گوتیـــگ بیــن المــللی
گوتیک در اصل واژه ی اهانت آمیزس بود که در دوران رنسانس برای توصیف هنر غیر کلاسیکی ِ منسوب به بربرها ( گُت ها ) به کار می بردند . امروزه ، اصطلاحی ست که در تاریخ هنر و نقد هنری به سبک نقاشی ، پیکره سازی و معماری اروپای باختری در سده های دوازدهم تا شانزدهم اطلاق می شود .
گوتیک بین المللی سبک نقاشی رایج در اروپا در سده های چهاردهم و پانزدهم .
عمدتا شیوه ای خطی و تزئینی بود که از هنر گوتیک فرانسوی - به خصوص مصورسازی کتاب های خطی - سرچشمه گرفت . پیکرهای ساده و آراسته ، انحناهای نرم جامگان ، رنگ های جواهر گونه ، و ریزه کاری های طبیعت گرایانه از ویژگی های آن به شمار می آیند .
پیروان این سبک در فرانسه تحت تاثیر سیمونه مارتینی قرار گرفتند . تصویر های برادران لمبورگ برای کتاب " ایام پربرکت دوکِ بری "، این تاثیر پذیری را نشان می دهند . سبک مزبور در ایتالیا با آثار جنتیله و پیزانلّو به اوج شکوفایی رسید . ( این مقارن زمانی بود که مازاتچو سنّت جُتو را احیا می کرد . ) این سبک به آلمان ، بوهم ، و اسپانیا نیز راه یافت . همچنین ، شیوه ای مشابه تحت عنوان سبک لطیف در نقاشی و پیکره سازی آلمانی رخ نمود ، به خصوص در تصاویر و مجسمه های مریم عذرا و مسیح کودک .
هنر گوتیک واژه گوتیک برای توصیف سبک معماری و هنر اروپای باختری در حدود سده های دوازدهم تا شانزدهم به کار برده می شود . ( در سده ی هفدهم ، این سبک را با لحنی تحقیر آمیز به گُت ها - یکی از اقوام بربر اروپایی - نسبت دادند . )
معماری گوتیک از فرانسه آغاز شد ؛ و به انگلستان و آلمان و اسپانیا راه یافت . ایتالیا از این جریان به دور ماند .
عناصر عمودی ، بلندی ساختمان ، قوس تیزه دار ، پشتبند معلق ، طاق و تُویزه ، و پنجره های شیشه ای بارز ترین مشخصاتی هستند که معماری گوتیک را از معماری جسیم و وزین پیشین [ هنر رومی وار ] متمایز می کنند.
عناصر صعودی و خطوط پویا در این معماری ، عرفانگرایی جدید در مسیحیت را بز می تابند. ( کلیسای آمین در شمال فرانسه نمونه ی شاخص این نوع معماری است .)
در مورد نقاشی و مجسمه سازی - نسبت به معماری - اصطلاح گوتیک ، دوران محدود تری را شامل می شود . گاه ، برای توصیف نقاشی آلمانی - که دیرتر تحت تاثیر ایده های رنسانس قرار گرفت - عبارت گوتیک پسین را به کار می برند .
آغاز واقعی مجسمه سازی گوتیک را باید از مجسمه های وابسته به معماری در کلیساهای رایمس و بامبِرگ دانست ( حدود اوایل سده سیزدهم ) . وقار کلاسیک و وفاداری به طبیعت ، وجه تمایز بارز این ها با مجسمه های خشک رومی وار است . گاه چنین آثاری را با نمونه های مجسمه سازی رنسانس آغازین ( مثلا آثار نیکلا پیزانو ) مقایسه می کنند .
در تحول بعدی ، بیان عاطفی مورد تاکید قرار گرفت ، و جامه پردازی لطیف تر شد . به خصوص مجسمه سازان آلمانی با انتخاب موضوع هایی چون "باکره ی داغدار " ، نهایت اخلاص فردی و تعمق عرفانی را در آثارشان منعکس کردند . در اواخر سده ی چهاردهم ، سلوتر با طبیعتگرایی پرتوانش زمینه را برای واپسین مرحله ی پیکره سازی گوتیک - که با جامگان پرشکن و حرکات زاویه دار مشخص می شد - هموار ساخت . این دوره ی اولویت کنده کاری چوب بر مجسمه های سنگی بود .
کاهش دیواره های داخلی در معماری گوتیک ، محلی برای نقاشی دیواری باقی نگذاشت . ولی شیشه نگاره در پنجره ها ، تخته نگاره برای پشت محراب کلیسا و پرده نقشبافت [ تاپیسری ] ، این کمبود رنگ و طرح را جبران کرد . در عرصه ی مصور سازی کتاب ، شاید یافتن مرزی مشخص میان دوران رومی وار و دوران گوتیک چندان آسان نباشد . با این حال ، " پیچ و تاب گوتیک " و ظرافت تغزلی در پیکرها ، ملاکی برای تشخیص و تمایز است ( مثلا در تصاویر کتاب مزامیر اینسبرگ حدود 1200 ) . چنین حالتی در پیکر ها را می توان از ویژگی های شاخص در نقاشی گوتیک به شمار آورد . همچنین ، در تصاویر برخی کتاب ها عناصری از معماری گوتیک ( چون قوس پنجره ، ستون بلند و تیزه دار ) دیده می شود . به طور کلی ، توجه به فرد انسانی و منظره طبیعی ، کاربست خط های پیچان و رنگ های درخشان ، و علاقه به ریزه کاری و تزیین ، از مشخصات هنر تصویری گوتیک است .
دائره المعارف هنر
عکس هایی از هنر گوتیک