تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 5 اولاول 12345 آخرآخر
نمايش نتايج 31 به 40 از 41

نام تاپيک: مطالب جالب و خواندنی

  1. #31
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض

    مدرسه جایی هست که توی اون خیلی چیزا رو یادمی گیریم.مدرسه دریچه ای به دنیای ناشناخته علم هست.متاسفانه ، چیزهایی وجود دارند که بچه ها در مدرسه باید یاد بگیرند اما در واقع این اتفاق نمی افتد .
    توی این تاپیک می خوام قوانینی رو بگیم که توی مدرسه بهمون یاد ندادن! و دنیای بیرون از اون با بدون هرگونه لطف و محبتی بهمون یاد داده!


    قوانینی که بچه ها در مدرسه یاد نمیگیرند


    نوشته : چارلز ج سایکز


    قانون اول:


    زندگی عادلانه نیست. اینهمه دین و بقیه داستان ها برای همین وجود دارند. یک نوجوان یا یک دکتر سی ساله که تازه در شرکتی استخدام شده دائم تکرار می کند که «این عادلانه نیست».
    قانون اول را تکرار کنید «عدالت مبنای چیز خاصی در دنیا نیست.»



    قانون دوم:

    جهان واقعی ارزش زیادی برای شخصیت شما قایل نیست. بر خلاف مدرسه و خانواده که فکر می کنند شخصیت شما چیز مهمی است، برای محیط کار خروجی از همه چیز مهمتر است و هر کس قبل از اینکه محترم و متشخص باشد، باید کارا باشد.
    اگر فکر می کنید در مدرسه به شخصیت شما احترام نمی گذارند منتظر دنیای واقعی باشید تا نظرتان اصلاح شود. اگر فکر می کنید عدم احترام عادلانه نیست، به قانون یک رجوع کنید.



    قانون سوم:


    با خروج از دانشگاه یا مدرسه ماهی یک میلیون درآمد نخواهید داشت. برای رسیدن به کاری خوب باید مدت نسبتا زیادی تلاش کنید.
    اکثر چیزهایی که در دانشگاه خوانده اید به درد محیط کار نمی خورند!



    قانون چهارم:


    اگر فکر می کنید معلمتان خیلی سخت گیر بوده، منتظر دیدن رئیستان باشید. رییس شما بر خلاف معلم شما برای کار کردن با شما حقوق نمی گیرد!



    قانون پنجم:


    در بچگی همیشه کسی برای مقصر قلمداد بودن داشته اید. خانواده خوب نبوده یا معلم بد نمره داده. اما اگر بیست سی سالتان بشود و از دهنتان در بیاید که تقصیر مادرتان بوده که زندگی تان به هم خورده یا تقصیر مدیرتان بوده که حقوق تان کم است یا اخراج شده اید، همه به شما خواهند خندید.
    در دنیای واقعی خودتان مسوول کارهای خودتان هستید.



    قانون ششم:


    پدر و مادر شما قبل از دنیا آمدن شما آدم های بسیار باحالتری بوده اند. روند خستگی و بی حوصلگی و بی هیجانی پدر و مادرتان از وقتی شروع شده که شروع کرده اند به حساب کردن پولشان برای خریدن مایحتاج شما، کار کردن برای مخارج تحصیل شما و ...
    تمام مدتی که شما مشغول برنامه ریزی کارهای باحال زندگی تان بوده اید را آن ها مشغول فراهم کردن غذا و خانه و غیره برای شما بوده اند.



    قانون هفتم:


    مدارس سعی می کنند مفهوم رد شدن را ملغی کنند. تقریبا همه ورودی هایی که به تحصیل ادامه می دهند دیپلم می گیرند و تقریبا همه کسانی که وارد دانشگاه می شوند مدرک می گیرند.
    در جامعه تقریبا ده درصد آدم ها شغل ندارند و دنبال شغل می گردند. تعداد بیشتری هم در عشق و غیره شکست می خورند و کسی هم تلاش نمی کند برایشان کلاس تقویتی بگذارد.




    قانون هشتم:


    زندگی نه ترم دارد نه تعطیلی تابستان. از شما انتظار می رود از یک لحظه به بعد هر روز هشت یا نه ساعت کار کنید و هر چهار ماه یکبار هم وارد یک زندگی جدید نمی شوید.
    به قانون اول و دوم هم مراجعه کنید. از این به بعد باید کار کنید و کار کنید و متاسفانه کارهای خیلی خیلی کمی هستند که کاملا لذت بخش باشند یا از آن مهمتر به شما اجازه خودشکوفایی بدهند.




    قانون نهم:


    تلویزیون واقعی نیست. در برنامه صدا و سیما هر خانواده کوچک یک خانه زیبا دارد و یک ماشین و مسافرت. در هیچ برنامه تلویزیونی آدم ها یک سوم زمان سریال را سر کار نیستند و در سریال های ماه رمضان، همه مشکلات در روز بیستم به اوج می رسند و روز بیست و هشتم همه چیز حل شده و همه خوشحالند.




    قانون دهم:


    اکثر شاگردهای لوس کلاس و خودشیرین ترین ها یا خرخوان ترین هایی که زمان مدرسه می دیدید، در آینده یا رییس شما خواهند شد یا دارای بقیه موقعیت های خوب جامعه.




    قانون یازدهم:


    انسان نامیرا یا زودمیرا نیست. شما هم مثل اکثر آدم های دیگر باید تقریبا هفتاد هشتاد سال زندگی کنید و بعد بمیرید. تاتوی روی بدن، تا پیری با شما خواهد بود همانطور که مفاصل دردناک ناشی از ورزش نکردن.
    انتخاب با خودتان است ولی یادتان باشد که قرار است حدود هفتاد هشتاد سال با همین بدن
    باشید.




    قانون دوازدهم:


    همه بالایی ها را بدانید و شاد باشید. زندگی کوتاه است. خانواده مزاحمند، کار سخت است و زندگی حوصله سر بر! اما هر چقدر زودتر لذت بردن از زندگیتان را شروع کنید، بهتر است.




    نکات تکمیلی

    اینها همه و همه برای وقتی هستند که بخواهید در شرایط معمول جامعه بازی کنید. مطمئنا می توانید به انتخاب خودتان یک قدم عقب تر بروید و به تمام این قوانین به عنوان قواعد یک بازی نگاه کنید. بازی ای که می شود به آن داخل شد یا نشد. داستان مهم این است که اگر وارد بازی «جامعه خبیث سرمایه داری» می شوید حداقل بخش بیشتری از قوانینش را بدانید.



  2. 8 کاربر از Lady parisa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #32
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض پنج قتل به‌یادماندنی تاریخ ادبیات کدام‌ها هستند؟




    جان بن‌ویل در کتاب تازه‌چاپ «روشنایی کهن» به معرفی مرگ‌ها و قتل‌های به‌یادماندنی تاریخ ادبیات پرداخته است.

    بن‌ویل در این بین پج قتل- مرگ زیر را به عنوان به‌یادماندنی ترین آنها معرفی کرده است.

    اولین قتل در رمان «لولیتا» (1955) نوشته ولادیمیر ناباکوف رخ داده است. آنجا که نمایشنامه‌نویس تباه‌شده مزد عمل بد خود را می‌گیرد، هرچند نباید فراموش کرد جنایت اصلی در این رمان از دست رفتن کودکی یک دختر است. شاید هامبرت هامبرت احساس ترحم ما را برانگیزد اما این دولورس هیز است که ما بیشترین قصه را برایش می‌خوریم.

    داستایوسکی که ناباکوف به شکلی ناجوانمردانه علاقه کمی به او داشت، اغلب نسبت به شخصیت‌های منفی خود حسی تاسف‌بار و دلسوزانه دارد، حتی برای سویدریگالیف در «جنایت و مکافات» (1866) که متهم به چندین و چند قتل است. برخی مردن او در این رمان را کمدی توصیف کرده‌اند و واقعا پس از شنیدن آخرین جمله این شخصیت («به آمریکا می‌روم»)، حتما خنده‌ای هراسناک وجود خواننده را فرا می‌گیرد.

    در «نتیجه هوس» (1947) نوشته ژرژ سیمنون نیز یک دختر جوان به پایانی تلخ و خونین دچار می‌شود. در این رمان شارل آلاوون، شخصیت اصلی رمان برای نجات محبوبه خود راهی بهتر از «خفه کردن» او پیدا نمی‌کند! این رمان تلخ است و ترسناک، درست مثل تمامی رمان‌های جنایی سیمنون.

    رفتار غریب مرکزی رمان «بیگانه» (1942) نوشته آلبر کامو یکی دیگر از قتل‌های عجیب ادبیات است، آنجایی که مرسو بی‌دلیل عرب را می‌کشد. این قتل سوالات هستی‌گرایانه بودن چیست و عمل کردن کدام است را پیش می‌کشد. این قتل از نظر فلسفی بی‌معنی و «پوچ» است اما کاری است خاص و همین خواننده رمان را دچار «تشویش» می‌کند.

    پنجمین قتل درواقع دو قتلی هستند که در «کانادا» (2012) نوشته ریچارد فورد رخ می‌دهند. این دو قتل چیزی فرای پاشیده شدن خون روی گوشه‌ای از بوم نقاشی هستند، این دو قتل «کانادا» را به یکی از بهترین رمان‌های قرن 21 میلادی بدل کرده‌اند.


    فايل هاي ضميمه فايل هاي ضميمه
    Last edited by F l o w e r; 15-08-2012 at 12:30. دليل: ضمیمه فایل Pdf

  4. 5 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #33
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض نویسندگان بزرگ عاشق چه تیم‌های فوتبال هستند

    علاقه به فوتبال فقط منحصر به مردم عادی نیست و بعضی نویسندگان بزرگ دنیا هم به این ورزش هیجان‌انگیز علاقه‌مند هستند.



    آلبر کامو، نویسنده و فیلسوف فرانسوی سال 1960 در سن 46 سالگی درگذشت.
    او تنها فوتبالیستی است که برنده جایزه نوبل ادبیات (در سال 1957) شده است.
    او در جوانی دروازه بان تیم ریسینگ دانشگاه الجزیره بود و با این تیم به قهرمانی بازی‌های باشگاهی شمال آفریقا رسید.
    این جمله او در خاطره‌ها مانده است: «بی‌شک آنچه را درمورد اخلاقیات و الزامات می‌دانم، مدیون فوتبال هستم.»



    آنتونی برجس، نویسنده رمان «پرتقال کوکی» است که مسابقات فوتبال را با جدیت دنبال می‌کرد
    و به شوخی می‌گفت: «روز ششم هفته، روز فوتبال است.»
    او تا آخر عمرش از تماشای فوتبال و نوشتن درمورد آن دست نکشید.



    جرج اورول، خالق «مزرعه حیوانات» و «1984» در مقالاتش به دفعات درمورد فوتبال و تاثیرات آن بر جامعه و سیاست نوشته است.
    یکی از مقالات معروف او درمورد رابطه وطن‌پرستی و فوتبال است.



    جولین بارنز که با رمان «حس یک پایان» برنده جایزه بوکر شد، تمام عمرش طرفدار تیم لستر سیتی بوده است.
    لحظه به یادماندنی فوتبالی در ذهن او پیروزی این تیم بر کریستال پالاس در آخرین لحظه در ورزشگاه ویمبلی در سال 1996 بود.



    یان مک‌ایون نویسنده رمان‌های معروفی چون «تاوان» و «عشق ماندگار» است که به شدت به فوتبال علاقه دارد،
    او در جریان جشنواره فرهنگی هِی در سال 2010 بازی منچستر یونایتد و بارسلونا را با عینک سه‌بعدی تماشا کرد و برخلاف میلش منچستر شکست خورد.



    اسکار وایلد، نمایشنامه‌نویس بزرگ قرن نوزدهم شاید اصلا شبیه طرفداران فوتبال نباشد اما نه تنها بازی‌های فوتبال زمانه خود را دنبال می‌کرد
    بلکه جمله مشهوری هم داشت که: «فوتبال بازی بسیار مناسبی برای دختران خشن است اما برای پسرهای مامانی اصلا ورزش مناسبی نیست!»



    جی. کی. رولینگ، خالق مجموعه رمان‌های «هری پاتر» بارها به تماشای بازی‌های تیم وستهام یونایتد رفته است.
    البته عجیب هم نیست در جلد اول و چهارم مجموعه «هری پاتر» این تیم باشگاهی حضوری کوتاه دارد.



    ژان پل سارتر، نویسنده و فیلسوف اگزیستانسیالیست فرانسوی نه تنها در نوجوانی بازیکن فوتبال بود
    بلکه جمله معروفی هم داشت که: «در بازی فوتبال همه چیز با حضور تیم حریف پیچیده می‌شود.»



    سر آرتور کانن دویل، خالق شخصیت شرلوک هلمز مدتی با نام مستعار در تیم فوتبال پورتسموث دروازه‌بان بود.
    البته این تیم با باشگاه فعلی پورتسموث ارتباطی ندارد.
    کانن دویل همچنین کریکت‌باز بسیار ماهری بود.



    سر والتر اسکات، نویسنده رمان «آیوانهو» در روزگاران قدیم به شدت به فوتبال علاقه داشت.
    زمانیکه بسیاری از قوانین سختگیرانه این ورزش تصویب نشده بودند.
    او حتی برای ژورنال ادینبورگ گزارش بازی تیم‌های اسکاتلندی اتریک و سلکریک را نوشته است.

    منبع: خبرآنلاین
    فايل هاي ضميمه فايل هاي ضميمه
    Last edited by F l o w e r; 20-08-2012 at 21:39. دليل: ضمیمه فایل Pdf

  6. 4 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #34
    پروفشنال رضا جنگنده's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    Skyrim
    پست ها
    694

    5 رزم رستم و ویروس

    سلام
    اینو دیدم تو یه سایت قشنگ بود گفتم اینجا بزارمش:

    کنون رزم virus و رستم شنو/ دگر ها شنیدستی این هم شنو

    که اسفندیارش یکی disk داد/ بگفتا به رستم که ای نیک زاد

    در این disk باشد یکی فایل ناب/ که بگرفتم از سایت افراسیاب

    برو سیر میکن بدین دیسک هان/ که هم نون هم آب باشد در آن

    تهمتن روان شد سوی خانه اش/ شتابان به دیدار رایانه اش

    چو آمد به نزد mini tower اش/ بزد ضربه بر دکمه power اش

    دگر صبر و آرام و طاقت نداشت/ مران دیسک را در drive اش گذاشت

    نکرد هیچ صبرو نداد هیچ لفت/ یکی list از root دیسکت گرفت

    در آن دیسک دیدش یکی فایل بود/ بزد enter آن رو اجرا نمود

    کزان یک demo گشت زان پس عیان/ به فیلم به موزیک و شرح بیان

    به ناگه چنان سیستمش کرد hang / که رستم در آن ماند مبهوت و منگ

    چو رستم دگر باره resetart نمود/ همی کرد هنگ و همان شد که بود

    تهمتن کلافه شد و داد زد/ ز بخت بد خویش فریاد زد

    چو تهمینه فریاد رستم شنود/ بیامد که لیسانس رایانه بود

    بدو گفت رستم همه مشکلش/ وز آن دیسک و برنامه خوشگلش

    چو رستم بدو داد قیچی و ریش/ یکی bootable دیسک آورد پیش

    یکی اندر آن دیسک بود/ برآورد و آن را اجرا نمود

    همی گشت toolkit هارد اندرش/ چو کودک که گردد پی مادرش

    به ناگه یکی رمز virus یافت/ پی حذف امضای ایشان شتافت

    چو virus را نیک بشناختش/ مر از boot sector بر انداختش

    یکی ضربه ضد بر سرش tool kit / که هر بایت آن گشت هشتاد bit

    چنین گفت تهمینه با شوهرش/ که این بار بگذشت از پل خرش

    دگر باره اما جهالت مکن/ ز رایانه اصلا تو صحبت مکن

    قسم خورد رستم به پروردگار/ نگیرد دگر دیسک از اسفندیار



    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  8. 2 کاربر از رضا جنگنده بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #35
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sibesorkh2008's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    212

    پيش فرض

    سلام
    دستتون درد نکنه...خیلی مطالب زیبا و جالبی بودن...حسابی فیض بردیم

  10. #36
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض با کتاب «من زلاتان هستم» : پردرآمدترین بازیکن پاری‌سن ژرمن نامزد دریافت جایزه ادبی شد



    زلاتان ابراهیموویچ با کتاب زندگینامه‌اش به فهرست نهایی جایزه ادبی سوئد راه یافت.


    زندگینامه زلاتان با عنوان «من زلاتان هستم» یکی از 6 کتابی است که به فهرست نهایی جایزه معتبر ادبی سوئد راه یافته است.

    این کتاب که دربرگیرنده زندگی این بازیکن سرشناس فوتبال است، نوامبر 2011 منتشر شد و تنها در سوئد بیش از 500 هزار نسخه از آن به فروش رسید.

    اکنون نامزد شدن این کتاب در جایزه مهم آگوست نشان دهنده این است که این کتاب هم از سوی مردم و هم از سوی منتقدان با تحسین روبه‌رو شده است.

    گروه داوری این کتاب را به عنوان «روایتی گرانبها که تاثیری دیرپا به جای می‌گذارد» خوانده است.

    «ایبری» بازیکن پاری سن ژرمن این کتاب را با همکاری دیوید لاگرکرانتس روزنامه نگار نوشته است .

    به نظر می‌رسد ابراهیموویچ قصد دارد موقعیت‌های جهانی بیشتری کسب کند و از دنیای فوتبال وارد جهان ادبیات نیز بشود.

    جایزه معتبر آگوست که به نام آگوست استریندبرگ اهدا می‌شود، 26 نوامبر(6 آذر) نام برنده امسال خود را اعلام می‌کند.

    منبع: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]


    .................................................. ........

    پ.ن.:

    این رو بخونین: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    Swedish football star Zlatan Ibrahimovic was Monday nominated for a book prize by the Swedish Book Publisher′s Association for his best-selling biography

    و

    The prize was created in 1988. The award ceremony is November 26

    ...............

    حالا اینجا رو بخونین:


    «من زلاتان هستم»، کتاب سال سوئد شد



    این کتاب که در آن، زلاتان ابراهیموویچ، خاطرات خود را از دوران کودکی تا حضور در تیم ملی سوئد و تیم های میلان و بارسلونا بیان کرده است، با استقبال فراوان سوئدی ها رو به رو شده است و پیش بینی می شود همچنان به تیراژ آن افزوده شود.

    به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، کتاب مهاجم فعلی پاری سن ژرمن با عنوان «من زلاتان هستم» امروز سه شنبه 2 آبان، از سوی اتحادیه مولفان کتاب سوئد به عنوان بهترین کتاب سال 2012 این کشور انتخاب شد.

    من زلاتان هستم برای کسب این عنوان با پنج کتاب دیگر رقابت می کرد.
    جایزه این عنوان، موسوم به آگست استرندبرگ مبلغ 15 هزار و صد دلار ارزش نقدی دارد.

    منبع: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




    خبرگزاری مهر و خیلی سایتهای دیگه:

    یکی از 6 کتابی است که به فهرست نهایی جایزه معتبر ادبی سوئد راه یافته است.

    سایت digibet.info :

    "I am Zlatan Ibrahimovic" co-authored with David Lagercrantz was one of six entries selected in the non-fiction category, the jury said.

    شبکه خبر:

    به عنوان بهترین کتاب سال 2012 این کشور انتخاب شد. من زلاتان هستم برای کسب این عنوان با پنج کتاب دیگر رقابت می کرد.

    .......


    پ.ن.2 :

    قرار بود تو تاپیک "تازه‌های دنیای ادبیات" بنویسم اما دیدم بهتره تو تاپیک "مطالب جالب و خواندنی" بنویسم.

  11. 4 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #37
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض نویسندگان بزرگی را که دیگر محبوب نیستند، بشناسید + جدول ۲۰ کتاب محبوب


    نویسندگان بزرگی را که دیگر محبوب نیستند، بشناسید + جدول ۲۰ کتاب محبوب


    جرج الیوت، ای. ام. فورستر و تامس هاردی از جمله نویسندگان بزرگی هستند که در 20 سال گذشته از محبوبیت آنها کاسته شده است.


    کتاب‌هایی هستند که از آزمون زمان سربلند بیرون آمده‌اند، شکی هم نیست که باید همه آنها را بخوانیم. اما تحلیل‌های

    جدید عادات کتابخوانی نشان می‌دهد برخی از مطرح‌ترین نویسندگان انگلیسی زبان دیگر مانند سال‌های گذشته محبوب نیستند.

    آثار تامس هاردی، جرج الیوت و ای. ام. فروستر در دو دهه گذشته با کاهش مخاطب روبرو شده‌اند و این درحالی است که آثار چارلز دیکنز،

    جین آستین و جرج اورول همگی با رشد مخاطب روبرو شده‌اند.

    در این تحقیق جدید فهرست 50 کتاب کلاسیکی که از اوایل دهه 1990 تا کنون از کتابخانه‌های بریتانیا و ایرلند امانت گرفته شده‌اند،

    تجزیه و تحلیل شده. این تحقیق برنده‌ها و بازنده‌های متعددی دارد.

    صاحب‌نظران معتقد هستند این تغییر در سلیقه کتابخوانی نشان می‌دهد کتابخوانان به رمان‌های سبک با ریتم تند که پایان

    خوش دارند بیشتر علاقه نشان می‌دهند تا آثار تلخ و تراژیک
    . یکی دیگر از دلایل محبوب شدن کتابی در 20 سال گذشته

    ساخته شدن یا ساخته نشدن اقتباس تلویزیونی یا سینمایی براساس آن است.

    یکی از برندگان اصلی این تغییر سلیقه رمان «کرانفورد» نوشته الیزابت گسکل است که اوایل دهه 1990 در رتبه چهل و نهم

    فهرست 50 کتاب کلاسیکی که بیش از همه از کتابخانه‌ها امانت گرفته شده بودند قرار داشت، این کتاب اوایل دهه اول قرن

    بیست و یکم به رتبه چهل و چهارم رسید و حالا در رتبه شانزدهم ایستاده است. پنج سال پیش شبکه بی‌بی‌سی براساس این رمان یک سریال ساخت.

    تمامی آثار چارلز دیکنز و جین آستین که در این مطالعه در رتبه‌های بالا قرار گرفته‌اند در چند سال اخیر حداقل یک بار به صورت سینمایی یا تلویزیونی اقتباس

    شده‌اند؛ «آرزوهای بزرگ» (1998 و 1999)، «دیوید کاپرفیلد» (1999 و 2000) و «الیور توئیست» (1997، 1999، 2005 و 2007) هر سه اثر دیکنز و

    «غرور و تعصب» (1995 و 2005)، «عقل و احساس» (1995 و 2008) و «اِما» (1996) اثر آستین.


    از دیگر کتاب‌هایی که صعود خوبی در فهرست داشته‌اند می‌توان به آثار زیر اشاره کرد؛ «سفرهای گالیور» نوشته جاناتان سویفت (از رتبه 40 به 23)،

    «مزرعه کلد کامفورت» نوشته استلا گیبونز (از رتبه 43 به 24)، «زن سفیدپوش» (از رتبه 31 به 18) و «ماه‌زده» (از رتبه 38 به 26) هر دو اثر ویلکی کالینز،

    «جنگ دنیاها» اثر اچ. جی. ولز (از رتبه 45 به 32) و «رابینسون کروزو» اثر دانیل دفو (از رتبه 41 به 33).


    کتاب که سقوط فاحشی نزد کتابخوانان در دو دهه اخیر داشته «کتاب جنگل» نوشته رودیارد کیپلینگ است که از رتبه سوم در اوایل دهه 1990 به رتبه

    سی و ششم سقوط کرده است. امروز دیگر خواندن کتاب‌های کیپلینگ «مُد» نیست.

    تحقیق جدید را موسسه «حق امانت عمومی» انجام داده است. این موسسه فهرستی از 50 کتاب کلاسیک که پیش از سال 1950 نوشته شده‌اند

    مهیا کرده و اطلاعات به امانت گرفته شدن آنها در فاصله 1993 الی 1994 و 2010 الی 2011 را با هم مقایسه کرده است.

    در مجموع این 50 کتاب در یکی دو سال گذشته بیش از 641 هزار بار به امانت گرفته شده‌اند. این درحالی است که این آثار در اوایل دهه 1990 بیش

    از یک میلیون و صدوهفتاد هزار بار به امانت گرفته شده بودند.

    برنده واقعی این فهرست «بلندی‌های بادگیر» نوشته امیلی برونته است که در با گذر دو دهه همچنان صدرنشین است.





    تلگراف / 11 نوامبر / ترجمه: حسین عیدی‌زاده

    منبع : حبر آنلاین
    ضميمه هاي کوچک ضميمه هاي کوچک Untitled.jpg  

  13. 3 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #38
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض نگاه ویژه گاردین به «اسکار وایلد» و جملات قصارش


    «اسکار وایلد» پس از ویلیام شکسپیر نویسنده‌ای است که بیشترین نقل قول‌ها از جملات قصارش انجام می‌شود.

    به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با گذشت بیش از یک قرن از مرگ «اسکار وایلد»، شاعر و نویسنده ایرلندی‌تبار در سال 1900، سخنان قصار او پس از شکسپیر،‌ بیشترین میزان نقل قول را در آثار نگارشی دارند.

    روزنامه گاردین در گزارشی با بررسی موتورهای جستجو، کتاب‌های نقل قول و آرشیو‌ روزنامه‌ها، 10 جمله‌ی قصار را به ترتیب بالاترین میزان نقل قول از اسکار وایلد آورده است:

    ** ما همه فقیرنشین هستیم، اما بعضی از ما به ستارگان می‌نگرند.

    ** در مقابل همه‌چیز می‌توانم مقاومت کنم، جز وسوسه.

    ** بدبین کسی است که قیمت همه‌چیز را می‌داند و ارزش هیچ‌چیز از نمی‌داند.

    **‌ حقیقت به ندرت خالص است و هیچ‌وقت ساده نیست.

    **‌ تنها یک چیز در دنیا بدتر از پشت‌سر حرف زدن است: اینکه حرفی از تو گفته نشود.

    ** تنها راه نجات از وسوسه، سر سپردن به آن است.

    ** کار، نفرین انسان‌های مست است.

    ** «تجربه چیزی نیست جز لقبی که انسان‌ها به‌ اشتباهات‌شان داده‌اند.

    ** علاقه‌ با خویشتن، آغاز یک عشق جاودانه است.

    ** وقتی مردم با من موافقند،‌ احساس می‌کنم حتما در اشتباهم.

    «اسکار وایلد» نویسنده، شاعر و نمایشنامه‌نویس نامدار ایرلند شانزدهم اکتبر 1854 در دوبلین متولد شد. او در دانشگاه دوبلین به مطالعه‌ ادبیات کلاسیک پرداخت و موفق به دریافت مدال طلای "برکلی" شد که بالاترین نشان برای دانشجویان این رشته بود.

    در سال 1878 در لندن اقامت گزید و اولین مجموعه‌ی شعرش را در همین سال به منتشر کرد که جایزه‌ «نیودی ‌گیت» را کسب کرد. وی به شدت تحت تأثیر نویسندگان انگلیسی چون «جان روسکین» و «والتر پاتر» بود که نقش محوری هنر را در زندگی حیاتی می‌دانستند.

    اسکار وایلد روز 30 نوامبر 1900 بر اثر ابتلا به مننژیت درگذشت و در نزدیکی پاریس به خاک سپرده شد. وی طبع شوخ و زیرکی داشت و به‌ خاطر اظهارنظرهای بذله‌گویانه‌اش بسیار مشهور بود .

    او چهار مجموعه‌ی شعر، 9 نمایش‌نامه و 11 اثر داستانی از خود بجای گذاشت. «روح کانترویل» (1887)، «داستان‌های شاهزاده‌ی شاد» (1888)، «انارستان» (1891)، «تصویر دوریان گری» (1891) و «نامه‌های اسکار وایلد» از معروف‌ترین آثار این نویسنده‌اند.


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    پ.ن.:
    چقدر از جمله اول خوشم اومد
    و به نظرم وایلد یکی از زیباترین و البته معروفترین پرتره‌ها رو به خودش اختصاص داده.

  15. 3 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #39
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض Books will never betray you

    Nobel laureate Vargas Llosa wanted to be a sailor



    Lima, Dec. 04 (ANDINA). Peruvian Nobel laureate Mario Vargas Llosa has confessed he would have been a sailor if he had not dedicated himself to writing novels and cited Emilio Salgari as the influence behind his dream.l

    .During a meeting with over a thousand high school students gathered at Peru’s Grand National Theater, the author said he wanted to live "an intense and varied life" in his young years

    .Vargas Llosa added that at some point in his life he thought his calling was to join the Navy, influenced by the novels of Italian Emilio Salgari and his Sandokán saga

    ."I related the Navy with adventure, with living on the edge," said the Nobel laureate who told the youth that they can make a great adventure of their life

    ".Moreover, he noted that reading is a way of living not just one but many lives and said: "books will never betray you


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]



    اگر نویسنده نمی‌شدم، ملوان می‌شدم

    ماریو بارگاس یوسا نویسنده برجسته پرویی گفت، اگر نویسنده نمی‌شد، ملوان می‌شد.

    به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از آندینا، یوسا برنده جایزه ادبی نوبل در سال 2010 گفت اگر خودش را وقف دنیای ادبیات و رمان نوشتن نمی‌کرد، ملوان می‌شد.

    او که در نشستی برای هزاران دانش‌آموز پرویی صحبت می‌کرد، گفت دلش می‌خواست «زندگی خیلی قوی و متنوعی» را تجربه کند.

    در این نشست که در تئاتر بزرگ ملی پرو برگزار شد، یوسا گفت: این رویا با تاثیر از رمان‌های امیلیو سالگاری نویسنده ایتالیایی و «افسانه ساندوکان» او در سرش ایجاد شده است.

    این نویسنده 76 ساله گفت: جوانی است که امکان می‌دهد تا انسان ماجراهای بزرگی را در زندگی‌اش تجربه کند و او هم از کار دریایی برای ماجراجویی‌هایش خوشش می‌آید.

    او گفت: مطالعه راهی است برای زندگی، نه تنها راه زندگی اما بسیاری از زندگی‌ها، و افزود «کتاب‌ها هرگز به شما خیانت نمی‌کنند»

    منبع: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    منبع منبع: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  17. 6 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #40
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض چرا همچنان در انتظار گودو هستیم؟ + ۱۰ جمله ماندگار ساموئل بکت




    60 سال از اولین اجرای «در انتظار گودو» در سالن تاتر بابیلون در پاریس می‌گذرد.

    ساموئل بکت در این نمایش آوانگارد کوچک چه کرده که «در انتظار گودو» بخشی از ادبیات نمایشی دنیا را شکل داده است؟

    این در حالی است که 60 سال پیش، پس از اولین اجرای نمایش به زبان فرانسه، پاریسی‌هایی که به تماشای آن نشسته بودند از تعجب ابرو بالا انداخته بودند و سعی می‌کردند جدیدترین تجربه دنیای تئاتر را هضم کنند.

    جیمز نولسن دوست و زندگینامه‌نویس بکت در این مورد گفت: «هزاران نفری که می‌گویند اجرای اول را دیده‌اند، راست نمی‌گویند. سالن بابیلون این تعداد صندلی نداشت!»

    از طرفی مطمئنا آنها چیزی از این نمایش نمی‌فهمیدند. اجرای این نمایش جمع و جور که تغییری عظیم در تئاتر ایجاد کرد از پنجم ژانویه سال 1953 شروع شد.

    اما چه شد که «در انتظار گودو» چنین ماندگار شد؟ چطور این نمایشنامه دربرابر خیل عظیم ایده‌های نو و نویسندگان سنت‌شکن دهه 1950 و 1960 مقاومت کرد و سرپا باقی ماند؟

    پروفسور نولسن معتقد است: «به نظر من پاسخ در ابهام نمایشنامه نهفته است. نمایشنامه بطور تلویحی به خیلی چیزها اشاره می‌کند، اما آشکارا چیزی را بیان نمی‌کند. مردم می‌توانند همان خوانشی را از نمایشنامه داشته باشند که خودشان دوست دارند.»


    به گفته نولسن همین تفسیرپذیری «در انتظار گودو» است که آن را از سکه نینداخته است، چراکه وقتی اثری درمورد گذر زمان باشد، هرگز کهنه نمی‌شود.

    از طرفی نمایش سئوالات فلسفی مهمی درمورد زندگی و مرگ و هدف نامعلوم آنچه میان این دو رخ می‌دهد، مطرح می‌کند و به نوعی این سئوال‌ها مختص زمان و مکان خاصی نیستند. اجرای این نمایشنامه در کشورهای مختلف سراسر دنیا گواهی بر همین مدعاست.

    از طرفی می‌شود ادعا کرد هیچ بحران یا مشکل اجتماعی بدون «گودو» نیست. این نمایش در دهه 1990 در سارایوو تحت اشغال روی صحنه رفت، در آفریقای جنوبی از این نمایش به عنوان اعتراضی به آپارتاید استقبال کردند و اجرای آن در نیواورلئان پس از توفان کاترینا، مقدمه‌ای بود برای احیای نیواورلئان.

    یکی از اجراهای جالب «در انتظار گودو»، اجرای آن در زندان سن‌کوئنتین در کالیفرنیا در دهه 1950 بود، جایی که بسیاری از زندانیان حس می‌کردند این نمایش حدیث نفس خودشان است.

    دوستی پروفسور نولسن با بکت از طرفی میراثی غنی برای دانشگاه ریدینگ به همراه داشت، این داشگاه امروزه محل نگهداری از بزرگ‌ترین آرشیو آثار بکت است. بکت از اوایل دهه 1970 بسیاری از دست‌نوشته‌ها و یادداشت‌های خود را که در کیف، جعبه یا ساک قرار داده بود به نولسن داد و بدین ترتیب «بنیاد بین‌المللی بکت» به بزرگ‌ترین منبع تحقیقاتی درمورد این نویسنده بدل شد.

    اما اجرای نمایش بدون سختی و مشکل نبود. حتی ممکن بود اصلا روی صحنه نرود. نه قرار بود بازیگری مطرح در نمایش بازی کند و نه چهره‌ای مهم از آن حمایت کرده بود. اتکای نمایش به راجر بلین بازیگر و کارگردان و بودجه اندکی بود و با شروع اجراهای نمایش این تبلیغ زبانی بود که آن را مطرح کرد.

    هیچکدام از بازیگران اولین اجرای نمایشنامه زنده نیستند و سالن نمایش هم چند سال پس از این اجرا تعطیل شد. بلین در مصاحبه‌ای که در دهه 1960 با تلویزیون فرانسه انجام دارد درمورد قدرت نمایش گفت: «به خودم گفتم این اثر خارق‌العاده است و باید اجرا شود و به قیمت جانم هم شده از این نمایشنامه دفاع می‌کنم.»

    اجرای نمایش در لندن (دو سال پس از اولین اجرای نمایش در فرانسه) به زبان انگلیسی و با کارگردانی پیتر هال 24 ساله، همچنان کاری جنجالی بود. این درحالی است که هارولد پینتر، که آن زمان بیست و چند ساله بود بکت را «شجاع‌ترین و جاودانه‌ترین نویسنده زمان» توصیف کرد و در مقابلش برنارد لوین معروف در نقدش درمورد «در انتظار گودو» نوشت: «حماقت تمام و کمال».

    نولسن که مهم‌ترین رابطه دنیای امروز با بکت است، دلیل جذابیت بکت را در شخصیت معمایی او می‌داند. نویسنده‌ای که انزوای سحرآمیزش به نوعی «بِرَند ادبی» بدل شد. او با این باور که بکت «بدبین» بوده موافق نیست و گفت: «بکت خیلی‌وقت‌ها شوخ‌طبع و بذله‌گو و هم‌صحبت دلنشینی بود که حس شوخ‌طبعی معرکه‌ای داشت، اما المانی ناامیدکننده و یاس‌آور بخشی از زندگی او بود. به ویژه بعد از پایان جنگ که به شدت درگیر رمان نوشتن بود.»

    به عقیده نولسن، یکی از دلایل جذابیت «در انتظار گودو» طنز نهفته آن است. می‌شود گفت این نمایشنامه یک طنز سیاه است و طنز در آن برای تقلیل حس گرفتگی آن به کار رفته.

    با همه این حرف‌ها، «در انتظار گودو» امروز یکی از مهم‌ترین آثار نمایشی قرن بیستم است و همانطور که بسیاری از بازیگران منتظر بودند به بلوغ کافی برای بازی در نقش «شاه لیر» برسند حالا منتظرند برای بازی در این نمایشنامه پخته شوند.

    به گفته نولسن راتباط عمیقی بین این نمایشنامه و نقاشی دیده می‌شود. «بکت به شدت به نقاشی علاقه داشت، نه اینکه فقط دوست داشته باشد کنار نقاش‌ها باشد، نه! او متخصص برجسته نقاشی قرن هفدهم هلند بود. او با تصاویر آن نقاشی‌ها زندگی کرده بود و به نظرم حس آن نقاشی‌ها در صحنه نمایش دیده می‌شود.»

    «در انتظار گودو» شهرت جهانی را برای بکت به همراه داشت و به واسطه همین نمایشنامه و آثاری دیگر بود که برنده جایزه نوبل ادبیات شد.

    جان کالدر، ناشر «در انتظار گودو» خاطره جالبی از این نمایشنامه‌نویس دارد. «بکت با سراسیمگی از هواپیما بیرون آمد و وقتی درهای هواپیما دوباره بسته شد، از بلندگوها شنیدیم: کاپیتان گودو به شما خوشامد می‌گوید. همان موقع بکت به من گفت: انگار سرنوشتم بالاخره به من رسید!»



    آنچه در ادامه می‌خوانید 10 جمله ماندگار از بکت به انتخاب نشریه [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] است:



    1. «سعی کردی. شکست خوری. اشکالی ندارد. دوباره سعی کن. دوباره شکست بخور. بهتر شکست بخور.»
    2. «هیچ چیز بامزه‌تر از شاد نبودن نیست، مطمئن باشید. بله، بله، شاد نبودن مسخره‌ترین چیز دنیاست.»
    3. «عادت بزرگ‌ترین میراننده است.»
    4. «نه، از هیچ چیز پشیمان نیستم، تنها پشیمانی من به دنیا آمدنم است، همیشه به نظرم مرگ کسل‌کننده‌ترین چیز دنیا بوده.»
    5. «همه ما دیوانه به دنیا آمده‌ایم. برخی دیوانه می‌مانیم.»
    6. «کلمات تنها چیزی هستند که ما داریم.»
    7. «تولد، مرگ او بود.»
    8. «من از سرنوشت انسان چه می‌دانم؟ درمورد کلم بیشتر می‌توانم برایتان حرف بزنم.»
    9. «شما روی زمین هستید. هیچ درمانی برایش نداریم.»
    10. «اول برقصید. بعد فکر کنید. نظم طبیعی همین است.»


    ترجمه: حسین عبدی‌زاده

    منبع : دوشنبه ---> شهر کتاب ----> [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  19. این کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •