آن ترک پری چهره که دوش از بر مارفت
آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت؟!؟
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت...
آن ترک پری چهره که دوش از بر مارفت
آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت؟!؟
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چه ها رفت...
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم اید غمی از نو به مبارک بادم
مژده ای دل که دگر باد صبا باز آمد
هدهد خوش خبر از طرف سبا باز آمد
قد خمیده ما سهلت نماید اما
بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار
کاین کرامت سبب حشمت و تمکین من است
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
آخر بسوخت جانم در کسب این فضائل
حلاج بر سر دار این نکته خوش سراید
از شافعی نپرسند امثال این مسائل
.................................................. .................
دوستان لطف کنید حداقل دو بیت از شعرو بزارین...
لب از ترشح می پاک کن برای خدا
که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد
کرشمه تو شرابی به عاشقان پیمود
که علم بیخبر افتاد و عقل بیحس شد
Last edited by بنفشه ناز; 25-08-2010 at 22:24.
دوستان دقت کنیم که شعر هامون رو با آخرین حرف بیت شعر قبلی شروع کنیم.با د تموم شده با ق شروع کردن!
---------------------------------------------------------
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از دهن برآید
در کمینگاه نظر با دل خویشم جنگ است
ز ابــرو و غمزه او تیــر و کمانی به من آر
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)