تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 4 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 36

نام تاپيک: معرفی انیمه‌های سریالی که دیده‌ایم

  1. #1
    حـــــرفـه ای zed2's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    پست ها
    9,540

    پيش فرض معرفی انیمه‌های سریالی که دیده‌ایم

    سلام
    قرار بود یک چنین تاپیکی برای منظم تر کردن معرفی ها ساخته بشه که به دلایل مختلف تاخیر خورد .حالا که کاربرای این بخش زیاد شده و معرفی های خوب هم امده با هماهنگی ناظرین بخش تاپیک رو ساختم.
    خوب هدف این تاپیک معرفی مجموعه های انیمه ( که شامل ova سریالی هم میشه ) هست و یا در محدوده های زمانی که انیمه ها زمان می برن و همچنین محصولات شرقی
    قوانین :
    - باید مجموعه باشد یعنی چند اپیزودی - فیلم ها رو در تاپیک [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] معرفی کنید
    - لطفا کارتون ها و محصولات غربی رو وارد این تاپیک نکنید.(قرار است تاپیک جداگانه برای این موضوع ساخته بشود.- اگر کسی زودتر زد که چه بهتر.)

    اگر پیشنهادی باسه عنوان بهتر و موارد دیگر داشتین تو تاپیک [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] بگین که اینجا برای معرفی بماند.

    خوب موفق باشید.

  2. 10 کاربر از zed2 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    حـــــرفـه ای zed2's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    پست ها
    9,540

    پيش فرض Macross 7

    Macross 7








    وضعیت :تمام شده
    تعداد اپیزود:49









    خلاصه
    وقایغ این انیمه پس از وقایع فیلم Macross: Do You Remember Love رخ می ده زمانی که پس از نبرد های سنگین که بین انسان‌ها و زنترادی ها Zentradi رخ می ده که پس از نبرد های طولانی بینشون که باعث از بین رفتن زمین میشه و بعد ارتباطشون که در گذشته داشتن و در ادامه به صلح بینشون در سال 2010 منجر میشه می پردازه .( البته از لحاظ زمانی بعد از وقایع سری Macross Plus رخ می ده ولی این سری به صورت ova بوده و تأثیر زیادی در داستان بجز استفاده از طرح یکی از VF ها نداشته)
    28 سال بعد از وقایع مکراس ( نسخه فیلم ) تعداد زیادی از کشتی‌های فضای از سمت زمین برای پیدا کردن سیارات جدید برای سکونت راهی فضا می شن. مکراس 7 در سال 2030 ه و راهی فضا میشه و از زمان حرکتش 15سال می گذره که میشه 2045 و زمان شروع این داستان.



    فرمانده این کشتی ماکسیمیلیام جنیوس Maximilian Jenius و همسر میلینا فالیا جنیوس Milia Fallyna Jenius طی انتخابات مسئول حکومتی شده.


    در این بین نسل جدیدی از VF عرضه شده برای حفاظت از کشتی استفاده می شن و همچنین یک گردان با مدل در حال توسعه VF-17 از کشتی محافظت می کنن.




    ( VF ih همان هواپیماهای فضایی که تغییر شکل پیدا می کنن و معمولاً سه حالت هواپیما ربات و ترکیب دوتایی هستن....تصویر می زارم یکم از گنگی در بیاد )

    بعد از زمانی که می گذره به آن‌ها حمله میشه و نمی دونن دشمنشون کیه و از همه عجیبتر هم جنگنده هایی که بهشون حمله می کنن از نسل قدیم جنگنده های خودشون هست که با کشتی‌های قبلی به فضا رفتن.



    در طی این حمله نگرانی جدیدی ایجاد میشه.....بیشتر خلبان‌هایی که با آن‌ها جنگیده بودن بدون اینکه کشته بشن به علت نا معلومی دچار حالتی مثل شوک شدن و هیچ کاری انجام نمی دن.....انها به شدت نگران دشمن جدیداً هستند .



    در همین حین یک VF-19 از همه جا بی‌خبر وارد جنگ میشه و آز آن جالب‌تر هم بجای جنگیدن آواز می خونه!!!!!!!این کیه دیگه.......
    در این اسنا به مرور به علت نامعلومی توجه دشمن ناشناخته به آون سمت میشه و همه چیز بهم میریزه.......


    خلبان این هواپیما کیه به جای جنگیدن آواز خوندن رو انتخاب کرده...چرا تلاش می کنه که جلوی جنگ رو بگیره؟؟؟





    نظر شخصی:




    داستانش بر اساس ادامه فیلم انیمه ای مکراس ( نه انیمه سریالی اش – گرچه از لحاظ داستانی بعضی جاها احساس ارتباط وجود داره... ) و پس از وقابع macross plus هست و وقایع رو در زمان های جلوتر میبره ...از لحاظ گرافیکی که در سال 1994 ساخته شده و از گرافیک قابل قبولی برخوردار هست.
    خط داستانی اش هم از یک داستان اصلی و دو داستان فرعی هست که داستان رو تعریف می کنن ( یکی بین باسارا خلبان VF-17 و گروه مسیقی اش - دیگری بین خودش و دشمن ناشناختشون - در آخر - خط اصلی داستان)

    گرچه از لحاظ داستانی من اینو متوسط می دونم …....در کل از لحاظ داستانی موارد زیادی داره ولی هنوز جا داشت که داستش بهتر باشه(البته شاید بر اساس زمان ساخت و وقایعی که بوده باید دید چطور بوده....)سبکش هم اکشن و طنز و عاطفی میشه گفت



    در مورد گروه سنی همچنان جوان و بزرگسال هست ….گرچه مرگ ها کمتر توش مشخص هست .




    تصاویر دیگر
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    پ ن:
    این نقد شامل ova ها و نسخه دینامیت نمیشه
    پ ن2 :
    تصاویر از نسخه ی قدیمی است که من دیدم ...یک نسخه جدیدتر هم از رو دی وی دی امده.
    Last edited by zed2; 09-03-2011 at 12:31. دليل: -

  4. 8 کاربر از zed2 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    Animation Deliberation Morteza4SN's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    Violet Orient
    پست ها
    2,689

    پيش فرض

    Cowboy Bebop [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    انیمه 26 قسمتی محصول 1998 استودیوی Sunrise Inc


    در سال 2022 انفجار در یک گذرگاه فضایی بشدت به ماه آسیب میرسونه که باعث میشه زمین به خاطر بمباران شهاب سنگ ها تخریب بشه و دیگر برای سکونت مناسب نباشه . درنتیجه بسیاری از ساکنان زمین سیارات دیگر رو برای زندگی انتخاب می کنند.
    داستان انیمه در سال 2071 میگذره زمانیکه کل منظومه شمسی از طریق دروازه های هایپر اسپیس قابل دسترس شده ، مریخ به قطب جدید تمدن بشری تبدیل شده و اتحادیه تبهکاری بین سیاره ای هم در دولت و سیستم پلیس فضایی نفوذ داره . در این بین یک سیستم جایزه بده با حال و هوای وسترن راه افتاده که برای دستگیری فراری ها ، تروریست ها و سایر مجرمین جایزه تعیین میکنه . انیمه هم حول محور همین جایزه بگیرها میگذره که اصطلاحا کابوی نامیده میشن .
    داستان در مورد چند جایزه بگیره که با سفینه ای به نام Bebop سفر میکنن و با کمک هم برای دستگیری مجرمین و رسیدن به جایزه های اعلام شده تلاش میکنن. ابتدا جت که صاحب بیباپ هست با اسپایک شریک میشه و در ادامه یک سگ و دو دختر به اونها اضافه میشن که هر کدام در زمینه هایی مهارت دارند.

    در طول داستان با گذشته ی اعضای بیباپ به صورت فلاش بک آشنا میشیم . گذشته ی اسپایک بخش اصلی داستان است ، جت در گذشته افسر پلیس بین سیارات بوده ، گذشته ی مبهم فی و بدهی های ریز و درشتش ، دوران کودکی اد ، در کنارش هم ماجراهایی که گروه در تعقیب خلافکارها باهاش مواجه میشه رو شاهد هستیم.


    به ترتیب از راست به چپ : این ـ اد ـ فی ـ اسپایک ـ جت

    Spike Spiegel
    عضو سابق اتحادیه جنایتکاری اژدهای قرمز بوده . در مبارزه با سلاح گرم ، مبارزه تن به تن و خلبانی مهارت بالایی داره ، یک فضاپیمای تک نفره قرمز خوشگل به اسم اره ماهی 2 داره . خاطرات خوبی از دورانی که در اتحادیه عضو بوده نداره به خصوص رابطه ی عاشقانه ای که با زنی به اسم جولیا داشته . عکس العمل های سریعش در شرایط مختلف باعث میشه اگر در کاری فقط یک شانس داشته باشه هم برای انجام کارش کافی باشه که البته از اعتماد به نفس بالای او هم ناشی میشه.
    اسپایک از سه چیز متنفره ؛ بچه ، سگ و زنی که رفتار مردانه داره و خب با هر سه تای اینها هم سرو کار داره !

    Jet Black

    جت قبلا افسر پلیس بین سیارات (ISSP) و به سگ سیاه معروف بوده یعنی وقتی کسی رو گاز بگیره دیگه محاله کسی از دستش در بره ! انصاف و حس وظیفه شناسیش بسیاری از رفتارهاش رو تحت تاثیر قرار داده حتی خشونتش ، بعد از اینکه متوجه فساد و ناکارآمدی ISSP میشه از این نیرو کنار میکشه و شکار مجرمین برای جایزه رو تنها راه عدالت میدونه . ، بازوی چپش یک عضو مکانیکی پیشرفته است که در مرور گذشته ی جت متوجه علتش میشیم . به جز بیباپ یک فضاپیمای زرد رنگ به اسم Hammerhead هم داره .

    Faye Valentine
    فی عشق پول و جایزه که البته فقط با قمار در کازینو سرمایه گذاریش میکنه ، افسونگری بعلاوه مهارتش در تقلب ازش یک برنده بی رقیب ساخته اما با این حال همیشه ی خدا با معضل بدهی های ریز و درشتش به بقیه روبروست ! تبحر خاصی در باز کردن انواع قفل ها داره . یک فضا پیمای آبی با امکاناتی جالب به اسم دم قرمز هم داره . گذشته و اسم اصلی فی در هاله ای از ابهام قرار داره که در ادامه بهش پرداخته میشه .

    Edward
    یه دختربچه است ولی اسم و رفتارش یه کم برعکس و غیرعادی نشون میده. یه هکره که به اسم رادیکال ادوارد شناخته میشه با قدی نسبتا بلند که خب مثل شلنگه و انعطاف زیادی هم داره . اسم کاملش Edward Wong Hau Pepulu Tivruskii 4th هست البته بعدا معلوم میشه اسم واقعیش Françoise Appledelhi هست . باباش رو هم گیج میکنه بقیه که جای خود دارن . بیشتر وقت با سگ گروه یعنی Ein سروکله میزنه .


    یکی از بارزترین ویژگی های این سری انیمه موسیقی متن زیبای اون هست . تم جاز و بلوز آهنگ ها که از همان ابتدا خودنمایی میکنه بعلاوه استفاده از موسیقی منحصر در قسمت های مختلف به خوبی در ذهن ثبت میشه . آهنگسازی بر عهده خانم Yoko Kanno بوده که از سوابقش میتوان آهنگسازی برای سری Macross و Ghost in the Shell رو ذکر کرد .
    نهایتا میشه گفت همه چیز در کلیت انیمه در بهترین حالت خودش هست ، زیاده روی نداره و در حد معقول و متعادل به نظر میرسه . دیالوگ های حسابشده و در بعضی موارد با مفاهیم زیبا و فلسفی سطح کیفی روایت رو بالا برده . اکشن ها هیجان خوبی ایجاد میکنه . بعضی قسمت ها در عین پیچیدگی ساده تر از چیزی که منتظرش هستید تمام میشه ولی در مجموع ترکیب همه اینها تجربه خوبی از دیدن یک سریال انیمه به جا میگذاره و در ادامه میتونید فیلم این انیمه که محصول 2001 هست رو هم ببینید . من نسخه دوبله انگلیسی رو دیدم.



  6. 10 کاربر از Morteza4SN بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    مدیر انجمن های هارد دیسک ata.royalfalcon's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    10,595

    پيش فرض

    سلام
    انیمه زیبای mushi-shi بیست و شش قسمت هست . و سال ساخت هم از 2005 الی 2006 هست و امیتاز اون در imdb عدد 9 از 10 هست یعنی خیلی قشنگه.
    لینک ویکیپدیا
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    لینک imdb
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    داستان کلی این انیمه : فردی به نام موشی شی گینکو (متخصص و شکارچی موشی ها) به افرادی که به هرنحوی گرفتار موشی ها شدن کمک میکنه .



    نکته مهم : با وجودیکه 26 قسمت هست اما داستانهای کاملا جداگانه ای داره ، یعنی قسمتها هیچ گونه ارتباطی با دیگری ندارد . یعنی وقتی مشکل کسی حل میشود ، داستان تمام میشه و دیگه ادامه پیدا نمیکنه و داستان بعدی شروع میشه .

    موشی ها چی هستن : موشی ها موجوداتی هستن که نه انسان هستن و نه گیاه و نه حیوان ، شکل خاصی هم ندارن ، بعضی مردم میتونن ببینن و بعضی ها هم نمیتونن ببینن ، بعضی اوقات مفید میشن و بعضی اوقات موجبات دردسر رو فراهم میکنن. به قول موشی شی گینکو اگر انسان ، انگشت وسطی یه دست باشه و از قلب خیلی دورتر هستن اما موشی ها نزدیک قلب هستن یعنی به سرچشمه زندگی خیلی نزدیک هستن و به خاطر نزدیک بودن به سرچشمه زندگی ساختارشون هم مبهم هست (خودم هم نفهمیدم)

    دوستان همانطور که گفتم هر قسمت داستان جداگانه ای داره و من بطور خلاصه دو قسمت اولی رو براتون معرفی میکنم

    قسمت اول :



    یک پسری هست بنام یوروئی شینرا که پس از مرگ مادربزرگش تنها در یک خانه قدیمی و متروکه و در کوهستان جنگلی زندگی میکنه . این پسر میتونه هم با دست راست و هم با دست چپس بنویسه یا نقاشی کنه .
    اما وقتی با دست چپش مینویسه یا نقاشی میکنه این نوشته ها یا اشکال جان میگیرن . یعنی این پسر قدرت آفرینش دارد.مثلا اگر بنویسد پرنده ، این کلمه جان میگیرد و از روی کاغذ کنده میشود و شروع به پرواز میکند. یا اگر بنویسد the sunlight شروع به درخشش میکند. یعنی این پسر دست خدا رو داره
    مادربزرگش با این کارش شدیدا مخالفه و معتقده که باعث خشم خدا میشه.
    اتفاقا در زمانی که پرنده از روی کاغذ کنده شده بود و از پنجره اتاق به بیرون پرواز کرده بود ، یک نفر به نام موشی شی گینکو (شکارچی موشی شی ) اونو با دستش میگیره و دستش جوهری میشه .

    خونه ای که یوروئی شینرا در اون زندگی میکنه بسیار بزرگ و قدیمه و پر از موجودات موشی هست . یه دختری تو اون خونه زندگی میکنه که قبلا آدم بوده اما بعدا ویژگی موشی رو بدست آورده. بنام لنزو که در واقع نصفه مادربزرگ هست.



    نکته خیلی مهم : مادربزرگش با وجودیکه مرده اما هنوز تو اون خونه هست چیزی بین موشی و انسان . قضیه از این قراره يه چيزي هست به نام نوشيدني موشي ، موقعي که موشي ها شکل انساني به خودشون ميگيرن و يه آدم رو به جشنشون دعوت ميکنن و اون موقع به آدم ها يه ساکازوکي (همون نعلبکی حاوی نوشیدنی) ميدن و موقعي که اونها نوشيدني رو خوردن علاوه بر اینکه قدرت فکر کردن رو از دست میدن تبديل به موشي ميشن و در دنياي موشي ها زندگي ميکنن .

    در عکس زیر موشی ها به شکل انسانی در اومدن



    نکته خیلی مهم دوم : علت اینکه موشی ها لنزو رو به جشن دعوت کردن این هست که 31 سال بعد نوه لنزو با قدرت جادویی به دنیا میاد که میتونه پایه های دنیای موشی ها رو بلرزونه و اونها از لنزو میخوان که مراقب یوروئی شینرا باشد.


    اما خوردن اون نوشیدنی بعلت شکسته شدن نعلبکی نصفه مانده است . (حمله یک کلاغ در مهمانی که برای لنزو گرفته بودن) براي همين مادربزرگ تبديل به موشي کامل نشده یعنی نصفش موشی و اون نصف باقیمانده مادربزرگ عادی هست . یوروئی شینرا فقط مادربزرگ عادی رو میتونسته ببینه و نمیتونه مادربزرگ موشی رو ببینه و تنها راهش این هست که به موشی کامل تبدیل بشه .....

    حمله کلاغ و بهم خوردن مراسم



    قسمت دوم یه دختری هست به نام سویی که کوچکترین بچه خانواده هست و نفوذ موشی ها به چشمش باعث درد چشمش شده که مجبور بود همشیه در کلبه تاریکی زندگی کنه .متاسفانه این تاریکی باعث بدتر شدن بیماری میشه . خانواده اش اونو رهاش کردن . یه دوست پسری هم داره که ازش مراقبت میکنه . تو اون تاریکی مطلق باهاش بازی میکنه . اون دختر میگه که انگاری روی زمین (در کلبه که تاریکی مطلق هست ) رودخانه ای از نور جریان داره و این رودخانه از موشی ها ساخته شده . و با وجود تکیدات مکرر شکارچی موشی ها (موشی شی گینکو) مبنی بر نزدیک نشدن به اون رودخانه ، به اون رودخانه نزدیک میشه و باعث وخامت حالش میشه و منجر به ازبین رفتم چشمش میشه
    با کمال تاسف موشی ها هم به چشم این پسرک هم نفوذ کردن . از حالا به بعد نوبته به شکارچی هست.







    داستانی دیگر

    در عکس پایین یه موجودی (اوروسان) مشاهده میکنین که وقتی در داخل یکی از پیله خالی کرم ابریشم قرار میگیره میتونه برای نامه رسانی استفاده بشه یعنی نامه از یک پیله به اون یکی پیله منتقل میشه (فواید)
    ولی این موجود خطرات فوق العاده زیادی داره ، این موجود عمدتا در اتاق خالی پیدا میشه پس یک قاعده کلی این هست که هیچ وقت در اتاقی رو نبندید و اگر بستید هیچ وقت دیگه بازش نکنین.
    اگر توسط اوروسان بلعیده بشین برای همیشه و تا ابد در اورونا سرگردان میشین

    در سه عکس زیر اوروسان رو مشاهده میفرمایید و همچنین پیله های مبدا و مقصد






    در عکس زیر دختری روی ایوان ، خواب هست که اوروسانی به داخل ملافه اش میره و وقتی خواهرش ملافه اش رو کنار میزنه محو میشه یعنی در دنیای اورونا سرگردان میشه



    Last edited by ata.royalfalcon; 14-04-2011 at 15:44.

  8. 7 کاربر از ata.royalfalcon بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    مدیر انجمن های هارد دیسک ata.royalfalcon's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    10,595

    پيش فرض

    سلام دوستان
    انیمه بعدی که معرفی میکنم eden of the east هست . یازده قسمته و سال ساخت هم 2009 هست .


    لینک ویکی پدیا
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    لینک IMDB
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    امتیازش در IMDB عدد 8 از 10 هست و من از 10 فقط شش امتیاز میدم .

    مقدمه و توضیحات اساسی داستان :

    یه شرکتی هست بنام آتو و یه پیرمردی هست بنام آتو سایزو که بنیانگذار و مشاور ارشد شرکت هست لقبش مستر خروج هست . کسی که صنعت حمل و نقل رو بنا کرد و از اون طریق ثروت زیادی بدست آورد .و در خارج از کشور تحصیل کرده و علاقه مندیهایش فوتبال و ایدئولوژی هست . و قدرت سیاسی و نفوذ زیادی داره .

    این پیرمرد 12 نفر رو انتخاب میکنه که اسم آنها سليسيو هست و با شماره های 1 الی 12 مشخص میشوند . به هرکدومشون یک تلفن همراه ویژه ای میدهد و همچنین به هرکدومشون 10 بیلیون ین پول هم میدهد و اونها رو وارد یک بازی میکنه . هدف کلی این بازی نجات ژاپن هست (یه چیزی تو این مایه ها ). هرکس کار بهتری انجام دهد ، برنده هست.

    این 12 نفر سليسيو میتونن از طریق تلفنی که دارن ، تقاضای انجام همه نوع درخواستها را داشته باشن ، حتی درخواست قتل . اون کسی که پشت خط تلفن این درخواست هارو برای این 12 نفر انجام میده جوییس نام داره . به نظر میرسه که جوییس یک دستگاه باشه که کمک ها از طریق نجبا ارسال میشه.
    یکی از این 12 نفر سليسيو ، حامی هست . که بقیه سليسيوها نمیدونن کی حامی هست . و از اون میترسن . در یکی از شرایط زیر حامی میتوانید سليسيو را بکشد. که در واقع قوانین بازی هم هست .

    1. اگر ماموریت را ول و فرار کنن.
    2. مدت زیادی از تلفن استفاده نشه و هیچ نتیجه ای تولید نشه .
    3. تمامی پولهای خرج مقاصد شخصی بشه .
    4. اگر پولی باقی نماند نتوانسته باشین ماموریت رو به اتمام برسونین .

    فقط یک نفر از این 12 نفر میتونه زنده بمونه و بازی رو ببره . در نتیجه یک رقابتی بین اینها شکل میگیرد .
    مثلا یکی بیمارستانی رو اداره میکنه و پول رو برای بیمارستان خرج میکنه . یک دختری هم متجاوزین رو مجازات میکنه . یکی هم هیچ کار خاصی نمیکنه .نفر دیگر هم به خاطر نارضایتی شدید از دولت ژاپن رو موشک باران میکنه .
    مهمترین قسمت این داستان مقابله یکی از سلیسیو با مسببین این موشک باران هست .

    ================================================== ==

    یه دختری هست بنام موریمی ساکی (سمت راست عکس بالا )که برای یک سفر فارغ التحصیلی به آمریکا سفر میکنه و برای دیدن کاخ سفید در اطراف محوطه فضای سبز قدم میزنه که ناگهان با یک پسر تماما لخت که حافظه اشو رو از دست داده روبرو میشه این پسر حتی اسم خودشو یادش نمیاد . وتنها چیزی که دستش هست یک تلفن و یک اسلحه هست. این دختر کت و کلاهشو به اون میده و غافل از اینکه گذرنامه اش داخل کتش هست . و مجبور میشه که پسره رو تا خونه اش دنبال کنه . خب همانطوری که قبلا گفتم این پسر حافظه اش رو از دست داده که آدرس خونه اش رو از جوییس میپرسه .

    این خونه پسره شبیه آشیانه تروریست ها میمونه و حتی انواع اسلحه و انواع گذرنامه پیدا میشه . این پسره گذرنامه ای رو انتخاب میکنه که شبیه ژاپنی ها هست . و اسمی که انتخاب میکنه تاکیزاوا آکیراهه (سمت چپ عکس بالا) هست .

    وقتی به ژاپن میرسن متوجه میشن که به از طرف اشخاص یا سازمان ناشناسی به ژاپن حمله موشکی شده ولی هیچ تلفاتی نداشته . خب این پسره سعی میکنه علت حمله موشکی و اینکه چرا حافظه اش رو از دست داده رو پیدا کنه .

    نکته یک : علت اینکه در حملات موشکی به ژاپن تلفات انسانی نداشته همین پسره بود . گروهی از داوطلب (20 هزارنفر) انتخاب میکنه (بنام گروه نیتس) که به شهروندان کمک کنه تا از قبل از اصابت موشک محل حادثه رو تخلیه کنن .

    نکته دوم : علت پاک کردن حافظه توسط خودش این بود که بعد از نجات شهروندان سرو صدای رسانه ها بلند میشه که اینها از کجا از زمان و مکان اصابت موشکها اطلاع دارن و از اونجایی که گروه داوطلب هم نمیدونستن کی قراره موشک ها زده بشن و گروهی از اعضا هم با سو استفاده ، دزدی و اوباشگری میکردن ، خلاصه باعث جدا شدن اعضا از گروه و پشت کردن مردم نسبت به گروه میشه .
    خلاصه این تنفر مردم و این خیانت و پشت کردن مردم به تاکيزاوا ، به خاطر ناامیدی و ناراحتی بیش از حد چاره ای در پاک کردن حافظه اش نداشت .

  10. 8 کاربر از ata.royalfalcon بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    مدیر انجمن های هارد دیسک ata.royalfalcon's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    10,595

    پيش فرض

    اهم اهم (در حال تنظیم میکروفون) صدا میاد؟؟؟

    صدای حضار : بـــــــــــلــــــــــــ ه !!!!

    سلام به همه

    انیمه بعدی که میخوام معرفی کنم paradise kiss هست

    لینک ویکی پدیا
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    لینک IMDB
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    12 قسمته و سال ساخت و پخش هم 2005 هست و امتیازش در IMDB عدد 8.1 از 10 هست .

    شخصیت های اصلی داستان
    1. Yukari Hayasaka : دختری دبیرستانی !!!!! زیبا با فد بلند و کشیده که خیلی مناسب برای مانکن شدن هست .و بخاطر پدر و مادرش مجبور هست درس بخواند تا حتما در دانشگاه قبول شود گرچه خودش علاقه ای ندارد ولی مجبوره !!! یه برادر کوچکتر هم داره. بچه های گروه پاراداس کیس معمولا اونو کارولاین صداش میکنن . دائما سعی میکنه مامانشو بپیچونه و دروغ میبافه . تا قبل از اینکه به گروه پارادایس کیس بپیونده به هبچ عنوان دوست پسر نداشته اما تا وقتی گروه پارادایس کیس منحل ميشه کاملا .... میشه

    بعدی
    2. Jōji Koizum : دوستانش اونو جورج صداش میکنن . طراح لباس هست . تنها تو خونه زندگی میکنه . بچه پولدار هم هست (پول باباشه). کمی سرد و بی روح هست (نظر شخصی خودم ) یه جگوار شیک هم داره . رابطه اش با پدر و مادرش زیاد خوب نیست !!!!
    اصلا رئیس گروه پارادایس کیس هست


    بعدی
    3. Miwako Sakurada : دختری هست که زیر نظر جورج کار میکنه در واقع خیاطه یه خواهر بزرگتری هم داره که در شرکت Happy Berry کار میکنه

    بعدی
    4. Arashi Nagase : آراشی هم زیر نظر جورج خیاطی میکنه . صورتشو سوراخکاری کرده و حتی سنجاق قفلی هم تو لبش فرو میکنه !!!!!! و به موسقی علاقه منده و دائما در حال تمرین با گیتار هست و دوست پسر Miwako هست .



    بعدی
    5. Hiroyuki Tokumori : همکلاسی یوکاری ، کسی که سعی میکنه یوکاری رو از منجلابی که توش گرفتار شده نجاتش بده . یوکاری قبل از اینکه با گروه پارادایس کیس آشنا بشه عاشق Hiroyuki Tokumori بود . بچه درسخون به تمام معنا !!!!!!!!!!!!!!!! همون سال اول در دانشگاه قبول میشه

    بعدی
    6. Daisuke Yamamoto : عمدتا ایزابلا صداش میکنن . کارش در گروه پاراداس کیس این هست که طرح هایی که جورج طراحی میکنه به الگوهای قابل برش بر روی پارچه پیاده میکنه .

    بعدی
    7. Kisaragi Seiji : آرایشگر مخصوص (سمت چپ عکس زیر )

    خلاصه داستان :
    یه گروهی هستن که در هنرستان یازاوا درس میخونن اسم این گروه پارادایس کیس هست ، در این هنرستان در نوامبر هر سال یک جشنواره مد و فشن دارن . این گروه دنبال یک مانکن برای جشنواره هستن . به صورت تصادفی آراشی Arashi دختری که از مدرسه برمیگشته خونه تو خیابان پیدا میکنه . از اونجایی که دختره فرم بدنی عالی داره ازش میخواد که برای جشنواره مد و لباس بعنوان مانکن بشه که خاطر گرفتاری درسی زیاد جواب رد میده . اسم این دختره Yukari هست که اطرافیان کارولاین صداش میکنن بالاخره به اصرار اطرافیان و به خصوص جورج George قبول میکنه.
    باتوجه به اینکه از درس و مشق میافته آخرش با مادرش درگیر میشه و چندتا سیلی آبدار هم نوش جان میکنه !!!!! پس از خونه فرار میکنه و برای لجبازی هم که شده دیگه مدرسه هم نمیره .
    خب مجبوره دنبال کار بگرده و کاری که پیدا میکنه مانکن در یک شرکت هست . و این وسط عاشق جورجی هم میشه. و بالاخره در خانه جورجی هم زندگی میکنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    جاییکه جدیدا استخدام شده نیاز به رضایت والدین داره اونهم که فرار کرده (یکسری از مطالب +18 هست که نمیشه بیان کرد)
    و با توجه به مسائلی که با جورجی پیش اومده مجبور میشه برگرده خونه پیش پدر مادرش . و پس از 6 روز علاف گشتن بالاخره به درس و مشق ادامه میده ولی با این وجود حسابی از درس و مشق عقب میافته و نمیتونه در اون سال دانشگاه قبول بشه !!!!ولی جشن فشن fashion نوامبر نزدیکه ، همه کارها نصف نیمه مونده بالاخره با تلاش زیاد گروه پارادایس و Yukari تونستن بعنوان گروه دوم برنده بشن . عکس زیر که Yukari هست و تقدیر نامه گرفته و اون عکس رو مادرش به دیوار خونش قالب کرده.......



    ================================================== ====
    پس از تمام شدن جشن گروه از هم میپاشه و هرکسی پی زندگی خودشو میگیره
    مثلا George برای ادامه تحصیل در زمینه طراحی لباس همراه با ایزابلا به فرانسه میره
    میواکو هم پیش خواهرش در شرکت Happy Berry کار پیدا میکنه
    یوکاری هم پس از چند سال بعد با یک نفر دیگه ازدواج میکنه و وقتی به یاد جورج میافته گریه میکنه و .....

    عکس یادگاری از جرج و یوکاری در آخرین وداع پس از منحل شدن گروه
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    Last edited by ata.royalfalcon; 03-04-2011 at 09:22.

  12. 6 کاربر از ata.royalfalcon بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #7
    حـــــرفـه ای Maggy_P's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2007
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    4,845

    11

    خب منم دو تا از سریال انیمه هایی رو که دیدم اینجا معرفی میکنم :

    Skip Beat



    داستان درباره ی دختر 16 ساله ای به نام کیوکو موگامی هست که متوجه
    میشه دوست دوران بچگیش فووا شو که ادعا می کرد عاشقشه و اونو با خودش به توکیو آورده بود فقط اونو به عنوان خدمتکار و در آوردن مخارج زندگیش میخواد. کیوکو هم خیلی ناراحت میشه و قسم میخوره که انتقامشو از "شو" بگیره. شو هم که یک خواننده ی جوان و مشهور شده به کیوکو میگه اگر میخوای از من انتقام بگیری باید یک ستاره بشی(بازیگر).

    شخصیت های داستان :

    کیوکو موگامی: دختری باهوشه که برای گرفتن انتقام از پسری که از احساساتش سوء استفاده کرده وارد شوبیز میشه. حس انتقام جوییش بیشتر از افسردگی بهش غلبه می کنه و قسم می خوره انتقامشو بگیره. شوتارو، کسی که ازش استفاده کرده بهش میگه که برای شکست دادنش باید یک ستاره بشه.

    سوروگا رن: رن یک بازیگر مشهوره و شخصیتی بی نهایت نجیب داره. اون کارشو خیلی جدی می گیره و از اطرافیانشم همین انتظارو داره. اون پیش مردم تصویر خوبی از خودش به نمایش گذاشته و بارها چهره ی واقعیشو به کیوکو نشون داده. اون دراصل با کیوکو خوشحال نیست و بارها از راه هایی برای اذیت کردن و سربه سر گذاشتنش استفاده میکنه. چون از دلایل نادرست کیوکو برای انتخاب بازیگری متنفره.

    فووا شو: اسم واقعی اون شوتارو هست ولی از همه مخفی نگه میداره چون میدونه که این یه اسم قدیمیه و از مد افتادس. شخصیت بی نهایت خودبینی داره. اما یه ستاره ی موسیقی با استعداده. "شو" درمورد استفاده از کیوکو برای رسیدن به اهدافش هیچ ترسی نداره. بعد از تغییر شکل کیوکو شوتارو شوکه میشه و به زودی می فهمه که احساساتش نسبت به کیوکو بیشتر از قبل شده.

    انیمه ی زیبایی بود از نظر من و داستان کمدی جالبی داشت. برای دوست داران انیمه توصیه میشه. در ضمن این سریال 25 قسمته و از روی کمیک مانگا به همین نام ساخته شده.


    ----------------------------------------

    Vampire Knight



    داستان :

    داستان توی یک مدرسه روایت میشه که توی اون مدرسه بچه های نوبت صبح انسان هستن و بچه های نوبت شب خون آشام. این مدرسه دو نگهبان که از شاگرد های خود مدرسه هستن داره به نام های یوکی و زرو. کار نگهبانها اینه که نگذارن انسان ها زیاد به خون آشام ها نزدیک بشن و کلا قضیه ی خون آشام ها رو از بقیه ی بچه ها مخفی نگه میدارن. یوکی که یک دختر 15 سالس دختر خونده ی رئیس مدرسس. یوکی 10 سال قبل توسط یک خون آشام سطح e (خون آشام هایی که ابتدا انسان بودن) مورد حمله قرار میگیره که خون آشام مهربانی به نام کانامه کوران نجاتش میده. کانامه هم توی این مدرسه و در قسمت شبانه درس میخونه . از اون سمت هم زرو نگهبان دیگه ی مدرسه ،پیش یوکی و رئیس مدرسه زندگی میکنه که چهار سال قبل تمامی خانوادش (که شکارچی خون آشام بودن) توسط یک خون آشام کشته شدند. به همین دلیل اون از خون آشام ها نفرت عمیقی به دل داره ...

    فعلا دو فصلش اومده که هر فصل 13 قسمته.
    داستان جذابی داره ، توصیه میشه

  14. 12 کاربر از Maggy_P بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #8
    مدیر انجمن های هارد دیسک ata.royalfalcon's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    10,595

    پيش فرض

    سلام به همه
    انیمه بعدی که میخوام معرفی کنم high school of the dead هست این انیمه 12 قسمته
    لینک ویکیپدیا
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    لینک IMDB
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    توضیحات و خلاصه داستان :
    سال ساخت این انیمه هم 2010 هست . دوستان اگر شما فیلم زیاد نگاه میکنین و یا اطلاعاتتون در زمینه فیلم زیاده به سادگی متوجه میشوید که این انیمه یک کپی کاملی از فیلمهای مثل land of the dead و یا down of the dead و حتی سری فیلمهای رزیدنت اویل هست . بله داستان فیلم درباره هجوم زامبی ها هست . در این فیلمهایی که نام بردم و این انیمه شباهتهایی وجود داره .
    1. هرکسی که توسط این زامبی ها گاز گرفته شوند به زامبی تبدیل میشن .
    2.این زامبی ها در واقع مرده های متحرک هستن یهنی فقط با نابود کردن مغزشون از کار میافتن.
    3. اونهایی که نجات پیدا کردن در به در دنبال مکانی امن میگردن غافل از اینکه چنین مکانی اصلا وجود نداره .

    نقطه شروع در این انیمه دبیرستانی هست که توسط یک زامبی مورد حمله قرار میگیرد . توجه کنین که فقط یه زامبی وجود داشته که این زامبی به این دبیرستان حمله میکنه و از اونجایی که در این دبیرستان تعداد زیادی انسان وجود داشته باعث شیوع گسترده این بیماری میشه و چند نفر از دانش آموزان که نجات پیدا میکنن یک گروه تشکیل میدن و سعی میکنن که مکانی امن برای خودشون پیدا کنن. غافل از اینکه چنین مکانی اصلا وجود نداره و ......

    شخصیت های اصلی داستان
    1. یه پسری که خیلی شجاع هست و حاضره که جان خود را برای گروه فدا کنه . اسمش Takashi Komuro هست . اون اوایل بیشتر با چوب بیسبال به جون مرده ها میافتاد. بقیه گروه اونو به عنوان رهبر هم قبولش دارن (در عکس ، پسری که در بالاتر از همه قرار گرفته)
    2. پسر دیگر این گروه اسمش Kohta Hirano که قبلا در امریکا کا با اسلحه رو آموزش دیده بود و به خاطر همین آموزشها مهارت خوبی در استفاده از اسلحه ها داره .
    3.Rei Miyamoto قبلا همکلاسی و دوست تاکاشی بوده و حتی به هم قول ازدواج داده بودن ، اما بعدا ترکش کرد و با یکی دیگه به نام هیساشی دوست شد . عضو باشگاه زرمی نیزه بوده بعدا دوباره با تاکاشی دوست میشه . و عمدتا پیش تاکاشی هست . اون دختری که در وسط عکس هست .
    4. Shizuka Marikawa دکتر دبیرستان بوده کاملا بی خاصیت !!!!!
    5. Saeko Busujima اونی که در عکس موهاش آبیه . یک شمشیر زن کاملا حرفه ای . این دختره تاکاشی رو دوست داره اما به روی خودش نمیاره !!!!
    6.Saya Takagi اون دختری که سمت چپ عکس هست و عینک میزنه.
    7.یه دختر بچه هم توی عکس هست (یه سگ کنارشه) Alice Maresato در واقع پدرش دنبال مکانی امن برای خودش و دخترش بوده که کشته میشه و در نتیجه این گروه دختر بچه رو با خودشون میبرن. اسم سگه هم Zeke هست

    خلاصه بگم که داستان بی انتهاست این گروه همچنان دنبال مکان امنی میگردن . همانطوری که رزیدنت اویل تا الان ادامه داره و هنوز تموم نشده

    Last edited by ata.royalfalcon; 14-04-2011 at 17:38.

  16. 10 کاربر از ata.royalfalcon بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #9
    مدیر انجمن های هارد دیسک ata.royalfalcon's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    10,595

    پيش فرض

    من اشکهای فاضلابی و استفراغی تو رو نمیخوام !!!!

    سلام به همه
    انیمه بعدی که میخوام معرفی کنم true tear هست
    این انیمه زیبا 13 قسمته و محصول 2008 هست
    لینک ویکی پدیا
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    لینک IMDB
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید


    خلاصه داستان : (خیلی خلاصه) سه تا دختر هست که عاشق شینچیرو هستند ولی بالاخره یکیشون پیروز میشه و قلب شینچیرو رو تصاحب میکنن

    شخصیت های اصلی داستان از چپ به راست
    1. Shin'ichirō Nakagami : شینچیرو ، در یک خانواده تقریبا مرفه زندگی میکنه پدرش کارخانه تولید نوشیدنی رو اداره میکنه ، مادرش خانه داره . شینچیرو پسری خوب ، عادی و کاملا مودب هست . طوری که هر سه دختر (عکس بالا) دوسش دارن !!!!

    2.Noe Isurugi : نوئه ایسوروگی ، دختری هست کاملا خیالباف ولی دوست داشتنی . یه سری شایعاتی راجع به نوئه در مدرسه وجود داره که هرکسی رو طلسم یا نفرین کنه کوچیک میشه !!!!(در داستان خیلی روی شخصیت نوئه کار شده)
    نکته : در نزدیکی مدرسه اونها یه قفسی هست که دو تا مرغ و خروس نگه میدارن و این نوئه هرروز بهشون سرمیزنه و بهشون دون میده و حتی اسم هم گزاشته جیبتا و نایگومارو . و از همینجا شینچیرو با نوئه آشنا میشه . نوئه از جیبتا خوشش نمیاد چون معتقده که دلش نمیخواد پرواز کنه ولی نایگومارو رو دوست داره .
    و معتقده که شیچیرو همون جیبتا هست چون حرفاش اصلا پروازی نیست (عجب خلی !!!) و شینچیرو هم شاکی میشه بهش میگه تو اسکلی که نوئه هم نفرینش میکنه و بهش میگه امیدوارم بدبختی بهت حال بده !!!! که شینچیرو میترسه و فرداش یه کادو بهش میده !!!
    روزی از روزها یه حیوانی رایگومارو (مرغ مورد علاقه نوئه) شکار میکنه و اونو میبره ، که نوئه شدیدا ناراحت میشه و از همین موقع شینچیرو رو جای رایگومارو در نظر میگیره و حتی برای شینچیرو دون پخش میکنه !!!!!! و شینچیرو میگه من اینها رو نمیخوام که نوئه جواب میده این انتخاب تو نیست !!!
    همچنین نوئه معتقده که اشکاشو به مادربزرگش (که مرده) قرض داده بنابراین نمیتونه گریه کنه و دنبال کسی هست که بتونه اشکاشو ازش بگیره و وقتی شینچیرو بهش گفت بیا اشکای منو بگیر نوئه جواب داد . من اشکهای فاضلابی و استفراغی تو رو نمیخوام (عجبا!!!)
    نوئه به خاطری فوت مادربزرگش پس از سالها هنوز غمگین و افسرده هست و حتی برادر نوئه هم برای اینکه اونو از این حالت بیرون بیاره به شینچیرو میگه باهاش برو بیرون !!!

    3. Hiromi Yuasa : هیرومی ، در واقع پدر و مادرشو از دست داده و بخاطر اینکه پدرهیرومی از رفقای پدر شینچیرو بوده پس در خونه اونها زندگی میکنه . مادر شینچیرو خیلی باهاش خوب نیست . مادر شینچیرو معتقده که پدر هیرومی در واقع پدر شینجیرو هست (یعنی فکر میکنه که دوتا زن داشته !!!) هیرومی ، شینچیرو رو خیلی دوست داره ولی به روی خودش نمیاره ، وقتی متوجه میشه که شینچیرو با نوئه دوست شده شدیدا ناراحت میشه ولی باز به روی خودش نمیاره !!! حتی دوستای هیرومی هم بهش میگن که تو که هستی چرا شینچیرو رفته با نوئه دوست شده !!! که جواب میده من فلانی رو دوست دارم (برادر نوئه) نه شینچیرو (که در واقع اینطور نیست) و از قضا شینچیرو این حرف رو میشنوه و تمام سعی شو میکنه که این دو باهم دوست بشن (عجب اسکلی!!!)

    4. Aiko Andō : عموما صداش میکنن آی چان ، همانطوری که گفتم علاقه شدید به شینچیرو داره و از اینکه شینچیرو بهش بی اعتنایی میکنه شدیدا شاکیه !!!

    5. Miyokichi Nobuse : میاکیچی ، این پسره توسط شینچیرو به آی چان معرفی میشه تا باهم دوست بشن . گرچه باهم دوست میشن ولی آی چان تو دلش شینچیرو رو بیشتر دوست داره و حتی یکی دو بار میاکیچی رو پس میزنه (عجبا!!!)

    خلاصه این انیمه خیلی قشنگه !!!






    Last edited by ata.royalfalcon; 15-04-2011 at 17:55.

  18. 7 کاربر از ata.royalfalcon بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #10
    مدیر انجمن های هارد دیسک ata.royalfalcon's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    10,595

    پيش فرض

    اينو قبلا معرفي كردم گفتم اينجا هم بذارم

    حتی جهنم هم تو را نخواهد پذیرفت

    سلام به همه دوستان
    تعجب نکنین دوستان ، جمله بالایی رجز خوانی یکی از کاراکتر های محبوب من به نام نوسفراتو آلوکارد هست . (آواتار من همین هست)
    آخرین انیمه ای که دیدم hellsing هست .
    این انیمه یکی از محبوبترین انیمه های برای من هست . این انیمه 13 قسمت هست که در واقع 13 فرمان هست .

    فرمان شماره یک : نامیرا - The Undead
    فرمان شماره دو : کلوپ ام - Club M
    فرمان شماره سه : رقصنده با شمشیر - Sword Dancer
    فرمان شماره چهار: بی گناه مثل انسان - Innocent as A Human
    فرمان شماره پنج : برادري - Brotherhood
    فرمان شماره شش : مکان مرگ - Dead Zone
    فرمان شماره هفت : دوئل - Duel
    فرمان شماره هشت : خانه مرگ - Kill House
    فرمان شماره نه : سرگيجه گل رز - Red Rose Vertigo
    فرمان شماره ده : Master of Monster
    فرمان شماره یازده : Transcend Force
    فرمان شماره دوازده : Total Destruction
    فرمان شماره سیزده: Hellfire

    خلاصه داستان :
    یه سازمانی هست به نام سازمان هلسینگ که کلا کارش نابود کردن خون اشامهاست. مقر سازمان هلسینگ در لندن هست . اینها کارشون محرمانه هست . یعنی حتی مردم عادی هم نمیدونن خون آشام وجود داره ولی در اواخر داستان تقریبا کل لندن به آتش کشیده میشه.

    شخصیت های اصلی :

    1. نوسفراتو آلوکارد Arucard: نامیراست (زندگانی ابدی). خون آشامی هست که در خدمت انسانهاست . فوق العاده خونسرد و خیلی اعتماد به نفس داره و همیشه یه لبخندی داره و عینک زرد رنگی هم میزنه . اسلحه بزرگی داره که گلوله 13 میلیمتری بهش میخوره . بازهم تاکید میکنم خیلی خونسرده و اعتماد به نفس عجیبی داره . حتی به یکی هم میگه که تو اصلا سوسک حمام هم نیستی (یاد بگیرین ازش)



    2. اینتگرا Sir Integral Wingates Hellsing: رئیس سازمان هلسینگ هست . دختری هست که که پس از مرگ پدرش و به کمک آلوکارد ریاست سازمان هلسینگ رو بعهده میگیره . با وجودیکه دختر هست اما کت و شلوار میپوشه و دائما سیگار میکشه . اصلا باهوش عمل نمیکنه . کلا ازش خوشم نیومد. عمویش حاضر نبود اون جانشین پدرش بعنوان رئیس سازمان هلسینگ بشه . و پس سعی کرد که اینتگرا را بکشه اما آلوکارد نجاتش داد.



    3. ویکتوریا سراس : دختر پلیس . لقبش بچه گربه هست . از اول یه آدم معمولی بوده . زمانی که در کلیسایی در روستایی بنام چدار توسط کشیشی گروگان گرفته شده بود و آلوکارد راهی نداشته پس مستقیما به سینه دختره شلیک میکنه تا کشیش را بکشه و برای اینکه دختر پلیس زنده بمونه خونشو میخوره تا خوب بشه ولی به خون آشام تبدیل میشه.
    علاقه مفرطی به آلوکارد داره و بطور ذهنی با آلوکارد حرف میزنه. و با وجودیکه خون آشام هست ولی خون کسی رو نمیخوره و از بسته های خون بیمارستانی میخوره (هوس خون کردم)
    این دختر بعنوان تک تیرانداز به استخدام سازمان هلسینگ در میاد و اسلحه ای که بهش میدن از خودش بلندتر هست و جنس گلوله ها هم از اورانیوم ضعیف شده هست.
    مطلب خارج از بحث : اورانیوم ضعیف شده فلز بسیار مناسبی برای ساختن گلوله هاست بخاطر اینکه 1. از سرب سنگینتر هست و بهترین جنس برای ساختن بمبهای سنگر کوب هست 2. از فولاد سختتر هست بنابراین تغییر شکل نمیده 3.به شدت داغ هست بنابراین زره رو مثل کاغذ نازک سوراخ میکنه.



    4. والتر Walter Kum Dorne: کسی که در سازمان هلسینگ به اینتگرا خدمت میکنه (پیش خدمت) اونهم قدرت زیادی داره.



    5. Alexander Anderson یه کشیش ایتالیایی که نه انسان هست و نه خون آشام و قد خیلی بلندی داره و از طرف سازمان ایسکاریوت وابسته به واتیکان مامور میشه هرچی خون آشام هست از بین ببره در واقع با ورود این کاراکتر قدرت نمایی بین انگلیس و ایتالیا شروع میشه جالب اینجاست که این دو نفر تا میتونن به هم فحش میدن از قبیل خوک انگلیسی و یا سگ واتیکان و غیره که آدم خنده اش میگیره در واقع نبرد بین کاتولیک واتیکان با پروتستان انگلیس.
    در واقع علت ورود این شخصیت به داستان ما این هست که آلودگی از لندن به ایتالیا گسترش یافته و چون واتیکان سازمان هلسینگ رو در زمینه نابودی خون آشام ضعیف میبینه مجبور به دخالت میشه و ...

    Incognito : یعنی ناشناس و یا هیچکس ، این از قدرتمندترین دشمن آلوکارد هست . یک دردسر جدی برای آلوکارد . تنها کسی که آلوکارد به خاطرش نیروی محدود شده خودشو آزاد کرد. آلوکارد شدیدا به خاطر اینکه یکی شبیه خودش رو پیدا کرده خوشحاله . چون تا به حال طعم نبرد واقعی رو نچشیده. اینکاگنیتو یه اسلحه 40 میلیمتری با فشنگهای ساخته شده از نفرین قاره تاریکی داره. مادر تمام خبائث . موجود جهنمی رو از اعماق جهنم بیرو میاره تا بشر رو نابود کنه. فقط میتونم بگم که آلوکارد با خوش شانسی تونست اونو شکست بده


    نسل جدیدی از خون آشام ها درحال شکل گیری هست . گفته میشود که تمام انسانها یک ژنی دارن که می توان با استفاده از یک چیپست کاشتنی در زیر پوست کنار گوش اونها رو به خون آشام تبدیل کرد.

    امتیاز اون در IMDB عدد 8.2 از 10 هست و من 9 میدم

  20. 7 کاربر از ata.royalfalcon بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 4 1234 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •