یک جرعه می ز ملک کاووس به است
از تخت قباد و ملکت طوس به است
هر ناله که رندی به سحرگاه زند
از طاعت زاهدان سالوس به است
یک جرعه می ز ملک کاووس به است
از تخت قباد و ملکت طوس به است
هر ناله که رندی به سحرگاه زند
از طاعت زاهدان سالوس به است
Last edited by F l o w e r; 21-01-2012 at 15:46.
از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
فردا که نیامده ست فریاد مکن
برنامده و گذشته بنیاد مکن
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن
Last edited by F l o w e r; 21-01-2012 at 16:11.
آن عاشـــق ديوانه کـه اين خمار مستـــي را سـاخت
معشــــوق و شـــراب و مــــي پرستـــي را سـاخت
بـــي شــک قـــــدحــي شــــراب نوشيــــــد و از آن
ســر مـست شــد ايــن جهـــان هستــي را سـاخت
بــا دلبــــــــــــر دیــــــــــوانه بگـــــــویید بیــــــــایـد
دیـــــوانه چـــــو دیوانـــــــه ببــــیند خوشـــــش آید
با تشکر مهران...
خيــام اگـر ز بــاده مستــــی خــوش بــاش
بـا مـاهـرخـی اگـر نشستــی خــوش بـاش
چـون عاقبـت هستـی مـا نيـستـی اسـت
انگار كه نيـستی چـو هستـی خـوش بـاش
هنـــگام گــــل و مـــے اسـت و یـــاراטּ ســـرمســتــ
خـــــوش باش دمــی، کــﮧ زندگـــانـــے ایـــن استـــــ
می نوش که عمر جاودانی این است
خود حاصــلت از در جـوانی این است
با تشکر مهران...
بــا تــو به خرابــات اگــر گویــم راز
بــه زانکــه به محــراب کنم بی تـــو نمـاز
ای اول و ای آخـــر خلقــان همــه تــــو
خواهــی تـــو مــرا بســوز و خواهـی بنــواز
Last edited by V E S T A; 22-10-2015 at 14:51.
دوستان معنی کلمه سودا چیه که توی رباعیات خیام اومده؟
مثل این رباعی:
خوش باش که پخته اند سودای توی دی
دوبیتی زیبا از خیام
قومی متفکر اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم بانگ برآید روزی
ای بی خبران راه نه است و نه این
ای چرخ فلک خرابی از کینه تست
بیدادگری شیوه دیرینه تست
ای خاک اگر سینه تو بشکافند
بس گوهر قیمتی که در سینه تست
حکیم عمر خیام نیشابوری
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت
بهرام که گور میگرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)