تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 3 123 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 21

نام تاپيک: »»» گاهی نوشته ای

  1. #1
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    3 »»» گاهی نوشته ای

    سلام

    اینجا هر وقت این ذهن همراهی کنه و چیزی ازش بیرون بیاد اینجا می‌نویسم

    پس هر آنچه اینجا نوشته میشه اعم از رمان داستان بلند کوتاه مینی مال ماکزی مال کاریکلماتور کلکاریماتور شعر و ...، برآمده از ذهن نویسنده‌ی اونه مگر اینکه خلافش با نوشتن منبع توسط اینجانب مشخص بشه (گرچه اینجا کارگاه شعر و داستان نویسی‌ـه و مشخصه که نباید از جایی مطلبی برداشته بشه )

    و چون دیدم جاهایی پستهایی از این انجمن رو دقیقا کپی پیست میکنن پس اگه خواستین از مطلبی استفاده کنین حتما منبع رو ذکر کنین.

    البته اگه آنچه می‌نویسم ارزش نوشتاری داشته باشه و اینکه اونها از پس ذهن خودم جاری شده باشه و به شکلی نباشه که گویی یک دژاوو Déjà vu ست.


  2. 16 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    3 ای کاش آهنگ‌ها هم زیرنویس داشتند

    باز هم پیغامی دریافت کرد
    این بار از یکی دیگر از دوستانی که خیلی وقت بود علامت + به ابتدای اسمش اضافه شده بود
    ازش خواسته شده بود در انجمن موسیقی هم همانند دیگر انجمن‌ها فعالیت داشته باشه
    هر بار بهانه‌ای برای عدم شرکتش در اون قسمت از انجمن نوشت
    اما این بار این دوست قدیمی بدجور پیله‌اش شده بود
    تا اینکه پیغامی از اون دریافت کرد که باعث شد گونه‌هایش خیس شود
    برایش به زعم خودش و به شوخی نوشته بود:
    "آهای مگه کری ، تو چرا نمیای تو قسمت موسیقی حداقل یه آهنگ معرفی کنی."
    Last edited by Ahmad; 24-05-2012 at 23:29.

  4. 15 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض کاریکماتور 1

    1- مردی چون خیلی مرد بود مرد

    2- باز باران با ترانه با گوهر های های گریه کردند

    3- با ملاقات بانوی سالخورده زندگیش بر باد رفته

    4- دندون کرمی که دندونم رو خورده بود کرم خورد

  6. 15 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض نه

    - نه.
    - چرا؟
    - گفتم که، نمی‌خوام. مگه زوره؟
    - زور که نیست. اما من دارم قیمت بالایی رو پیشنهاد می‌کنم.
    - خب همینه که می‌گم نه. حتما چیزی هست که می‌خوای با این قیمت خونه‌ی منو بخری.
    - آخه چه چیزی؟
    - نمی‌دونم. اما حتما گنجی چیزی تو این خونه پنهونه که می‌خوای هرطور شده اون رو از چنگم دربیاری.
    - بابا به کی قسم دلیلش این نیست.
    - پس چیه؟ هان؟
    - چه جوری بگم. بذار یه جور دیگه بگم. تمام شهر رو گشتم. تنها این خیابونه که اسمش نانوا ست.
    - خب. درست
    - پلاک خونت چنده؟
    - پلاک خونه‌ام؟ 221
    - گرچه یه حرف کم داره. ولی با این حال فهمیدی؟
    - نه.

  8. 10 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض دل نوشته 1 - پیاده و شاه



    ترجیح می‌دهم پیاده‌ای آزاد باشم تا اینکه شاهی باشم در بند
    ضميمه هاي کوچک ضميمه هاي کوچک victoria-ivanova-photography-chess.jpg  


  10. #6
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض

    کلاه گشاد زندگی


    • اولین کلاه زندگی‌ام را خودم بر سرم گذاشتم
    • از کودکی یاد گرفتم که زیر کلاه خودم بایستم
    • کلاه از سر برمی‌دارم، کلاهی دیگر بر سر می‌گذارم و به زندگی خویش ادامه می‌دهم
    • یاد روزی افتادم که کلاه‌مان توی هم رفت و ما بیشتر به این علت می‌خندیدیم که چرا دعوایمان نمی‌شود
    • کلاهِ خود را قاضی می‌کنم؛ دیگر نیازی به رفتن به دادگاه نیست
    • هر وقت به حمام می‌روم، گریه‌ام می‌گیرد. آخر این دقیقه‌های جدایی از کلاهم را چگونه سپری کنم
    • درست است که در سر عقل می‌باید، اما بی‌کلاهی باور کنید برایم عار است؛ مردم که درون سر مرا نمی‌بینند
    • بارها سعی کرده‌ام خرگوشی از کلاهم خارج کنم تا شاید با فروشش یا خوردنش روزی را به شب برسانم؛ اما چرا همیشه شپش
    • مردم شب‌ها چه چیزها که در آغوش نمی‌گیرند؛ حال من باید با کلاهی در آغوش، بخوابم
    • مرا با کلاهم به خاک بسپارید؛ چرا که همه‌ی عمر همراهم بود؛ البته نه بر روی سرم، بگذارید بر روی سینه‌ام؛... هردویشان را.





    امضاء...................
    کسی که یک عمر سرش بی‌کلاه ماند

  11. 15 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #7
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض

    - بزرگتر که شدی می‌فهمی.
    - چیو ؟
    - اینکه نباید با بزرگتر از خودت شوخی کنی

  13. 13 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #8
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض عمـ ـ ـ ـ ـق فاجعه

    فهمید که اشتباه کار کجا بوده
    تأسف می‌خورد برای فرصتی که دیگر برایش باقی نمانده بود
    داشت غرق می‌شد
    و دیگران زین‌پس چه شانسی آورده‌اند
    که او این‌بار فراموش کرده بود
    بسنجد
    عمق فاجعه‌ای را که به‌بارآورده‌بود

  15. 9 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #9
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض در دست مطالعه



    ...

    روزنامه‌ای برمی‌دارم تا مطالعه کنم.
    به متن خبر که می‌رسم با خود می‌گویم که بجای خواندن این مطلب‌ها بهتر نیست کتابی را که در دست مطالعه دارم ادامه دهم؟
    پاسخ مشخص است.
    روزنامه‌ به کناری پرت می‌شود.

    مجله‌ای را به‌دست می‌گیرم.
    با تلاش فراوان مطلبی را چند خطی ادامه می‌دهم.
    اما بهتر نیست بجای خواندن آن مطلب وقت را اختصاص دهم به خواندن کتابی که در دست مطالعه دارم؟
    مجله به کناری گذاشته می‌شود.

    برنامه‌ای علمی یا فیلمی سینمایی یا سریالی و ... را مشاهده می‌کنم.
    بهتر نیست از این وقت برای خواندن کتابی که در دست مطالعه دارم استفاده کنم؟
    فیلم نیمه‌کاره رها می‌شود.

    ...

    روز به پایان می‌رسد و خسته کتاب را برمی‌دارم
    پاراگرافی می‌خوانم اما هیچ نمی‌فهمم
    بیدار می‌شوم و تکرار می‌کنم
    اما باز چند خطی نخوانده از هوش می روم.
    گویا امشب هم قرار نیست این کتاب مطالعه‌اش ادامه پیدا کند.

    من مانده‌ام و کتابی که چندین و چند روز است که در دست مطالعه دارم.
    ضميمه هاي کوچک ضميمه هاي کوچک book-reading.jpg  

  17. 12 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #10
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض

    دیکتاتورها عادت ندارند ببینند کسی بر سرشان مسلط است.
    بیچاره آرایشگرهایشان





  19. 16 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 3 123 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •