تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 17 اولاول 1234567814 ... آخرآخر
نمايش نتايج 31 به 40 از 161

نام تاپيک: ماجراهاي رانندگي

  1. #31
    آخر فروم باز hamed malekpour's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    ....
    پست ها
    2,676

    پيش فرض

    ما دیروز داشتیم با خانوادهمی رفتیم خوی که من حدود12تا می فتم که یه پیکان مدل فکر کنم 78بود که از من سبقت گرفت من هم که جاده خلوت بود بهم بر خورد ماشین من هم پیکان 83است که بنزین سوپر زدم من تا 142تا سرعت را بالا بردم ازش سبقت گرفتم را ننده ی پیکان عصبانی شد واز من سبقت گرفت من خودم دهنم باز مونده بود فکر کنم 150تا می رفت وماشینش نعره می کشید رفت جلو ویه دفعه ترمز زد کم مونده بود بزنم و ترسیدم و هر کاری کردم نتونستم بگیرمش واقعا خرمگس بود این هم ماجرای من قبل از عید قربان.......

  2. 4 کاربر از hamed malekpour بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #32
    داره خودمونی میشه kazem795's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    57

    پيش فرض

    چرا تايپيك خوابيده؟ مگه كسي خاطره نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟

  4. #33
    آخر فروم باز ba maram's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    1,055

    پيش فرض

    فکر کنم کاظم جان بچه ها منتظر شدن خاطره ها خلق شن !
    ما قبلنا (سال پیش) سوار ماشین پدر بزرگمون شدیم(مدلش 75 بود اما لحاظ بدنه و موتوری سالم در حد بنز)
    یه روز به کلم زد باهاش رفتم دانشگاهم(علوم تحقیقات) تو ترافیک صدر بودم لاین اول بودم
    دیدم یه پرادوییه پشتم چسبونده داشت تند تند چراغ میداد خر کیف شدم فک کردم میخواد کل بندازه
    یه دفه دیدم ماشین داره به زور میره!کم کم سرعتش کم شد !!!!!(وسط ترافیک ک ک ک ک )
    بله! توی صدری که همه ماشینا شاسی بلند و بنز و بی ام و میاد ماشین من پنچر کرده بو د
    خلاصه هم کلاسم دیر شد هم خودم ماشینو به مکافات زدم کنار اتوبان(تقاطع بلوار کاوه) و پنچریشو گرفتم
    هه
    بازم خاطره از صدر و .... دارم....
    میام میگم حالشو ببرین

  5. 8 کاربر از ba maram بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #34
    آخر فروم باز hamed malekpour's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    محل سكونت
    ....
    پست ها
    2,676

    پيش فرض

    یه خاطه ی دیگه من تازه ماشینو خریده بودم داشتم می روندم که رفتم یه یه محله ی باریک هر کاری کردم نتونستم دنده عقب بیامبا فشار زیاد دنده عقب اومدم به خروجی محله رسیدم یه دفعه جو گیر شدم مثل فیلم ها با سرعت از محله خارج شدم یه دفعه زدم به تیر برق همه نگام کردند ومن هم ضایع شدم ونگه نداشتم وگازشو گرفتم رفتم دو سه محله اون ور تر ماشینو نگه داشتم خاموشش نکردم از شانس بد من دستی یادم رفت که بکشمش پیاده شدم نگاه کنم که چی شده دیدم ماشین داره کم کم راه می افتده و چشمتن روز بد نبینه هر کاری کردم نتونستم ماشینو نگه دارم و ماشین با جفت لاستیک افتاد جوب کنار خیابان فکر کنم ساعت 1:15دقیقه بود کمی ایستادم 6نفر جمع کردم وماشینو از جوب آب در آوردیم وبردم به یه صافکار وبالانس چر خ ها را گرفتم ماشین حدود 100هزار تومان برام انداخت واین هم یکی از خاطرات عجیب من من خاطره زیاد دارم در این طی 2سال رانندگی همشونو برا تون می گم .

  7. 5 کاربر از hamed malekpour بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #35
    داره خودمونی میشه kazem795's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2010
    محل سكونت
    شيراز
    پست ها
    57

    پيش فرض

    توي اتوبان كاشان- قم ساع حدوداي 12 شب ميرفتم (با پرايد) خيلي خوابم گرفته بود شروع كردم بلند بلند واسه خودم آواز خوندن بعد از چند دقيقه ديدم يه پرادو كه از من سبقت گرفت داره جفت راهنما ميزنه اصلا توي اين عالمها نبودم توجه نكردم و به خوندنم ادامه دادم طرف زد كنار البته بعد از چند دقيقه گذاشت من ازش سبقت كه گرفتم اومد پشت سرم و نورش رو زد بالا تازه فهميدم چي شده بود من داشتم چراغ بالا ميرفتم اونم زورش گرفته بود اومده بود پشت سرم نور بالاميرفت
    خلاصه آقا مگه بيخيال ميشد منم انگار نميدونم چي شده به راهم ادامه دادم و بالاخره رفتش
    نتيجه اخلاقي : آقا حواستون رو جمع كنيد نور بالا تو جاده نريد ملت اذيت ميشن

  9. 6 کاربر از kazem795 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #36
    آخر فروم باز molaali's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    همين نزديكي
    پست ها
    1,397

    پيش فرض

    نتيجه اخلاقي : آقا حواستون رو جمع كنيد نور بالا تو جاده نريد ملت اذيت ميشن
    خب اذیت بشن! مگه کسی برای دیگران احترام قائل هست؟!؟! گازش رو بگید عشق کن! ..... دیگران(این شده حال روز ما ها)

  11. 2 کاربر از molaali بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #37
    حـــــرفـه ای mehdi_08's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    کرمانشاه
    پست ها
    2,814

    پيش فرض

    عجب تاپیک خوبی
    حدود 2سال پیش بود که داشتم با پراید 83 از گردنه اسدآباد میومدم پایین (به سمت کرمانشاه) همزمان با ما هم یه پراید زرد بیش شهری با مسافر داش از گردنه میومد پایین من اروم میومدم ولی این پراید گازشو گرفته بود پیچ ها رو با سرعت رد می کرد میومد پایین منم با خودم گفتم چی ماشن من از اون کمتره منم پیچ هارو یه خورده با سرعت بیشتری بیام پایین خلاصه سرعت رو بیشتر کردم به اولین پیچ رسیدم به سلامتی رد شدم به پیچ دوم که رسیدم پیچ شدیدتر بود خلاصه فرمون رو بیشتر چرخوندم وای یه لحظه کاملا حس کردم چرخای جلو دارن سر می خورن جا خوردم اخه اون پراید زرده با سرعت بیشتری از من همین پیچ رو رد کرد خلا صه دیگه فرمون رو نچرخوندم تو اون سرازیری هم اگه ترمز شردید میگرفتم ماشین بدتر سر می خورد می رفت ته دره با همون سرعت رفتم تو لاین ماشن های جلویی شانس اوردم ماشنی بالا نمیومد پیچ رو به سلامت تی کردم و بقیه پیچ ها رو عین بچه ادم اومدم پایین
    بعد اون پیچ نتیجه اخلاقی دستم اومد که الکی جوگیر نشم
    شما هم سعی کنین جوگیر نشین

  13. 5 کاربر از mehdi_08 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #38
    حـــــرفـه ای mehdi_08's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    کرمانشاه
    پست ها
    2,814

    پيش فرض

    ما دیروز داشتیم با خانوادهمی رفتیم خوی که من حدود12تا می فتم که یه پیکان مدل فکر کنم 78بود که از من سبقت گرفت من هم که جاده خلوت بود بهم بر خورد ماشین من هم پیکان 83است که بنزین سوپر زدم من تا 142تا سرعت را بالا بردم ازش سبقت گرفتم را ننده ی پیکان عصبانی شد واز من سبقت گرفت من خودم دهنم باز مونده بود فکر کنم 150تا می رفت وماشینش نعره می کشید رفت جلو ویه دفعه ترمز زد کم مونده بود بزنم و ترسیدم و هر کاری کردم نتونستم بگیرمش واقعا خرمگس بود این هم ماجرای من قبل از عید قربان.......
    واقا بعضی از پیکان ها وقتی بیوفتم تو دور شتاب سرعت خوبی دارن
    یکی از فامیل ها پیکان 73 داشت اقا این هی از ماشینش تعریف می کرد سرعتش فلانه و..... شوهر عمه ما هم پراید صفر داشت آقا این هی بهش بر میخورد تو مسیر برگشت از عروسی این دوتا با هم کل انداختن پرایده گازشو گرفت رفت 150 تا پر کرد این پیکانه هم به فاصله 200 متری از اون (پشت سرش) گازشو گرفت در کمال تعجب دیدم پیکانه پراید رو گرفت ازش جلو هم زدددددددددد سرعتش حدود 160 تا شده بود
    اخر راه که می خواستیم از هم جداشیم قیافه شوهر عمه ام دیدنی بود

  15. 3 کاربر از mehdi_08 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #39
    پروفشنال T.K's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    کـــــارمـانـیـا
    پست ها
    525

    پيش فرض

    عجب تاپیکی
    از موقعی که بزش کردم دارم میخندم

    آقا یاد اپل کورسایی که داشتم به خیر.چه کارا باهاش میکردم!!

    یه بار با یکی از بچه هاداشتیم میرفتیم دانشگاه( آزاد).آخر خیابون شهاب(مصطفی خمینی)رسیدم باید می پیچیدم تو یه بلوار دیگه.
    این رفیق ما سرشو کرده بود تو گوشی داش پیامک(!!!) میخوند.سر پیچه شلوغ بود و همه میخواستن بپیــچن.منم تو لاین سوم بودم.دست بر قضا یه اتوبوس هم بود که راهنماشو زده بود و تو لاین دوم بود منم هیچ راهی برای پیچیدن نداشتم.یا باید سرعتم رو کم میکردم و پشت اوتوبوس میرفتم که لاین سوم باز باشه و ملت به مسیر خودشون ادامه بدن یا این که با همون سرعتی که دارم+یه کم ترمز بپیچم

    آقا ما گزینه دوم رو انتخاب کردیم با کمی تغییر.
    حالا بگین تغییر چی بود؟!
    اون یه کم ترمز رو اعمال نکردیم و با 80 تا سرعت پیچیدیم

    جاتون خالی ته ماشین در رفت و یه نیم دریفتی هم زدیم.
    رفیقم که همچنان سرش تو گوشی بود یه دفعه گفت چه کار میکنیییییی؟!!؟؟!؟؟

    خدا رو شکر کنترل ماشین سریع اومد تو دستم و منم نامردی نکردم و با اعتماد به نفس کامل گفتم: هه ترسیدی؟!
    رفیقم گفت : اصلا آمادگی حرکت خارق العاده نداشتم.دهنت سرویس!!

    و این بود قصه ما.ببخشید که طولانی شد.
    یه خاطره مشابه هم دارم که بعدا براتون تعریف میکنم.

    موفق باشین.
    Last edited by T.K; 22-11-2010 at 12:35.

  17. 6 کاربر از T.K بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #40
    داره خودمونی میشه Geronimo_AD's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    کوی انتظار
    پست ها
    161

    پيش فرض

    تجربه:

    بعدازظهر بود ...کلاس داشتم... کمی هم دیر شدن بود...اتوبان باقری (تهرانپارس) رو داشتم میومدم پائین...
    (اتوبان باقری قبلا شونصد تا چهارراه بود که اصلاح هندسیش کردن و چپراست دوربرگردون داره...یکی از عذابهای زندگی من لاین عوض کردن بین دو خروجی چپ و راست این اتوبانه که بعضیاشون خیلی کم با هم فاصله دارن!)

    خواستم از خروجی بزنم بیرون تو لاین وسط هم بودم...لاین راست کنارم هم یه پراید آموزش رانندگی بود مثه مورچه میرفت... یا باید میرفتم پشتش کلی از سرعت کم میکردم یا اینکه!
    به هوای شتاب 206 پامو گذاشتم رو گاز که از جلوی پرایده رد کنم...وارد خروجی که شدم گفتم اه چه حال داد!... ییهو یه چیز آنچنان محکم خورد به پشت ماشین که گفتم الانه که چپ کنم!

    پیاده شدم دیدم بله...چراغ جلوی سمت چپ پراید وسط اتوبانه و ولی من هیچیم نشده! خورد بود به خط ضربه گیر رو درها...

    نتیجه اخلاقی: اصلا روی رانندگی آموزش رانندگیها حساب نکنین و جلوشون ویراژ نیاین، چون نمیتونن عکس العمل نشون بدن و میشید مثه من که 30 تومن پیاده شدم... مطمئنا اگه یه راننده واقعی جای پرایدیه بود یه نیش ترمز میزد من رد میشدم!

  19. 3 کاربر از Geronimo_AD بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •