تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 4 اولاول 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 38

نام تاپيک: ماجراهای سخت افزاری

  1. #21
    داره خودمونی میشه Amxstar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2010
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    58

    پيش فرض

    یادش نه بخیر تازه دوسال بود که کامپیوتر خریده بودم به سرم زد که رمشو ارتقا بدم ، یه رم 512 کینگ استون خریدم از پاساژ ایران آوردم خونه کیس رو دمر کردم رو میز تا رمو جا بزنم ، وای چشتون روز بد نبینه نه اینکه خیلی ناشی بودم رم شل جازدم و در حالی که اصلا جا نرفته بود کامپیوترو روشن کردم یک دود غلیظی از داخل کیس بلند شد ، هل کرده بودم و زود پریدم کامپیوترو از دوشاخه کشیدم ، رمم که کامل نابود شده بود هیچ مادربردمم در آستانه نابودی کامل بود ولی خدارو شکر به مادربرد آسیب نرسید ولی رمم و یکی از جارمام کاملا از بین رفتن و بعد از اون ماجرا دیگه درس عبرتی برام شد که رمو درست سرجاش بزارم و تا کامل از محکم بودنش اطمینان حاصل نکنم کامپیوترو روشن نکنم .
    موفق و پیروز باشید

  2. 6 کاربر از Amxstar بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #22
    آخر فروم باز M A M M U T's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    پست ها
    1,393

    پيش فرض

    اولین باری که کامپیوتر خریدیم سال 80 بود تیر ماه.... یه کامپیوتر پنتیوم 3 با رم 128 و گرافیک 32!!!! با مانیتور lg 17 اینچ از اونا که همه جا هست .خیلی معروفن..... یادمه وقتی کامپیوتر خریدیم خیلی از کامپیوتر حالیم نبود در نتیجه چون فکر میکردم موس و کیبورد رو داخل جعبه ی کامپیوتر میذارن در نتیجه نه موس خریدیم و نه کیبورد....وقتی کامپیوتر رو خونه آوردیم در جعبه ی کامپیوتر رو که باز کردیم نه موس داشت و نه کیبورد روز 5 شنبه عصر بود و تا شنبه فقط مینشستم پشت کامپیوتر خاموش و به مانیتور خیره میشدم
    اون موقع 480 تومن پولش رو دادیم(البته فقط کیس....175 تومن هم پول مانیتور شد).... جالب اینه که اون اولا فقط نقاشی میکردم و آهنگ گوش میدادیم (البته برادرم یکم از من بزرگتره و اون کلاس رفته بود و یه چیز هایی حالیش بود.....) با jet audio.... یادش بخیر روز دوم یهو کامپیوتر قفل کرد و ما فکر میکردیم قفل کردن عجب حادثه ی بزرگیه.... تازه یه بار هم ارور اون صفحه ی آبی رو داد که خیلی به نظرمون فاجعه بار میومد
    اولین بازی که گرفتم یادمه نصب شد اما بلد نبودم بازی کنم در نتیجه یه سی دی بازی بود به نام کارستان که بازی های قدیمی روش بود از اون ها خردیم یادمه قلعه ی ولفناشتاین هم توش بود بعدا need for speed 3 بود فکر کنم که خریدم و بعد هم یه فیفا 2002 با صدای فردوسی پور خریدم که کار نمیکرد در نتیجه یه دونه با صدای خیابانی خریدیم
    Last edited by M A M M U T; 03-07-2011 at 09:42.

  4. 12 کاربر از M A M M U T بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #23
    آخر فروم باز kortol's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    اراک
    پست ها
    1,654

    پيش فرض

    با سلام ..
    من اولین بازی که توی عمرم کامپیوتر دیدم دوم راهنمایی بود !!!! مدرسمون یه نماز خونه داشت که هر کی نمی رفت نماز بخونه ظهر ها اونجا از نمره انظباتش ( درست نوشتم ؟؟) 2 نمره کم می شد !!!!
    بهار بود که دیدیم یه ماشین آجر و ماسه وگچ و غیره آوردند و نماز خونه رو نصف کردند !!! از وسط یه دیوار کشیدند و همون بخش جدا شده رو هم باز نصف کردند و دوتا در بزرگ آهنی براش گذاشتند پنجره که نرده داشت اما روش از این نرده های شبکه هم زدند...اول فکر می کردیم زندان ساختند برای اونهایی که موقع نماز توی توالت ها قایم می شن !!!!
    بعد از تمیز کاری که دانش آموز ها همش رو زنگ ورزش انجام می دادند یه روز یه وانت پیکان (از این چراغ گرد های قدیمی ) اومد تو مدرسه و پنج تا کارتن بزرگ رو 8 نفری !!! وارد اون اتاق ها کردند و بعدش هم میز و پرده و...
    ما فهمیدیم که اونجا اتاق کامپیوتره مدرسه هستش !!! البته اون موقع نمی دونم چرا کسی باهاشون کار نمی کرد !!! برای چی گرفته بودند خدا می دونه !!!
    بعد از اون تا کلاس سوم راهنمایی همش با خودم می گفتم که من باید مخ کامپیوتر بشم !!! بالاخره پاییز و شروع سال اول دبیرستان ، بعد از سه ماه کار کردن در تابستون ( شاگردی یه الکتریکی بودم ! کل تابستون همش 25 هزار تومن جمع کردم که شد یه میز چوبی داغون برای سیستم !! ) بابام برام یه سیستم گرفت !!! رم 256...گرافیک 32....سی پی یو 2 ...کلی براش آب خورد سال 80!!!!! اون موقع می گفتند چرا داری نزدیک به 1 میلیون خرج این می کنی ...از کجا پولش اومده؟؟ ... بده یه زمین بخر ( 80 متر زمین می شد آخر خیابونمون گرفت ..الان یه متر هم نمیشه !!)من هم کلی ذوق و باباهم هم کلی غر ...

    اون روزی که برادرم و بابام رفتند سیستم رو بیارن من کلاس زبان داشتم..... خوب یادمه که کلاس 5 تا 6.30 عصر بود اما من بعد از نیم ساعت به بهانه رفتن به چشم پزشکی و خرید عینک کلاس زبان رو با هزار بدبختی دودر کردم و رفتم خونه !!!!

    بوی اسپند همه جا رو گرفته بود ..بابام توی پذیرایی داشت تلویزیون نگاه می کرد ولی چهرش نقره داغ شدن رو نشون می داد !!!
    مادرم هم همش صلوات زیر لب می گفت !! خبری از برادرم هم نبود ....چراغ اتاق خاموش بود ...یه لحظه داداشم منو صدا کرد بار اول نرفتم تو اتاق !! ترسیدم !!!! ولی بعدش بلند تر صدا کرد و به محض اینکه پام رو گذاشتم تو اتاق نور آبی رنگ اسپیکر خورد تو چشممم !! دیس دیس دیس دیس صدای سیستم همه جا رو فرا گرفت !!!! اشکم در اومده بود ..بابام داد می زد مگه عروسیه ...کمش کن .

    اون شب رخت خواب ها رو آوردم و جلوی سیستم خوابیدم و فرداش هم همش توی مدرسه دل دل می کردم که برم خونه !! بعد از ظهر شد و کرم ریزی های من شروع شد !!!! بعد از 3 روز ویندوز 98 پرید !!! بعد از 1 هفته هم ویندوز ایکس پی !!! بعدش با یکی از بچه های سال سوم اومدم خونه و روش نصب ویندوز رو بهم یاد داد ...البته ناهار هم چتر شد !!!! من هم باهاش زبان کار کردم و سال سوم هم راحت زبان قبول شد .
    هفته بعدش یه سیدی آهنگ شو کافه ای ( یه شوی تصویری از کافه های قبل از انقلاب ) پیدا کردم و خواستم نگاه کنم که بوم !!! از بس خش داشته توی سی دی رایتر ترکید و خورد شد و سیستم باز رفت گارانتی البته فقط سی دی رایتر رفت ولی از ترس اینکه من دوباره سیستم رو خرابش کنم کل 20 روز همون جا بود !!!! یه کتک حسابی هم صاحی سی دی خوردم و برای اولین بار پای چشمم بادمجون سبز شد !!!

    یادمه اون اوایل هر روز قبل و بعد ازمدرسه دستمال بهش می کشیدم و نمی زاشتم دکمه های کی بوردش خاک بگیره ....

    چه کلاسی می زاشتم سال اول دبیرستان برای دختر های فامیل ...از اون موقع بهم می گفتند مهندس و هنوز هم برای اون روز ها بعضی هاشون دستم می اندازند !! منم که تازه پشت لبم سبز شده بود تیغ می انداختم و سروگوشم می جنبید کلی ذوق می کردم و مادرم هم همش برام اسپند دود می کرد !! اتاقم شده بود پاتوق روز های جمعه !! الان که فکر می کنم هیچ اثری نداشته اسپند ها ، همشون هم ازدواج کردند من هنوز مجردم ؟!!؟!؟

    هنوز هم مانیتورش رو دارم و نرفتم ال سی دی بگیرم !!!! ..البته سیستم رو کلا ارتقاع دادم چهار سال پیش ولی کیس رو نگه داشتم و هنوز هم همون کیس نقره هستش که تقریبا همه درهاش لق شده و کلی هم خط خوش بهش افتاده !!! پیچ هم دیگه نداره !!!!
    الان هم سال آخر دانشگاه رشته مهندسی نرم افزار هستم و دارم برای ارشد می خونم ولی هنوز اونجوری که باید مخ کامپیوتر نشدم !!! بماند که به خاطر این کامپیوتر چقدر از درس ها عقب افتادم و غیره ....

    موفق باشید .
    Last edited by kortol; 02-07-2011 at 22:18.


  6. #24
    داره خودمونی میشه مهدی صمصامی's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2009
    پست ها
    61

    پيش فرض

    سلام به همه دوستان
    من اولین باری که با کامپیوتر آشنا شدم، خونه مادربزرگم بود (سال 81 تو شهر). اونجا خالم ایه کامپیوتر گذاشته بود که چون خودش اون موقع کامپیوتر میخوند، باهاش کار میکرد. بعضی وقت ها که آهنگ و فیلم و شو میگذاشت ما کلی کیف میکردیم. یکی از آرزوهای بزرگی که داشتم این بود خالم اجازه بده تنهایی با بازی ها پیشفرض Windows XP بازی کنم... و چون من خیلی دستکاری میکردم، اونها هم کم اجازه میدادن. یادمه همون موقع ها یه کارهایی مثل پوشه ساختن و کپی و پیست کردن رو هم یاد گرفتم.
    تا اینکه بعد از کلی اصرار کلاس دوم دبستان (وسطای سال 82) بابام برام یه کامپیوتر خرید. پولش حدود 550 تومن شد. اون موقع خونه ما تو روستا بود. یادمه 1 روز در میون به بابام میگفتم تا به مرده زنگ بزنه که کامپیوتر رو برامون بیاره. یادمه یه رم 256 + گرافیک 128 جی فورس + مادربرد گیگابایت + هارد 40 گیگ + سی پی یو 2.4 سلرون (پنتیوم 4) + یه مانیتور CRT از اون LG معروفا که هنوز دارمش (Flatron T730BH) داشت (عجب سیستمی بود واسه خودش). وقتی اولین بار کامپیوتر رو آوردن و روشنش کردیم، دیدم ویندوز بالا میاد (XP SP1) ولی وقتی وارد محیط ویندوز شد و از welcome گذشت دیدم که هیچی به جز عکس Desktop نیست تو مانیتور (بعدها فهمیدم که پروسه ی explorer بالا نیومده). خلاصه دوباره کیس رو برداشت برد و بعد از یه هفته اوردش. اون موقع تازه PES 2004 اومده بود و من هم که عشق فوتبال (دقیقا برعکس الان). به مرده گفته بودیم رو سیستم بازی فوتبالی نصب کنه که PES 2004 رو نصب کردیم. بار اول که سیستم رو روشن کرد، سریع بازی رو اجرا کرد و هی اینتر زد و اینتا تا وارد بازی شد، من هم که دیگه داشتم کف میکردم... تا 4 ماه اول تنها کارم بازی و آهنگ و کارتون بود. بعد از اون تا 2 سال و نیم بعد فقط با کامپیوتر بازی میکردم به طور دیوانه وار (ولی یادم نمیاد هیچوقت کامپیوتر به درسام صدمه ای زده باشه). وقتی تو روستا بودیم عمم اینا هم بعد ما کامپیوتر خردین؛ ولی مال اونا ضعیف تر بود و هنوز هم دارنش. پسر عمه هام خیلی کم باهاش کار میکردن و هی روش پارچه و اینا میذاشتن تا کثیف نشه. شوهر عمم هم که وسواسی اصلا به زور اجازه میداد کامپیوتر روزی 2 ساعت روشن باشه. برعکس من که روزی 10 ساعت پای کامپیوتر بودم. واسه همین زود به زود سیستم خراب میشد و میبردیمش تا ویندوزش رو عوض کنن. اونها هم چون ازش استفاده نمیکردن، کامپیوتر هیچیش نمیشد و هی کلاس میذاشتن مال ما بهتره (ما هم ساده!!!). تابستون سال 84 که خونمون میخواست بره شهر، به بابام گفتم که کامپیوترمو قوی ترش کن. اون وقتا چون فکر میکردم اگه هارد بیشتر باشه کامپیوتر سرعتش بیشتر میشه، هی میگفتم هاردشو بیشتر کن. خلاصه با هم کیس رو بردیم کامپیوتری اونها یه سیم پهن نازک رو عوض کرد و بابام هم گفت که هاردش رو زیاد کرده . بعد 1 سال فهمیدم که اون مرده سیم IDE هارد رو عوض کرده!!! وقتی میخواستیم از روستا بریم شهر، وسایل رو جمع کرده بودیم و تو خونه اماده گذاشته بودیم که بیان بارشون کنن (از جمله کامپیوتر) و خودمون هم خونه یکی از اقوام بودیم. ولی من چون طاقت نداشتم، اون موقع هم رفتم تو خونه و کامپیوتر رو سر هم کردم و باش بازی کردم. وقتی اومدیم شهر بعد از حدود 1 سال دیگه من فکر بازی از سرم بیرون اومد و با وجود اینکه تا اون وقت ها خیلی چیزها خودم یاد گرفته بودم، به فکر یادگیری درست و حسابی افتادم. واسه همین رفتم کلاس کامپیوتر. 3 جلسه رفتم، از بس مضخرف بود دیگه نرفتم. کلاس اول راهنمایی بودم که تو کلاس بحث تحقیق شد. یکی از رفیقای صمیمی من (یادش بخیر...) گفت برو تو گوگل یا یاهو سرچ کن!!!!! من هم که شاخ در آورده بودم گفتم گوگل چیه بابا؟؟؟!! از اون موقع به بعد با اینترنت آشنا شدم و یکی دیگه از خاله ها برام یه ID یاهو ساخت که تا یکی-دو سال پیش هم ازش استفاده میکردم. اون موقع چت کردن چه لذتی داشت... همینطور گذشت و گذشت تا اینکه حالا که 15 سالمه دیگه شاید سالی یه بار با کامپیوتر بازی کنم. از اون موقع تا حالا به غیر از چند تا چیز کوچیک که گفتم، همه چیز کامپیوتر رو خودم یاد گرفتم و از هم اونهایی که کوچکترین چیزی بهم یاد دادن بیشتر بلدم. حتی برنامه نویسی با VB6 و VB.net و طراحی با فوتوشاپ و فوت و فنای ویندوز و اینترنت و قطعات و ... رو هم خودم و یه خورده با استفاده از اینترنت یاد گرفتم...
    اون سیستم قبلی رو هم حدود 3 و نیم سال پیش عوض کردم. ولی هنوز یه چیزهایی از کیسش باقی مونده. مانیتورش رو هم که هنوز دارم. فقط یه بار حدود 2 ماه پیش سوخت که 20 تومن دادم تعمیرش کردیم مثل روز اول شد...

    فکر کنم رمان شد؟؟ نه؟؟ ببخشید سرتون رو درد آوردم...

  7. 4 کاربر از مهدی صمصامی بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #25
    پروفشنال afceaglee2013's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    پست ها
    708

    پيش فرض

    با سلام ..

    یادمه اون اوایل هر روز قبل و بعد ازمدرسه دستمال بهش می کشیدم و نمی زاشتم دکمه های کی بوردش خاک بگیره ....

    موفق باشید .
    یاد کارای خودم افتادم

  9. 3 کاربر از afceaglee2013 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #26
    اگه نباشه جاش خالی می مونه shamsoddin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    پست ها
    347

    پيش فرض

    من ساله دوم راهنمایی بودم داداشم بدون اطلاع قبلی کامپیوتر دوستشو خریده بود و باهم اووردنش خونه..بازی وولفتشتاینو که نشونم داد نزدیک بود برم تو مانیتور البته همون روز کیسو از خونمون برد تا روش نرم افزار نصب کنه.منم که فکر میکردم کیس فقط برای اینه که توش cd بزاری رفتم بدون کیس روشنش کنم ....... دو سال پیش اورکلاکش کردم سوخت..

  11. 4 کاربر از shamsoddin بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #27
    Banned
    تاريخ عضويت
    Mar 2010
    محل سكونت
    پایتخت تاریخ و تمدن
    پست ها
    1,035

    پيش فرض

    من ساله دوم راهنمایی بودم داداشم بدون اطلاع قبلی کامپیوتر دوستشو خریده بود و باهم اووردنش خونه..بازی وولفتشتاینو که نشونم داد نزدیک بود برم تو مانیتور البته همون روز کیسو از خونمون برد تا روش نرم افزار نصب کنه.منم که فکر میکردم کیس فقط برای اینه که توش cd بزاری رفتم بدون کیس روشنش کنم ....... دو سال پیش اورکلاکش کردم سوخت..

    خدایا با نام تو
    با سلام
    ممنون دوست عزیز بابت خاطره جالبتون.
    درست مثل خود من. منم فرکانس رم رو اونقدر بردم بالا که بعد از 10ثانیه یه دود سیاهی از کیس زد بیرونو یکدفعه کامپیوتر خاموش شد.داشتم از ترس سکته میکردم!!!



    حامد

  13. 4 کاربر از NirvanaH بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #28
    ناظر انجمن مشکلات سخت افزاری EXTREME's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2009
    محل سكونت
    Deathzone
    پست ها
    22,727

    پيش فرض

    من گرافیک قبلیمو اونقدر ولتاژ دادم بهش که نیم سوز شده بود تو بازی دیگه تصویری نبود

  15. 3 کاربر از EXTREME بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #29
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Feb 2009
    پست ها
    379

    پيش فرض

    من پول نداشتم سیستم بخرم میرفتم کافی نت چت فقط ،سال 86 که اولین کامپیوتر رو خریدم یکی قرار بود از تهران واسم سیستم بیاره 1 هفته قبلش رفتم میزشو خریدم این یک هفته هر شب رو میزش خوابم میبرد(عین اینکه طرف ماشین بخره اول بره لاستیکشو بخره)
    بعد که سیستم اومد طرف که سیستم رو هم کرد یادمه که پارتیشن بندی نمیشد بعد طرف گفت یه برنامه حرفه ای هست اسمش maxblast باید بریزم رو فلاپی با اون پارتیشن بندی کنم
    با هر دردسری بود پارتیشن بندیش کرد سیستم amd رم 128 گرافیک 64
    روز و شب کارم شده بود کامپیوتر اون موقع مغازه بابام کار میکردم وقتی تو مغازه جیم میزدم بابام کابل برقشو در می آورد
    خلاصه کاراش تموم شد وقتی سیستموم ریستارت میکردم دیگه روشن نمیشد باید پاورشو دوبابزنم
    بعد طرفو اوردم بهش گفتم اونم نفهمید چرا اینجوریه هی زنگ زد دوستاش،اینور،اونور،تهران درست نشد که نشد
    ما گفتیم مشکل داره بهش پس دادیم
    بعد بابام سر همین قظیه تا 2 سال بعدش واسم سیستم نخرید

  17. 3 کاربر از mr-secret بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #30
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jul 2011
    پست ها
    118

    پيش فرض

    سال 76-77 بود یه سیستم گرفتیم پنتیوم 200 رم 32 هارد 2گیگ گرافیک trident 9440 2mg !! وینروزش 95 بود cdrom مارک creative بود که ریموت داشت وقتی سیستمو روشن میکردی یه خانمه بهت سلام میکرد و اینا اولین بار که سخت افزاری ترکید بردیم یه جا یارو گفت توش ماکارونی پخته پیدا کرده! یادم افتاد اونی اول ازش گرفته بودم سیماشو با کش زرد رنگ بسته بود!! سیستم نازی بود با xing player فیلمو فول اسکرین میکردی اسلوموشن میشد
    اولین بار که به خودم جرات دادم روش ویندوز بریزم اونجا که سریال میخواست موندم اشکم درومد اینور اونور آخرش از یکی از معلمامون پرسیدم گفت قضیه چیه
    مانیتورشو هنوز دارم lg که دکمه روشن خاموشش یه مستطیل آبیه -یادش بخیر نوستالژیم زد بالا
    عجب این ماجرایی بوده !

  19. 3 کاربر از Kingarr بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •