لطفا نظر بديد
ديروز داشتم سر يه چهار راه نسبتا خلوت ميرفتم يه پرايد هم جلو من با سرعت كم ميرفت. چراغ سبز بود ولي پرايده مرتب ترمز ميكرد دوباره حركت ميكرد . جالب اينكه جلو ش هيچ كس نبود
همينطور كه ميرفت با وجودي كه هيچ كس جلوش نبود يهو جفت پا رفت رو ترمز من هم كه فاصله ام باهاش كم بود زدم پشتتش البته ضربه زياد محكم نبود
خلاصه پياده شديم و يه نگاه به ماشين ها انداختيم ديديم كه هيچ اتفاقي نيفتاده.
حالا از اينجا رو دقت كنيد:
طرف يه پيرمرد حدودا 60 ساله بود با موهاي كاملا سفيد . بهش گفتم آقا ببخشيد عذر خواهي ميكنم گفت آقا چي رو عذر خواهي ميكني حواست رو جمع كن گفتم ببخشيد البته شما نبايد يهو ترمز ميگرفتيد چراغ كه سبز بود جلوتون هم كه خالي بود حالا خدا رو شكر طوري نشد
آقا اصلا هيچ اتفاقي واسه ماشينش نيفتاده بود حتي يه خط كوچك
گفت نه زدي ماشنم رو داغون كردي گفتم آقا ماشينتون كه چيزيش نشده گفت نه آقا كي ميگه ماشنم له شده گفت كو؟ گفت الان شايد معلوم نباشه گفتم مگه آدمه كه الان گرم باشه معلوم نشه گفت نه آقا زدي داغون كردئ
ديدم داره چرت پرت ميگه گفتم اشكالي نداره زنگ ميزنيم كارشناس بياد اگه خسارت ديده باشي من متقبل ميشم
خلاصه اومد داد و بيداد بيخود كردن كه ماشينم رو ديگه نميتونم بفروشم نابود شده و....
منم كه ديدم اينجوريه ديگه بهش توجه نكردم و بيخيالش شدم ولي طرف ول كن جريان نبود و همينطور سر و صدا ميكرد
ديدم بيخيال نميشه گفتم آقا ميگي چكار كنم هر جور بگي من در خدمتتم
ديگه كم كم اعصابم رو داشت خورد ميكرد
تويه همين اوضاع پيرمرده اومد و شروع كرد فحش و بد و بيراه گفتن
منو بگي
توش مونده بودم كه چرا اين اينجوري ميكنه . مردم دورمون جمع شده بودن ديدن اوضاع اينجوريه بهش گفتن آقا بيا برو ماشينت كه چيزيش نشده ولي طرف انگار نه انگار . دوباره اومد سمت منو فحش داد ديگه آمپرم چسبيد بهش گفتم تا الان حرمت موي سفيدت رو نگه داشتم هيچي نگفتم اگه يه بار ديگه توهين كني هرچه ديدي از چشم خودت ديدي حرف دهنت رو بفهم
اينو كه ما گفتيم طرف يك تو گوشي جانانه به ما زد و دوباره بد و بيراه گفت منو بگي ديگه هيچي حاليم نبود رفتم جلو كه بزنمش مردم نذاشتن خلاصه منم چند تا بد و بيراه بهش گفتم رفتم سوار ماشينم شدم گفتم من ميرم تو هم هر كاري دلت ميخواد بكن . يه نفر اومد جلو بهم گفت اشتباه نكن الكي واسه خودت دردسر درست نكن اگه رفتي ميره خودش ماشينشو ميزنه به يه جايي بعد شكايتت ميكنه واست دردسر ميشه وايسا پليس بياد الان كه چيزيش نشده پليس مقصرش ميكنه و واسه اينكه چهار راه رو بند آورده جريمه هم ميشه
ديدم طرف داره درست ميگه خلاصه زنگ زدم به پليس و اومدم سمت ماشينم كه دوباره حمله كرد سمت من و با مشت منو زد منم نامردي نكردمو با آخرين قدرتم يه مشت محكم براش انداختم كه متاسفانه يكي از بنده خداهايي كه اومده بود واسه ميانجيگري اومد جلو و مشت خورد به شانه اونطرف
خلاصه مردم ديدن نه بابا پيرمرده اصلا انگار هيچي حاليش نيست كشيدنش كنار و راضيش كردند كه بره اونم سوار شد و رفت
اينم از ماجراي واقعا عجيب و ضد حال من
واقعا توش موندم من كه هم ازش عذر خواهي كردم هم با وجود اينكه اصلا ماشينش طوري نشده بود گفتم خسارتت رو ميدم چرا اينكار و كرد
لطفا نظرتون رو در مورد اين ماجرا بگيد و بگيد اگه شما تويه اين شرايط بوديد چكار ميكرديد آخه خيلي برام جالب شده و شديدا فكرم رو مشغول كرده.