تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 3 از 4 اولاول 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 21 به 30 از 31

نام تاپيک: شعر در مورد جوانی

  1. #21
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    پست ها
    160

    پيش فرض

    ز آن می که حیات جاودانیست بخور

    ســرمـایـه لـذت جـوانـی اسـت بـخـور

    سوزنده چو آتش است لیکن غم را

    سـازنـده چـو آب زنـدگانی است بخور

  2. این کاربر از حنّانه بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #22
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    پست ها
    160

    پيش فرض

    ای کاش که بخت سازگاری کردی

    بــا جــور زمـانـه یـار یـاری کـردی

    از دست جوانی‌ام چو بربود عنان

    پـیـری چـو رکـاب پـایداری کردی

  4. این کاربر از حنّانه بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #23
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    پست ها
    160

    پيش فرض

    جـوانـی چـنـیـن گـفـت روزی به پیری // کــه چـون اسـت بـا پـیـریـت زنـدگـی
    بـگـفت اندرین نامه حرفی است مبهم // کـه مـعـنـیـش جـز وقـت پـیـری ندانی
    تــو، بــه کــز تـوانـائـی خـویـش گـوئـی // چــه مــیــپــرســی از دورهٔ نــاتــوانــی
    جــوانــی نـکـودار، کـایـن مـرغ زیـبـا // نــمــانــد در ایــن خــانـهٔ اسـتـخـوانـی
    مـتـاعی که من رایگان دادم از کف // تــو گــر مــیــتــوانــی، مـده رایـگـانـی
    هـر آن سـرگـرانـی کـه من کردم اول // جـهـان کـرد از آن بـیـشـتـر، سرگرانی
    چو سرمایه‌ام سوخت، از کار ماندم // کــه بـازی اسـت، بـی‌مـایـه بـازارگـانـی
    از آن بــرد گــنــج مــرا، دزد گــیــتـی // کــه در خــواب بـودم گـه پـاسـبـانـی

  6. این کاربر از حنّانه بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #24
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jun 2009
    محل سكونت
    قـــائم شــــهر
    پست ها
    4,772

    پيش فرض

    جوانی بگذرد ای دوست از پیری مشو غافل // بیا تا فرصتی داری خطای خویش جبران کن
    Last edited by Gam3r; 17-06-2011 at 00:01.

  8. این کاربر از Gam3r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #25
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Sep 2010
    پست ها
    239

    پيش فرض

    جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
    نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
    کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم
    به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را

  10. این کاربر از One Mania بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #26
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    پست ها
    160

    پيش فرض

    ...
    بـــادســـت غـــرور زنـــدگـــانــی بـــرقـــســـت لـــوامـــع جـــوانــی
    دریـــاب دمـــی کــه مــی‌تــوانــی
    بـشـتـاب کـه عـمـر در شـتـابست
    ...


  12. این کاربر از حنّانه بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #27
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    تو نیز شاعری و شعری،
    شعری به تازگی ِ زایش،
    شعر ِ تولد یک کودک،
    شعر ِطراوت یک غـُـنچه.
    تو نیز شاعری و شعری،
    شعری ز ِ خردسالی و بُرنایی،
    شعری ز ِ روزگار ِ کــُهنسالی،
    بنگر مرا که خسته تر از خویشم،
    شعری به زردی ِ برگی خشک،
    در سردی غروب ِ شب ِ پاییز،
    فرسودگی ِ جان و تن از پیری،
    بر خسته طبع ِ من بـِنگر ای دوست،
    دیگر چو روزگار ِجوانی نیست،
    بنگر، گذشت ِ زمانه پدیدار است،
    بر دست ِ من که شعر ِ جوانی را،
    با ارزشی ز ِخاطره ِ زایش،
    با گردشی ز ِ مرحله ِ رویش،
    با خامُـشی ز ِ روز ِ کلا نسالی،
    فرسوده میسراید و میسوزد،
    با شُعله های ِ، شعر ِتو، شعر ِ ما.
    رضی 10/26/ 1385

  14. این کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #28
    آخر فروم باز H.Operator's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    5,526

    پيش فرض


  16. 2 کاربر از H.Operator بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #29
    آخر فروم باز H.Operator's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    5,526

    پيش فرض

    جوانی

    چگونه در این خانه ایام رفت
    جواني نفهمیده آرام رفت
    تبه کردم این عمر با یاد گل
    نجستم گل و عمر من خام رفت
    طمع کردجوانم به سودای عشق
    جواني شد و دیده ناکام رفت
    ننوشیدم این جرعه از جام تو
    دلم در هوای می و جام رفت
    به هر روز دل فکر آن لاله شد
    به شوقش غمی بر دلم شام رفت
    همه عمر من در پی نام خوش
    نماند آن جواني و آن نام رفت
    نمی دادم آن لحظه سرخ عشق
    چه شد از دلم آن دلارام رفت
    عجب رفت امید عمرت کنون
    نگه کن که آفتابت از بام رفت


    شاعر : ر.امید

  18. این کاربر از H.Operator بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  19. #30
    آخر فروم باز H.Operator's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    5,526

    پيش فرض

    پند جوانی

    ای جوانان شماراپندی می دهم
    راه نجات ازبندی می دهم
    ای جوان اندکی اندیشه کن
    بعدعشق وعاشقی راپیشه کن
    عشق شعرنیست که بگویی بادهن
    گاونرمی خواهدومردکهن
    مابااینهمه ادعااینگونه پژمرده ایم
    تنهاآبروی خویش رامابرده ایم
    آری تابدآنجارسیدکارما
    که رهاکردمارایارما
    بعدآن ماشدیم مثل یه مرده
    که هیچ بویی ازدنیانبرده
    تمام آرزوهایمان بر باد رفته
    خاطرمان نیز پیش دوستان از یاد رفته
    همه را ما از خود رانده ایم
    کنون تنهای تنهاییم

    شاعر : علی ذبیحی صارم
    Last edited by H.Operator; 24-07-2011 at 16:26.

  20. 2 کاربر از H.Operator بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •