تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 6 12345 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 57

نام تاپيک: جوایز ادبی

  1. #1
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    پيش فرض جوایز ادبی

    جايزه جهاني «نوبل» و شرح‌حال باني آن آلفرد نوبل

    آلفرد برنهارد نوبل در سال 1843 در سكوئه سوئد متولد گرديد. آلفرد آدم نحيف و ضعيفي بود، ولي در همان سالي متولد شد، كه پدرش امانوئل كه آدم قوي، جاه‌طلب و دانشمندي بود دچار ورشكستگي گرديد. پس از شكستي كه امانوئل در استكهلم خورد به سنت پترزبورگ رفت و در آنجا يك كارگاه مهندسي تأسيس نمود.

    دولت روسيه به وي مأموريت داد كشتي بخاري و هم‌چنين زيردريايي بسازد و نوبل بيش از حد تصور خود با موفقيت مواجه شد، اما چون زياده‌روي نمود و كارهاي خود راب يش از حد توسعه داد پس از پايان جنگ‌هاي كريمه براي بار دوم ورشكست شد.

    آلفرد نوبل تا 16 سالگي به‌طور خصوصي تحصيل كرد و قبل از رسيدن به سن بيست سالگي يك شيمي‌دان باتجربه و يك زبان‌دان قابل شده بود و با زبان‌هاي آلماني، فرانسوي، روسي و سوئدي آشنايي داشت.

    آلفرد نوبل مسافرت‌هاي زيادي نمود و بيشتر توجه خود را صرف تحقيقات درباره مواد منفجره نيتروگليسرين كرد. نوبل كشف نمود كه استفاده از اين مواد اگ ربا يك ماده غيرفعال و جذب‌كننده مانند گيسلگوهر همراه باشد آسان‌تر و بي‌خطرتر است. وي اختراع خود را در سال 1867 تحت نام ديناميت به ثبت رسانيد. سپس نيتروگليسرين را با يك ماده منفجره فعال ديگر يعني باروت مخلوط نمود و يك ماده ژله مانند شفافي به دست آورد، كه قدرت انفجار آن از ديناميت هم بيشتر بود. ژلاتين منفجره يعني اختراع دوم وي در سال 1875 به ثبت رسيد. بعد نوبل موفق به اختراع باليستيت شد كه اولين باروت بي‌دود نيتروگليسرين بود و بعدها براي ساختن كورديت يعني باروت بي‌دود به كار رفت.

    با ساختن ديناميت و ساختن مواد منفجره و با استخراج معادن نفت باكو نوبل به كمك يارانش موفق به جمع‌آوري ثروت هنگفتي گرديد. اختراعات نوبل سبب شد كه در رشته معادن و جاده‌سازي و حفر تونل تحولي به وجود آمد.

    نوبل در سال 1896 درگذشت. در تاريخ 27 نوامبر 1895 يعني يكسال قبل از مرگش نوبل وصيتنامه معروف خود را امضاء كرد. اين وصيتنامه مي‌بايستي نقشه‌هاي وي را مربوط به پاداش زحماتش يعني همان افكاري كه بيشتر زندگي او را به خود مشغول كرده بود عملي سازد.

    او در وصيتنامه خود ذكر كرده بود كه بيش از 31 ميليون كرون سوئد كه ثروت وي را تشكيل مي‌داد بايستي به صورت وجه نقد درآيد و به عنوان سرمايه به كار برود و درآمد حاصله از آن هرساله به صورت جوايزي ميان آنهايي كه در سال قبل منشاء بزرگترين فايده براي بشر بوده‌اند تقسيم گردد. رشته‌هايي كه نوبل مايل بود باعث پيشرفت آنها شود عبارت بودند از: فيزيك، شيمي، فيزيولوژي يا طب، ادبيات و صلح. در خاتمه وصيتنامه خاطرنشان شده بود كه اين جوايز به شايسته‌ترين افراد چه اهل اسكانديناو و چه اهل ساير كشورها داده شود و امر توزيع جواي زرا به سه مؤسسه سوئدي و يك كميته مخصوص كه توسط پارلمان نروژ تعيين مي‌شود واگذار نمود.

    انجام اين كار به عهده نمايندگان ايالات پادشاهي سوئد و نروژ كه در آن زمان كشور واحدي محسوب مي‌شدند محول گرديد.

    جايزه نوبل چگونه توزيع مي‌گردد

    هيأت‌هايي كه تحت اساسنامه بنياد نوبل فعاليت مي‌كنند عبارتند از: چهار هيأت مخصوص اعطاء جايزه يعني آكادمي علوم سلطنتي (براي شيمي و فيزيك) مؤسسه طبي سلطنتي كارولين (براي طب) آكادمي سلطنتي سوئد (براي ادبيات) و كميته نروژي نوبل وابسته به پارلمان نروژ (براي جايزه صلح).

    ضمناً پنج كميته نوبل هم وجود دار دكه هريك براي توزيع يكي از جوايز مطالعه مي‌كنند (ازجمله كميته نروژي براي جايزه صلح). به علاوه چهار انستيتو يا مؤسسه نوبل هم وجود دارد كه هريك براي يكي از چهار جايزه فوق‌الذكر فعاليت مي‌كنند.

    كميته‌هاي 5 گانه نوبل هريك سه تا پنج عضو دارند كه توسط هيأت مربوطه تعيين مي‌شوند. هيچ‌كس نمي‌تواند شخصاً خود را نامزد دريافت جايزه نوبل كند. كساني كه مي‌‌توانند معرف نامزدهاي جوايز نوبل باشند از برندگان سابق جوايز نوبل (در رشته مخصوص خود) ـ اعضاء هيأت اعطاء جوايز و اعضاء كميته‌هاي نوبل (در رشته مخصوص خود) پروفسورهاي برجسته دانشگاه و آنهايي كه توسط اعطاءكنندگان جوايز انتخاب مي‌شوند. رئيس بنگاه نشرياتي كه اثر كانديدا را چاپ نموده (در مورد ادبيات) اعضاء پاره‌اي از سازمان‌هاي پارلمان يا حقوقي بين‌المللي (براي جايزه صلح) اعضاء پارلمان‌ها و كابينه‌ها (براي صلح).

    كشورهايي كه برنده نوبل شده‌اند

    بد نيست بدانيد كه تا سال 1960 از كليه كشورهاي جهان فقط 30 كشور برنده جايزه نوبل شده‌اند. از كليه كشورهاي آمريكا بيش از سايرين برنده جايزه داشته است. به‌طوري كه از 325 جايزه كه تا اين سال داده شده است 74 جايزه نصيب آمريكايي‌ها شده است. پس از آمريكا به ترتيب انگلستان 50 جايزه نوبل و آلمان 49 جايزه نوبل، فرانسه 34 جايزه و سوئد كه باني جايزه نوبل است 15 جايزه ربوده‌اند.

    در سال‌هاي 1940 و 1942 جوايز صلح و ادبيات توزيع نگرديد. در بعضي سال‌ها بعضي جوايز توزيع نشده و براي سال بعد گذاشته شده.

    بعضي اوقات يك جايزه نوبل به دو نفر دانشمند كه يك امر مشتركي پديد آورده‌اند، نيز داده مي‌شود.


    -------------------------------------------
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  2. این کاربر از Dash Ashki بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #2
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    پيش فرض

    جوائز ادبیات نوبل از سال 1901 تا امروز عبارتند از :

    سال نام برنده جايزه کشور

    1901 سالي پرودوم prudhomme فرانسه

    1902 تئودور مومسن Mommsen آلمان

    1903 بيورنسترن بيورنسون Bjornson نروژ

    1904 1- فردريک ميسترال Mistral فرانسه 2- ژوزه آچه گاري Echegaray اسپانيا

    1905 هنريک زينکويچ Sienkiewicz لهستان

    1906 گيوسوئه کاردوچي Carducci ايتاليا

    1907 راديارکيپلينگ Kipling انگليس

    1908 رودلف کريستوف ايوکن Eucken آلمان

    1909 سلما لاگرلف Lagerlof سوئد

    1910 پل يوهان لودويک هايسه Heyse آلمان

    1911 موريس مترلينگ Maeterlinck بلژيک

    1912 گرهارت هوپتمان Hauptmann آلمان

    1913 رابيند رانات تا گور Tagore هند

    1914 براي سال بعد محفوظ شد - -

    1915 رومن رولان Rolland فرانسه

    1916 ورنر فون هايدنستام Heidenstam سوئد 1- ک . آ گيلروپ Gjellcrup دانمارک

    1917 2- هنريک پونتو پيدان Pontoppidan دانمارک

    1918 براي سال بعد محفوظ شد -

    1919 جايزه سال قبل که توزيع نشده بود به صندوق ويژه صلح ريخته شد و جايزه اين سال براي سال بعد محفوظ ماند.

    1920 جايزه سال قبل در اين سال توزيع شد. 1- (1919 ) ک . ف . ج اسپيتلر Spitteler سويس 2-(1920 ) کنوت هامسون Hamsun نروژ

    1921 آناتال فرانس France فرانسه

    1922 ژاسينتوبناونته Benavente اسپانيا

    1923 ويليام باتلر يتز Yeats ايرلند

    1924 ل . س . ريمونت Reymont لهستان

    1925 براي سال بعد نگاه داشته شد.

    1926 جايزه سال 1925 ذر اين سال توزيع شد.

    1- ( 1925) برنارد شاو Shaw انگليس

    2- ( 1926) براي سال بعد محفوظ ماند . - -

    1927 جايزه سال قبل در اين سال داده شد . - - خانم گرازيا دلدا ( جايزه سال 26 ) Deledda ايتاليا وجايزه سال 1927 براي سال بعد محفوظ شد .

    1928 جايزه سال 1927 در اين سال داده شد . - - (1927) - هانري برگسون Bergson فرانسه (1928) - زيگريد آندست Undest نروژ

    1929 توماس مان Mann آلمان

    1930 سينکلرليوئيس Lewis امريکا

    1931 اريک اکسل کارلفلت Karlfeldt سوئد

    1932 جان گالزورثي Galsworthy انگليس

    1933 ايوان الکسيويچ بونين Bunin فرانسه

    1934 لوئيجي پيراندلو Pirandello ايتاليا

    1935 جايزه اين سال براي سال بعد نگاه داشته شد.

    1936 جايزه سال قبل که توزيع نشده بود به صندوق عمده و دو سوم آن به صندوق مخصوص جايزه ادبيات ريخته شد. (1936) يوجين او- نيل o- Neill امريکا

    1937 روژه مارتن دوکار du Gard فرانسه

    1938 خانم پرل س . باک Buck امريکا

    1939 فرانس ايميل سيلانپيه Sillanpaa فنلاند

    1940 يک سوم جايزه اين سال به صندوق کل و دو سوم آن به صندوق ويژه جايزه صلح ريخته شد .

    1941 جايزه در اين سال داده نشد و مبلغ آن يک سوم به صندوق کل و دو سوم آن به صندوق ويژه جايزه صلح ريخته شد .

    1942 جايزه در اين سال داده نشد و مبلغ آن يک سوم به صندوق کل و دو سوم آن به صندوق ويژه جايزه صلح ريخته شد .

    1943 جايزه در اين سال داده نشد و مبلغ آن يک سوم به صندوق کل و دو سوم آن به صندوق ويژه جايزه صلح ريخته شد .

    1944 يوهانس ويلهم ينسن Jensen دانمارک

    1945 خانم گابريلا ميسترال Mistral شيلي

    1946 هرمان هسه Hesse سوئيس

    1947 اندره ژيد Gide فرانسه

    1948 ت . س . اليوت Eliot انگليس

    1949 براي سال بعد محفوظ شد.

    1950 جايزه سال قبل که توزيع نشده بود ، نيز در اين سال توزيع شد. 1- (1949) ويليام فاکنر Faulkner امريکا 2- (1950) برتراندراسل Russell انگليس

    1951 پ . ف . لاگرکويست Lagerkvist سوئد

    1952 فرانسوا مورياک Mauriac فرانسه

    1953 سروينستون چرچيل Churchill انگليس

    1954 ارنست همينگوي Hemingway امريکا

    1955 هالدرو ف . لاکسنس Laxness ايسلند

    1956 ژوآن رامون جيمنز Jimenez اسپانيا

    1957 آلبرکامو Camus فرانسه

    1958 بوريس پاسترناک Pasternak روسيه

    1959 سالواتور کو آسيمودو Quasimodo ايتاليا

    1960 سن ژان پرس ( لژر) Porse - Leger فرانسه

    1961 ايوا آندرانيک Andirc يوگسلاوي

    1962 جان اشتاين بک Steinbeck امريکا

    1963 گيور گوس سفر ياجيس يونان

    1964 ژان پل سارتر( جايزه را نپذيرفت ) Sartre فرانسه

    1965 ميخائيل شولوخف Sholokhov روسيه

    1966 1- نلي ساش سوئد 2- ساموئل آگنون Agnon اسرائيل

    1967 ميگوئيل آنجل آستورياس Asturias گواتمالا

    1968 ياسوناري کاواباتا Yasunari kawabata ژاپن

    1969 ساموئل بکت S . Beckett ايرلند

    1970 الکساندرسولژنيتسين A . Slzhenitsyn شوروي

    1971 پابلو نرودا P . Neruda شيلي

    1972 هانريش بول Heinrich Boll آلمان

    1973 پاتريک وايت Patrick White استراليا

    1974 ايويند جانسن Eyvind Johnson سوئد ادموند مارتينسون E . Martinson سوئد

    1975 اويجنيو مونتل Eugenio Montate ايتاليا

    1976 سائول پلو Saul Bellow امريکا

    1977 ويسنت اليکساندر Vicente Aleixandre اسپانيا

    1978 اسحق بشويش Isaqe Bashevis امريکا (متولد لهستان )

    1979 اديسه اليتي Odysseus Elytis يونان

    1980 چسلاو ميلوژ Czeslaw Milosz امريکا ( متولد لهستان )

    1981 الياس سنتي Elias Cenetti انگليس (بلغاري الاصل )

    1982 گابريل گارسيا ماركز Gabriel Garcia Marques مکزيک ( کلمبيايي الاصل )

    1983 ويليام گلدينگ William Golding انگليس

    1984 ياروسلاف سايفرت Jaroslav Seifert چکسلواکي

    1985 کلود سيمون Claude simon فرانسه

    1986 ول سوينکا Wole Soy inka نيجريه

    ۱۹۸۷ ژوزف برادسكي JOSEPH BRODSKY روس

    ۱۹۸۸ نجيب محفوظ NAGUIB MAHFOUZ مصر

    ۱۹۸۹ كامليو خوزه سلا CAMILO JOSe CELA اسپانيا

    ۱۹۹۰ اوكتاويو پاز OCTAVIO PAZ مكزيك

    ۱۹۹۱ نادين گورديمر NADINE GORDIMER

    ۱۹۹۲ درك والكوت DEREK WALCOTT هند غربي

    ۱۹۹۳ توني موريسون TONI MORRISON امريكا

    ۱۹۹۴ كنزا بورو اوئه KENZABURO OE ژاپن

    ۱۹۹۵ سيموس هيني SEAMUS HEANEY ايرلند

    ۱۹۹۶ وسيلاوا ژيمبورسكا WISLAWA SZYMBORSKA

    ۱۹۹۷ داريو فو DARIO FO

    ۱۹۹۸ خوزه ساراماگو JOSE SARAMAGO پرتغال

    ۱۹۹۹ گونتر گراس GUNTER GRASS آلمان

    ۲۰۰۰ گائو ژينگ جيان GAO XINGJIAN چين

    ۲۰۰۱ و . س . نايپل V. S. NAIPAUL

    ۲۰۰۲ امره كرتيش IMRE KERTESZ مجارستان

    ۲۰۰۳ جان مکس ول کوئتزی John Maxwell Quenzi آفريقاي جنوبي

    ۲۰۰۴ الفريده يلينك اتريش

    ۲۰۰۵ هارولد پينتر انگلستان

  4. این کاربر از Dash Ashki بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #3
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    پيش فرض پرودم / Prodem - R.Franceva

    رنه فرانسوا آرمان سولی پرودم اولین کسی بود که در سال 1901 جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد. وی در 16 مارس 1739 در پاریس به دنیا آمد پس از اتمام دوره ابتدایی بیشتر برای تضمین آینده اش به دبیرستان پلی تکنیک رفت. وی در سال 1856 فارغ التحصیل شد بعد از چند سال مجموعه اشعار وی در سال 1856 تحت نام قطعات و اشعار به چاپ رسید سلی پرودم در روز هفتم سپتامبر 1907 درگذشت
    .................................................. .........

    آثار منتشر شده :

    برخی از آثار این شاعر فرانسوی بدین شرح می باشد.

    تجربه ها، تنهایی ها، قطعات و اشعار، عدالت، خوشبختی، سعادت، گلدان شکسته، درباره طبیعت اشیاء، احساس هایی از جنگ، دیوان مقدرات، مقدرات، مهربانی های بیهوده، عشق رهبری شده به وسیله نور معرفت، سعادت، درباره تعبیر و بیان در هنرهای زیبا، وصیت نامه شاعرانه و مظهر واقعی از نظر پاسکال.

  6. #4
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    پيش فرض تئودور مومسن Mommsen

    تئودور مومسن در سي ام نوامبر ۱۸۱۷ در شهر گاردينگ در شسوينگ آلمان پا بر هستي گذاشت. او به تحصيل واژه شناسي و حقوق در شهر كيل پرداخت و سپس از ۱۸۴۴ تا ۱۸۴۷ در ايتاليا و فرانسه به تحصيل باستانشناسي مشغول بود. در ۱۸۴۸ استاد حقوق دانشگاه لايپزيك شد اما به علت افكار آزادي خواهانه اي كه داشت در طي جنبش انقلابي سالهاي ۱۸۸۹ -۱۸۸۴، مجبور به استعفا شد. وي همچنين استاد حقوق دانشگاه زوريخ (۱۸۵۴-۱۸۵۲) و برسلو (۱۸۵۸-۱۸۵۴) و سپس استاد تاريخ باستان در برلين تا هنگام مرگ باقي ماند. در زندگي سياسي، مومسن همچنان نماينده ليبرال مجلس پروس (۱۸۸۲-۱۸۷۳) بود. وي درباره فعاليت هاي سياسي اش در وصيت نامه آخر خود چنين نوشت: هرگز در آلمان يا در هر جاي ديگر در گذشته يا حال ميلي به فعاليت سياسي نداشته ام.» تاكنون هيچ محققي قابل مقايسه با مومسن وجود نداشته است، زيرا كه وي در زمينه هاي مختلفي نظير نهادهاي حقوقي و سياسي روم باستان، تاريخ وتاريخ نويسي، زبان كتيبه خواني و بررسي آثار تاريخي حقوق، سكه شناسي و كليه پديده هاي عمومي زندگي دستاوردهاي بي شماري از خود به جا گذاشته است. اين تحقيقات تا آخرين روز زندگي اش ادامه داشت.

    تئودور مومسن در سال ۱۹۰۲ مفتخر به دريافت جايزه نوبل ادبي شد و آكادمي سوئد دليل خود را براي انتخاب چنين اعلام كرد: «بزرگترين استاد زنده زمان حاضر در هنر ارائه تاريخ و بويژه به سبب اثر باقي ماندني اش به تاريخ روم».
    بيشتر علاقه مومسن به آثار لاتين، آگاهي از آنها و تأويل و تفسير آنها، كه براي شناخت دوره باستان لازم بود متمركز شد. او مدت زماني سردبير نشريه اي بود كه مجموعه هاي بزرگي به زبان لاتين و آثار موجود به اين زبان را شامل مي شد و زير نظر آكادمي سلطنتي علوم برلين انتشار مي يافت. مومسن سردبير و مسئوليت تهيه چند جلد از آنها را به عهده داشت. او همچنين مطالعات و يك تريلوژي پايه اي را در خصوص تقويم رومي، تاريخ نگاري، سكه هاي رومي و ديوارهاي دفاعي امپراتوري روم به پيش برد و در خصوص لهجه هاي ايتاليايي نيز مطالبي نوشت. هشت جلد مجموعه آثار وي پس از مرگش به چاپ رسيد.
    عبارت آخرين وصيت نامه او نشانگر علاقه مفرط وي به حقوق روم بود. او استادانه به ويراستاري Jastinianشs Digestq ( ۲ جلد ۷۰ - ۱۸۶۶) و Codex Theodosianas (۱۹۰۵) و منابع حقوقي دوران پيش از ژوستي نين (۱۸۶۱) پرداخت و همين كافي است تا نامش براي هميشه بر جريده تاريخ زنده بماند. تحليل جامع وي از قانون اساسي و حقوق جزايي مردم الهامي براي تحقيقات ديگر محققان به حساب مي آيد.
    .................................................. ............
    آثار مهم تئودور مومسن عبارتند از تاريخ سه جلدي روم كه در سالهاي (۶-۱۸۵۴) منتشر شد. جلد چهارمش كه مربوط به دوره ديكتاتوري سزار بود هرگز تكميل نشد و جلد پنجم اين مجموعه درباره داستانهاي امپراتوري روم بود. البته دو جلد هم درباره مسائل متفرقه تاريخي نوشت كه اين هفت جلد مجموعه نوشته هاي تاريخي او را شكل مي دهد.به طور كلي آثار مهم او عبارتند از تاريخ روم سه جلد (۶-۱۸۵۴) حقوق سياسي ۳ جلد (۱۸۸۸-۱۸۷۱) حقوق جزا در روم (۱۸۹۹) و گفتار و رسالت ۱۹۰۵. تئودور مومسن متولد ۳۰ نوامبر سال ۱۸۱۷ در شهر گاردينگ (شلزويگ) پسر يك كشيش در سال ۱۹۰۲ از طرف آكادمي سوئد به عنوان بزرگترين استاد معاصر در نگارش تاريخ، بويژه براي بزرگداشت اثر عظيمش عظمت و انحطاط روم باستان مفتخر به دريافت جايزه نوبل شد و او كه از سال ۱۸۷۴ تا ۱۸۹۵ سمت منشي دائم فرهنگستان علوم را داشت، از ۱۸۷۳ تا ۱۸۸۲ نماينده شوراي دولت پروس بود: نخست نماينده حزب ليبرال ملي و آنگاه نماينده اتحاديه ليبرالها بود و هميشه از مخالفين سر سخت و بااهميت سياست بيسمارك به شمار رفت. سرانجام در اول نوامبر سال ۱۹۰۳ در شارلوتنبورگ در گذشت.

  7. #5
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    پيش فرض کيپينگ / Kipling - Rudyard

    رودیار کیپلینگ شاعر و درام نویس شهیر انگلیسی به سال 1865 در شهر بمبئی هندوستان به دنیا آمد و با انتشار شاهکارهایی مانند کتاب جنگل و کیم و مانند آنها سیاست امپریالیستی انگلستان را چنان که بود مجسم ساخت و از این راه حقایق تلخ و نفرت آوری را بر ملل استعمار زده آسیا و آفریقا به خصوص مردم هندوستان فاش نمود.

    کیپلینگ در مشرق مشهورترین ادیب و نویسنده انگلیسی است. او در سال 1907 به اخذ جایزه نوبل در رشته ادبیات نائل گردیده است. کیپلینگ در سال 1936 درگذشت.

  8. #6
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    پيش فرض لاگرلوف / Lagerlof - Salma

    (1858_1940)

    سلما لاگرلوف بانوي داستان نويس سوئدي در خانواده اي کم در آمد ديده به جهان گشود . او که به سبب ضايعه اي مادر زادي در اندام و نيز لنگيدن به زشتي خود باور يافته بود از کودکي به عالم افسانه و خيال پردازي پناه برد. لاگرلوف که در کودکي پدر خويش را از دست داد کودکي دشوار را سپري کرد مدتي را به آموزگاري گذراند و سپس به داستان نويسي روي آورد که به سرعت موجب شهرت او شد. اين شهرت با نوشتن رمان« قصه گوستاو برلينگ» به اوج خود رسيد و رمان ياد شده رمان اسکانديواني شناخته شد. وي برخي آثار با مضامين مذهبي نيز آفريد که از آن جمله رمان «اورشليم» شايان ذکر است.

    لاگرلوف در سال 1907 به سفارش آموزش و پرورش سوئد کتابي به نام «سفر شگفت انگيز نيلز هوليرسون» نوشت. او در اين کتاب با بهانه قرار دادن ماجراي پرواز جادويي پسرک چهارساله بر سراسر سوئد كوشيد تا سرزمين سوئد را به کودکان مدرسه هاي کشورش بشناساند . اما اين کتاب درسي محبوب ميليون ها کودک ديگر در سراسر جهان شد.

    لاگرلوف در سال 1909 موفق شد نخستين جايزه ادبي نوبل را براي سوئد به ارمغان بياورد همچنين او نخستين بانويي است که برنده اين جايزه شد. افسانه هايي که لاگرلوف نوشت طراوت و جذابيتي درخور توجه براي ادبيات سوئد به ارمغان آورد . گفتني است که بسياري از آثار اين بانوي نويسنده به فيلم درامده است.

  9. #7
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    پيش فرض مترلینگ / Maeterlinck - Mourice

    موريس مترلينگ (Maeterlinck) اصلا بلژيكي است و در سال 1862 در ايالت فلاماند در شهر كان متولد شده زبان آ لماني و فرانسه را كه زبان خانوادگي او محسوب مي شد در خانواده فرا گرفت . و بعد در مدرسه لاتين آموخت و تحصيلات خود را در رشته حقوق به پايان رساند و در بلژيك وكيل دعاوي بود و ناگهان به طوري كه مشهور است بر اثر عشق دختري كه به وي خيانت كرده بود وكالت دعاوي را ترك نمود و به نويسندگي پرداخت و ضمنا زبان انگليسي را كه تا آن زمان نمي دانست تحصيل كرد .
    اولين اثر نويسندگي مترلينگ نمايشنامه " پرنده آبي " بود كه در سال 1911 جايزه نوبل را دريافت داشت بنابراين مترلينگ قبل از اينكه فيلسوف باشد يك نويسنده بوده است و آنهايي كه كتب فرانسه وي را خوانده اند مي دانند هيچ نويسنده فرانسوي از سه قرن به اين طرف نتوانسته است جذاب تر سليس تر عميق تر و شيوا تر از مترلينگ نويسندگي كند .
    مترلينگ ناگهان نويسندگي تاتر را ترك كرد و شروع به نوشتن كتب فلسفي نمود و كتاب هاي فلسفي او كه از اين قرار ست براستي در جهان علم و ادب ولوله انداخت .

    عقل و سرنوشت
    زندگي زنبور عسل
    معبد ويرا
    دو باغ هوش گل ها
    مرگ
    بقاياي جنگ
    صاحب خانه ناشناس
    جاده هاي كوهستاني
    راز بزرگ
    زندگي موريانه
    زندگي فضا
    عرصه فرشتگان
    زندگي مورچه
    ساعت ريگي
    سايه بال ها
    قانون بزرگ
    قبل از سكوت بزرگ
    گنجينه فقرا
    دروازه بزرگ
    وي در سال 1949 بر اثر سكته قلبي در گذشت .
    مترلينگ يكي از اختران فروزنده اي است كه گاه گاه و شايد در فواصل چندين قرن يك مرتبه در آسمان فكر بشر طلوع نمايد . نام دانشمندان و بزرگان جهان معاصر در آستان عظمت افكار مترلينگ زانو به زمين زده اند و به قول بركسون فيلسوف و دانشمند شهير : ما اگر بگوييم كه مترلينگ به منزله سقراط عصر حاضر است سقراط را خيلي بزرگ و مترلينگ را كوچك كرده ايم . و ياانيشتن مي گويد : شايد قرن ها بگذرد و در كره خاك متفكري مانند مترلينگ به وجود نيايد .

    *****

    مترلينگ محقق و متفكري است كه دنيا به اين زودي نظير آن را نخواهد ديد و شايد قرن ها بگذرد و مردي مثل او در دنيا بوجود نيايد .
    خوانندگان محترم ممكن است ايراد بگيرند و بگويند در اين جهان دانشمندان بسياري هستند كه از لحاظ معلومات علمي بمراتب از مترلينگ بالاتر هستند جهان علم شخصيت هايي مثل انيشتن و بروگلي و... را دارد .
    در جواب بايد گفت روشنفكران تمام جهان در مقابل مترلينگ سر تعظيم فرو مي آورند ...
    زيرا وي فكور بود ... زيرا مغز اين مرد بر خلاف مغز بسياري از دانشمندان هيجان و موج داشت .
    دانشمندان معمولا راهي را در پيش مي گيرند و مي روند و به راست و چپ خود توجه ندارند و مايل نيستند بدانند آيا در راست و چپ آنها جاده اي هم وجود دارد يا نه ؟
    ولي مترلينگ مردي نبود كه سر را پايين بيندازد و راهي را پيش بگيرد و برود .آري عظمت مترلينگ در تموج مغز و نيروي فكر او بود والا در هيچ يك از علوم فيزيك ؛ شيمي ؛ رياضي ومكانيك و ... به پاي علماي امروزي " در اين علوم" نمي رسيد .
    مترلينگ يك دهم از معلومات انيشتن را در رياضيات ندارد اما موج مغز او چند برابر بيش از انيشتن بود به طوري كه خود انيشتن تصديق مي كند كه او مرد بزرگي است . خلاصه اين كه برتري يك دانشمند يا متفكر به ميزان دانسته هايش نيست و اگر چنين باشد ارزش و دانش يك دائره المعارف بيش از ده ها دانشمند است و اين قدرت تموج و ميزان جولان تفكرات انسان است كه ارزنده مي باشد .

    *****
    برخي از كتابهاي او در زمان حياتش تنها در فرانسه بيش از يكصد و پنجاه بار تجديد چاپ شد وآثاري مثل زنبور عسل را وقف كرد تا به هر ميزان كه خواهان دارد چاپ شود و اين ميزان علاقه مندان آثار وي را مي رساند .
    .................................................. .
    1- نمایشنامه پرنده آبی
    2- نمایشنامه شاهزاده خانم مارلن
    3- نمایشنامه پلئاس و میلراند
    4- زنبور عسل (ساکنان شهر عسل)
    5- مورچگان (اسرار شهر مورچگان)
    6- راز بزرگ (علوم غیبی و اسرار آن)
    7- دروازه بزرگ (دروازه زندگی و مرگ)
    8- سایه بالها:شرح آزمایشها و حضور خود در جلسات احضار ارواح
    9- مرگ
    10- هوش گلها
    11- قانون بزرگ
    12- در پیشگاه خدا
    13- موریانه (حشره نابغه)
    14- عنکبوت زجاجی
    15- میزبان ناشناس: ارتباط با ارواح؛خرافات یا واقعیت؟
    16- رستاخیز (زندگی در فضا)
    17-گنجینه ناچیز
    18- فرشتگان بزرگ
    19- ساعت شنی
    20- دنیای دیگر (دنیای پس از مرگ)

  10. #8
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    پيش فرض تاگور / Tagore - Rabindranath

    رابیند رانات تاگور نویسنده و شاعر هندی، که در ششم ماه مه 1861 میلادی در کلکته از خانواده ای که افراد آن شاهزاده بودند متولد گردید. تاگور پس از طی تحصیلات مقدماتی در هندوستان در سال 1877 برای تحصیل حقوق و قوانین به انگلستان رفت و در آن کشور شروع به مطالعه زبان انگلیسی و تحقیق و جست وجو درباره شاعران انگلیس نمود و نیز خود کتاب هایی را که به زبان بنگالی نوشته بود، به انگلیسی ترجمه کرد و از همان دوران به کار نویسندگی مشغول شد. پس از مراجعت به هند در سال 1901 (خانه صلح) را تأسیس کرد که یکی از بنگاه های تربیتی شد و در آن از روش های عادی و معمولی پیروی نمی کردند.

    تاگور به سال 1913 موفق به اخذ جایزه نوبل در ادبیات گردید. وی در هفتم اوت 1941 پس از یک عمل جراحی در کلکته درگذشت.
    .................................................. .......
    از کتاب های معروف اوست:
    1.باغبان
    2.چیدن میوه
    3.میهن و جهان
    4. فراری،
    5. ماه جوان
    6. خاطرات من
    7. مذهب بشر
    8. غرق کشتی
    9. نامه هایی به یک دوست
    10. چیترا
    11. گره های باز شده
    12. مرکز تمدن هندی
    13. گورا
    14. مناظر بنگال
    15. سنگ های گرسنه
    16. گیتا نجالی
    17. دو خواهر
    18. منظره ای از تاریخ هند
    19. قربانی.

  11. #9
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    پيش فرض رولان / Rolland - Romain

    رومن رولان شهروند جهان


    (1944-1866)


    رومن رولان شهروند جهان بود.وطن او به راستی قلب تمام کسانی ست که او را دوست می دارند.تمام کسانی که ايمان دائمی و زوال ناپذيرشان عشق بوده و دهانشان با طعم زهرآگين ميوه درخت جهان-دوستی-آشناست.تمام کسانی که برای دوست داشتن لحظه ای به خود مجال سستی و اهمال راه نداده اند و تمام هستی اشان جز به سبب آنچه که دوست می دارند نيست و تنها و تنها حقيقت راستينشان:زندگي.
    رومن رولان دائره المعارف احساسات بود.گنجينه ای از هارمونی احساسات متفاوت و گاه متضاد.او احساسات خود را از روی زندگی اندازه نمی گرفت.بی گذرنامه دوست می داشت.قلب مهربانش برای دردها و مصائب جهانيان می تپيد.هستی اش سراسر پيکار با سرنوشت تلخ جدايی و تنهايی و زوال و گسيختگی بود و حلقه ی گمشده اش :صلح. صلح واقعی را در آغوش بی تشويش آرامش می جست چرا که صلح نبودن جنگ نيست.نجابتش بری بودن از هم آغوشی نامشروع همگان در بستر جنگ های جهانی است و صلح خواهی اش تلاش بی رمقی در راستای مبارزه با آن.
    خالق شخصيت ژان کريستف ۲۹ ژانويه سال ۱۸۶۶ در شهر کلامسی - نيورِ (۱) فرانسه چشم بر جهان گشود. منزل خانواده رولان در خيابانی قرار داشت که امروزه به نام خيابان رومن رولان شناخته می شود .همان خيابانی که در کتاب آنتوانتِ (۲) رمان ژان کريستف بارها به آن اشاره شده است. نام واقعی اش ال.سنت جوست (۳) بود.آنتوانت ماری (۴) مادر رومن دلداده ی موسيقی بود و با اصرار و مداومت بسيار توانست همسر سرسخت خود -اميل (۵) - را راضی کند تا بمنظور تحصيلات بهتر پسرشان راهی پاريس شوند(۶) . نوجوان چهارده ساله پس از ورود به دبيرستان سنت لوييس (۷) با آثار نويسندگانی چون اسپينوزا و لئو تولستوی آشنا شد.در مدرسه عالی (۸) به فلسفه روی آورد اما روح مستقل و طبع آزادانديشش هيچ گاه نتوانست با فلسفه سازگاری نشان دهد لذا با سفر به ايتاليا (۹) تحصيلات آکادميک خود را در رشته تاريخ هنر و موسيقی ادامه داد تا در نهايت دکترای هنر گرفت(۱۰) .
    ايتاليا، جوان سرزمين گل(۱۱) را شيفته خود ساخت. با اينکه نتوانست زمان زيادي را در کشور مورد علاقه اش سپری کند اما همين فرصت اندک (۱۲) موجب شکوفايی استعداد و نبوغش گرديد.دوستی اش با مالويدا ون ميسنبرگ (۱۳) موجب آشنايی با انديشه ها ی نيچه و واگنر شد.اين دوست ايتاليايی در روشن کردن نخستين بارقه های تلاش رولان در ورود به صحنه جريانات ادبی تاثير به سزايی داشت.
    پس از بازگشت از ايتاليا به تدريسِ تاريخ هنر روی آورد و بعد از گذشت سه سال تدريس در مدرسه عالی (۱۴) به سوربون راه يافت (۱۵) و اين بار تاريخ موسيقی را برگزيد.اما تدريس برای رومن رولان نه تنها لذت بخش نبود که ملال آور و خسته کننده شد تا آن که تدريس را رها کرد (۱۶) و به نوشتن پرداخت.
    ازدواج ناموفقش با کلوئيد برئال (۱۷) پس از نه سال زندگی به پايان رسيد و زندگی مشترک مجدد را تنها پس از ۳۳ سال تنهايی، با ماری کوادچفِ (۱۸) نيمه فرانسوی آغاز کرد و اين بار همسرش تا لحظه ی وداع-۳۰ دسامبر ۱۹۴۴ (۱۹) - در کنارش ماند.
    بتهوون الهه موسيقی اش بود و رامبرانت نقاش مورد علاقه اش . به گوته و شکسپير عشق می ورزيد.ذکر نام تله موش بر آغازين نوشته های کتاب سفر درونی خود گويای اين مطلب است که علاقه اش به آثار شکسپير تا زمان وداع نيز به فراموشی سپرده نشد.نخست با تئاتر شروع کرد.نمايشنامه هايش بيشتر منعکس کننده جريانات انقلاب فرانسه و دوران مذکور است.از ميان نمايشنامه های متعددی که نوشت دو مجموعه زير بيشتر حائز اهميت اند:
    ۱-تراژی ايمان(۱۹۰۹):شامل سنت لوييس(۱۸۹۷)-آئرت (۱۸۹۸) -پيروزی عقل (۱۸۹۹)
    ۲-تئاتر انقلاب(۱۹۰۹):شامل ۱۴ ژوئيه (۱۹۰۲) -جورج دانتون (۱۹۰۰) -گرگ ها (۱۸۹۸) -زمانی که می آيد(۱۹۰۳)
    موسيقی را آينه ی بی پروای روح می دانست.از همان آغاز به خصوص در تحصيلات دانشگاهی با موسيقی آشنا شد.رساله ی دکترای خود را به بررسی تاريخ اپرای اروپا ماقبل ژان باپتيس لولی و آلساندرو اسکارلتی (۲۰) اختصاص داد و دو مجموعه برجسته رولان در تاريخ موسيقی که شهرت خوبی را برايش به ارمغان آورد عبارتند از:موسيقيدانان ديروز و موسيقيدانان امروز (۲۱) .
    رومن رولان در نگارش زندگی نامه دستی توانا داشت.گويی روح فردی که وصفش می رود در رولان حلول می کند. زندگی - بتهوون (22) –هندل (23) -ميكل آنژ (24) –گاندي (25) و لئو تولستوي (26) از مهمترين آثاريست که در اين زمينه نوشته است.
    روح آدمی تا در معرض امتحان قرار نگيرد شناخته نمی شود و جنگ جهانی امتحان خوبی بود.از هر گونه نژاد پرستی و ملی گرايی افراطی دوری گزيد. به تمام معنا صلح طلب بود و تمايلات صلح خواهانه اش دشمنان زيادی را بر ضدش شوراند.او را مورد افترا قرار می دادند و رولان آلمانی صدا مي زدند.چرا که سبک نگارشش به سبک ادبی آلمان نزديک تر بود و به همان اندازه به آلمان و گوته و موسيقی دانان و هنرمندانش عشق می ورزيد که به فرانسه و هوگو و نتردام. رومن رولان حقيقتا شهروندی جهانی بود.مقالات صلح جويانه اش خطاب به وجدان در اغمای جهانيان بود و خواسته اش دستيبابی به صلحی واقعی و پيوند و يگانگی و وحدت و آرامش. به ناچار به سوييس رفت (27) و در جنگ شرکت نکرد.۲۳ سال از عمر خود را در آنجا گذراند و تلاش و مبارزات ضد جنگ خود را با نگارش مقالاتی چون مجموعه ی -فراتر از جنگ(28) - ادامه داد و با تاسيس مجله -اروپا (29) - با گرايشات ناسيونالستی مخالفت نمود.
    در ژنو به همکاری با آژانس حمايت از زندانيان جنگ مشغول شد و با مهاتما گاندی در ولنيو سوييس ملاقات کرد (30). به دعوت ماکسيم گورکی به جماهير شوروی سفر نمود (31) و در مسکو به عنوان سفير غير رسمی هنرمندان فرانسه در جماهير شوروی مورد استقبال قرار گرفت.با استالين ديدار نمود اما هيچ گاه گرايشات ماديگرايی و سوسياليستی کمونيستی پيدا نکرد.گاه او را حامی نظر مارکس می خواندند در حاليکه رولان شايد به گوشه هايی از آن در قالب تئوری موافق بوده هرگز در عمل آن را نپذيرفت و برخورد نظام کمونيستی را با بشريت همچون روسپی ای می دانست که خود را به همگان تفويض می کرد (32) .او همچنين انزجارش را از بی عدالتی دنيای بورژوا-کاپيتاليستی بارها گوش زد کرده است.
    فعاليت هاي صلح جويانه اش بهانه اي شد براي آشنايي به مهاتما گاندي و بررسي زندگي و تفكر گاندي زمينه اي براي آشنايي با هند و هند روزنه اي از عرفان شرق و چه حيف كه مجال آن نيافت كه در شرق بيشتر كند و كاو كند.گاندي را مسيحي ديگر مي خواند. علاقه اش به كشور رابين رانات تاگور (33) و عرفان شرق سيری ناپذير بود. هند برايش همچون دريچه ای بود که او را با دنيايی نو-انديشه هايی نو و سرچشمه ی جديدی از حقيقت آشنا می ساخت. ذهنيتی جديد، ايمانی جديد و مردمانی جديد. شك و ترديد ديروزش راه ايمان فردا روزش را هموار كرد و از آن چه در بررسي روند ذهني رولان فهميده مي شود اين است كه پس از برخورد با شرق گرايشش به دين آسماني و به خصوص مسيحيت بيشتر مي شود(34) .خاور برايش پيام آور انديشه يست كه در چهارچوب مفاهيم و ذهنيت باختر معنا ندارد.
    رومن رولان در ايران با نام دو کتاب -ژان کريستف (35) - و -جان شيفته (36) - شناخته می شود.دو رمان اعجاب انگيز که رولان شهرتش را مديون نگارش آن دوست. دو کتاب که گاه می توان آن را يک مجموعه در نظر آورد. ژان کريستف حقيقتا يک رمان موزيکال است-رمانی که گام ها و اصوات موسيقی را لا به لای سطورش پنهان ساخته و هنگامی که سطر های آن خوانده می شود گويي همه چيز در فضايي مه آلود فرو مي رود و موسيقي به گوش مي رسد. رولان در اين کتاب با زبان موسيقی سخن می گويد و گاه که كلامش از سخن گفتن باز می ايستد تنها می نوازد و نت ها و اصوات موسيقی را در قالب کلمه ها و واژگان در می آورد. موسيقی ای که گاه آدمی را به شور و هيجان وا می دارد و گاه متأثر می سازد.
    ژان کريستف ، موسيقيدانی آلماني ست که پس از درگيری با پليس مجبور به ترک کشور شده و به فرانسه مهاجرت می کند. ژان که در طي دوران بلوغ فکريش دست خوش تحولاتي فراوان بوده و تا حدودی دارای روحي چند شخصيتی ست به آرامی شخصيت اصلی و با دوامش شکل می گيرد و به يک ثبات معقول و منطقی مي رسد. زندگی ژان کريستف کرافت تا حد زيادی به زندگی و انديشه های بتهوون و موتسارت و واگنر شبيه است اما از آن چه معلوم است ژان بيشتر به خالق خود مانند است تا به فردی ديگر.موسيقي در ژان نياز شديدي به دوست داشتن بر مي انگيزد و كسي كه خوب دوست مي دارد، ديگر كم و بيش نمي شناسد.خود را به تمامي در راه همه كساني كه دوست مي دارد ايثار مي كند.اين عشق افلاطوني نصيب كسي نمي شود جز روح اليويه ي فرانسوي كه روانش چون پناهگاهي ست نرم و اطمينان بخش تا ژان سراسر هستي خود را به او بسپرد.ژان در دوستي با اليويه جهان را از منظرگاه دوست مي نگرد و هستي را با حواس دوست در آغوش مي كشد اما غافل از آنكه طبيعت بي رحم در جدا كردن دو قلب كه به يكديگر عشق ورزيده اند هرگز عشق را در يك زمان از هر دو قلب بر نمي كَند بلكه چنان مي كند كه يكي از آن دو زودتر از دوست داشتن باز ايستد تا هميشه آن يك كه بيشتر دوست دارد فدا گردد.و اين ژان است كه هرگز نمي تواند در دوست داشتن لحظه اي به خود مجال سستي و اهمال راه دهد.
    شباهت هاي زيادی بين زندگی خود نويسنده و ژان کريستف وجود دارد.برای مثال به گفته ی خود رومن رولان شخصيت پدربزرگ ژان تا حد زيادی شبيه به پدربزرگ خود او بوده است. ژان شخصيتِ صلح جويی دارد اما اليويه تا حدی ناسيوناليست است.رولان در طول زندگی خود با فردی به نام لويس ژيله دوستي داشت که تضاد فکريش با او شبيه به اختلاف سليقه هاي فكري ژان و اليويه است. رولان به جنگ نمی رود و ژيله با ذهنيتي مخالف در نبرد شركت مي نمايد. و اما جدايی خبر نمي كند. لويس در يك برهه ی زماني از دوست خود جدا شده و باز به وي می پيوندد.همان سرنوشتی که بر سر اليويه و ازدواجش می آيد.دوستی آن دو هيچ گاه به پايان نمی انجامد و لويس پس از ۲۷ سال سكوت در نامه ايی علاقه ی وصف ناپذيرش را به رولان متذکر می شود (37) .نگارش کتاب ژان کريستف هشت سال به طول انجاميد و می توان گفت که نويسنده در طول اين ساليان شخصيت هاي داستان خود را به بلوغ می رساند.
    در خواندن اين کتاب گاه آدمی خود را به جای شخصيت های داستان مي انگارد و گاه نيز تصور می شود که رولان شخصيت های متفاوتی را در قالب يک نفر آفريده است. ژان کريستف منعکش کننده انديشه ها و گرايشات صلح طلبانه ی رولان است تا جايی که جايزه ی نوبل ادبياتی (38) که بخاطر نگارش اين کتاب به وی اهدا شد بيشتر جايزه ی صلح است تا ادبيات. رولان در اين کتاب وقوع جنگ بين دو کشور آلمان و فرانسه را پيش بينی می کند و درست دو سال پس از اتمام کتاب است که جنگ جهانی اول رخ می دهد.ژان کريستف رمانی ده جلديست که رولان آن را در مجله دوست قديمی خود چالز پگی به چاپ رساند (39).
    و اما -جان شيفته - که گويی رونوشتی ديگر يست از ژان کريستف در قالب شخصيت مونثِ آنت.آنت همانند ژان شخصيتی به خصوص و استثنايی دارد.شخصيتی که در مقايسه با ژان از دوام و ثبات روحی بيشتری برخوردار است. جان شيفته نيز همانند ژان كريستف نمونه ی کاملی ست از کتابي که به آن عنوان رومن فلو (40) اطلاق می شود چرا که هر فصلش به تنهايي ماجرايي جداگانه داشته و در عين حال مكمل جريان اصلي داستان است.داستان با گذر زمان شکل می گيرد و آنت نيز در ذهن نويسنده به بلوغ مي رسد.رومن رولان به هنگام توصيف كردن به درون فرد نفوذ مي كند و روح و روان فرد را توصيف مي نمايد و آن چه را مي گويد كه بايد و هنگامي كه تحت تاثير قرار مي گيرد كلمات از زبانش جاري مي شوند و گاه كه كلامي كوتاه افاقه مي كند از سخن گفتن باز مي ايستد.جالب آن که رومن رولان در توصيف هر دو جنس آن چنان تبحر دارد که نمی توان براي خودش جنسي تعيين کرد و اين خوشبختانه از مزايای زبان فارسی ست چرا که در زبان فرانسه اين تلاش بی فايده است و حروف تعريف همه چيز را از روی ظاهرش می سنجند.
    هر دو کتاب را به.آذين به پارسی برگردانده است.محمود اعتمادزاده متخلص به م.ا.به آذين از بنيان گذاران كانون نويسندگان- مترجم قدريست كه قلم شيوا و توانايش معجزه مي كند.او داستان را دوباره مي آفريند.ژان و آنت هر دو به همان ميزان به رولان تعلق دارند كه به اين مترجم گرانقدر پارسي زبان.اشرافش به زبان فرانسه همچون محمد قاضي شگفت انگيز است و از ترجمه هاي به نام ديگرش مي توان به رمان روسي دن آرام اشاره كرد.او خوب با موسيقي متن كتاب هاي رومن رولان آشناست و تلاشش در اجراي دوباره آن در قالب موسيقي پارسي و گنجاندنش در ربع پرده هاي موسيقي ايراني تحسين برانگيز است.
    پس از بازگشت به فرانسه به نگارش و بررسی زندگی بتهوون و چارلز پگی پرداخت و در شهر وزله بر اثر بيماري سل كه از كودكي رنجش مي داد با زندگی وداع گفت تا بار ديگر ، جايی ديگر از نو زاده شود.
    رومن رولان نمرده و مرگ همان دروغ است.چرا كه با عشق در تماس بود و هر چيز كه با عشق تماس يابد از مرگ مي رهد.او تنها در گورستان كوچكي در قلب آناني كه دوستش مي دارند خفته است و منتظر روزي ست كه گودال شكافته شود و مردگان از گورهاي خود بيرون بيايند تا به عاشق و معشوقي كه خاطره اشان مانند بچه اي در شكم مادر در سينه اش آراميده است – لبخند بزند.زندگي برايش غم انگيز نيود اما ساعاتِ غم ناكي داشت و با تمام رنجي كه مي كشيد سعي داشت هماني باشد كه بايد:انسان.

    ------------------------------------------------------------
    ۱-Clamecy, Nièvre
    ۲-جلد شش کتاب ژان کريستفAntoinette
    ۳-L.saint Just
    ۴-Antoinette Marie
    ۵-Emile پد رومن رولان وکيل بوده است.
    ۶-(۱۸۸۰)
    ۷-Saint-Louis
    ۸- (۱۸۸۶)École normale supérieure
    ۹-(۱۸۸۹)
    10-(۱۸۹۵)
    ۱۱-نام قديم کشور فرانسه
    ۱۲-اقامت رولان در ايتاليا دو سال به طول انجاميد.
    ۱۳-Malvida Von Meysenburg
    ۱۴-École normale supérieure
    ۱۵-(۱۹۰۳-۱۹۱۰)
    ۱۶-(۱۹۱۲)
    ۱۷- Clotilde Bréal
    ۱۸-Marie Koudachev
    ۱۹-Vézelay
    ۲۰-Histoire de l'opéra avant Lully et Scarlatti
    ۲۱-(۱۹۰۸) Musiciens d'autrefois et Musiciens d'aujourd'hui
    22-(1903) Vie de Beethoven
    33-(1910) Haendel
    24-(1907) Vie de Michel-Ange
    25-(1924) Gandhi Mahatma
    26-(1911) La Vie de Tolstoï
    27-(۱۹۱۴-۱۹۳۷)
    28- Au-dessus de la mêlée
    29-(۱۹۲۳) Europe
    30-(۱۹۲۴)
    31-(۱۹۳۵)
    32-جان شيفته
    33-(1930) رومن رولان و رابين رانات تاگور در ژنو ديدار و گفتگو كردند.
    34-رومن رولان:‌‍‹‹هر كس بتي براي خود دارد –اگر بت داشتن به هر قيمتي لازم باشد باز خداي مهربان بهتر!دست كم او بتي نژاده است.خود من هم يكي از آن خود دارم.خدايم-خداي ناشناخته ام.حقيقت نهفته ام و آن سودا كه به جستجوي وي مي راندم.››
    35-(۱۹۰۴-۱۹۰۱۲) Jean-Christophe
    36- (۱۹۲۲-۱۹۳۳)l'Âme enchantée
    37-Louis Gillet وی در نامه ای خطاب به رولان می نويسد:
    Cher,Cher ami.un mot pour le bonheur d'hier.un mot pour le bonheur de dire tu.Adieu,que tu es bon! Esperance! Je t'embrasse.Ton vieux Louis.
    عزيزم!عزيزترينم!كلامي از اوقات خوش ديروز و كلامي از خوشبختي براي به تو گفتن:بدرود.كه تو خوب هستي.هنوز اميدم را از دست نداده ام!تو را در آغوش مي گيرم. دوست قديدميت لوييس.
    38-(۱۹۱۵) بخاطر نگارش ژان کريستف و مجموعه مقالات صلح طلبانه
    39- les Cahiers de la Quinzaine
    40-Roman Fleuve:(English)river novel

  12. #10
    حـــــرفـه ای Dash Ashki's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    جایی که خدا نباشد !
    پست ها
    2,989

    پيش فرض گیلروب / Gilerob - C

    کارل آدلف گیلروب، نویسنده دانمارکی، در سال 1857 متولد گردید. ابتدا به تحصیل الهیات پرداخت و بعدها در طی مسافرتش به سویس و آلمان از عقلگرایی صرف به دیدگاهی به مراتب «آرمان طلبانه» و ایده آلیستی روی برگرداند که در نمایشنامه ای به نام هگباردوسین و رمان مینا مشهود است. وی به سال 1917 جایزه نوبل را دریافت کرد. وی به روز یازده اکتبر 1919 در، درسدن درگذشت.
    ........................................
    1.هگبور دوسین
    2. مینا
    3. کامانتیتای زایر
    4. دوستان خدا
    5. شاخه طلایی.

صفحه 1 از 6 12345 ... آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •