سلام به همه دوستان عزیز ... !!!
تو این تاپیک میتونند اشعار اعتراضی و فلسفی و شعرهایی که برگرفته از درد و رنج و هق هق و ... است و فضایی مرگ گونه ! حالتی کثیف ! و اعتراضی و در کل شعرهایی که با دیگر اشعار متمایز است و از گفتن کلمه ابایی ندارد و آنچه را در ذهن شاعر میگذرد بدون پرده بیان میکند ، بگذارند !!!
علاقه مندان به اشعار اعتراضی کم نیستند و به امید یزدان پاک هر کس شعر درخور و قابل توجهی داشت ، در این تاپیک قرار بدهد !!!
توجه : حتما نام شاعر را در پایان شعر ذکر کنید !!!
همچنین اگر شعر از خودتون هست ، در پایان شعر بگید !!!
با تشکر - ناخدا
تعریفی از شعر اعتراضی :
شعر اعتراض ; شعر انتظار ; شعر استسار ; شعر استسمار ... !!!
بي هيچ گونه اغراقي بايد گفت كه «شعر انتظار» شعر اعتراض است. شعري كه همواره بر وضع موجود مي شورد و به افق موعود اشاره مي كند. شعر اعتراض شعري است كه داعيه پيكار با ظلم و بي عدالتي، زشتي و پلشتي و نامردي و نامردمي را دارد و به دنبال بسترسازي براي استقرار حاكميت «الله» بر جهان و بنيانگذاري «جامعه توحيدي» است.
و اما لازمه اعتراض به وضع موجود، ترسيم آينده موعود است. اين كه ما بدانيم اكنون در چه نقطه اي قرار داريم و مطلوب ما رسيدن به كدامين نقطه و فتح كدامين قله است؟ مسلما رسيدن به چنين بصيرتي، نيازمند نقد و آسيب شناسي دين و جامعه است.
شاعران رسالت مدار شيعي همواره در طول تاريخ اين دغدغه خجسته را داشته اند و شاخك هاي حساس آنان نسبت به انحراف حاكمان و دولتمردان و خارج شدن آنان از دايره عدالت واكنش نشان داده است. وقتي مي گوييم «عدالت» معناي عام وگسترده آن مورد نظر است، يعني عدالت در همه ابعاد سياسي، اجتماعي، ديني و اقتصادي، از اين منظر فاصله گرفتن از ارزش هاي اخلاقي و فرو غلتيدن در باتلاق عفن «زهد ريايي» و ابتلابه بيماري ايمان كش «نفاق و تزوير» از نظر شاعران شيعي خطرناك ترين آفتي است كه يك جامعه ديني را تهديد مي كند.
آفتي كه حتي از بيماري هايي چون «وبا»، «طاعون» و «سرطان» نيز خطرناك تر و مرگ آفرين تر است. در اين ميان، حضرت لسان الغيب حافظ شيرازي كه از او به حق مي توان به نام شاعر «هنوز و هميشه» نام برد، از معدود شاعراني است كه در عصر فتنه مغول و حكومت نفاق و تزوير، با رندي، قلندري و هنرمندي تمام به نقد و آسيب شناسي جامعه ديني عصر خويش پرداخته و آينه بي غبار روزگار خويش بوده است:
خرقه پوشي من از غايت دينداري نيست
پرده اي بر سر صد عيب نهان مي پوشم
¤¤¤
آتش زهد و ريا خرمن دين خواهد سوخت
حافظ اين خرقه پشمينه بينداز و برو
¤¤¤
خدا زان خرقه بيزار است صد بار
كه صد بت باشدش در آستيني
¤¤¤
حافظا! مي خور و رندي كن و خوش باش ولي
دام تزوير مكن چون دگران قرآن را
¤¤¤
فداي پيرهن چاك ماهرويان باد
هزار جامه تقوا و خرقه پرهيز
شعر انتظار، جلوه گاه اعتراض، انتقاد، حركت، تكاپو و بيداري است. شاعران شيعي انتظار را نه در نشستن و ايستايي، بلكه در برخاستن و پويايي معنا مي كنند. شعر انتظار، شعر مردگي و بازدارندگي نيست، شعر زندگي و زايندگي است.
هميشه منتظرت هستم
بي آن كه در ركود نشستن باشم
هميشه منتظرت هستم
چونان كه من
هميشه در راهم
هميشه در حركت هستم
هميشه در مقابله
(طاهره صفارزاده، طنين بيداري، انتظار، تكا، ص217)
شكل گيري جريان «شعر اعتراض» بعد از پذيرش قطعنامه و در پايان يافتن جنگ تحميلي نيز دقيقا در همين راستا قابل تحليل و ارزيابي است. بعد از پايان يافتن دفاع مقدس، شاعران متعهد و دلسوخته انقلاب كه دلبسته امام و نظام مقدس جمهوري اسلامي بودند، زماني كه احساس كردند شرايط فرهنگي، اجتماعي حاكم بر جامعه در مسيري غير از مسير پاسداشت ارزش ها و آرمان هاي بلند حضرت امام(ره) در حركت است، در مقام يك «مصلح اجتماعي» به صحنه آمدند و با حنجره هاي غيرتمند خويش زبان به اعتراض گشودند، اعتراضي برآمده از بطن مكتب «انتظار»: دسته گل ها، دسته دسته مي روند از يادها
گريه كن، اي آسمان! در مرگ توفان زادها
سخت گمناميد، اما، اي شقايق سيرتان!
كيسه مي دوزند با نام شما، شيادها
(عليرضا قزوه، سوره انگور، غزل11، ص14)
حسين اسرافيلي، شاعر درد آشنا و حماسي سراي انقلاب و از بنيانگذاران حوزه هنري نيز كه همچون ديگر شاعران انقلاب از رخدادهاي ناگزير بعد از پذيرش قطعنامه سخت متاثر و دردمند است، در همان سال ها در غزلي با صلابت، از نامردي ها و نامردمي هايي كه بر نسل او و يارانش رفته گلايه مي كند و زبان به اعتراض مي گشايد:
هر طرف رو مي كنم، باران بهتان است و من
هر طرف سر مي گذارم، سنگ طفلان است و من
باز هم گرگ و بيابان، باز خون و پيرهن
با برادرهاي ياغي، چاه و زندان است و من
باز هم زنجير و تهمت، باده پنهاني زدن
حاليا با محتسب، تشويش پنهان است و من
آتش افروزيد بر من، من خليل آذرم
در ميان شعله ها، شوق گلستان است و من
(حسين اسرافيلي، ردپاي صدا، تقدير توفاني، ص254)
البته نبايد فراموش كرد كه اعتراض برآمده از بطن مكتب انتظار، بايد اعتراضي ايجابي و سازنده باشد، نه اعتراضي تخريبي و بازدارنده. در واقع اعتراضي كه در «انتظار» ريشه دارد، اعتراضي از جنس «امر به معروف و نهي از منكر» است و هدف غايي و نهايي آن «افزايش ظرفيت نقدپذيري» جامعه براي حركت به سمت اصلاحات اصيل اسلامي.
حضرت امام خميني (قدس سره الشريف) با تاكيد بر اين كه نسخه اصلاح جوامع بشري «امر به معروف و نهي از منكر» است، مي فرمايند:
«تمام انبيا از صدر بشر و بشريت، از آن وقتي كه آدم(ع) آمده تا خاتم انبيا(ص)، تمام انبيا براي اين بوده است كه جامعه را اصلاح كنند ... غايت اين است كه مردم قيام به قسط بكنند، عدالت اجتماعي در بين مردم باشد، ظلم ها از بين برود، ستمگري ها از بين برود، ضعفا به آنها رسيدگي شود، قيام به قسط شود.»
(صحيفه امام، ج 51، ص 213)
شعرهای اعتراضی و فلسفی زیباتون رو برای ما بگذارید !!!