تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 4 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 38

نام تاپيک: کليه مقالات نجوم

  1. #1
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض کليه مقالات نجوم

    رابطه ی ریاضی فاصله ی سیارات تا خورشید



    سال ۱۷۶۶ میلادی، یوهان تیتوس منجم آلمانی توانست رابطه ساده ای بیابد که با استفاده از آن می شد فاصله سیارات از خورشید را بدست آورد. چند سال بعد نیز دیگر منجم هموطن او، یوهان الرت بُد، این رابطه را مستقلا” دوباره کشف کرد.البته این رابطه را هر دو از طریق بازی با اعداد بدست آوردند و بدست آوری آن رابطه پایۀ علمی نداشت. امروزه این رابطه به رابطه تیتوس_بُد مشهور است. این رابطه بدین صورت است:
    فاصله سیاره از خورشید(بر حسب فاصله متوسط زمین از خورشید)=۰.۴+(۰.۳*n)
    … , n=۰, ۱, ۲, ۴, ۸
    اعدادبدست آمده با دقت خوبی با فاصله واقعی سیارات همخوانی داشت:
    سیارات
    عطارد
    زهره
    زمین
    مریخ
    ؟؟؟
    مشتری
    زحل
    جواب رابطه تیتوس_بُد
    ۰.۴
    ۰.۷
    ۱.۰
    ۱.۶
    ۲.۸
    ۵.۲
    ۱۰
    فاصله واقعی از خورشید
    ۰.۳۹
    ۰.۷۲
    ۱.۰۰
    ۱.۵۲
    ؟؟؟؟
    ۵.۲۰
    ۹.۵۴
    برای فاصله ۲.۸ برابر فاصله زمین از خورشید در آن زمان سیاره ای یافت نشده بود. بسیاری از اخترشناسان عقیده داشتند که سیاره ای کوچک در این فاصلۀ بین مریخ و مشتری وجود دارد که کشف نشده است. جستجوی منظم نوار دایرِةالبروج برای یافت این سیارۀ مفقود از اواخر قرن هجدهم شروع شد و سرانجام در اولین روز قرن نوزدهم، یک منجم ایتالیایی به نام جوزپه پیاتزی، موفق شد جسم کوچکی را در حدود این فاصله از خورشید بیابد که آن را سِرِس نامید. بعد از آن نیز اجرام دیگری با همین فاصله از خورشید کشف شدند. اخترشناسان آن دوران این نظریه را پیش کشیدند که در آن فاصله از خورشید، بجای یک سیاره، تعداد زیادی سیارک وجود دارد که با کشف تعدادزیادی از این سیاکها در سالهای بعد این نظریه تایید شد.در حقیقت رابطه تیتوس_بُد محرک اصلی کشف سیارکها بود.
    سالها بعد نیز سیارۀ اورانوس کشف شد که فاصله اش با فاصله پیشبینی شده توسط رابطه تیتوس_بُد نیز می خواند!(۱۹.۶ بنابر رابطه و ۱۹.۹ بنابر اندازه گیری). اما فاصله سیارات بعدی نپتون و پلوتو در این رابطه صدق نمی کنند. امروزه نظریه ای که به نظریه واهلش دینامیکی(Dynamical Relaxation) موسوم است توضیحی برای این رابطه یافته است. بنا به این نظریه، سیارات نخست در مدارات متفاوت تکوین یافتند؛ اما سپس به مداراتی منتقل شدند که نیروهای اغتشاشی گرانشی دیگر سیارات را به حداقل برسانند. نتیجه این کار از نظر ریاضی به روابطی شبیه رابطه تیتوس_بُد منجر می شود.

  2. #2
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    کره سماوي
    کره سماوي
    ساير سامانه هاي مختصاتي بر روي کره سماوي يا «گنبد» آسمان تثبيت شده اند. اين مختصات با حرکتهاي زمين، تغيير نمي کند، اما فرصت يک ناظر براي رصد جرمي در نقطه اي معين در آسمان باز هم بستگي به تاريخ و زمان رصد دارد.
    در تعريف ، کره سماوي عبارت است از يک کره تخيلي بزرگ بي انتها که «زمين» را در برگرفته و به نظر مي رسد که کليه اجرام آسماني به آن چسبيده اند. «استواي سماوي» نيز تصويري است از استواي زمين روي کره سماوي به همين ترتيب «قطبين سماوي» تصويري از قطب شمال و جنوب جغرافيايي زمين ، بر روي کره سماوي مي باشد. «دايرة البروج» يا دايره گرفتگي مي تواند تصوير مدار گردش زمين بر روي کره سماوي باشد و يا به تعبيري ، مسير عبور ساليانه خورشيد در آسمان (اين مسير داراي انحراف 4/23 درجه اي نسبت به استواي سماوي است، که خود معلول انحراف 4/23 درجه اي محور زمين مي باشد). «قطبين دايرة البروج» محل تلاقي کره سماوي و خط فرضي است که عمود بر مرکز دايرة البروج ترسيم شده است.
    مختصات استوايي
    يکي از مجموعه هاي عمومي که براي معرفي مختصات سماوي به کار گرفته مي شود، به نام مختصات استوايي است که براساس استواي سماوي بنا نهاده اند. مختصات شمال جنوب که معادل سماوي براي عرض روي «زمين» محسوب مي شود به نام «ميل» است و مانند عرض بر حسب درجه (o) ، دقيقه (َ) و ثانيه ("ً) از صفر بر روي استواي سماوي تا 90 درجه در جنوب بر روي قطبين سماوي، اندازه گيري مي شود.
    کل دايره سماوي به 360 درجه تقسيم مي گردد . يک درجه مي تواند به 60 دقيقه کماني ( َ 60) و يک دقيقه کمان به 60 ثانيه کماني ( "ً) تقسيم شود.
    مختصات شرقي، غربي ،که معادل طول جغرافيايي بر روي زمين است به نام «بعد» ، خوانده شده که معمولاً در جهت شرقي به دور آسمان و بر حسب ساعت (h) ، دقيقه (m) و ثانيه ( s) زماني است که گاهي بر حسب درجه هم اندازه گيري مي شود. از آنجا که زمين هر 360 درجه را در 24 ساعت طي مي کند، لذا يک ساعت ( h 1) از بعد و از زمان ، معادل 15 درجه کمان، يک دقيقه(m1) از بعد معادل 15 دقيقه ( َ15 ) کمان و يک ثانيه ("ً1) بعد، مساوي با 15 ثانيه ( "15) کمان است. «نقطه صفر» نقطه اي است که خورشيد ( و در نتيجه دايرة البروج) استواي سماوي را درجريان عبور از جنوب به شمال در هر بهار قطع مي کند که آن را «نقطه اعتدال بهاري» يا «ابتداي حمل» نيز گويند، زيرا در دوران يونان باستان خورشيد در اين زمان در صورت فلکي حمل بوده است.
    اين نقطه شباهت به گرينويچ روي زمين و نصف النهار دارد که از آن مي گذرد و مبناي اندازه گيري طول جغرافيايي محسوب مي شود.سامانه مختصات استوايي معمولاً براي بيان موقعيت اجرام ثابت فلکي به کار برده مي شود. شما اين مختصات را بر روي چارت صورت هاي فلکي اين کتاب مشاهده مي کنيد. ستارگان و اجرام عمق آسمان در کاتالوگ ها با همين بعد و ميل نسبت به يک زمان يا دوره معين، نشان داده مي شوند. اين مختصات داراي تغييرات بسيار جزيي، آن هم به علت حرکت تقديمي زمين است . به ياد داشته باشيد که سمت «شمال» و «جنوب» در کره سماوي به مفهوم در جهت شمال و جنوب قطبين سماوي قرار گرفتن است . «شرق » هم هميشه به معناي افق شرقي است.

  3. #3
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    همه چیز در مورد تلسکوپ








    تلسکوپ یا اختربین وسیله‌ای است برای دیدن اجرام فضایی دور.

    پیشینه

    اغلب گالیله را نخستین کسی می‌‌دانند که از تلسکوپ برای مشاهدات نجومی بهره گرفت. تا آن زمان شناخت بشر از آسمان محدود به قوه بینایی بود و ابزاری برای مشاهده آسمان وجود نداشت. اخترشناسانی چون گالیله و کپلر به کمک تلسکوپ دامنه آگاهی بشر از هستی را وسعت بخشیدند. این منجمان با بهره گیری از تلسکوپ، بر باورهای باطل بشر درباره مرکزیت زمین در کاینات، خط بطلان کشیدند.
    تلسکوپ در سده ۱۸ برای ستاره‌‎شناسان به ابزاری غیر قابل چشمپوشی بدل شده بود. با پیشرفت فن تراش عدسی‌ها و دانش اپتیک، تلسکوپهای بزرگتر و بهتر در رصد خانه‌ها نصب شد. حال آدمی سیارات و ستارگانی را می‌‌دید که پیش از اختراع تلسکوپ از وجود آنها بی خبر بود. او به یاری تلسکوپ پی برد جهان بزرگتر از پندارهایش است.
    با افزایش بزرگنمایی و وضوح تصاویر تلسکوپها، دامنه شناخت بشر از دنیای پیرامونش، بزرگ و بزرگتر شد. با این حال در آغاز سده بیستم، اغلب ستاره شناسان اعتقاد داشتند که، جهان فقط از یک کهکشان تشکیل شده است که همان راه شیری است که منظومه خورشیدی از اجزای آن است.
    در سال ۱۹۲۴ ادوین هابل، ستاره شناس امریکایی با استفاده از تلسکوپ ۱۰۰ اینچی خود کهکشانهای بسیاری، خارج از کهکشان راه شیری، رصد کرد. وی مشاهده کرد که کهشکانها در حال دور شدن از یکدیگر هستند. پس جهان در حال گسترش است. کشف وی بار دیگر مرزهای شناخت هستی را فروریخت و در پی آن نظریه انفجار بزرگ مطرح شد که تاکنون بهترین پاسخ به دورشدن کهکشانهاست.
    اخترشناسان برای مشاهده بهتر آسمان، تلسکوپها را در کوهستانها و نواحی عاری از گرد و غبار و نور شهرها، نصب می‌کنند با این وجود برای رصد آسمان، در بند شرایط جوی هستند.
    تلسکوپ گالیله‌ای

    بزرگنمایی در این تلسکوپ‌ها بر اساس یک عدسی که در جلوی دهنه تلسکوپ قرار دارد انجام می‌گیرید و روش استفاده شده در آنها مانند دوربین‌های دوچشمی معمولی است. هزینه این تلسکوپ‌ها در سطوح حرفه‌ای عموما بسیار بیشتر از مدل‌های دیگر است، و کلفیت بهتری را نیز ارایه می‌کنند.
    تلسکوپ نیوتنی

    بزرگنمایی در این تلسکوپ‌ها بر اساس یک آینه مقعر انجام می‌شود که روی آن پوششی از آلومینیوم دارد. پوشش آلومینیومی باعث می‌شود که اکسیده شدن آن باعث از بین رفتن قابلیت بازتاب آینه نشود. در بعضی دیگر از تلسکوپ‌ها از نقره استفاده می‌شود سپس روی آن پوششی قرار می‌گیرد که اکسیده نشود. روش کارکرد این تلسکوپ‌های نیوتونی بدین صورت است: ابتدا پرتوها وارد تلسکوپ می‌شوند، سپس توسط آینه مقعر اصلی به نزدیکی دهانه تلسکوپ باز می‌گردند، و از آنجا توسط یک آینه یا منشور به سمت چشمی تلسکوپ بازتابیده می‌شوند. این تلسکوپ‌ها عموما قیمت مناسبی نسبت به نوع‌های دیگر دارند، و استفاده زیادی از آن‌ها بخصوص در نجوم آماتوری می‌شود. تلسکوپ‌های نیوتونی عموما طول بلندی دارند، همچنین پس از مدتی نیاز به تمیز کردن آینه، و پس از آن بسته به کیفیت روکش آلومینیوم آینه، نیاز به تجدید روکش دارند.
    تلسکوپ کاسگرین

    تلسکوپ‌های نیوتنی عموما بلند هستند، و هنگامی که اندازه آینه اصلی آنها بزرگتر می‌شود، طول تلسکوپ بسیار زیاد می‌شود. برای حل این مشکل از روشی به نام کاسگرین استفاده می‌شود. در این روش، مرکز آینه اصلی تلسکوپ توسط تکنولوژی خاصی سوراخ شده، و چشمی در پشت تلسکوپ قرار می‌گیرد. همچنین آینه یا منشور جلوی تلسکوپ که پرتوهای نور را به سمت بدنه، یه چشمی هدایت می‌کرد، اکنون تنها پرتوها را به صورت مستقیم به آینه اصلی بازتاب می‌کند. در این روش به دلیل اینکه پرتوها طول تلسکوپ را دوبار طی می‌کنند، طول تلسکوپ به نصف کاهش می‌یابد. از روش کاسگرین در لنزهای آینه‌ای دوربین‌ها نیز استفاده می‌شود.
    تیغه اشمیت

    در بسیاری از تلسکوپ‌های امروزی، برای رفع مشکلات و خطاهای نوری که بخاطر نوع تراش آینه بوجود می‌آید، در دهانه تلسکوپ تیغه باریکی به نام تیغه اشمیت قرار می‌گیرد که کار تصحیح این خطا را بر عهده دارد و بر اساس تراش و خطای آینه ساخته می‌شود.
    تلسکوپ اشمیت-کاسگرین

    تلسکوپ اشمیت-کاسگرین به تلسکوپی گفته می‌شود که از هر دو فن‌آوری کاسگرین و تیغه اشمیت در آن استفاده شده باشد. این روش عموما برای تلسکوپ‌های ۸ اینچ به بالا به کار می‌رود.

  4. #4
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    همه چیز در مورد تلسکوپ


    هر
    وسيله جديدي که اولين بار با آن رو به رو مي شويد و مي خواهيد با آن کار
    کنيد، هيجاني توأم با کمي ترس در شما به وجود مي آورد. ترسي که نشانه نا
    آشنايي شما با آن وسيله است و اينکه چگونه بايد از آن استفاده کرد. اگر
    هيچ راهنمايي در دسترس نباشد، اين ترس کم کم جاي خود را به نا اميدي يا
    حتي از آن بدتر به دلزدگي ميدهد. اولين تلسکوپي هم که خريديد يا با آن
    روبه رو شديد از اين قاعده مستثني نيست. به همين دليل قبل از اينکه بگوييم
    چگونه از تلسکوپ استفاده کنيد بهتر است اول کمي با اين وسايل آشنا شويد.
    تلسکوپ در واقع يک دوربين معمولي است که براي رصد اجرام سماوي تغييراتي در
    آن ايجاد شده است و مانند تمام وسايل ديگري که در روز با آنها سروکار
    داريم داراي انواع و کاربردهاي مختلف است. بجز جزئياتي که به ساختمان و
    اصول کار اين وسايل مربوط مي شود وجه تمايز تلسکوپها، توان تفکيک و توان
    آشکار سازي اجسام کم نورتر است. اينکه اين تلسکوپ بزرگنمايي اش چقدر است
    يا تصوير را چقدر جلو مي آورد، جملاتي اشتباهند .چون بزرگنمايي با تعويض
    چشمي يا استفاده از بعضي وسايل کمکي کم يا زياد مي شود. از نظر ساختار نيز
    تلسکوپها تفاوتهاي اساسي با هم دارند.


    انواع تلسکوپها
    تلسکوپهايي
    که با نور مرئي کار مي کنند به سه دسته کلي شکستي، بازتابي و بازتابي ـ
    شکستي تقسيم ميشوند. هر کدام از اين گروه ها خود به چند دسته ديگر تقسيم
    مي شوند که در نهايت شما را در مقابل تعداد زيادي تلسکوپ قرار مي دهد.
    نترسيد در عمل فقط چند نمونه تلسکوپ براي استفاده هاي آماتوري توليد و به
    بازارعرضه مي شود و متأسفانه در بازاري مثل بازارکشور ما عملاً انتخابهاي
    شما بسيار محدودتر هم مي شود. با وجود اين فکر مي کنم آشنايي با آنها براي
    همه ما مفيد باشد.

    تلسکوپهاي شکستي
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    اين
    نوع تلسکوپها از نظر ساختار تنوعي ندارند. همان طور که درکتابهاي دوره هاي
    مختلف تحصيلي نوشته شده است، اين تلسکوپها از يک عدسي شيئي و يک عدسي چشمي
    تشکيل شده اند. اما هر چه هست زير سر عدسي شيئي است. هر چه عيب هايي مانند
    کج نمايي کروي، کج نمايي رنگي، آستيگماتيسم و چند عيب ريز و درشت ديگر در
    عدسي اصلي کمتر باشد تلسکوپ بهتر و در نتيجه قيمت آن گرانتر است. در اين
    نوع تلسکوپها با دو اصطلاح آکروماتيک (Achromatic) يا بدون رنگ و
    آپوکروماتيک (Apochromatic) يا بدون رنگ تصحيح شده رو به رو مي شويم.
    اصطلاح دوم بيشتر از آنکه جنبه فني داشته باشد، تجاري است. البته نه به
    معناي واقعي کاملاً تجاري.

    عدسيهاي شيئي آپوکروماتيک معمولاً از سه
    قطعه و آکروماتيک از دو قطعه شيشه به هم چسبيده ولي با جنسهاي متفاوت
    تشکيل شده اند. در تلسکوپهايي که ازعدسي آپوکروماتيک استفاده مي کنند
    عيبهاي معمول عدسيها به نحو چشمگيري کاهش پيدا کرده اند و اين کم شدن عيب
    ها به معناي کار بسيار زياد روي عدسيها هنگام طراحي، تراش و پوشش دادن
    است. به همين دليل است که مي بينيم دو تلسکوپ شکستي که ظاهراً تفاوتي با
    هم ندارند از نظر کيفيت و صد البته قيمت اصلاً با هم قابل قياس نيستند








    تلسکوپهاي بازتابي

    اين
    نوع تلسکوپها بسيار متنوع اند و همگي بر اساس انعکاس نور از يک آينه مقعر
    طراحي مي شوند. اولين نمونه از يک تلسکوپ بازتابي را فردي بنام جيمز
    گريگوري اهل اسکاتلند در سال 1663 ميلادي طراحي کرد و نيوتن در واقع 9 سال
    پس از وي ساده ترين نوع تلسکوپ بازتابي را طراحي نمود و ساخت. بعدها اين
    نمونه از تلسکوپها را به نام مخترعين يا سازندگان آنها نامگذاري کردند و
    ما قصد داريم براي معرفي اين نوع از تسکوپها در ابتدا به سراغ ساده ترين
    نوع برويم.

    تلسکوپ نيوتوني [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    ساده
    ترين نوع تلسکوپ چه از نظر قوانين نورشناسي و چه طراحي و ساخت، تلسکوپ
    نيوتوني است. اين تلسکوپ از يک آينه مقعر (که هر چه شکل آن به يک سهمي
    دوار نزديکتر باشد کيفيتش بهتر است)، يک آينه تخت و يک عدسي چشمي تشکيل
    شده است. نکته بسيار مهمي که در اين تلسکوپ و ساير تلسکوپهاي بازتابي بايد
    به آن توجه کرد آينه مقعر اصلي است. شکل، پوشش سطحي و جنس آينه نقش تعيين
    کننده اي در کيفيت تصوير دارد. موادي مانند فلزات يا پلاستيکها به دليل
    خواصي که دارند کارآيي لازم و مفيدي براي ساخت آينه ندارند.




    تلسکوپ کاسگرين

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    خروج
    نور از کنار بدنه تلسکوپهاي نيوتوني کار رصد با آنها را کمي مشکل مي کند.
    از طرف ديگر هر چه فاصله کانوني آينه بزرگتر باشد طول لوله تلسکوپ هم
    بزرگتر مي شود، که اين به معناي سنگينتر و مشکلتر شدن استقرار و هدايت
    تلسکوپ است. براي حل اين مسئله طرحهاي زيادي داده شده است که يکي از آنها
    طرح تلسکوپ کاسگرين است. تلسکوپ کاسگرين شامل يک آينه مقعر با سوراخ
    مرکزي، يک آينه محدب کوچکتر که قبل از نقطه کانون آينه اوليه قرار مي گيرد
    و يک عدسي چشمي ميباشد.

    طول لوله اين تلسکوپها بسيارکوتاه است و از
    اين رو براي رصدهاي بيرون از شهر و حمل و نقل، بسيار مناسب اند. اين نوع
    تلسکوپها معمولاً عيب کج نمايي کروي و آستيگماتيسم دارند. نمونه ديگري از
    اين نوع تلسکوپ که به نام ريچي ـ کِرتين مشهور است اين عيب ها را تا حد
    زيادي رفع کرده است.






    تلسکوپ کوده

    با
    تغيير وضعيت تلسکوپ بازتابي (جهت آن) چشمي تلسکوپ هم در وضعيتهاي مختلف
    قرار مي گيرد. اين مسئله شايد براي تلسکوپهاي کوچک و متوسط قابل حل باشد
    ولي فکر کنيد اگر براي تعقيب يک جسم مجبور باشيد از يک نردبان استفاده
    کنيد آنوقت چقدر رصد کردن مشکل مي شود! به خصوص اگر بخواهيد تجهيزاتي
    سنگين و بزرگ (مثلاً يک طيف نگار) هم به تلسکوپ وصل کنيد. براي حل اين
    مشکل بايد کاري کرد که محل خروج نور به وضعيت نشانه روي تلسکوپ وابسته
    نباشد. به همين دليل سيستم کوده به وجود آمد و هم اکنون بسياري از
    تلسکوپهاي بزرگ جهان از آن بهره مي برند. البته چند نوع تلسکوپ کوچک
    آماتوري هم با اين سيستم طراحي شده اند که عرضه شان در بازار بسيار محدود
    است.



    تلسکوپهاي شکستي- بازتابي (کاتاديوپتريک)

    شايد
    انتخاب اين نام براي اين نوع تلسکوپها مناسب نباشد ولي چون به هر حال از
    يک عدسي و يک آينه به صورت همزمان براي تشکيل تصوير استفاده مي شود، اين
    نام را روي آنها گذاشتيم. اين عدسي براي تصحيح عيب هاي کج نمايي کروي و
    آستيگماتيسم طراحي مي شوند چون ساخت آينه هاي بدون عيب هاي ذکر شده واقعاً
    کار مشکلي است.

    عدسي يا تيغه اشميت

    يکي
    از راههاي تصحيح عيب هاي آينه اوليه تلسکوپهاي بازتابي، شکستي و شکستي-
    بازتابي قرار دادن تيغه اي شيشه اي با شکلي خاص است که انحناهاي سطحش
    متناسب با شکل آينه اصلي است. به اين عدسي يا تيغه، تيغه اشميت مي گويند.
    ترکيب اين تيغه با تلسکوپهاي بازتابي، نمونه هايي از تلسکوپ را به وجود مي
    آورد که به آن اشميت- کاسگرين، اشميت- نيوتوني يا ... مي گويند. البته از
    اين بين اشميت- کاسگرين، يکي از متداولترين و مشهورترين نوع تلسکوپهاي
    آماتوري امروزي است.




    استقرار


    اين
    از انواع تلسکوپها، ولي اين وسايل بايد روي وسيله اي قرار گيرند تا بتوان
    آنها را به جهات مختلف نشانه رفت. به اين وسايل پايه و استقرار مي گويند.
    پايه ممکن است از جنس فلز يا چوب باشد و قابليت تحرک هم داشته باشد که به
    اين پايه ها، پايه هاي متحرک ميگويند و يا ميتواند از جنس فلز يا بتون
    باشد که بطور ثابت بر روي زمين نصب ميشود که به اين مدلها، پايه هاي ثابت
    گفته ميشود. سه پايه ها زياد متنوع نيستند اما استقرارها از تنوع بيشتري
    برخوردارند. به طورکلي استقرارها به دو دسته سمت- ارتفاعي و استوايي تقسيم
    مي شوند و هر کدام از آنها نيز به چند زيرگروه تقسيم ميشوند.



    استقرار سمت- ارتفاعي (Altazimuth )

    سه
    پايه دوربين هاي عکاسي مثال بسيار خوبي از استقرار سمت- ارتفاعي است. در
    اين نوع استقرار، تلسکوپ توانايي حرکت 360 درجه در سمت (افق دور تا دور
    شما) و 180 درجه (از0 تا 90 درجه و برعکس) در ارتفاع را دارد. مشکل اصلي
    اين استقرار هنگامي مشخص مي شود که بخواهيد با آن رصد کنيد. چون براي خنثي
    کردن حرکت زمين و اينکه جسم مورد نظرتان هميشه در چشمي باشد بايد لحظه به
    لحظه تلسکوپ را در دو محور حرکت بدهيد و اين کار در بزرگنمايي هاي زياد
    دردسر آفرين است. ولي از نگاه ديگر چون استفاده از آن ساده است و احتياجي
    به تنظيم اوليه ندارد براي مبتديان بسيار مناسب است.

    يکي ديگر از
    انواع استقرارها، استقرار سمت- ارتفاعي تلسکوپهاي دابسوني هستند. جان
    دابسون، طراح اين نوع پايه ها، خود يکي از بزرگترين و معروفترين افرادي
    است است که تلاش فراواني براي همگاني کردن علم و به خصوص علم نجوم کرده
    است. اين پايه ها علاوه بر سهولت استفاده، بسيار ارزان قيمت هستند و با
    تلسکوپهاي نيوتوني استفاده مي شوند. متأسفانه اين نوع پايه در ايران
    شناخته شده نيست و تاکنون کمتر کسي از اين نوع استقرار استفاده کرده است.



    استقرار استوايي
    (Equatorial)

    اگر
    يکي از محورهاي استقرار تلسکوپ (محور بعد) را به گونه اي تنظيم کنيم که در
    امتداد محور زمين قرار گيرد به صورتي که تلسکوپ بتواند به آساني حول اين
    محور بچرخد، مي توان چرخش زمين به دور خود را فقط با چرخش يک محور خنثي
    کرد. به اين نوع استقرار، استقرار استوايي مي گوييم که خود به سه دسته
    اصلي: آلماني، چنگالي و انگليسي تقسيم مي شوند. استقرارهاي آلماني که خود
    چندين نوع را شامل مي شود، به صورت گسترده در تلسکوپهاي آماتوري کوچک و
    متوسط و استقرار چنگالي در تلسکوپهاي بازتابي آماتوري متوسط و بزرگ و
    حرفه اي استفاده مي شوند. ولي استقرار انگليسي فقط در تلسکوپهاي بزرگي
    مانند تلسکوپ هيل (تلسکوپ 5 متري رصدخانه مونت پالومار در آمريکا) استفاده
    شده است.



    وسايل جانبي

    وسايل
    جانبي، ابزارهاي متعددي هستند که مي توان به کمک آنها از تلسکوپ استفاده
    بهتري کرد و يا کارهاي ديگري بجز رصد مستقيم با آن انجام داد. عمومي ترين
    اين وسايل عبارتند از:

    1- چشمي
    چشمي
    ها وسايلي هستند که به کمک آنها مي توان تصاويري را که تلسکوپ تشکيل مي
    دهد، ديد. اين وسايل از تنوع بسيار زيادي برخوردارند و معرفي آنها خود يک
    مقاله مفصل را مي طلبد. ولي نکته مهمي که در انتخاب چشمي بايد در نظر
    بگيريد اين است که فاصله کانوني اش بايد در حدي باشد که در محدوده حداقل و
    حداکثر بزرگنمايي تلسکوپ جا گيرد. چون چشمي هايي که تصويري بزرگتر از آن
    حد به وجود مي آورند، اصلاً تصوير خوب و قابل رؤيتي نيست.

    رابطه
    تقريبيD 8/27 ≥ بزرگنمايي که D قطر شيئي (يا آينه اصلي) بر حسب ميلي متر
    است مي تواند به شما در محاسبه انتخاب چشمي مناسب کمک کند. در ضمن
    بزرگنمايي از رابطه:

    فاصله کانوني چشمي/ فاصله کانوني شيئي = بزرگنمايي


    حساب
    مي شود. فواصل کانوني داخل رابطه هر دو بر حسب ميليمترند. چشمي هاي
    ميکرومتردار و چشمي هاي چراغ دار مدرج هم از انواع چشمي ها هستند که براي
    طرحهاي رصدي آماتوري و جدي بسيار کارآمدند.


    2- عدسي بارلو
    گاهي
    براي عکاسي يا رصد مستقيم احتياج به بزرگنمايي هاي زياد داريد. در اين
    هنگام مي توانيد از چشميهاي با فاصله کانوني کم و يا از وسايلي که
    بزرگنمايي را با ضريبي معين افزايش مي دهند، استفاده کنيد. اين وسايل را
    بارلو مي گويند و ضريب بزرگنمايي آنها معمولاً بين 5/1 تا 4 برابر است.
    استفاده از بارلو براي رصد مستقيم توصيه نمي شود ولي داشتن آن بهتر از
    نداشتنش است.

    3- صافي (-----)

    اين
    ابزارها از تنوع زيادي برخوردارند، صافي هاي رنگي، صافي هاي پولارويد
    (قطبي کننده)، صافي هايي که نور مزاحم شهر را کاهش مي دهند و ... .
    استفاده از صافي ها بسته به نياز شماست و هيچ توصيه اي در مورد آن نميتوان
    کرد. بعضي از صافي ها روي چشمي نصب مي شوند و بعضي ديگر روي دهانه ورودي
    نور به تلسکوپ. فقط اين نکته را به ياد داشته باشيد که صافي خورشيدي بهتر
    است از نمونه هائي باشد که روي دهانه ورودي نور نصب مي شود.



    4- چپقي (Diagonal)

    اين
    وسايل به دو دسته آينه اي و منشوري تقسيم مي شوند و فقط براي تغيير زاويه
    خروج نور استفاده ميشوند. چپقي ها معمولاً بين خروجي نور در تلسکوپ و چشمي
    سوار مي شوند و باعث سهولت استفاده از چشمي ميشوند.


    5- مستقيم کننده
    اين
    وسايل کمتر به درد منجمان مي خورد و بيشتر براي ديدن مناظر زميني استفاده
    مي شود و کار آن مستقيم کردن تصوير معکوسي است که در چشمي تلسکوپ تشکيل مي
    شود. اين وسايل به دو دسته منشوري و عدسي دار تقسيم مي شوند که نوع دوم در
    اصل يک بارلو هم هست.

    6- وسايل کمکي عکاسي
    اين وسايل هم تنوع زيادي دارند و براي اتصال دوربين عکاسي به تلسکوپ ساخته شده اند:
    پايه سوار تلسکوپ ( Piggy Back ) :
    اين وسيله کارش اتصال بدنه دوربين به بدنه اصلي تلسکوپ است تا به کمک
    استقرار تلسکوپ و در صورت امکان با موتور ردياب تلسکوپ، دوربين براي مدت
    زيادي (زمان نوردهي) بتواند هدف خود را دنبال کند.
    حلقه T (T-Ring):
    که بر خلاف اسمش کمتر شبيه به حرف T است و کار آن تبديل کردن دهانه مخصوص
    نصب عدسي روي دوربين (که براي هر دوربين متفاوت است) به استاندارد رايج
    تلسکوپها و وسايل جانبي آنها است. هر دوربين فارغ از نوع تلسکوپ براي خود
    يک حلقه T دارد. به عنوان مثال حلقه تي نيکون يا پنتاکس.

    آداپتور (T-Adaptor) : آداپتور
    براي افزايش فاصله بين دوربين و تلسکوپ و قرار دادن وسايل کمکي بين دوربين
    و تلسکوپ (مثل چشمي يا -----) استفاده مي شود. اين وسيله براي هر تلسکوپي
    که دهانه خارجي نور يکساني داشته باشد قابل استفاده است.

    لوله افزايش دهندهExtender tube) ) : براي افزايش فاصله بين دوربين و تلسکوپ و قرار دادن وسايل کمکي مثل چشمي بين دوربين و تلسکوپ استفاده مي شود.

    خوب،
    هر چه در مورد تلسکوپ گفتيم کافي است. اين اطلاعات براي شناخت مقدماتي و
    اوليه شما از اين وسايل مهم نجومي بود. اين که کدام نوع تلسکوپ خوب است يا
    کدام مناسب نيست، بسته به نياز، نوع کار و بودجه اي است که براي خريد
    تلسکوپ در نظر گرفته ايد. ما توصيه مي کنيم که هنگام خريد حتماً از يک
    مشاور کمک بگيريد.

    هميشه ارزان خريدن به نفع آدم تمام نمي شود!




    نصب تلسکوپ
    بعد
    از خريد تلسکوپ مي خواهيد کار رصد را شروع کنيد در جعبه را باز مي کنيد و
    با يک سري وسايل و ابزارهاي مختلف روبرو مي شويد. براي اينکه اين وسايل به
    يک تلسکوپ آماده براي رصد تبديل شود، بايد آنها را به هم وصل کرد. اينکه
    چطور بايد آنها را به هم وصل کرد بسته به نوع و مدل تلسکوپ دارد. از اين
    رو يا بايد از يک کارشناس کمک بگيريد يا کتابچه راهنماي آن را بدقت مطالعه
    کنيد. ولي به طور کلي در تمام تلسکوپها چه از نوع بازتابي و يا شکستي و چه
    با استقرار سمت - ارتفاعي و يا استوايي اين مراحل را بايد به ترتيب انجام
    دهيد:

    1- نصب پايه
    2- اگر استقرار از پايه جدا باشد بايد آنرا روي پايه نصب نمود.
    3- نصب تلسکوپ روي استقرار
    4- نصب جوينده (جوينده دوربين کوچکي است که به شما در نشانه روي به سوي جرم خاصي کمک مي کند)
    5- نصب چشمي
    6- هم خط کردن جوينده با تلسکوپ
    7- اگر پايه و استقرار به تنظيم احتياج داشته باشند ( مثل استقرارهاي استوايي) تنظيم کردن آنها.
    توضيحات فوق هر چند خلاصه بود اما بهتر است بعضي از مراحل را بيشتر توضيح دهيم.



    نصب جوينده:
    جوينده
    يا منظرياب، دوربين کوچکي است با بزرگنمايي کم و ميدان ديد وسيع که به
    رصدکننده اين امکان را مي دهد که جسم مورد نظر خود را راحتتر پيدا کند.
    چون بزرگنمايي تلسکوپها معمولاً زياد است، پيدا کردن و نشانه روي آن روي
    جسمي خاص بخصوص براي افراد کم تجربه کار مشکلي است. به همين دليل جوينده
    ها با بزرگنمايي کم (حتي در بعضي از نمونه ها بدون بزرگنمايي) به کمک شما
    مي آيند. در چشمي جوينده ها علائمي (به عنوان مثال يک بعلاوه) تعبيه شده
    است که اگر جسم در مرکز آن علامت قرار گيرد، حتي در چشمي تلسکوپ هم ديده
    مي شود ولي به شرطي که اين دو با هم، همخط باشند. همخط بودن تلسکوپ با
    منظرياب به اين معني است که محور نوري هر دو با هم موازي باشند. در بعضي
    از نمونه ها که جوينده به صورت ثابت روي تلسکوپ نصب شده است، اين هم خط
    شدن در کارخانه سازنده انجام مي شود ولي در نمونه هايي که منظرياب قابل
    نصب و تعويض است اين کار را شما بايد انجام دهيد.

    لابد ميپرسيد چگونه؟
    يک
    چشمي با بزرگنمايي متوسط يا کم برداريد و در جاي چشمي تلسکوپ قرار کنيد.
    پايه نگهدارنده جوينده را در سر جاي خود محکم کنيد و سپس جوينده را داخل
    پايه نصب کنيد. 3 يا 6 پيچ وظيفه نگهداشتن جوينده و تنظيم آن را بر عهده
    دارند. اين پيچها را آن قدر بپيچانيد تا جوينده در جاي خود ثابت و محکم
    شود. حال بدون استفاده از جوينده تلسکوپ را روي جسمي دور (هر چه دورتر
    باشد بهتر است) نشانه برويد. طوري که در مرکز ديد شما قرار گيرد. حال اگر
    با جوينده به موضوع انتخابي نگاه کنيد مي بينيد که در يکي از گوشه هاي
    منظر ياب ديده مي شود. با تغيير دادن وضعيت آن 3 يا 6 پيچي که قبلاً
    گفتيم، کاري کنيد که جسم دقيقاً در مرکز علامت بعلاوه جوينده قرار گيرد
    (تلسکوپ در حين اين کار نبايد حرکت کند). تا اينجا جوينده با تلسکوپ تا حد
    زيادي همخط شده است. براي تنظيم دقيقتر، همين کار را با يک ستاره پر نور
    انجام دهيد ولي خيلي سريع، چون اگر تلسکوپ شما موتور نداشته باشد ستاره در
    مدت زمان کوتاهي از ميدان ديد تلسکوپ خارج خواهد شد. اگر اين کار را با
    ستاره قطبي انجام دهيد بهتر است، چون که جابجا نمي شود.



    تنظيم کردن پايه و استقرار
    اگر
    تلسکوپ شما استقرار سمت- ارتفاعي دارد، تنها کاري که بايد انجام دهيد
    تنظيم درجه ارتفاع پايه است ولي در استقرارهاي استوايي کار کمي مشکلتر
    است. در اين نوع استقرارها محور اصلي تلسکوپ بايد با محور چرخش زمين بدور
    خود موازي شود. اين کار را قطبي کردن مي گويند.

    براي قطبي کردن
    تلسکوپ بهتر است در ابتدا از کسي که در اين زمينه تجربه دارد کمک بگيريد.
    ولي به صورت خلاصه (و البته غير دقيق) مي توان به اين صورت عمل کرد که اول
    پيچ تنظيم عرض جغرافيايي را شل کنيد و محور اصلي استقرار را روي عرض
    جغرافيايي محل رصد تنظيم کنيد (يک شاخص مدرج روي استقرار به همين منظور
    ساخته شده است). حال بدون اينکه با پيچهاي حرکتي تلسکوپ آن را جابجا کنيد
    ، پايه تلسکوپ را آنقدر بچرخانيد تا رو به شمال بايستد. دراين حالت بايد
    لوله تلسکوپ با محور اصلي استقرار در يک جهت باشند. يک چشمي با بزرگنمايي
    متوسط در جاي چشمي بگذاريد. بايد ستاره قطبي را در مرکز چشمي ببينيد. اگر
    نبود تلسکوپ و پايه را ( هر دو با هم) آنقدر بچرخانيد تا ستاره قطبي در
    مرکز ميدان ديد چشمي شما قرار گيرد. اکنون تلسکوپ به صورت تقريبي قطبي شده
    است. البته بعضي از تلسکوپها يک سري وسايل کمکي دارند که اين کار را ساده
    تر مي کند. به هر صورت براي اولين بار قطبي کردن، کمک گرفتن از يک متخصص
    يا يک فرد با تجربه در اين زمينه ضروري است. مثل اينکه تمام کارهاي اوليه
    را انجام داديم، حال نوبت کار اصلي است.

    بيائيد رصد کنيم:
    تلسکوپ
    آماده کار است. با يک چشمي با بزرگنمايي کم شروع کنيد. در جوينده، جسم
    مورد نظر را پيدا کنيد. آن را در مرکز جوينده قرار دهيد و پيچهاي اصلي بعد
    و ميل (يا سمت و ارتفاع) را کمي محکم کنيد. حال در چشمي دنبال جسم بگرديد.
    آنقدر تلسکوپ را جابجا کنيد تا جسم در مرکز چشمي قرار گيرد. حالا اگر
    بخواهيد ميتوانيد چشمي را با يک چشمي با بزرگنمايي بيشتر عوض کنيد و باز
    هم سعي کنيد جسم در مرکز ميدان ديد قرار گيرد. مي دانيم که اولين تجربه،
    شما را شگفت زده مي کند ولي اين نکته را بخاطر بسپاريد که ستاره ها حتي با
    بزرگترين تلسکوپهاي جهان هم به صورت يک نقطه روشن ديده مي شوند و سحابي ها
    و کهکشانها هم به صورت توده اي ابر مانند. راستي اين نکته را هم فراموش
    نکنيد که قبل شروع کار با تلسکوپ کنيد بهتر است با آسمان شب و صورتهاي
    فلکي آشنائي بيشتري پيدا کنيد و ستارگان و اجرام مهم هر صورت فلکي را
    بشناسيد. انجام اين کار با نقشه ها و اطلسهاي ستاره اي امکان پذير است و
    شما که ميخواهيد در آسمان سير کنيد مي بايست طرز کار با نقشه ها را هم ياد
    بگيريد.

    چند نکته مهم:

    * تلسکوپ وسيله اي حساس
    است. به همين دليل در کار کردن با آن بايد دقت زيادي کرد. يک ضربه کافي
    است تا يک تلسکوپ اشميت کاسگرين گران قيمت به آينه دق تبديل شود.

    * به هيچ وجه برا ي تميز کردن سطوح نوري چه آينه، چه عدسي و چه چشمي
    از وسايلي مانند دستمال کاغذي يا پارچه هاي معمولي استفاده نکنيد. در اين
    ميان آينه هاي تلسکوپ حساسيت ريادي دارند و حتماً بايد با شيوه اي مخصوص
    آنها را تميز و گردزدائي نمود.
    * در داخل تلسکوپ و چشمي بجز
    چند تيغه فلزي، آينه و عدسي چيز ديگري وجود ندارد. از باز کردن آنها جداً
    خودداري کنيد چون تنظيم و همخط سازي تلسکوپ شما به هم ميخورد.

    * اگر تلسکوپي بازتابي يا شکستي- بازتابي داريد و هر کاري مي کنيد
    تصوير واضح نمي شود احتمالاً تلسکوپ از حالت هم محوري خارج شده است. براي
    تنظيم آن مي توانيد از مقاله اي که به همين منظور در آينده در همين سايت
    قرار داده ميشود استفاده کنيد. اگر موفق نبوديد به فروشنده يا نمايندگي آن
    مراجعه کنيد.
    * اگر تلسکوپ شما موتور ردياب دارد، پيش از روشن
    کردن آن از متعادل بودن تلسکوپ روي استقرار (بالانس وزن) مطمئن باشيد. چون
    فشار بيش از حد به موتور باعث آسيب ديدن آن مي شود.
    * براي
    رصد خورشيد حتماً از فيلترهاي مطمئن و مناسب استفاده کنيد و در طول روز
    تلسکوپ را هرگز بدون ----- به سمت خورشيد نبريد.

  5. #5
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    همه چيز در مورد تلسكوپ
    با خواندن اين مطلب تقريبا تمام مطالب اينترنت كه در مورد تلسكوپ است را مطالعه مي كنيد. پس نظر خود ( انتقاد يا پيشنهاد يا .....) را در نظرات بنويسيد.


    تلسکوپ چیست؟!


    تلسکوپ (Telescope) يا دوربين نجومي وسيله ايست اساسي جهت رؤيت آسمان شب و مشاهده حركات و ساختار اجرام آسماني موجود در آن. اين وسيله علاوه بر اينكه اجرام آسماني را بزرگتر نشان ميدهد، تصاوير آنها را روشنتر و واضح تر نموده و جزئيات روي سطح برخي از آنها را هم نشان ميدهد. از لحاظ ساختار، تلسكوپ يك وسيله اپتیکي ـ مكانیکي بشمار می آيد كه كارش ارائه يك تصوير دقيق، روشن و واضح از اجرام آسماني است.

    تلسكوپ ها را به دو دسته کلی تقسيم مي كنند: يكي شکستی يا انكساري و ديگري بازتابی يا انعكاسی
    مشخصه اصلی هر تلسكوپ، اندازه قطر عدسی شیئی يا آينه اصلی آن می باشد. به همين دليل مهمترين و ارزشمندترين قطعه در يك تلسكوپ عدسی شیئی يا آينه اصلی آن می باشد. هر تلسكوپ داراي سه توان مختلف می باشد:
    توان تفكيك
    توان جمع آوري نور
    توان بزرگنمائی
    دو توان اول در هر تلسكوپی ثابت و تابع قطر عدسی يا آينه آن می باشد ولی توان سوم معمولاً متغير و تابع فاصله كانونی عدسی شیئی يا آينه اصلی و فاصله كانونی عدسی چشمی می باشد.

    پیشینه

    اغلبگالیله را نخستین کسی می‌‌دانند که از تلسکوپ برای مشاهدات نجومی بهرهگرفت. تا آن زمان شناخت بشر از آسمان محدود به قوه بینایی بود و ابزاریبرای مشاهده آسمان وجود نداشت. اخترشناسانی چون گالیله و کپلر به کمکتلسکوپ دامنه آگاهی بشر از هستی را وسعت بخشیدند. این منجمان با بهره گیریاز تلسکوپ، بر باورهای باطل بشر درباره مرکزیت زمین در کاینات، خط بطلانکشیدند.تلسکوپ در سده ۱۸ برای ستاره‌شناسان به ابزاری غیر قابلچشمپوشی بدل شده بود. با پیشرفت فن تراش عدسی‌ها و دانش اپتیک، تلسکوپهایبزرگتر و بهتر در رصد خانه‌ها نصب شد. حال آدمی سیارات و ستارگانی رامی‌‌دید که پیش از اختراع تلسکوپ از وجود آنها بی خبر بود. او به یاریتلسکوپ پی برد جهان بزرگتر از پندارهایش است.با افزایش بزرگنمایی ووضوح تصاویر تلسکوپها، دامنه شناخت بشر از دنیای پیرامونش، بزرگ و بزرگترشد. با این حال در آغاز سده بیستم، اغلب ستاره شناسان اعتقاد داشتند که،جهان فقط از یک کهکشان تشکیل شده است که همان راه شیری است که منظومهخورشیدی از اجزای آن است.در سال ۱۹۲۴ ادوین هابل، ستاره شناس امریکاییبا استفاده از تلسکوپ ۱۰۰ اینچی خود کهکشانهای بسیاری، خارج از کهکشان راهشیری، رصد کرد. وی مشاهده کرد که کهشکانها در حال دور شدن از یکدیگرهستند. پس جهان در حال گسترش است. کشف وی بار دیگر مرزهای شناخت هستی رافروریخت و در پی آن نظریه انفجار بزرگ مطرح شد که تاکنون بهترین پاسخ بهدورشدن کهکشانهاست.اخترشناسان برای مشاهده بهتر آسمان، تلسکوپها را درکوهستانها و نواحی عاری از گرد و غبار و نور شهرها، نصب می‌کنند با اینوجود برای رصد آسمان، در بند شرایط جوی هستند.

    نجوم آماتوری راهگشایی برای استفاده از تلسکوپ



    شاید همین نکته راز اقبال بسیار گسترده مردم عادى به نجوم باشد، هر چند که فیزیک آماتورى و شیمى آماتورى نداریم، امانجوم آماتورىاز طرفداران بسیارى برخوردار است. راز این علاقه نیز در یکى از مهمترین اختراعات بشر نهفته است: تلسکوپ. پیش از اختراع تلسکوپ جهان بسیار کوچک بود و بهزمین،خورشید، پنج سیاره و تعدادى ستاره محدود مى‌شد. اما پس از اختراع تلسکوپ گستره وسیعترى از جهان در مقابل دیدگان ما قرار گرفت. فهمیدیم کهکهکشان مامجموعه‌اى ازستارگاناست که قطر آن به چند هزارسال نورىمى‌رسد. گذشته از کهکشان ما ، میلیونهاکهکشاندر عالم وجود دارد که هر کدام تعداد بى‌شمارى ستاره دارند.
    انواع تلسكوپ
    تلسکوپ گالیله‌ای ( شكستي )

    بزرگنماییدر این تلسکوپ‌ها بر اساس یک عدسی که در جلوی دهنه تلسکوپ قرار دارد انجاممی‌گیرید و روش استفاده شده در آنها مانند دوربین‌های دوچشمی معمولی است. هزینه این تلسکوپ‌ها در سطوح حرفه‌ای عموما بسیار بیشتر از مدل‌های دیگراست، و کلفیت بهتری را نیز ارایه می‌کنند.
    تلسکوپ نیوتنی ( بازتابي )

    بزرگنماییدر این تلسکوپ‌ها بر اساس یک آینه مقعر انجام می‌شود که روی آن پوششی ازآلومینیوم دارد. پوشش آلومینیومی باعث می‌شود که اکسیده شدن آن باعث ازبین رفتن قابلیت بازتاب آینه نشود. در بعضی دیگر از تلسکوپ‌ها از نقرهاستفاده می‌شود سپس روی آن پوششی قرار می‌گیرد که اکسیده نشود. روش کارکرداین تلسکوپ‌های نیوتونی بدین صورت است: ابتدا پرتوها وارد تلسکوپ می‌شوند،سپس توسط آینه مقعر اصلی به نزدیکی دهانه تلسکوپ باز می‌گردند، و از آنجاتوسط یک آینه یا منشور به سمت چشمی تلسکوپ بازتابیده می‌شوند. اینتلسکوپ‌ها عموما قیمت مناسبی نسبت به نوع‌های دیگر دارند، و استفاده زیادیاز آن‌ها بخصوص در نجوم آماتوری می‌شود. تلسکوپ‌های نیوتونی عموما طولبلندی دارند، همچنین پس از مدتی نیاز به تمیز کردن آینه، و پس از آن بستهبه کیفیت روکش آلومینیوم آینه، نیاز به تجدید روکش دارند.
    تلسکوپ کاسگرین

    تلسکوپ‌هاینیوتنی عموما بلند هستند، و هنگامی که اندازه آینه اصلی آنها بزرگترمی‌شود، طول تلسکوپ بسیار زیاد می‌شود. برای حل این مشکل از روشی به نامکاسگرین استفاده می‌شود. در این روش، مرکز آینه اصلی تلسکوپ توسط تکنولوژیخاصی سوراخ شده، و چشمی در پشت تلسکوپ قرار می‌گیرد. همچنین آینه یا منشورجلوی تلسکوپ که پرتوهای نور را به سمت بدنه، یه چشمی هدایت می‌کرد، اکنونتنها پرتوها را به صورت مستقیم به آینه اصلی بازتاب می‌کند. در این روش بهدلیل اینکه پرتوها طول تلسکوپ را دوبار طی می‌کنند، طول تلسکوپ به نصفکاهش می‌یابد. از روش کاسگرین در لنزهای آینه‌ای دوربین‌ها نیز استفادهمی‌شود.
    تیغه اشمیت
    در بسیاری از تلسکوپ‌هایامروزی، برای رفع مشکلات و خطاهای نوری که بخاطر نوع تراش آینه بوجودمی‌آید، در دهانه تلسکوپ تیغه باریکی به نام تیغه اشمیت قرار می‌گیرد کهکار تصحیح این خطا را بر عهده دارد و بر اساس تراش و خطای آینه ساختهمی‌شود.
    طرح نور شناختي تلسكوپ (كاسگرين)

    آینه در انتهای تحتانی لوله سوار می شود. نور بازتاب تصویر را در وسط اشعه ورودی تشکیل می دهند. برای آنکه بتوان این تصویر را مشاهده کرد باید آن را نقل مکان داد. معمولاً این کار به یکی از دو راه که به وسیله نیوتون و همصر فرانسویش کاسگرن ابداع شده اند انجام می شود.
    در روش نیوتون اشعه همگرای نور پیش از رسیدن به صفحه کانونی بوسیله آینه ای تخت قطع می شود. این اینه اشعه را از بدنه لوله به چشمی هدایت می کند. در پاره ای موارد به جای آینه، منشور منعکس کننده به کار می رود.
    در روش کاسگرن آینه ای کوژ کار منحرف کردن نور را انجام می دهد . اشعه همگرا توسط آینه ای کوژ قطع می شود و از سوراخی که در شی ایجاد شده به کانون آورده می شود یکی از امتیازات این روش قابلیت انعطاف در فاصله کانونی شیئ است. چون مجموعه کاملی از آینه های کوژ به همراه شیئ به کار می رود فواصل کانونی متعددی در اختیار ما قرار می گیرد. به
    برخی از منعکس کننده ها هم به سیستم نیوتونی و هم به سیستم کاسگرن مجهز است.


    آینه یا منشور کوچک لاجرم مانع قسمتی از نور ورودی می شود. این کاهش نور، نسبتاً کوچک است و کسر بسیار کوچکی از کل نوری را که بر شیئ می تابد تشکیل می دهد. این مانع را نمی توان در چشمی دید و همانطور که می توان حدس زد مزاحم تصویر نمی شود.



    تلسکوپ اشمیت-کاسگرین
    تلسکوپاشمیت-کاسگرین به تلسکوپی گفته می‌شود که از هر دو فن‌آوری کاسگرین و تیغهاشمیت در آن استفاده شده باشد. این روش عموما برای تلسکوپ‌های ۸ اینچ بهبالا به کار می‌رود.
    تلسکوپ هاي شکستي_بازتابي:
    اينتلسکوپ ها در واقع همان تلسکوپ هاي بازتابي مي باشند با اين تفاوت که درساخت اين گونه تلسکوپ ها وسايلي به کار برده اند تا بتوان آيينه کروي راطوري بکار برد که به آيينه سهموي احتياجي نباشد .
    مزيت عمدهاستفاده از اين تلسکوپ ها ديد بالا و کوتاه بودن طول لوله تلسکوپ مي باشدو عيب عمده اين تلسکوپ ها قيمت بالا و عدم امکان ساخت تيغه تصحيح کنندهبراي آماتورها مي باشد.
    اگر با خواندن مطالب بالا علاقه مند به خريد يک تلسکوپ شده ايد حتما ادامه اين مطلب را بخوانيد.
    تلسکوپ رادیویی

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    آنتنهای غول پیکری به شکل بشقاب هستند کهعلامتهای رادیوییرا در کانون اصلی خود متمرکز می‌کنند. در این کانون ، یکآشکارساز رادیوییقرار دارد. با استفاده از تلسکوپ رادیویی ، اندازه گیری شدت امواج رادیوییحاصل از کهکشانها امکان پذیر است. در تلسکوپ رادیویی ، یک آنتن به شکلبشقاب ، امواج را کانونی می‌کند و به گیرنده می‌فرستد. امواج پس از تحلیلدر کامپیوتر ، بر روی کاغذ رسم می‌شوند. اخترشناسان با پیوند چندین تلسکوپرادیویی به هم ، یکدوربین رادیوییدرست می‌کنند و نقشه مناطق نشر کننده موج رادیویی را در آسمان بدستمی‌آورند. به کمک تلسکوپ رادیویی نه تنها به هنگام شب ، بلکه در روز نیزمی‌توان به اخترشناسی پرداخت.
    تلسکوپ اشعه ایکس


    در بالایجو، تلسکوپهای دیگری زمین را دور می‌زنند، که مخصوصپرتوهای X وفرابنفشهستند. آنها برای تشریح منظره آسمان در پرتوهای X و فرابنفش ، یافته‌های خود را به صورت پیامهای رادیویی به زمین می‌فرستند.

    تلسکوپ فضایی Space telescope
    ايده ساخت و قرار دادن تلسكوپي در وراي جو زمين به اواسط قرن بيستم بر مي گردد.
    در سال 1923 هرمان ابرت، که یکی از بزرگان صنایع موشکی آلمان،در مقاله ای به امکان قرارگیری تلسکوپی در مدار، توسط موشک اشاره کرد. در سال 1946دانشمند دیگری بنام لیمان اسپیتزر، به بررسی مزایای بهره گیری از تلسکوپی در آنسویاتمسفر آشفته زمین پرداخت. لیمان وجود گازها و گرد و غبار موجود در جو زمین را عاملافت کیفی تصاویر بدست آمده از اجرام آسمانی می دانست. در سالهای 1960 تا 1970میلادی دانشمندان بر لزوم بهره گیری از تلسکوپی بزرگ در خارج از جو زمبن توافقداشتند ولی سفینه ای که بتواند تلسکوپی بزرگ و کار آمد را در مدار قرار دهد، وجودنداشت.
    با ساخته شدن شاتل فضایی و امکان حمل محموله های بزرگ پروژه ساختتلسکوپ فضایی سرعت گرفته و سر انجام در سال 1985 یک عدد تلسکوپ فضایی توسط ناساآماده قرارگیری در مدار بود. بعدها این ابزار پیچیده و دقیق بیاد منجم بزرگآمریکاییادوین هابل، تلسکوپ فضایی هابل نام گرفتاما هابل قدري بد شانس بود و انفجارفضاپيماي چالنجردر زمستان 1986 ميلادي سببي براي به تعطيلي كشيدن پروازهاي فضاييشاتلهاي امريكا شد كه تا سال ۱۹۹۰ ميلادي به درازا كشيد.
    تا سال 1990 که مشکلات حمل تلسکوپ فضاییبرطرف می گشت، از آخرین تکنولوژی ها، برای به روز آوری و ارتقا ابزارهای دقیقتلسکوپ فضایی استفاده شد. از جمله سلولهای خورشیدی، کامپیوترها و ابزار هایمخابراتی و هدایت آن ارتقا یافت و آزمایشهای بسیاری برای اطمینان از صحت کارکردتلسکوپ فضایی به عمل آمد
    .
    از دیگر تلسکوپهای فضایی می توان به تلسکوپهایچاندرااسپایتزرکامپتونونیوتناشاره کرد.ساخت یکی از بزرگترین تلسکوپهای فضایی با نامجیمز وباز برنامه های آیندهناسامی باشد.
    وسايل ضروري براي تلسکوپ نيوتني:
    1 - آيينه اصلي: وظيفه اين قطعه جمع کردن نور از اجرام آسماني و بازتاب آن ميباشد. مي توانيد آن را خودتان بتراشيد و يا خريداري نماييد.
    2 - نگهدارنده آيينه اصلي : اين قطعه آيينه اصلي را در خود مهار مي کند و باپيچ هايي که در پشت آن نصب شده مي توان تلسکوپ را همخط نمود.
    3- آيينه ثانويه: کار اصلي اين قطعه انعکاس نور بازتاب شده از آيينه اصلي، به کنار لوله است .
    4- نگهدارنده آيينه ثانويه : اين قطعه آيينه ثانويه را در خود مهار مي کند وبا پيچ هايي که در پشت آن نصب شده مي توان تلسکوپ را همخط نمود.
    مشخصه اصلي يک تلسکوپ گشودگي آن است.
    5- چشمي: همان طور که از نام آن مشخص است وظيفه اين وسيله جمع آوري پرتو هاي نور منعکس شده و ارسال آن به چشم است .
    6- تنظيم کننده چشمي : با اين قطعه مي توان چشمي را عقب جلو کرد و با آن واضح ترين تصوير را براي چشم خود بدست آورد.
    7- لوله: تمامي قطعاتي که در بالا ذکر شد در لوله قرار مي گيرد .
    8 - مقر: وظيفه نگهداري و مهار لوله را بر عهده دارد و مي توان با آن جهت لولهرا تنظيم نمود ؛ مقر مي تواند از نوع سمت ارتفاعي يا استوايي باشد.
    9 - پايه: مقر به همراه لوله بر روي پايه ثابت مي شود. يک پايه خوب بايد محکم و بدون لرزش باشد .

    وسايل اختياري براي يک تلسکوپ:
    1- دوربين جوينده و و نگهدارنده آن : يک دوربين کوچک که به موازات لوله تلسکوپ نصب شده است ، جستجوي اجرام را بسيار ساده مي کند.
    2- نگهدارنده دوربين عکاسي : اين وسيله دوربين عکاسي را به تنظيم کننده وصلمي کند و با آن مي توان به عکاسي از اجرام آسماني پرداخت . بسته به نوعدوربين نگهدارنده هاي مختلفي استفاده مي شوند.
    3- درپوش لوله: وسيله است که بر سر لوله تلسکوپ قرار مي گيرد و مانع ورود گرد و خاک به درون تلسکوپ مي شود.
    4-فيلترها: فيلترهايي که به چشمي يا سر لوله تلسکوپ وصل و براي مقاصد مختلفياستفاده مي شوند. مثلا : ----- ماه،فيلتر خورشيدي،فيلتر سحابي و

    تلسكوپ ها را به دو شيوه اصلی می توان مستقر نمود:
    استقرار سمت- ارتفاعی يا افقی
    استقرار استوائی يا قطبی
    هر كدام از اين نوع استقرارها داراي كاربردهاي مختلف و نيز انواع مدلها می باشند. در استقرار نوع افقی سه پايه ساده و با درجات سمت و ارتفاع كار می کند ولی در نوع قطبی سه پايه پيچيده تر و سنگين تر ميشود و با درجات بعد و ميل كار می کند.

  6. #6
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    همه چیز در مورد تلسكوپ فضایی هابل


    تنها چند سال پس از استقرار تلسكوپ فضایی هابل در فضا،از آن به عنوان یك موفقیت چشم گیر یاد می شد،ابزاری كه تصاویری شگفت انگیز با جزئیاتی بی نظیر از اجرام سماوی در ابعاد گوناگون از همسایگان سیاره ای ما تا كهكشان های پرت و دور افتاده تهیه كرده و آرزوی داشتن چشمی گردان در آسمان را به بهترین وجه تحقق بخشیده بود.














    رویای وجود تلسكوپی كه در ماورای جو قرار داشته باشد، نزد منجمان سابقه ای دیرینه دارد.چنین ابزاری دیگر نیاز ندارد نور را از میان جو آشفته زمین دریافت كند،آسمانش همیشه تاریك خواهد بود و هیچ هوای متراكمی در آنجا وجود ندارد تا موجب محو شدن تصاویر شود و همچنین می تواند طول موج های خارج از نور مرئی، فرابنفش و مادون قرمز را هم رصد كند.اگر چه كه این آرزو تا قبل از ورود به عصر فضا همچنان به صورت رویایی دست نیافتنی باقی مانده بود.
    تلسكوپ فضایی هابل دقیقا چیست،چرا این قدر برای ما مهم است و چگونه چنین تصاویر رویایی و شگفت انگیزی را ارائه می دهد.

    در سال 1946 ،یك اختر فیزیك دان به نام دكتر لیمان اسپیتزر(1914-1997) پیشنهاد ساخت تلسكوپی در فضا را مطرح كرد،تلسكوپی كه قادر بود تصاویری بهتر و با وضوح بیشتر از اجرام دوردست نسبت به تلسكوپ های زمینی تهیه كند.اما این ایده، غیرقابل اجرا و فراتر از زمان خود بود زیرا تا آن زمان حتی یك راكت هم به ماورای جو زمین پرتاب نشده بود.اما سرانجام در سال 1970 این طرح تصویب و در سال 1977 بودجه ای برای ساخت آن اختصاص یافت و ناسا كمپانی هوا-فضا لاك هید مارتین Lockheed Martin)( را به عنوان اولین پیمانكار برای ساخت و نظارت بر قطعات و ساختار تلسكوپ انتخاب كرد و در سال 1983 تلسكوپ به نام منجم امریكایی ادوین هابل –كسی كه با رصد ستارگان متغیر در كهكشان های دوردست تئوری انبساط جهان را تائید كرد – نام گذاری شد.
    ساخت تلسكوپ نزدیك به هشت سال طول كشید.این تلسكوپ 50 بار حساس تر و دارای وضوح 10 برابر بیشتر نسبت به تلسكوپ های زمینی است.HST در 24 آوریل سال 1990 توسط شاتل دیسكاوری در مدارش به دور زمین قرار گرفتو تقریبا بلافاصله پس از پرتاب آن منجمان پی بردند كه قادر به كانونی نمودن تلسكوپ نیستند و تصاویر حاصل از آن تصاویری تار بودند. تلسكوپ فضایی هابل طوری طراحی شده كه در حین گردش مداری اش هم قابل تعمیر و ارتقاست.ابزارهای كمكی ،حسگر های حركتی،ژیروسكوپ ها،صفحه های خورشیدی و هر چیز دیگری در تلسكوپ قابل تعویض و جا به جایی است؛در واقع تنها چیزی كه در تلسكوپ نمی تواند تعویض و جا به جا شود،ساختار پایه ای و آینه ی اصلی آن است.پس دانشمندان چگونه قادر بودند این مشكل را در آینه ی اصلی كه نقصی در شكل آن بود(ابیراهی كروی) را رفع كنند. طولی نكشید كه دانشمندان با جانشین كردن لنزهای كوستار(Corrective Optics Space Telescope Axial Replacement ) برای تصحیح نقص موجود در تلسكوپ اقدام كردند.كوستار شامل چندین آینه ی كوچك بود كه جلوی پرتو ورودی به آینه ی معیوب را می گرفت ،نقص آن را تصحیح می كرد و پرتو های تصحیح شده را به ابزارهای علمی برای كانونی نمودن باز پخش می كرد.زمانی كه HST بعد از ماموریت تعمیر مورد آزمایش قرار گرفت تصاویر به طور شگفت آوری واضح شده بودند.امروزه همه ی ابزارهایی كه بر روی تلسكوپ قرار می گیرند با یك تصحیح كننده ی نوری به منظور رفع نقص موجود در آینه ساخته می شوند بنابراین دیگر نیازی به كوستار نیست.

    برای مشاهده تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک نمایید .
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]










    اعضای داخلی تلسكوپ
    همانند هر تلسكوپی،تلسكوپ فضایی هابل هم شامل یك لوله ی بزرگ است كه از یك طرف باز و از طرف دیگر بسته است.آینه هایی برای جمع آوری نور و انتقال آن به چشمی های تلسكوپ دارد.دارای چندین نوع چشمی در قالب ابزارهای گوناگون است كه به تلسكوپ این امكان را می دهد تا توانایی دیدن انواع نورهای منتشره از آسمان را داشته باشد.
    كاربردهای تلسكوپ
    اپتیك:آینه ی اولیه،آینه ی ثانویه،تصحیح كننده ی نوری
    ابزارهای علمی: مشخصات HST :
    طول:13.2 متر
    عرض:4.2 متر
    وزن:12 تن
    قطر دهانه ی آینه ی اصلی: 2.4 متر
    قطر دهانه ی آینه ی ثانویه:0.3متر
    توان تفكیك:0.05ثانیه قوسی
    مدار:612 كیلومتر
    زاویه ی میل:28.5درجه نسبت به استوا
    دور مداری:97 دقیقه
    سرعت مداری:28000كیلومتر بر ثانیه
    هزینه: 2.2 میلیارد دلار در هر ماموریت
    طول عمر:تقریبا 20 سال



    1) WFPC2: دوربین میدان دید باز و سیاره ای شماره 2
    2)NICMOS: دوربین مادون قرمز و طیف نمای چند منظوره
    3)STIS: طیف نگار تلسكوپ فضایی

    4)ACS: دوربین پیشرفته نقشه برداری
    5)FGS: حس گرهای هدایت گر دقیق
    سیستم سفینه فضایی
    1)انرژی 2)ارتباطات 3)هدایت 4)محاسبات 5)ساختار

    در ادامه به جزئیات این سیستم ها خواهیم پرداخت.

    اپتیك:
    آینه های تلسكوپ همگی از جنس شیشه هستند كه با لایه هایی از آلومینیوم خالص(با ضخامت 3 میلیونیم در هر اینچ)و منیزیم فلوراید(با ضخامت 1 میلیونیم در هر اینچ) اندود شده اند تا بتوانند باز تابنده ی نور مرئی،مادون قرمز و فرابنفش باشند.نور از طریق دهانه ی تلسكوپ وارد آن می شود و از آینه ی اولیه به آینه ی ثانویه منتقل می شود.آینه ی ثانویه نور را به درون حفره ای در مركز آینه ی اولیه،به سوی نقطه ی كانونی كه در پشت آینه ی اولیه است بازتاب می كند و در نقطه ی كانونی آینه های نیمه باز تابنده،نیمه شفاف و كوچكتر نور را به سمت ابزارهای علمی گوناگون هدایت می كنند.

    ابزارهای علمی:
    با بررسی طول موج های گوناگون یا طیف های مختلف نور منتشر شده از یك جرم سماوی،می توان ویژگی ها یا خاصیت های جرم را بازگو كرد.به این منظور HST با ابزارهای علمی گوناگون مجهز شده است.

    1)WFPC2 ) : Wide Field Planetary Camera2 )
    چشم اصلی تلسكوپ فضایی هابل است.مانند شبكیه چشم شامل چهار تراشه ی CCD برای جذب نور است كه تنها یكی از این تراشه ها دارای وضوح بالایی است.تراشه ها به صورت L شكل قرار گرفته اند و تنها تراشه ی با وضوح بالا، در درون این شكل L مانند قرار دارد.هر چهار تراشه همزمان در معرض نور هدف مورد نظر قرار می گیرند و تصویر بر روی تراشه ی CCD متمركز می شود چه تراشه ای با وضوح بالا یا پائین.تصویر مورد نظر در طول موج های مرئی و فرابنفش گرفته می شود.WFPC2 قادر است تصاویری از درون ***** های گوناگون(قرمز،سبز،آبی)بگیرد بدین ترتیب تصاویر دارای رنگی طبیعی می گردند مانند این تصویر كه از سحابی عقاب (M16) گرفته شده است.


















    2)NICMOS ) : Near Infrared Camera and Multi Object Spectrometer)
    بیشتر اوقات گاز و غبار های میان ستاره ای مانعی برای دیدن نور مرئی اجرام آسمانی می شوند؛اگرچه این امكان وجود دارد كه نور مادون قرمز یا گرمای ساطع شده از اجرام آسمانی را كه در میان گاز و غبارها پنهان شده است را مشاهده كرد، برای دیدن نور مادون قرمز،HST شامل سه دوربین حساس است كه سازنده ی NICMOS می باشند.NICMOS قادر است كه از میان گاز و غبار های میان ستاره ای،نور مرئی ساطع شده از اجرام را ببیند،همان طور كه در تصویر زیر از سحابی جبار نشان داده شده است،در تصویر نور مرئی (WFPC2)، ما تنها ابرهایی از غبار را بدون هیچ گونه جزئیات دیگری می بینیم.در حالیكه در تصویر مادون قرمز(NICMOS) قادریم تعداد بی شماری ستاره را بدون مزاحمت هیچ ابری مشاهده كنیم.












    به این دلیل كه NICMOS نسبت به گرما بسیار حساس است حس گرهای آن باید در یك ترموس بزرگ با دمایی در حدود 321- درجه فارنهایت (77 درجه كلوین) نگهداری شود.در روزهای نخستین NICMOS توسط قالب های نیتروژن یخ زده 104 كیلوگرمی سرد می شد اما امروزه NICMOS به طور دائم توسط ماشینی كه مانند یك فریزر كار می كند،سرد می شود.

    3) STIS ) : Space Telescope Imaging Spectrograph)
    رنگ ها و طیف های گوناگونی كه از اجرام آسمانی به دست می آید حكم یك اثر انگشت را برای آن جرم دارد.رنگ های مشخصی، نوع عناصر، و میزان كثرت رنگ ها،مقدار آن عنصر را برای ما آشكار می كند.STIS با تجزیه شعاع نور ورودی به طیف نمایی جرم می پردازد.طیف نمایی علاوه بر تركیبات شیمیایی،می تواند اطلاعاتی هم درباره ی دمای جسم و تغییرات حركتی آن به ما ارائه كند.اگر جرم در حال حركت باشد،اثر انگشت شیمیایی جرم به انتهای آبی طیف (در حال حركت به سمت ما)یا به انتهای سرخ طیف(در حال دور شدن از ما) منتقل می شود.به مثال زیر توجه كنید:STIS به طرف مركز كهكشان M84 متمركز شده است(چهار ضلعی سمت چپ)اگر هیچ حركتی وجود نداشته باشد طیف همواره در خطی سراسری بدون جهش خاصی دیده می شود اما نور در مركز این خط دارای انتقال به آبی و سرخ است و این نشان دهنده ی آن است كه این ناحیه ی مشخص (تقریبا با فاصله ی 26 سال نوری از هسته)در حال چرخیدن با سرعتی برابر با 800000 متر بر ثانیه به دور خودش است.اختر شناسان معتقدند كه دلیل این چنین چرخشی با این سرعت بالا،باید سیاه چاله ای پرجرم(تقریبا 300 میلیون برابر جرم خورشید) در مركز كهكشان باشد.
























    4)ACS ) : Advance Camera for Surveys)
    دوربین پیشرفته نقشه برداری در مارس 2002 جایگزین FOC (Faint Object Camera) دوربین اجرام كم نور هابل شد.این دوربین جدید با سه كانال ورودی مجزا می تواند طول موج های 115 تا 1050 نانومتر را ثبت كند.میدان دید این دوربین 2 برابر میدان دید دوربین اصلی و 10 برابر وضوح بیشتری نسبت به FOC دارد.این ابزار در اصل برای جستجوی سیارات فرا خورشیدی و جو سیارات منظومه شمسی طراحی شده است.

    5)FGS ) : Fine Guidance Sensors)
    برای هدف یابی تلسكوپ،تعیین فاصله ی ستارگان از زمین،سنجش دقیق مكان ستارگان،میزان جدایی ستارگان دوتایی و تعیین قطر ستارگان به كار می رود.تلسكوپ هابل شامل سه FGS است كه دو تای آنها برای هدف یابی،هدایت و تنظیم بر روی هدف با جستجو و پیدا كردن ستارگان راهنما در زمینه ی HST در نزدیكی هدف به كار می روند.هرگاه،هر یك ازFGS ها یك ستاره ی راهنما پیدا می كند،بر روی آن قفل می شود و اطلاعات را به سیستم هدایت تلسكوپ می فرستد تا سیستم آن ستاره راهنما را همچنان در زمینه ی خود نگه دارد.این دو FGS در حالی كار هدایت تلسكوپ را بر عهده دارند كه FGS دیگر در حال نقشه برداری و مكان یابی ستارگان است.این كار برای پیدا كردن سیارات فرا خورشیدی اهمیت زیادی دارد زیرا چرخش سیارات در طول دور مداریشان باعث می شود كه ستاره ی مادر،در آسمان دچار نوسانات نوری شود.

    سیستم فضاپیما
    تلسكوپ فضایی هابل در عین حال یك فضاپیما هم هست بنابراین مانند هر فضاپیمای دیگری باید توانایی تامین انرژی الكتریكی مورد نیاز،ارتباط با زمین و تغییر مسیر را داشته باشد.

    1)انرژی
    تمامی ابزارها و كامپیوتر هایی كه بر روی تلسكوپ فضایی هابل نصب شده اند نیاز به الكتریسیته دارند.این انرژی الكتریكی توسط دو صفحه ی خورشیدی بزرگ تامین می شود،هر صفحه در حدود 12.2متر است.این صفحه های خورشیدی نیرویی برابر با 2400 وات را تهیه می كنند كه برابر با 60 لامپ 40 ولتی است.هنگامی كه تلسكوپ در سایه ی زمین قرار دارد این انرژی الكتریكی توسط 6 باتری نیكل-هیدروژنی فراهم می شود كه توان ذخیره ی این باتری ها برابر با توان ذخیره ی 20 باتری ماشین است.این باتری ها توسط صفحه های خورشیدی زمانی كه تلسكوپ بار دیگر در معرض نور خورشید قرار می گیرد،شارژ می شوند.

    2)ارتباطات
    تلسكوپ باید این توانایی را داشته باشد كه با كنترل كننده های زمینی ارتباط برقرار كند تا بتواند اطلاعات گرفته شده از جرم مورد رصد را برای آنها بفرستد و همچنین فرمان هایی را برای هدف بعدی دریافت كند.به این منظور HST از یك سری ماهواره های ارتباطی به نامTDRSS (Tracking and Data Relay Satellite System) استفاده می كند.این سیستم دقیقا همان سیستمی است كه ایستگاه فضایی بین المللی(ISS) برای ایجاد ارتباط از آن استفاده می كند.













    1) نورهای ساطع شده از یك جرم سماوی توسطHST دریافت می شود 2) تبدیل به داده های دیجیتالی می شوند.این داده ها به ماهواره های در حال حركت فرستاده می شود 3) سپس به پایگاه های دریافت زمینی درWhite Sands,N.M. منتقل می شوند4) White Sands,N.Mاین داده ها را به سهولت به مركز كنترل پروازهای فضایی گدارد(Goddard ) در ناسا می فرستد 5) جایی كه گردانندگانHST مستقر هستند.این داده ها توسط دانشمندان در انستیتو علوم تلسكوپ فضایی STSI(Space Telescope Science Institute) در بالتیمور مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد 6) اغلب اوقات،دستورات بهHST پیش از آنكه موعد رصد فرا رسیده باشد،فرستاده می شود با چنین كاری دستورات لازم در زمان واقعی در دسترس است.

    3)هدایت
    تلسكوپ زمانی كه از یك جرم عكس می گیرد باید بر روی آن ساعت های طولانی با توجه به ابزار به كار گرفته شده ثابت بماند. با توجه به دور مداری تلسكوپ كه در هر 97 دقیقه یك بار صورت می گیرد،این كار مانند این است كه جرمی كوچك را در ساحل از عرشه ی كشتی دنبال كنید در حالی كه كشتی از ساحل دور می شود و دائما بر روی امواج بالا و پایین می شود.
    تلسكوپ برای اینكه بتواند بر روی یك جسم ساكن باقی بماند دارای سه سیستم همراه است:
    ژیروسكوپ ها كه حركات كوچك و بزرگ را زیر نظر دارند،چرخ های واكنشی كه تلسكوپ را حركت می دهند و FGS ها كه حركات ریز و حساس را زیر نظر دارند.
    ژیروسكوپ ها حیطه ی حركتی تلسكوپ را زیر نظر دارند،مانند یك قطب نما حركات تلسكوپ را حس می كنند،به كامپیوتر های پرواز می گویند كه تلسكوپ در مسیر اشتباهی قرار دارد و از هدف در حال دور شدن است،سپس كامپیوتر پرواز،میزان جا به جایی و جهت آن را برای اینكه بر روی هدف باقی بماند را حساب می كند و پس از آن به چرخ های واكنشی دستور جا به جایی و حركت تلسكوپ را می دهد.
    تلسكوپ فضایی هابل نمی تواند مانند ماهواره ها برای هدایت از موتور های موشكی بهره ببرد زیرا گازهای خروجی از موتور در اطراف تلسكوپ جمع خواهند شد و مانع دید تلسكوپ می شوند.اما به جای آن، تلسكوپ از چرخ های واكنشی كه در سه جهت z,y,x می چرخند،استفاده می كند.زمانی كه تلسكوپ نیاز به جا به جایی پیدا می كند كامپیوتر پرواز به یك یا چند چرخ فرمان می دهد كه در چه جهتی و با چه سرعتی بچرخند،بدین ترتیب نیروی كنش لازم برای حركت فراهم می شود.طبق قانون سوم حركت نیوتن (برای هر كنشی،واكنشی برابر اما در جهت مخالف وجود دارد) تلسكوپ در جهت مخالف چرخ ها برای رسیدن به هدفش می چرخد.
    همان طور كه قبلا ذكر شد،FGS ها تلسكوپ را بر روی هدفش با نشانه روی به سمت ستاره های راهنما نگه می دارند،دو تا از سه FGS ستاره های راهنمای اطراف هدف را در میدان دید مربوطه پیدا می كنند و زمانی كه پیدا شد بر روی ستاره های راهنما قفل می شوند و اطلاعات را به كامپیوتر های پرواز می فرستند تا این ستاره ها را در میدان دید خود نگه دارند.FGS ها بسیار حساس تر از ژیروسكوپ ها هستند اما تنها تركیب ژیروسكوپ ها و FGS ها است كه می تواند تلسكوپ فضایی هابل را بدون توجه به حركت مداریش ساعت ها بر روی هدف متمركز كند.

    محاسبات
    تلسكوپ فضایی هابل دارای دو كامپیوتر اصلی است كه در اطراف لوله ی تلسكوپ و بالای ابزارهای علمی قرار دارند.یكی از این كامپیوتر ها برای فرستادن داده ها و دریافت فرمان با زمین در ارتباط است و كامپیوتر دیگر مسئول هدایت HST است،تعدادی كامپیوتر پشتیبان هم برای اتفاقات پیش بینی نشده وجود دارند.هر ابزاری كه بر روی تلسكوپ قرار دارد دارای تعدادی ریز پردازنده است كه برای جا به جایی چرخ ها،*****،كنترل دریچه ی شاتر،جمع آوری داده ها و برقراری ارتباط با كامپیوتر های اصلی ساخته شده اند.

    ساختار
    HST شامل اسكلتی برای نگهداری ابزارهای اپتیكی،ابزارهای علمی و سیستم فضا پیمایی آن است.برای نگهداری ابزارهای اپتیكی،تلسكوپ شامل یك سیستم پایه است كه این سیستم از گرافیت و فناوری مورد استفاده در ساخت راكت های تنیس و چوب گلف،ساخته شده است.سیستم پایه دارای 5.3 متر طول و 2.9 متر عرض و114 كیلوگرم وزن است.لوله ای كه ابزارهای اپتیكی و علمی را نگهداری می كند از آلومینیوم ساخته شده كه با لایه های عایقی بسیاری پوشانده شده است.این عایق ها تلسكوپ را از تغییرات ناگهانی حرارت بین نور خورشید و سایه زمین محافظت می كند.

    محدودیت ها
    تلسكوپ فضایی هابل با وجود كارایی ها و امكاناتی كه دارد،شامل یك سری محدودیت ها هم می شود.به عنوان مثال HST نمی تواند خورشید را به خاطر نور و گرمای زیاد آن كه موجب از كار افتادن ابزارهای حساس آن می شود رصد كند.به همین دلیل تلسكوپ همیشه از نشانه روی به سوی خورشید دوری می كند.به همین دلیل قادر نیست كه سیارات عطارد و ناهید را هم به خاطر فاصله ی نزدیك آنها به خورشید رصد كند.ستارگان اصلی آسمان شب هم به خاطر روشنایی زیاد آنها برای بعضی ابزارهای تلسكوپ قابل رصد نیستند.محدودیت قدر قابل دید، توسط نوع ابزاری كه مورد استفاده قرار می گیرد،تغییر می كند.علاوه بر روشنایی اجرام،چرخش مداری تلسكوپ هم آنچه را كه می توان دید،محدود می كند.بعضی اوقات خود زمین مانع دیدن اهداف در طول چرخش مداری تلسكوپ می شود و این مسئله هم زمان صرف شده برای رصد یك جرم را محدود می كند.تلسكوپ از درون بخشی از كمربندهای تشعشعی وان آلن -جایی كه ذرات پر انرژی به جا مانده از باد های خورشیدی كه توسط میدان مغناطیسی زمین گیر افتاده اند،قرار دارد - عبور می كند.این رویارویی ها باعث تشعشع های زیادی می شود كه موجب تداخل در جوینده های ابزار های علمی تلسكوپ می شود،بنابراین در طول این دوره هیچ رصدی انجام نخواهد شد.


    برای مشاهده تصویر در اندازه بزرگتر بر روی آن کلیک نمایید .

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]











    با وجود عیب ها و كاستی هایی كه در دوران اولیه ی پرتاب این تلسكوپ به وجود آمد،تلسكوپ فضایی هابل ماموریتش را به خوبی انجام داد و داده های علمی و تصاویر زیبای بسیاری را ارائه كرد.
    عصر تلسكوپ های فضایی باHST تلسكوپ فضایی هابل،كه انقلابی در علم اختر شناسی به وجود آورد شروع شد.موفقیت چشم گیر هابل این سوال را در ذهن ما پرورش می دهد كه تلسكوپ های بعدی چگونه خواهند بود.در واقع تلسكوپ هابل با آینه ی 2.4 متری اش در برابر تلسكوپ بازتابی 10 متری كك در موناكی هاوایی ابزاری بسیار كوچك به شمار می آید.تلاش هایی كه در ساخت نسل جدید تلسكوپ هایی با قطر دهانه ی بزرگتر صورت می گیرد،آینده ی تلسكوپ های فضایی را روشنتر و دید ما را از جهان ژرف تر خواهد ساخت.

  7. #7
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    دایره



    مقدمه
    اشکال هندسی در زندگی همیشه دارای کاربردهای فراوان بوده و برای فعالیتهای انسان الهام بخش و سمبل نیز شده است. دایره یکی از این اشکال است. ابتدایی‌ترین کاربرد دایره ، چرخ و چرخ‌دنده‌ها هستند که از قدیم‌الایام بکار رفته و می‌روند. همچنین ابزار آلات زینتی چون تاج ، گردبند ، خلخال و حلقه‌ها ، کاربردی به اندازه تاریخ بشری دارند. نمونه مثال زدنی حلقه ازدواج است که بین زوجین مبادله می‌شود و این برگرفته از حلقه‌ای است که در دست اهورامزدا در پیکره‌ها و مجسمه‌ها دیده می‌شود.
    با توجه به قرینه مذهبی قداست و پاکی ازدواج در ایران باستان را نشان می‌دهد که اکنون فرهنگی جهانی گشته است. دایره در فرهنگها ، انجمنها ، شهرسازی ، اندیشه‌های هنری و ریشه‌دار بخصوص در ابزار آلات نجومی جایگاه نمادین و کاربردی دارد. در فرهنگ و ادیان قدیم ازجمله بودا ، نماد آسمان ، جهان پاک ، افلاک گردنده و غیر دنیاست در حالی که در مقابل دنیا چهار گوشه و مربع است که به وضوح در بیان اشعار و ادبیات ایرانی بویژه غزلیات عرفانی مشاهده می‌شود.
    دایره در هنرهای اسلامی ایران
    در هنرهای اسلامی ایرانی دایره‌ها ، به شکل شمس و حلقه نورانی در اطراف سرایمه و بزرگان دین دیده می‌شود. همچنین با توجه به کراهت صورتگری و مجسمه سازی در اسلام و ظریف اندیشی شیعه ، هنرهای اسلامی به شکلهای اسلیمی ، گل و بوته ، نقشهایی ختایی سوق داده شد. اشکال و خطوط و ترکیب رنگ در مینیاتورها ، تذهیبها و فرشها با زینت و ترکیب و نقش نگار پخته‌تری تکامل یافتند.
    دایره به شکل شمسه‌های زیبایی تزیین داده شد و شمسه‌ها به صورت منفرد یا در سایر هنرها کاربرد یافت. در خطوط گل و بوته و اشکال اسلیمی و ترکیب رنگ دایره به عنوان پایه‌ای‌ترین ، اصلی‌ترین و اساسی‌ترین شکل بکار گرفته می‌شود. و سیر کلی به سوی مرکز برای وصل فنا نقطه‌ای (سیاه) است. که اختیار را از چشمان بیننده گرفته و با سیر در تابلو به مرکز هدایت می‌کند.
    دایره و نقطه سیاه و قرمز
    در میان قبایل بدوی و بسیاری از انجمنها و دسته‌های سری قدیم ، سمبل مفاهیمی چون ابدیت ، جاودانگی و مرگ بوده است و دایره سیاره و دوایر متحدالمرکز در تمرینات اساسی ماینه‌تیستها ، هیپنوتیستها و درمانگران حرفه‌ای می‌باشد. دایره و نقطه سرخ که اغلب نشان آفتاب می‌باشد در پرچم و سمبل ملل شرق آسیا نیز مشاهده می‌شود.
    هفت شهر
    بطلیموس در دو قرن پیش از میلاد بر اساس تفاوت حرارت ، سرزمینهای شناخته شده آن روزگار را به هفت اقلیم تقسیم کرده است از آنجا که تقسیم بندی بطلیموس بر اساس دایره‌های مداری است اقلیمهای هفت گانه را اقلیمهای هندسی نیز نامیده‌اند. به نظر صاحبنظران ، اصطلاح هفت شهر ، هفت اقلیم و هفت وادی که در ادبیات و حکمت ایرانی وارد شده است الهامی از نظریات بطلیموسی را در خود دارد. اجرام آسمانی به دو دسته ثوابت و اجرام متحرک و متغیر تقسیم بندی شد و اجرام متغیر شناخته شده آن روز ، خورشید ، زمین ، بهرام ، تیر ، عطارد ، مشتری و زحل هر کدام در مداری و آسمانی تصور شدند. آسمان اول ، آسمان دوم … تا هفت آسمان.
    دایره و نجوم
    کره زمین برای شناسایی بهتر به دایره‌های افقی به نام مدار از صفر استوا تا ۹۰ درجه قطبین و دایره‌های عمودی به نام نصف‌النهار تقسیم بندی می‌شود. در علوم قدیم دایره بیشترین کاربرد و برترین جایگاه را در علم نجوم دارد. اولین مدلهای منظومه‌ای بر اساس گردش زهره در فرهنگ اینکاها ، گردش خورشید و کاینات دور کلیسا و زمین ، تا گردش زمین و سیارات دور خورشید در نجوم اسلامی و قوانین حاکم بر حرکت آنها بر روی مسیرهای دایروی بودند. مدلهای اتمی بعد از نظریه جوزف تامسون نیز هسته متمرکز در مرکز (بار مثبت) و الکترونهای متحرک در مدارهای دایروی بود. که به دلیل شباهت به مدل منظومه‌ای مشهور گشت.
    بعدها تیکوبراهه ، کپلر ، کپرنیک روی این نظریه‌ها کار کردند. در سال ۱۶۱۹ کپلر سه قانون حرکت سیارات را با استفاده از مشاهدات تیکوبراهه بیان کرد. قوانین کپلر پایه و اساس قوانین نیوتن و مکانیک کلاسیک و مکانیک سماوی شد. در این نظریه مسیر دایره به مسیر بیضوی که خورشید در یک کانون بیضی قرار دارد تغییر یافت. با مطرح شدن فیزیک نوین و فیزیک کوانتومی ، اصل عدم قطعیت و سایر پیشرفتهای تکنولوژیکی مدل منظومه‌ای هسته نیز به مدل ابر الکترونی تبدیل گشت.
    نگاهی به رصدخانه مراغه
    این رصدخانه در زمره پیشگامان نجوم ایران و دنیای قدیم بوده و جایگاه بی‌نظیری برای خود دارد. مهمترین دوره و مکتب نجومی ایران مکتب مراغه بود که به گفته پروفسور عبدالسلام رصدخانه‌های هنر با وجود رگه‌های هنری اساسا بر پایه رصدخانه‌های اسلامی ساخته شده است. در این میان مکتب مراغه با نام خواجه نصیر‌الدین طوسی با سمت گیری انتقادی نسبت به نظام بطلیموسی به دلیل مشکلات جدی و ناسازگاریهای ذاتی موجود اخترشناسان بر اساس مدل هندسی نجومی ارایه شد که به جفت طوسی معروف گشت. ایجاد حرکت خطی به کمک حرکتهای دورانی یکنواخت است. ساختمان اصلی این رصدخانه به شکل استوانه طراحی شده بود. اکثر وسیله‌های رصدی در آن شکل دایروی داشتند از مهمترین وسیله‌های رصدخانه مراغه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.
    وسایل رصد خانه مراغه
    سدس فخری که بعدها با اصلاح به دوربینهای تیودولیت معروف گشتند که کاربردهای نقشه برداری دارد. وسیله دیگر ربع بود. این آلت از ربع دایره و عضاده‌ای تشکیل یافته و با آن میل کلی و ابعاد کواکب و عرض بلد را رصد می‌نمودند و بر سطح دیواره شمالی و جنوبی رصدخانه نصب شده بود. وسیله دیگر ذات‌الحلق بود که که به جای ششگانه بطلیموس و نه حلقه ثاون اسکندرانی جامع‌تر بوده است.
    آلتی است متشکل از پنج حلقه به ترتیب الف برای دایره نصف النهار که بر زمین نصب شده بود. ب برای دایره معدل النهار ج برای دایره منطقه‌البروج د برای دایره عرض و ه برای دایره میل. از آلات دیگر رصدخانه مراغه ذات‌الجیب و ذات‌السمت بودند که برای تعیین ارتفاع در کلیه جهات مختلف افق بکار رفته می‌شد. ذات‌الربعین که به جای ذات‌الحلق استعمال می‌شد. ذات‌الارسطوانتین و دایره شمسیه از وسایل دیگر رصد خانه هستند.
    نگاهی به استفاده از دایره برای رفع مشکلات شهرها و شهرسازی
    توسعه شهرها ، تامین نیازمندیهای آنان ، چاره‌جویی برای توسعه‌های آینده شهر ، اتخاذ تصمیماتی که بتواند مشکلات شهری را به حداقل برساند و بالاخره آنکه چگونه رابطه منطقی بین انسان با محیط طبیعتش حفظ شود، به تحولاتی در امر شهرسازی منجر شد. نخستین نظریه در زمینه شهرسازی شخصی به نام هیپوداموس (۴۸۰ سال قبل از میلاد) بود و بعد از آن نظریات و راهکارهای متفاوت شهرسازی بوجود آمد. ولی پیدایش دانش امروزی شهرسازی به قرن نوزده میلادی می‌رسد. از میان نظریه‌های شهرسازی می‌توان نظریه‌های زیر را نام برد.
    نظریه متحدالمرکز
    در این نظریه الگوی ساخت شهر بر این اصل استوار است که توسعه شهر از ناحیه مرکزی به طرف خارج شهر صورت گرفته و تعداد مناطق متحدالمرکز را تشکیل می‌دهد. این مناطق با ناحیه مشاغل مرکزی شروع شده و بوسیله منطقه در حال تحول احاطه می‌شود.
    نظریه قطاعی
    تعدیل و تغییر در جهات مختلف این نظریه است. شهرها برای همیشه نمی‌توانند حالت متحدالمرکزی مناطق را حفظ کنند. در این نظریه اجازه خانه به عنوان راهنما مطالعه شهر را عملی می‌سازد. ساخت واحدهای گرانقیمت از کانون اصلی در طول شبکه‌های رفت و آمد ، ساخت واحدهای مسکونی دیگر و ارزان‌تر به سوی فضاهای باز و جابجایی ساختمانهای اداری و تجاری ، توسعه واحدهای مسکونی گرانقیمت را در جهت عمومی عملی سازد. آپارتمانهای لوکس در مجاورت بخشهای تجاری و مسکونی قدیمی بوجود آمده و واحدهای گرانقیمت شهر بطور اتفاقی و نامنظم جابجا نمی‌شوند. راههای شعاعی از مرکز شهر به اطراف کشیده می‌شود و عامل دسترسی به این راهها و قیمت زمینها را در مناطق مختلف شهر تعیین می‌کند.
    مدل حلقه‌ای
    در این مدل به جای آنکه خطوط اصلی حمل و نقل به صورت خطی گسترش یابد به شکل دایره‌ای و به موازات مرکز شهر ، حواشی ناحیه مرکزی و بافتهای اطراف آن را احاطه می‌کند. و دور تا دور بافت را گره‌های شهری بوجود می‌آورد. و فعالیتها شکل حلقه‌ای یا زنجیره‌ای به خود می‌گیرند.
    طرح مکمل مدل کهکشان
    بر اساس نظریه ویکتورگروین در بیشتر شهرهای بزرگ کاربرد دارد. شهر از مراکز متعددی تشکیل یافته و هر کدام واحدهای دیگری را بوجود می‌آورد و بوسیله شبکه‌های ارتباطی مشترک و مستقل و منطقه‌ای بافتها به همدیگر مرتبط می‌شوند. مجموعه این بافتها و شبکه‌ها یک شبکه کهکشانی را بوجود می‌آورد. خدمات مرکزی در وسط بافت و جایگاه صنایع در نواحی اطراف شهر و در خارج از بافت اصلی پیش‌بینی شده است.
    دایره در مثلثات و فیزیک
    از دایره‌های مشهور دیگر دایره مثلثاتی است. دایره مثلثاتی دایره‌ای است با درجه‌بندی و جهت حرکت مشخص که به آن جهت مثلثاتی گویند و آن پادساعت گرد یا عکس ساعت گرد است. شعاع این دایره واحد است و حداکثر مقدار توابع مثلثاتی سینوس یا کوسینوس که در این دایره بدست می‌آید می‌تواند واحد شود. هارمونیها و هماهنگها ، چرخش ، حرکت دورانی ، حرکات پریودیک و دوره‌ای ، حرکات تناوبی ، حرکات رفت و برگشتی در یک مسیر مشخص را می‌توان توسط این دایره و کمیات مثلثاتی برای بیان مکان و زمان و توصیف این حرکات و موقعیت بکار برد.
    دایره در ورزشهای باستانی و موسیقی
    دایره با توجه به نماد آسمانی و قداست افلاکی در ورزشهای باستانی از جمله زورخانه و گوی بازی ورزشکاران باستانی کار ، در رقص سماء و حلقه گردش و لباس و کلاه آنها ، نیز کاربرد دارد. در مکاتب هادی همچون کومونیسم نیز همچنان که در فیلم بایکوت مشاهده می‌کنیم. به عنوان سمبل بکار رفته است مسیری که از هیچ آغاز شده و در سیر مسیر به هیچ منتهی می‌شود.
    اساس موسیقی و هنرهای ادبی شرقی موسیقی دوری است. موسیقی و هنری که انسان را در جای خود از حالی به حالی دگرگون می‌کند از نقطه‌ای شروع شده و او را به سیر در عالم معانی برده و در آخر انسانی ارزشی ، تحول یافته و والا‌مقام و انسانی که شایسته خلیفه الهی است بوجود می‌آورد.

  8. #8
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    عمر زمین



    دید کلی
    از روزی که انسان برای نخستین بار شروع به نوشتن افکار خود کرد، پیوسته نگران موقعیت خود در عالم لایتناهی بوده است. لیکن تا سال ۱۷۸۸ و نوشته‌های «جیمز هاتن» ، مفهوم زمان تقریبا نامحدود ، تنها برای انسان دارای معنا بود و زمین صرفا در یک چارچوب موقتی مورد نظر قرار می‌گرفت. در اندیشه انسان قرون وسطی ، زمین از نظام بسته‌ای تشکیل می‌شد که از آغاز آن چندان وقتی نمی‌گذشت و عاقبت آن هم چندان دور نبود.
    تاریخچه تخمین عمر زمین
    از آنجایی که زمان غیر قابل لمس است، تصور ابعاد زمان نیاز به بصیرت ذهنی داشت که طبیعت ‌گرایان قرن هفدهم قادر به پذیرش آن نبودند، بنابراین نگرش قرون وسطایی کوتاه بودن زمان دنیوی همچنان باقی ماند. محققین مسیحی آن زمان بطور کلی می‌پنداشتند که سن زمین در حدود ۶۰۰۰ سال است، رقمی که بر اساس قبول نوشته‌های باستانی عبرانی قرار است.
    سیر تحولی و رشد
    تخمین عمر زمین از مدتهای بسیار طولانی فکر دانشمندان را به خود مشغول کرده بود. دانشمندان مختلف سعی داشتند با روشهای مختلفی سن کره زمین را تخمین بزنند که از آن جمله می‌توان تخمین عمر زمین را بر اساس شوری آب اقیانوسها و محاسبه میزان رسوبگذاری ذکر کرد. در سال ۱۸۹۷ ، فیزیکدان معروف «لرد کلوین» (Lord Kelvin) قدمت و عمر زمین را به این صورت تعریف نمود که زمین در ابتدا به حالت مذاب بوده و بعد سرد شده است. وی همچنین اظهار نظریه‌هایی را بر اساس فرضیه‌هایی در مورد منشأ و مبدا حرارت خورشید به عمل آورد و ادعا کرد زمین سنی در حدود ۲۰ الی ۴۰ میلیون سال دارد.
    در اوایل قرن بیستم ، «رادرفورد» (Ruther Ford) و «هولمز» (Holmes) در انگلیس و «بولتوود» (Boltwood) در آمریکا دریافتند که تجزیه عناصر ناپایدار جهت تولید ایزوتوپهای رادیوژنیک می‌توانند برای تعیین سن کانیها و سنگهای پوسته کره زمین مورد استفاده قرار گیرند. ولی روشها و تکنیکهای تحلیلی در آن زمان آنقدر دقیق نبود که بتواند مقدار ایزوتوپهای رادیوژنیک موجود در سنگها را تعیین نماید. در نتیجه منحصرا بعد از سال ۱۹۵۰ که اسپکترومتر (Spectrometer) اختراع گردید، تعیین سن سنگها به طریق ایزوتوپی معمول گردید از این مقاله سعی می‌شود تا روشهایی را که از ابتدا برای برآورد عمر زمین مورد استفاده قرار گرفته، مورد بحث قرار دهیم و در نهایت به روشی که امروزه استفاده می‌شود و دقیقتر است، اشاره کنیم.
    تخمین عمر زمین بر اساس شوری آب اقیانوسها
    در سال ۱۷۱۵ «ادموند هالی» (Edmond Halley) ، منجم انگلیسی ، این مطلب را پیش کشید که سن زمین را می‌توان از روی مقدار شوری آب اقیانوسها محاسبه کرد. عملا نقشه این بود که مقدار شوری آب دریاها را با دقت تمام محاسبه و سپس عمل را ده سال بعد تکرار کنند، با محاسبه مقدار ازدیاد شوری آب در هر ده سال می‌توان زمان لازم برای تحصیل شوری آب فعلی را از آبهای شیرین اولیه بدست آورد. اگر هم چنین آزمایشی انجام شده باشد، هیچ ازدیادی در شوری آب اقیانوسها دیده نشد.
    در اواخر قرن نوزدهم بعضی محققان با تجدید نظر در روش فوق و با تجزیه شیمیایی آب رودخانه‌ها ، مقدار سدیم اضافه شده به دریاها در هر سال توسط رودخانه‌های دنیا را محاسبه کردند. با دانستن حجم تقریبی آب اقیانوسهای امروزی و فرض اینکه آب اقیانوسهای اولیه شیرین بوده است و میزان ازدیاد سدیم توسط رودخانه‌های امروزی میانگینی برای تمام زمان زمین شناسی است، آنها زمان لازم برای تحصیل غلظت سدیم و شوری امروزی را محاسبه کردند. سرانجام نتیجه‌گیری کردند که از روز اولی که آب برای نخستین بار بر روی سطح زمین متراکم شد، ۹۰ میلیون سال می‌گذرد. امروزه ما می‌دانیم که تخمین هالی از سن اقیانوسهای زمین به مراتب کمتر سن واقعی آنهاست. دلیل عمده آن هم این است که او تعویض سدیمی را که میان آب دریا و سنگهای پوسته کره زمینی صورت می‌گیرد، بسیار ناچیز می‌پنداشت.
    تخمین عمر زمین بر اساس میزان رسوبگذاری
    هر که سنگهای رسوبی را مطالعه کرده باشد، می‌داند که طبقه‌ای ضخیم از ماسه سنگ می‌تواند در عرض یک روز ته‌نشین شود یا لایه نازک گل رسی که روی آن قرار می‌گیرد، ممکن است برای ته‌نشین شدن به ۱۰۰ سال زمان نیاز داشته باشد و سطح طبقه بندی میان آنها ممکن است نماینده مدت زمانی بیش از مجموع آنها باشد. برای ضخامت معینی از طبقات رسوبی میانگینی برای میزان رسوبگذاری وجود دارد. اگر تغییرات مهمی در شرایط محیط رسوبی رخ ندهد و فرسایش نیز در امر رسوبگذاری وقفه ایجاد نکند، ضخامت طبقات کم و بیش متناسب با زمان سپری شده خواهد بود.
    زمین شناسان اواخر قرن نوزدهم تصور می‌کردند که می‌توانند در صورت تخمین میزان ته‌نشست در محیطهای رسوبی امروزی ، زمان مشخص شده توسط واحدهای سنگهای قدیمی مشابه را نیز معین کنند. آنها همچنین تصور می‌کردند که در صورت تعیین ضخامت کل طبقات رسوب کرده در گذشته ، خواهند توانست کل زمان زمین شناسی طی شده را تخمین بزنند.
    تخمین عمر زمین بر اساس سرد شدن کره زمین
    در بسیاری مناطق درجه حرارت معادن عمیق ازدیاد محسوس و یکنواختی را بر حسب ازدیاد عمق نشان می‌دهد. این افزایش حرارت نشان می‌دهد که دما از درون گرم زمین به طرف قسمت سرد خارجی آن جریان دارد و از پوسته زمین متصاعد می‌شود. این اتلاف گرما قابل اندازه گیری است و منطق « کلوین » (Kelvin) استدلال می‌کرد که اگر زمین با از دست دادن حرارت ، تدریجا در حال خنک شدن است، پس در زمان گذشته می‌بایست گرمتر بوده باشد. کلوین این پدیده را به صورت اتلاف حرارت از یک حالت مذاب اولیه در نظر گرفته بود و با مطالعه میزان جریان حرارت امروزی نشان داد که از نظر زمان زمین شناسی ، مسلما مدت زیادی از زمانی که زمین در حالت مذاب بوده، نگذشته است.
    این زمان ظاهری تبلور پوسته جامد زمین ، حداکثر قدرت ممکن را برای حیات ، آنگونه که ما می‌شناسیم، مشخص کرد. عدم دسترسی به جزییات مربوط به نقطه ذوب سنگها و هدایت گرما تحت شرایط حرارت و فشار زیاد ، مانع ارزیابی دقیق زمان تبلور می‌شد، لکن مدت تعیین شده بسیار کم بود. بر این اساس زمانی که کلوین بدست آورده بود، ۱۰۰ میلیون سال بود.
    مواد رادیواکتیو
    بعضی از مواد معدنی دارای خاصیت رادیواکتیو هستند، بدین معنی که از خود سه نوع اشعه خارج می‌سازند. اشعه خارج شده یا دارای بار الکتریکی مثبت است، که در این صورت به نام پرتو آلفا خوانده می‌شود و یا دارای بار اکتریکی منفی است که اشعه بتا خوانده می‌شود. نوع سوم اشعه که نزدیک به اشعه ایکس است، از نظر الکتریکی خنثی است و به نام اشعه گاما خوانده می‌شود. در اثر صدور این ذرات ، به مرور جسم به مواد دیگر تبدیل می‌شود.
    مدت زمانی را که جهت نصف شدن اتمهای اولیه لازم است، به نام زمان نیم عمر می‌خوانند. زمان نیم عمر اجسام مختلف ، متفاوت است و از چند ثانیه تا چند میلیارد سال تغییر می‌کند. سنگهای تشکیل دهنده زمین معمولا حاوی یک یا چند ماده رادیواکتیو نظیر اورانیوم ، رادیوم ، توریوم و پتاسیم و… هستند. با در دست داشتن سرعت تجزیه و اندازه گیری مقدار اولیه و ماده تبدیل شده موجود در نمونه ، می‌توان زمانی را که از تجزیه نمونه می‌گذرد، بدست آورد و بر اساس همین روش است که سن زمین تعیین شده است.
    تخمین سن زمین بر اساس سنگهای آسمانی
    قسمت اعظم و در ضمن قدیمیترین بخش تاریخ زمین شناسی را بخش پرکامبرین تشکیل می‌دهد که معمولا از نظر سنگ شناسی مشخص است و می‌توان سنگهای متعلق به آن را را تشخیص داد. آزمایشات مختلف بر روی سنگهای این بخش ، اعداد متفاوتی را بدست داده که کمترین آنها ۶۰۰ میلیون سال و بیشترین آنها ۳.۵ میلیارد سال است. اگر تصور کنیم که پرکامبرین از ۳.۵ میلیارد سال پیش شروع شده ، زمان تشکیل زمین مسلما از این عدد بیشتر است و بنابراین برای تعیین سن زمین از عوامل دیگر نیز بایستی کمک گرفت.
    یکی از این عوامل ، سنگهای آسمانی است. از آنجا که مطابق تمام نظریات موجود ، تشکیل زمین و سایر سیارات منظومه شمسی همزمان بوده است، با تعیین سن این سنگها می‌توان سن واقعی زمین را بدست آورد. حداکثر سنی که تا به حال برای سنگهای آسمانی بدست آمده ۴،۶ میلیارد سال بوده است. یکی دیگر از عواملی که به تعیین سن زمین کمک می‌کند، نمونه‌هایی است که از ماه گرفته شده و بر اساس تجزیه نمونه‌های مذبور عددی نظیر عدد فوق برای آنها حاصل شده است. بدین ترتیب می‌توان عدد ۴،۶ میلیارد سال را برای سن زمین در نظر گرفت.

  9. #9
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    خواص مغناطیسی زمین






    دید کلی
    اگر آهنربایی را از نقطه‌ای آویزان کنیم، آهنربا چرخیده و در راستای شمال و جنوب جغرافیایی قرار می‌گیرند. قطبی از آهنربا را که در راستای شمال جغرافیایی قرار دارد، قطب N و دیگری را قطب S می‌نامند. دلیل رفتار این گونه آهنربا وجود میدان مغنا طیسی در زمین می‌باشد.
    تاریخچه
    ویلیام گیلبرت (willam gilbert) یکی از فیزیکدانان پیشگامی بود که اولین بار به وجود میدان مغناطیسی زمین پی برد. وی نشان داد که اگر یک میله آهنی را در راستای شمال و جنوب قرار داده و بر روی آن بکوبیم میله ، آهنربا خواهد شد. او همچنین برای اثبات وجود میدان مغناطیسی زمین یک آهنربا را درون کره‌ای قرار داد و نام ان را Terrlla نامید که در زبان لاتینی به معنای زمین کوچک بود. گیلبرت یک قطب نما را بر روی آن حرکت داد و مشاهده نمود که وقتی قطب نما در راستای سطح Terrlla قرار می‌گیرد، جهت عقربه مغناطیسی آن همواره ثابت می‌ماند، که نشانگر قرار گرفتن عقربه تحت تاثیر میدان مغناطیسی آهنربای درون کره است.
    قطب‌های میدان مغناطیسی زمین
    * در واقع کره زمین مانند یک آهنربای قوی عمل می‌کند که قطب N آن در جنوب جغرافیایی قرار دارد (که می‌تواند قطب S آهنربا‌ها را به سمت خود منحرف کند) و قطب S آن در شمال جغرافیایی قرار دارد (که قطب N آهنربا را به سمت خود منحرف می‌سازد).
    * همه خطوط میدان مغناطیسی در نیمکره شمالی در نقطه‌ای که به آن قطب جنوب مغناطیسی زمین گفته می‌شود، به هم می‌رسند. این خطوط در نیمکره جنوبی در نقطه‌ای که به قطب شمال مغناطیسی زمین معروف است، به هم می‌رسند.
    * از آنجا که محور مغناطیسی زمین (خطی که از دو قطب مغناطیسی زمین می‌گذرد) کاملا بر محور دوران زمین (خطی که از قطب شمال و جنوب جغرافیایی زمین می‌گذرد) منطبق نیست، بنابراین یک عقربه مغناطیسی که در جهت مماس بر محور مغناطیسی زمین قرار می‌گیرد، نمی‌تواند جهت شمال و جنوب جغرافیایی زمین را دقیقا تعیین نماید.
    مولفه‌های مشخص کننده میدان مغناطیسی زمین
    * میل مغناطیسی:
    از آنجا که خطوط میدان مغناطیسی زمین بر سطح آن منطبق نیستند، بین شدت میدان مغناطیسی زمین و سطح افق همواره زاویه‌ای وجود دارد، که به آن زاویه میل مغناطیسی می‌گویند.
    * زاویه انحراف مغناطیسی:
    صفحاتی که بر روی آن عقربه مغناطیسی قرار دارد، صفحه نصف النهار مغناطیسی و به زاویه بین آن و صفحه نصف النهار جغرافیایی ، زاویه انحراف مغناطیسی می‌گویند، که مقدار آن در هر منطقه متفاوت خواهد بود. چون دریانوردان و خلبانان در مسیریابی به نصف النهار جغرافیایی احتیاج دارند، لذا دانستن مقدار زاویه انحراف مغناطیسی برای آنان بسیار مهم است.
    * مولفه افقی میدان مغنا طیسی:
    اگر میدان مغناطیسی زمین به دو مولفه عمود بر هم تجزیه کنیم، مولفه افقی میدان مغناطیس زمین حاصل می‌شود.
    جابجایی قطب‌های مغناطیسی زمین
    دانشمندان از دیرباز می‌دانستند که قطب‌های مغناطیسی زمین حرکت می‌کنند. جیمز روس (james ross) نخستین فردی بود که محل قطب شمال را تعیین نمود. وی این کار را در طی سفری خطرناک انجام داده بود. در سال ۱۹۰۴ روالد اماند سون دوباره محل قطب شمال را تعیین نمود، و متوجه شد که محل قطب شمال به اندازه ۵۰ کیلومتر جابجا شده‌ است. اوایل سرعت حرکت قطب ۱۰ کیلومتر در یک سال بود ولی بعدها به ۴۰ کیلومتر در سال رسید.
    ناهنجاری مغناطیسی زمین
    وقتی انجمن زمین شناسی ایالت متحده امریکا متوجه شد که دور زدن عقربه مغناطیسی در افریقا به اندازه ۰.۱ درجه کم شده ، و میدان مغنا طیسی ۱۰ درصد از قرن نوزدهم ضعیف تر شده است. برای جراید این سوال پیش آمد که آیا ممکن است روزی میدان مغناطیسی زمین از بین برود؟ پروفسور گری گلاتز مایر (gary Gratsmaier) از دانشگاه کالیفرنیا در جواب این سوال گفت، با توجه به مطالعات مغناطیسی در زمانهای گذشته (علم paleomagnetism) ملاحظه می‌شود که میدان مغناطیسی در اعصار گذشته گاهی در حال افزایش و گاهی در حال کاهش است.
    در واقع امروزه کره زمین دارای بیشترین شدت میدان مغناطیسی خود در طول تاریخ است. هرگاه در نقطه‌‌ای از کره زمین مقدار کمیتهای مغناطیسی (انحراف مغناطیسی ، میل مغناطیسی ، مولفه افقی بردار میدان مغناطیسی) بطور فاحشی با نقا ط مجاورش فرق کند، اصطلاحا گفته می‌شود که ناهنجاری مغناطیسی اتفاق افتاده و احتمالا در آن نقطه از زمین مخازن ارزشمندی از سنگهای معدن مغناطیسی مانند سنگ آهن وجود دارد. استفاده از این روش در کشف ذخایر معدنی بسیار مفید است.
    توفان مغناطیسی
    معمولا مقدار سه کمیت مغناطیسی در طی روز و سال تغییرات جزیی دارند. ولی گاهی اوقات در میدان مغناطیسی ، در نتیجه در مولفه‌های آن (سه کمیت) به مدت ۶ یا ۱۲ ساعت تغییرات ناگهانی رخ می‌دهد، که اصطلاحا به آن توفان مغناطیسی می‌گویند. این توفانها معمولا هر ۱۱.۵ سال تکرار می‌شوند. جالب توجه است که پدیده‌هایی مانند شفقهای قطبی و لکه‌های خورشیدی و انتشار امواج رادیویی نیز دارای دوره‌های ۱۱.۵ ساله هستند، که نشان دهنده ارتباط بین آنها است.
    کمربند تشعشعی وان آلن
    هرگا ه ذره بارداری در میدان مغناطیسی زمین قرار گیرد، بر آن ذره نیرویی وارد می‌شود، که به نیروی لورنتس معروف است. می‌دانیم که در نتیجه اندرکنش هسته‌ای درون خورشید و طوفانهای خورشیدی ، بطور مداوم ذرات پر انرژی با سرعت ۵۰۰ کیلومتر بر ثانیه در فضا گسیل می‌شوند. این موضوع سبب می‌شود که سیلی از این ذرات به سمت زمین بیایند و در دام حوزه‌های مغناطیسی آن بیافتند. از آنجا که در قطبین ، شدت میدان مغناطیسی بیشینه است، نیروی لورنتس وارد بر ذرات بنیادی بسیار بزرگ است. اگر یک گروه پروتون یا الکترون بطور عمود وارد میدان مغناطیسی شوند، از طرف میدان بر این ذرات یک نیروی عمودی و جانب مرکز به نام نیروی لورنتس وارد خواهد شد، که سبب حرکت دورانی آنها می‌شود.
    در اثر این نیرو ذرات در یک مسیر دورانی به شعاع r شروع به حرکت می‌کنند و مسیر حرکت آنها حول خطوط میدان مغناطیسی زمین خواهد بود. بنابراین تعداد بیشماری ذره در حوزه‌های قطبی زمین در رفت و آمد هستند. و چون در قطبین مانند سا یر نقا ط مختلف زمین هوا موجود است، به مولکولهای هوا برخورد می‌کنند. این ذرات چون حامل انرژیهای زیادی هسند، با جذب مولکولهای هوا ،‌ آنها را یونیزه کرده و ذرات جدید و پرتوهای گاما تولید می‌کنند، و ما نقاط درخشانی را در قطب مشاهده خواهیم کرد، که به آن کمربند تشعشعی وان آلن گفته می‌شود.
    منشا میدان مغناطیسی زمین
    در قلب سیاره ما گلوله سخت و یکپارچه‌ای از آهن وجود دارد که به اندازه سطح خورشید داغ است و به آن هسته زمین می‌گوییم. اقیانوسی از آهن مایع دور هسته درونی وجود دارد که به آن هسته خارجی می‌گویند. محققان منشا میدان مغناطیسی را هسته خارجی می‌دانند که لایه عمیقی از آهن مایع است و به دور هسته می‌گردد. در واقع هسته خارجی مانند آب روی اجاق ، بر روی هسته داخلی در جوش و خروش است. از طرفی اثر نیروی کوریولیس دوران زمین ، درون هسته خارجی ایجاد طوفان و گرداب می‌کند. مجموع این حرکتها است که میدان مغناطیسی سیاره زمین را بوجود می‌آورد.






  10. #10
    آخر فروم باز sajadhoosein's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    iran
    پست ها
    1,893

    پيش فرض

    رابطه ی ریاضی فاصله ی سیارات تا خورشید



    سال ۱۷۶۶ میلادی، یوهان تیتوس منجم آلمانی توانست رابطه ساده ای بیابد که با استفاده از آن می شد فاصله سیارات از خورشید را بدست آورد. چند سال بعد نیز دیگر منجم هموطن او، یوهان الرت بُد، این رابطه را مستقلا” دوباره کشف کرد.البته این رابطه را هر دو از طریق بازی با اعداد بدست آوردند و بدست آوری آن رابطه پایۀ علمی نداشت. امروزه این رابطه به رابطه تیتوس_بُد مشهور است. این رابطه بدین صورت است:
    فاصله سیاره از خورشید(بر حسب فاصله متوسط زمین از خورشید)=۰.۴+(۰.۳*n)
    … , n=۰, ۱, ۲, ۴, ۸
    اعدادبدست آمده با دقت خوبی با فاصله واقعی سیارات همخوانی داشت:
    سیارات
    عطارد
    زهره
    زمین
    مریخ
    ؟؟؟
    مشتری
    زحل
    جواب رابطه تیتوس_بُد
    ۰.۴
    ۰.۷
    ۱.۰
    ۱.۶
    ۲.۸
    ۵.۲
    ۱۰
    فاصله واقعی از خورشید
    ۰.۳۹
    ۰.۷۲
    ۱.۰۰
    ۱.۵۲
    ؟؟؟؟
    ۵.۲۰
    ۹.۵۴
    برای فاصله ۲.۸ برابر فاصله زمین از خورشید در آن زمان سیاره ای یافت نشده بود. بسیاری از اخترشناسان عقیده داشتند که سیاره ای کوچک در این فاصلۀ بین مریخ و مشتری وجود دارد که کشف نشده است. جستجوی منظم نوار دایرِةالبروج برای یافت این سیارۀ مفقود از اواخر قرن هجدهم شروع شد و سرانجام در اولین روز قرن نوزدهم، یک منجم ایتالیایی به نام جوزپه پیاتزی، موفق شد جسم کوچکی را در حدود این فاصله از خورشید بیابد که آن را سِرِس نامید. بعد از آن نیز اجرام دیگری با همین فاصله از خورشید کشف شدند. اخترشناسان آن دوران این نظریه را پیش کشیدند که در آن فاصله از خورشید، بجای یک سیاره، تعداد زیادی سیارک وجود دارد که با کشف تعدادزیادی از این سیاکها در سالهای بعد این نظریه تایید شد.در حقیقت رابطه تیتوس_بُد محرک اصلی کشف سیارکها بود.
    سالها بعد نیز سیارۀ اورانوس کشف شد که فاصله اش با فاصله پیشبینی شده توسط رابطه تیتوس_بُد نیز می خواند!(۱۹.۶ بنابر رابطه و ۱۹.۹ بنابر اندازه گیری). اما فاصله سیارات بعدی نپتون و پلوتو در این رابطه صدق نمی کنند. امروزه نظریه ای که به نظریه واهلش دینامیکی(Dynamical Relaxation) موسوم است توضیحی برای این رابطه یافته است. بنا به این نظریه، سیارات نخست در مدارات متفاوت تکوین یافتند؛ اما سپس به مداراتی منتقل شدند که نیروهای اغتشاشی گرانشی دیگر سیارات را به حداقل برسانند. نتیجه این کار از نظر ریاضی به روابطی شبیه رابطه تیتوس_بُد منجر می شود.

صفحه 1 از 4 1234 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •