وديعه
نويسنده: فاطمه حاجي بنده
به چشمانم بنگر... آيا تو كه يك هديهاي، مرا به ياد گذشته دور مياندازي؟ گذشتهاي كه با پس كشيدن همدمم... تنها شدم، تنهايي رازي بود براي اين زندگي و تو وديعه اين زندگي... امروز به تو، به تو كه تنها وديعه اين تن تنهايي ميگويم، ميگويم: آيا جرم است كه من تنها نباشم؟
موفق باشید!کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید