سلام
نمیدونم شما جزو اون دسته از آدمائی هستید که تا حالا عشق و عاشقی را تجربه کردند یا نه
یا نمیدونم تا چه حد به عشق عقیده دارید
ولی من تا حالا نه عاشق شدم و نه به عشق عقیده دارم
البته دلایل عدم عقیده ی من به عشق زائیده ی یک فلسفه است
همونطور که عقیده ی شما به عشق یک فلسفه دارد
اما کدوم فلسفه درسته ؟
حتما شما میدونید همه ی مردم دنیا هر کار بد و خوبی میکنن براش یه دلیل دارن که خودشونو با اون قانع میکنن
اما چقدر از این دلایل درسته
آیا شما فکر میکنید کسی که مرتکب قتل میشه بدون دلیل این کارو میکنه ؟
یا فکر میکنید ابن ملجم بدون دلیل حضرت علی (ع) را به قتل رساند ؟
مگه افرادی که در جنگ جمل با حضرت علی (ع) جنگیدند اکثرا " حافظ قرآن نبودند
این مسائلو مطرح کردم که بدونید هیچوقت نباید فکر کنید که عقیده ی شما در مورد مسائلی که به اونها ایمان دارید صحیح است و همیشه نظرات مخالف رو باید با گوش جان بشنوید و بی طرفانه قضاوت کنید حتی اگر در ابتدای امر بر اشتباه بودن اونها ایمان داشته باشید .
و امّا عشق ......
عشق یک تخیل ذهنیست و وجود خارجی ندارد
تا حالا فکر کردید که عشق میان انسانها چه دلایلی داره
و آیا فکر کردید یک انسان عاشق چه چیز دیگه ی انسان دیگر میشود ؟
و اگر تا به حال شما عاشق شدید , عاشق چه چیز طرف مقابل شدید ؟
من در این مقاله قصد دارم به شما خواننده ی محترم ثابت کنم که اگر شما عاشق شدید , دچار یک توهم شدید
و نظرات مخالف را هم با گوش جان می شنوم و هیچ اصراری بر نظریاتم ندارم
من دوست دارم به تمامی مواردی که احتمال داره باعث بروز عشق بشه اشاره کنم تا ببینید که چقدر فلسفه ی شما در مورد عشق درسته .
البته مورد اشاره ی من فعلا عشق انسان به انسانه و در مورد عشق های دیگر دوست دارم بعدا بحث کنم
عشق انسان به انسان چند حالت بیشتر نداره
1 ) عشق به ظواهر فرد ( مثل تیپ و قیافه و هیکل و ..... )
2 ) عشق به مادیات فرد
3 ) عشق به کمالات فرد
4 ) عشق به ایمان و معنویت فرد مقابل
البته امکان داره که یکی از موارد ذکر شده ملاک افراد برای عاشق شدن باشه و یا شاید تمام موارد یاد شده دلیل بروز عشق باشه
حالا دوست دارم یه سوال مطرح کنم
فرض کنیم که معشوق شما داری تمامی ویزگی های ذکر شده باشد ( فرض محال )
و شما با این فرد دوست هستید , چندین بار با هم به سینما و پارک رفتید و معاشرت داشتید و فکر میکنید این فرد همون فردیه که شما با اون خوشبخت میشید و واقعا عاشقش هستید و قصد دارید در آینده اگر پدر و مادرانتون موافقت کردند با هم ازدواج کنید
خوب بعد فرض میکنیم که معشوق شما دچار یک حادثه ی رانندگی بشه و در این حادثه ی رانندگی یک دست و یک پا و یک چشمشو از دست بده و صورتش هم دچار سوختگی بشه و یا کلا قطع نخاع بشه .
سوال من اینه
آیا شما بعد از این اتفاقات کما کان احساس میکنید که یک عاشق واقعی هستید و هنوز هم قصد ازدواج با اون فرد رو دارید
اگر جوابتون مثبته از خدا میخوام این بلا سرتون بیاد تا ببینیم معنی واقعی عشق یعنی چی .
و اگر تونستید جواب این سوالو پیدا کنید حتما معنای عشق انسان به انسان رو متوجه شدید
بگذریم
بزارید یه جور دیگه منظورمو مطرح کنم
موارد چهار گانه ای که من در بالا مطرح کردم مواردی هستند که حد نهایتی ندارند
یعنی پول دار بودن , شکل ظاهری و ایمان و معنویت حد نهایتی ندارن یعنی اگه شما عاشق کسی هستید که یک ملیارد تومن پول داره مطئن باشید فرد دیگری هم هست که از ایشون بیشتر پول .
یا برای ایمان و تیپ و هیکل و ظاهر و زیبائی هم میشه همین مسئله را تعمیم داد .
و اگر ملاک شما این موارد بوده شما با خودتون صادق نیستید و یا یک دروغ گو هستید
اگر فرض کنیم یک آقا پسر عاشق چهره زیبای یک دختر خانم بشه اگر یک دختر زیباتر ببینه آیا عاشق اون هم میشه یا نه ؟
اگه جوابتون اینه که نه عاشق دختر زیباتر نمیشه باید بگم تجربه ثابت کرده که نظر شما اشتباهه و شاید بهتر باشه بیشتر به حوادثی که در پیرامونتون میوفته دقت کنید .
چه تضمینی وجود داره که پسر مورد نظر ما عاشق دختر زیبا تر نشه ؟
چون ملاک اون پسر ملاک مادی بوده پس دلیلی وجود نداره که عاشق دختر زیباتر نشه ؟
مثل این میمونه که شما بگید یک سنگ یک کیلوئی از یک سنگ دو کیلوئی سنگین تره .
چون وزن یک ملاک مادّیست پس یک سنگ دو کیلوئی سنگین تر از سنگ یک کیلوئیست .
و یا مثل اینه بگیمد من پیکانو بیشتر از ماکسیما دوست دارم .
بزارید یه کم منطقی تر حرف بزنم معیارهای بروز عشقی که در بالا ازشون یاد شد معیار های هوا و هوس انسان هستند .
اگر شما فکر کردید که تا حالا عاشق شدید شک نکنید که شما اسیر هوا و هوس انسانی شدید همون نفسی که مبارزه با اون از جهاد در راه خدا سخت تره .
به نظر من ملاک عشق انسانها به همدیگه ملاک سود و زیانه .
اگر فردی برای انسان سودی نداشته باشه انسان هیچوقت عاشقش نمیشه .
ببینم آیا شما پسری را سراغ دارید که عاشق یک پیر زن افغانی شده باشد ؟
و یا آیا دختر را سراغ دارید که عاشق یک پیر مرد 100 ساله ی کچل شده باشد ؟
و آیا افرادی رو سراغ دارید که عاشق و شیفته ی همدیگه بودن ولی یک سال هم نتونستند با هم زندگی کنن ؟
بزارید یه رازی رو بهتون بگم :
میدونید چرا عشق لیلی و مجنون چرا اینقدر سینه به سینه گشته و هر روز ما ماجرای اونهارو میشنویم ؟
چون لیلی و مجنون با هم ازدواج نکردن و دستشون به همدیگه نرسید . به نظر من اگه با هم ازدواج میکردن کمتر از یکسال کارشون به طلاق و طلاق کشی میرسید .
به نظر من عشق در فطرت انسان وجود داره مثل فطرت خدا شناسی و خدا خواهی
اما ممکنه این فطرت اگه درست هدایت نشه به اشتباه به بت پرستی کشیده بشه
و فکر میکنم اگر ما دوست داریم به چیزی برسیم نباید اسم عشقو روی اون بزاریم .
شاید براتون جالب باشه بدونید دانشمندان به این نکته دست یافتن که بدن انسان با دیدن معشوقش هورمونی رو ترشح میکنه که باعث شعف و شادابی و حسی غریب در انسان میشه و باعث بالا رفتن ضربان قلب میشه و شاید جالب تر باشه بدونید اگر یک ماه عاشق و معشوق پیش هم باشن و همدیگرو ببینن دیگه این هورمون ترشح نمیشه .
یادتون نره بحث من در مورد عشق انسان به انسان بود و نه چیز دیگه .
دوست دارم بیشتر بنویسم اما میدونم از حوصله ی خوانندگان خارجه هر چند بحث من به نتیجه نرسید .