چی گفتی ؟؟؟مگه فلسفه چشه؟؟؟
اتفاقا چیز هایی که در علوم دیگر تعریف نمیشن رو میبرن تو فلسفه.
اونوقت شما میخوای به زور تناسخ رو جا بدی تو فیزیک و شیمی و جغرافی؟؟؟
چی گفتی ؟؟؟مگه فلسفه چشه؟؟؟
اتفاقا چیز هایی که در علوم دیگر تعریف نمیشن رو میبرن تو فلسفه.
اونوقت شما میخوای به زور تناسخ رو جا بدی تو فیزیک و شیمی و جغرافی؟؟؟
برای کسانی که به تناسخ معتقد بودهاند، خروج از چرخهی ابدی تناسخ، والاترین آرمان بشر محسوب میشده. انسانی که محدود به تناسخ هست، عمر محدودی هم داره. داستان مار در بهشت عدن رو به خاطر بیارید؛ آدم به این خاطر از میوهی درخت ممنوعه خورد که مار به اون قول زندگی جاوید رو داده بود ... بزرگترین ارزوی بشر، زندگی ابدی بوده که برای چنین کسانی، به معنای خروج از این چرخه هست. بسیاری از عرفانهای شرقی و غربی، باستانی و معاصر، برپایهی عملی کردن همین ایده بنا شدهاند: خروج از چرخهی تناسخ و پیوستن به ابدیت.نوشته شده توسط *arzeva* [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
من وقت بحث و گفتگو ندارم، فقط از شما که گویا در بین منابع علمی دربارهی این موضوع تحقیق کردین میپرسم آیا دربارهی خروج از چرخهی تناسخ هم، کسی نظری داده؟
موفق باشید.
سلام.نوشته شده توسط *arzeva* [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دلایلتون خیلی جالب و خنده دار بود.
اول از همه که کل علوم دینی رو چسبوندین به فلسفه در حالیکه اصلا این مفهوم در سرتاسر پست من دیده نمیشه.
بعدش اومدین و به طور ناشیانه ای علم فلسفه رو تخطئه کردین.
دست آخر هم نتیجه گیری کردین که پس حق با شماست و دیگه کسی جواب اون پست شما رو نباید بده.
--------
کسی که دوست داره همه فقط در موافقت با او حرف بزنن و مطلب بنویسن، مطمئنا نمیشه اسمشو گذاشت طرفدار علم! چون هر عالم و دانشمندی، از اینکه افرادی پیدا بشن که با دلایل علمی دیگه نظریاتش رو نقد کنند نه تنها ناراحت و عصبی نمیشه، بلکه استقبال هم میکنه. اما شما نه تنها نظرات مخالف نظر خودتون رو قبول ندارین و نه تنها از کنار نظرات مخالف، بی تفاوت نمیگدرین بلکه تمام تلاشتون رو گذاشتین که صدای مخالف رو هم خاموش و خفه کنین و اسم این کارتون رو هم میذارین مصلحت اندیشی برای اینکه این تاپیک به سرنوشتی که همفکران شما در تاپیک بحثهای فلسفی به بار آوردند، تبدیل نشه! سرنوشت اون تاپیک هم به خاطر توهینهایی که به اسم روشنفکری به اسلام و طرفدارانش میشد، اونطوری شد.
اگه نظرات دوستانی که از علوم اسلامی صحبتی به میون میارن، به دلیل عدم قطعیت و دارا بودن خاصیت ذو وجوه بودن، از نظر شما مردوده، دلایل شما که خودتون هم در توجیهش درموندین و هیچ نتیجه ی خاصی هم تا حالا (به طور نسبی معتبر) نتونستین ازش بگیرین چه حکمی داره؟
موفق باشین.
91/3/7
شما که مثلا علم دوست هستین چرا فکر میکنین فلسفه یعنی اسلام؟؟
ما هم نگفتیم که فلسفه بلدیم ولی هر بحثی جایگاهی داره.
اگه قرار بود درمورد این مسائل تحقیق بشه که الان هیچ تکنولوژی وجود نداشت.
این دست مسائل هم زیاد هست.اگه بخوایم درمورشون تاپیک بزنیم که فروم میترکه.
اصلا چی باعث شده شما به این موضوع توجه کنید و بررسیش کنید؟
چه کسی چنین چیزی رو تجربه کرده؟اونچیزی که تجربه ها نشون میده اینه که روح یه سیر تحولی رو طی میکنه و پیشرفته تر میشه و در پایان به کمال میرسه
جواب این جمله تون رو از توی حرفای خودتون میدم:نوشته شده توسط *arzeva* [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
دیگه تصمیم با خودتون که چطوری این یکی رو توجیه کنین.( تهمت توی اسلام گناهه ، نکنید این کار ها رو )
---------
شما همونطور که دوست دیگرمون هم اشاره کردند تنها برای نظرات موافق خودتون (که حالا علمی باشه یا نباشه) آغوشتون بازه
---------
مساله روح، در قرآن اومده و چون در بحث تناسخ باید قائل به وجود روح باشید، قرآن تا اینجاش براتون مشکلی نداره و آیاتی که بر وجود روح دلالت میکنه، بحث رو از نظر شما به بیراهه نمیکشه. بلکه حتی از آیاتش هم سند و دلیل آورده میشه!
نقل قول صحبتهای آقای آرام که خودتون آورده بودین:
اما اگه کاربر دیگه ای بیاد و از همون قرآن برای رد تناسخ دلیل بیاره، از نظر شما اون یک بحث فانتزی میشه و باید در تاپیک دمی با قرآن ادامه پیدا کنه چون بحث سراسر علمی شما به بیراهه میره خدای نکرده. (که البته اینا هم که توهین به قرآن و مسلمونا نیست)نكته ديگر: شما ابتدا افريده شديد و سپس مرديد و مجددا به زمين بازگشت كرديد و سپس خواهيد مرد و به سوي او بازگردانده مي شويد . ايات ( بقره / 26 . طه / 57 . بقره /57 . روم / 39 -- يونس / 34 - مريم 15 و 34 - حج / 65 - نوح / 66 ) حالا قضاوت باشماست
موفق باشین و امضاهای جدیدتری رو رونمایی کنین.
91/3/7
جا داره من از شما نمونهی مشخص بخوام، ولی فایدهای نداره چون من وقت بررسی ندارم. ولی در کل، سعی کنین ادعاها رو با شاهد مشخص مطرح کنین که جای بحث داشته باشه.تا اونجایی که معلومه همه ی انسان ها ، چون اکثر افرادی که هیپنوتیزم میشن این رو میگن و اون شخصی هم که ادعا میکنه قبلا یه بار زندگی کرده هم این حرف رو میزنه ! توی کتاب های مختلف تناسخ هم برای ارواح طبقه بندی می آورند !
اما بعد. شما اکثر افرادی که هیپنوتیزم میشن رو به همهی انسانها تعمیم دادین. برچه اساسی؟ آیا اون شخصی هم که ادعا میکنه قبلا یه بار زندگی کرده توضیحی هم داده که منظورش از کمال چیه؟ و چرا این روند تکامل صورت میگیره؟ البته شاید هم این شخص قبلن در قالب هگل در این جهان زندگی میکرده! کتاب های مختلف تناسخ برچه اساسی ارواح رو طبقه بندی میکنن؟ این طبقهبندی چه ربطی به تکامل روح داره؟
سلام.نوشته شده توسط *arzeva* [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
شاهد عقب نشینی های پله پله ی شما هستیم. خب تا اینجا شاید روح هم اصلا وجود نداشته باشه. شاید یک هشیاری خاص که طبق معمول شواهد قبلی هیچ توضیح و دلیل اضافه ای هم براش ندارین، در کار باشه. همونطور که قبلا ممکن بود که روح انسانها در هم ادغام بشن، یا اینکه ممکن بود سرعت بالاتر از نور هم باشه، یا ممکن بود ارواح در حالت معلق و استندبای باشند و هزاران ممکنات دیگه. که البته ناگفته نماند که همه ی اینها عین علم محضه!!
در ضمن من هم تهمتی نزدم چون خودم در متن توهینهای امثال طرفداران فکری شما در اون تاپیک بودم. اما شما منتظرید که ایشالله اون چیزایی که مدعی هستین که مطمئنین با چشماتون به عینه دیدین، صورت بگیره!
رد شدن تناسخ به حال شما این فرق رو میکنه که باید نسبت به استدلالهای قرآن که از قضا درست هم هست (البته برای شما از قضا. برای بنده و امثال بنده که همواره درسته) احترام و کرنش به خرج بدین که مشخصا امر سختی وانمود میکنه. پس چه بهتر که از ابتدا خفه بشه این موضوع. اما اگه زد و از توی همون قرآن تونستید برای اثبات نظریات خرافه گونه ی خودتون 4 تا آیه ی دست و پا شکسته رو سر هم کنین و وانمود کنین که اینها همون منظور شما رو میدن، حتما باید این کار رو کرد و بسیار کار پسندیده ای هم میتونه باشه چرا که مخالفان شما که باز هم از قضا از طیف مذهبی و قرآنی هستند، دهان هاشون بسته بشه.
اما من به قول خودم، به حقایق دینی که با عقلم و منطقم به درستی اونها رسیدم، ایمان دارم. من سراغ قرآن میرم چون میدونم و مطمئنم که همه ی حقائق در قرآنه. من سعی نمیکنم عقل ناقص خودم رو (که این عقل ناقص مال عموم بشر هست و هیچکس نمیتونه ادعا کنه که عقل کامل و عقل کل هستش) بر قرآن برتری نمیدم و سعی نمیکنم که فقط از قرآن تا اونجاییش رو که موافق نظرات خودمه، استفاده ی ابزاری کنم.
موفق باشین.
91/3/7
الان شما مشکلت چیه ؟ خوب ناراحتی نیا این جا پست بده عجیبه!نوشته شده توسط davy jones [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
البته تمام این دعوا ها تقصیر اون پست صفحه قبل منه که خوب اگر میدونستم این قدر مشکل ساز میشه اصلا پست نمیدادم...
خوب ایشون تاپیک رو زدن اون اولش قانون هم گذاشتن که فقط ازمایشات ومباحث علمی مطرح بشه نه چیز دیگه شما هم برو یک تاپیک دیگه بزن اسمشو بزار قران وتناسخ برو هر چیم خواستی توش بگو!
من نمی فهمم شما حالا چرا این قدر اصرار داری عقایدتو به بقیه تحمیل کنی؟!!
سلام.الان شما مشکلت چیه ؟ خوب ناراحتی نیا این جا پست بده عجیبه!
البته تمام این دعوا ها تقصیر اون پست صفحه قبل منه که خوب اگر میدونستم این قدر مشکل ساز میشه اصلا پست نمیدادم...
خوب ایشون تاپیک رو زدن اون اولش قانون هم گذاشتن که فقط ازمایشات ومباحث علمی مطرح بشه نه چیز دیگه شما هم برو یک تاپیک دیگه بزن اسمشو بزار قران وتناسخ برو هر چیم خواستی توش بگو!
من نمی فهمم شما حالا چرا این قدر اصرار داری عقایدتو به بقیه تحمیل کنی؟!!
میتونم بپرسم تا حالا چه نتایج مبتنی بر اندازه گیری علمی در این تاپیک مطرح شده تا الان؟ جز یه سری فرضیاتی که مدام در حال تغییرند و دست آخر هنوز هم حدس و فرضیه اند.
من از توهین به قرآن به بهانه روشنفکری ناراحتم نه تناسخ.
خود این ایشونی رو هم که میفرمایین از قرآن استفاده کردند در ابتدا. فقط وقتی که به نتیجه ی دلخواهشون نرسید رویه ی خودشون رو عوض کردند.
تناسخ از نظر من بیشتر یک شُبهه هست تا یک پدیده علمی.
اشکالات منطقی خودم رو هم بهش وارد کردم. مجددا هم اونها رو به انضمام موارد دیگه ای بیان میکنم تا هر کس که دلش خواست بیاد و منطقی جواب بده (نه اینکه سعی کنه صدای مخالف رو خفه کنه) هیچ تحمیل عقیده ای هم در کار نیست از جانب من:
1- وقتی که جمعیت کره ی زمین خیلی کمتر از الان بوده، یعنی مثلا 4 هزارسال پیش، تعداد ارواح موجود در بدن انسانها هم کمتر از الان بوده قطعا. پس چطور این روح که از بین نمیره، کفاف رشد جمعیت بعد از خودش رو داده؟ روح از روی خودش کپی کرده؟ اگه آره پس چرا انسانهایی که روحیات و رفتارهای کاملا مشابه به هم داشته باشند، آنچنان زیاد نداریم؟ چرا که باید دو روح شبیه به هم بر جسم اونها حکمفرمایی کنه و در طول این هزاران سال، جمعیت زمین حداقل 1000 برابر شده. پس طبق اصل لانه کبوتری باید حداقل 1000 نفر رو بشه پیدا کرد که روحیاتشون دقیقا عین هم باشه چون با فرض کپی شدن روح، حداقل هر روح به 1000 نسخه از روی خودش کپی شده
2- در دوره هایی مثل جنگهای صلیبی، جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم و دوره های بیماریهای مُسری و فراگیر در کره ی زمین، که جمعیت زمین در یک بازه ی زمانی، کمتر از قبل شده، بعضی ارواح بی جسم مونده اند. این چطوری قابل توجیهه؟ اون ارواح اگه نابود نشدند، پس کجا رفتند؟ اگه به حد کمال خود رسیدند و از قید در جسم بودن، آزاد شدند، پس چرا فقط اونها اینطور شدند و سایر ارواح بشری به این کمال نرسیدند در حالیکه همگی از ابتدا با هم شروع به رشد و کامل شدن کردند؟ و اگر هم که به اون کمالی که ادعا میشه نرسیدند، پس در اون بازه ی زمانی خاص کجا رفتند و کجا بودند؟ مگه روح تکامل نیافته میتونه بدون جسم میزبان، همینطوری سرگردون بچرخه؟ آیا یک جایی مث گرمخونه و رختکن برای اینگونه روح ها وجود داره که توش به صورت پایلوت و آماده به کار نگهداری بشن؟ (حالا یا هر فرضیه ی مضحک دیگه شبیه همین)
3- فرض کنیم یک روح ابتدا در بدن یک مرد معمولی بوده که معلّم زحمتکش و دلسوزی بوده. بعد از مرگ این شخص، روح این شخص به درون نوزادی منتقل میشه که از قضا این نوزاد در آینده تبدیل به شرورترین و جانی ترین انسان روی کره ی زمین میشه و انسانهای ریادی رو میکُشه. خب حالا سوال اینه که روح این شخص، نسبت به شخص میزبان قبلی خودش، چه سیر تکاملی رو طی میکنه؟ مگه دوران حضور این روح در درون جسم یک فرد قاتل رو میشه اسمشو گذاشت کمال! در علم منطق، همه بر این عقیده استوارند که مفهوم کمال، یک مفهوم ثبوتی و مطلق هستش و به صفات بد و سلبی اطلاق نمیشه. پس تجربیات منفی ای که این شخص در این مدت به دست آورده اون رو از مسیر کمال دورتر کرده. در حالیکه فرض بر این بود که ارواح در طی عمل تناسخ، به کمال خودشون نزدیک و نزدیکتر میشن. آیا اگه این روح بعد از مردن این شخص جانی و قاتل، وارد نوزاد دیگری شد که درجه ی رذالت و پستی نفر سوم از قبلی هم بیشتر بود چی؟
4- وقتی که همه ی ارواح یکی یکی به اون کمال خودشون رسیدند و دیگه به طور منفرد و تنها در ابدیت موندند و احتیاج به جسم نداشتند، چی میشه؟ آیا این تکامل در بین همه ی ارواح با هم اتفاق میفته و نسل بشر یه یکباره منقرض میشه؟ فکر کنم با توجه به فرضیات شماره ی 3 که در بالا اشاره کردم، میشه براش مثال نقض آورد. پس همه ی ارواح با هم متکامل نمیشن و تقدم و تاخر داره. فرض کنیم که در کل کره ی زمین، 2 تا روح فقط مونده باشن که به کمال نرسیده اند هنوز و بقیه همه به کمال رسیدند. خب این وسط تنها به دو جسم و بدن انسان احتیاجه. پس جمعیت کره ی زمین به 2 نفر میرسه. حالا از بین این 2 نفر، یکیشون زودتر به تکامل میرسه و فانی میشه و میره پی کارش. اون آخری که هنوز به کمال نرسیده باید چی کار کنه؟ در حالیکه مثلا تا انتهای عُمر جسم میزبانش، هنوز به اون کمال هم نرسیده. یارو میمیره ولی هنوز روحش به کمال نرسیده و دیگه نوزاد دیگه ای هم در کار نیست که این یه دونه روح باقی مونده به اون جسم منتقل بشه. حالا تکلیف این روح ناقص مونده ی آخری چیه؟
5- تکلیف نوزادانی که فقط چند ساعت زندگی میکنن و به دلیل نارسایی های قلبی و عروقی، در همون دقایق اولیه، میمیرن چی میشه؟ آیا روح درون اونها در همین چند دقیقه به کمال نزدیک شده؟ اونهم در حالیکه اون نوزاد هنوز فرصت نکرده بوده که چیزی در این جهان تجربه کنه؟ آیا ارواحی که ما داریم ازشون حرف میزنیم (یا حالا همون هوشمندی درون جسم انسانها یا هر چیز دیگه که اسمشو بذارین) قابلیت سرکار گذاشته شدن و مسخره ی دست تقدیر و سرنوشت شدن رو دارند؟ اومدیم و بعد از این که یک روح فقط دقایقی رو در درون جسم یک نوزاد سپری کرد و اون نوزاد مُرد، به جسم یک نوزاد دیگه منتقل شد و از قضا اونهم در همون دقایق اولیه جان داد و همین قضیه برای نوزادهای سوم و چهارم و الی آخر پیش اومد (به طور تجربی تقریبا از هر 4 تا زایمان، یکیش موفقیت آمیز نیست) حالا تکلیف چنین روحی چیه بالاخره؟ آیا اگه بعد از n تا نوزاد ناکام بالاخره در درون جسم نوزاد سالمی بره که بزرگ بشه و مث یه آدم عادی زندگی کنه و بعد ما بیایم و اون آدم رو هیپنوتیزم کنیم، آیا میتونه به خاطر بیاره که روحش در درون نوزادهای یک روزه قرار داشته؟ پس چرا تا حالا کسی به چنین چیزهایی اعتراف نکرده در آزمایشات روانپزشکی؟ در حالیکه حداقل به طور آماری از هر 4 نفر یکی باید به این قضیه اعتراف میکرده. تازه در دوران قدیم که علوم پزشکی به این نحو پیشرفت نکرده بوده و میزان مرگ و میر ناشی از تولد نوزادان بیشتر هم بوده تقریبا از هر 2 زایمان یکی می مُرده. پس تقریبا نصف آدمایی که مورد آرمایش هیپنوتیزم قرار میگیرن باید به این مساله اشاره کنند؟ ولی اینطور نبوده تا حالا. این چطوری توجیه پذیره؟؟
6- اون کسانی که در هیپنوتیزم شدن خودشون، حرف از کهکشانهای دیگر زده اند، در مدتی که در اون عوالم سیر میکرده اند، میهمان کدام جسم بشری بوده اند؟ آیا مگه فرض بر این نبود که روح در درون جسم بشری است که تجربه میکند و به کمال خود نزدیک تر میشود و روح مجرد، برای به کمال رسیدن محتاج جسم جدید یک انسان است؟ آیا مگه در کهکشانهای دیگه، انسانهایی کاملا مشابه با ما زندگی میکنند؟ مدت زمانی که طول کشیده تا از اون کهکشان تا کره ی زمین را بیاید را چه کار میکرده؟ آیا از روند تکاملی دیگر ارواح که مثل او سیر در فضا و کهکشانها نکرده اند، عقبتر نمانده است؟ یا اگر تجربه ی زندگی در کهکشانهای دیگر یک نقطه ی کمال و مثبت برای یک روح تلقی شود، آیا دیگرانی که به این نکات در هیپنوتیزم اشاره نکردند، ناقص تر هستند و تا همیشه همینطور ناقص خواهند موند؟ پس تکلیف کمال اینها که قرار است به آن برسند چه میشود. آیا روحی که تجریه ی کهکشانهای دیگر را دارد و دیگری که ندارد، هر دو در یک حد از کمال و تجریه هستند؟
7- نوزادانی که از ابتدا به صورت مُنگُل (دارای سندروم داون) به دنیا میان تکلیفشون چیه؟ آیا روح درون اونها، روح قبلی یه آدم معمولیه یا اینکه از یه مُنگل دیگه به اونها رسیده؟ اگه قبلا روح چنین شخصی، مال آدمهای سالم بوده، پس چرا در دوران حضور در جسم این فرد منگل، رفتارهای عادی و سالم نشون نمیده این شخص؟ و اگه فرض کنیم که بعد از مرگ این فرد منگُل، روحش مجددا به درون یک فرد سالم بره، چرا اون فرد رفتارهایی شبیه یک فرد منگل رو ارائه نمیده؟؟ چون روحش قبلا در نفر قبلی چنین رفتارهایی رو بروز داده پس چرا الآن بروز نده؟ چرا در بین افرادی که با هیپنوتیرم مورد آزمایش قرار گرفتند، کسی تا حالا اعتراف نکرده که یک فرد منگل بوده؟؟ و چرا اشخاص منگل، هنگامی که هیپنوتیزه میشن، باز هم رفتارهای عادی از خودشون نشون نمیدن و کماکان مانند یک آدم منگل حرف میزنن؟؟ اگه فرض کنیم که روح آدمای سالم جداگونه برای خودشون و بین همدیگه جابه جا میشه و روح انسانهای دارای سندروم داون، جداگونه و فقط در بین خودشون جا به جا میشه، آیا این با مساله ی به کمال رسیدن روح مشکل پیدا نمیکنه؟ آیا روحی که فقط در درون میزبانان منگل میره، به همون اندازه به تکامل میرسه که روح یک فرد عادی رسیده؟
8- روح افرادی که به کُما میروند و تا سالها به صورت نیمه زنده و نیمه مُرده هستند، در این مدت چه میکنند؟ آیا همراه جسم شخص به کما رفته میماند و یا قبل از مرگ کامل این شخص، وارد بدن نوزاد دیگری میشود؟ اگر با این شخص میماند، چه تجربه و کمالی از این مدت نصیب او میشود؟ آیا در این مدت سرگردان است یا در درون جسم شخص، محبوس باقی میماند؟ سرگردان که نمیشه باشه. چون اگه میشد، سایر ارواح هم قابلیت سرگردان بودن قبل از به کمال رسیدن رو باید داشته باشند که اینطور نیست. اگر محبوس است، پس باید قبول کنیم که بلاتکلیف است. چون روح که نمیداند جسم میزبانش کی می میرد و او آزاد میشود؟ ممکن است سالها همینطور باقی بماند. یا ممکن است پس از چند روز خانواده ی اون فرد، اعضای وی رو اهدا کنند و به مرگ وی راضی شوند و ممکن هم هست که به صورت کاملا نادر و اتفاقی، از کُما خارج شود و به زندگی عادی ادامه دهد. پس باز هم این سوال مطرح میشه که آیا روح مسخره ی دست تقدیر و سرنوشتی است که خود او در تعیین آن نقشی ندارد؟؟
9- روح یک انسان منضبط و منظم پس از مرگ میزبان اول، مطمئنا باز هم دارای خصوصیت انضباط و نظم است. پس اگر وارد جسم دیگری هم شود، آن نوزاد پس از رشد و بلوغ، باید انسان منضبط و منظمی شود. یا مثلا اگر کسی، احساسی و زودرنج است، روح وی تا آخر افراد بعدی را هم احساسی و زود رنج میکند. اما در اعترافات افراد هیپنوتیزم شده، آنان شخصیتهای کاملا متفاوت و گاه متضاد همدیگر رو بروز داده اند. این چطور فابل توجیه است؟
10- چرا تا الان همه ی افرادی که کورد چنین آرمایشاتی قرار گرفتند، به زندگیهای عجیب و غریب قبل از تولد خودشون اعتراف نکردند و این قضیه مختص برخی افراد خاص بوده؟ لطفا جواب ندین که خب خودت برو تا یکی هیپنوتیزمت کنه و ازت فیلم بگیره. جواب سوال رو واقعا بدین. چرا تا حالا همه اینطور نبودند.
11- آیا اگه از افرادی که مورد هیپنوتیزم واقع میشن، در مورد شرایط اونها در روز بعد و آینده سوال بشه، آیت اونها صادقانه جواب میدن که «نمیدونم»؟! و یا اینکه یه پیشبینی ای میکنن و حرفهایی میزنن؟ حرفهایی که میتونه مشابه قصه هایی باشه که از زندگیهای گذشته ی خودشون عنوان کردند. پس اگه از فردی که هیپنوتیزم شده در مورد آینده بپرسیم و او جوابهایی به غیر از کلمه ی «نمیدونم» تحویل ما بده، آیا باید منتظر به وقوع پیوستن پیشگوییهای او در مورد خودش و شرایط زندگی آینده اش باشیم؟ و سوال مهمتر اینکه اگه پیش بینیش غلط از آب در اومد، آیا دلیلی بر چرت و پرت بودن همه ی اون چیزهایی که از زندگیهای گذشته ی خودش و حیات در جسم افراد دیگر عنوان کرده بوده، نیست؟؟؟ آیا این دلیلی علمی و منطقی بر مردود بودن تناسخ نمیتونه باشه؟؟
موفق باشین.
91/3/8
Last edited by davy jones; 28-05-2012 at 02:31.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)