تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 5 12345 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 45

نام تاپيک: در مورد شهر خودتون هر چی اطلاعات دارین بذارید

  1. #1
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض در مورد شهر خودتون هر چی اطلاعات دارین بذارید

    این اولیش
    تبریز مرکز استان آذربایجان شرقی با مساحت حدود ۱۲۰۰ کیلومتر مربع و جمعیتی بالغ بر ۱۴۶۰۰۰۰ (براورد سال ۲۰۰۶) است که از نظر جمعیت چهارمین (پس از تهران، مشهد و اصفهان (منبع)) و از نظر وسعت سومین شهر ایران است. تبریز از دیرباز تأثیر زیادی در زمینه‌های مختلف از جمله سیاسی و اقتصادی داشته است. تبریز اولین پایتخت ایران در زمان صفویان و شهر ولیعهد نشین دودمان قاجار بود.
    تاریخ
    با کشفیات اخیر در محوطه مسجد کبود قدمت تبریز تا 4500 سال برآورد می‌شود. در سده چهارم هجری یاقوت حموی تبریز را مشهورترین شهر آذربایجان می‌‌خواند.
    ابن حوقل در367 و ابن مسکویه در 421 و ناصر خسرو در 438 تبریز را بزرگترین و آباد ترین شهر آذربایجان می‌‌خوانند.
    در سال 618 لشگر مغول به پشت دروازه‌های تبریز می‌‌رسند، اما تدبیر بزرگان شهر تبریز را از حمله مغولان مصون نگه می‌‌دارد و مردم تبریز با بذل مال شهر را از کشتار و ویرانی رها می‌‌سازند. این اتفاق سه بار تکرار می‌شود و در هر سه بار مردم متمول تبریز همان روش را به کار می‌‌بندند تا این که در سال 638 هجری قمری مغول‌ها به سراسر آذربایجان چیره می‌شوند.برخی از ایلخانان مغول تبریز را پایتخت خود قرار می‌‌دهند که در زمان غازان خان تبریز شکوه ویژه‌ای می‌‌یابد. یکی از اثرهای معماری این دوره، شنب غازان خان تبریز با ابهت تاریخی اش چشم‌ها را خیره می‌‌سازد، خواجه رشیدالدین فضل‌الله وزیر ایلخانان ربع رشیدی را بنیاد می‌‌نهد که در زمان خود عظیم‌ترین مرکز علمی و فرهنگی به شمار می‌رود و از آن همه مجد و عظمت اینک ویرانه‌های از برج‌های ربع رشیدی در میان محله‌ای باقی مانده است. در رویداد نهضت تنباکو شهر تبریز چون بسیاری دیگر از شهرهای ایران نقش ارزنده‌ای را ایفا کرد. تبریز در جنبش مشروطه نقشی مهم داشت و دلیری و فداکاری کسانی چون ستار خان سردار ملی، باقر خان سالار ملی، ثقه‌الاسلام، شیخ محمد خیابانی، علی مسیو، حسین‌خان باغبان به پیروزی جنبش و گرفتن مشروطه منجر شد.
    در 1324 فرقه دموکرات آذربایجان با حمایت شوروی سعی در برپائی حکومتی مستقل از دولت مرکزی ایران کرد و تبریز مرکز فعالیت این گروه بود.ولی با بیرون رفتن نیروهای شوروی فرقه نیز با شکست سختی روبرو شد.
    تبریز در نهضت ملی نفت نیز یکی از ارکان حرکت‌های آن زمان در سراسر کشور به شمار می‌‌رفت.
    در 15 خرداد سال 1342 نیز بازاریان تبریز با بستن بازار و خطیبان تبریز با ایراد سخنرانی‌های مهم و پخش شب نامه‌ها شرکت داشتند.
    در 29 بهمن سال 56 نیز مردم تبریز چون بسیاری دیگر از شهرهای کشور بر رژیم شاهنشاهی شوریدند.
    زبان
    زبان گفتاری مردم تبریز همانند بیشتر شهرهای نواحی آذربایجان، ترکی آذربایجانی می‌باشد.
    مکانهای تاریخی
    • ارگ تبریز
    • ربع رشیدی
    • برج آتش‌نشانی
    • بازار تبریز
    • بنای شهرداری تبریز
    • بنای ائل‌گلی (شاه گلی)
    • موزه مشروطیت
    • موزه آذربایجان
    • دبیرستان فردوسی تبریز
    • مسجد جامع تبریز
    • مسجد کبود
    • مقبره الشعرا
    اولین ها در تاریخ ایران
    تبریز به شهر اولین‌ها معروف است. اولین چاپخانه، اولین خیابانی که در ایران دارای برق شد، اولین پستخانه و اولین خط انتقال پست و ...
    چاپ و چاپخانه
    یحیی آرین پور در اثر خود «از صبا نا نیما» جلد اول می‌‌نویسد: اولین چاپخانه سربی را میرزا زین العابدین از روسیه به تبریز آورده و این چاپخانه در سال 1332 هجری قمری دو سه سال پیش از برگشت میرزا صالح شیرازی به تبریز به کار افتاده بود.
    بعد از دایر شدن چاپخانه سربی در تبریز، اولین روزنامه شهرستان‌های ایران نیز در تبریز منتشر می‌شود. یحیی آرین پور در همان مأخذ تحت عنوان "جراید شهرستان‌ها" می‌‌نویسد: تا آنجایی که اطلاع داریم قدیمی‌ترین روزنامه‌ای که بعد وقایع اتفاقیه در ایران و برای نخستین بار در شهرستان‌ها دایر شد روزنامه‌ای است به نام «روزنامه ملتی» که در تبریز منتشر گردید و خبری از آن در شماره‌های سال 1275 هجری قمری وقایع اتفاقیه دیده می‌شود.
    مدرسه
    نخستین مدرسه نوین ایران نیز در تبریز بنیاد نهاده شد. کسروی در جلد اول "تاریخ مشروطه می‌‌نویسد: حاجی میرزا حسن... رشدیه در جوانی به بیروت رفت و در آنجا دبستان‌ها را دید و شیوه آموزگار آنها را یاد گرفت و چون به تبریز بازگشت، بر آن شد که دبستانی به شیوه آنها بنیاد گذارد، و در سال1267 بود که به این کار پرداخت... به جلو ایشان پیش تخته نهاد و الفبا را به شیوه آسان و نوینی (شیوه‌ای که امروز هست) آموخت و از کتاب‌های آسان درس فارسی گفت و شاگردان را پاکیزه نگه داشت و در آمدن و رفتن برده گذاشت و پس از همه تابلویی که نام «مدرسه رشدیه» به روی آن نوشته بود بالای در زد.
    کودکستان و مدرسه کر و لال‌ها
    نخستین کودکستان و نخستین مدرسه کر و لال‌های ایران نیز در تبریز بنیاد گذاشته شد. جبار باغچه‌بان که سیمای آشنای مردم ایران است آموزگار ارجمند و مبتکر شایسته بود که ابتدا در تبریز کودکستان را تحت عنوان "باغچه اطفال دایر کرد و به همان خاطر خود را باغچه‌بان نامید. آقای سرداری نیا در «مشاهیر آذربایجان» در شرح زندگانی جبار باغچه‌بان می‌‌نویسد:
    مدرسه کر و لال‌ها را جبار باغچه‌بان در سال 1303خ با وجود مخالفت‌های زیاد از جمله رییس فرهنگ وقت دکتر محسنی در تبریز دایر کرد. این کلاس جنب باغچه اطفال باغچه‌بان در کوچه انجمن در ساختمان معروف به عمارت انجمن تأسیس شد.
    آقای سرداری نیا در ادامه می‌‌افزاید: جبار باغچه‌بان اولین مؤلف و ناشر کتاب کودک در ایران است. او از سال 1307 خورشیدی علیرغم دشواری‌های وسیع چاپ و کلیشه، چاپ کتاب‌های ویژه کودکان را با نقاشی‌هایی که خود می‌‌کشید آغاز کرد. یکی از کتاب‌های وی با عنوان «بابا برفی» توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به چاپ رسیده و شورای جهانی کتاب کودک آن را به عنوان بهترین کتاب کودک انتخاب کرد.
    برای مطالعه بیشتر: وبگاه باغچه‌بان
    ادبیات نوین
    تبریز در عرصه ادبیات نوین نیز پیشگام بوده است. میرزا عبدالرحیم طالبوف و میرزا زین‌العابدین مراغه‌ای در نثر و داستان نویسی و میرزا جعفر خامنه‌ای در شعر نخستین کسان بودند که تحول شگرفی را موجب شدند.
    سکه ماشینی
    از سال 1306 هجری قمری ضرابخانه ماشینی به طور رسمی در ایران برقرار و تمام ضرابخانه‌های شهرهای معتبر برچیده شد. فکر ایجاد چنین ضرابخانه، سال‌ها قبل از این تاریخ، یعنی به سال 1222 هجری قمری در زمان ولیعهدی عباس‌میرزا نایب‌السلطنه در تبریز مورد توجه بوده و اقدام به تهیه مسکوک رسمی یا چرخی گردیده ولی به علت گرانی هزینه در حدود 200 قطعه سکه سیمین تهیه و ضرابخانه تعطیل شد.
    اتاق تجارت
    نخستین اتاق بازرگانی ایران نیز در تبریز بنیاد نهاده شده است. تاریخ تأسیس اتاق تجارت در تبریز به سال 1285 هجری خورشیدی بر می‌گردد و اولین اتاق تجارت در سطح کشور بوده است. اتاق تجارت تهران بعد از اتاق تجارت تبریز بنیاد یافته است.
    شهربانی
    اولین نظمیه یا شهربانی به مفهوم امروزی توسط انجمن ایالتی آذربایجان در سال 1325 هجری قمری در تبریز به وجود آمد. اجلال‌الملک که نماینده انجمن ایالتی آذربایجان بود به سمت نخستین رییس شهربانی انتخاب شد. از جمله کارهای این سازمان انتشار نشریه‌ای بود که به نام «نظمیه تبریز» منتشر شد.
    شهرداری
    شهرداری تبریز نخستین شهرداری، یا به اصطلاح آن روز بلدیه، بود که در ایران بنیاد یافت. پس از صدور فرمان مشروطیت که انجمن ایالتی آذربایجان در تبریز تشکیل شد، از جمله اقدامات بس مترقی و مهمی تأسیس ادارات جدید و مؤسسات نوین بود که بلدیه تبریز از جمله آن نهادها ست...
    دانشگاه‌های تبریز
    نخستین دانشگاه در تبریز در خرداد ماه 1325 در زمان حکومت فرقه دموکرات بنام "آذربایجان اونیورسیته‌سی" تأسیس شد اما پس از سقوط آن حکومت و تحولات بعدی فعالیت آن عملا متوقف شد. مدتی بعد دانشگاه تبریز فعالیت را از سر گرفت. این دانشگاه در آغاز با دو دانشکده ادبیات و پزشکی شروع به کار نمود و با گذشت زمان دانشکده‌ها، آزمایشگاهها، کارگاهها، آموزشکده‌های آن یکی پس از دیگری تأسیس شدند.
    دانشگاه تبریز بعدها به دو دانشگاه یعنی تبریز و علوم پزشکی تبریز تقسیم شد. این دانشگاه در حال حاضر با بیش از 11 هزار نفر دانشجو و حدود 500 نفر هیأت علمی، 200 آزمایشگاه تخصصی و عمومی که برخی در دنیا و برخی خاورمیانه منحصر به فرد هستند، موزه تاریخ و فرهنگ، حوزه جانورشناس، حوزه زمین‌شناسی، مرکز پردازش تصاویر ماهوارهای و مراکز و موسسات تحقیقاتی و پژوهشی، محیط آموزشی و دانشگاهی بزرگی را در کشور فراهم نموده است.
    دانشگاه‌ هنر اسلامی، تربیت معلم آذربایجان، صنعتی سهند، دانشگاه آزاد اسلامی تبریز و سایر دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی نیز در تبریز فعالیت دارند.
    روزنامه‌های تبریز
    • روزنامه مهد آزادی
    • روزنامه فجر آذربایجان
    • روزنامه صاحب
    • روزنامه امین
    • روزنامه عصر آزادی
    هفته‌نامه‌ها
    • هفته‌نامه شمس تبریزی
    • هفته‌نامه ارک
    • هفته‌نامه پیام نور
    • هفته‌نامه کار و نیرو
    • هفته‌نامه احرار
    • هفته‌نامه آذر پیام
    • هفته‌نامه ندای آذربایجان
    • هفته‌نامه ارمغان سلامت
    • هفته‌نامه آذربایجان
    • هفته‌نامه میثاق
    • هفته‌نامه صحیفه
    • هفته‌نامه علم روز
    سالن‌های نمایش تبریز
    به گفته‌ای اولین سالن تئاتر ایران در تبریز ساخته شده است. در حال حاضر تبریز دارای 3 سالن تئاتر و 7 سالن سینما و سالن‌های سخنرانی متعدد است که مربوط به تشکیلات‌های مختلف از قبیل دانشگاهها ، برق منطقه ای، آموزش و پرورش، پتروشیمی و ... می‌‌باشد.
    تبریز شهری است که بعد از تهران بیشترین نمایشگاه‌ها در آن برگزار می‌شود و به شهر نمایشگاهی ملقب شده است.
    کتابخانه‌های تبریز
    علاوه بر کتابخانه‌های معتبر دانشگاه‌ها، دانشکده‌ها و مراکز علمی پژوهشی و تشکیلات عدیده در تبریز کتابخانه عمومی در ساعات معین آماده ارائه خدمات به اهل ذوق و فرهنگ و اندیشه می‌‌باشد. شایان ذکر است استان آذربایجان شرقی دارای 62 کتابخانه است که کتابخانه‌های بعضی از شهرها از جمله ممقان از لحاظ بنا و خزانه قابل تأمل و تقدیر است. بزرگترین کتابخانه عمومی ایران بعد از کتابخانه مجلس در این شهر قرار دارد.
    فرودگاه بین المللی تبریز
    وجود فرودگاه بین المللی تبریز باعث گردیده که از شهر تبریز بتوان به کشورهای دیگر مسافرت کرد. پروازهای تبریز-استانبول و تبریز-دبی و تبریز-دمشق و پروازهای داخلی به صورت هفتگی و روزانه از این فرودگاه به شهرهای تهران، مشهد، ماهشهر و جزیره کیش و عسلویه انجام می‌گیرد. شرکتهای هواپیمایی ایران ایر و ترکیش ایرویز و کیش ایر و ارم ایر و آسمان به این فرودگاه پرواز دارند. این فرودگاه دارای ترمینال بین المللی، تسهیلات گمرک، قرنطینه، رستوران و سالن غذاخوری به علاوه یک ساختمان مخصوص سرویس پذیرایی هواپیمایی ملی و ساختمان هواشناسی و موتور خانه نیز در آن بنا شده است.
    راه آهن تبریز
    خط راه آهن تبریز به خارج از کشور به خط تبریز نخجوان منحصر می‌شود که در این مسیر مسافرین جلفا را نیز می‌‌پذیرد و از خطوط داخلی قطار تبریز می‌توان به تبریز-سلماس، تبریز-مشهد و تبریز-تهران اشاره کرد.
    هتل‌های تبریز
    امروزه تبریز دارای 12 هتل و سرا های متعدد است.
    • هتل پارس ائل‌گلی 5 ستاره (واقع در پارک ائل گلی)
    • هتل تبریز 4 ستاره (خیابان امام نرسیده به میدان دانشگاه)
    • هتل دریا (خیابان راه‌آهن روبروی بیمارستان بابک)
    • هتل آذربایجان (خیابان شریعتی شمالی)
    • هتل سینا (میدان باغ گلستان)
    • هتل قدس (درب گجیل)
    • هتل مرمر (دروازه تهران)
    • هتل ایران (خیابان راه‌آهن، جنب هتل دریا)
    • هتل ارک (چهارراه شریعتی کوچه ارک)
    • هتل مروارید (میدان گلستان)
    • هتل پارک (خیابان امام)
    • هتل نگین (ترمینال)
    مراکز اقامت در دست احداث
    • هتل شهریار (75%)
    • هتل ستاره ائل گلی (70%)
    • هتل یک ستاره چیچک (30%)
    • هتل آپارتمان شرکت تبریز پونه (75%).
    سوغاتی ها
    آجیل، ریس، نوقا، قورابیه، کفش، فرش دست باف، صنایع دستی، پنیر لیقوان، خیار شور باسمنج و ...
    میوه ها
    انوع انگور ها ، گیلاس، آلبا لو، گلابی، هلو،سیب، آلوچه، توت سفید، شاه توت، زالزالک از جمله میوه های که از قدیم در تبریز بوده است اگر چه امروزه میوه‌های دیگری نیز در این منطقه به ثمر می‌‌رسد.
    غذاهای سنتی تبریز
    انواع آش، کوفته تبریزی، چلوکباب، دلمه برگ و ...
    صنایع
    تبریز قلب شمال غرب ایران، از دیر باز مهد صنعت و تجارت بوده و هست. در زمینه صنعت، شهرک صنعتی غرب تبریز، مجتمع عظیم پتر شیمی، کارخانجات عظیم ماشین سازی، تراکتور سازی، ایدم، موتوپن، بلبرینگ‌سازی، پیستون‌سازی، صانع، مرکز تحقیقات صنایع سنگین، آذربنیاد، صنایع نساجی تبریز و ... را در بر دارد.
    شهرک صنعتی شهید رجایی، شهرک صنعتی شهید سلیمی، چرم شهر و ... از جمله شهرک‌های صنعتی متعدد تبریز و پیرامون آن می‌‌باشند که مراکز صنعتی کوچک متعددی را در بطن خود جای داده اند. کارخانجات عظیم کبریت این شهر از شهرت دیرینه‌ای برخوردار است. در زمینه صنایع غذایی و شکلات و غیره نیز صاحبان صنایع شکلات تبریز حرف نخست را می‌‌زنند.
    در زمینه صنعتی دیرینه فرش، فرش تبریز همواره شهرت جهاتی خویش را حفظ کرده است. صادرات فرش تبریز یکی از منابع قابل توجه ارزی به شمار می‌آید.
    بازار تبریز نقش مؤثری در تجارت منطقه ایفا می‌کند. نخبگان تجارت این شهر از ارکان بازرگانان منطقه بشمار می‌آیند.
    «استاد میرزا طاهر خوشنویس» و «استاد حاج حسن هریسی» از قرآن نویسان شهیر معاصر از این شهر بوده اند
    Last edited by bb; 28-05-2006 at 06:50.

  2. #2
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض

    البته شرمنده
    از ویکی پدیا کمک گرفتم

  3. #3
    آخر فروم باز galaxy_110's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    Great Britain
    پست ها
    1,214

    پيش فرض

    Ok اينم درمورد شهر ما London

    10 Tower Of London
    Tower Hill Tube (yellow or green line)
    - look around the outside for free, for ~£8 go inside to see the Crown Jewels
    9 Museums, Museums, Museums
    - British Museum: Russell Square Tube (blue line), donation, huge, lots of mummy's
    - Victoria & Albert: walking distance, donation
    - Natural History: walking distance, charge until 4:45pm (closes at 6)
    - Science: walking distance, charge until 4:45pm (closes at 6), good for kids
    - And many more
    8 Churches
    - St. Paul's: St. Paul's (red line)
    - Westminster Abbey (yellow or green line)
    - And one on almost any square you find
    7 Palaces
    - Buckingham Palace: Approaching from Trafalgar Square is a nice walk
    - Kennsington Palace: in Kennsington Palace Gardens
    - Windsor: a day trip
    6 Parks
    - Hyde Park: Large Park with speakers corner on Sunday morning
    - Kennsington Palace Gardens: connected to Hyde Park, Princess Di's home
    - Regent's Park: Our favorite, flowers even in the winter and the zoo (charge)
    - Parks near Buckingham Palace
    5 Shopping
    - Harrod's: Knightsbridge (blue line) or walk! Bring lots of money. Closed Sundays
    - Oxford Street: Hyde Park Corner to Oxford Circus (red line)
    - Regent Street: Oxford Circus (red line) Liberty is a must for sewer
    - Covent Garden: Covent Garden (blue line) An upscale flee market
    - Portobello Road (Sat.): Notting Hill Gate (red, yellow or green) REAL flea market
    - And many more. hint: To think in $'s, multiply by 1.5 i.e. a £20 sweater costs $30
    4 Afternoon Tea
    - For a break from tourist-ing, stop by any hotel for "Afternoon Tea"
    - Our favorite is the clotted cream and jam on scones!!
    3 The West End
    - One night, walk from Covent Garden to Leicester Square to Piccadilly Circus
    - Detour anywhere that looks interesting (Soho, Chinatown) The areas are safe
    2 Double Decker Bus Ride
    - Take the regular city busses and sit up top (see Transportation below)
    - Or take the 'Official London Sightseeing Bus' for narration, get on/off at your leisure
    1 Big Ben
    - This is what we think of when we think London
    - You get a great view from Trafalgar Square
    - See Big Ben up close from Westminster(yellow or green)
    - Trivia, the bell, not the clock is called Big Ben































  4. #4
    پروفشنال somayeh_63's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    تبريز
    پست ها
    769

    پيش فرض

    جناب اقاي bb لااقل دوتا عكساز شهرمون ميذاشتي پيش اين اقاي 110 اهل لندن كم نياريم
    شهرما قشنگ تر از لندن شماس ها

    در ضمن كفري ميشم وقتي يه ايراني اين طوري حرف ميزنه
    ببخشيدا مگه شما اهل لندن هستيد كه ميگيد شهر من؟
    مگه شهراي زيباي ايران خودمون چشه؟
    شيطونه ميگه همچي بزنم.................

    از فردا خودم ميرم از همه جاي تبريز عكس ميگيرمم ميارم ميذارم تا ببينيد دلتون بسوزه

  5. #5
    آخر فروم باز galaxy_110's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    Great Britain
    پست ها
    1,214

    پيش فرض

    عجججببببب

  6. #6
    اگه نباشه جاش خالی می مونه M.B.M's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2005
    محل سكونت
    اصـــــــــــــــــفهان
    پست ها
    771

    پيش فرض

    اصفهان در سرشماري عمومي سال 1375داراي 072/266/1 نفرجمعيت بوده كه تعداد270/651 نفر مرد و 802/614 نفر زن بوده اند.

    شهر اصفهان در سال 1345 از نظر جمعيّت بزرگترين شهرهاي ايران بعد از تهران بوده است. كه تا سال 1352 اين موقعيت را حفظ كرده است. با توجه به آمارهائي كه موسسات ذيربط تهيه كرده اند در فاصله سالهاي 1335 تا 1345 درصد افزايش جمعيت 65/6% بوده است.

    جمعيّت شهر در سال 1335 هجري شمسي 708/254 نفر، در سال 1345 هجري شمسي 045/424 نفر، در سال 1365 هجري شمسي 753/986 نفر در سرشماري عمومي سال 1375 شمسي 072/266/1 نفر بوده كه از اين شمار 270/651 نفر زن بوده اند. در حال حاضر جمعيّت اصفهان بيش از 000/000/160 نفر ميباشد.



    به طور كلي آداب و رسوم اهالي اصفهان را مي توان در برگزاري جشن هاي مختلف از قبيل اعياد مذهبي، روزهاي ملّي، مراسم عروسي، سوگواري و عزاداريها خلاصه كرد كه در شهر اصفهان و ساير شهرهاي استان تقريباً يكسان هستند. بنابراين مي توان ادعّا كرد مردم اين شهر آداب و رسومي مشابه بيشتر شهرهاي كشورمان دارند.

    مردم اصفهان به لهجه اي كه امروز "اصفهاني" ناميده مي شود تكلم مي كنند. اين لهجه به دليل جذابيّت و رواني و سهولت فهم واژه هاي آن و نيز به لحاظ شهرت مردم اصفهان به حاضر جوابي در سراسر كشور ما معروف است.

    نفوذ بيش از حد لهجه عادي (گويش راديو تلويزيون) باعث شده تا مردم اين شهر نيز سعي كنند كمتر با لهجه اصفهاني تكلم كرده و با همان گويش معمولي سخن بگويند.

    علاوه بر آن در اطراف اصفهان نيز لهجه هاي متفاوتي وجود دارند كه با لهجه اصفهاني كاملاً فرق دارند. بسياري از شعراي قديمي اصفهان و برخي از سرايندگان كنوني اشعار زيبايي به لهجه اصفهاني سروده اند كه اين سروده ها تاثير بسزائي در حفظ گويش شيرين و معروف دارد.


    در محل این میدان (قبل از آنكه شهر اصفهان به پایتختى صفویه انتخاب شود) باغى وسیع به نام نقش ‏جهان وجود داشته است. در دوره شاه‏ عباس اول، آن باغ را تا حدود امروزى آن وسعت داده و در اطراف آن مشهورترین و عظیم‏ ترین بناهاى تاریخى اصفهان به وجود آمده است. مساحت این میدان حدود 85 هزار متر مربع مى‏باشد. در دوره شاه‏ عباس و جانشینان او این میدان محل بازى چوگان و رژه ارتش و چراغانى و محل نمایشهاى مختلف بوده است. دو دروازه‌ سنگی‌ چوگان‌ در شمال‌ و جنوب‌ این‌میدان‌ تعبیه‌ شده ‌است‌.طول این میدان از شمال به جنوب بالغ بر 500 متر و عرض آن در حدود 150 متر است. به عقیده عموم سیاحان خارجى میدان شاه یكى از بزرگترین میدانهاى جهان است. میدان نقش جهان شاهد بسیارى از خاطرات تاریخى ایران درچهار قرن اخیر بوده است. خاطرات زندگى شاه عباس كبیر و جانشینان او تا آخر عهد صفویه بااین میدان بزرگ تاریخى به هم آمیخته است .





    باغ چهل‏ستون كه بالغ بر 67 هزار متر مربع مساحت دارد، در دوره شاه‏ عباس اول احداث گردیده و در وسط آن عمارتى ساخته شده و در سلطنت شاه ‏عباس دوم در ساختمان موجود مركزى، تغییرات كلى صورت گرفته است اگرچه انعكاس ستون هاى بیست‏ گانه، تالار چهل‏ستون در حوض مقابل عمارت، مفهوم چهلستون را بیان مى‏كند ولى در حقیقت عدد چهل در ایران، كثرت و تعداد را مى‏رساند و وجه تسمیه عمارت مزبور به چهل ستون‏ به علت تعداد زیاد ستون هاى این كاخ مى‏باشد
    قسمت‌های‌ جالب‌ و دیدنی‌ كاخ‌ چهل‌ ستون‌عبارتند از
    شیرهای‌ سنگی‌ چهارگوشه‌ حوض‌ مركزی‌، تالار و ازاره‌های‌ مرمری‌ منقش‌ اطراف‌ آن - تزئینات‌ طلاكاری‌ سرسرای‌ پادشاهی‌ و اتاق‌های‌ طرفین‌ تالار آینه‌ و تابلوهای‌ نقاشی‌ تالار پادشاهی‌ كه‌ تصویرشاهان‌ صفوی‌ بر آن‌ نقش‌ بسته‌ است - تصویر شاه‌عباس‌ اول‌ با تاج‌ مخصوص‌ و مینیاتورهای‌ اتاق‌ گنجینه - سردر «مسجد قطبیه‌» و سردرهای‌ «زاویه‌ درِكوشك‌» و آثاری‌ از مسجد «درب‌ جوباره‌» و «مسجد آقاسی‌» كه‌ بردیوارهای‌ ضلع‌ غربی‌ و جنوبی‌ باغ‌ نصب‌ شده‌ است‌. تالار و ایوان‌ این‌ كاخ‌ در پنجمین‌ سال‌ سلطنت‌ شاه‌ عباس‌دوم‌ بناشده‌ است‌. انعكاس‌ ستون‌های‌ بیست‌گانه‌ تالارهای‌ چهل‌ ستون‌ در حوض‌ مقابل‌ عمارت‌، مفهوم‌ چهل‌ستون‌ را القاء می‌كنند



    عمارت تاریخى «هشت‏ بهشت» نمونه‏ اى از كاخهاى محل سكونت آخرین سلاطین دوره صفویه است كه در دوره شاه سلیمان در سال 1080 هجرى بنا شده است. كاشی‌ كاری هایی‌ كه‌ انواع‌ حیوانات‌ پرنده‌، درنده‌ و خزنده‌ برروی‌ آن‌ نقش‌ بسته‌، از آثار این‌ كاخ‌ بشمار می‌آیند . از باغ وسیع «هشت ‏بهشت» مقدار زیادى باقى نمانده ولى قصر تاریخى آن هنوز اثر ارزنده و جالبى است كه پس از انقلاب پاركى در اطراف آن ساخته شده است




    این پل كه از اواخر تیمورى شالوده‏ هایى داشته به امر شاه‏ عباس دوم در سال 1060 به صورت امروزى آن ساخته شده است. در وسط این پل براى اقامت موقتى شاه صفوى و خانواده او ساختمان مخصوصى كه به نام بیگربیكى شهرت دارد بنا شده كه هم‏ اكنون وجود دارد و طاق هاى آن داراى تزئینات نقاشى است. نام‌ پل‌خواجو، تحریف‌ كلمه‌ «خواجه‌» است‌ كه‌ به‌ مناسبت‌ لقب‌ بزرگان‌ وخواجه‌های‌ عصر صفوی‌ نام‌ گذاری‌ شده‌ است‌.

    این پل در انتهاى شرق خیابان كمال اسماعیل اصفهانى و انتهاى جنوبى خیابان خواجو واقع شده است. به طورى كه باستان شناسان تحقیق كرده‏اند پل مزبور بر روى پلى كه در پیش وجود داشته و خرابى بآن راه یافته بوده بنا گردیه است.



    در میان كلیساهاى بنا شده در جلفا، كلیساى «وانك» از همه مشهورتر است، ساختمان آن در سلطنت شاه ‏عباس دوم در سال 1065 هجرى آغاز شده و در سال 1074 به اتمام رسیده است. این كلیسا تزئینات نقاشى، گل و بوته و كاشى‏كاریهاى جالب و تابلوهاى زیبائى از زندگانى حضرت مسیح(ع) را در بردارد و به غیر از تابلوهاى نقاشى آن، كه نفوذ صنعت نقاشى ایتالیا و هلند در آن پدیدار است، نوع معمارى و تمام تزئینات دیگر آن ایرانى است.

    در جنب كلیساى وانك موزه جالب كوچكى بر اهمیت كلیساى مزبور افزوده است. این موزه قدیمى‏ترین كتابى را كه در اصفهان به چاپ رسیده است در اختیار دارد و فرامین سلاطین ایران مجموعه جالبى است كه در موزه مزبور دیده مى‏شود.



    باغ پرندگان برای اولین بار در ایران توسط شهرداری اصفهان احداث گردیده است و اكنون توسط سازمان رفاهی تفریحی شهرداری اداره میشود .

    مساحت داخلی باغ پرندگان 17000 متر مربع می باشد كه پوشش توری سقف آن حدودا 40000 متر مربع است و بر روی 16 ستون فلزی به ارتفاع حداكثر 32 متر نصب گردیده است.

    درباغ پرندگان اصفهان بیش از 5000 پرنده از گونه‌های مختلف وجود دارد كه پرندگان موجود از ایران و دیگر كشورها مانند استرالیا، تانزانیا، چین، اندونزی و ... جمع آوری گردیده است .

    محیط زیستهای مختلفی بسته به شرایط زیست طبیعی پرندگان در نظر گرفته شده است

    بركه های برای پرندگان آبچر مانند اردكها، فلامینگوها، پلیكان ها و ...

    قفس هـای شیشه ای با امكانـات ویژه برای پرندگانی كه امكان زیست در آب و هوای زمستان اصفهان را ندارند مانند كوكاتوها، طوطی ها، مرغ عشق ها و ...

    قفسهای فلزی برای پرندگان شكاری كه به دلیل نوع تغذیه امكان رهایی آنها در باغ وجود ندارد مانند عقابها، جغدها، شاهین‌ها و ...

    صخره برای پرندگان مناطق سنگلاخی و بیابانی مانند كبك‌ها،تیهوها و بلدرچین‌ها

    فضای سبز و پر درخت برای پرندگان مناطق جنگلی مانند: طاووسها، قرقاولها و..



    خسته شدم فعلا دیگه بسه

  7. #7
    اگه نباشه جاش خالی می مونه Black Hawk's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2006
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    250

    پيش فرض

    همگي دمتون گرم خسته نباشين

  8. #8
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض شرمنده

    نقل قول نوشته شده توسط somayeh_63
    جناب اقاي bb لااقل دوتا عكساز شهرمون ميذاشتي پيش اين اقاي 110 اهل لندن كم نياريم
    شهرما قشنگ تر از لندن شماس ها

    در ضمن كفري ميشم وقتي يه ايراني اين طوري حرف ميزنه
    ببخشيدا مگه شما اهل لندن هستيد كه ميگيد شهر من؟
    مگه شهراي زيباي ايران خودمون چشه؟
    شيطونه ميگه همچي بزنم.................

    از فردا خودم ميرم از همه جاي تبريز عكس ميگيرمم ميارم ميذارم تا ببينيد دلتون بسوزه
    سمیه جون عکس نداشتم
    حالا زحمت عکسش رو می دم به شما
    ناراحت نشو لندن هم بد نیست ولی به شهر ما نمی رسه
    شهر ما بدون عکس هم قشنگه
    راستی کهکشان جان متشکرم از شما
    و همین طور از دوست خوبم از اصفهان
    Last edited by bb; 29-05-2006 at 06:33.

  9. #9
    آخر فروم باز Master's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Somewhere nearby,Who Cares
    پست ها
    1,453

    پيش فرض

    شهر بابل ":
    شهرستان بابل از شمال به بابلسر و درياي خزر، از جنوب به رشته كوههاي البرز، از مغرب به شهرستان آمل، از مشرق به شهرستانهاي قائمشهر و ساري محدود است. ارتفاع آن از شمال تا ده كيلومتري جنوب بابل از سطح اقيانوس پايين‌تر است.

    شهرستان بابل بين 36 درجه و 5 دقيقه و 36 درجه و 35 دقيقه عرض شمالي و 52 درجه و 30 دقيقه و 52 درجه و 45 دقيقه طول شرقي از نصف‌النهار گرينويچ واقع شده است.
    بنابر تصويب‌نامه هيات دولت درسال شصت و هشت بابلسر از شهرستان بابل جدا شد و خود به شهرستاني مستقل بدل گشت. شهرستان بابل متشكل از دو شهر بابل و اميركلا، سه بخش مركزي ـ با مركزيت بابل ـ بندپي شرقي ـ با مركزيت گلوگاه ـ و بندپي غرب ـ با مركزيت خوشرودپي ـ و ده دهستان به نامهاي بابلكنار به مساحت 7/132 كيلومتر مربع ، فيضيه به مساحت 0/134 كيلومتر مربع ، گنج‌افروز به مساحت 1/62 كيلومتر مربع ، گتاب به مساحت 5/89كيلومتر مربع ، كاري‌پي به مساحت 6/136 كيلومتر مربع ، لاله‌آباد به مساحت 6/93 كيلومتر مربع ، از بخش مركزي فيروزجاه‌ به مساحت 2/443 كيلومتر مربع ، سجادرود به مساحت 7/182 كيلومتر مربع ، از بخش بندپي شرقي خوشرود به مساحت 0/132 كيلومتر مربع و شهيدآباد به مساحت 5/34 كيلومتر مربع ، از بخش بندپي غربي و 556 آبادي است. مساحت اين شهرستان حدود 1431 كيلومتر است كه تقريبا 94/5 درصد كل استان را دربرمي‌گيرد. شهر بابل، مركز شهرستان بابل، بين 36 درجه و 34 دقيقه و 15 ثانيه عرض شمالي و 52 درجه و 44 دقيقه و 20 ثانيه طول شرقي از نصف‌النهار گرينويچ واقع شده است و با تهران 5 دقيقه و 15 ثانيه اختلاف ساعت و 210 كيلومتر فاصله دارد.


    تاريخچه شهر بابل

    نخستين مورخاني كه از مامطير ياد كرده‌اند ابن رسته و ابن فقيه (290 ه.ق) مي‌باشند.همچنين نويسندگاني مثل اصطخري (340 ه.ق) بصورت ممطير و مامطير (1) ابن حوقل (376 ه.ق) بصورت مامطير از اين شهر نام برده اند.
    در كتاب حدود العالم (372 ه.ق) نيز مي‌آيد : مامطير شهركيست با آبهاي روان و از وي حصيري خيزد سطبر و سخت نيكو كه به تابستان به كار دارند» و در سخن اندر رودها مي‌خوانيم: «و ديگر روديست كي رود باول خوانند، از كوه قارن برود و بر مامطير بگذرد و اندر درياي خزران افتد. و مقدسي (375 ه.ق) مامطير را شهري از قصبه آمل مي‌شمارد و مامطير و ممطير را دو شهر جداگانه مي‌پندارند.
    از شواهد چنين برمي‌آيد كه از سده 5 و 6 ه.ق مامطير رو به ترقي و توسعه نهاده، چنانكه در اوايل سده هفتم بقول ياقوت حموي از جاههاي برجسته طبرستان به شمار مي‌آمد.

    وجه تسميه مامطير
    ابن اسفنديار درباره بناي مامطير و نام آن مي‌آورد : چون امام حسن ابن علي (ع) در زمان خلافت عمر به مامطير رسيد و مالك اشتر نخعي و سپاه عرب با او بودند آن موضع كه مامطير است به چشم امام حسن ابن علي (ع) دلگشاي و نزه آمد، آبگيرها و مرغان و شكوفه‌ها و ارتفاع بقعه و نزديك به ساحل دريا ديد گفت: بقعه طيبه ماء و طير، از آن تاريخ مختصر عمارتي پديد آمد تا به عهد محمدابن خالد كه والي ولايت بود، بازار فرو نهاد و بيشتر عمارت فرمود در سنه ستين و مايه مازيار بن قارن مسجد جامع بنياد نهاد و شهر گردانيد.
    ولي اولياءاله آملي مي‌آورد : در عهد خلافت اصحاب از قبل خلفاي راشدين، هيچ كس، تخصيص به تبرستان نيامد و آنچه در تاريخ تبرستان مسطور است كه در ايام خلافت عمربن الخطاب امام ابومحمدالحسن علي (ع)، و عبداله ابن عمر، و مالك بن حارث الاشتر و قسيم بن العباس به تبرستان آمده‌اند به حقيقت اصلي ندارد.در اين باره اختلاف نظر زيادي وجود دارد. از جمله آنكه عده‌اي فتح طبرستان را در زمان عثمان مي‌دانند نه به عهد خلافت عمر ؛ و عده‌اي از مورخين نيز حضور امام حسن را در فتح طبرستان صريحا نفي كرده‌اند و عده‌اي ديگر به حضور آن حضرت در فتح طبرستان اشاره‌اي نمي‌كنند. اما براساس مدارك به دست آمده نام مامطير در يك واقعه تاريخي مربوط به سال (250 ه.ق) هنگام قيام حسن بن زيد علوي (داعي كبير) ضد حكمران عرب طبرستان آمده است.

    وجه تسميه ماميترا
    بعضي از متاخران از دو كلمه (ممطير) و (مه ميترا) چنين نتيجه گرفته‌اند كه: شهر بابل امروزي شهري بود پاك و مقدس، در نزديكيهاي دريا و براي جاي داشتن (ميتراي بزرگ) يا (آتشكده‌ي ميتر)، بوميان آنرا (مه‌ميترا) يا جايگاه ميتراي بزرگ مي‌ناميدند.از سال (250 ه.ق) به بعد نام مامطير در اغلب حوادث طبرستان عنوان مي‌شود كه در قرن پنجم و ششم، مامطير رو به وسعت و آباداني مي‌رود بطوريكه در اوايل قرن هفتم به روايت ياقوت حموي از نقاط معتبر طبرستان به شمار مي‌آيد.

    بابل در دوران سيد قوام‌الدين مرعشي
    در سال (750 ه.ق) كياييان جلالي _ با قتل فخرالدوله حسن در 750 ه.ق سلسله باونديان سوم پايان يافت. كيافخرالدين در ساري حاكم شد و از اين پس اين دودمان با عنوان جلاليان بر مازندران مستولي شدند‌ ـ مامطير را نيز متصرف شدند و مدت 13 سال (تا 763 در آنجا حكومت كردند. در سال 763 سادات مرعشي سرپرستي ميربزرگ در آمل قيام كردند و آنجا را متصرف شده و خود را آماده حمله و تصرف مامطير و ساري مي‌نمودند ، كيائيان جلالي بالاخره شكست خوردند و مامطير را از دست دادند.
    سيد‌قوام‌الدين مرعشي پس از شكست دادن كيائيان جلالي با فرزندان خود در آنجا استقرار يافتند و چندي نگذشت كه مامطير به سبب رونق بازارهاي هفته و موقعيت شهر در نيمه راه ميان ساري و آمل و از سوي ديگر نزديكي دريا به احتمال از قرن هشتم به «بارفروش‌ده» تغيير نام يافت.سيدقوام‌الدين مرعشي پس از استقرار در بارفروشده به ترويج امور ديني پرداخت و اهالي آن ديار نيز با او به بيعت نمودند.تا اينكه : در محرم سنه هفتصد و هشتاد و يك ‍(حضرت سيدهدايت قباب) را مرض طاري گشت. و روز به روز صورت تضاعف مي‌پذيرفت. و سيد را مقام و مسكن بارفروش‌ده بوده است چون وصيت تمام شد؛ دعوت حق را لبيك اجابت فرمود چون مطابق وصيت خواستند او را در حجره خودش دفن كنند (سيدرضي‌الدين) مانع گشت، از آنجا نقل كرده به آمل آوردند، و دفن كردند.بعد از فوت سيدقوام‌الدين مرعشي، سيد غياث‌الدين در بارفروش‌ده اقامت نمود. و در احوال وي مي‌خوانيم : چون سيدغياث‌الدين به بارفروشده درآمد و مدتي برآمد، با جد خود آنجه وظيفه خدمت داشته بود به تقديم نمي‌رسانيد، تا به حدي كه درويشان جهت سيد خواستند كه زراعت برنج بكنند، راضي نشد. و تخم برنج كه افشانده بودند خود رفت و ويران كرد.

    بابل در زمان تيموريان
    جوزفا باربارو درباره اوضاع مازندران و بارفروش‌ده در زمان تيموريان مي‌آورد : مردم مازندران جنگجوترين مردم ايران بشمار مي‌رفتند و تا مدتي نسبتا مديد در برابر نيروي تيمور پايداري كردند شهرهاي عمده آن عبارتست از ساري مركز مازندران، بارفروش ـ بابل امروزي _كه بيش از يكصد هزار تن جمعيت دارد و بارفروشده به عنون يك مركز تجاري در زمان حكومت شاه عباس اول صفوي كه مادرش از مرعشيان تبرستان بود، توسعه يافت.
    غلامحسين افضل الملك كه در سال نهم جمادي الاخر هزار و سيصد و بيست و دو از بارفروش ديدن مي‌كند، درباره ‌ي بناي اين شهر مي‌آورد : سابقا اينجا ده بوده و در جزء جمع دفتري (بارفروش‌ده) نام اينجا بوده است. در عهد خاقان مغفور فتحعلي شاه قاجار آنجا را بناي شهر گذاشته‌اند و معابر صحيحه در آن قرار داده‌اند. تقريبا نود سال است كه اينجا را ساخته‌اند.آنچه از منابع متعدد برمي‌آيد نام بارفروش‌ده تا اواخر دوران صفويه به اين منطقه اطلاق مي‌گشت.

    بابل درزمان زنديه
    در زمان زنديه و هنگام نقل فعاليتهاي آقا محمد حسن خان آغامحمدخان قاجار ذكر بارفروش بسيار به ميان مي‌آيد و جالب توجه آنكه كلمه‌ي ده از آخر آن برداشته شده است. گ. ملگونف، سياح معروف كه در سالهاي 1858 و 1860 ميلادي از سواحل درياي خزر ديدن مي‌كند مي‌آورد : بابل پيش از انقلا 1917 م. روسيه، يكي از مراكز بازرگاني مهم شمال كشور و محل واردات امتعه‌ي خارجي و همچنين مركز خريد محصولات طبيعي و مصنوعي قراي و قصبه‌هاي عمده‌ي مازندران محسوب مي‌گرديد و به همين لحاظ بارفروش ناميده شده بود. بعضي محققان را اعتقاد بر آنست كه : از سده‌ي هشتم ه.ق يعني از حكومت ميرقوام‌الدين مرعشي، بارفروش ديه و از سده‌ي سيزدهم يعني از زمان پادشاهي فتحعلي شاه قاجار بارفروش خوانده شده است.
    حوادث سياسي اواخر عهد زنديه نقطه عطفي در تاريخ بارفروش محسوب مي‌شود. از سال 1165 ه.ق كه محمدحسن‌خان شكست سختي به سپاه كريم‌خان زند وارد آورد آهنگ مازندران كرد، از آن سال سرتاسر مازندران تحت سيطره‌ي محمدحسن‌خان درآمد. محمدحسن‌خان تا سال 1172 ه. ق بر مازندران حكمراني كرد. اما در پانزدهم جمادي‌الثاني 1172 ه.ق جنگي بين وي و شيخعلي خان زند درگرفت با حمله شيخعلي خان محمدحسن‌خان عقب‌نشيني را ترجيح داد و از راه شاه عباسي به سوي استرآباد فرار كرد اما سبزعلي كرد و محمدعلي آقا جاردولو ـ يا به قولي رستم بيگ كرد مدانلو ـ سر وي را برديدند و براي كريم‌خان به تهران فرستادند. از آن زمان به بعد بارفروش مورد توجه زنديان قرار گرفت تا وقتي كه زنديه آن ايالت را فتح و پايتخت را به بارفروش منتقل كردند.
    موقعي كه در سال 1771 مسيحي سياح معروف گملن از اين حدود مازندران عبور مي‌كرد ذكر مي كند : پايتخت چنان كه گفته شده به باروفروش انتقال يافته بود.
    پس از بازگشت علي محمدخان زند در سال 1190 ه.ق به شيراز حسينقلي خان مجددا پرچم خودسري برافراشت و صبحگاهي بطور پنهاني با سرعت هرچه تمامتر خود را به بارفروش مقر مهدي‌خان دادو رساند. حمله غافلگيرانه حسينقلي‌خان به بارفروش، مقر حكومت مهدي‌خان دادو» و برچيدن بساط حكومت وي، عصبانيت كريم‌خان را سبب شد، پس زكي خان را در سال 1190 ه. ق روانه مازندران كرد.

    بابل در زمان قاجاريه
    مرگ كريمخان زند در سال 1193 ه.ق فرصتي پيش آورد تا آقامحمدخان پسر بزرگ محمدحسن خان كه شانزده سال به عنوان گروگان نزد وي به سر مي‌برد بتواند فرار كند آقا محمدخان در 28 ذيقعده 1294 در بارفروش به انتظام امور پرداخت. اما رضاقليخان قاجار به همدستي لاريجانيها در ذيحجه 1195 ه.ق به بارفروش آمده و مقر آغامحمدخان قاجار را محاصره كردند. و آغامحمدخان را به اسارت درآوردند. ولي دوستداران آغامحمدخان در بندپي به بهانه مراقبت سخت‌تر از او، وي را به بندپي بردند. از سويي مرتضي قليخان و مهديقليخان قاجار و مصطفي‌قليخان قاجار پس از شنيدن خبر محاصره‌ي برادر بزرگ خود را به بارفروش رساندند و رضاقليخان را برآن داشتند كه خان ابدال خان را به جنگ ايشان بفرستد، اما شكست خورده و اسير شد. دوستان آقا محمدخان پس از اين ماجرا وي را با دويست تفنگچي به بارفروش بردند. آقامحمدخان تا صفر سال 1197 از دست برادران كه عليه او دست به آشوب زده بودند آسوده شد و به استرآباد و پس از مدتي توقف در آنجا در 23 ربيع‌الاول 1197 ه.ق به ساري بازگشت.همين كه آغا محمدخان قاجار اساس حكومتش را در مازندران استحكام بخشيد باز مركز را بساري انتقال داد. گرچه تا اواخر دوره‌ي قاجاريه ساري حاكم نشين مازندران بود اما به سبب وجود ادارات ماليه، اوقاف، تطميه، كارگزاري، فواعِد عامه و دربارفروش، اين شهر اهميت بسزايي در امور مازندران داشت.
    در سال 1214 ه.ق فتحعلي شاه بعد از كشمكش با مدعيان قدرت، پسر يازده ساله خود محمدقلي ميرزا را به حكومت مازندران منصوب كرد. در اين زمان سپاهيان مازندراني كه به پيشنهاد قائم مقام جانباز خواندند در جنگ اول ايران و روس كه در 1218 ه.ق/ 1812 م درگرفت شركت داشتند.
    پادشاهي محمدشاه،‌فظعلي‌خان قراباغي 1251- 1252 ه.ق به حكومت مازندران گمارده شد. از كتيبه‌اي در مسجد جامع بارفروش دانسته مي‌شود كه فظعلي خان به دستور محمدشاه، در سال 1251 ه.ق ماليات نانواها را ملغي كرده بود.

    بابل و فرقه بابيه
    از وقايع مهم بارفروش در اوايل سلطنت ناصرالدين شاه (1264-1313) واقعه قلعه‌ي شيخ طبرسي و فتنه بابي‌ها مي‌باشد. پيروان سيدباب در هر ولايتي بنياد ظهور و خروج نهادند و قصور خلافت و بروج نيابت خود را بزور بر كيوان عروج دادند. از شاهرود روي ببارفروش نهادند ـ در آن زمان مازندران حاكم نداشت و تنها شهر مازندران كه وابستگي قومي و طايفه‌اي در آن ديده نمي‌شد بارفروش بود و ملامحمدعلي قدوس خود اهل بارفروش بوده است ـ و در خارج شهر و حوالي بحر ارم كه معروف است بسبزميدان رحل اقامت فروگرفتند.
    سخنان آنطايفه را بجناب سعيدالعما بردند و بديشان پاسخهاي سخت آوردند و اين طايفه به طريقه ارباب خروج با اسلحه در شهر و بازار آمد و شد گرفتند جناب سعيد العلما و علماي مازندران اجتماع اين طايفه غريبه را در آنولايت صلاح ندانستند و برخروج امر كردند. نقار و غبار در ميانه پديد آمد سخنان نرم بدرشت كشيد و ضرب زبان بزخم مشت انجاميد عباسقلي‌خان سرتيپ لاريجاني بنامه سعيدالعما از اين كارآگاه گشته تا ايشانرا از بارفروش بار بر خر نهاده دجال‌وار روانه ديار بوار نمايد كار بنزاع و دفاع انجاميد دوازده كس از بابيه مقتول شدند و چند تن از اينان زخمدار گشتند ملاحسين ـ بشرويه‌اي ـ و حاجي محمد علي مازندراني كه روساي آن گروه بودند مستدعي شدند كه بجانب عراق روند سردار لاريجاني مضايقتي نكرد و برايشان سخت نگرفت از علي‌آباد ـ قائمشهر كنوني ـ بگذرانيده بعراق روانه سازد و ايشان كوچ دادند و روي براه نهادند چون بعلي‌آباد رسيدند خسرونامي قادي كلائي از قواي علي‌آباد بطمع اموال ايشان افتاده با جمعيتي دنبال آن كاروان گرفت و به اسم همراهي و محافظت رشوتي خواست آنان نيز مضايقه نكردند ولي طمع خسروگدا. طبع از كرم و درم آنان افزوده بود. ايشانرا از گذشتن منع كرد و بدان اموال امر نمود و دو تن از همراهان ملاحسين كشته شدند و قريب به غروب بمقبره‌ي شيخ طبرسي رسيدند متحير ماندند از خسرو بيك و همراهان او نيز سخت خايف و مضطر شدند و خسرو اسب سواري ملاحسين را گرفتن خواست و در شمشير او نيز طمع كرد ملاحسين بشرويه ـ بشرويه‌اي ـ تيغي بر خسرو راند كه بخون غلطيد و جمعي از موافقانش را نيز بكشت و معدودي فرار كردند.
    ملاحسين كه ديد كار به اينجا كشيده شد از رفتن به عراق پشيمان شد و در محوطه مقبره مرقد شيخ طبرسي متحسن شد. بشروئي وقتي بآنجا آمد؛ وضعيت آن محل را چنين مناسب ديد كه آنجا را مركز جنگ هولناك خود قرار دهد. پس شروع بساختن پناهگاه و كمينگاهها و بلند ساختن برج‌ها و ديوارها كرد چون از ساختن قلعه و استحكامات فارغ شد شروع به جمع آوري اسلحه كردند، تكميل مهمات، تمرين بابيان به طرز استعمال اسلحه‌ي آتشي و شمشير زدن و تهيه مهمات و ذخاير جنگي كرد پس پيروانش را به چند دسته تقسيم نمود و آنها را به دهات و شهرهاي اطراف فرستاد تا بقدر كفايت يكماه يا زيادتر گوسفند و خواربار و علوفه حيوانات خريداري نمايند وگرنه با غارت و چپاول تهيه سازند. آنها اين عمليات را در زمان كمي انجام دادند. آنگاه نواب و دعات خويش را باطراف فرستاد تا مردم را بسوي باب دعوت كنند.
    چون خبر جماعت بابيه در شيخ طبرسي و دراز دستي ايشان در نهب و غارت اطراف مازندران گوشزد شاهنشان ايران ـ ناصرالدين شاه ـ گشت، فرمان داد كه بزرگان مازندران لشكر آماده كرده بر ايشان بتازند و جهان را از وجود آن جماعت بپردازند اول آقا عبدالله برادر حاجي مصطفي‌خان هزار جريبي دويست نفر از مردم هزار جريب را منتخب ساخته با تفنگچي سورتي به ساري آمد و در آن جا ميرزا آقا نيز از افاغنه‌ي ساكن ساري و سوادكوه و ترك جمعيتي فراهم كرده به اتفاق تا علي‌آباد رفتند و از مردم علي‌آباد جماعتي نيز امداد ايشان كردند. جماعت بابيه بر آقاعبدالله بتاختند و مبارزتي سخت دست داده در آن نزاع سي نفر از تفنگچيان آقا عبدالله مقتول گشتند و باقي منهزم شدند ملاحسين بي‌ترس و بيم خود را به آقا عبدالله رسانيده و او را با تيغ دو نيمه كرد اول بار تفنگچيان را طعمه‌ي شمشير ساختند. پس به كار اهل قريه پرداختند و اناثأ و ذكورأ و صغارأ و كبارأ تمامي را با شمشير و خنجر پاره پاره كردند. پس از آن آتش بدان قريه زدند و اموال و اثقال ايشان را غارت كردند چون خبر قتل آقا عبدالله و غارت افرا معرض شاهنشاه افتاد، شاهزاده مهديقلي‌ميرزا را به قلع آنها مامور ساخت ملاحسين و حاجي محمدعلي از حالت آن لشگر آگهي يافتند بابيه‌ي از جان گذشته به عزم شبيخون طريق واسكس پيش گرفتند آتش در آن سراي انداخته تمامت آن عمارت با بهاربندي كه يك طرف آن بود و عمارت حسينيه كه در جنب آن بوده با جماعتي كه در آن جاها مسكن داشتند، يكسره بسوختند و بعضي را هم كشتند و جسد ايشان را در آتش افكندند و جماعتي از تفنگچيان اشرف، در كنار لشگرگاه سنگري ساخته بودند گلوله بر سينه‌ي ملاحسين آمده پس جسد او را در زير ديوار مرقد شيخ طبرسي، با جامه و شمشير به خاك سپردند چون مدت محاصره‌ي قلعه شيخ طبرسي وجلادت جماعت بابيه به چهار ماه كشيد، شاهنشاه به اهل مازندران خشم فرموده، سليمان خان افشار را فرمان داد تا با لشكر ي خونخوار به جانب مازندران روان شود پس از اين واقعه، ديگر در قلعه‌ي شيخ طبرسي برگ درخت و علف زمين و استخوان و چرم تمام شد و راه فرار مسدود گشت، ناچار جماعت بابيه زنهار طلبيدند سعيدالعلما و ديگر اهالي بر قتل حاجي محمدعلي و بزرگان بابيه فتوي دادند و گفتند بازگشت ايشان در شريعت مقبول نباشد و تمام را در سبزه ميدان بارفروش مقتول ساختند. در اين فتنه از جماعت بابيه هزار و پانصد نفر به معرض تلف درآدمدند.
    بين سالهاي (1267- 1271 ه.ق) دو كارخانه شكر و قند در شهرهاي ساري و بارفروش به سعي مصطفي‌قلي‌ميرزا حاكم مازندران و ابتكارات صدراعظم معروف آن دوره ـ ميرزاتقي‌خان اميركبيرـ بنا شد و به اهميت تجاري و بازرگاني شهرهاي ساري و بارفروش افروده شد و بر اثر تجارت و بازرگاني فوق‌العاده بارفروش دولت روسيه بر اثر نفوذي كه پس از عهدنامه تركمانچاي در ايران به دست آورده بود. يك نفر نماينده تجاري به نام آگنط ـ آگنت ـ در بارفروش داشت.
    در بيستم ربيع الاول 1273 هجري قمري ميرزا اسداله وزير براي سركشي كارخانه شكرريزي دولتي به بارفروش آمد و در آنجا خبر فتح هرات توسط سپاهيان ايراني به او رسيد به همين مناسبت به دستور او و به اهتمام حاكم بارفروش ـ ميرزا شفيع ـ شهر را چراغاني كردند و خود وي در مسجد جامع بارفروش حاضر شده و مژده اين پيروزي را به مردم داد. ميرزا شفيع به پاس كوششهايي كه در اين باره انجام داد از طرف حاكم مازندران به يك «طاقه شال ترمه» مفتخر گرديد.
    مسعود ميرزا ظل‌السلطان، كه روزگاري والي مازندران بود در سال 1278 ه.ق درباره‌ي بارفروش مي‌آورد : شهر دوم مازندران بارفروش است. اين اسمي است با مسمي در اينجا رد و بدل و خريد و فروش مي‌شود. در اين شهر، از داغستاني و لزجي و اهل آذربايجان و عراقي و ارمني و تركمان و غيره و غيره، همه گروهي هستند، يك كمپاني روس هم هست براي ترويج تجارت و تربيت مردم تازه.
    در سال 1292 ه.ق به دستور ناصرالدين شاه را ه مستحكم بارفروش و ساري و راه كالسكه رو با پلهاي مستحكم بين آمل و بارفروش ساخته شد. و عليرضاخان عضدالملك در مدت حكمراني خود در زمان غلامعلي‌خان نظام السلطان نوري 1326 ه.ق حاكم مازندران، براي تشكيل انجمن ولايتي، از مجلس شوراي ملي كه به وي تلگراف شد.
    بارفروش به عنوان مركز مازندران
    در سفرنامه تحف بخارا در اين باره آمده: حكومت به اهالي ساري و بارفروش حكم مجلس شورا را ابلاغ نمود. اهالي ساري به واسطه‌ي نفاق و بي‌اطلاعي خود غفلت كردند، والي اهالي بارفروش، چون نسبت به اهالي ساري اندك جهان ديده ـ ترـ و باهوش‌ و صاحب ثروت و عده‌ي ‌نفوسشان هم زياد بود، فورأ انجمن نظارت تشكيل داده، به تصويب حكومت، شش وكيل جهت انجمن ولايتي و دو مبعوث، جهت پارلمان طهران انتخاب كرده، وكلاي طهران را روانه نمودند. انجمن ولايتي ايشان هم مفتوح شد. اهالي ساري بعد از شنيدن اين خبر هشيار شده،‌مدعي شدند كه مركز حكومت نشين ساري است، ساير شهرهاي مازندران بايد تابع ساري باشند. بارفروش ابدأ حق وكيل فرستادن به طهران را ندارد، با وكيل خود را به ساري فرستاده، در بارفروش انجمن بلدي بگشايند. انجمن ولايتي در ساري كه مركز است بايد منعقد باشد. بعد از قيل و قال كشال، اهالي ساري هم در منزل شيخ علي اكبرنام، يكي از ملاي پيش نماز، به معيت شيخ غلامعلي پيش نماز انجمني تشكيل داده،‌بدون تعيين نظار و وكلاي سته‌ي ‌ولايتي، دو نفر مبعوث به اكثريت آرا انتخاب كرده، به طهران روانه نمودند. ولي وكيلهاي ساري را در پالمان قبول نكرده وكلاي بارفروش، پذيرفته شدند و تيلگرافي هم از مجلس شوراي ملي به نظام السلطان، حكومت ـ حاكم ـ مازندران، رسيد كه انجمن ولايتي به واسطه‌ي اهميت داشتنش بايد در بارفروش منعقد بوده، انجمن ساري بلدي باشد. بارفروش هم اگرچه انجمن رسمي داشتند، ولي ترتيب درستي نداشته، تمام اختيارات در دست علامه ـ ملامحمد جان علامه ـ نام ملاي پيش نمازي بود.

    بابل در زمان مشروطيت
    مخبر انجمن ـ آقا حسن بادكوبه‌اي ـ بود كه يادداشت‌هاي مهم روز را براي روزنامه «حبل‌المتين» مي‌فرستاد. اعضاي انجمن به دستور تلگرافي مجلس شوراي ملي، آقايان مفتخرالممالك ـ شهريارپوري ـ و حاج ابراهيم ماهوت فروش را به سمت نمايندگي انتخاب و به تهران فرستادند. مخالفان براي كشتن علامه و معين التجار پافشاري مي‌كردند.ـ و ـ آنان هم مجبور شدند خود را مخفي كنند. حسين لطيفي،‌حاجي كسروي و شعبان كوچك سرايي و چند نفر ديگر مامور قتل علامه بودند. منزل علامه در محله آستانه در كوچه بن‌بستي بود، چند نفر هم مسلح، حفاظت از آنرا به عهده داشتند. در يكي از شبها آنها حمله كردند، نگهبانان منزل متواري و ترورسيتها از پشت بام وارد خانه مي‌شوند. در خانه بين محافظين جان علامه و تروريستها تيراندازي مي‌شود، همسر مرحوم علامه از اين موقعيت استفاده و نردباني آماده مي‌كند كه علامه از گذرگاه ويژه‌اي به خانه يكي از همسايگان برود، همينكه علامه به آخرين پله نردبان مي‌رسد،‌پايه نردبان مي‌لغزد و علامه به زمين مي‌افتد و دچار شكستگي فك و سر و بالاخره خونريزي مغزي مي‌شود و به فاصله يكي دو روز بعد در مي‌گذرد. در تشيع جنازه‌اش جز چند نفر از مشروطة خواهان كسي شركت نمي‌كند.
    بعد از اين كه كار مشروطه خواهان در تهران تا حدودي ضعيف شد و شاه بر ملت غلبه نمود،‌از مازندران به كلي اسم مشروطه برداشته شد. و در بارفروش هم «ملامحمدجان علامه» و معين التجار مشروطه‌خواه به سال 1288 ش/ 1330 ه.ق با توطئه مستبدين محلي به اسامي حاجي كسروي و حسين لطيفي و عليقلي گوميج و حسين نامي كشته شدند. در همين سال «خبر رسيد كه چند نفر از مجاهدين قفقازي به رياست «پانوف» ـ پانف ـ نام بلغاري، از دريا با كشتي بخاري به بندر مشهدسر ـ بابلسر امروزي ـ سربرآمده،‌گمروك خانه و تيلگرافخانه را ضبط كرده، در گمروك خانه هرچه نقده بود گرفته، از طرف خودشان در گمروك آدم گذاشته‌ي ‌بارفروش مي‌آيند. پسر اسماعيل خان سوادگوهر با چند سوار جلوتر رفته در بارفروش در كاروان سرايي منزل داشت. مجاهدين رفته خواستند او را بكشند ، ممكن نشده، آنها خبر شده، سر دروازه‌ي كاروان سرا را سنگر كرده دعوا و تيراندازي كردند. بعد از صرف تير و تفنگ زياد، پانوف زخمي شده برگشته به منزل شاه‌زاده اعظام السلطنه ـ و بعد با كمك مشروطه خواهان محلي به بندر گز روانه شدند، ورود آزادي خواهان به سركردگي پانف از بندرگز به گرگان مورد استقبال مردم به رهبري شيخ محمدحسين روحاني مشروطه‌خواه قرار گرفت. در همان سال مردم بارفروش عليه يهوديان اين شهر شوريدند و چهارده تن از يهوديان را كشتند.

    وجه تسميه بابل
    بارفروش همواره بعنوان يكي از شهرهاي مهم، صحنه‌ي زد و خوردهاي سياسي و تاريخي بوده است.
    در سال 1904 اعلاميه‌اي خطاب به نمايندگان خارجي در روز اول آذر سال 1310 هجري شمسي نام بارفروش همراه با احداث ساختمانهاي جديد دولتي از قبيل اداره پست (1315)، در كنار سبز ميدان و ساختمان شهرداري (1314) به شهر بابل تغيير نام يافت. نام بابل از نام رودخانه (باوُل) گرفته شد، كه در ضلع غربي شهر جريان دارد.

    بابل در زمان اشغال ايران توسط متفقين
    در شهريور 1320- قواي شوروي و انگلستان و بدنبال آن ارتش امريكا از شمال و جنوب وارد ايران شد. در نتيجه دستگاه پادشاهي رضاخان فرو ريخت. مازندران مانند ساير استانهاي شمالي ايران به وسيله قواي شوروي اشغال شد ـ شهر بابل كه مركز اداري و قضايي مازندران غربي بود بتصرف سربازان روسي در آمد،‌ قصر شاه، باغ وزير جنگ، ـ يا باغ شاهنشاهي ـ از سه راه فرهنگ تا چهار راه فرهنگ و از سبزه ميدان تا اول مخابرات و خيابان مدرس فعلي باغهاي داداشپوري و اسدالله خاني و ساير ساختمانهاي مهم شهر و اطراف آن بوسيله قواي شوروي اشغال و پايگاه نظامي شد.
    در آنزمان قويترين سازمان سياسي ايران، حزب توده بود كه اين حزب در پيروي سياست شوروي تلاش ميكرد و شهرستان بابل از مراكز مهم حزب توده بوده است كه وضعيت و سياست فعال و تشكيلات وسيع و جا افتاده‌اي را در برداشت و مبارزه عليه حزب مزبور در شهر بابل و دهستانهاي كوهستاني اطراف آن بويژه در دامنه‌ي كوههاي بندپي وضع تدافعي بخود گرفته بود. در هشتم شهريور 1324 مصادف با بيست و يكم ماه رمضان وقايع زد و خورد حزب توده با جمعيتهاي مخالف در شهر بابل كه در پناه سربازان روسي انجام شده و عده‌اي از محترمين و مجاهدين بابل بازداشت شدند. ولي بتدريج ملي شدن نفت در سراسر ايران در سرلوحه كارهاي سياسي كشور قرار گرفت. در 28 تيرماه 1329 لايحه قرار داد الحاقي نفت گس- گلشاييان از سوي دولت ساعد به مجلس داده شد در استانهاي كشور از جمله در مازندران و شهرهاي آن بويژه در شهر بابل روحانيوني به جمعيت ايراني هواداران صلح پيوستند و اعلاميه‌ها و بيانيه‌هايي را امضا و منتشر كردند


    الان وقن ندارم عکس بذارم . چند تا عکس می زارم کفتون ببره . عزیزان بابل عروس ایرانه ...

  10. #10
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض

    حسین جون ممنون
    لطفا عکس های بزرگ رو تو لینک بذارید
    به نظر تاپیک خیلی سنگین شده

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •