تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 11 از 47 اولاول ... 78910111213141521 ... آخرآخر
نمايش نتايج 101 به 110 از 468

نام تاپيک: اشعار شاعران معاصر ایران

  1. #101
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    میوه ممنوعه ی خلقت

    بوســــــــــــــه ی تُردی ستــــ

    که پی صبح خمــــــاری ، از
    لـــــب ِ لعل تو چیدمــ ...


    ایلیا کیانی
    Last edited by F l o w e r; 21-07-2012 at 12:31. دليل: اضافه کردن نام شاعر

  2. 5 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #102
    آخر فروم باز hamed29's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2009
    محل سكونت
    سیاره زمین
    پست ها
    1,567

    پيش فرض

    من زیر پتوی ببر نشانم

    از تاریکی می ترسیدم

    که باد
    تمام نوشته های روی دیوار را به جیب زد

    و چشم که باز می کنم

    دیوار فریاد می کشد

    خاطره ی کهنه

    عشق کهنه

    قلب شکسته

    می خریم

    من گرمای پتو را در آغوش می کشم

    حالا در تاریک ترین تاریکی ها از هیچ ببری نمی ترسم

    نمکی خواب های ۱۸ سالگی من




    " محمد علی دانا سرشت "


  4. این کاربر از hamed29 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #103
    آخر فروم باز hamed29's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2009
    محل سكونت
    سیاره زمین
    پست ها
    1,567

    پيش فرض قربانی

    قربانی



    آخرین گزارش،
    تازه ترین خبر
    از قربانی دیشب

    او پرواز کنان به سوی شمع

    رفت و خاکستر شد



    از شمار پروانه ها چیزی کم نشده است

    هیچ کدام از جیرجیرک ها هم عزادار نیستند



    اولین اظهار نظر
    شاید که او موجودی گمنام و کوچک
    با کوچک ترین دل شکسته ی دنیا باشد






    " کوروش منجمی "

  6. 3 کاربر از hamed29 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #104
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ma@@#'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    وقتي كه رسيدم اطلاع ميدم
    پست ها
    307

    پيش فرض

    صبح تا عصر همگی می گویم کرامت در ماست
    غافل از این که همه روی چمن زار زمین میغلتیم
    دفتر جود گشودیم به لج
    سطرها در همگان نا خواناست
    و چه بی باک دم از ماهیت خود داریم
    شکوه ها دارم از آنها ، آنها
    گفتند که آیا تو چشانت بیناست
    که قمر را به دو قسمت دیدی
    برو ای کور تو نادانی و دور
    کاکو از دختر همسایه ندانی چه رسد گردن حور!
    یک چنین اوضاعی احوالیست
    چه لزومیست لبم باز شود لخت شمارند عقلم
    یا بگویند زبانش چو سگان بیرون است
    منم اینبار چو این بی باکان می پوکم
    'ترن آف' خاموشم...

    .
    <مسعود عزیزی>

  8. این کاربر از ma@@# بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #105
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    هنگــامــی کــه بــا تــو رو بــه رو مــی‌شــدم،

    سنــگ‌پشتــی بــودم،

    کــه خــزیــدن در لاک خــود را خــوب مــی‌دانــد،

    و در هنــر پنهــان شــدن، بــدعــت‌گــر اســت!


    آنگــاه کــه تــو را
    بــدرود گفتــم،

    پــرستــویــی شــده بــودم،

    کــه بــال‌هــایــش تــو را همــواره

    بــه
    یــادش مــی‌آورد . . .



    غادة السمان

  10. 2 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #106
    آخر فروم باز hamed29's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2009
    محل سكونت
    سیاره زمین
    پست ها
    1,567

    پيش فرض

    چرا از مردمی ها کوچ کردیم

    و ساکن در غروب فصل زردیم

    جزای این نمک نشناسی ما

    همین بس اینکه عمری غرق دردیم



    " محسن عبدالله زاده فرشتمی "

  12. 2 کاربر از hamed29 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #107
    اگه نباشه جاش خالی می مونه ma@@#'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    وقتي كه رسيدم اطلاع ميدم
    پست ها
    307

    پيش فرض

    گاهی انقدر می خندم یهو گریم میگیره
    ناز اشکای یه ابرو رنگ خورشید میگیره
    گاهی چشماتو میبینم دلم آروم میگیره
    تو که چشماتو میبندی دلم آتیش میگیره
    گاهی باور می کنم آخر عاشق شدنی
    آخر جاده می فهمم بن عاشق شدنی
    گاهی لب خندتو میخوام و تو ماتم میگیری
    واسه من ناز میکنی خندتو ازمن میگیری
    گاهی دلتنگ تو میشم تو بهم سر میزنی
    تا بخوام دق بکنم خنده به لبهات میزنی
    گاهی یه گوشه میشینم تو تلنگر میزنی
    دفترعشقمو میخونی و چشمک میزنی
    تو خود عشق و بهاری تو عزیز دلمی
    تو رو دارم یا ندارم تا ابد قلب منی!

    .
    <مسعود عزیزی>

  14. این کاربر از ma@@# بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #108
    آخر فروم باز hamed29's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2009
    محل سكونت
    سیاره زمین
    پست ها
    1,567

    پيش فرض



    گفتي که همه زندگی ما کشک است
    تحميل زمين بر آسمان ها کشک است
    ما هم به حساب کشک سابی گفتيم:
    فرمايشتان درست اما کشک است


    _________________________________


    با چشم هميشه سرکش و بد ذاتش
    بر خرمن لحظه هاي من زد آتش
    خوش بود بدون من و با خود می گفت:
    گور پدر شاعر و احساساتش




    علي اکبر ياغي تبار

  16. 3 کاربر از hamed29 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #109
    پروفشنال Samba's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2008
    محل سكونت
    in 313
    پست ها
    901

    پيش فرض

    در شهر پر شده است كه احوال من سگی است
    آري سگی است، حال من و قال من سگی است
    دندان جمله های خودم را كشيده ام
    نام و نهاد و فاعل و افعال من سگی است
    هرشب مرا به ساعت سگ كوک می كنند
    هر صبحدم ستاره اقبال من سگی است
    تقويم روزگار ورق می خورد . . . ولی
    مال شما كبوتری و ... مال من سگی است
    پنجه به سمت مخمل مهتاب می كشم
    خوی پلنگ دارم و چنگال من سگی است
    سم و سكوت سِل و سنگ و سنگ وسنگ ...
    هر هفت سين سفره هر سال من سگی است
    من پاسبان گله شهرم، شبان من
    بيم از گزند گرگ مكن، حال من سگی است
    دارند مرد و زن به سرم سنگ می زنند
    برخورد شهر با من و امثال من سگی است


    سید محمد علی رضازاده
    Last edited by F l o w e r; 14-09-2012 at 12:35. دليل: اضافه کردن نام شاعر

  18. #110
    کاربر فعال انجمن ادبیات Puneh.A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    فیس آباد
    پست ها
    1,303

    پيش فرض

    قسم به پرستو
    ان گاه که جفتش میمیرد
    و تنها به آشیانه باز میگردد
    چه غروب غریبی!
    قسم به کرم شب تاب
    ان گاه که از پیله بیرن می آید
    و با نسیم هم آغوش می شود
    چه پروازی!
    قسم به خورشید
    آنگاه که تو بر آن میتابی
    چه تلالویی!

    قسم به همه دانه ها

    ان گاه که در خاک میمیرند

    و در نور متولد میشوند

    چه
    رستاخیزی!

    قسم به ساقه ای که در باد میشکند

    ان گاه که از ایشان جز خاکستری برجای نمی ماند

    قسم به تمامی آیینه ها

    ان گاه که در برابر آب قرار میگیرند

    قسم به لطافت قسم

    میدانم

    که میدانی

    دوستت دارم.


    مسیحا برزگر

  19. 3 کاربر از Puneh.A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •