تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 20 اولاول 123456713 ... آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 196

نام تاپيک: اشعار کودکانه

  1. #21
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,675

    پيش فرض

    پیغمبر ما محمد (ص)

    پیغمبر خوب ما......... نور خدا محمد (ص)
    چراغ راه مردم .........رهبر ما محمد (ص)
    ما کودکان همیشه.........گوییم یا محمد (ص)
    ما پیرو تو هستیم
    صل علی محمد
    ای پیرو محمد.........ای کودک مسلمان
    قلب تو پاک و روشن ......... از نور دین و ایمان
    یارو نگهدار تو ......... باشد خدا و قران
    بگو تو ،یا محمد
    صل علی محمد

  2. #22
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,675

    پيش فرض

    اگه بازم پیدا کردم براتون میذارم
    ............
    مشق شب

    باز با دست كوچكت، امروز
    ميروي تا مداد برداري
    مي نويسي تو؛آب ، بابا، نان
    باز انگار، مشق شب داري

    شعرهاي كتاب را از حفظ
    با صداي بلند ميخواني
    خوش به حالت كه ياد مي گيري
    درس امروز را به آساني

    درسهاي كتاب مي گويند:
    ژاله گلدان پر گلي دارد
    ژاله هر روز توي گلدانش
    آب را قطره قطره مي بارد

    ميروي در حياط و مي كاري
    توي گلدان خود ، گل لاله
    كاش گلدان كوچكت مي شد
    مثل گلدان پر گل ژاله


    شاعر : رودابه حمزه اي

  3. #23
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,675

    پيش فرض

    تو حوض خونه ما


    تو حوض خونه ما..........ماهيهاي رنگارنگ
    بالا و پايين مي رن........با پولکاي قشنگ
    کلاغه تا مي بينه.........کنار حوض مي شينه
    ...........مي خواد ماهي یگيره
    ماهيا تا مي بينن........به زير آبها ميرن
    .....کلاغ شيطون مي شه زار و پريشون
    .....کلاغ شيطون مي شه زار و پريشون

  4. #24
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,675

    پيش فرض

    خيال صورتي

    يك لباس صورتي
    در خيالم بافتم
    نقشه خورشيد را
    روي آن انداختم

    يك كبوتر، آن طرف
    با پر و بال سفيد
    آشيانه كرده بود
    بر درخت سبز بيد

    در كنار آن درخت
    چشمه بود و رود و سنگ
    آن خيال صورتي
    شد لباسي رنگ رنگ


    شاعر : رودابه حمزه اي

  5. #25
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,675

    پيش فرض

    خانه هاي پير

    سر به دوش هم نهاده اند
    بي صدا،ميان شهر ما
    خانه هاي طاق گنبدي
    خانه ههاي پير و بي ريا

    مثل چند پيرمرد خوب
    در كنار هم نشستهاند
    پاي چند آسمانخراش
    ساكت اند و دلشكسته اند

    روي دوششان لميده اند
    گربه هاي خسته،مهربان
    پُر ز بق بقوي تازه است
    چينه هاي كاگلي شان

    شهر رفته رفته مي شود
    پر ز آسمانخراشها
    مي برد ز ياد خود چه زود
    كوچه هاي تنگ و ساده را

    خانه هاي طاق گنبدي
    ذره ذره آب مي شوند
    زير چنگهاي آهني
    يك به يك خراب مي شوند.


    شاعر : مجيد ملا محمدي

  6. #26
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,675

    پيش فرض

    بنفشه و شاپرك

    بنفشه اي ديدم
    كه توي صحرا بود
    چه خوب مي خنديد
    چقدر زيبا بود!

    به سوي او رفتم
    بنفشه را چيدم
    بنفشه غمگين شد
    ومن نفهميدم

    به او چنين گفتم:
    بنفشه زيبا!
    بخند، چون ديگر
    تو نيستي تنها

    بنفشه خوبم
    به من نگاهي كرد
    غم دلش را او
    به روي لب ،آورد:

    چرا جدا كردي
    ز خانه ام من را؟
    دوباره برگردان
    مرا به آن صحرا

    مگر نمي داني
    كه شاپرك آنجاست
    بدون من الآن
    چقدر او تنهاست!

    ز حال او من را
    تو با خبرگردان
    مرا به آن صحرا
    دوباره برگردان


    شاعر : سيد احمد ميرزاده

  7. #27
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,675

    پيش فرض

    كوچه ها هم گُل داشت

    من سرانجام امروز
    روستا را ديدم
    تا شب آنجا بودم
    شاد مي خنديدم

    مي دويدم در دشت
    مي دويدم در باغ
    بوي گل مي آمد
    با نسيم از هر باغ

    واقعاً جالب بود:
    كوچه ها هم گل داشت!
    دامن كوهستان
    لاله و سنبل داشت

    بر سر كوه، از برف
    تاج زيبايي بود
    بر لب چشمه آب
    گل صحرايي بود

    رودهايي چه زلال
    آبشان چه آبي رنگ
    آبشاري چه بلند
    همه جا بود قشنگ

    توي شهر اما هست
    دودكشهاي سياه
    شب به زحمت پيداست
    صورت روشن ماه

    خانه هايش دلگير
    آسمانش پر دود
    كاشكي خانه ما
    توي آن دهكده بود


    شاعر : سيد احمد ميرزاده
    ...

  8. #28
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض گربه و جوجه

    آه اي گربه چرا
    جوجه ام را بردي
    رفتي و روي درخت
    جوجه ام را خوردي؟

    جوجه كوچك من
    چه بدي داشت به تو؟
    باتو ديگر قهرم
    برو از خانه،برو!

    جوجه كوچك من
    جوجه نازي بود
    همدم كوچك من
    با تو همبازي بود

    زود بردي از ياد
    دوستي را تو چرا؟
    هم شدم من بي دوست
    هم تو ماندي تنها.
    Last edited by magmagf; 09-03-2007 at 12:37.

  9. #29
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض عروسک قشنگ من قرمز پوشيده

    عروسک قشنگ من قرمز پوشيده ............... تو تخت خواب مخمل آبيش خوابيده
    يه روز مامان رفته بازار اونو خريده............. قشنگ تر از عروسکم هيچ کس نديده
    .
    عروسک من ...... چشماتو باز کن ..... وقتي که شب شد ...... اون وقت لالا کن
    بيا بريم توي حياط با من بازي کن................. توپ بازي و شن بازي و طناب بازي کن.

  10. #30
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض كامپيوتر

    يك دستگاه كامپيوتر
    بابا براي من خريده
    هرگز كسي ،مانند آن را
    در هيچ بازاري،نديده

    من مي فشارم گوش او را
    مي گويد او:آماده هستم
    پيچيده ام با آنكه خيلي
    در ظاهر اما ساده هستم

    او پاسخ هر پرسشم را
    فوراً برايم مي نويسد
    هم ديكته و هم مشق من را
    شبها به جايم مي نويسد

    اين كامپيوتر چشم دارد
    اين كامپيوتر گوش دارد
    او مثل آدم نيست،امّا
    مانند آدم، هوش دارد

    اين دستگاه كامپيوتر
    باآنكه خيلي با سواو است
    اما براي اين سؤالم
    او پاسخي هرگز نداده است

    من ميفشارم گوش او را
    مي پرسم از او:نام من چيست؟
    مي ماند او خاموش و ساكت
    نام مرا اصلاً بلد نيست
    Last edited by magmagf; 09-03-2007 at 12:38.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •