ابوالهول
ابوالهول غول افسانه های مصر باستان و اسطوره اُدیپ، مخلوطی از انسان و حیوان با پیکری از شیر، مزیّن به بال های عقاب و دارای سری شبیه سر زنان می باشد. این موجود افسانه ای، کسانی را که موفق به حل معمّای او نمیشدند، می کشت.
اسرارآمیز بودن ابوالهول احتمالأ در ارتباط با تعهد و ادای سوگند هنرمندان و خالقین اساطیر می باشد، که بر اساس آن موظف به حفظ اسرار و رموز عقاید و اندیشه های فرهنگی و عرفانی آثار خود بوده اند. این موجود افسانه ای بیش از هر پدیده دیگری در ادبیات و فرهنگ، اقتدار اسطوره ای خود را تثبیت نموده و به نماد اعلی و عمیق علم و دانایی و هم به نمودی از هلاک و نیستی شهرت یافته است. بسیاری از هنرپیشه گان زن سینمای قرن بیستم که اسرارآمیز، شهوانی، حیله گر و مرموز بوده اند با ابوالهول مصری واقع در«جیزه» تشبیه شده اند.
ابوالهول (یا اسفنکس از کلمه لاتینی اسفینکس و یونانی اسفیگس میباشد) هیکل عظیم اساطیری که هنرمندان مصری و به تقلید آنان هنرمندان یونانی به کرات مجسم ساخته اند. ابوالهول نام حیوان موهومی است که در مصر و یونان باستانی به هیاکل مختلف مجسم می کردند. در مصر اسفنکس را به شکل شیری نقش می کردند که سر او به صورت سر دختری بود. محتملأ این هیاکل را به قصد تعظیم و تکریم نیت که به زعم مصری ها الهه حکمت و دانش بود برپا می کردند. در خرابه های بلاد باستانی مصر اسفنکس های بسیار مشاهده می شود که از یک پارچه سنگ ساخته شده و از همه بزرگتر را ابوالهول خوانند که در بین دو هرم واقع شده و تنه این هیکل در زیر ریگها مدفون و پوشیده است و فقط سینه و سر او خارج از ریگ مشاهده می شود.
تندیس ابوالهول (مجسمه مرگ) که در فاصله ۴۰۰ متری از اهرام سه گانه و شمال معبد دره ای خفرع قرار دارد، به نام پاسدار و نگهبان اهرام نیز نامیده شده است. سر این مجسمه شبیه سر انسان، اما اندامش مانند اندام شیری است كه بر زمین نشسته و پنجه هایش را جلو گذاشته است.
سر و قسمت جلوی مجسمه ابوالهول از تخته سنگی یکپارچه وطبیعی به طول ۵۷ متر، عرض ۶ متر و بلندای آن نیز ۱۸. ۶متر است، تراشیده شده؛ پهنای چهره حدود ۴ متر و پاها و سایر قسمتهای بدن را با سـنگ چیــن و آجــر تکمیل کرده اند. چهره این تندیس، احتمالاً صورت خفرع، فرزند و جانشین خوفو و بدن آن، هیکـل شیر می باشد. بسیاری معتقدند که ابوالهول چیـزه، مظـهر خدای خـورشـید (رع – هراخت) است و حتی ممکن است در زمان واحد، مظهر خدا و فرعون بوده است.
این هیولای سنگین كه در صحرای مصر و در هشت كیلومتری قاهره، روبه روی اهرام سه گانه قرار دارد، سر ابوالهول با دقت و ظرافت خاصی تراشیده شده، اما اندام آن ناهموار و خشن است. در میان پنجه های ابوالهول معبد كوچكی ساخته شده است. در این اتاق كوچك، كتیبه هایی یافت می شود كه متعلق به دو تن از پادشاهان قدیم مصر است. روی آنها نوشته شده كه ابوالهول نشان دهنده یكی از تصویرهای الهه آفتاب ها، «رماخسیس» است. همچنین هدف از قرار دادن این هیولای بزرگ، پاسداری از گورستان اطراف اهرام سه گانه از شر شیطان است.
در كتاب های باستانی مصر، واژه ابوالهول به معنای «سرور» آمده است. مردمان قدیم معتقد بودند كه «سرور» هوش و چابكی و نیروی انواع حیوانات را دارد. آنها همچنین اعتقاد داشتند كه او این نیروها را به وسیله در سر كردن پوست حیوانات یا بر سر نهادن سر آنها، به دست می آورد. به همین جهت مصریان از سروران خود مجسمه هایی می ساختند كه نیمی از آنها شبیه انسان و نیمی دیگر شبیه به حیوان بود.
علاوه بر مجسمه بزرگ ابوالهول كه در جیزه واقع است، مجسمه های كوچك بسیار دیگری شبیه به ابوالهول، در جاهای دیگر مصر دیده می شود، با این تفاوت كه سر هر كدام از این مجسمه ها به شكل سر یكی از پادشاهان مصر ساخته شده است. اندیشه ساختن این نوع مجسمه ها از مصر به تمدن های دیگر، مانند تمدن آشوری و یونانی نیز رخنه كرده، مجسمه ها در این مكان ها معمولاً بال داشتند. در تمدن آشور بیشتر پیكره ها را به شكل مردها می ساختند ولی در یونان، پیكر تراشان سر مجسمه ها را به شكل زن در می آوردند.
مجسمه ابوالهول، کهنترین و بزرگترین تندیس دنیای باستان است که علیرغم صدمه های فراوانی که در دوران استیلای اعراب به آن وارد شده و باعث از بین رفتن بخشی از چهره آن گردیده است، باابهت ترین مظهر سلطنتی فراعنه به حساب می آید.
در ایران نیز، ما تصاویر اسفینکس مربوط به زمان هخامنشیان می یابیم. البته تفاوتهایی بین اسفینکس ایرانی و مصری وجود دارد. به عنوان مثال چهره ی اسفینکس ایرانی چهره ی یک مرد هخامنشی است. تفتوت دیگر اسفینکس هخامنشی، بالدار بودن آن است ... یعنی علاوه بر سر انسان و بدن شیر، بال های عقاب نیز به این نماد ایرانی داده شده است تا کمال در آن به اوج برسد. نمونه ای از اسفینکس ایرانی مربوط به زمان داریوش هخامنشی در موزه ی لوور فرانسه نگهداری می شود که در زیر تصویری از آن را مشاهده می نمایید:
ابوالهول رو به سمت شرق دارد و در میان پنجه های آن نیز معبد کوچکی ساخته شده است. سنگهای بکار رفته در معبد، غالباً از تراش تخته سنگ طبیعی که پیکره ابوالهول را تشکیل می دهد، بدست آمده و وزن برخی از آنها به بیش از ۲۰۰ تن می رسد.
در دوره پادشاهی میانه و جدید، تعداد زیادی ابوالهول در اندازه های مختلف از مصر باستان بدست آمده است. شاید بتوان ابوالهولی که سر آن شبیه رامسس دوم، فرعون سلسله نوزدهم ساخته شده است را آخرین آنها دانست که در مصر تراشیده گردیده است. بیشـتر ابــوالهـول ها را مشابه فرعون وقت می تراشیده اند.
معمای چهره ابوالهول
شخصی كه چهره اش به عنوان الگو برایمجسمه غولآسای ابوالهول كه از ۴۶۰۰سالپیش نگهبان اهرام ثلاثه مصر است، مورد استفاده قرار گرفته ، هنوز مانند یك معماست.
ماهنامه فرانسوی (علم و زندگی) در شماره ی مارس ۲۰۰۵ یك نظریه جدید حاصل فعالیتهای واسیلی دو بروف، مصر شناس مشهورمطرح كرد. با این كه از حدود یك قرن پیش تاكنون اغلب باستان شناسان عقیده دارند صورت ابوالهول از چهره فرعون خفرن پسر خئوپس الگوبرداری شده ، با این حال واسیلی دو بروف تایید میكند، این چهره خود فرعون خئوپس است. فرعون خئوپس، مشهورترین فرعون سلسله فراعنه ی باستان قدیم، بین سال های۲۷۰۰ تا ۲۲۰۰ قبل از میلاد و از سلسله سوم تا ششم فراعنه ی باستان قدیم بوده است؛ با این حال این مجسمه غولآسا كه به افتخار او ساخته شده بود را هرگز ندید؛ زیرا قبل از خلق آن درگذشت. واسیلی دو بروف، محقق انستیتوی فرانسوی باستان شناسی شرقی قاهره برای این فرضیه خود نشانه های زیاد رامطرح كرده است البته هنوز ابهام های دیگری نیزدر خصوص مجسمه ابوالهول وجود دارد.
افسانه ادیپ
چون غیب گویان خبر داده بودند که ادیپوس عاقبت شوی مادر خواهد شد و پدر را خواهد کشت او را از تبس طرد کرده روی کوهی گذاشتند و چوپانی او را تربیت کرد. چون از گفته غیبگویان آگاه شد پیوسته از ملاقات پدر و مادر گریزان بود. اتفاق را روزی در تنگه فوسیس با پدر دچار آمد و ندانسته اورا بکشت پس از آن به دروازه شهر تبس رسید و آنجا با ابوالهول روبرو شد. ابوالهول از کسانی که عزم ورود به شهر داشتند معمائی میپرسید و هرکس را که از جواب عاجز میماند میخورد. از ادیپوس پرسید که کدام جانور است که بامدادان با چهارپا و در میانه روز با دوپا و شامگاهان با سه پا راه رود. ادیپوس گفت: انسان است که در کودکی با چهارپا و در جوانی با دوپا و در پیری با سه پا یعنی با دوپای و عصائی حرکت میکند، پس اسفینکس را بکشت و بشهر تبس در آمد و چون بر اسفینکس غالب شده بود به سلطنت رسید و باز ندانسته با مادر همسری کرد و از او چهار پسر آورد. خدایان تبس از جنایات او در خشم شدند و آن شهر را به طاعون مبتلا ساختند و سرانجام ادیپوس از قتل پدر و همسری با مادر آگاه شد و چشمان خود را بیرون کرد و رو به بیابان نهاد..