متاسفانه کم اطلاعی شما باعث میشه حتی در جملات ساده دچار کج فهمی بشید.
نکته اول اینکه کسی نگفت تمام اینهای که گفتم خودآگاهانه رخ میده. بلکه برعکس. شما متوجه این نیستید که تحت تاثیر چنین مسائلی قرار دارید که الان شخصیت و تفکراتتون به این شکل در اومده.
نکته دوم اینکه کسی نگفت شما به من یا کس خاصی حسادت میکنید. شما به داشتن یا نداشتن یک چیز (قدرت، آزادی و ...) حسادت میکنید و این ربطی به شخص نداره. الفاظی که بکار میبرید کاملا این مسئله رو عیان میکنه. کسی که حسادت میکنه به هرچیزی که مصداق اون حسادتش باشه پرخاش میکنه. دقیقا به همین دلیله که شما الفاظی چون فاحشه رو بکار میبرید. اگر اینکارو نکنید این مسئله ازدرون شمارو میخوره. درحالی که بیرون از شما هیچ توجهی به این الفاظ نمیشه و شاید افرادی مثل ما دلمون برای این حالت شما بسوزه!
نکته سوم اینکه این تعریف شما از آزادی واقعی رو قاب بگیر بذار همیشه جلوت باشه!! هرکی ببینه متوجه سطح مطالعه و دانشت میشه!
نکته چهارم سعی کن تو صحبت چیزی که کاملا ازش بی اطلاعی رو بیان نکنی، چون هر نتیجه ای باهاش بگیری با یک حرف قابل رد خواهد بود. من هم تهران زندگی کردم هم شهرهای دیگه. اینکه شما فکر میکنید کسی تهران باشه عقده ای نیست و شهرستانی ها عقده ای هستن در واقع نشونه ی مسمومیت فکر شماست نه ما. حداقل در توانت نیست علمی صحبت کنی، خود زنی نکن با چنین حرفهایی!
نکته آخر اینکه همونطور که گفته شد شما اینجور تربیت شدید و فراتر از این نمیتونید برید. به شما یاد دادند ذهنتون رو ببندید، دشمن چیزهای خاصی باشید، به چیزهایی که به اسم گناه ازشون در تفکرتون یاد میشه فحش بدید [که اگه به کلمه فاحشه دقت کنید میبینید ریشه در فحش داره و فقط چند دقیقه فکر میخواد که متوجه بشیم فحش دادن خودش اولین قدم فاحشه بودنه]. یکمی دیگه روتون کار کنند حاضرید به خودتون نارنجک ببندید و برید بین این مردمان گناه کار فاسد و منحرف و خودتون رو منفجر کنید تا اون دنیا 72 تا حوری نصیبتون بشه!
موفق باشید....