نسبتا خلوته...اصا اتوبان ازادگان همیشه ترافیک رو داره ققط سبک سنگین میشه این ترافیکشنوشته شده توسط nasrindokht [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Sent from my GT-I9082
نسبتا خلوته...اصا اتوبان ازادگان همیشه ترافیک رو داره ققط سبک سنگین میشه این ترافیکشنوشته شده توسط nasrindokht [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Sent from my GT-I9082
دوست عزیز آبادان و اهواز خیلی گرمه . 5 ماه سال جهنمهنوشته شده توسط امید رض [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بعدم شیراز شهر باکلاسیه
عه چه عجب!
این فرو حول حواشی تصمیمات و اقدامات اخیر بنده همایونی در راستای مهاجرت به یکی از شهر های مذکو.ه تبریز و شیراز واصفهانه.
همین الان تو مسافرخونه تو شیراز داشتم این تاپیکو می خوندم.
اول رفتم تبریز بعد اصفهان و امروزم شیراز که تا الان مردمش بدجور به دلم نشسته ، آقو!
اتفاقا حرفای تو کاملا بوی نژادپرستی میده و بی ربطه واقعا. در ضمن ممکنه امام رضا برای شما یعنی تمام عالم ولی برای خیلیا اینطوری نیستنوشته شده توسط bluetooth153 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
سلام اکثر شهرهای شمالی دارای کمپینگ هستند که مسافرانی که براشون اجاره خونه یا رزرو هتل مقدور نیست تو این کمپینگ ها چادر بزنن که هم امنیت داره هم برای عبور مرور در شهر مشکل ایجاد نمیکنه. جلوه شهر هم بد نمیشه.
مطمئناً وقتی تو شهر های کویری کشور هم کسی چادر بزنه تو پارک یا تو پیاده رو پیکنیک روشن کنه املت درست کنه بهشون اعتراض میکنن....له ما شمالی ها خیلی از این مناظر میبینیم. ولی کمپینگ ها درست تو ورودی شهر هست! جلوی دید همه مسافرا...چه اصراری دارن که چندتومن ندن حتی تو کمپینگ چادر بزنن!
دوست گرامی میشه توضیح بدین یه کم اخلاق شمالی ها با اخلاق تهرانی ها چه تفاوت عمده ای داره ؟نوشته شده توسط monami22 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من خودم شهر کویری زندگی میکنم و تا حالا ندیدم کسی به کمپ تو پیاده رو اعتراض کنه
میخوام در مورد تجربیات خودم بگم. من بزرگ شده و متولد آستارا هستم. شهر ما انقدر به مرز نزدیکه که وقتی مهمون از شهر دیگه میاد مرزو نشونشون میدیم خونه های اون سمت رو نشون میدیم وحشت میکنن. ولی وحشت اونها برامون تعجب بر انگیزه...موقع دانشگاه هم بهم گفتن شهر شما پر قاچاقچیهمنم تعجب کردم. تاحالا نشده کسی قاچاق بکنه اطرافم...آخه قوانین صادرات واردات مشخصه دیگه چرا قاچاق...آهان راستش هرکسی مسافرت میره یه مقدار سوغات میتونه بخره و از گمرک رد کنه. حالا چرا قاچاق! که آخر سر یه تیر بخوره بمیره
خیلی به این طرز تفکرات میخندیدم تا اینکه تجربه سفر به کردستان و سیستان بلوچستان و خراسان شمالی و جنوبی برایم پیش اومد.... بعد سفرهام کل دیدم نسبت به این استان ها برگشت... بعد فهمیدم این تفکر نسبت به بقیه شهرها تو منم بوده ....در کل همه جای ایران سرای من است.... همه جا امنه.... فکر نکنید که تو شهرهای غیر شهرشما با مسلسل تو شهر میگردن
تو هر شهری بر اساس تحصیلات و وضعیت مالی و فرهنگی خودتون جمعیت مشابه و محله متناسب وجود داره... هر 3 باهم باید باشه...یعنی وقتی شهری میری باید جایی اقامت کنی با شرایط اقامتی قبلی خودت...وگرنه طرد میشی...
شهر من آستارا :
شیک پوشی اینجا اهمیت زیادی داره...کم حرفی در درجه دوم قرار داره.... اینجا اگه کسی رو بخوان از ظاهرش تشخیص بدن غیر آستاراییه به نکات زیر توجه میکنن:
مردان ریش پرفسوری - مو بلند - کیف حمل کنند - کمربند پر زرق و برق
زنانی که دست و صورتشان بوی کرم مرطوب کننده بده - در عروسی کت و دامن یا کت و شلوار بپوشن (اینجا کت برای مراسم رسمی روضه،ختم، مجالس زائر، بله برون،خواستگاری هست) - جوراب شلواری طرحدار بپوشند - مو بیرون روسری میریزند ولی چادر سر می کنند - چادر حریر میپوشند - چادر زیر آرنج جمع میکنند (در آستارا افراد چادری کم هستند ولی آنها که چادری هستند حجابشان کامل است)
البته اینجا به عقاید همه احترام می گذارند چه چادری چه غیر چادری. کسی با کسی کار نداره من دوستانی داشتم که عروسی فقط ولیمه دادند بدون اینکه رقص برگذار کنند...کسی با کار آنها مخالفت نکرد و حتی کسی پشت سرشون نگفت مذهبی اند...کلاً کسی کاری به کار هم ندارند. در این شهر دختران و پسرانی هستند که زندگی مجردی دارند ...کسی با اونها هم کاری نداره ... تازگی ها دختران و پسران مستقل روستایی هم پدید اومده و کسی با اونها هم کاری نداره.
مغازه دارهای بومی آستارا کم حرف هستند و فقط به کار فروش کالا مشغولند بدون اینکه چیزی رو بخوان به شما غالب کنند.(البته مغازه داران زابل بسیار از مغازه داران بومی آستارا بهتر هستند و فقط به فروش کالا مشغولند و کم حرف میزنند چه هزارتومن خرید کنید چه چند صد تومن رفتارشون تغییر نمیکنه...این از نظر من عالیه...آدم خیالش راحته) اما افراد غیر بومی اگه زیر 20 تومن جنس بخری اصلا نمیخوان جوابتو بدن خیلی هم بی احترامی میکنند.
اما!!!اگر در کار هنر ، شعر و نویسندگی و فرهنگ هستید دور آستارا خط بکشید اینجا کسی به این مسائل اهمیت نمیده.(حتی تمسخر هم دیده میشه فجیع) بحث علمی هم همینطور... من تا چندسال پیش فکر نمیکردم کسی اینجا کتاب نمیخونه ولی تازگی ها دیدم یه انجمن کتابخوانی هست که افراد دیپلمه بازاری هم کتابهای فوق العاده مفهومی میخونند.
اهالی شهر آستارا با هیچ کار اقتصادی در شهرشون مخالف نیستند... اینجا با غریبه ها مهربان هستند تا حس غریبی نکنند.
البته تا چند ماه پیش کلمه کارآفرینی رو کسی نمیشناخت و کارهای مثل خیاطی ، قالیبافی و... کار زنانه میدانستند. کم کم شوهرانی پیدا شدند که با مدرک زنان خود تولیدی لباس و کارگاه قالیبافی راه اندازی کردند و روز به روز تعداد اینگونه افراد بیشتر شده ولی باز اکثریت با شغل های جدید که سر از کارشون در نمیارند رو مسخره میکنند.
شمالی ها اسوده طلبند...مثلا اینجا کسی خورده خورده قناعت نمیکنه
شمالی ها به سرو وضع خیلی اهمیت میدن. یه مانتو رو هزار دفعه یه جا نمی پوشند.
شاید علت عمده اش رفاه غذایی باشه چون هرکس به هرچی احتیاج داته باشه راحت میکاره و میخوره و تنها نگرانیشون پوشاک و ... هستش.
اینجا اکثرا خودشونو برای پول درآوردن این در و اون در نمیزنن چون اعتقاد دارن که اونی سرشناستره که کم کار کنه و زیاد پول دربیاره... علت عمده اش خط قبلی هستش و از اجدادمون این تفکر نشات میگیره.
شمالیها جلو مهمون غذاهای متنوع و سفره رنگین پهن میکنند و خیلی مراقب مهمون هستند.
شمالی ها امکان داره برای ناهار یا شام غذای سبک و ارزون بخورند و از گفتن آن خجالت نمیکشند حتی افراد پولدار! شاید چون کسی باورش نمیشه که کسی غذا برای خوردن نداشته باشه و دلش غذای سبک خواسته...من تو شهرهای زیادی بودم و 100 درصد افراد منکر خوردن کوکو سبزی و عدسی هم میشن
تو شهرهای شمالی زن ها کمتر برای معیشت زندگی بدو بدو میکنند و عقیده دارند مرد باید خودش دنبال کارهای زندگی بدوئه... کسی هم غیر این رفتار کنه باعث پررو شدن شوهرش شده.. خیلی کم پیش میاد تو شمال زنی را ببینید که تند تند اینور و اونور میره و زرنگ و تیز باشه همه شون سعی دارن سنگین باشند.
من خودم تو شهر بابل درس خوندم تو 4 سال که اونجا بودم شهر به کل عوض شد و مردمش و شهرشون خیلی پیشرفت کردند. خیلی دلم میخواست باز همچین شهری به پستم بخوره که چند پله قبل از طرقیش برای خودم جایی دست و پا کنم تا زودتر پیشرفت کنم. تو خراسان شمالی هم دیدم که یه شهر طی 8 سال چقدر پیشرفت کرده و افسوس خوردم چرا اونجا مهاجرت نکردم.
برای این منظور شهرهایی توی استان چهارمحال بختیاری و کهگیلویه و بویر احمد و سمنان پیدا کردم. ولی نمیدونم اونجاها چطور جاهایی هست اصلا تجربه سفر به اونجارو ندارم. من تقریباً سی درصد ایران گشتم و میدونم همه جا امنیت هست و همه چیزهایی که درمورد تفنگ و قوم و قبیله میگن چرنده... پس لطفا از قبولی غریبه ها بین خودشون و اهالی بومی با کسب و کاری که یه سرمایه گذار غیربومی میاره مخالفت ندارند یا با انواع خاصی از شغل ها مشکل داشته باشند؟ مثلا با تولیدی لباس؟
البته خانم های شمالی خیلی فعالن در زمینه تجارت ... من بابلسر که بودم، بیشتر فروشندههای بازار خانم بودند ... اکثراً محصولات خودشون رو برای فروش میآوردن و تا شب هم کار میکردننوشته شده توسط monami22 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)