سلام.
Go down
- پایین اومدن خورشید یا غروب کردن
- زمین خوردن ( گاها سقوط کردن هم معنی میده)
- غرق شدن ( Drown )
- تخریب کردن یک شخص ( یا مثلا یه سازمان )
- اتفاق افتادن
- پذیرفته شدن
Go out
- بیرون رفتن ( مثلا از خانه )
- داخل اجتماع در اومدن
- از مد افتادن
- کم کم خاموش شدن آتش ( مثلا چوب بیشتری بیار آتش داره خاموش میشه )
Get away
- فرار کردن ، در رفتن
- ( به حالت امری ) دور شو ، گم شو..
Come down
- نزول کردن ( شخص یا سازمان مثلا از لحاظ مالی )
- به ارث رسیدن ( مثلا یه چیزی مدام به نسل های پایین تر منتقل بشه )
- رسیدن دستورات از مقامات بالاتر به پایین تر
- اتفاق افتادن ( به صورت مردمی و غیر رسمی گفته میشه )
Come along
- پیشرفت کردن
- رفتن به همراه کسی به جایی ( I'll come along on the hike )
- پیدا شدن ، ظاهر شدن یه دفعه ای .. مثلا " هیچ وقت سریع اولین پیشنهادی که بهت داده میشه رو قبول نکن."
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
we'll all get killed
هممون کشته میشیم.
I kept out of everybody's way
خودمو از راه دیگران دور نگه داشتم.
For some days everything went along quietly
یه چندروزی همه چیز به ارومی پیش رفت.
I think im gonna have to run away before the others
به نظرم مجبور بشم که قبل از بقیه بزنم به چاک.