تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 5 از 6 اولاول 123456 آخرآخر
نمايش نتايج 41 به 50 از 55

نام تاپيک: وحشی‌بافقی

  1. #41
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    خوش آن روزي كه زنجير جنون بر پاي من باشد

    به هر جا پا نهم از بيخودي غوغاي من باشد

    خوش آن عشقي كه در كوي جنونم خسروي بخشد

    جهان پر لشكر از اشك جهان پيماي من باشد

    هوس دارم دگر در عشق آن شب زنده داري ها

    كه در هر گوشه اي افسانه سوداي من باشد

    خوش آن كز خار خار داغ عشق لاله رخساري

    جهاني لاله زار چشم خون پالاي من باشد

    مرا ديوانه سازد اين هوس وحشي كه از ياري

    مهي را گوش بر افسانه شبهاي من باشد

  2. #42
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    اغيار را آسان كشد عاشق چو ترك جان كند

    هر كس كه از جان بگذرد بسيار خون آسان كند

    اي دل به راه سيل غم جان را چه غمخواري كني

    اين خانه اندوه را بگذار تا ويران كند

    جان صرف پركاري كه او چون رو به بازار آورد

    بازار خوبان بشكند نرخ بالا ارزان كند

    از بي سر و سامانيم ياران نصيحت تا به كي

    او مي گذرد تا كسي فكر سر و سامان كند ؟

    شد كعبه دل از بتان بتخانه ، وحشي چون كنم

    داغ رقيبانش اگر آتشگه گبران كنم

  3. #43
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    ملك دل را سپه ناز به يغما آمد

    ديده را مژده كه هنگام تماشا آمد

    تا چه كرديم كه چون سبزه ز كويي ندميم

    گل به گلزار شد و لاله به صحرا آمد

    پرتو طلعت يوسف مگرش خواهد عذر

    آنچه بر ديده يعقوب و زليخا آمد

    غمزه اش كرد طمع در دل و چونش ندهم

    خاصه اكنون كه تبسم به تقاضا آمد

    مژده عمر ابد مي رسد اكنون ز لبش

    صبر كن يك نفس اي دل كه مسيحـا آمد

    منع دل زين ره پر تفرقه كردم نشنيد

    رفت با يك حشر طاقت و تنها آمد

    باش آماده فتراك ملامت وحشي

    كه تو در خوابي و صياد ز صد جا آمد

  4. #44
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    بازم غم بيهوده به هم خانگي آمد

    عشق آمد و با نشاط ديوانگي آمد

    اي عقل همانا كه نداري خبر از عشق

    بگريز كه او دشمن فرزانگي آمد

    خوش باش اگر كنج غمت هست كه اين دل

    با رخنه ديرينه به ويرانگي آمد

    دارد خبري آن نگه خاص كه سويم

    مخصوص به صد شيوه بيگانگي آمد

    اي شمع به هر شعله كه خواهيش بسوزان

    مرغ دل وحشي كه به پروانگي آمد

  5. #45
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    آن كس كه دامن از پي كين تو بر زند
    بر پاي نخل زندگي خود تبر زند
    گر كوه خصمي تو كند انتقام تو
    آن تيغ را به دست خودش بر كمر زند
    از لشكر توجه تو كمترين سوار
    تازد برون و يك تنه بر صد حشر زند
    قهر تو چون بلند كند گوشه كمان
    هر تير را كه قصد كند بر جگر زند
    شكر خدا كه خصم تو را بر جگر نشست
    آن تيرها كه خواست تو را بر سپر زند
    مرغي كز آشيانه خصم تو بر پريد
    الا به خون خود نتواند كه پر زند
    آنجا كه باطن تو كشد تيغ انتقام
    از دور ايستد اجل و الحذر زند
    تو در گلو فشاري خصمي و جان او
    در بند فرجه اي است كه از تن به در زند
    در راه سير كوكب اقبال تو سپهر
    در ديده ستاره بد نيشتر زند
    فتحي نموده اي دگر از نو كه بر فلك
    اقبال ، طبل نصرت و كوس ظفر زند
    وحشي كجاست منكر او تا چو ديگران
    خود را به تيغ قهر قضا و قدر زند

  6. #46
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    يار دورافتاده مان حل مراد ما نكرد

    مدتي رفتيم و او يك بار ياد ما نكرد

    مجلس ما هر دم از يادش بهشتي ديگر است

    گر چه هرگز ياد ما حوري نژاد ما نكرد

    بر سر صد راه داد ما به گوش او رسيد

    يك ره آن بيدادگر گوشي به داد ما نكرد

    دل به خاك رهگذارش عمرها پلهو نهاد

    او گذاري بر دل خاكي نهاد ما نكرد

    اعتماد ما يكي صد شد به وحشي زين غزل

    كيست كو صد آفرين بر اعتقاد ما نكرد

  7. #47
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    المنته لله كه شب هجر سر آمد

    خورشيد
    وصال از افق بخت برآمد

    صد شكر كه زنجيري زندان
    جدايي

    از حبس فراق تو سلامت بدر آمد

    شد نوبت
    ديدار و زدم كوس بشارت

    يعني كه دعاي سحري كارگر آمد

    جان بود ز هجر تو مهياي عزيمت

    اين بود كه ناگاه ز
    وصلت خبر آمد

    بيخود شده بود از شعف وصل تو وحشي

    زو در گذران گر به درت ديرتر آمد

  8. #48
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    روز مرگم هرکه شیون کند از دور و برم دور کنید

    همه را مست و خراب از می و انگور کنید

    مزد غسال مرا سیر شرابش بدهید

    مست مست از همه جا حال خرابش بدهید

    بر مزارم مگذارید بیاید واعظ

    پیر میخانه بخواند غزلی از حافظ

    جای تلقین به بالای سرم دف بزنید

    شاهدی رقص کند جمله شما کف بزنید

    روز مرگم وسط سینه من چاک زنید

    اندرون دل من یک قلم تاک زنید

    روی قبرم بنویسید
    وفادار برفت

    آن جگر سوخته ی خسته از این دار برفت

  9. 3 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #49
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    گر ريخت پر عقابي ، فر هما بماند

    جاويد سايه او بر فرق ما بماند

    رفت آنكه لشكري را در حمله اي شكستي

    لشكرشكن اگر رفت كشور گشا بماند

    ماه سپهر مند ، شد از صف كواكب

    مهر ستاره خيل ، گردون لوا بماند

    عباس بيك اعظم كز بار احترامش

    تا انقراض عالم گردون دو تا بماند

    خان ضعيف پرور كز بهر حفظ جانش

    بر چرخ عالمي را دست دعا بماند

    خورشيد خادم او ، گردون ملازم او

    تا حشر اين بزرگي ، وين كبريا بماند

    گردون ذخيره سازد گرد سم سمندش

    كز بهر چشم گردون اين توتيا بماند

    گر دست تيغ فتنه گردون بلند سازد

    خشك از تهيب عدلش اندر هوا بماند

    گر جان گذاشت خالي از نخل رسيده او

    اين هر دو تازه نخلش او را به جا بماند

    اين را به باغ دولت و آنرا به گلشن بخت

    يارب كه تا قيامت نشو و نما بماند

    تو جاودان بماني گر او نماند باقي

    اقبال تو جهان را تا انتها بماند

    وحشي هميشه ماند اين زبده زمانه

    تا هيچ كس نماند تنها خدا بماند

  11. #50
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    اين دل كه دوستي به تو خون خواره مي كند

    خصمي بخود نه ، با من بيچاره مي كند


    بد خويي ات به آخر ديدن گذاشته است

    حالا نظر به خوبي رخساره مي كند

    اين صيد بي ملاحظه غافل از كمند

    گردن دراز كرده چه نظاره مي كند

    اين شيشه ضعيف كه صد جا شكسته بيش

    اين اختلاط چيست كه با
    خاره مي كند

    فردا نمايمش كه سوي جيب جان رود

    وحشي كه جيب عاريتي پاره مي كند

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •