تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 8 12345 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 78

نام تاپيک: هلوگرافي، تله پاتي و …

  1. #1
    مدیر انجمن هنرهفتم Mahdi Hero's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    nn374$|*|017
    پست ها
    13,262

    پيش فرض هلوگرافي، تله پاتي و …

    هلوگرافي، تله پاتي و …

    دكتر فرخ سيف بهزاد

    مشاهده و مطالعه مقاله بسيار جالب ، خواندني ، آموزنده و بحث انگيز استادم جناب آقاي دكتر محمود بهزاد در روزنامه همشهري كه به نحوي بسيار استادانه و با كلام و نوشتاري بسيار شيوا و روان ، نكته اي پيچيده از كار مغز را مورد بحث و بررسي قرار داده بود، مرا برانگيخت تا درباره يك نكته مهم ديگر در زمينه كاركرد مغز طلب بنويسم . با مشاهده كلمه هلوگرام در يكي از آگهي هاي تبليغاتي اين روزنامه ، بر اين انديشه راسخ تر شدم . اما بيم آن دارم كه نتوانم آن چنان كه بايد ، حق مطلب را ادا كنم و در محضر استاد خجلت زده و شرمنده گردم .
    تا چندي پيش ، مسايلي مانند تله پاتي ، روشن بيني ، روشن شنودي ، خواندن فكر ، انتقال فكر و … را در مبحثي به نام علوم غريبه يا علوم خفيه دسته بندي مي كردند(2). عده اي نيز معتقد بودند كه پديده ها در واقع قدرتي فوق طبيعي است كه در وجود بعضي افراد به وديعه نهاده شده است (3). به هر حال، اين قدرت ها چه فوق طبيعي باشند و چه نباشند ، واقعيتي ملموس به شمار مي روند كه با پيشرفت علوم و تكنولوژي ، پرده از اسرار و رمز و رازشان برگرفته مي شود.
    براي آغاز بحث از كلمه تله پاتي (Telepthie) به فرانسه و Telepthy به انگليسي آغاز مي كنيم . در فرهنگ روانپزشكي آكسفورد، بدون آن كه اين كلمه ، تعريف شود آن را به مبحث ادارك فوق حسي ارجاع داده و در مبحث اخير، تله پاتي و روشن بيني را مقوله اي مشابه دانسته و آنها را از انواع شناخت يا شعور فرا طبيعي پنداشته است (4). به اين جهت از اين فرهنگ تخصصي ، نكات زيادي عايدمان نمي شود . در (لغت نامه روانشناسي ) ، براي كلمه تله پاتي ، دو حالت طبيعي و غير طبيعي قايل شده و اضافه شده است كه حالت تله پاتي در آن دسته از بيماريهاي رواني نيز ديده مي شود كه بيمار داراي هذيان مزمن است (5). در (فرهنگ علوم رفتاري ) در تعريف تله پاتي گفته شده است كه تله پاتي عبارت است از (انتقال افكار از شخصي به شخص ديگر ، از فاصله دور و بدون ارتباط مستقيم)(6)
    اگر چه كتب بسياري در اين زمينه به رشته تحرير درآمده و در هر يك از اين كتب بنا به سليقه مترجمان فارسي زبان ، از كلمات مترادف فراواني مانند تخاطر(7) ، دور آگاهي (8) مقارنه رواني ، ارتباط رواني از دور(9)، انتقال حسيات (10)، دور احساسي (11) استفاده شده است ، ولي در بسياري موارد اين اصطلاح تعريف نشده و ارتباط آن با پديده هاي ديگر مانند روشن بيني ، روشن شنودي و انتقال فكر و… آشكار نگشته است . خوشبختانه در دو فرهنگ معتبر فارسي، اين كلمه به همين ترتيب به فارسي نوشته شده است . چنان كه در فرهنگ معين در برابر اين كلمه مي خوانيم : (ارتباط فكري ميان دو تن از مسافت دور، انتقال فكر(12) و در فرهنگ دو جلدي عميد اين گونه آمده است : انتقال فكر ، انتقال حسيات ، رابطه معنوي ، ارتباط فكري ميان دو نفر از راه دور، القاي مطلبي از راه دور ، از طرف كسي براي كسي ديگر از طريق انتقال فكر، ظهور واقعه اي كه در محلي رخ داده ، در ذهن كسي كه در محل ديگر اقامت دارد. (13)
    و در نهايت بايد گفت كه آخرين تعريف تله پاتي عبارت است از : (هر گاه شخصي به اطلاعاتي دسترسي داشته باشد كه در اختيار ديگري نيست و تحت بعضي شرايط و از طريق مجاري شناخته شده حسي كه به شدت كنترل مي شود، نفر دومي بتواند در حدي بالاتر از سطح سازگار با حساب احتمالات ، به اين اطلاعات دسترسي پيدا كند، گويند تله پاتي وجود دارد ) (14) و آيا اين همان پديده اي نيست كه علامه دهخدا در گنجينه گرانبهاي خود در برابر كلمه (توارد ) نوشته است ؟ به اصطلاح شعرا، واقع شدن مصراع يا بيت از طبع دو شاعر، بي اطلاع يكديگر ) و نيز در يادداشت هاي علامه در برابر اين واژه چنين آمده است : (گذشتن مضمون يا تعبيري در خاطر شاعري ، مثل آنچه در خاطر شاعر ديگر گذرد. به غير اخذ و سرقت ) (15) . پس آيا بهتر نيست اگر مي خواهيم به جاي تله پاتي ، از لغت ديگري استفاده كنيم ، به جاي كلمات دور از ذهن و مجعول ، از كلمه توارد استفاده كنيم كه شعراي پارسي زبان نيز استفاده كرده اند ؟ ضمناً در كتب حكمت فارسي، گفته شده است كه (توارد خاطرين ) معادل تله پاتي است .
    درباره ارتباط تله پاتي ميان دو نفر، هزاران مورد ثبت شده وجود دارد. (16) حتي در كتب عرفاني فارسي نيز مي توان به اين گونه موارد برخورد. از جمله مولانا در كتاب مثنوي شريف خود مي فرمايد كه بندگان خاص خداوندي كه دانا به غيب است ، در عالم روح ، جاسوس دلها هستند:
    بندگان خاص علام الغيوب
    در جهان جان ، جواسيس القلوب (
    يعني افرادي وجود دارند كه از هر چه در ضمير ساير آدميان مي گذرد، اطلاع دارند . از جمله اين افراد ، شخصي عارف بود كه احمد بن عاصم انطاكي نام داشت و شرح حال و گفته هايش در نفحات الانس جامي آمده است (18) و به قول نويسنده رساله قشيريه در باب اين شخص (خود عارفي راستين بود و به جهت تيزي فراست (جاسوس القلوب ) خوانده مي شد) (19) و آيا اين جاسوس القلوب بودن به معناي خواندن فكر نيست ؟
    به هر حال، بايد گفت در تمام مواردي كه در تجربه از تله پاتي استفاده شده است ، وجود يك پيوند عاطفي قوي ميان دو نفر به اثبات رسيده است . البته ، بعضي از مدارك موجود در اين مورد ، مضحك و خنده آور است . درباره تله پاتي ، تجربيات علمي بسياري در سطح دانشگاه ها انجام شده است . اين تحقيقات از اوايل دهه سوم قرن گذشته به صورت جدي تر انجام شد. دانشگاه دوك در آمريكا، دانشگاه آكسفور در انگستان و گروه (پوپوف ) ، شامل دانشمندان رسمي دولت شوروي سابق ، پيشگام انجام اين تجربيات به شمار مي روند. زمينه تجارب در دانشگاه دوك تا حدي پيشرفت داشته است كه تمامي مسايل مربوط به كشف و شهود، مكاشفه ، الهام ، روشن بيني در تمام زمينه هاي زندگي و حتي كشف جرايم و تشخيص قاتل را فرا مي گيرد
    گروه پوپوف ، بعد از انجام تجارب گزارش كرد كه : (ظرف يك تا پنج ثانيه پس از آغاز انتقال تله پاتي ، فعال شدن غير معمول مغز مشاهده مي شود) (21) به اين ترتيب بود كه ارتباط ميان تله پاتي و موج آلفا اهميت يافت . موج آلفا ، يكي از انواع امواج مغز اهميت يافت . موج آلفا، يكي از انواع امواج مغز است كه در حالت آرامش مشاهده مي شود. گفته شده است تمامي افرادي كه در تجربه هاي آزمايشگاهي تله پاتي شركت داشته اند داراي حالت ذهني خاصي بوده اند . يكي از اين افراد گفته است :‍‍‎‏توجه خود را به سوي يك نقطه پوچ متمركز كرده بودم . ابداً به هيچ چيز فكر نمي كردم وفقط به نقطه ثابتي مي نگريستم و اگر امكان داشت ذهنم را كاملاً خالي مي كردم ) (22) . با مشخص شدن اين مطلب كه فرستنده و گيرنده پيام بايد داراي موج مشابه باشند، سبب شده است تا دستگاهي به نام آلفافون ساخته شود كه وجود يا فقدان امواج آلفا را به انسان خبر مي دهد(23) . گفته مي شود كه ميان دوقلوهاي يك تخمكي ، كه در زماني خاص به يك نوع بيماري مبتلا بوده اند ، حالت تله پاتي بيشتر ديده مي شود . از تله پاتي در زمينه روياها نيز استفاده شده و نتايج جالب توجهي حاصل گشته است (24). با اين همه تجارب، هنوز ساز و كار تله پاتي و ساير پديده هاي وابسته بدر بوته ابهام است .
    اما شايد بتوان با شناخت روش ايجاد تصوير با روش جديد هلوگرافي ، نحوه كاركرد بخشي از مغز انسان را از تيرگي و ابهام به در آورد. زيرا چنان كه گفته مي شود، مغز آدمي يكي از پيچيده ترين اعضاي وجود انسان است و آنچنان كه مي گويند در اين ساختنمان ، شگفت ، متجاوز از 14 تا 25 هزار ميليون ياخته عصبي يا نورون به كار گرفته شده است (25) . از اين رو است كه اين ساختار انساني را (رايانه جاندار) (26) يا به قول استاد (بيوكامپيوتر) مي نامند. هنوز شمار ناشناخته هاي مربوط به مغز، از ميزان اطلاعات موجود در اين باره بيشتر است . هنوز نمي دانند كه محل ذهن ، عقل ، ناخودآگاه ، عواطف و ارتباط اين حالت با مغز چگونه ، با چه مكانيسم و در كجا انجامي مي گيرد. و بيشتر اطلاعات موجود به رغم دست يافتن بشر به تكنولوژي پيشرفته ، بر پايه فرضيه و نظريه و حدس و گمان استوار است . اما درباره مكانيسم تلي پاتي و پديده هاي وابسته شايد ، مطالعه مكانيسم هلو گرافي روشن كننده باشد. هولوگرافي يا هلوگرافي يكي از پيشرفت هاي شگفت انگيز و مسحور كننده علم در زمينه فيزيك نور و استفاده از امواج ليزر است . در پيشبرد اين روش يكي از دانشمندان ايراني به نام پروفسور جوان سهم بسزا داشته است . پيدايش اين روش عكسبرداري و تصوير سازي ، ذهن بسياري از جهانيان را به خود مشغول داشته است . هلوگرافي در واقع به معناي ايجاد يك تصوير عكاسي منحصر به فرد بدون استفاده از عدسي است (27). مانند تلگرام كه نوشته به دست آمده از كار با دستگاه تلگراف است و الكترو كارديوگرام كه نوار حاصل از ثبت كار قلب با دستگاه الكتروكارديوگرافت است ، ثبت عكسبرداري از تصوير به اين روش را هلوگرام يا هولوگرام مي نامند. هلوگرام مجموعه اي از باريكه هاي و حلقه هاي نوراني غير قابل تشخيص است ولي وقتي كه با يك موج نوراني پيوسته مثل موج ليزر روشن مي شود، به صورت جسم اوليه سه بعدي جلوه گر مي شود . اين تصوير سه بعدي از طريق برخورد و تأثير متقابل امواج نور با يكديگر و در فضا ايجاد مي گردد.
    اساس كار هلوگرافي بسيار ساده است . همان گونه كه در نمودار ساده متن مشاهده مي كنيد، براي ثبت هر تصوير به روش هلوگرافي ، يك موج نور پيوسته ليزر يعني نوري كه داراي يك طول موج باشد (توجه كنيد) را از منبع نوراني به يك آينه و از اين آينه به منشوري مي تابانند كه نيمي از اين منشور را نيز به صورت آينه در آورده اند . اين موج نود، پس از برخورد با اين منشور به دو موج نور تجزيه مي شود. اين دو موج با هم شبيه بوده و با يكديگر زاويه قائمه يا 90 درجه مي سازند. براي ساده شدن مطالعه اين دو موج ، يكي را موج اول يا موج منبع مي ناميم و ديگري را موج دوم يا موج شيئي مي خوانيم . موج اول يا موج منبع پس خروج از منشور، براي آن كه تقويت شده و عريض شود از يك مجموعه عدسي گذارنده مي شود و به آينه اي برخورد مي كند و از طريق اين آينه به صفحه هلوگرافي تابانيده مي شود. در اين مرحله ، موج اول هنوز با جسمي كه بايد از آن تصوير تهيه شود، در اين مرحله ، موج اول هنوز با جسمي كه بايد از آن تصوير تهيه شود، برخورد نكرده است و اصولاً اين موج به جسم برخورد نمي كند. موج دوم يا موج شيئي نيز پس از گذشتن از يك عدسي ، براي تقويت شدن به آينه ديگري تابانيده مي شود و از طريق اين آينه به جسم تابانيده مي شود. بخشي از امواجي كه به جسم تابانيده شده است به صفحه هلوگرافي مي رسند. از آنجا كه موج نوري اول و موج جسم ، نزديك صفحه هلوگرافي با هم برخورد مي كنند، يك الگوي موجي مركب تشكيل مي شود و با قراردادن فيلم هلوگرافي روي صفحه، تصويري سه بعدي برآن نقس مي بندد.
    برخلاف عسكبرداري معمولي ، الگوهاي توليد شده در فيلم هلوگرافي ، در واقع الگوي جسمي نيست كه از آن تصوير به دست آورده اند ، بلكه همانطور كه گفته شد الگويي است كه از تداخل و تأثير متقابل دو موج نور پس از برخورد در سطح فيلم به وجود آمده اند . در حقيقت اين الگو به جاي آن كه به صورت يك تصوير باشد، به شكل طرح هاي هندسي است و اگر تجهيزات مناسبي در اختيار داشته باشيم ، مشاهده مي شود كه انعكاس موج ليزر را از طريق صفحه كامل هلوگرافي ، به جاي آنكه روي يك صفحه ، تصوير ايجاد كند، در فضا يك تصوير سه بعدي از جسم ايجاد خواهد كرد.
    در عكسبرداري معمولي، بايد جلوي تصوير ايجاد شده يك صفحه حساس يا فيلم قرار دهند تا امواج با آن برخورد نمايند و در چشم بيننده منعكس شوند ولي در روش هلوگرافي وجود پرده يا صفحه لازم نيست و چشم مي تواند در فضا تصوير را ببيند .
    در عكسبرداري معمولي ، براي تكثير تصوير بايد از فيلم به طور كامل استفاده كرد، ولي در هلوگرافي با استفاده از هر تكه تصوير سه بعدي موجود مي توان تصوير جسم را به طور كامل به دست آورد. حال با مشخص شدن مكانيسم كارهلوگرافي به مسأله اوليه خود برمي گرديم تا مكانيسم تله پاتي و پديده هاي وابسته را روشن كنيم .
    در روانشناسي نظري ، براي توجه مكانيسم تله پاتي ، روشن بيني ، انتقال و خواندن فكر، كشف و شهود و تمامي موارد وابسته معتقدند كه احتمال دارد ظاهر شدن اشياء در فضا و افكار در مغز دو انسان جدا از هم ، كار نيمكره هاي مغز باشد. زيرا مغز مي تواند چيزي شبيه فيلم هلوگرافي ايجاد كند و سپس ، شعور آن را به صورت تصوير ، سازمان دهد. البته ، حتي با گسترش اطلاعات در زمينه مكانيسم بينايي و ديدن ، هنوز مشخص نيست چگونه نوري كه به درون چشم وارد مي شود و به سوي قشر بينايي انتقال مي يابد، دچار تغيير و تحول مي گردد. تا بتواند اشياء و افكار بيرون جمجه را بسازد . به تصور نگارنده ، براي انجام تله پاتي ميان دو نفر همان گونه كه در متن هم توجه داده شد بايد امواج مغزي گيرنده و فرستنده از يك نوع و همگون باشد. به اين معني كه با قطبي كردن و استفاده از يك طول موج مي توان به اين مهم دست يافت . اما چگونه مي توان فقط از يك نوع موج استفاده نمود. مولوي در دفتر ششم مثنوي به روشن بيني يا گذاره شدن حواس و تأثير آن در اين مسايل اشاره دارد و مي گويد:
    چون گذاره شد حواسش از حجاب
    پي پياپي گردش ديد و خطاب (
    در اوپانيشاد هم در اهميت ذكر (اوم) كه معادل اسم شريف (هو ) است آمده كه (هر كس به ذكر «اوم » مداومت كند پس از مراحلي صاحب كشف شود » (29) و اين ، صاحب كشف گشتن و گذاره شدن حواس، چيزي جز همان تله پاتي و پديده هاي وابسته نيست

  2. #2
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض فرا روا نشنا سی: درک ماوراء حسی، تله پاتی، رؤيای حقيقی،...

    اين روزها، بحث در مورد خوارق و پديده های ماوراء عادی داغ تر و داغ تر می شود. وسايل ارتباط جمعی ـ بخصوص در کشورهای صنعتی غرب ـ مرتبأ از پديده های غير عادی و ماوراء علم مانند بشقاب پرنده، شفای معجزه آسا، ادراکات ماوراء حسی ونظاير اينها سخن می گويند بدون اينکه اجازه باز تاب ديدگاه های انتقادی را بدهند. حتی افراد تحصيل کرده با پيش زمينه ی علمی مدعی شده اند که ارتباط بين زنده و مرده را برقرار کرده اند.



    با رشد وحشتناک پديده ی جهانی شدن سرمايه و خانه خرابی و بی پناهی توده های ميليونی مردم، شماری از انسان های عادی که تلاش و کوشش خويش را در رسيدن به اهداف اوليه شان بی ثمر می يابند، در دام اين گونه تبليغات افتاده اند وبيش از پيش به پديده های ماوراء عادی جذب شده اند. اين موضوع فرصتی طلائی بدست شيادان سود جو داده که با تشکيل نهادها، انجمن ها و کمپانی های عريض و طويل، مردم ساده دل را سرو کيسه کنند و آنان را بيش از پيش در مغاک فقر فرو اندازند. عده ای نيز از روی کنجکاوی به دام اين شيادان افتاده اند. دراين زمينه آنقدر کتاب برشته ی تحرير در آمده است که قابل شمارش نيستند.



    در اين شرايط، فرا روانشناسی(1) به عنوان پلی معرفی شده است که با "بررسی علمی پديده هائی که طبق مفروضات علمی جاری وجود خارجی ندارند"(2)، بايد بين پديده های عادی و فراعادی پيوند بر قرار سازد. طرفداران فرا روانشناسی بر آ نند که آنجا که علم روانشناسی از تبيين و تشريح پديده ها در می ماند، سرو کله فرا روانشناسی پيدا می شود.



    انسان براستی شگفت زده می شود که چگونه در عصر فضا و کامپيوترتوجه همگانی اينقدر به پديده های ماوراء عادی و ماوراء علمی جلب شده است. برخی علت موضوع را دقيقأ در همين مسئله می دانند و بحث می کنند که انقلاب علمی و فنی عصر حاضر همه چيز را از حالت رمز و راز بيرون آورده است و "نوعی خلاء ماوراء طبيعی ايجاد کرده که علم و منطق نمی تواند آنرا پرکند"(3). چنين شرايطی با عادات و خــُلقيات تاريخی انسان که از دوره ی غارنشينی نسبت به پديده های مرموز دل مشغولی داشته ناسازگاراست. لذا گرايش به سوی شبه علم يا ضد علم فزونی يافته و خود بصورت نوعی مذهب تازه در آمده است.



    همانگونه که قبلأ بيان شد، جهانی شدن سرمايه و تمرکز شديد ثروت وفقر به بيگانگی و از خود بيگا نگی انسان ها بيش از پيش دامن زده است. هماهنگی بين انسان و طبيعت وبين خرد و احساس آدمی بصورت بی سابقه ای بهم خورده و چشم انداز تيره ای را در برابر آدميان قرار داده است. از ديدگاه برخی اين ناهماهنگی با نوعی ضد فرهنگ پرشده که می رود هماهنگی ديرين را با با بازگشت به گذشته حل کند. با توجه به سلطه ی تکنوکرات ها و ذهنيت تکنوکرات مآبانه ی جامعه (که برآنست که همه چيز را بصورت کمــّی حل کند)، اين "ضد فرهنگ" بشکلـــــــی علم ستيزانه تظاهر می کند که اعتقاد به خوارق و پديده های فرا نورمال جلوه هائی از آن است (4).



    همه ی اينها باعث نمی شود که ما پديده های فرا روانشنانه را به دست فراموشی بسپاريم. از نظر ما بررسی اين موضوع از ديدگاه علمی مطرح است و بس. بااين ديد است که سعی خواهيم کرد مسئله را اجمالأ مورد بررسی قرار دهيم.



    فرا روانشناسی چيست؟
    يکی از جامع ترين تعاريف فرا روانشناسی توسط "راما کريشنا رائو" بعمل آمده است. او در کتاب خود تحت عنوان "آزمايشات بنيادی در مورد فرا روانشناسی" می نويسد: "اساسأ دو شکل فرا روانشناسی قابل تشخيص ا ست: درک ماوراء حسی(5) و روان انگيزی (6). درک ماوراء حسی عبارت ا ست از توانائی دريافت اطلاعاتی که خارج از حوزه حواس انسانی است. در حالی که روان انگيزی توانائی تاثير گذاری برسيستم های خارجی است که در خارج از حوزه ی فعاليت موتورهای آدمی قراردارند. درک ماوراء حسی ممکن است به تله پانی (درک ماوراء حسی افکار ديگری) وروشن نگری (درک ماوراء حسی اشياء و وقايع خارجی) تبديل گردد. شناخت متقدم (قبل از مشاهده وتجربه ی شيئی يا پديده) وشناخت متاخر(آنچه در گذشته اتفاق افتاده) به درک ماوراء حسی وقايع گذشته و آينده مربوط می گردد"(7).



    اجازه دهيد ابتدا به تشريح مفصل تر جنبه های مختلف درک ماوراء حسی بپردازيم و سپس با تفصيل بيشتری از روا ن انگيزی سخن گوئيم:

    تله پاتی

    تله پاتی از دو کلمه ی يونانی "تله" بمعنی دور و"پاتوس" به معنی احساس گرفته شده است. تله پاتی به ا ين معنی ا ست که کسی احساس ديگری را بدون کمک گرفتن از حواس خويش بصورت مرموزی بخواند يا احساس کند. طرفداران تله پاتی می گويند "برای انسان عادی هنگام مرگ دوست يا خويشاوندانش حالت توهم پيش می آيد در حالی که آنها صد ها فرسنگ با يکديگر فاصله دارند" نتيجه ا ينکه "روان شخص بيمار يا کسی که در حال مرگ است شايد بطور نا هشيار پيامی می فرستد که از فضای واسطه می گذ رد و روان شخص ديگر را تحت تاثير قرار می دهد"(8).



    روشن نگری (9)

    روشن نگری عبارت است از آگاهی از وقايع، اشياء يا افراد بدون کاربرد حواس شنوائی، بينائی، بويائی، چشائی و لامسه. روشن نگر به کسی می گويند که مثلأ بتواند محل زندگی وشرايط يک کودک گم شده را بدون مدد گرفتن از حواس خويش بگويد و يا از راه دور حوادث در حال رخ دادن را ببيند يا احساس کند. . بيش از چهل سال پيش دو تن از جهانگردان ايرانی بنامها ی عبدالله و عيسی اميدوار در خاطرات خود که در مجله های آن عصر منتشر می شد خاطر نشان کردند که روزی زنان قبيله ی آفريقائی را گريان و برسرزنان می بينند. چون علت ا ين امر را جويا می شوند زنان قبيله می گويند که می بينند که مردانشان درجنگ با قبيله دشمن شکست خورده و مرتيأ به خاک و خون می افتند. بعد از يکی دو روز، مردان قبيله، شکست خورده در حالی که تعدادی کــُـشته و مجروح با خود دارند، به قبيله بازمی گردند.



    در تله پاتی اطلاعات از اند يشه يا احساس فرد ديگری گرفته می شود، در حالی که در روشن نگری اين آگاهی بدون ارتباط با انديشه و احساس ديگری حاصل می گردد. ادعا می شود که روشن نگری به فاصله ی زمانی و مکانی بستگی ندارد.



    شناخت متقدم

    شناخت متقدم عبارت ا ست از ديدن يا احساس کردن واقعه ای قبل از اتفاق افتادن آن بدون اين که اين شناخت متکی به داده های آماری و تسری علمی روند گذشته در پيش بينی وقايع آ ينده باشد. پيروان دين بهائی با اتکاء به شعر ذيل از حافظ اعتقاد دارند که "لسان الغيب" (حافظ) ظهور سيد باب و زندانی شدن اورا در قلعه ی چهريق (واقع در نزديکی های رود ارس) را قرن ها قبل از وقوع آن در آينه ی روشن نگری خود ديده است:

    ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس بوسه زن بر خاک آن وادی و مشکين کن نفس

    بهمين ترتيب مسلمانان ودراويش نعمت اللهی اصرار دارند که شاه نعمت الله ولی وقايع هفتصد سال بعد از خود را بروشنی ديده است:

    تعمت الله نشسته در کنجی همه را در کنار می بينم



    شناخت متاخر يا شناخت بما سَبَق

    وآن عبارت از آن ا ست که فردی بدون آنکه از افراد، اشياء يا رويدادهای گذشته کوچکترين آگاهی داشته باشد و يا برای کسب آگاهی از آنها از حواس خود مدد بگيرد بتواند آنها را ببيند يا احساس کند. مثلأ ظاهرأ برخی ازطالع بينان بدون آ نکه شما را قبلأ ديده يا در باره ی شما شنيده باشند، برخی از وقايع زندگی گذشته ی شما را برايتان باز گو می کنند.



    رؤيای حقيقی (10)

    ـ که خود نوعی درک ماوراء حسی است و ممکن است جنبه ی ويژه ای از روشن نگری باشد. شخص روشن نگر ممکن ا ست واقعه ای را مدتها قبل از اتفاق افتادنش در خواب ببيند. در قرآن (سوره يوسف) می خوانيم که پادشاه مصر، شرايط آينده را درخوابی می بيند که يوسف آنرا چنين تعبير می کند: "هفت سال پيوسته غله نيک آيد و هفت سال قحط آيد سخت" (11). مادر بزرگ اينجانب تعريف می کرد (و جالب اين است که وفا دارترين طرفداران فرا روانشناسی همانا اجداد ما هستند) که قبل از زيارت "مرقد مطهر حضرت ثامن الائمه" همه چيز را مو بمو در خواب ديده بوده است وحتی با چهره ی زيارت خوانان آشنا بوده است.



    روان انگيزی (12)

    روان انگيزی يک پديده ی باصطلاح فرا روانشناسانه است که با در ک ماوراء حسی و حوزه های مختلف آن متفاوت می باشد. روان انگيزی نه يک درک بلکه نوعی توانانی ا ست که ادعا می شود فرد با برخورداری از آن (بدون استفاده از حواس يا عضلا ت ويا ساير اندام های بدن) می تواند ضمن تمرکز فکر، استفاده از قوای ذهنی يا نيروی اراده، بر واقعيت های خارجی تاثير بگذارد. مثلأ کاری کند که تاس مرتبأ شش بنشيند يا قطار در حال حرکت را متوقف سازد و يا مسير هواپيما را عوض کند. آنچه ما آنرا چشم زخم می ناميم می تواند به نوعی قدرت روان انگيزاننده تعبير شود. بارها اين قصه را شنيده ايم که فردی از زيبائی چيزی سخت شگفت زده شده و اين شگفتی را به زبان آورده و موجب تخريب آن شيئی شده است. مثلأ خانمی جوان از لوستری تعريف می کند وآن لوستر زيبا به ناگهان از بالا می افتد و می شکند و يا مردی که از کـُــلفتی و استحکام شاخه های درختی شگفت زده می شود و موجب شکستن ناگهانی شاخه ی درخت می گردد.



    آزمايشات انجام شده
    بحث در مورد فراروانشناسی متجاوز از يکصد سال است که ادامه دارد. يکی از استادان آمريکائی بنام جی. بی. راين در اواخر دهه ی 1920 نخستين آزمايشگاه فرا روانشناسی را در دانشگاه دوک واقع در دورهام (شمال کاليفرنيا) تاسيس کرد. انستيتو متافيزيک پاريس نيز دهه های متمادی است که در اين رابطه کار و فعاليت می کند. يکی از رايج ترين آزمايشاتی که در سالهای گذشته در مورد وجود يا عدم وجود پديده های فرا روانشناسانه بعمل می آوردند با استفاده ازکارت های ورق بود. مثلأ تعداد 25 کارت بازی را می گرفتند واز فردی که نقش واسطه را ايفا می کرد می خواستند که علائم مختلف آنرا بخاطر بسپارد. بعد ازفـــــــــــــــــردی که مدعی برخورداری از قدرت تله پاتيک بود می خواستند که از اتاق ديگر افکار اورا حدس بزند. چنانچه فرد مذکور در 5 تا 7 مورد پاسخ درست می داد، نتيجه می گرفتند که نامبرده می تواند از چنين قدرتی بر خوردار باشد. اين آزمايشات از ابتدا با مشکلات و موانع فراوانی همراه بود. مثلأ کسانی که مدعی بر خورداری از قدرت غيرعادی بودند ازاينکه خود را در معرض آزمايشات کنترل شده ی علمی قرار دهند اکراه داشتند.



    آزمايشات انجام شده در مورد پديده های فرا روانشناسانه اغلب تحت تاثيرعوامل و شرايط روانی آزمايش کنند وشخص يا اشخاص تحت آزمايش بوده است. مثلأ نتيجه ی حاصله در مورد کسانی که به جنبه های فرا عادی زندگی اعتقادعميق داشته اند مثبت تر بوده است. يکی از مؤلفين که سالها پيش در اين زمينه تحقيق کرده است در رابطه با آزمايشات مربوط به درک ماوراء حسی می نويسد: "آميتال سديم...هميشه تعداد جواب های درست را کم می کند. از طرف ديگر کافئين دوباره اين تعداد رابحد عادی می رساند.... اگر اشخاص مورد آزمايش سازگار و هم مشرب و هم فکر باشند و نيز هنگامی که شرايط مساعد باشد، درک ماوراء حسی در تمام موارد بهترکار می کند"(13).



    محدوديت بالا را دايرة المعارف مذهب (در رابطه با ارتباط با مردگان) مورد تاييد قرارداده است: "برخی از افراد تحصيل کرده با ذهن های علمی اعتقاد دارند که وسيله ارتباط بين زنده و مرده را برقرار کرده اند. اگر فردی که در اين عمليات در گير است دقيق و علمی عمل کند، ما تمايل داريم که سخن اورا به عنوان يک متخصص قبول کنيم. ولی در اين رشته وسيله ای که بکار می رود، دارای چنان شخصيت نا مشخصی است و شرايط و امکانات ارتباط آنچنان عميقأ در پوششی از ابهام و تاريکی پيچيده شده است و تمايل به حصول ارتباط با فرد مرحوم چنان شديد است که بايد با چنين مسائلی با حد اکثر احتياط برخورد کرد" (14).



    يکی از روانشناسان مشهوربنام سی. ای. ام. هنسل (15) ابراز داشته است که آزمايشاتی که در مورد درک ماوراء حسی صورت پذيرفته ا ست بصورتی از پيش طراحی شده اند که نتيجه مورد نظر را ببار آورند: "هيچگونه تضمينی در اين باصطلاح آزمايشات عليه بی صداقتی وجود نداشته است. گزارش نتيجه ی آزمايشات اغلب ناکافی هستند. بسياری از روانشناسان بر آنند که که کسانی که در رابطه با درک ماوراء حسی تحقيق می کنند، داده های خود را بنحوی انتخاب می نمايند که باورداشتهای آنان مورد تاييد قرار گيرد. آنان برعکس، مدارک و شواهد مخالف را بی اهميت می انگارند. آزمايشات بعدی که يا با همان تيم يا با سوژه های ديگر صورت می گيرد، نتايج قبلی را تاييد نمی کند. اغلب روانشناسان قا نع شده اند که اين مسئله از نظر علمی نمی تواند مورد قبول واقع شود"(16).



    آزمايشات کلاسيک در مورد پديده های فرا روانشناسانه که بين سالهای 1930 تا 1960 با مدد گرفتن از کارت های بازی صورت می پذيرفت برخی وجود پديده های فرا روانشناسانه را تاييد می کرد. ليکن امروز با با لا رفتن دانش بشری و امکان انجام آزمايشات دقيق تر توسط کامپيوتر، پديده های فرا روانشناسانه بندرت ديده شده است. علم در جهت مخالف قائل شدن به پديده های فرا روانشناسانه عمل کرده است. دليل ديگری که پديده های فرا روانشناسانه را مشکوک جلوه می دهد اين است که پس از متجاوز از يکصد سال تحقيق، هيج دانشمندی نتوانسته است به کشف "جلوه های قابل تکرار درک ماوراء حسی که بتوان آنها را در برابر تعدادی دانشمند بی طرف بمعرض نمايش گذ ا شت" نايل آيد(17). در رابطه با وجود درک ماوراء حسی "شاهد و مدرک بسيار ضعيف است. درک ماوراء حسی از اين اعتقاد يا ايمان افراد سرچشمه قرار می گيرد که برخی از عوامل وجود انسانی در معرض قوانين و روش های مادی قرار ندارند"(18).



    سه ديدگاه متفاوت
    اعتقاد به پديده های فرا نورمال به پيش زمينه های فردی و درجه تحول اجتماعی فرهنگی جوامع مختلف بستگی دارد . مثلأ درميان قبايل بدوی (که علم در مرحله ی جادوگری است) اين پديده ها بدون چون وچرا وبصورت امری بديهی مورد پذ يرش است. باور همگانی بر اين است که اين نيروی خارق العاده توسط پزشکان جادوگر قبيله از نسلی به نسل ديگر منتقل می گردد.



    بيش از ربع قرن پيش "کميته بررسی علمی در مورد ادعای مربوط به پديده های ماوراء عادی" (19) کنفرانسی را در ايالات متحده ی آمريکا سازمان داد که درآن دانشمندان، فلاسفه، جامعه شناسان، و حتی شعبده بازان شرکت کردند. دراين کنفرانس وکنفرانس ها، نشست ها، سمينارها وکارگاه های آموزشی متعددی که از آن زمان تا بحال در سطوح مختلف تشکيل شده است، سه ديدگاه متفاوت در مورد پديده های فرا روانشناسانه و منشاء آنها ارائه شده است:



    1ـ ديدگاه ماوراء طبيعی

    اين ديدگاه فرض اصلی روانشناسی که "فکر نتيجه ی کارکرد مغز است و بدون مغز نمی تواند وجود داشته باشد يا به جولان درآيد" را مردود می شمارد و برآن است که علاوه بردنيای مادی (که در حوزه بررسی علوم مثبته و انسانی ا ست) يک جهان معنوی مخصوص به خود وجود دارد که ازماده وجهان مادی و درنتيجه علوم امروزی مجزا و مستقل است. درک و انديشه بشری تجلی يک عقل کل غير مادی و روح فنا ناپذير، جاودانه ای است که از جهان مادی بطورعام و از مغز بشری بطور خاص استقلال کامل دارد. در اينصورت فکر و درک انسانی می تواند بدون وجود يک جسم مادی (بدن، مغز،...) بزندگی خود ادامه دهد وتحت شرايطی مستقل از مغز به فعاليت پردازد. پديده های فرا عادی و فرا روانشناسانه مربوط به اين حوزه از زندگی فرامادی انسان است که علم مادی نه قادر به شناخت و نه قادر به تبيين و تشريح آنهاست.



    ديدگاه فوق پديده های فرا روانشناسانه را درسطح انواع واقسام خرافات و موهوماتی قرار می دهد که در سرتاسر تاريخ خردو احساس انسانی را فلج کرده وآنها را بازيچه ی حرص و آز اربابان دين و خرافات در آورده است. زيرا بر اساس اين ديد، برای تحت تاثير قراردادن و خنثی کردن پديده های ماوراء عادی يا بايد به اطاعت و عبادت خدا پرداخت و يا با اوراد و دعا و طلسم و جادو ارواح شيطانی را بی اثر ساخت.



    ديدگاه فوق اگرچه بشر را به بيراهه کشانده است، برای مروجين آن استفاده های عملی قابل توجهی نيز داشته داشت. معجزات پيامبران الهی و کشف و کرامت روحانيون ريز و درشت اديان، همه و همه بر مبنای ايمان مسلم توده های مردم به پديده های فرا عادی صورت پذيرفته است. حتی امروز، اين نهادهای دينی کشورهای گوناگون هستند که با دامن زدن به بحث های غير علمی در مورد پديده ها ی باصطلاح فرا عادی، از آب گل آلود ماهی می گيرند.



    2ـ تحليل علمی از پديده های فرا روانشناسانه

    دانشمندان وروانشناسان بسياری سعی کرده اند با بی طرفی ورعايت شيوه های علمی درستی يا نادرستی پديده های فرا روانشناسانه را مورد تحقيق قرار دهند. در بين اين دانشمند ا ن هستند کسانی که، حتی بدون اعتقاد به وجود خدا، وجود پديده های فرا روانشناسانه را مورد قبول قرار داده اند (20) در سال 1979 چهارتن از برجسته ترين دانشمندان شوروی سابق کتابی برشته ی تحرير در آوردند که طی آن تلاش ورزيدند پديده های فرا روانشناسانه را با ديدگاه علمی و مادی مورد بررسی قرار دهند. در بخشی از اين کتاب، که "فرا روانشناسی: افسانه يا واقعيت؟"، نام دارد، چنين می خوانيم:



    "برخی از پديده های باصطلاح فرا روانشناسانه ظاهرأ وجود دارند. ليکن قبول موجوديت شان با اشکال روبروست زيرا کانالی که از طريق آن اطلاعات يا تاثيرات رسانيده می شوند نا شناخته ا ست. درسالهای اخير تلاش های بسياری در اين زمينه با بررسی حوزه های الکترو معناطيسی که از موجودات زنده صادر می شود صورت گرفته است. برخی اين حوزه ها را وسيله ی ارتباط گيری بيولوژيک و حامل اطلاعات دانسته اند. چنين بررسی هائی در مورد حشرات، جانوران و انسان صورت پذ يرفته است. با وجود اين در سالهای اخيربسياری از محققين، لااقل برحسب ظاهر، کار خود را به فرا روانشناسی پيوند نداده اند. مبنای فيزيکی {مادی، جسمـــی} اين پديده ها هنوز نامعلوم است" (21).



    بر اساس ديدگاه فوق، پديده های فرا روانشناسانه وجود دارند ولی هنوز برايشان توضيح رضايت بخش علمی وجود ندارد. يکی از فيلسوفان معاصر بنام "استفن تولمين" (22) طی جلسات کنفرانسی که شرح آن گذشت، در پاسخ کسانی که برعدم وجود زمينه های علمی ومنطقی برای پديده های فرا روانشناسانه تکيه می کنند، بر زمينه های تاريخی و ا جتماعی علم و منطق بشری تکيه کرد و اعلام داشت که با تکيه بر ا ين زمينه ی تاريخی نمی توان خط مرز روشنی بين نظريات و فرضيات علمی و غير علمی، منطقی و غير منطقی ترسيم کرد. مثلأ زمانی منتقدين نظريه ی جاذبه ی نيوتن می گفتند که اگراين نظريه درست بود ميليون ها سال پيش سيارات منظومه ی شمسی می بايست توسط خورشيد جذ ب ميشد ند. تولمين ضمن ياد آوری اين نکته که در گذشته جهش های مهم علمی ضمن توسل به اين گونه ديدگاه های راديکال وشک گرايانه انکار شده اند، اعلام داشت که "امروز نيز بهمين صورت پديده های ماوراء عادی انکار می شوند" (23).



    برخی از دانشمندان برآنند که مجهول بودن پديده های فرا روانشناسانه نبايد مارا از بررسی علمی آنها باز دارد. آنان تاکيد دارند که بسياری از دانسته های علمی امروز را مردم 300 سال پيش جزو محالات می پنداشتند. دانش امروزی ما نيز بخش کوچکی ا ست از آنچه در آينده کشف خواهد شد. اين وظيفه ی ماست که بجای انکار پديده های فرا روانشناسانه با کار برد علم وشيوه های علمی به ژرفای آنها دست يابيم.



    طرفداران علمی بودن پديده های فرا روا نشنا سا نه اشعار می دارند که امروزه بدون هيچگونه ترديدی ثا بت شد است که مغـــز انسان يک دستگاه بسيار حساس عصبی ا ست که تعداد بی اندازه زيادی سلولهای عصبی را در خود جای می دهد. مجموع سلول های پوسته ی خاکستری مغز را به پانزده تا هفده ميليارد سلول تخمين زده اند .هريک از اين سلول ها وظيفه خاصی به عهده دارد وبا ديگر سلول های عصبی در ارتباط است. همه ی اين سلول ها با يکديگر ( و همراه با انتهای عصبی ارگان های حسی) يک شبکه ی بی نهايت پي پيچيده را بوجود می آورند که با صدها کامپيوتر قوی قابل مقايسه نيست. اين شبکه ی دقيق وپيچيده ارتباطات بی شماری را کنترل می کند که بسياری از آنها تاکنون توسط دانش بشری کشف نشده است. به عنوان مثال اگر شما برای برداشتن نوار مغزی (ای. ای. جی.) برويد، دکمه های حساسی را به نقاط مختلف جمجمه ی شما وصل می کنند که توسط تعدادی سيم رابط به يک دستگاه مادر وصل است که کنش و واکنش های الکتريکی مغز شما را که بشکل موج صادر می شود ثبت می کند. برخی برآنند که اين امواج از جمجمه خارج می شود و تا فاصله ی نيم ميلی متری آن قابل ثبت ا ست. عده ای بر آنند که کس چه داند شايد مغز بشر امواج ديگری را از خود صادر نمايد که دقيق ترين دستگاه های امروزی قادر به ثبت آنها نيستند، ليکن در آ ينده علم عصب شناسی (نورولژی) پرده از راز آنها بر خواهد گرفت.



    دانشمندانی که فرا روانشناسی را قبول دارند و آنرا در حوزه ی علم قابل بررسی می دانند اصرار دارند که فرا روانشناسی امروز دارای دوجنبه ی خرافاتی وعلمی است. اين وظيفه ی دانش کنونی ا ست که از يکطرف جنبه های خرافی فرا روانشناسی را افشاء سازد و آنرا از رمز و راز بدر آورد. از طرف ديگر بايستی با تکيه بردستاوردها و شيوه ی تحقيق "علومی مانند روانشناسی، فيزيولژی، بيو فيزيولژی و پزشکی" يک تحقيق جامع علمی در مورد پديده های فرا روانشناسانه صورت پذيرد (24) . از ديدگاه اين دانشمندان تنها با اين روش ا ست که می توان به ماهيت واقعی پديده هائی که مورد بحث فرا روا نشنا سی هستند وهمچنين بسياری از رازهای ذهن بشر که هنوز کشف نشده اند پی برد.



    3 ـ انکار علمی فرا روانشناسی

    ـ در کنفرانسی که شرح آن گذشت فيلسوف بر جسته ی معاصر ماريو بانج (25)، بنا به دلايل ذيل "فرا روانشناسی" را مردود شمرد و آنرا در شمار "علوم دروغين" بشمار آورد:

    الف: فرا روانشناسی هيچ گونه مبنای عينی ندارد و صرفأ متکی بر نظريه ذ هنی شناخت ا ست؛

    ب: فرا روانشناسی بندرت از دانش های ديگر بخصوص رياضيات و منطق مدد می جويد؛

    پ: فرا روانشناسی متکی به فرضيات غلط و غير قابل بازبينی ا ست؛

    ت: فرا روانشناسی از تاييد يا رد شيوه ی عمل اش توسط بديل های ديگر طفره می رود؛

    ث: فرا روشناسی بر خلاف رشته های مختلف دانش، نه از رشته های ذيربط دا نش چيزی به عاريت می گيرد و نه با آنها ارتباط متقابل برقرار می سازد؛

    ج: فرا روانشناسی ـ حتی بشکلی نيم بند بر نظرات اثبات شده تکيه ندارد؛

    چ: فرا روانشناسی بر ايمان تکيه دارد که در چهار چوب آن نظرات علمی بصورت ا لفا ظ پر زرق و برق و سخنان قشنگ و اديبانه در می آيند؛

    ح: فرا روانشناسی قلمرو غير مادی (مثلأ انديشه) را وارد موضوع مورد بررسی خود می کند و بدينوسيله خود را کلأ از حوزه بررسی عينی و فيزيکی منفک و مجزا می سازد (26).



    برسی درستی و نادرستی پديده های فرا روانشناسانه و فرا عادی تنها به کمک آزمايشات عملی و مدد جوئی از علم و فلسفه ميسر است. اين دقيقأ چيزی است که فرا روانشناسان به آن علاقه ی چندا نی ندارند. يکی از مخالفان فرا روانشناسی اعلام می دارد که اگر به سرتاسر تاريخ فرا روانشناسی نظری بيفکنيم در خواهيم يا فت که هرگز اتفاق نيفتاده است که فرا روانشناسان "نتايج آزمايشات دقيقأ انجام شده ی خودرا از طريق کانال های رسمی ارتباطی ارائه دهند و اين نتايج را با کاربرد قوانين عملی تکرار وتداوم آزمايش و شواهد کافی مورد داوری قرار بدهند" (27).

    آنان برعکس بخاطر آ نکه کارشان برای مردم عادی خارق العاده جلوه کند همه چيز را در هاله ای از رمز و راز می پوشانند و افراد غير خودی را به حريم خود راه نمی دهند. از آنجا که فرا روانشناسی، در بهترين شکل تحقيق گرايانه خود،فعاليت های خلاق مغزرا در انزوا و بصورت مجرد (جدا از عمل و آزمايش عملی)، واغلب بشکل دلخواهانه، مورد بررسی قرار می دهد، لذا بنياد فلسفی آن بر ايده آليسم و دوآليسم استواراست.



    روانشناسی يا فرا روانشناسی؟
    مردم عادی به اغلب پديده هائی که در حوزه ی علم روانشناسی قرار دارند انگ فرا روانشناسانه می زنند. اين جايگزينی ممکن است توسط دو نفر که سالهاست يکديگر را می شناسند و وقايع و تجارب فراوانی را با يکد يگر گذ را نيده اند صورت پذ يرد. مثلأ چه بسا که هردو آنها در معرض محرک يا سلسله محرک های واحد ی قرار گيرند که اند يشه يا سلسله اند يشه های مشابهی را در هردو تحريک کند مثلأ مادر و دختری با شنيدن آهنگی که شوهر و پدر فقيد آنها از آن لذت می برده است، باهم و در يک زمان به ياد او بيفتند و در آن واحد نام اورا برزبان جاری سازند و اينرا بحساب پيامی که از "روح آن مرحوم مغفور" دريافت داشته اند بگذارند. گاهی هردو از عامل محرک نا آگاهند و لذا درک واحد را به عنوان درک ماوراء حسی مورد توجه قرار می دهند.



    جهانگردان بارها و بارها افسانه های عجيب و غريب را در مورد کارکرد تله پاتی در بين قبايل بومی نقل کرده اند. شکارچيان نيز از وجود تله پاتی و روشن نگری در بين حيوانات خبرداده اند. برخی ازاين قصه ها غير واقعی و حاصل تخيلات و اغراقات راويان آنهاست. کمتر کســـی ا ست که با اين دسته از راويان آثار و ناقلان اخبار سروکار داشته باشد و مانند اينجانب به اين نتيجه نرسيده باشد که جهانگردان و شکارچيان در شمار دروغگو ترين افرادند. تا جائی که سعدی در مورد جهانگردان سروده است:

    غريبی گرت ماست پيش آورد دو پيما نه آب است و يک چمچه دوغ

    اگر حرف لغوی بگفتم مرنــج جهــا ند يده بسيا ر گويـــــــــــد دروغ



    البته نبايد انکار کرد که بخشی از داستانهای جهانگردان واقعيت دارد. ليکن آنان که غالبأ با زبان و آداب و رسوم قبايل بومی آشنائی ندارند به بسياری از پديده های عادی و قابل تشريح، جنبه ی تله پاتيک يا روشن بينانه می دهند. مثلأ بوميان بين خود يک سلسله علائم قراردادی دارند که بوسيله ی اين علائم اخبار (مخصوصأ وجود شرايط خطرناک) را به آگاهی يکديگر می رسانند. اين نشانه ها که معمولأ جهانگــــردان ازوجود يا معنايشان بی خبرند ممکن است در آوردن صدای ويژه ای از طبل با شد يا بر افروختن آ تش يا ايجاد دود بر فراز تپه ها و يا اعلام اخبار با صدای بلند و پخش اين اخبار از قبيله ای به قبيله ی ديگر. حيوانات (ميمون ها، آهوان، گوزن ها، گور خران وغيره) نيز با صدا يا علائم ويژه ای دربين خود ارتباط ايجاد می کنند. به اين ترتيب ا ست که جهانگردان نا آگاه که قبلأ ذهن خود را بصورت آشيانه ی تلقينات فرا روانشناسانه در آورده اند، به آسانی دچار توهمات فرا روشناسانه می شوند.



    طی قرون متمادی، مردم بسياری پديده ی وهم (ديدن قيافه يا شنيدن صدائی که وجود خارجی ندارد) را در حوزه ای صد در صد ماوراء الطبيعی مورد توجه قرار می دادند. امروزه آزمايشات متعدد روانشناسی بالينی وهم را از پوشش ابهام و رمز و راز بيرون آورده و برای آن توضيج علمی ارائه داده است: بر اثر تلقين يا وجود بيماری ممکن است مراکز بينائی يا شنوائی مغز، بدون وجود محرک خارجی، تحريک شوند و فرد چيزهائی را ببيند يا بشنود که وجود خارجی ندارند.



    خواب و رؤيا نيز همواره منبع تفسيرهای خرافی و فرا عادی بوده است تا جائی که افراد بسياری با تعبير کردن خواب مردم ساده لوح، نان خورده اند و دراين رابطه کتاب ها نوشته اند. امروزه با توجه به کارکرد مغز انسان و شرايط روانی فرد، تحقيقات علمی فراوانی درمورد خواب و رؤيا صورت گرفته است. اگرچه اين تحقيقات انجام شده هنوز به بسياری از مجهولاتی که در اين زمينه وجود دارند پاسخ نداده است، ليکن بنياد ديدگاه خرافی گذ شته را در رابطه با خواب و رؤيا درهم فرو ريخته است. آزمايشات انجام شده نشان داده است که خواب هرکس تحت تاثير عواملی چون گذشته ی فرد، شرايط روحی و جسمی وی وشيوه فيزيکی وی درهنگام خوابيدن و نظاير ا ينها قرار دارد (28). برخی از روانشناسان رؤياهای بيماران خود را همراه با عوامل ديگر مورد تدقيق قرار می دهند و بصورتی تقريبی به مشکلات شخصيتی وی پی می برند و در درمان وی می کوشند.



    در گذ شته راه رفتن و سخن گفتن در هنگام خواب در حوزه ی کارهای فرا عادی محسوب می شد و خرافات بسياری را در بين اقوام وقبايل مختلف دامن می زد. افرادی که اين حرکات را انجام می دادند گاهی تقديس و زمانی از قبيله طرد می شدند. امروز ثابت شده است که در چنين حالاتی مغز در حالتی دو گانه قرار می گيرد: در حالی که توقف قشر مغز عموميت می يابد، يک جزيره ی مغزی ـ جزيره ای که حرکات را کنترل می کند ـ بصورتی بيمارگونه قابل تحريک باقی می ماند. مهارت در انجام حرکات دقيق در نقاط خطرناک (زمانی که فرد هنگام خواب راه می رود) نيز معلول ناآگاهی نسبت به خطرات است. سخن گفتن در وقت خواب نيز به اين علت است که مرکز تکلم درمغز بطور کامل متوقف نشده است (29).



    رايج ترين عقيده ی فرا عادی در مورد خواب، چيزی که به آن "رؤيا های حقيقی" نام داده اند. به اين ترتيب که اتفاقی برای فرد رخ می دهد که وی احساس می کند سالها قبل آنرا در خواب ديده است. در اين مورد کتاب های زيادی توسط نويسند گان کشورهای مختلف برشته ی تحرير در آمده است که از مشهورترين آنها کتابی است که "ايزابل آ لنده" تحت عنوان "خانه ی ارواح" (30) نوشته ا ست. خانم قهرمان داستان کتاب قادرا ست وقايع را قبل از وقوع شان احساس کند و يا آنها را در خواب ببيند. بد يهی است اين اثر ادبی، مانند بسياری از آثار مشابه، محصول عاطفه و تخيل نويسنده ی آن و چه بسا نيازهای بازار مصرف است و هيچگونه ارزش علمی، تجربی و تحقيقائی ندارد. ادعای ديدن وقايع آينده در خواب نيز فاقد پايه علمی است و صرفأ متکی به ادعای افرادی است که از نظر خودچنين چيزی را تجربه يا مشاهده کرده اند.



    گرچه خواب در طول تاريخ همواره با پيچيدگی، دروغ پردازی و افسانه سازی های تلخ و شيرين همراه بوده است، ليکن نمی توان کسانی را که مدعی اند وقايع را قبل از وقوع شان دررؤيای خويش ديده اند صد در صد دروغگو ناميد. ممکن است بپرسيد چطور ممکن است که هم پديده ی باصطلاح "رؤيای حقيقی" نا درست باشد و هم مدعيان آن دروغگو نباشند؟ وجود اين معضل در مرز مبهم و سايه روشنی است که اغلب در اذهان بين روانشناسی و فرا روانشناسی بوجود می آيد و افراد برای پديده های قابل تشريح روانشناسانه جنبه ی فرا عادی و فرا روانشناسانه قائل می شوند. اجازه دهيد دراين رابطه ی بخصوص به يکی از تجارب خود اشاره ای داشته باشم:



    اواخر سال 1356 خورشيدی، درتهران دختر خانم جوانی، از بستگان دورما، درحالی که سرتا پا سياه پوشيده بود به خانه ی ما آمد و ادعا کرد که آنچه برايش در بيداری اتفاق می افتد قبلأ آنرا در خواب می بيند. من به او خاطرنشان ساختم که چنين چيزی ناممکن و حاصل توهمـّات اوست. اوسوگند ياد کرد که را ست می گويد و اعلام داشت که کشته شدن برادرش را در تظاهرات خيابانی قبلأ درخواب ديده است. ا ينجا نب چند سؤال را از او پرسيدم و آنگاه تحليل ذيل را به او ارائه دادم و از او خواستم که روی آن فکر کند و در ديدار بعد نتيجه را به من بگويد:

    ـ "تو برادرت را سخت دوست داشتی بخصوص که تنها برادر و تنها پشتيبان تو در زندگی محسوب می شد. به اين دليل هميشه نگران حا لش بودی و از انجا که او مرتبأ و بی پروا در تظاهرات خيابانی شرکت می کرد، تو مرتبأ تشويش دا شتی که مبادا او دريکی از اين تظاهرات کــُشته شود. از آنجا که اند يشه و دل نگرانی انسان در خواب وی منعکس می شود، توقبل از کشته شدن برادرت بارها و بارها خواب ديدی که برای او اتفاق بدی افتاده است. ليکن از آنجا که هيچ اتفاق بدی برای او نيفتاد تو برای رؤيای خود اهميت قائل نشدی و آنرا از ياد بردی. يکبار که اين اتفاق تاسف آور رخ داد تو آنرا با خواب خود پيوند دادی و احسا س کردن وقايع آينده را درخواب می بينی."

    يک هفته بعد دختر جوان آمد و گفت:

    ـ " به گذشته بر گشتم و روی مسئله فکر کردم؛ حق با شماست!"



    پيش می آيد که فردی در خواب می بيند که مثلأ در امتحان آخر سال قبول شده و يا زمين همسايه را خريده است. او که به خواب و تعبير آن در بيداری اعتقاد دارد چنان تحت تاثير خواب قرار می گيرد و توسط آن تشويق می شود که تلاش خود را چند برابر مــــــی کند و بدين وسيله بدون آنکه خود متوجه باشد رؤيای خود را به تحقق می کشاند. در اين زمان ممکن است وی عوامل مادی رسيدن به هدف خويش را کم بها دهد و فکر کند که از پيش موضوع را در خواب ديده است. پيش می آيد که مثلأ فرد باصطلاح "صاحب کرامتی" به انسانی سالخورده که به او اعتقاد دارد خبر دهد که خواب ديده است که وی در فلان تاريخ دار فانی را وداع خواهد گفت. همين گفته ممکن است باعث مرگ فرد پا به سن شود و عقيده عمومی را مورد رؤيای حقيقی دامن زند.



    يک فرد مؤمن ممکن است در خواب ببيند که به زيارت خانه ی کعبه رفته است. اين فرد ممکن است قبلأ عکس خانه ی کعبه را ديده و يادر باره ی آن از ديگران شنيده باشد و همين ها را در خواب ببيند. حتی اگر هيچ کدام از اين اتفاقات برای فرد اتفاق نيفتاده باشد، او باز هم يک پيش زمينه ی ذهنی در مورد مناسک حج و اجتماع حاجيان و ورد و دعا وغيره دارد، لذا معمولأ چيزهائی را درخواب می بيند که اگر سالها بعد به مکــّه رود، کم وبيش همان چيزها را خواهد ديد. کمتر پيش می آيد که فردی مؤمن خانه ی کعبه را بصورت ميخانه ای با لوليان بربط زن در خواب ببيند. کسی که ذ هن خود را بصورت آشيانه ی اوهام و خرافات در آورده است و اين انديشه در ذهن اش جولان می زند که مثلأ در هنگام خواب روح انسان پرواز می کند و به ناشناخته ها دست می يابد، همواره دچار اين توهم می شود که وقايع را قبلأ در خواب ديده است. برخی از اين افراد تا آنجا پيش می روند که به نيت می خوابند که درخواب ببينند که آيا مثلأ خود يا بستگا نشان ازفلان بيماری جان سالم بدر خواهند برد يا نه؟ البته در همه ی اين موارد نبايد نقش تصادف را از ياد برد، ليکن آنچه در بررسيهای علمی مهم اند روند ها و قوانين اند نه تصادفات جسته و گريخته.



    سخن واپسين
    از ديد اينجانب پديده های فرا روانشناسانه محصول ذهن انسانها ست و وجود خارجی ندارند. از اين لحاظ، فرا روانشناسی قبل از هر چيز يک شبه علم ا ست که بايد آنرا درحوزه خرافات مورد تحليل قرار داد. آنچه را که امروزبه عنوان فرا روانشناسی جا زده اند متکی به تجربه، احساس يا مشاهده ی شخصی است ونه آزمايش علمی. پديده های روانشناسانه را معتقدين به آن ضمن نقل تجربه ديگران مورد بحث قرار می دهند. مثلأ:

    ـ "مرحوم پدرم می گفت...."

    يا:

    ـ " بقول يک شاهد عينی...."

    چنين برخوردی بدرد افسانه پردازان می خورد نه کسانی که در پی تحليل يافته های علم بشری هستند.



    اگر به فرض پديده های فرا روانشناسانه وجود خارجی هم داشته باشند، برخلاف دانش های تجربی، از هيچ گونه کاربرد عملی برخوردار نيستند. چگونه می توان فرا روانشناسی را جدی گرفت در حالی که بعنوان مثال نه شيوه ی تازه ای برای جلوگيری از آلودگی محيط زيست پيشنهاد می کند، نه وسيله ای برای جلوگيری از سقوط هوا پيما ها، نه يک انرژی جای گزين و نه درمانی برای بيماری های سرطان يا ايدز؟ فرا روانشناسی، بجای ارائه ی مدرک عينی يا تجربی، ما را در دريائی از شگفتی های غير قابل آزمايش و تحقيق نا شدنی غرقه می سازد. فرا روانشناسی بجای تکيه بر علم و کار برد انسانی آن، خود را در گير يک سلسله خرافات و موهومات بی ارزش ساخته است: اينکه مثلأ فلان جمله ی عجيب و غريب را از پشت ديوار بخواند و يا مثلأ پيش بينی کند که کلثوم بی بی در نهم ذی القعده الحرام با مشتی رجب ازدواج خواهد کرد.



    ساحران و کيميا گران ده ها قرن است که در پی کارهائی هستند که علم در عرض چند سال مطالعه، تحقيق و تجربه به انجام شان توفيق يافت. فرا روانشناسان بدنبال درمان همه ی دردها و معالجه ی معجزه آسای همه ی بيماری ها هستند، ليکن در اين زمينه بجای پيشرفت همواره سير قهقرائی را پيموده اند. ما انسان ها همه ی پيشرفت های پزشکی را نه مرهون معجزه بلکه مديون تحول علم هستيم که دردوران مدرن و پسا مدرن خود بصورت يک نيروی عظيم مادی در آمده است. اگر دانشمندان به سحرو جادو متوسل می شدند، بشر امروز نيز در مراحل اوليه تحول خود باقی مانده بود.



    کوتاه سخن، متاسفانه امروز،زمانی که سخن از پديده های فرا روانشناسانه به ميان می آيد، حتی در محافل افراد تخصيل کرده بارها و بارها شنيده می شود که:

    ـ "بالاخره يک چيزهائی هست."

    دانش و تجربه عينی به ما نشان داده است که در حقيقت هيچ چيز نيست و اين مائيم که به علت ضعف ها، ترس ها، بی پناهی ها و ناآگاهی مان دلمان می خواهد چيزهائی باشد و به همين دليل است که به اين اظهار محض وبی دليل د ست می زنيم.

  3. #3
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض نکاتی در مورد هيپنوتيزم وروشهای خود هيپنوتيزم

    ابتدا به پشت بر روی زمين دراز بکشيد، چشمان خود را به آرامی ببنديد سپس بدن خود را کاملا
    شل و وانهاده کنيد. ( هيچ قسمت از بدن نبايد منقبض و سفت باشد ) ،سپس حواس خود را به پايين ترين قسمت بدن خود يعنی پاها متمرکز کنيد، انگشتان پا را کاملا حس کنيد،حالاهمين عمل رابه ترتيب ازپايين به بالابرای کليه اعضا بدن خود انجام دهيد.
    ((در حين تمرين حواس خود را بجز بر اعضا بدن به چيز ديگری معطوف نکنيد.))
    اکنون به ارامی نفس عميقی بکشيد و چند ثانيه نفس خود را حبس کنيد سپس خيلی ارام نفس رابيرون بدهيد.سعی کنيد هنگام تنفس با بالا و پايين بردن شکم تنفس کنيد نه با قفسه سينه خود.
    ((( تنفس در هيپنوتيزم يکی از اصلی ترين نکات محسوب ميشود،که در پايان توضيحات کاملی را خواهم داد. )))
    عمل تنفس را به آرامی و به تعداد ۴۰مرتبه تکرار کنيد ،سپس از عدد هفت تا يک به آرامی در ذهن خود بشماريد و با هر شمارش به خودتان تلقين کنيد که ارامتر و ريلکس تر ميشويد وقتی در ذهن خود به شماره يک رسيديد به خود تلقين کنيد که در حالت عميق خود هيپنوتيزم قرار داريد. اين کليد شرطی شدن شماست( ۷ تا ۱ ) که برا ی خارج شدن از حالت هيپنوز نيز با شمردن يک تا هفت (معکوس حالت اول) و تلقين به خود که من با هر شماره شادابتر و سر حالتر ميشوم از هيپنوز خارج ميشو يــد .
    اکنون چشمان خود را خيلی ارام به سمت پيشانی و ابروها بالا ببريد و در همين حالت بمانيد،اين حالت شبيه حالت چشمان شما موقع خواب ميباشد.بعد از لحظاتی چشمان شما خود به خود در اين حالت باقی ميمانند.حالا تصور کنيد در يک مکان زيبا و دوست داشتنی قرار داريد سعی کنيد تمامی اجزا و زوايای ان مکان را خوب تصور کنيد، شايد در اوايل کار چندان ساده و راحتی نباشد ولی به مرور امکان پذيرست.
    سعی کنيد صداها،رنگها ،بوها وحتی مزه اشياء و هر چيزی را که در ان مکان زيباست حس کنيد
    وآنها را واقعا لمس کنيد.حالا بدن شما درچنان ارامش عميق و زيبايی قرار دارد که می خواهيد مدتها در اين حال باقی بمانيد.( در اين مرحله،بستگی به استعداد افرد در هيپنوتيزم شدن ،فرد حالات مختلفی را تجربه ميکند )حالا شما می توانيد تلقينات خود را انجام دهيد که هم ميتواند شامل تلقين يک عبارت(مانند: من هر روز شجاعتر و موفقتر ميشوم و...) و يا تصور يک موفقيت باشد،که بهترين نوع تلقين نيز همين تصور و به تصويرکشيدن يک موضوع خاص و مورد علاقه می باشد البته بارعايت ظرافت وحس و ديدن نکات ريز ان موضوع( شکل،رنگ،بو،طعم ) که هر چه تصور شما قويتر و بيشتر باشد تلقين کاملتر وموثر خواهد بود.پس از اتمام کار با گفتن کليد شرطی به ارامی از حالت هيپنوز خارج ميشويد.

    ۱:سعی کنيد تمرينات را در مکان وساعت ثابتی انجام دهيد تا نسبت به ان ساعت ومکان شرطی شويد
    ۲: برای بدست آوردن نتايج بهتر هر روز سه بار و حداقل يک بار تمرينات را انجام دهيد
    ۳:مدت تمرين وتلقين از بيست دقيقه کمتر نباشد
    ۴:بين تمرينات روزانه تاخير نياندازيد

    با تکرار و تمرين روزانه به درجات بالاتری از هيپنوتيزم دست پيدا ميکنيد.(( در اين مرحله شديدا از شتاب و عجله دوری کنيد و تمرينات را در کمال ارامش انجام دهيد تا به نتيجه دلخواه دست پيدا کنيد. ))

  4. #4
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض روشهای تنفسی وفوائد آن

    علم تنفس يکی از مهمترين و اصليترين چيزی است که ما بايد آنرا
    بدانيم.روشهای گوناگونی برای انجام تمرينات تنفسی وجود دارد که امروز به چند مورد آن اشاره ميکنم.
    ۱:ابتدا به ارامی هوا را به داخل فرو ميبريم (عمل دم)،سپس هوا را چند ثانيه در داخل شکم حبس ميکنيم ،سپس به ارامی ان را بيرون ميدهيم(عمل بازدم)
    در هنگام تنفس بايد دقت کرد که به صورت شکمی تنفس کنيد يعنی با ناحيه پايينی سينه و نه با سينه ها ، سينه ها نبايد حرکتی داشته باشند.بعد از اين که عمل دم را انجام داديد به مدت ۵ ثانيه آن را حبس کنيد سپس خيلی ارام( بهتر است مدت زمان بازدم ۲برابر عمل دم باشد)آنرا بيرون دهيد. به مرور زمان حبس را افزايش دهيد مثلا(۱۰-۲۰-۳۰ ثانيه) ولی از فشار آوردن به خود شديدا پرهيز کنيد.
    ۲:هوا را از يک سمت بينی به داخل داده وسپس از سمت ديگر بينی خارج کنيد،اين عمل را متناوبا با هر دو سوراخ بينی خود انجام دهيد وميتوانيد از دستانتان هم کمک بگيريد،اين حرکت در افزايش تمرکز نيز موثر است.
    انواعي از روشهای ديگر هم وجود دارد که بعدا به آنها مي پردازيم.

  5. #5
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض توقف فکر

    بعد از تسلط کافی به عمل تنفس و انجام اگاهانه تنفس عميق به سراغ يک تمرين ديگر ميرويم

    اين تمرين< توقف فکر > ناميده ميشود ويکی از قويترين ودر عين حال سخت ترين تمرينات در متافيزيک به شمار می آيد.
    تمرين توقف فکر و تمرينات تنفسی به عنوان شاه کليد ورود به دنيای علوم خفيه است وانجام صحيح اين دو تمرين دربهای طلايی را به روی شما باز ميکنند و باعث شکوفاشدن نيروهای درونی شماميشوند ( تله پاتی . روشن بيني و ... )
    برای انجام اين تمرين روی يِک صندلي بنشينيد و يا بر روی زمين دراز بکشيد سپس چند نفس عميق بکشيدم وبدن خود را شل وريلکس کنيد . چشمان خود را ببنديد و حالاسعی کنيد به چيزی فکر نکنيد .ونسبت به هر گونه فکری و عملی بي تفاوت بمانيد تا افکار مزاحم و پراکنده از گردونه ذهن خارج شوند بعد از کمی تمرين ذهن بطور آهسته از افکار مزاحم پاک ميشود ونوعی ارامش وسکون ذهن را در بر می گيرد البته همانطور که در ابتدا گفتم اين تمرين بسيار سخت ومشکل است ونياز به تمرين وپشتکار فراوان دارد ولی با تمرين قادر خواهيد بود انرا انجام دهيد.
    اين سکون وخلا ذهنی، انرژی شما را ذخيره ميکند تا برای انجام اعمال
    متافيزيکی مورد استفاده قرار دهيد و نوعی ارامش و انرژی را به شما ميدهد .(تمرين کنيد تا فوائد انرا خودتان لمس کنيد.)
    تمرين منظم خود هيپنوتيزم ومخصوصا تنفس صحيح(تنفس عميق ) شما را برای اين تمرين آماده تر ميکند.
    بعد از اينکه موفق شديد ذهن خود را از افکار پراکنده ومزاحم پاک کنيد مدت توقف فکر را به مرور افزايش دهيد اگر موفق شويد مدت اين توقف را به يک ساعت افزايش دهيد جریانی از انرژی را کاملا حس ميکنيد.

  6. #6
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض تمرين برای تمرکز وافزايش نيروی مانيتيزم وهماهنگی بين چشمها وذهن

    ابتدا بر روی کاغذ تعدادی دايره متحد المرکز رسم کنيد و در مرکز آن دايره کوچک تو پری به اندازه يک سانتيمترکه داخل آن سوراخ ريزی باشد بکشيد سپس در جايي ارام و ساکت که کسی مزاحم تمرين شما نشود بنشينيد و در حالی که ستون فقرات خود را صاف وکشيده نگه داشته ايد به نقطه سفيد مرکز دايره نگاه کنيد وتمام حواس خود را به ان معطوف کنيد در اين حالت سعی کنيد کمتر پلک بزنيد
    در ادامه بايد مدت تمرين را افزايش دهيد واز پلک زدن تا جايی که ميتوانيد اجتناب کنيد تا زمانی که حداقل 20_30 دقيقه بدون پلک زدن به ان نقطه تمرکز کنيد در صورت خسته شدن چشمها ميتوانيد چشمها را ببنديد و تمرين را از ابتدا آغاز کنيد بعد از مدتی می توانيد بدون زحمت اين کار را انجام دهيد.
    حالتهای گوناگونی در زمان نگاه کردن به دواير برای شما پيش می ايد بطور مثال ممکن است خطوط کمرنگ و محو شوند و يا شروع به حرکت به سمتی کنند در اين حاْلت بايد تمرکز خود را به نقطه مرکزی حفظ کنيد
    به مرور مدت تمرين را افزايش دهيد وهر چه بيشتر تمرين کنيد بهتر نتيجه ميگيريد
    بعد از هر تمرين چشمهای خود را با آب سرد شستشو دهيد تا خستگی انها از بين برود .

  7. #7
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    May 2007
    پست ها
    5

    پيش فرض

    با سلام خدمت دوستان عزيز .بابت مقالات هلوگرافي و......بسيار ممنونم .اگر بازم در اين زمينه ها مطلب داريد بار گذاري كنيد . باتشكر .

  8. #8
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    همانطور که ميدانيد ما انسانها در اطراف بدن خود دارای هاله و جريانهای مغناطيسی ميباشيم

    همه موجودات دارای انرژی می باشند ولی ممکن است در يکی بيشتر و قويتر ودر ديگری کمتر باشد .امروزه ما بعلت مشغوليات وسرگرميهای روزانه از اين انرزی وقدرت کمتر استفاده ميکنيم و انها را به فراموشی سپرده ايم با يک سری تمرين ساده ميشود به اين نيروها پی برد.
    اگرکف دستهای خود را به ارامی به يکديگر نزديک کنيد در هنگام نزديک کردن انها به يکديگر گرما را در کف دستان خود حس ميکنيد که اين گرما خود نوعی از انرژی ميباشد.
    حالا همين تمرين را به شکل کاملتر انجام ميدهيم به اين صورت که آرام بنشينيد وچشمان خود را ببنديد .کف دستهای خود را در فاصله
    ۳۰-۴۰ سانتيمتری از يکديگر در جلوی سينه قرار دهيد حالا خيلی ارام و با تمرکز و حس کامل انها را به يکديگر نزديک کنيد وقتی کف دستان شما به نزديکی هم رسيدند گرمارا درکف دستتان احساس ميکنيد دستها نبايد سفت وخشک باشند هر گونه خشکی و انقباض عضلات مسير انرژی را مسدود ميکند پس خيلی راحت و ارام باشيد
    حالا همزمان با نزديک کردن دستها به هم ارام وعمِق تنفس کنيد ودر هنگام دور کردن دستها از يکديگر عمل باز دم را انجام دهيد ( به تمرين تنفسی مراجعه کنيد) حالا با دريافت اکسيژن بيشتر. انرژی بهتروراحتتر در بدن جريان پيدا ميکند بعد از اينکه با توجه واحساس کامل دستها را به هم نزديک کرديد در کف دست . احساس گرما وفشار ودر بعضی ديگراحساسی شبيه سوزن سوزن شدن ويا غلغلک را خواهيد داشت .اين تمرين برای هماهنگی دستها با فکر وذهن وامادگی برای انرژی درمانی لازم ميباشد
    اگر در ابتدا در دستان خود گرما و انرژی را حس نکرديد نگران نباشيد با کمی تمرين به وضوح ان را حس خواهيد کرد.
    حالا از ذهن خود کمک بگيريد ودر هنگام تمرين قويا تصور کنيد که بين دستها انرژی در جريان است ويا حالتی شبيه به فشار و يا مثلا دو اهن ربای هم قطب که يکديگر را می رانند
    بعد از گذشت زمانی متوجه ميشويد که واقعا در بين دستانتان ومخصوصا در ناحيه نرمی انتهای دست فشار و انرژی وجود دارد .
    لازم به ذکر است که در موقع تمرين وسايل فلزی از قبيل ساعت و ... را از خود دور کِنيد چون اِن اجسام انرژی را جذب ميکنند و چون در ابتدا انرژی شما ضعِفتر است ممکن است در تمرين کاملا موفق به حس و درک انرژی نشويد

  9. #9
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض تمرین برای افزايش کلی نيروی درونی بدن

    ابتدا در يک مکان ساکت وخلوت که کسی مزاحم شما نشود در حالتی آرام وريلکس قرار بگيريد.بعد از چند تنفس عميق چشمان خود را ببنديد و تصور کنيد که در يک فضايی سه بعدی( تخم مرغ شکلی) قرار داريد حالا با کمک از نيروی ذهن تصور کنيد امواجی از انرژی از بدن شما ساطع وبه سمت پوسته تخم مرغی شکل در جريان می باشد( تصور نوع انرژی مهم نيست وبستگی به قوه تخيل شما دارد مثلا می توانيد به جای امواج انرژی تصور کنيد که شعله های آتش ويا همچنين بخار و يا نور است که از بدن شما منتشر و به سمت فضای کروی شکل که در ابتدا تصور کرديد در حال حرکت وانتشار است )اين حالت را حداقل به مدت بيست دقيقه حفظ کنيد .
    اين تمرين يکی ازتمرينات خوب وقوی مديتيشن نيز به حساب می ايد وهمانطورکه در ابتدا گفتم باعث می شود نيِروهاوانرژی های درونی به حرکت درآمده وتقويت شوند وشما را برای انرژی درمانی اماده تر می کند.دربعضی مواقع هنگام تمرين ممکن است شما موفق به شنيدن صدای امواج وانرژی بدن خودهم بشويد

  10. #10
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض تمرين برای هماهنگی بين ذهن و تنفس و دست

    برای شروع برروی يک صندلی بنشينِد سپس دستان خود راهم عرض شانه ها به سمت جلو بکشيد ,دستها بايد بصورت موازی يکديگرودر امتداد سطح زمين باشدو نوک انگشتان دست بايد به سوی زمين اشاره کنند ( بدين صورت که بازوها و ارنج موازی سطح زمين ولی مچ دست شکسته و انگشتان به سمت پايين نشانه رفته باشند) توجه داشته باشيد که کمرو ستون فقرات بايد صاف ولی در عين حال عضلات بدن شل و راحت باشند مخصوصا دستها بايد در وضعيت ارام و راحتی باشند و هيچگونه فشاری نبايد به انها وارد شود کف دست و انگشتان در وضعيتی رها شده به سمت پايين باشد حالا همزمان با تنفسی آرام و عميق دستان خود را به سمت بدن عقب بکشيدوپس از يک مکث کوتاه و حبس نفس خيلی آرام دستها را به سمت جلو و وضعيت قبلی ببريد و نفس خود را آرام بيرون دهيد(حرکت دستها بايد با عمل تنفس
    هماهنگ شود بدين صورت که در ابتدا وقتيکه دستها را به سمت داخل بدن می اوريم عمل دم را به ارامی شروع می کنيم و با رسيدن دستها به سينه عمل دم تمام و کامل ميشود وسپس مکثی کوتاه ودوباره همين حالت برای بردن دستها به جلو و عمل بازدم تکرار می شود). در طول تمرين عضلات دست بايد در وضعيتی راحت و رها شده باشند وهنگام حرکت به سمت جلو و يا عقب نبايد فشارو زوری به دستها وارد کرد و بايد حالتی شبيه به شنا کردن و يا پروازدست در هوا را داشته باشند بعد از کمی تمرين دستها به راحتی و بدون هيچ فشاری حرکت می کنند

صفحه 1 از 8 12345 ... آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •