من یه بار تو جاده یه سراشیبی تند و نسبتا طولانی هست وقتی از عجبشیر داری میرسی به آذرشهر با پراید 160 رفتم ولی جدی پراید من تو کف بیشتر از 140 نمیره
در ضمن واسه تکون ماشینتون هم هر چند وقت یهبار به بالانس مراجعه کنید خیلی خوب جواب میده
من یه بار تو جاده یه سراشیبی تند و نسبتا طولانی هست وقتی از عجبشیر داری میرسی به آذرشهر با پراید 160 رفتم ولی جدی پراید من تو کف بیشتر از 140 نمیره
در ضمن واسه تکون ماشینتون هم هر چند وقت یهبار به بالانس مراجعه کنید خیلی خوب جواب میده
ماشین پرشیا !نوشته شده توسط solo8 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
Last edited by isbn; 23-01-2011 at 13:33.
من کلا تعریف کردن خاطره هام اینطوریه !نوشته شده توسط Переклад не [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
حق داری،ولی آخه کسی که انقدر نگرانه سرعت و سبقته،به نظر من یه نگاهیم به کیفیت جاده،(کوچیک و کم عرض بودن و دو طرفه و اینا رو کار ندارم!!!!!)یه آسفالت خوب که وقتی سر پیچ یکم سرعتت بالاست،به خاطر رفتن تو چاله،یا شکستگیهای آسفالت ماشین پشتش سر نخوره و بعدش باعث تصادف بشه،بندازه بد نیست!!!!!!خوب بنده خداها چشمشون میترسه دیگه....اصلن قانونن هیچی،خداییش چالوس هم 130تا میکشه؟...به این حساب بذار که ماجرای خوبی برات اتفاق افتاده.......
بعدشم این که اونجا کمر بندی بود آخه.....سرع مجاز 110 تا بود!
اینو قبول دارم،مسوول پارکینگم همینو گفت!!!به این حساب بذار که ماجرای خوبی برات اتفاق افتاده.......
کسی دیگه ماجرا نداره؟
یعنی تاپیک فقط واسه یه هفته؟؟؟!
با سلام . همه ی ما با خواندن تجربیات تلخ همدیگر سربراه شدیمنوشته شده توسط solo8 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
با دیدن آمار کشتار جاده ای دنیا و بالاخص ایران و نیز دیدن تصاویر آنها..... به این واقعیت میرسیم که ماشین هر قدر هم پیشرفته باشد بازم از وحشی ترین حیوان روی زمین وحشی تر است . فقط یک سوارکار عاقل و بافرهنگ میتواند این حیوان آهنی بسیار وحشی را کنترل کند نه یک ادم عصبی یا عجول یا آرتیست و.....
من بیشتر مواردی که دیدم همه گفتن
حوصله کم اعصاب خراب و تفکر و توهم بودش
بابام همیشه یه کلمه به من میگفت باید هر کاری رو با صبر و حوصله انجام بدی خودش 40 یال راننده جاده بود و تنها یه دفعه تصادف کرد که اونم ماشین دیگه ترمزش ایراد داشت و هیچکس هم طوریش نشد
راننده های ما چه تو شهر چه جاده تنها تحملشون کمه
من کمتر موردی توی رانندگیم پیش اومده چون مثل گفته بابام عمل کردم 4 ساله هم زیاد رانندگی نمیکنم
و اما یه مورد مهم در رابطه با سگ و گربه
بعضی از سگها عمدا میان جلو ماشین چرا ؟چون پیر شدن و صاحبان بی وجدانشون بعد یه عمر کار بردن ازشون و عادت دادنشون اونا رو ول میکنن به امون خدا او.نام چون وصع بدی پیدا میکنن میخوان با این کار خود کشی کنن
در مورد گربه باید بگم نردیک ظرفای زباله سرعتتون رو کم کنید چون از صدا و نور ماشین به خصوص شبا میترسن میحوان فرار کنن ولی نور چراغ گیجشون میکنه اکهرا هم که شهر و حاده واسه خیلی هاتون فرق نمیکنه نور بالا میرین
این مورد رو در مناطق باز بیرون حاده تو شب هم رعایت کنید و با سرعت کم برونید چون گاهی نا خواسته حیوانات خاصی رو به کشتن میدید یادتون باشه ما تنها نیستیم تو این دنیا
میدونید یوزپلنگ ایران کمتر از 100 باقی مونده و دولت هم هیچ کاری واسه حفاظتشون از ماشینا نمیکنه پس مراقب باشید که نسل این حیوانات هم دست شما ها هستش .
کلا با عجله کردن هم خودتون رو به خطر میندازید هم دنیا رو آورم باشید مقصدتون جایی نمیره همونجاس که بود
البته این خاطره رو خودم دیدم
توی پیاده رو واستاده بودم که دو تا پیرمرد اومدن و سوار موتور شدن و همین که موتور رو روشن کردن یه دفعه تک چرخ زدن همه ی مردم نیششون باز شده و میگفتن از شما بعدیه و ....پیرمرده گفت : من فقط کسی که موتور رو دنده گذاشته بود پیدا کنم ، فقط پیداش کنم میدونم چیکارش کنم
نکته اخلاقی :همیشه دنده موتور رو چک کنین
سلام
يه مدت گرفتار بودم نتونستم بهتون سر بزنم. ببخشيد
ولي خداييش حال ميكنيد با اين تاپيكي كه ساختم
حالا يه خاطره بگم
يه بار داشتم ميرفتم سمت خونه كه از جايي زنگ زدند سريع خودت رو برسون
موضوع خيلي مهم بود بايد هر چه زود تر يه مسير تقريبا نيم ساعته رو تو 10 دقيقه ميرفتم
خلاصه سريع دور زدم با هر چه سرعت كه ميتونستم داشتم ميرفتم كه ديدم از كنار يه بلوار كه داشتند به چمنهاش آب ميدادند حسابي آب اومده تو خيابون
يه پرايد مشكي هم داشت از كنار همين قسمت كه اب جمع شده بود خيلي آروم حركت ميكرد مبادا كه آب بريزه روي ماشينش آخه ماشينش خيلي تميز بود
يه كارواش دقيقا اونطرف خيابون بود فكر كنم بنده خدا تازه از كارواش اومده بود بيرون
منم كه شديدا عجله داشتم حتي پام رو از روي گاز برنداشتم به آب كه رسيدم احساس كردم يه گودي حدود نيم متر هست كه حسابي آب توش جمع شده بود . ديگه كاري نميشد كرد با همون سرعت از داخل آب رد شدم
ديگه خودتون تجسم كنيد چه حجم ابي ريخت روي ماشين اون بنده خدا كلا همه جاش خيس شده بود حالا اونم ماشينش مشكي كه سريع لكه ميشه
طرف دست گذاشت رو بوق چراغهاش رو هم روشن كرد اومد دنبالم ولي چون من سرعت داشتم نتونست بهم برسه
ولي خداييش خودم دلم به حالش سوخت گناه داشت بنده خدا
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)