تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 3 اولاول 123 آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 21

نام تاپيک: جشن ها و سنت ها و آیین های ایرانی

  1. #11
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض جشن فروردینگان (فرودگ )

    سلام
    این تاپیک را به پیش نهاد چندتا از دوستان زدم
    اول همه یک تشکر از کورش بزرگ که منبع اصلی و کمک کننده اصلی برای جمع اوری مطالب بوده و
    انم ادرس منبع اصلی تر و اولیه ariapars.persianblog.com
    امیدوارم به درد بخوره



    جشن فروردینگان (فرودگ )

    مخصوص فروهر در گذشتگان بوده و براي ياد بود آنهاست . اين مراسم اكنون بوسيله زرتشتيان ايران و هندوستان برگزار مي شود . در اين روز زرتشتيان براي شادي روان در گذشتگان به آرامگاه رفته و خواستار آرامش و شادي درگذشتگان مي شدند ( اين جشن هنوز هم در ايران پا برجاست ) . در خانواده هاي پارسي براي جشن فروردين خانه را تميز و ديوارها را سفيد مي كنند و اگر بتوانند همه اطاقهاي خانه را سفيد مي كنند .

    حتماً اطاقي را كه در آن مراسم نوروزي بر پا مي شود ، پاك مي كنند و مي آرايند وبر روي ميزي كوزه آب و گلدان و ظرفي از آتش مي گذارند و آتش را با چوب معطر (صندل ) و چوبهاي خوشبوديگر نيرو مي دهند و هر كس مي بايستي با دست خود چوب بر آتش بگذارد و نام درگذشتگان خانواده خويش را بر شمارد . گاهي براي هر يك از كساني كه بتازگي درگذشته باشند يك گلدان گل در اطاق مخصوص فروردين مي گذاشتند.

  2. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #12
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض فروردینگان

    نوروز بزرگترين جشن ملی ايرانيان است. كهن ترين جشنی كه آغاز سال را در بر ميگيرد. جشن رستاخيز طبيعت
    و تجديد زندگی است. جشن حركت و جنبش و تكاپو و كار است. جشن طبيعت است. عيد نوروز و گرامی بودن آن
    نزد ايرانيان بسيار قديم و كهن ميباشد چنانچه پيدايش آن را به جمشيد نسبت داده اند. جشن آغاز سال و تجديد زمان و
    تجديد حيات و آفرينش است كه برگزار ميشود.

    نخستين كسی كه نوروز را پديدار ساخت و برقرار كرد كياجم (جمشيد) بود. سبب آنكه وی در نوروز دنيا را به -
    تصرف درآورد و ايرانشهر را به غايت آبادانی رسانيد و پس از آن مقرر كرد تا مرتب نوروز را جشن سازند.
    جمشيد يكهزار و پنجاه سال شاهنشاهی داشت. آنگاه به دست ضحاك (اژی دهاك) كشته شد. ضحاك نيز يك هزارسال
    فرمانروايی كرد تا زمان فريدون فرارسيد. فريدون ضحاك را در كوه دماوند (بوسيله كاوه آهنگر) به زنجير كشيد و
    اين بند كردن واقع شد در نيمه روز مهرماه در مهر روز (شانزدهم مهر = مهر روز) و اين روز را مهرگان ناميدند و
    نوروز را جم (جمشيد) استوار كرد و مهرگان را آفريدون (فريدون) و نوروز دو هزار و پنجاه سال از مهرگان قديمتر
    است.

    بار دينی و باورهای اساطيری: نوروز ايرانی جشن ويژه اهورامزدا است. نخستين روز هر ماه اورمزد نام دارد و
    هم روزی است كه آفرينش جهان در آن روز واقع شده و پس از بعث و رستاخيز مردگان و از ميان رفتن بدان و اهر
    يمن و ديوان جهان نو ميشود. در اين روز جهان آفريده شد و انسان خلق گشت و مقدرات برای هر ماه و هر روز -
    تقسيم شد. بخت و سرنوشت مردم تعيين گشت و مردم به حوادثی كه در اين روز روی دهد تفال زده و خوبی و بدی
    آن را پيشگوئی ميكنند چنانچه از سبز كردن انواع غلات نوع غله ای را كه در آن سال محصول بيشتری ميداد پيش
    گوئی ميكردند.

    از زمان ساسانيان جشن سال نو و نوروز در آغاز بهار برگزار ميشده است. همچنين سال به دو بخش تقسيم ميشده:
    آغاز تابستان (اول بهار) و آغاز زمستان (اول پائيز) كه جشن نوروز و جشن مهرگان هردو با مراسمي تقريبا همسان
    رواج داشت.

    آثاری كه در تخت جمشيد به شكل حجاری باقی است و نمايندگان تابعه ملل گوناگون را نمايش ميدهد كه تحف و
    هدايايی آورده و در انتظارند كه به ترتيب به حضور شاهنشاه رسند كه برگردان و رسمی از رسوم آيينی نوروزی
    ميدانند.

    برای آغاز سال نو مردم شست و شو و غسل های ويژه و اعتراف به گناهان و طلب بخشش و آمرزش از دوستان و
    معاشران و خانه تكانی و نو كردن و سفره پهن كردن و ميهمانی دادن و سور برپا داشتن و به ياد مردگان بودن انجام
    ميدادند.

    مراسم و آدابی كه روزهاي پيش از جشن نوروز و مهرگان و روزهای پس از آن انجام ميگرديد افروختن آتش برای
    راندن ارواح خبيثه و شياطين و نيز دود كردن اسفند وكندرو صمغ و گياهان ويژه برای استمرار سلامتی و تندرستی
    بوده اند.

    يكی از مراسم سال نو كه در آخرين روزهای سال انجام ميشد يادكرد از مردگان و بزرگداشت ارواح درگذشتگان و
    اهدای نذور و صدقات و خيرات برای آنان است و بلافاصله در نخستين روز بهار مراسم سور و سرور و شادی و
    جشن آغاز ميشد.

    مراسم ميرنوروزی: ميرنوروزی عبارت از فردی عامی و از توده و عوام الناس بوده كه او را تحت شرايطی بر-
    گزيده و برای چند روز زمام امور شهری را به عهده اش می سپردند و تفريح ميكردند. در ايام نوروز محض تفريح
    عمومی و خنده و بازی ميرنوروزی را بر تخت شاهی می نشاندند و پس از انقضای ايام جشن سلطنت او نيز پايان
    ميافت.

    از دوران كهن يكی از آيين های نوروزی سبز كردن دانه ها و حبوبی است كه بويژه زنان در ظروف گوناگونی
    بعمل آورده و روز سيزدهم نوروز و جشن بهاری دسته جمعی به بيرون شهر رفته و آن را به آب روان می افكنند.
    اين سبزه ها را گاه به گونه هفت كه از اعداد مقدس است سبز ميشد. اقلامی كه از دانه ها سبز ميكردند عبارت بود
    از : گندم، جو، برنج، لوبيا، عدس، ارزن، نخود، كنجد، باقلا، كاجيله، ذرت و ماش. در سفره های هفت سين معمولا
    سه ظرف سبزه به عنوان كنايه از سه اصل دينی: انديشه نيك، گفتار نيك و كردار نيك قرار ميدادند كه اغلب گندم و
    جو و ارزن بود. امروزه نيز يكی از رسوم جشن سال نو در ايران سبز كردن سبزه در ظروف سفالی است كه در -
    آغاز اعتدال بهاری انجام ميشود. چه بسا سبز كردن سبزه خود نمادی از تكرار آفرينش باشد و يادبود آفرينش ازلی و
    نخستين است.

    در جشن نوروز مردم به هم آب ميپاشيدند و اين سنت از آداب كهن ايرانی است و در زمان ساسانيان معمول بوده
    است و هنوز در ميان ارمنيها و زرتشتيها چنين رسمی باقی است.

    در قديم در هنگام نوروز و مهرگان نمايندگان ملل تابعه و وزيران و بزرگان كشوری و لشگری و نمايندگان اصناف
    و برزيگران و غيره هدايايی را طی تشريفات به حضور شاه پيش كش كرده و شاهنشاه خود در اين مراسم حضور
    می يافت.

    روز نخست فروردين نوروز عامه يا نوروز كوچك است. روز ششم فروردين يا خردادروز از ماه فروردين تولد
    زرتشت بوده و در آن روز بسا از حوادث بزرگ روی داده. در رساله ای از دوران ساسانی موسوم به “روز خرداد-
    ماه فروردين” كه نوروز خاصه است آمده اغلب حوادث مهم ملی و دينی ايرانيان در چنين روزی روی داده است.

    مراسم نوروزی: هفت سين، خطبه خوانی، بار عام و دادخواهی، اهدای هدايا و نوعی تاديه مالياتی و ترتيب به -
    حضور بار يافتن طبقات گوناگون و بسا امور ديگر بوده است كه كم و بيش در جشن مهرگان نيز انجام ميشده است.

    سفره هفت سين امروزی همان سفره ای بوده كه جهت ارواح درگذشتگان در هر خانه ای گسترده ميشد.

    يكی از اقلام عمده سفره هفت سين آب است، كنايه از آنكه سراسر سال آبسالی باشد و آب در سفره نوروزی چون
    ساير چيزها، نشانه باروری و بركت ميباشد. تخم مرغ نيز در سفره نوروزی، نشان نطفه و نژاد است. آيينه و سمنو
    كه از جوانه های تازه رسيده گندم پخته ميشود، سنجد كه نشان عشق و دلدادگی و زايش وتولد است و ماهی كه نشان
    برج حوت (= ماهی) يا اسفند كه سپری شده و سيب كه ميوه ايست با راز و رمزعشق وزايش و انار كه ميوه درختی
    مقدس است نزد ايرانيان ، و سكه های تازه ضرب كه نشان بركت و ثروت و دارندگی است، و گل بيد مشك كه
    نمايشگر امشاسپند سپندارمذ و گل ويژه اسفند ماه است و نارنج كه گوی مانند چون زمين است در ظزفی از آب و
    دانه هايی مقدس اسپند كه بخوری بسيار جالب توجه است و شمع و لاله و بسياری چيزهای ديگر در سفره هفت سين
    از لوازم ميباشد. در اغلب نقاط و شهرهای ايران، هفت سين با كم و بيش اختلافی مرسوم است. در سفره ويژه: يك
    ظرف كوچك سمنو، يك يا چند عدد سكه نو ضرب، يك ظرف كوچك چينی يا بلور از سركه، چند دانه سير، ظرف
    كوچكی سنجد، مقداری سماق، ظرفی سيب، و مقداری سبزه قرار دارد. به احتمال در زمانهای گذشته به جای هفت
    سين، هفت شين نيز در سفره نوروزی معمول بوده است مثل شهد، شير، شراب، شكر، شمع، شمشاد، شايه (تخم -
    مرغ).

    هفت سين بموجب شمارش هفت امشاسپندان (فرشتگان) در خوان نوروزی قرار ميگيرد..

    كسی كه صبح عيد وارد خانه شود اگر زن باشد بد است و اگر مرد بيايد خوب است. بطور كلی كسی كه وارد خانه
    ميشود بايد خوش قدم باشد و بگويد: صد سال به اين سال ها برسيد. در صورتيكه خود صاحبخانه خوش قدم باشد،
    بايد از در خانه بيرون برود و برگردد. هر كسی در اين روز شادی و خرمی بكند تا سال ديگر به او خوش خواهد -
    گذشت.


    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  4. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #13
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض جشن تيرگان

    حماسه آرش كه در تيريشت از آن سخن آمده است ، در زمان منوچهرشاه نوه ايرج رخ داد . در آغاز پادشاهي منوچهر پس از جنگ ميان ايران و توران ، بخشي از خاك كشور به يغما رفت تا اينكه با عقد قراردادي ميان منوچهر و افراسياب ، پيماني مبني بر پرتاب تيري توسط يك تيرانداز ايراني بسته شد ، در هرجا تير فرود آمد آنجا حريم دو كشور گردد.آرش با مهري پاك به ميهن تير از كمان كشيد و با ياري اهورامزدا ، تير در كنار رود جيحون بر بدنه درخت گردوي تناوري فرود آمد و سرحد دو كشور شد.پس از اين تلاش غرورآفرين ، آرش كه تمام نيرو و جان خود را در تير كرده بود ، جان به جان آفرين تسليم كرد .



    حماسه آرش يكي از بزرگترين و غرورآميزترين حماسه هاي ملي ايران و نشانه اي از بزرگي روان و سرشت ايراني است



    ازجهت نجومي ، اين جشن برابر است با بزرگترين روز سال خورشيدي و گرماي تابستان كه همان تير روز از ماه تير است. برابر با سالنماي كهن ايران و سالنماي زرتشتيان اين روز ، سيزدهم تيرماه است اما در سالنماي كنوني ايران به علت ماههاي سي و يك روزه ، جشن ، سه روز به جلو مي افتد و در روز دهم تيرماه برگزار مي شود ، كه با نيايش ، آب پاشيدن كودكان بر روي هم و هديه دادن نامزدها به يكديگر و گاه با گرفتن فال حافظ و خوردن ميوه و آجيل و خواندن سرود و پايكوبي به پايان مي رسد

  6. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #14
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض جشن تیرگان

    اين جشن ميان زرتشتيان دوره اي ده روزه داشت و از تير روز از تيرماه ، روز سيزدهم شروع و به باد ايزد يعني روز بيست و دوم پايان مي گرفت. زرتشتيان تيرگان را “ تير و جشن Tiru-Jashn ” مي نامند و برايش اهميت فراواني قايل اند. لباس و پوشاك نو مي پوشند و نقل و شيريني و ميوه و خوراك هاي سنتي و ويژه مي پزند. پيش از اين روز خانه را خوب پاكيزه نموده و بامدادان شست و شو مي كنند و خواندن دو نيايش “ خورشيد نيايش ” و “ مهرنيايش” از اوستا را بسيار نيكو مي دانند.


    شايد “ تير و جشن” يكي از شادترين جشن هاي كهن ايراني بوده باشد. در اين جشن بيش از همه بچه ها بهره مي بردند با تارهاي نخي و رنگيني كه به مچ دست مي بستند در كوچه ها و خانه ها و بامها مي دويدند ، ترانه مي خواندند و كنار نهرها و جويها و تالاب ها به هم آب مي پاشيدند و يا به آب مي پريدند .
    از مهم ترين چيزهايي كه در اين جشن تدارك مي ديدند، بندي بود از تارهاي هفت رنگ ابريشم يا نخ كه با رشته اي از سيم زرين و نازك مي بافتند. اين بند را “ تير و باد Tiru-Bad ” مي ناميدند. در اين روز كله قند را در كاغذهاي سبز رنگ بسته بندي كرده و دور آن “ تيروباد” مي بستند و به خانه تازه عروسان و نودامادان پيش كش مي فرستادند. از روزهاي پيش از جشن “ تيروباد ” در همه خانه ها مهيا مي شد. بامداد روز جشن از كوچك و بزرگ - به ويژه كودكان - اين بند را به مچ دست يا به دكمه لباس و جايي از پوشاك مي بستند. اين بند را با خوشي و شادماني تا روز پايان جشن يعني باد روز با خود داشتند. آنگاه در روز مذكور به دشت يا بام خانه رفته ، بند را باز كرده و با فرياد و بانگ شادماني به باد مي سپردند. اين كردار اشاره اي به عمل آرش كمانگير دارد كه تير را رها كرد و مرز ايران زمين معين شد. جنگ و ستيزي طولاني پايان يافت و به فرمان خداوند، باد يا ايزد باد، تير را در آن مسافت دور برد. به همين جهت بر آن تمثيل اين رسم انجام مي شد كه باد آن بند را به ياد حادثه مذكور به دورها مي برد. به همين جهت است كه مبدا جشن را تير روز و پايان آن را باد روز قرار داده اند، بر اين انديشه كه تير در روز باد، پس از ده روز از حركت ايستاد.
    ديگر از آداب اين جشن ميان زرتشتيان، فال كوزه مي باشد. مقدمه فال كوزه در روز دوازدهم برگزار ميشود، به اين طريق كه در مجلسي كه از پيش كساني در آن دعوت شده اند ، دختر نابالغي كوزه اي خالي يا پر از آب را دور مجلس مي گرداند و هركس به نيتي كه دارد چيزي در آن مي اندازد و سپس كوزه را در جايي مي نهند كه زير درخت باشد و پارچه سبزي روي كوزه مي كشند و آيينه اي روي آن مي گذارند. آنگاه عصر روز تير و جشن ، همان دختر مراسم تطهير انجام داده و كشتي نو مي كند و كوزه را برداشته و باج مي گيرد يعني ساكت و خاموش مي ماند و سرگذر در محله مي نشيند. مهمانان روز پيش، كه هريك با نيت چيزي در كوزه افكنده بودند مي آيند. هر كس شعري مي خواند و دختر دست در كوزه كرده ، چيزي بيرون مي آورد. صاحب آن شي ، نيت خود را با شعري كه خوانده شده سنجيده و بدان فال گرفته و آنرا شگون مي داند.

  8. 2 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #15
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض آیین‌های نوروزی




    ● آغاز سال
    مردم شناسان را عقیده براین است که محاسبه آغاز سال، در میان قوم ها و گروه های کهن، از دوران کشاورزی، همراه با مرحله ای از کشت یا برداشت بوده و بدین جهت است که آغاز سال نو در بیشتر کشورها و آیـیـن ها در نخستین روزهای پاییز، یا زمستان و یا بهار می باشد. آغاز سال ایرانیان، هر چند زمانی دستخوش تغیـیـر شد ولی حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و الانبـیـاء و ابوریحان بـیـرونی در آثار الباقیه گفته اند که آغاز سال ایرانی، از زمان خلقت انسان (یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم) روز هرمز از ماه فروردین بود. وقتی که آفتاب در نصف النهار، در نقطه اعتدال ربـیـعی و طالع سرطان بود.
    ● پیدایش جشن نوروز
    در ادبـیـات فارسی جشن نوروز را، مانند بسیاری دیگر از آیـیـن ها، به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری، چون فردوسی و طبری و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبـیـات پـیـش از اسلام بوده، نوروز و برگزاری جشن نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.
    ▪ اشعار زیر نمونه ای از این گفته هاست:
    جهان انجمن شد برتخت اوی
    از آن برشده فره بخت اوی
    به جمشید برگوهر افشاندند
    مر آن روز را روز نو خواندند
    سر سال نو هرمز فروردین
    بر آسوده از رنج تن، دل ز کین
    به نوروز نو شاه گیتی فروز
    بر آن تخت بنشست فیروز روز
    بزرگان به شادی بیاراستند
    می و رود و رامشگران خواستند
    ابوریحان بـیـرونی پرواز کردن جمشید را آغاز جشن نوروز می داند؛ چون جمشید برای خود گردونه بساخت، در این روز برآن سوار شد و جن و شیاطین او را در هوا حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردم برای دیـدن این امر به شگفت شدند و این روز را عید گرفته و برای یادبود آن روز تاب می نـشـیـنـند و تاب می خورند.
    درخور یادآوری است که جشن نوروز پـیـش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز، با آنکه جشن را به جمشید منسوب می کند، یادآور می شود که، آن روز را که روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پـیـش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود.
    گذشته از ایران، در آسیای صغیر و یونان، برگزاری جشن ها و آیـیـن هایی را در آغاز بهار سراغ داریم. در منطقه لیدی و فری ژی، براساس اسطوره های کهن، به افتخار سی بل، الهه باروری و معروف به مادر خدایان و الهه آتیس جشنی در هنگام رسیدن خورشید به برج حمل و هنگام اعتدال بهاری، برگزار می شد. مورخان از برگزاری آن در زمان اگـوست شاه در تمامی سرزمین فری ژی و یونان و لیدی و آناتولی خبر می دهند. به ویژه از جشن و شادی بزرگ در سه روز ۲۵ تا ۲۸ مارس (۴ تا ۷ فروردین).
    ● روزهای مردگان و پنجشنبه آخر سال
    یکی از آیـین های کهن پـیش از نوروز یاد کردن از مردگان است که به این مناسبت به گورستان می روند و خوراک می برند و به دیگران می دهند. زردشـتیان معـتـقدند که؛ روان و فروهر مردگان، هیچ گاه کسی را که بوی تعلق داشت فراموش نمی کند و هر سال هنگام جشن فروردین به خانه و کاشانه خود برمی گردند. در روزهای پنجه، از جمله رسم ها، تهیه کردن غذا، آیـینی مذهبی بوده است.
    غذا پختن و برمزار مردگان بردن در قرن چهارم رسم بوده است.یکی از صورت های برجا مانده این رسم، در شهر و روستا، به گورستان رفتن پنجشنبه آخر سال است، به ویژه در نزد خانواده هایی که در طول سال عضوی را از دست داده اند، رفتن به زیارتگاه ها و زیارت اهل قبور، در پنجشنبه - و نیز، روز پـیش از نوروز و بامداد نخستین روز سال - رسمی عام است. در این روز، خانواده ها خوراک (پلو خورش)، نان، حلوا و خرما برمزار نزدیکان می گذارند و برمزار تازه گذشتگان شمع، یا چراغ روشن می کنند. در برخی از شهرهای ایران، روز پیش از عید، خانواده های عزادار، از خویشان و نزدیکان با غذا و حلوا پذیرایی می کنند و در سر مزار جمع می شوند. و نیز رسم است که ایرانیان شیعه، در موقع سال تحویل، به زیارت قبور امامان و امامزادگان می روند.
    ● خانه تکانی
    اصطلاح خانه تکانی را بیشتر در مورد شستن، تمیز کردن، نو خریدن، تعمیر کردن ابزارها و نوکردن فرش ها و لباس ها و به مناسبت فرارسیدن نوروز، به کار می برند. در برخی از شهرهای آذربایجان نخستین چهارشنبه ماه اسفند (چهارشنبه موله) به شستن و تمیز کردن فرش های خانه اختصاص دارد.
    ● کاشتن سبزه
    اسفند ماه، ماه پایانی زمستان، هنگام کاشتن دانه و غله است. کاشتن سبزه عید به صورت نمادین از روزگاران کهن، در همه خانه ها و در بین همه خانواده ها مرسوم است. در ایران کهن، بـیست و پنج روز پیش از نوروز، در میدان شهر، دوازده ستون از خشت خام برپا می شد، برستونی گندم، برستونی جو و به ترتیب، برنج، باقلا، کاجیله (گیاهی است از تیره مرکبان)، ارزن، ذرت، لوبـیا، نخود، کنجد، عدس و ماش می کاشتـند و در ششمین روز فروردین، با سرود و ترنم و شادی، این سبزه ها را می کندند و برای فرخندگی به هر سو می پراکندند. و ابوریحان نقـل می کند که؛ این رسم در ایرانیان پایدار ماند که روز نوروز در کنار خانه هفت صنف از غلات در هفت استوانه بکارند و از رویـیدن این غلات، به خوبی و بدی زراعت و حاصل سالانه حدس بزنند. این سبزه ها را در روز سیزده فروردین به بیرون از خانه برده و در آب روان می اندازند.
    ● سفره هفت سین
    رسم و باوری کهن است که همه اعضای خانواده در موقع سال تحویل (لحظه ورود خورشید به برج حمل) در خانه و کاشانه خود در کنار سفره هفت سین گرد آیند. در سفره سفید رنگ هفت سین، از جمله، هفت رویـیدنی خوراکی است که با حرف (س) آغاز می شود و نماد و شگونی برفراوانی رویـیدنی ها و فراورده های کشاورزی است - چون سیب، سبزه، سنجد، سماق، سیر، سرکه، سمنو و مانند این ها- می گذارند. افزون بر آن آینه، شمع، ظرفی شیر، ظرفی آب که نارنج در آن است، تخم مرغ رنگ کرده، تخم مرغی روی آینه، ماهی قرمز، نان، سبزی، گلاب، گل، سنبل، سکه و کتاب دینی (مسلمانان قرآن و زردشتیان اوستا و...) نیز زینت بخش سفره هفت سین است. این سفره در بیشتر خانه ها تا روز سیزده گسترده است.
    در برخی از نوشته ها از سفره هفت شین (هفت رویـیدنی که با حرف شین آغاز می شود) سخن رفته و آن را رسمی کهن تر دانسته اند. در ریشه یابی واژه هفت سین نظرهای دیگری چون هفت چین (هفت رویـیدنی از کشتزار چیده شده) و هفت سینی از فرآورده های کشاورزی نیز بیان شده است.
    ● پوشیدن لباس نو
    پوشیدن لباس نو در آیـین های نوروزی، رسمی همگانی است. تهیه لباس، برای سال تحویل، فقیر و غنی را به خود مشغـول می دارد. در جامعه سنتی توجه به تهیدستان و زیردستان برای تهیه لباس نوروزی - به ویژه برای کودکان- رسمی در حد الزام بود.
    خلعـت دادن پادشاهان و امیران در جشن نوروز، برای نو پوشاندن کارگزاران و زیر دستان بود. مورخان و شاعران از خلعـت بخشیدن های نوروزی فراوان یاد کرده اند. و برای این باور است که در وقف نامه حاجی شفیع ابریشمی زنجانی آمده است؛ هر سال شب های عید نوروز پنجاه دست لباس دخترانه و پنجاه دست لباس پسرانه، همراه کفش و جوراب از عواید موقوفه تهیه و به اطفال یتیم تحویل شود.
    در گذشته که فروشگاه ها و بازارهای فروش لباس دوخته نبود و مردم دوختن لباس خود را به خیاط ها سفارش می دادند، نوبت های دوخت و کار شبانه روزی خیاطان یکی از دشواری های خانواده ها بود. اگر در روزهای پیش از نوروز، در خانواده ها، محله ها، مدرسه ها و سازمان های نیکوکاری رسم است که برای کودکان نیازمند لباس تهیه کنند، این کار نیک پیش از آن که برای کمک و همراهی باشد، برای لباس نو پوشاندن به کودکان در جشن نوروز است. این باور کهن را در نوشته ها، توصیه ها و توصیف های نوروزی، همواره می بـینیم که؛ از طبـیعت پـیروی کنیم، از درختان یاد بگیریم و با آمدن بهار، لباس نو بـپوشیم که شگون شادمانی و آرامش است.
    ● خوراک های نوروزی
    در کتاب ها و سند های تاریخی و ادبی کهن، به ندرت از خوراکی هایی که ویژه جشن نوروز (یا جشن های دیگر) باشد سخن رفته است. نویسندگان و مورخان بحث از خوردنی ها را، شاید، پـیش پا افتاده، نازیبا و یا بدیهی می دانستند. در کتاب های قرن چهارم به بعـد، شرح و وصف های دقیق، به شعر و نثر، درباره نوروز و مهرگان و جشن ها و آیـین های دیگر کم نیست، ولی از نوع و ویژگی خوراک های جشن ها، نه در دستگاه پادشاهان و امیران و نه در خانه های عامه مردم، سخنی نرفته است.
    امروز در تهران و برخی شهرهای مرکزی ایران، سبزی پلو ماهی خوردن در شب نوروز و رشته پلو در روز نوروز رسم است و شاید بتوان گفت که غذای خاص نوروز در این منطقه است. پلو در شهرهای مرکزی و کویری ایران (می توان گفت غیر از گیلان و مازندران در همه شهرهای ایران) تا چندی پـیش غذای جشن ها، غذای میهمانی و نشانه رفاه و ثروتمندی بود. و این بهترین غذا، خوراک خاص همه مردم - فقیر و غنی - در شب نوروز بود.
    ● دید و بازدید نوروزی، یا عیددیدنی
    از جمله آیـین های نوروزی، دید و بازدید، یا عید دیدنی است. رسم است که روز نوروز، نخست به دیدن بزرگان فامیل، طایفه و شخصیت های علمی و اجتماعی و منزلتی می روند. در بسیاری از این عید دیدنی ها، همه کسان خانواده شرکت دارند. کتاب های تاریخی و ادبی، تـنها از عید دیدنی های رسمی دربارها و امیران و رئـیسان خبر می دهند. رسمی که هنوز هم خبرگزاری ها و رسانه ها، به آن بسنده می کنند.
    دیدار های نوروزی که ناگزیر بازدید ها را به دنبال دارد و همراه با دست بوسی و روبوسی است، در روزهای نخست فروردین که تعطیل رسمی است و گاه تا سیزده فروردین (و می گویند تا آخر فروردین) بـین خویشاوندان و دوستان و آشنایان دور و نزدیک، ادامه دارد. رفت و آمد گروهی خانواده ها، در کوی و محله - به ویژه در شهرهای کوچک - هنوز از میان نرفته است.
    ● نوروز اول
    در دید و بازدیدهای نوروزی رسم است که نخست به خانه کسانی بروند که نوروز اول درگذشت عضوی از آن خانواده است. خانواده های سوگوار افزون برسومین، هفتمین و چهلمین روز که بیشتر در مسجد برگزار می شود، نخستین نوروز را که ممکن است بیش از یازده ماه از مرگ متوفا بگذرد، در خانه می نشـینند. و در این روز است که خانواده های خویشاوند لباس سیاه را از تن سوگواران در می آورند. جلسه های نوروز اول که جنبه نمادین دارد، در عین حال از فضای دید و بازدیدهای نوروزی برخوردار است و دیدارکنندگان، در نوروز اول، به خانواده سوگوار تسلیت نمی گویند.

    روزنامه کارگزاران

  10. 3 کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #16
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض




    اردیبهشتگان'
    یا گلستان جشن از جملهٔ جشنهای دوازدگانهٔ سال ایران باستان بوده است و از شمار جشن‌های آتش است. روز سوم از هر ماه باستانی به نام اردیبهشت می‌باشد و بر اساس گاهشماری امروزین، دوم اردیبهشت خورشیدی، برابر با جشن اردیبهشت‌گان است.


    ایرانیان از هزاران سال پیش در روز جشن اردیبهشتگان، لباس سپید رنگ می‌پوشیدند که نمایانگر پاکیزگی است. زمان برگزاری جشن اردیبهشتگان (دوم اردیبهشت) از سویی دیگر همزمان است با زمانی که در بسیاری از مناطق ایران، گلها شکوفا شده‌اند. از این رهگذر، این جشن به نوعی جشن گلها نیز بدل شد؛ جشنی که اکنون در هلند نیز تقریبا همزمان با جشن اردیبهشتگان برگزار می‌شود.

    به موجب یزدان‌شناسی اوستایی اردیبهشت دومین امشاسپند است. این نام در اوستا اشه وهیشته و یا ارته‌وهیشته می‌باشد. جزء اول اشه یا ارته به معنی درستی و راستی و نظم و جزء دوم صفت عالی است به معنی بهترین پس رویهم به معنی بهترین راستی یا بهترین نظم و قانون می‌شود.


    چنانکه همهٔ امشاسپندان دارای دو وجه مینوی و زمینی هستند این امشاسپند در جهان مینوی نمایندهٔ پاکی و راستی و نظم و قانون اهورایی و در زمین نگاهبانی آتش بدو محول است. در این مورد منظور از آتش نظم و داد و راستی و پارسایی است چون در آیه‌ای از اوستا ملاحظه می‌شود که اهریمن با ظهور زرتشت می‌گریزد با فریادی این چنین که «زرتشت مرا بسوزانید با اشاوهیشه و از زمین براند مرا» که چون اهریمن نمایندهٔ بی‌نظمی و آشوب و دروغ و ناپاکی است با آتش راستی و پاکی و داد و قانون گریزان می‌گردد.


    خلف تبریزی آورده که در این روز نیک است به معبد و آتشکده رفتن و از پادشاهان حاجت خود خواستن و به جنگ و کارزار شدن.



    "ویکی پدیا"

  12. 7 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #17
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض جشن‌های دیگر سال



    سروش روز

    در ماه فروردین علاوه بر عید نوروز چند جشن دیگر هم وجود داشت، یکی در روز ششم، که زادروز زرتشت در نظر گرفته شده‌است (که فاقد منبع تاریخی است)، روز نوزدهم جشن فروردگان و دیگری جشن سروش روز بود. این روز از این روی فرخنده دانسته می‌شد که به سروش اختصاص داشت و سروش فرشته‌ای است که شب را مراقبت می‌کند. به غیر از سروش روز در روز هفدهم هر ماه نیز سروش نام دارد. در برهان قاطع آمده‌است که نیک است در این روز دعا کردن و به آتشکده رفتن.

    جشن آبانگاه

    در روز دهم ماه فروردین جشنی بر‌گزار می‌شده‌است، موسوم به آبانگاه که آنهم با آب و باران و مراسمی در تقدیس آن مربوط است.

    جشن خزان

    گویا دو جشن تحت عنوان خزان بر‌گزار می‌شد. جشن خزان نخستین و جشن خزان دوم. اولی در روز هشتم شهریور ماه و دومی روز اول مهر.

    سیرسور

    در روز چهاردهم دی ماه رسم بود که خوراک‌هایی با سیر طبخ کرده و بخورند. از آنجا که به اعتقادایرانیان باستان در این روز بود که دیوان بر جمشید چیره شدند و او را کشتند بنابراین رسومی را برای دفع دیوان داشتند که یکی از آن‌ها خوردن سیر بود. آنان سیر را با غذا می‌خوردند یا آن را درون گوشت می‌نهادند و می‌پختند.

    جشن بتیکان

    روز پانزدهم از ماه دی یعنی روز دی به مهر که دیبگان نیز خوانده شده، عامهٔ مردمی جشنی موسوم به بتیکان داشته‌اند. در این روز مردم برای از بین بردن موجودات زیان‌رسان از خمیر یا گل تندیسی از آدمی ساخته و آنرا در مدخل در یا راهرو خانه‌ها می‌نهادند، بعداً این مجسمه را می‌سوزاندند.

    جشن گاوگیل

    شانزدهمین روز ماه دی که به نام ایزدمهر نام گذاری شده جشن گاوگیل یا کاوکیل واقع بوده است. سبب این جشن را گفته‌اند مملکت ایران در این روز از ترکستان جدا شده و گاوهایی که ترکستانیان از ایرانیان به یغما برده بودند، پس گرفته‌شد.

    جشن بادبره

    وجه تسمیهٔ این جشن به عنوان آن است یعنی بادبره. گویند هفت سال در ایران باد نیامد. در این روز شبانی پیش کسری آمده گفت «دیشب آن مقدار باد آمد که موی بر پشت گوسفندان بجنبید.» پس در آن روز نشاطی کردند و خوشحالی نمودند و به این روز به یادگار به بادبره شهرت یافت. ابوریحان بیرونی می‌گوید در قم و حوالی آن باد روز با مراسم بسیار مفصلی که با شادی و پایکوبی همراه‌است بر‌گزار می‌شود و بازاری تدارک می‌بینند که در آن بازار وسایل شادی و رفت‌وآمد و گونه‌ای کارناوال برپا می‌گردد. اما در اصفهان این روز را کژین می‌نامند و جشنی تدارک می‌شود به مدت یک هفته و چون جشن‌های بزرگ به طول می‌انجامد.

    یلدا

    واژهٔ یلدا از زبان سریانی و به معنای تولد است و سبب این نام گذاری را چنین دانسته‌اند که در پایان این شب دراز که اهریمنی است خورشید یا مهر متولد می‌شود و تاریکی را از میان می‌برد. یلدا و مراسمی که در نخستین شب زمستان و بلندترین شب سال برپا می‌کردند، سابقه‌ای چند هزار ساله دارد و از رسوم ویژه آریایی‌هاست. اقوام قدیم هندوایرانی و هندواروپایی جشن تولد آفتاب را آغاز زمستان می‌گرفتند به ویژه ژرمنی‌ها عید تولد آفتاب را در آغاز زمستان گرفته و آن را به خدای آفتاب نسبت می‌دادند و این بی‌تناسب هم نیست، چه واقعاً آغاز زمستان مثل تولد جدید خورشید است. آشکار است که به موجب بلندترین شب که تاریکی که مظهر اهریمن بود بیشتر در زمین می‌پایید، این شب را نحس و بدیمن می‌شمردند. در شب یلدا جهت رفع این نحوست، آتش می‌افروختند، گرد هم جمع می‌شدند و خوان ویژه می‌گستردند. این سفره جنبهٔ دینی داشت و مقدس بود.

    نوروز انهار

    در گاه‌شمار ایران باستان، روز نوزدهم هر ماه فروردین نام داشته است. نوروز انهار جشنی بوده در روز فروردین از ماه اسفند که مردمان در این روز به دشت و دمن، به ویژه کنار رودها و چشمه‌ها رفته و طی مراسمی عطر و گلاب در آب‌ها می‌افشاندند.

    جشن بمو

    جشن بمو بزرگترین و مهمترین جشن مانویان بوده‌است که در شهریور روز از شهریور ماه برابر با چهارم شهریور از گاهشماری مانوی بر‌گزار می‌شده‌است. این جشن پس از قتل‌عام مانویان به فراموشی سپرده شد.


    "ویکی پدیا"

  14. 6 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #18
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض




    جشن فروردگان یا جشن همسپثمیدیه

    جشن فروردگان یا جشن همسپثمیدیه نام جشنی بوده که به مدت ده روز، در روزهای پایان سال بر‌گزار می‌شده‌است. این جشن در دوران باستان، جشن فروهرها یا روان درگذشته بود. آخرین گاهنبار، همسپثمیدیه نامیده می‌شد که شامل پنج روز اضافی یا همان پنجه دزدیده بود و جای آن در پایان آخرین ماه، از ماه‌های سی روزه بود. بر طبق عقاید مردم در این ده روز روان‌های درگذشتگان به ترتیب از بهشت و از دوزخ خارج می‌شوند و برای بازدید خانه‌هایشان می‌آیند.

    فدیه‌هایی تقدیم آنها می‌شود و کوشش می‌گردد که آنها راضی باشند. روان‌های دوزخیان غمگین هستند و احساس یک زندانی را دارند که گریخته است و هر لحظه بیم آن را دارد که دوباره گرفتار شود. روان‌های بهشتیان شادند و شادمانی می‌کنند و دعای خیرشان را نثار افراد خانواده‌شان می‌نمایند. بنابر سنت‌های دیگر اعتقاد بر این بود که این روان‌های درگذشتگان نیست که باز می‌گردد بلکه فروهر آنهاست. بنابر اعتقاد زرتشتیان فروهرها قبل از تولد انسان و حتی قبل از آفرینش وجود داشته‌است. در فروردین یشت یشت سیزده بند چهل و نهم به بعد، آمده‌است که در مدت همسپتمدم، فروهرهای مؤمنان از اقامتگاه‌های خود می‌آیند و مدت ده شب در کنار مردمان می‌مانند.

    زمان جشن

    زمان جشن ده روزهٔ فروردگان، از اشتاد روز (۲۶ اسفند) تا انیران روز (۳۰ اسفند) و پنج روز گات‌ها یا همان پنجه دزدیده (پنج روز اول فروردین) بود. بنابر عقیده ایرانیان باستان، در این هنگام آفرینش انسان صورت گرفته و آخرین گاهنبار است. ابوریحان بیرونی چنین آورده که «این جشن ده روز طول می‌کشیده، آخرین پنج روز اسفند ماه را، نخستین فروردگان و پنجهٔ مسترقه را دومین فروردگان می‌گفته‌اند.

    مؤرخین آورده‌اند که خسرو انوشیروان در مدت ده روز جشن فروردگان سفیر امپراتور روم ژوستین را نپذیرفت چون مشغول بجای آوردن اعمال عید بود. عدم اجرای کامل کبیسه یا انجام کبیسهٔ ناقص همیشه در جابجایی زمان جشن‌ها ایجاد اشکال و اختلاف می‌نمود، جشن فروردگان نیز چون جشن‌های دیگر از این قاعدهٔ جابجایی برکنار نبوده‌است.

    رسوم جشن فروردگان

    بازماندگان خانه و کاشانه را پاکیزه و تمیز می‌کردند و نقل و نبات و شیرینی و سبزی و انواع خوراکی در اتاق و بر بام می‌نهادند. دشمنی و بدخواهی را به دوستی تبدیل می‌کردند و همگان از هم خشنودی می‌طلبیدند تا فروهرها و روانان شادمان شوند و برای‌شان دعای خیر کنند و یاری‌شان دهند. یکی از جمله مهم‌ترین مراسم این جشن افروختن آتش بود. مردم روی پشت بام‌ها آتش بر می‌افروختند و اعتقاد داشتند که با این کار فروهرها به طور گروهی مانند سپاه بازگشته و به بازماندگان کمک خواهند کرد. این رسم هنوز هم در بین زرتشتیان یزد و کرمان مرسوم است.این آغاز جشن فرودگان که با افروختن آتش همراه بود، بعد از اسلام تبدیل به چهارشنبه سوری شد.

    جشن‌های آتش

    یک رشته از جشن‌های آریایی از اقوام هند و ایرانی و هند و اروپایی جشن‌های آتش است. منظور از جشن‌های آتش جشن‌هایی است که با افروختن آتش جهت سور و سرور و شادمانی آغاز و اعلام می‌شد. میان رومیان و یونانیان و بعضی از ملل دیگر اروپایی نظایرش با جشن‌های آتش ایرانی هنوز باقی است. از جمله جشن‌های آتش که هنوز در ایران باقی‌مانده جشن چهارشنبه سوری و جشن سده است. از جشن‌های آتش که فراموش شده، باید از جشن آذرگان در نهم ماه آذر و جشن شهریورگان در روز چهارم ماه شهریور نام برد. لازم به یادآوری است که زرتشتیان عقیده دارند، روشنی و آتش و آفتاب تجلی اهورامزدا است. اهورامزدا به وسیلهٔ نور تجلی می‌کند.

    جشن سده

    ار جملهٔ بزرگترین جشن‌های آتش در ایران باستان که تدوام داشته و تا به امروز ادامه دارد جشن سده است یعنی جشنی که به یادگار پیدایی آتش بر‌گزار می‌شود. فردوسی شرح آن را در ضمن احوال هوشنگ چنین آورده‌است.

    «هوشنگ شاه پیشدادی روزی به هنگام شکار که با گروهی همراه بود، مار سیاهی (مظهر مرگ و نیستی در ایران باستان) می‌بیند. سنگی با شدت به سوی مار پرتاب می‌کند. بر اثر اصابت سنگ بر سنگ جرقه می‌جهد و خار وخاشاک اطراف آن به آتش کشیده می‌شود و مار می‌گریزد و شاه و همراهان به گرد آتش (مظهر فروغ ایزدی) به جشن و سرور تا شب هنگام پرداخته و نمی‌گذارند آتش هیچ‌گاه خاموش شود. از آنگاه آن جشن را سده نام نهادند.»


    وجه تسمیهٔ این جشن به همان عدد سد می‌رسد و مربوط است به موقعیت‌های فصلی. در دورانی ایرانیان سال را به دو فصل تقسیم می‌کردند، تابستان بزرگ که هفت ماه بود از آغاز فروردین تا پایان مهر ماه و زمستان بزرگ که از اول آبان ماه شروع و به پایان اسفند ماه می‌رسید و بعضی پنجه را نیز در این پنج ماه به شمار می‌آوردند که مجموعاً یک سد و پنجاه روز می‌شد.

    گویند چون صد روز از زمستان بزرگ سپری می‌شد، ایرانیان جشن سده را برپا می‌کردند چون بر آن بودند که اوج و شدت سرما سپری شده و این پدیدهٔ نابسامانی و سکون که از کردار اهریمن است، توان و نیرویش رو به زوال و کاستی است. این جشن را آبان روز از بهمن ماه برابر با دهمین روز از بهمن ماه بر‌گزار می‌کردند به شب هنگام و در این وقت درست سد روز از زمستان بزرگ می‌گذشت. در جشنی بزرگ آتش را که جلوگاه و رمز و کنایت از اهورامزدا است، می‌افروزند تا نیروهای اهریمنی ضعیف و نابود شوند.


    یکی از مشخصات و ویژگی‌های جشن سده تعاون و همکاری مردم است. این جشنی است، همگانی در گذشته مرسوم بوده که گردآوری هیزم و خار و خاشاک برای جشن فریضه‌ای دینی است و کرداری است که ثواب دارد. مغان را سنتی بوده‌است که جانوارن موذی و زیان‌آور را باید منهدم سازند تا زیان و آسیب اهریمنی کاسته گیرد. جانوران موذی را در اصطلاح خرفستر می‌گویند و آلتی داشتند که بدان آن جانواران موذی را نابود می‌کردند که خرفسترغن نامیده می‌شد با توجه به قراین مذکور و با تأمل در داستان هوشنگ و مار و آتش گویا رسم سنتی مغان چنان بوده که در جشن سده جانواران موذی و زیان‌آور را در آتش می‌رانده‌اند.

    جشن سوری پایان سال

    در تقویم و روزشماری ایرانیان شنبه و چهارشنبه و یا آدینه وجود نداشته‌است. اساس تقسیم آنان در روز شماری بر آن پایه نبود که ماه را به چهار هفته با نام‌های کنونی روزها بخش کنند، لاجرم در شب چهارشنبه آخر سال تحقیقاً چنین جشنی بر‌گزار نمی‌شده‌است. روز شماری کنونی بر اثر ورود اعراب به ایران باب شد.

    جشن سوری یک عادت و رسم قدیمی بوده که در پایان سال اجرا می‌شده است و آنچه مسلم است، چهارشنبه نبوده‌است. علت جشن و آتش افروزی در ایام آخر سال مربوط می‌شود به جشن فروردگان که فروهرها یا ارواح مردگان به مدت ده شبانه روز از جایگاه اصلی خود در آسمان به شهر و دیار و خان‌ومان فرودآمده و میان بازماندگان زندگی می‌کنند. یکی از واجبات و سنت‌های معمول آتش افروختن بر سربام‌ها و در کوی و برزن بوده‌است. علتی که برای آن ذکر می‌کنند، اینست که ارواح را راهنما باشد تا در روشنی و فروغ آن به خانه‌های خود درآیند.

    "ویکی پدیا"

  16. 5 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #19
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض جشن امردادگان

    واژه اوستايی امرداد،(امرتاته- Amertata) است که به معنی بي مرگي است و اگر الف آن را که پیشوند نفی است از قلم بیندازیم معنی آن عوض شده و فرشته بی مرگی و جاودانگی به دیو نیستی و مرگ تغییر شکل می دهد.
    زیرا همانطور که امرداد به معنای بی مرگی است مرداد معنی مرگ می دهد.بنابراین شایسته است که این کلمه را امرداد بخوانیم، و چون امرداد فرشته جاودانگی و بی مرگی می باشد، در عالم جسمانی نگهبانی گیاهان و روییدنی ها و آبادانی و افزایش دار و درخت با اوست.

    نیاکان ما در این روز به باغ ها و مزارع خرم و دلنشین می رفتند و پس از نیایش به درگاه اهورامزدا طی مراسمی این جشن را با شادی و سرور در هوای پاک و در دامن طبیعت برگزار می کردند.






    امردادگان روز هفتم مُرداد (امُردادروز در امُردادماه) در گاه‌شمار زرتشتی (و سومین روز مردادماه در گاهشماری رسمی ایران)، یکی از جشن‌های دوازدگانهٔ سالیانه ایرانی در روزهای ِ هم‌نام‌شدن ِ روز و ماه است. و برای گرامی‌داشت ِ منش و کُنش و خویش‌کاری امُرداد (/ در گاهان ِ زرتشت و اوستای ِ پسین: اَمِرِتات به مفهوم ِ بی‌مرگی/ جاودانگی)

    یکی از فروزه‌های ِ شش‌گانهٔ ِ خِرَد و دانش ِ فرمان‌روا بر فرارَوَند ِ هستی (نام‌بُردار و شناخته به اهوره‌مَزدا) است. امشاسپند ِ جاودانگی ِ امرداد همواره در کنار امشاسپند ِ رسایی ِ خرداد، نگهبان آب و گیاه هستند. ایرانیان در گذشته برای برگزاری این جشن به باغات و مزارع رفته و به شادی می‌پرداخته‌اند.

    در یادگارهای ِ کهن ایرانی، از این روز و جشن ِ ویژهٔ ِ آن، سخن ِ بسیار گفته‌شده‌است در متن ِ پهلوی‌ی ِ بُندَهِش، می‌خوانیم:
    امُرداد ِ بی‌مرگ، سَروَر ِ گیاهان ِ بی‌شمارست؛ زیرا او را به گیتی، گیاه، خویش است. گیاهان را رویانَد و رَمهٔ ِ گوسفندان را افزاید؛ زیرا همهٔ ِ دام‌ها از او خورند و زیست‌کنند. به فِرَشکرد ِ [/ نوگردانی‌ی ِ جهان و زندگی در پایان ِ کار ِ جهان به سالاری‌ی ِ سوشیانت، رهاننده‌ای از تبار ِ زرتشت]، نیز "انوش" [/ خوراک ِ بی‌مرگی] را از امرداد آرایند. اگر کسی گیاه را رامش بخشد یا بیازارد، آن گاه امُرداد [از او] آسوده یا آزَرده بُوَد...
    (گزارش ِ دکتر مهرداد بهار در پژوهشی در اساطیر ِ ایران، چاپ یکم، ص ۱۱۷)
    با روی‌کرد به خویش‌کاری‌ی ِ امرداد در جهان ِ اَستومَند (/ جهان ِ مادّی) که نگاهبانی از گیاهان ِ روی ِ زمین و سرسبز و باروَرنگاه‌داشتن ِ آنهاست، و نماد ِ جاودانگی و بیمرگی و جوانی‌ی ی همیشگی به شمارمی‌آید، مسعود سعد ِ سلمان، چکامه‌پرداز ِ سدهٔ پنجم ِ هجری، می‌گوید:


    روز ِ مُرداد [/ امُرداد] مُژده داد بدان
    که جهان شد به طبع، باز جوان.


    و همچنین می گوید :

    مرداد مه است سخت خرم
    مَی نوش پیاپی و دمادم



    هریک از فروزه‌های دوازده‌گانه که جشن‌های هم‌نامی‌ی ِ روز و ماه برای ِ گرامی‌داشت ِ آنها برگزارمی‌شود، گل ِ ویژه‌ای دارد. گل ِ ویژهٔ ِ امُرداد، زنبق (/ چمبک) است.

    در برگ ۲۵۰ برگردان فارسی آثارالباقیه ابوریحان بیرونی چنین آمده است که :


    «… مرداد ماه که روز هفتم آن مرداد روز است و آن روز را به انگیزهٔ پیش آمدن دو نام با هم، جشن می گرفتند. معنای امرداد آن است که مرگ و نیستی نداشته باشد. امرداد فرشته ای است که به نگهداری جهان و آراستن غذاها و داروها که اصل آن از نباتات است و بر کنار کردن گرسنگی و زیان و بیماری‌ها می باشد، کارگزاری یافته است…»

    خیام در نوروز نامه می نویسد:

    “مرداد ماه یعنی خاک، داد ِ خویش بداد از بَرها ومیوهای پخته که در وی به کمال رسد و نیز هوا در وی مانند غبار ِ خاک باشد و این ماه میانه تابستان بود و قسمت او از آفتاب، مر برج اسد را باشد. “
    خیام به جای نام اَمرداد از واژه مرداد استفاده کرده است.

    تغییر تلفظ نام :

    ماه اَمرداد و جشن اَمردادگان امروزه به نام مردادگان، در بین مردم رایج است. مرداد به معنی نیستی و مرگ است اما وقتیکه حرف الف در اول آن قرار می گیرد آن را نفی می‌کند و به بی مرگی و جاودانگی، تغییر معنی می دهد. زیرا امرتات در زبان اوستایی و امرداد در زبان پهلوی، از ششمین امشاسپندان و یکی از صفات اهورامزدا در گات‌ها است که دلالت بر بی مرگی و جاودانگی و زوال ناپذیری اهورامزدا دارد.
    و در این باره در زراتشت نامه چنین سروده شده است:

    چو گفتار خردادش آمد به سر
    همان گاه امرداد شد پیش تر
    چو گفتار خردادش آمد به سر
    همان گاه امرداد شد پیش تر
    سخن گفت در باره رستنی
    که زرتشت گوید ابا هر تنی
    نباید به بیداد کردن تباه
    به بیهوده برکندن از جایگاه
    کزو راحت مردم و چار پاست
    تبه کردن او، نه راه خداست


    منبع:
    سالنمای راستی
    ویکی پدیا

  18. 8 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #20
    کاربر فعال انجمن بازی های کامپیوتری و کنسولی Captain_America's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2014
    پست ها
    1,405

    پيش فرض نوروز صیادان

    گاهشماری صیادی در جزیره قشم/ نگاهی به راز و رمزهای آیین "نوروز صیاد"

    صیادان جزیره قشم آخرین روز تیرماه هر سال را نوروز یا نوروز صیاد می‌نامند كه اولین روز از فصل گرمای واقعی است. در نوروز صیاد، هیچ‌یك از صیادان قشمی هیچ ماهی و موجود آبزی دیگری را صید نمی‌كنند و از خوردن هر گونه آبزی‌ای امتناع می‌كنند...

    اسطوره‌شناسان و محققانی كه در حوزه‌های فرهنگ مردم پژوهش و مطالعه می‌كنند، منشا تمامی فرهنگ‌ها را برآمده از اصول فرهنگی كشاورزی و چوپانی و در نهایت مدنی یا یكجانشینی كه به شهرنشینی ختم می‌شود می‌دانند. البته این باور كاملا قابل قبول است زیرا انسان برای تهیه غذا نیازمند كشاورزی و دامداری بوده و هست و در طول تاریخ تمام رفتار‌های بشری پیرامون همین قضایا شكل گرفته است. اما از آنجایی كه باورها و اندیشه‌های انسانی هیچ‌گاه مطلق نبوده است نمی‌توان تنها به دو اصل كشاورزی و دامداری در زیرساخت‌های زندگی انسان بسنده كرد. به‌عنوان مثال می‌توان به جشن یا آیین «نوروز صیاد» اشاره كرد؛ جشنی كه توانسته خود را از سالیانی بس دور به دروازه‌های هزاره سوم از تاریخ بشر برساند.

    بی‌شك هر كسی كه برای یك‌ بار در این آیین شگفت شركت كند به این نتیجه می‌رسد كه «نوروز صیاد» هیچ تاثیری از باورهای چوپانی و كشاورزی نگرفته است. پیش از ورود به مبحث جشن «نوروز صیاد» باید به این موضوع توجه داشت كه هر جشن و آیینی مبانی تقویمی و گاهشماری دارد و تمامی كشاورزان و دامداران بر مبنای آن گاهشماری جشن‌ها و مراسم خود را برگزار می‌كنند.

    صیادان منطقه جنوب كشور نیز مانند سایر اقوام ایرانی دارای تقویم و گاهشماری مخصوص به خود هستند؛ تقویمی كه آغاز سال نو صیادی در آخرین روز ماه تیر اتفاق می‌افتد. سال صیادان هم مانند سال دامداران و كشاورزان چهار فصل دارد و این جشن هم همه ساله در آخرین روز تیرماه یعنی شروع فصل جدید صید توسط روستاییان جزیره قشم برگزار می‌شود.

    صیادان جزیره قشم آخرین روز تیرماه هر سال را نوروز یا نوروز صیاد می‌نامند كه اولین روز از فصل گرمای واقعی است. سال پس از یك گردش كامل به جای اولش بازگشته كه این اتفاق مصادف با به پایان رسیدن فصل صید ماهی «حور» و «كوسه» است. در نوروز صیاد، هیچ‌یك از صیادان قشمی هیچ ماهی و موجود آبزی دیگری را صید نمی‌كنند و از خوردن هر گونه آبزی‌ای امتناع می‌كنند. آنها باور دارند در این روز باید همه ماهی‌ها باشند تا نسل خود را در هر كجای دریا خواستند بپراكنند و این را امری حیاتی برای تداوم و تكثیر هر چه بیشتر ماهی‌ها می‌دانند.

    در ستاره‌شناسی ایران باستان باورهای فراوانی وجود دارد؛ یكی از این باورها گذاشتن نام ماهی روی آخرین ماه سال است كه امروزه به «حوت» در صور فلكی از آن یاد می‌شود. آنها بر این باور بودند كه خورشید در آخرین روز از ماه سال مانند ماهی در آب فرومی‌رود و در آغازین روز از سال جدید مانند بزی روی قله كوه‌ها نمایان می‌شود. گمان می‌رود كه این باور تحت تاثیر نوروز صیاد باشد.

    به هر حال از فردای نوروز صیاد، صید «گرگور» شروع می‌شود و براساس گاهشماری صیادی تا «دهی گرما» (ده روز اول گرما)، بیستی گرما، سی‌ای گرما، چهلی گرما، پنجاهی گرما، شصتی گرما و نیم در شصتی است كه گرما ادامه پیدا می‌كند. در آغاز فصل بعدی، صیادان با قلاب به صید ماهی‌های بومی می‌پردازند. ماهی‌های غیربومی مهاجر، مثل حور در دو فصل پاییز و بهار به صیدگاه‌های ساحل‌نشینان جنوب می‌آیند.

    ساكنان بومی قشم بر این باورند كه در نوروز صیاد تمامی چشمه‌ها به دریا می‌ریزند و بر همین اساس این روز را جشن می‌گیرند و تن به آب‌های متلاطم دریا می‌سپارند تا همه بیماری و بلایا را از تن خود دور كنند. این رسم بی‌شك باید ریشه در غسل داشته باشد و یادآور غسل آتش در پایان سال ایرانی است. در این روز فرزندان، پدر و مادر سالخورده خود را در دریا می‌نشانند و به نیت شفابخشی بر سر و لباس آنها آب می‌ریزند كه این رسم هم به نوعی «آب نیسان» و «آب پاشان» را در ذهن تداعی می‌كند .

    از دیگر رسم‌های این روز می‌توان به «به آب سپردن لباس‌های كهنه»، «پوشیدن لباس‌های رنگی و نو و رفتن به دریا»، «رنگ‌آمیزی درهای چوبی خانه‌ها - به باور آنها در‌های چوبی روح دارد و رنگ‌آمیزی درختان و احشام با خاك سرخ سواحل هرمز» اشاره كرد. خواندن دعای «لوبن» برای سلامت احشام نیز از دیگر رسم‌های نوروز صیاد است.

    ساكنانی كه در كنار صید به پرورش دام نیز مشغولند در این روز نزد یكی از چند دعاخوان نوروزی می‌روند تا برای آنها «لوبن» بخوانند. «لوبن» دعایی است كه ضمن افزایش بركت دام‌ها، آنها را از گزند بلایا در امان نگه می‌دارد. به باور آنها این دعا فقط تا شش ساعت پس از تحویل سال صیادی تاثیر دارد و پس از تمام شدن زمان معین دعا تاثیر خود را از دست خواهد داد.

    كسی كه برای هر دامی «لوبن» می‌خواند نخ سبزرنگی گره می‌زند. در پایان، نخ گره زده‌شده كه به تعداد دام‌هاست به صاحب دام‌ها داده می‌شود تا آن را در سوراخ دیواری پنهان كند و روی آن را بپوشاند تا كسی نتواند آن را پیدا كند یا گرهی از آن باز كند. در هر روستا فقط دو یا سه نفر می‌توانند این دعا را بخوانند و هرگاه یكی از دعاخوانان تصمیم بگیرد آن را به شخص دیگری كه معمولا از خودش جوان‌تر است بیاموزد، بعد از یاد دادن دعا خودش دیگر دعا نمی‌خواند زیرا بر اساس باور‌هایشان دیگر دعاهای او تاثیری نخواهد داشت.






Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •