Warcraft
مقدمه:سری وارکرفت بی شک یکی از بزرگ ترین کتاب های فانتزی در جهان هست که بسیار خواننده داره.همچنین 3 بازی استراتژیک(به اضافه ی پک های الحاقی شون) و یک بازی World Of Warcraft که به سبک MMORPG هستش و در حقیقت علاوه بر پیشبرد این سبک ادامه دهنده داستان هم هست از روی اون ساخته شدن.این کتاب ها نویسنده مشخصی ندارن.یعنی افراد متفاوتی نوشتن اینارو.مثلا داستان هایی که با آزدهایان باستان کار دارن رو ریچارد ناک نوشته.اون هایی که با آرتاس بیشتر کار دارن رو معمولا کریس متزن.
تا کنون به صورت رسمی 15 جلد منتشر شده از این کتاب که در ایران 6 جلد اون توسط انتشارات زهره منتشر شده.15 کتاب به این ترتیب هستند.البته لازم به ذکر هست به غیر از سه گانه نبرد باستانیان الزامی نیست که دقیقا به همین ترتیب پیش برید چون مثل کتاب های دیگه جلدها وابستگی کامل به هم ندارند.(کتاب های منتشر شده در ایران به رنگ سبز نوشته شدند).Day of the Dragon روز اژدها 2001
Lord Of The Clan ارباب قبایل 2001
Of Blood and Honor از خون و افتخار 2001
The last Guardian آخرین نگهبان 2001
The Well of Eternity چشمه جاودانگی 2004
The Demon Soul اهریمن روان 2004
The Sundering شکافت 2005
Cycle of Hatred چرخه نفرت 2006
Rise of the Horde طلوع هورد 2006
Tides of Darkness امواج تاریکی 2007
Beyonde the Dark Portal آن سوی دروازه تاریکی 2008
Night of the Dragon شب اژدها 2008
Arthas:Rise of the Lich King آرتاس:ظهور لیچ کینگ(
) 2009
Stormrage خشم طوفان 2010
The Shattering:Prelude to Cataclysm سال انتشار:2010
شماره های 5 و 6 و 7 رو درکل سه گانه ی نبر باستانیان میگن.
این هم عکس نسخه های منتشر شده در ایران.
خلاصه ای از داستان
یک ذره گفتن خلاصه سخته چون همه ی کتاب ها درباره ی یک یا چند شخصیت مشخص نیستند.بعضی هاشون درمورد یه سری شخصیتان و بعضی در مورد شخصیت های دیگه.برای همین همیشه هر کی کامل میخونه مطمئنا به یک شخصیت علاقه مند میشه از بس که شخصیت ها زیادند.(مثلا خودم از نقش پرنس آرتاس خوشم میاد).
در کل بیشتر کتاب ها در مورد دو گروه Horde و Alliance هستند که از دیرباز دشمنان هم بودن.البته گروه های بسیار قوی هم هستند مانند The burning Legion (لژیون آتش) یا Scourge (تحت فرمانده ای لیچ کینگ).بعضی اوقات هم اژدهایی قدرتمند مثل نلثاریون(نام دیگش مرگبال) میان که بسیار قوی هستند و به این ترتیب چندین بار پیش اومده که هورد و الینس با هم متحد بشن.هر کدوم از ان دو گروه از 6 نژاد تشکیل شدن(تا آخرین پچی که اومده این طوریه) که چون خیلی طولانی هست توضیحات نژاد ها و هر کدوم تاریخ و داستان مربوط به خودشونو دارن فقط نام میبرم.
مرگبال
Alliance
Human
Night Elf
Dranaie
Dwarf
Gnome
Worgen
Horde
Orc
Tauren
Troll
Goblin
Blood Elf
Undead
هر کدوم از نژاد ها هم رئیس خودشونو دارن.(که البته مشخصا ثابت نیست و خیلی از نژاد ها تا کنون رئیس های مختلف داشتن.خوب درهرصورت یه روزی هر کی میمیره دیگه!!)
لیچ کینگ
همون طور که گفتم کتاب ها شخصیت ها و نقش اصلی های متفاوتی دارن.حتی بعضی مواقع چندین نقش اصلی دارن که این یکی از نکات مثبت کتابه که همه چیز حول یک نفر نمی چرخه.
حالا خلاصه ای از جلد های منتشر شده در ایران میگم:
سه جلد اول(مجموعه نبرد باستانیان):
اژدهاساحری(کسایی که در اصل اژدهان ولی میتونن به شکلی شبیه آدم و نه آدم بلکه شبیه اون ضاهر بشن که البته این شکل در آینده شامل نژادی به نام بلادالف میشه که تو بازی میتونید از اون نژاد هم بسازید میشه)
متوجه یک ناهماهنگی در محلی در جهان میشه و با کمک همکار و دوستش که انسانیه به نام رونین(که زنش وریسا حاملست و قراره دوقلو به دنیا بیاره.که این خانم هم خواهر Sylvanas & Aleria Windrunner هستش که سیلواناس در آن زمان توسط پرنس آرتاس خائن در حال زجر کشیدن در ظاهر جدیدش بوده چون جلوی اون وایستاده ولی از آرتاس شکست خورده) میره تا از قضیه سردر بیاره.از طرفی دیگه هم یک ارک به نام براکسیگار به دستور Warchief (همون جنگسالار خودمون!) هورد ها یعنی ترال به همون نقطه فرستاده میشه تا بفهمه موضوع چیه.این سه نفر به طریقی به درون این ناهماهنگی که چیزی شبیه گردباد بوده کشیده میشنو به زمان های گذشته میرن.زمانی که Night Elf ها قسمت زیادی از جهانو داشتن و ملکشون هم آشارا بوده اسمش.رونین و کراسوس به یک جا در آن دنیا و براکس هم در یک نقطه دیگه پرتاب میشه آنها به تدریج میفهمن که در دربار اتفاقاتی داره میفته و به تدریج با کسانی مانند ملفاریون و تیرانده و ایلیدن آشنا میشناین آغاز ماجراست.(درضمن کراسوس یک موضوع بسیار مهم رو در مورد اتفاق بزرگی که در این زمان افتاده بوده رو میدونسته ولی بعد از بازگشت به گذشته اون نکته و اتفاق یادش رفتن و داره تلاش میکنه که فاجعه ای که در اون زمان اتفاق افتاده رو به یاد بیاره).
سه جلد دوم:
اینها خیلی مربوط نیستن به هم ولی خوب ربط هایی هم دارن که برا همین پیشنهاد میکنم که حتما به همون ترتیب که گذاشتم بخونین.
جلد اول(طلوع هورد):درباره نژاد ارک هست که نژادین که ابتدا در صلح و صفا در کنار درانایی ها(یه نژاد دیگه) زندگی میکردن که اما به تدریج اتفاقاتی میفته و جنگ هایی پیش میاد بین ارک و درانایی که بعث به وجود اومدن یک اتحاد قدرتمند به نام هورد (Horde) میشه که ابتدا از ارک ها بوده ولی بعد Ogre ها و بعد هم ترول ها(نژاد دیگه!!!) بهش اضافه میشن(که البته تا آخرین پچی که از World Of Warcraft اومده شامل شش نژاد هستن).
شخصیت اصلی داستان دوروتن یک ارک هستش.
جلد دوم:خادگار جادوگری جوان نزد یکی جادوگر عجیب ولی قدرتمند میره به نام مدیو که شاگردش بشه.(این اتفاق در زمانی که ارک ها به دنیای انسان ها و Night Elf حمله کردن رخ میده).به تدریج اتفاقاتی میفته که بسیار هیجان انگیزن و شما هم نکاتی درمیابید که خیلی غیرمنتظره هستن!!
جلد سوم:ارک ها شهر استورمویند(Stormwind City) رو که یک شهر بزرگ در آن زمان بوده و واسه انسان ها بوده رو نابود کردن و آندوین لوتار(قهرمان استورمویند) و شاهزاده ورینو خادگار به امپراطوری لردران(به پادشاهی مردی جوانمرد به نام ترنس دوم و پدر آرتاس که هردو پالادین یعنی کسایی که خیلی اهل خدا بودن و از نیروی نور کمک میگرفتن) برای کمک گرفتن برای نبرد با ارک ها میره و اینطوری بعد از پیوستن Night Elf ها به اونا یک اتحاد در مقابل هورد به نام Alliance تشکیل میشه و جنگ هایی بین این دو گروه صورت میگیره که بسیار جالبن.
این رو بگم به غیر از این شش تا 4 تا جلد دیگه هم به صورت PDF ترجمه شده تو اینترنت.نمی دونم گذاشتنشون اینجا درسته یا نه پس هر کی خواست بگه لینک بدم.این 4تا شامل آرتاس:ظهور لیچ کینگ و از خون و افتخار و شب اژدها و روز اژدها هستن.5تای باقیمونده رو باید خودمون همت کنیم زبان اصلی بخونیم!!!
به همه پیشنهاد میکنم بعد از خوندنشون بازی هاش رو هم انجام بدید داستانیشو.(به خصوص وارکرفت 3 و واکرفت 3:سریر یخی) تا لذت بیشتری ببرید.
قسمتی از کتاب امواج تاریکی(که در اون توصیف های زیبای کتاب مشخصه):
لوتار اولین ضربه را وارد آورد.شمشیرش از یک سو پیش آمد و سپس ناگهان زاویه ای به آن داد تا به زیر دفاع دوم همر برود که شیاری در زره سنگین اورک ایجاد کرد.جنگ سالار از شدت ضربه نالید و در تلافی پتکش را با سرعت پایین آورد که تنها چون قهرمان یک گام به عقب برداشت به او اصابت نکرد.ولی دوم همر جهت ضربه اش را ناگهان تغییر داد و پتکش را بالا آورد ضربه به زیر چانه لوتار برخورد کرد و او را به عقب فرستاد.ضربه ی سریع دیگری از پتک به دنبالش آمد ولی لوتار درست به موقع شمشیرش را بالا آورد تا جلویش را بگیرد پتک به دسته شمشیر برخورد کرد.برای یکی دو ثانیه دو جنگجو تقلا کردند دوم همر میخواست پتکش را پایین بیاورد و لوتار میخواست آن را کنار بزند سلاح هایشان لرزیدند ولی تکان نخوردند.
سپس ...
ترال وارچیف سابق هورد(در آخرین نسخه ی بازی شخص دیگری رو جانشین خودش اعلام کرد)
در انتها بار دیگه خوندن این کتاب زیبا رو به همه توصیه میکنم.