تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 8 12345 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 76

نام تاپيک: سریال دايی جان ناپلئون

  1. #1
    حـــــرفـه ای Hamid Hamid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    خانه ام گلخانه ي يـــــــاس است
    پست ها
    3,817

    پيش فرض سریال دايی جان ناپلئون

    سلام دوستان.



    در اين تاپيك قرار هست راجب سريال دايي جان ناپلئون صحبت كنيم.

    سريال دايي جان ناپلئون در سال 1355(1976 ميلادي) به كارگرداني ناصر تقوايي ساخته شد.ناصر تقوايي تهيه كننده ي اين مجموعه نيز هست.اين سريال 14 قسمت هست.

    داستان اين سريال از جايي شروع ميشه كه دايي جان فكر ميكنه به همراه نوكرش مش قاسم در چندين جنگ عليه انگليسي ها شركت داشته و بخاطر همين هم انگليسي ها قصد انتقام گرفتن از دايي جان رو دارند و ...

    اين سريال به مبلغ 20 ميليون تومان در سال 55 توسط تلويزيون قبل از پخش عمومي خريداري شد.اين مبلغ 4 براير هزينه ي ساخت اين سريال بوده است.

    اين سريال بر اساس رماني به همين نام نوشته ي پرويز پزشكزاد ساخته شده است.
    بازيگران و نقش ها:

    غلامحسين نقشينه(دايي جان ناپلئون) / پرويز فني زاده(مش قاسم) / نصرت كريمي(آقاجان) / پرويز صياد (اسدالله ميرزا) / محمد علي كشاورز (دايي جان سرهنگ) / اسماعيل داورفر(دوستعلي خان) / پروين ملكوتي(عزيزالسلطنه) / جهانگير فروهر(نايب تيمورخان) / سعيد كنگراني(سعيد) / سوسن مقدم(ليلي)/ مير محمد ايروانلو(دكتر ناصرالحكما) / مهري وداديان(مادر سعيد)/ و ...

    ساير بازيگران:مستانه جزايري.علي اكبر مهدوي فر.سهيلا ملكي.روح الله مفيدي.فريدون نريمان.زري زندپور و ...

    انتخاب بازيگر اوليه سريال:
    در ابتدا نقش اسدلله ميرزا رو قرار نبود كه پرويز صياد بازي كنه و براي اين كار ابتدا داوود رشيدي رو در نظر گرفته بودند.همچنين عزت الله انتظامي قرار بود نقش مش قاسم رو ايفا كنه و حتي با تهيه كننده ي كار يعني آقاي ناصر تقوايي قرارداد هم بسته شده بود.و نقش دايي جان ناپلئون رو هم قرار نبود آقاي نقشينه بازي كنه و براي اين نقش علي نصيريان درنظر گرفته شده بود.اما ناصر تقوايي در لحظات آخر و با ديدن غلامحسين نقشينه فكر كرد كه نقشينه براي اين كار از علي نصيريان مناسب تر هست و در نتيجه حضور نصيريان در سريال منتفي شد.و بعد از اين ماجرا عزت الله انتظامي هم به دليل دوستي با علي نصيريان از بازي در سريال امتناع كرد و بعد از اين ماجرا ناصر تقوايي پرويز فني زاده رو جانشين انتظامي كرد.و براي نقش اسدلله ميرزا از پرويز سياد استفاده كرد.

    اين هم كد اين سريال در سايت معتبر IMdb:
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    نمره ي سريال در اين سايت 7.3 هست.
    من به شخصه به اين سريال نمره ي 10 ميدم و اين كار رو بهترين سريال تاريخ تلويزيون ايران ميدونم.

    توضيح راجب چند نقش:

    دايي جان ناپلئون:
    مسن‌ترین فرد خانواده بود. او نایب (ستوان) سوم بازنشسته قزاق بود و بر این باور بود که در بسیاری از جنگ‌های بین قوای قزاق و انگلیس در جنوب ایران با انگلیسی‌ها جنگیده است. او گرفتار بیماری انگلوفوبيا بود. او شباهتهای زیادی بین خود و ناپلئون میدید به مرور دچار این توهم شد که امپراتوری بریتانیا که در آن زمان همراه متفقین به ایران لشکرکشی کرده بود، به خاطر خرده حسابهای قدیمی، درصدد از بین بردن اوست.

    آقاجان:(شوهر خواهر دايي جان ناپلئون):
    او اشراف زاده نبود بلکه یک دارو ساز مجاز بود و دایی جان ناپلئون ازدواج خواهرش با یک بازاری معمولی را بزرگترین فاجعه میدانست. از سویی آقاجان بر خلاف دایی جان، ناپلئون بناپارت را ماجراجویی میدانست که اروپا را به خاک و خون کشاند و این دو موضوع موجب اختلاف و درگیری این دو شخصیت از سالها پیش بود. جنگ اصلی بر اثر یک سوء تفاهم در شب مهمانی شروع میشود. استراتژی آقاجان (نصرت کریمی) در مبارزه با دایی جان به تدریج از حالت رو در رو تبدیل به تظاهر به دوستی و از پشت ضربه زدن شد (با تقلید از استراتژی انگلیس). او همواره سعی می‌کرد به با قوت بخشیدن به این توهم دایی جان ناپلئون که انگلیسی‌ها هنوز با او دشمنی دارند و در صدد کشتنش می‌باشند، دایی جان را تحت فشار روحی و مالیخولیایی قرار دهد.

    اسدلله ميرزا:

    مردی عیاش و خوش گذران بود. او در وزارت خارجه ایران کار می‌کرد. یکبار ازدواج کرده بود ولی همسرش وی را بخاطر مرد دیگری ترک کرده بود. از آن زمان اسدالله در صدد كلك زدن به زنان برامد( در ابتدا قرار بود خود ایرج پزشکزاد نویسنده کتاب در این نقش بازی کند اما بدلیل استخدام وی در وزارت امور خارجه از بازی انصراف داد.)

    دايي جان سرهنگ:

    او مردی بسیار ترسو بود . او در واقع سرهنگ نبود . سرگرد بود که آن زمان‌ها یاور می گفتند ولی در یک مهمانی به حکم ضمنی دایی جان که او را داداش سرهنگ صدا کرد همه به مرور عادت کردند او را آقای سرهنگ بنامند . او با درجه سرگردی بازنشته شد.


    نظرات هنرمندان ايراني راجب اين سريال:
    نظر هنرمندان ايراني رو راجب اين سريال از جمله خانوم تهمينه ميلاني و پرويز صياد و ... رو ميتونيد در ويدئوي زير كه كاري است از شبكه ي ببين (من و تو فعلي) مشاهده كنيد :

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    تصاوير:

      محتوای مخفی: عكس 





    Last edited by Hamid Hamid; 23-01-2011 at 01:21.

  2. 17 کاربر از Hamid Hamid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    حـــــرفـه ای Hamid Hamid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    خانه ام گلخانه ي يـــــــاس است
    پست ها
    3,817

    پيش فرض

    يه تيكه ديالوگ خنده دار بين آقاي نقشينه(دايي جان ناپلئون) و محمد علي كشاورز(دايي سرهنگ)
    دايي سرهنگ(با عصبانيت)_داداش اين سوراخ راه آب كجاست؟!!
    دايي جان ناپلئون_ لابد انگليس ها دزديدنش
    دايي سرهنگ_خان داداش انگليس ها با توپ و تانك و طياره وارد تهران شدن اونوقت براي اينكه به شما لطمه بزنن ميان سوراخ آب رو بدزدن؟!!:دي

  4. 6 کاربر از Hamid Hamid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    آخر فروم باز enimonte's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    پست ها
    1,204

    پيش فرض

    ساعت 1:30 هر شب از کانال itn پخش میشه

  6. این کاربر از enimonte بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #4
    R e b i r t h Kurosh's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    همون جا ! :دی
    پست ها
    10,857

    پيش فرض

    شاید به جرات بشه گفت دایی جان ناپلئون بهترین سریال تاریخ تلویزیون ماست ...

    تک تک دیالوگ‌ها فکر شده و روی حساب هستن ...
    البته از تقوایی غیر از این انتظار نمی رفت ...
    وقتی کار اقتباسی باشه از رمان ایرج پزشکزاد (که از باهوش ترین نویسندگان طنز ایرانه) و همچین تیم قوی ای هم پشتش باشه، باید هم نتیجه این قدر فوق العاده باشه ...
    شنیده ها حاکی از آن است که اون موقع که دایی جان پخش می شده، مرغ تو خیابون پر نمی زده
    حتماً دی وی دی هاشو گیر بیارین و ببینین ... چون این کار بخشی از تاریخ و نوستالژی‌های این مملکته ...

  8. 10 کاربر از Kurosh بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    حـــــرفـه ای M3HRD@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    دالان ســـبز WEb►ByNvAyAn.BlOgFa.CoM
    پست ها
    3,446

    پيش فرض

    من که قسمت نشده ببینمش ولی با این تعاریفی که حمید جان و کوروش جان میکنن حتما کار قوی بوده
    هر چه زودتر دی وی دی هاش رو گیر میارم

  10. این کاربر از M3HRD@D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #6
    حـــــرفـه ای Hamid Hamid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    خانه ام گلخانه ي يـــــــاس است
    پست ها
    3,817

    پيش فرض

    من که قسمت نشده ببینمش ولی با این تعاریفی که حمید جان و کوروش جان میکنن حتما کار قوی بوده
    هر چه زودتر دی وی دی هاش رو گیر میارم
    مهردادجان من از هر كسي پرسيدم عاشق اين سريال هستند.
    تمام كساني كه قبل از انقلاب رو يادشون مياد ميگن اين بهترين سريال هست و ما هيچ وقت اين سريال رو فراموش نميكنيم.
    حتما بگير و ببين

  12. این کاربر از Hamid Hamid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #7
    داور انجمن موسیقی powerslave's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    The Endless River
    پست ها
    2,259

    پيش فرض

    اوه اوه نگید. من این رو کامل دیدم. خیلی خیلی قشنگه. هر چند وقتی میبینیش خوب معلومه که قدیمیه اما داستانش یه جورایی بدون زمان هست. خیلی کار قوی ای هست. صحنه جالب همون اوایلش:

    دایی جان داشت از رشادت هاش توی جنگ میگفت و اینکه تو چنگ !!! برازجون داشت یه یاغی رو میکشت.
    دایی جان: کلای (میرزا حسن خان یاغی؟؟ یادم نمیاد) رو دیدم، تفنگ رو برداشتم، مولای متقیان رو یاد کردم (در این حال به طور فرضی تفنگ رو نشانه رفته بود) و ...

    یهو یکی شیشکی میبنده!!!!

    دایی جان: کییی بووووود؟؟؟؟

  14. این کاربر از powerslave بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #8
    حـــــرفـه ای Hamid Hamid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    خانه ام گلخانه ي يـــــــاس است
    پست ها
    3,817

    پيش فرض

    ايرج پزشكزاد: دايي جان ناپلئون حقيقتي تلخ است...
    یکی از موفقیت های رمان مثل اکثر رمان های داستانی موفق، به این دلیل بود که ریشه در واقعیت داشت. رمان، واقعیت مهمی را درباره زندگی در ایران دوره معاصر نشان می داد…
    پزشکزاد در سخنرانی اش در دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس، گفت که منشا دائی جان ناپلئون به دوران کودکی خودش بر می گردد که باید فقط به حرف بزرگتر ها گوش می داد و اینکه آنها به هر شخصیت سیاسی انگ انگلیسی بودن می زدند. چنین وسواسی آنقدر در ایران رایج بود که حتی بسیاری از ایرانیان ادعا می کردند که هیتلر دست نشانده انگلیس است و بمباران لندن هم توسط اداره جاسوسی انگلیسی های شرور، صورت گرفته است.


    در رمان دائی جان ناپلئون هم مانند یکی دیگر از شاهکار های ادبیات فارسی، بوف کور صادق هدایت، تقابل واقعیت و داستان شالوده رمان را تشکیل می دهد. تضاد بین آنچه وجود دارد و چیزی که تصور می شود که وجود دارد، شخصیت ها و روابطشان را شکل می دهد. اینکه داستان به شکل تراژیک پایان بگیرد یا کمدی، بستگی به این دارد که این تقابل چگونه حل شود. اما موضوعات خنده داری که باعث می شود که ما به شخصیت های داستان بخندیم، وقتی در زندگی واقعی خودمان تجربه اش می کنیم، تبدیل به رنجی بزرگ می شوند.
    قصه دائی جان ناپلئون در باغ بزرگی اتفاق می افتد که سه عمارت در آن وجود دارند: خانه قهرمان داستان، خواهرش و برادر کوچکترش که با وجود اینکه با درجه پایینی از ارتش بازنشسته شده، به او “سرهنگ” می گویند. شخصیت پردازی هنرمندانه نویسنده، طبقات مختلف اجتماع را به تصویر می کشد: مامور اداره آگاهی، مامور دولت، زنان خانه دار، پزشک، قصاب، واعظ چاپلوس، خدمتکار، واکسی و یکی دو نفر هندی. تمام این افراد به باغی رفت و آمد می کنند که صحنه تمام دعوا ها، دسیسه ها و گرفتاری های خنده دار است.
    زندگی در درون باغ بر اساس سلسله مراتب و کد های شناخته شده وقوانین در جریان است. تصمیم گیری در هر سه عمارت توسط شورای خانواده صورت می گیرد و دخترها فقط با رضایت پدرشان ازدواج می کنند. حفظ آبروی خانوادگی، مهم ترین موضوع است و برای رسیدن به آن دروغ های بزرگی گفته می شود. دائی جان ناپلئون با دست های آهنین براین باغ حکومت می کنند و قادر است سرنوشت همه را تغییر بدهد و عوض کند.

  16. 2 کاربر از Hamid Hamid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #9
    حـــــرفـه ای Hamid Hamid's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2010
    محل سكونت
    خانه ام گلخانه ي يـــــــاس است
    پست ها
    3,817

    پيش فرض

    خانه ي دايي جان و وضعيت كنوني:
    قرقره هاي دو سه متري كابل كه از ميان كوچه هاي تنگ و پيچ در پيچ راه خود را باز مي كنند، موتورهايي كه سراسر حاشيه خيابان و پياده رو را اشغال كرده اند، ساختمان هاي زهوار در رفته اي كه هراز چند گاهي با اتصال سيم هاي پوسيده طعمه آتش مي شوند، آدم هاي نابابي كه زمزمه سي دي و پاسور و ورق زير لب دارند و چند سينما و تئاتري كه حالا فقط خاطره اند، واقعيت خياباني را شكل مي دهند كه «سلطان صاحب قران» اراده فرموده بود «شانزه ليزه» دار الخلافه باشد!
    «لاله زار» شاه خوش خيال، هرگز شانزه ليزه نشد، اما به زور و ضرب تجدد هم كه شده آبرويي براي خود كسب كرد؛ چند سينما تئاتر معروف داشت، يك گراند هتل شيك، كلي مغازه صفحه فروشي و پياده روهايي كه پر بود از آدم هاي متجدد و شبه متجدد. هر چه بود كمتر كسي گمان مي برد گراند هتل زيبا بارانداز شود و آن صفحه فروشي ها الكتريكي و آن پياده روها پاركينگ موتور و گاري دستي. چه كسي نفرين كرده بود كه لاله زار خير از زندگي نبيند؟
    با اين حال در همان هجوم الكتريكي ها و كوچ سينما تئاتر ها، «ناصر تقوايي» توانست در اين شانزه ليزه بي يال و دم ،باغ و عمارتي را بيابد كه مي توانست شايسته «دايي جان ناپلئون» فاتح جنگ هاي كازرون و ممسني و قهرمان مبارزه با انگليسي ها باشد و اصلاً درست مثل خود او: محو در خاطره ها، دلبسته گذشته و خوفناك از آينده!
    خودش مي گويد: «مدير توليد سريال دايي جان ناپلئون باغي را در لاله زار مي شناخت كه به من معرفي كرد. اين باغ كه چند عمارت را در خود جاي داده بود، براي فضاي كار ما كه مي خواستيم چند خانواده را كنار هم و در خانه هاي مجزا نشان دهيم، كاملاً مناسب بود.»
    البته بخش هايي از باغ مانند پشت عمارت اربابي كاملاً ويران بود و عوامل سريال ناگزير شدند كه دو سه ماهي براي مرمت آن وقت بگذارند، اما تنوع فضا در اين لوكيشن بزرگ حرف نداشت. به گفته تقوايي، تمام بخش هاي سريال در همين باغ و به مدت شش ماه فيلمبرداري شد. حتي بازار نيز با استفاده از دكور درون باغ ايجاد گرديد تا گروه توليد مجبور نشوند به كوچه و خيابان بروند.
    از آن سال (۱۳۵۵) تاكنون، ديگر هيچ فيلمي در باغ و عمارت هايش جلوي دوربين نرفت و اين البته بسي مايه شگفتي است. چگونه ممكن است لوكيشني با اين قابليت ها و با آن محبوبيتي كه از كار تقوايي كسب كرد، از چشم فيلمسازاني كه دكور لاله زار در شهرك سينمايي را نخ نما كرده اند، دور بماند؟! به هر روي دايي جان ناپلئون فقط شش ماه ساكن خانه اربابي باغ بود، اما خانه در ۲۹ سال بعد نيز به نام او خوانده شد: خانه دايي جان ناپلئون. راستي مالك اصلي خانه چه كسي بود؟
    وقتي ناصر الدين شاه قاجار (۱۳۱۳- ۱۲۶۴ ه . ق) به هواي احداث شانزه ليزه در تهران، از ميانه باغ بزرگ لاله زار، خياباني را عبور داد و شاخ و برگ درختانش را هيزم اجاق ها ساخت، زمين هاي اطراف رو به ترقي گذاشت و خريداران بسياري ميان اشراف پيدا كرد. آن چنان كه از اسناد مربوط به دهه ۱۳۰۰ ه. ق برمي آيد، اراضي باغ لاله زار بر حسب نقاط آن از ذرعي (ذرع= ۰۴/۱ متر) يك تومان تا هفت ريال و شش ريال به فروش مي رسيد و باغ به سرعت در حال تبديل به محله اي تجارتي، متجدد و «شيك» بود. از اين حيث جاي تعجب نداشت كه «علي اصغر خان امين السلطان» صدر اعظم ناصر الدين شاه نيز در آن حوالي باغ و عمارتي را براي خود دست و پا كند. ته مانده اراضي امين السلطان در لاله زار، اكنون همان باغي است كه خانه دايي جان ناپلئون لقب گرفته و با ۹ هزار متر مربع مساحت، يك در به كوچه «اتحاديه» در لاله زار دارد و يك در به كوچه اي در خيابان فردوسي. اما اين باغ، تا از صدراعظم ناصر الدين شاه به دايي جان برسد، راهي طولاني در پيش داشت.
    امين السلطان در دوره مظفر الدين شاه نيز مقام صدارت را حفظ كرد و سپس در زمان مشروطيت با آن سابقه استبدادي، نخست وزير مشروطه شد، در سال ۱۳۲۵ ه. ق در صحن بهارستان و به ضرب گلوله «عباس آقا صراف آذربايجاني عضو انجمن نمره ۴۱ فدائيان ملت» از پاي درآمد. املاك بي حد و حصر او ميان ورثه تقسيم شد و باغ لاله زار نيز به مالكيت خانواده اتحاديه درآمد. خانم دكتر «منصوره اتحاديه» از نوادگان اين خانواده و استاد تاريخ دانشگاه تهران در اين باره مي گويد:
    «در سال ۱۲۶۶ ه. ش (۱۳۰۵ ه.ق) عده اي ازصراف هاي تبريز شركتي را با نام شركت اتحاديه تأسيس كردند كه حدود ۱۵ سال فعال بود. نماينده اين شركت در تهران، حاجي لطف علي، پسر حاجي محمد باقر امين الضرب بود. وي به نمايندگي از طرف شركت به اتفاق پسرش رحيم به تهران آمد و مدتي امور شركت در تهران را اداره مي كرد. ولي در ۱۲۷۷ ه. ش با رئيس شركت اختلاف يافت و پيمان خود را با شركت فسخ كرد. پس از اين كار، حاجي لطف علي و پسرش همچنان در تهران باقي ماندند و مجدداً پدر و پسر شركتي به همان نام را تأسيس كردند كه تا فوت رحيم در ۱۳۱۳ ه. ش برقرار بود.
    حاجي رحيم علاوه بر ادامه شغل پدر، به كار صرافي و تجارت نيز مي پرداخت و به مرور از تجار بزرگ و معتبر شد كه تا اواخر دوره قاجاريه و اوايل پهلوي نيز فعاليت مي كرد. حاجي رحيم خانه مجلل امين السلطان در غرب لاله زار را در سال ۱۲۹۵ ه. ش از ورثه او خريد كه تا امروز متعلق به خاندان اتحاديه است.»
    خانه امين السلطان كه حالا خانه اتحاديه شده بود و هنوز تا رسيدن به دايي جان ناپلئون راه درازي در پيش داشت، به صورت سي سهم بين ۲۱ فرزند رحيم اتحاديه تقسيم شد. برخي همان جا ساكن شدند و برخي ديگر با فروش سهم خود به ديگران خانه پدري را (كه جايي براي همه وارثان نداشت) ترك گفتند. باغ و عمارت هايش تا سال ۳۲ روزگار خوبي را از سر مي گذراندند، اما در اين سال بر اثر يك حادثه دچار انحطاط شدند. يكي از ساختمان هاي باغ به حزب توده- و به گفته تقوايي دفتر جوانان حزب- اجاره داده شد و عجب نبود كه در كودتاي ۲۸ مرداد به آتش كشيده شود و باغ را به سوي زوال سوق دهد. بعد از اين حادثه تعدادي از فرزندان و نوادگان اتحاديه همچنان در ملك پدري باقي ماندند و آن گونه كه تقوايي مي گويد در زمان فيلمبرداري سريال دايي جان ناپلئون نهايت لطف و همكاري را از خود بروز دادند، اما باغ، ديگر آن باغ شكوهمند گذشته نبود. لاله زار نيز به تدريج با اهل هنر وداع مي كرد و به اهل زر سلام مي گفت و مي رفت تا يادگار صدر اعظم را ميان انبوه مغازه ها و پاساژها تنها گذارد. گلي به جمال دايي جان ناپلئون كه اين نگين لاله زار را يك چند از فراموشي به درآورد.


    در دوره پهلوي البته عمارت هاي ديگري در باغ ايجاد شد كه از آن جمله خانه «آقاجان» در ميانه باغ است. اما بيشتر بخش ها مربوط به دوره قاجار هستند؛ بخش هايي كه ظرافتشان به وضوح در سر در شكوهمند و آجري خانه چشم نوازي مي كند. اين در روبه بن بست اتحاديه در خيابان لاله زار باز مي شود و از معدود بخش هايي است كه در سريال دايي جان ناپلئون مجال جلوه گري نيافته است. (نگارنده فراموش كرد از تقوايي بپرسد: چرا؟)
    آن گونه كه «رضا موسوي» كارشناس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان تهران مي گويد: حال و روز كنوني باغ نشان مي دهد كه آنچه باقي مانده، تنها بخشي از آني است كه در ابتدا بوده. زيرا در جنوب باغ هيچ عمارتي به چشم نمي آيد و اين تا حدودي مغاير با الگوي خانه سازي سنتي است كه حياط يا فضاي مشجر را ميان عمارت ها محصور مي كند.
    حدس موسوي با مشاهده يك عمارت قاجاري در جنوب باغ- و البته منتزع از آن- تقويت مي شود. اين عمارت كه با آجرهاي تراش داده و قالب خورده بسيار زيبا زينت يافته است، به كوچه باربد (كوچه ملي) در لاله زار راه مي برد و حالا مكاني است براي خرده كاسب هاي لاله زار. آنها تا آنجا كه توانسته اند به نماي زيباي عمارت- و شايد داخلش- آسيب زده اند و چسبيده به ديوار بنا با پاره آهن، ايرانيت و حلبي براي خود مغازه ساخته اند. موسوي گمان دارد كه اين عمارت روزگاري بخشي از باغ بوده است؛ زيرا باغ صدر اعظم نمي توانسته به يكي از مهم ترين كوچه هاي لاله زار راه نداشته و از سمت جنوب در بن بست باشد.
    باغ امين السلطان يا همان باغ اتحاديه كه آشناترين نامش خانه دايي جان ناپلئون است، سرانجام خرداد ماه امسال پس از سالها فراموشي و رهاشدگي در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيد؛ آن هم در زماني كه رمقي به تن ندارد و عمارت هايش به شدت فرسوده شده اند.
    البته رضا موسوي مي گويد: عمارت مورد اشاره در كوچه باربد جزء باغ به حساب نيامده و در فهرست آثار ملي ثبت نشده، اما بديهي است كه اگر نه جزيي از عرصه باغ، قطعاً بخشي از حريم درجه يك آن است و بايد هر چه زودتر تحت حفاظت قرار گيرد.
    وارثان اتحاديه و مالكان باغ نيز كه افزون بر چند ده نفر هستند، از بلاتكليفي خسته شده و باغ را ميان انبوهي از نابهنجاري ها جايي براي اسكان نمي دانند. در اين شرايط يكي از معدود خريداران ملك، سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري كشور است. گويا نخستين اقدامات در اين باره به انجام رسيده و توافقاتي صورت پذيرفته، اما هنوز سندي به امضاء نرسيده است. گفته مي شود سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان تهران ۵/۱ ميليارد تومان براي اين كار در نظر گرفته و ساير مبالغ از سوي سازمان مركزي تأمين خواهد شد.
    دايي جان ناپلئون در پايان عمر، آن هنگام كه گفت: خدايا انگليسي ها را برسان و مرا از دست اين قوم و خويش نجات بده!... تنها يك آرزو داشت: دشمن ديرينه احترام او را به عنوان يك مبارز وطن پرست نگاه دارد و آيين تسليم با تشريفات كامل صورت پذيرد. شايد اكنون انگليسي ها احترام خانه او را نگاه داشته اند و براي يك بار هم كه شده با دست كشيدن از توطئه چيني، اجازه داده اند اين خانه در فهرست آثار ملي به ثبت رسد! شايد هم...
    منبع:وبلاگ حميدرضا حسيني

  18. 2 کاربر از Hamid Hamid بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #10
    کاربر فعال انجمن عکاسی Aless's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    Isfahan
    پست ها
    1,078

    پيش فرض

    لینک دانلود نیست؟ پروفایل هاتون جایی چیزی لطفا!

صفحه 1 از 8 12345 ... آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •