و کماکان استقلال مالی زندگی با مرد ادامه پیدا کنه و همچنین برای انتخاب همسر در پی افراد کم توقع رفت. این توهین و بی ارزش کردن زن نیست بلکه یکی از راههای ایجاد تعادل برای حفظ زندگی زناشویی و رابطه بادوام هست .

  18. این کاربر از moon60 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  19. #3150
    داره خودمونی میشه barton fink's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2016
    پست ها
    72

    پيش فرض

    به این علت که کلمات بی ناموسی, هرزگی و بی غیرتی حتا اگه برای طرف مقابلی که در برابر چنین کلماتی قرار میگیره معنایی نداشته باشن حسی بد و مفهومی غیرمحترمانه رو میرسونن.
    شما میتونین مطمئن باشین که وقتی کسی به شما میگه خر قطعا شما خر نیستین و انسان هستین ولی حس توهین بوجود میاد چون میدونین طرف مقابل هم میدونه شما خر نیستین ولی این حرف رو برای دادن تحقیر و بی ارزش کردن شما میگه حتا اگه با این خر گفتن شما یک صدم درصد هم خر نشین!

    جالبه که شما متوجه زشتی و بی حرمتی کلماتی که بوفور ازشون استفاده میکنین مثل "عنفکری" نیستین و براحتی به زبونشون میارین و بعد انگشت اشاره رو به سمت کسی میگیرین که با کلمات شما ناراحت شده و این پرسش رو مطرح میکنین که چرا بهش برخورده!!

    نیت شما اگر واقعا این پرسشه که کلمه ی بی مفهوم نباید حسی رو برسونه که وجود نداره از نظر روانشناختی اینطور نخواهد بود.
    در مکالمه ی دو طرفه به فرهنگ لغات تعریف شده برای طرف مقابلمون هم نگاه میکنیم. وقتی طرف مقابل شما میدونه که کلمه ی بی ناموسی برای شما مفهومی بد و زننده داره متوجه میشه که شما با این کلمه اون رو هدف مفهومی بد و زننده قرار دادین حتا اگه به اون کلمه اعتقاد نداشته باشه به اون مفهوم که شما میخواید بهش منتقل کنین اعتقاد خواهد داشت.
    ایشان که وکیل مدافع اش شده اید خود مدعی می شوند: "برای اکثر مردم مهم نیست و اهمیت و معنایی ندارند" یعنی پذیرفته اند غیرت،ناموس و عصمت ( نقطه مقابل بی غیرت،بی ناموس و هرزه)موضوعیت و موجودیت ندارند
    خر را هم اگر نقطه مقابل فهم و اگاهی بدانیم یعنی این دو ارزش مطلوب اند که بله همینطور است اما در حال حاضر شما جالبترش می کنید با ادعای هزینه "روانشناختی"؛ چرا و چگونه اش اما میزانی خوداگاهی می خواهد که به نظر موجود نیست چون وقتیکه با نگاه به لغت و تعریف معنایی و ریشه ای کلمه ای به این سوالات می رسیم:
    برای مثال دو کلمه با عصمت و هرزه در فرهنگ لغات مدنظر شما معنایشان چیست؟ توصیف اخلاقی تان از انها چیست و چرا؟
    چگونه خوب و بدش را سنجیده اید؟چرا برایتان ارزش و ضدارزش هستند یعنی به کدام هویت و جایگاه برمی خورد؟!
    اصلا معنایشان در فرهنگ فکری ما هر چه باشد چگونه است که از نظر شما "بد،بی احترامی و بی حرمتی" توصیف می شوند؟! بی احترامی و بی حرمتی به کدام بخش از شخصیت طرف مقابل؟!
    از این ساده تر نمی توان مسئله را توضیح داد


    به همان اندازه مرد هم انتخاب‌گر هست. به همان اندازه هم اجبار و واداری برای مرد از سوی زن معنی دارد و تجاوز به مرد هم معنی دارد. اینکه شکل و تعداد رخداد آن متفاوت است دلیل بر بی معنی بودن نیست. تعریف تجاوز هم کاملا مشخص است، جریان me too هم مبنای قضاوت در یک بحث علمی نیست. شاید زنانی هم باشند که به اشتباه خود را قربانی معرفی کنند ولی این دلیلی برای رد بالا و پنهان بودن خشونت علیه زنان نیست.
    من هیچ قضاوتی در خصوص منش زنان ندارم مگر اینکه اون رو در آینه تاریخ و وضعیت مادی زندگی بشر بفهمم. از نظر من جریان‌های فمنیستی در واقع نتیجه رسیدن به مرحله ای هست که دیگر فکر و تجربه بشر متوجه سیطره تفکر مردسالاری شده و به نوعی قیام زنان [و البته مردانی که رشد عقلی‌شان به اندازه‌ای بوده که متوجه ضرر مردسالاری برای بشر شده‌اند] علیه این نظام مردسالاری هست، همانگونه که برده ها علیه نظام برده داری قیام کردند [نسبت مردان به جریان فمنیستی مثل افراد آزادی بوده که ضد برده‌داری همراه برده‌ها بودند]. ضمن اینکه کاملا قبول دارم زن مدرن امروز از لحاظ آزادی‌ها قابل قیاس با زن یک صده پیش هم نیست، ولی این دلیل بر زیاده روی زنان نیست.
    لینکی که ارائه دادید مطلب طولانی است و نیاز به وقت برای مطالعه دارد. صفحات ابتدائی رو مطالعه کردم، متن پر از جملات سوال بر انگیز و از نظر من خطاست.



    من هیچ چیز به معنی گناه را نمی‌فهمم. باید توجه داشته باشید اونچه که شما به اشتباه لیبل خوب و بد فرگشتی به اونها میدید در واقع همسویی و عدم همسویی با ترکیبی از فاکتورهایی در هم تنیده مثل بقا و شانس برای تولید مثل است و ماهیتش با خوب و بد در نظام های اخلاقی مرسوم [دینی و قانونی] متفاوت. همونطور که برای بار چندم دارم میگم این هیچ ربطی به توصیه اخلاقی به شکل الهی و آسمانی نداره که ما حتما باید محدود به این مکانیزم و فاکتورها باشیم. زندگی خانوادگی بعنوان یک نهاد که می‌توان آن را دارای ریشه فرگشتی تلقی کرد را در نظر بگیرید. درست است که این نهاد همسو با شانس بیشتر برای بقا بشر بوده اما هیچ کس نمی‌تواند ادعا کند که با حذف این نهاد اجتماعی بشر قرار است منقرض شود یا با نزول رفاه مادی مواجه شود! دقت داشته باشید که حذف در اینجا به معنی همسویی با شرایط مادی بعنوان زیرساخت های فرهنگی و اجتماعی هست نه حذف یکباره و تخیلی.

    چندان پیچیده نیست که بفهمیم این حقیقت الهی که ازش حرف میزنید نمی‌تواند بر واقعیت انسانی سوار بشود! چون اساسا چیزی به اسم حقیقت الهی وجود ندارد و نظام اخلاقی بشر از همان ابتدا هم ریشه در همان فرآیند فرگشت و شرایط زمینه‌ای مادی داشته و چسباندن چیزی به اسم حقیقت الهی به آن فقط نشانه‌ی پوچی این به اصطلاح حقیقت هست که برای بی معنی نبودنش، یک تفکیک واهی به اسم واقعیت و حقیقت را بوجود آوردید. همانطور که قبلا بارها گفته ام این حقیقت الهی شما در حال مرگ است و شما می‌خواهید با وصل کردنِ فرگشت به آن، دوباره احیائش کنید،



    این جهنم که می‌فرمائید برای شماست. من هم تصدیق دارم که شما در جهنم این عصر هستید ولی بخاطر تفکر خودتان، نه واقعیتی که ازش فرار می‌کنید. تفکر ما انسان را نابود کرده یا شما. نگاهی به تاریخ بیاندازید، مجموع رفاه مادی بشر از اول تاریخ تاکنون شاید با رفاه همین نیم قرن اخیر که میفرمائید بشر عقلش را از دست داده به سختی قابل قیاس باشد!. در واقع این شمائید که این سطح از رفاه مادی را می‌خواهید ولی متوجه نیستید همراهش تغییراتی در نظام فکری، اخلاقی، و اجتماعی هست و سنت در آن نابود می‌شود. از همان PDF که لینک گذاشتید، سومین مورد از Four Sirens که ادعا می‌کند را ملاحظه کنید.
    ما نمودهای ضعف، شاخص‌های ضد بشری [ضد رفاه بشری] تفکر شما را گوشزد کردیم. ولی شما فقط حرفهای کلی می‌زنید. لطفا پاسخ بدید، دقیقا چه نابودی؟ قبلا به شکل دیگری ازتون سوال شد:

    جواب سوال بالا را دقیق و روشن بدهید بعد بگوئید ما ضعف و فلک زدگی را تشویق می‌کنیم!
    1. پس از دو نقطه متفاوت حرف می زنیم چون نگرش شما مادیات است اما دغدغه ی این روزهای من و دلیل ورودم به بحث "فضیلت" است و مهم ترین نکته را در اخرین خط از پاراگراف اخر نوشتم


    این نوع از زندگی پر از فساد،اختلال و مشکلات اجتماعی است
    من از یک سقوط اخلاقی حرف می زنم که به خود زنی و تخریب می انجامد ، همانی که کشورهایی با رفاه و ثروت بالا به ان دچارند که صد البته عاقبت باقی کشورهای "عقب مانده" ،"خاورمیانه ای" و "جهان سومی" نیز خواهد بود
    همین مسائلی که به صورت سرسری و سطحی از انها عبور می کنید یا که حتی وجوشان را انکار می کنید محور بحث من هستند ( شاید تعریف فضیلت در غالب "سنت" و "حقیقت الهی" هنوز برای این بحث زود بود )
    برا همین از شما پرسیدم این "بنای بی نظیر" مدرن و پر از "رفاه و اسایش" که ایجاد شده و می شود برای کیست و چیست؟!
    وقتی از همان ابتدا رابطه زن و مرد، خانواده و تولیدمثل به مشکل برخورده کدام بچه قرار است به دنیا بیاید؟اگر هست چگونه تربیت می شود؟ اصلا مهم تر از هر بحثی هویت،جهت و معنی زندگی او چیست؟
    به 50 سال اخیر، me too ،قدرت زنان و مسائل مردان اشاره می کنم چراکه می خواهم نگاهتان به اخرین ایستگاه ترقی و عواقب ان معطوف شود چراکه به ما نیز سوار قطارتان شده ایم حال به هر شکل و دلیلی،رویکرد و منش فکری شما هم نشان داده قابل توقف نیست ولی می توانیم سوال یا که درخواستی برای کند شدن و اگاهی از موقعیت مان داشته باشیم
    نه اینکه برچسب hate speech بخوریم
    سانسور شویم ( در انواع رسانه ها،سیاستگذاری ها و سیستم های اموزشی دائما رخ می دهد )
    همانطور که قبلا چندبار اشاره کرده ام این روزها برچسب سک^سیست و زن ستیزخوردن هزینه اش اخراج از کار و طرد از اجتماع است
    لینک و کتاب ها را معرفی می کنم چون بحث از منظر اینطرف ماجرا هم خود به شدت گسترده و پیچیده است
    نگرش فکری جدیدی که سر براورده و دغددغه مندی اش از جنس سوالات من است را باید مطالعه کنید که سوال پشت سوال ردیف نشود
    ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) و ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) و ( [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] ) می توانند شروع خوبی باشند البته مسئله نژادی اش را فعلا کنار بگذارید

    2.مبنا زن است یعنی اینکه حرف نهایی در اغاز یک رابطه جنسی را زن می زند و این است که انتخاب او و تعریف تجاوز مهم است؛پس او می محور و مبنا می شود و به همین شکل تصمیم و منش او و مشکل هم دقیقا از همینجا اغاز می شود
    چون همانطور که از ابتدا گفته شد جنس او اثبات کرده تصمیم گیر و مسئولیت پذیر خوبی نیست چون همین 60 سال انقلاب جنسی،فمینیسم و.... به اندازه کافی نشان داد که ابعاد و عواقب منفی اعمال و رفتار زنان بزرگ و بزرگتر می شود تاسرحد تهدید موجودیت تمدن
    چراکه به تولیدمثل بی علاقه است،سقط جنین می کند،کار و لذت گرایی اولویت زندگی اوست ،بیشترین درخواست طلاق را دارد و...
    Our selfish and social natures are in constant conflict about how to act. Selfishly, we wish to be able to defect yet receive the benefits of cooperation: to be fat yet still be found attractive, lazy and not have to work yet receive wealth, liked without having to be likable, loved without being lovable, and so on. It is the preferences of others which motivate us to put in the effort required for virtue, not pure reason. But popular culture, as I have mentioned, urges us to defect and listen to our selfish nature; it pronounces repressing the urges of the selfish ego to be weakness or inauthenticity and calls success at avoiding this happiness.
    religion may have evolved (culturally or genetically) to aid us to survive and reproduce by producing metaphysical beliefs. (And since religious people have more children than secular, and since modern liberal states all produce below replacement levels of fertility, it might be that religion is better at doing that job than reason is.) My view is that high religion evolved in order to produce altruism beyond kin and clan by asking us to believe in divine commands and inescapable punishments. Even if there is no afterlife, a high-population, high-density civilization requires altruism beyond kin and clan. And belief in divine commands produces the beneficial effects in this life that make civilization possible The great religions do this job by acting as the central controlling source and distributor of the social emotions. You might think of it as that in the abnormal state society needs to switch to a server/client model from the peer-to-peer of kin and clan (a metaphor I worry will get me into trouble, but what the heck.) This controlling source centralizes the telling of stories that provide moral instruction, it distributes these stories from the source through a network, teaches people as to what behaviors result in the removal of reciprocity/ostracism, and instruct them to enforce these teachings on one another. In religious societies the central religious order distributes the stories and lessons to the priesthood which distributes them to the nodes of the followers
    It is often said that the failure of communism showed that propaganda can not overcome human nature. However, one must be awestruck by the ability of Hollywood to change public opinion seemingly at will. If propaganda can’t get us to act against self-interest—to sacrifice our own well-being for the good of the state, for example—it sure can get us to act on our worst impulses. To promote human flourishing, we would need this central controlling source of social emotions, namely the media/education complex, to educate people that human nature is real, not all lifestyle choices are equal, and that, as a social animal, in order to live a good human life to the highest possible degree we need to restrain our selfish impulses so as to produce good relationships with our fellow humans
    اینهم پیغامی برای زنان
    You have been designed by nature or nature’s God. You will find the most satisfaction in life by taking up the purpose for which you have been designed. As a social creature, your greatest source of joy and happiness will be through your loving relationships with other people, especially your spouse and children. Have many children. To receive this satisfaction from others, you need to produce it in them in turn. Thus, inculcate in yourself the qualities that will aid you in living a good life to the highest degree. Don’t envy those who are able to do better, and don’t look down on those who don’t do as well. Don’t give the rewards deserved for the virtuous to those who practice vice, and reserve your scorn for those who praise ugliness, envy, and vice and so lead people away from the good life. Know where you, your family, your people, your values, your traditions came from.

    Be loyal and proud of your traditions and people; teach your children to be loyal and proud of them, as well. If religion helps you in following the path, good; if you are having problems in life, look for religion to give you your missing sense of purpose. We live in a technologically marvelous age. Unless you are foolish, you should be able to avoid the pitfalls of drugs, violence, crime, and extreme poverty. The biggest obstacle will be your own ego which will constantly tempt you to take the easy path of selfishness, and will provide endless rationalizations for doing so, and so come to ruin your meaningful relationships with others.

    None of this is particularly radical. It counted as common sense not that long ago. The main question is whether these points can once again be adopted by the usual means of education and public debate.



    Last edited by barton fink; 19-02-2019 at 14:17.

  20. این کاربر از barton fink بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •