تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 32 1234511 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 320

نام تاپيک: زندگینامه‌ی گروه‌ها و خوانندگان، از دیرباز تا امروز

  1. #1
    کاربر فعال انجمن موسیقی و فوتبال داخلی Gilopa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    3,145

    پيش فرض زندگینامه‌ی گروه‌ها و خوانندگان، از دیرباز تا امروز

    سلام.
    تو این تاپیک میخوام به زندگی نامه انواع هنرمندان موسیقی بپردازم.اینم بگم که چون ممکن این زندگی نامه ها از سایتهای مختلف جمع آوری بشه بنابراین نیازی به آوردن منبع نیست مگر اینکه دقیق بدونی منبعش از کدوم سایت.

  2. 2 کاربر از Gilopa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    Super VIP Mehran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2005
    محل سكونت
    -• برنابلا
    پست ها
    11,405

    پيش فرض

    فهرست تاپیک:

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    با تشکر مهران...

  4. 5 کاربر از Mehran بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    کاربر فعال انجمن موسیقی و فوتبال داخلی Gilopa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    3,145

    پيش فرض زندگینامه ی گروه ها و خوانندگان از دیرباز تا امروز

    زندگی نامه معروفترین و پر آوازه ترین گروه موسیقی در جهان Beatles



    ابتدا از اعضای گروه شروع میکنم.


    جان وينستون لنون " John Winston Lennon" اکتبر 1940 در ليورپول انگلستان به دنيا آمد پدرش "fred" بازرگان دريايي بود. وي وقتي 5 ساله بود پدرش تركش كرد اما وقتي با مادرش جوليو Julio به شهر بلك پول "black pool" نقل مكان كردند پدرش بازگشت و جان مجبور بود بين زندگي با مادر يا پدرش يكي را انتخاب كند او ناچار پدر را انتخاب كرد اما مدتي نگذشت كه پدر به دريا بازگشت، مادرش جوليونيز در يك صانحه دلخراش رانندگي جان خود را از دست داد و به اين ترتيب ميمي "mimi" خاله جان سرپرستي او را برعهده گرفت او زني مودب و تحصيل كرده بود آنها اكثراوقاتشان را با موسيقي سپري مي كردند جان نواختن تار و گيتار را از خاله اش آموخت پس از بازگشت دوباره پدر، جان ديگر او را نپذيرفت.
    سال 1957 جان لنون كه رهبري گروه موسيقي به نام "quorry men" را برعهده داشت در مراسم جشن كليساي ووتن wooten با مك كارتني آشنا شد و از او خواست تا به اتفاق هم گروه تازه‌اي تشكيل دهند مك كارتني پذيرفت و به اين ترتيب گروه بيتل‌ها شكل گرفت سال 1962 لنون با يكي از همكلاسي‌هاي دانشكده‌اش به نام "Cynthia powell" ازدواج كرد اين ازدواج چندان طولي نكشيد چرا كه بعدها جان با يوكو اونو "yoko ono" يكي از كارمندان گالري 'indica" در ژاپن آشنا شد وي علي‌رغم داشتن يك پسر از همسر قبلي‌اش او را ترك كرد و با يوكو ازدواج كرد سرپرستي پسر لنون را مادرش برعهده گرفت. پس از جدايي از گروه بيتل‌ها جان شروع به نوشتن ترانه كرد و كارش را به صورت انفرادي ادامه داد ترانه هاي او با استقبال خوبي مواجه شد وي به اتفاق ستارگان موسيقي دنيا از جمله التون جان در كنسرت هاي مختلف شركت مي‌كرد اما با تولد پسرش در چهلمين سال تولد خودش، موسيقي را كنار گذاشت و مرد خانواده شد.
    سال 1980 پس از انتشار موفقيت آميز آلبوم شير و عسل "milk and honny" كه با همكاري همسرش يوكو آن را به پايان رسانده بود قصد داشت تا يك تور دور دنيا برگزار كند اما اين طرح هرگز اجرا نشد چرا كه 8 دسامبر همان سال شبي كه از يك جلسه گفتگو به خانه بازمي‌گشت مارك ديويد "mark david chapman" يكي از طرفدارانش كه روز قبل از حادثه از او امضاي يادگاري گرفته‌بود با شليك گلوله‌اي به زندگي اش خاتمه داد جان را بلافاصله پس از حادثه به بيمارستان رساندند اما شدت خونريزي به حدي بود كه جان دوام آن را نياورد.
    خبر مرگ او به سرعت در سراسر جهان پيچيد و قلب تمام طرفدارانش را به درد آورد يوكو همسرش از مردم خواست تا به احترام او 10 دقيقه سكوت كنند. آن روز هزاران نفر درسنترال پارك داكوتا گردهم آمدند تا ياد او را گرامي نگه دارند.



    جورج هريسون" George Harrison " فوريه 1943 در ليورپول انگلستان به دنيا آمد پدرش "Harold" راننده اتوبوس و مادرش لوئيس "louise" خانه دار بود. وي پس از گذراندن مدرسه ابتدايي در "doredale" وارد مقطع دبيرستان شد او دانش‌آموزي سربه زير و موفقي بود تا اين‌كه وارد فرهنگستان ليورپول(از بهترين دبيرستان‌هاي پسرانه شهر) شد پس از ورود به دوره ديپلم، علاقه خود را به تحصيل از دست داد و امتحان‌ها را يكي پس از ديگري خراب كرد او كاملا ياغي و سركش شده بود نوع لباس و آرايش موهايش با جوانان هم سن و سالش متفاوت بود او علي‌رغم سختگيرهاي انظباطي دبيرستان موهاي خود را بلند مي‌‌كرد و لباس‌هاي چرمي مي پوشيد.
    جرج هريسون هم دبيرستاني پاول مك كارتني بود و همين آشنايي باعث ورودش به گروه بيتل‌ها شد. سال 1970 پس از انحلال گروه بيتل‌ها جرج به صورت انفرادي شروع به كار كرد و بسياري از موسيقيدان‌هاي مشهور از جمله اريك كلاپتون به اجراي برنامه پرداخت وي همچنين در اين زمان درگير پرونده سرقت هنري ترانه "my sweet lord" بود كه سرانجام در سال 1976 با محكوميت او به پايان رسيد.
    سال 1971 در يك كنسرت خيريه در بنگلادش شركت كرد و پس از اجراي ناموفقي كه در تور آمريكا داشت تا سال 1991 از موسيقي فاصله گرفت. در همين ايام او با پتي "patti" ازدواج كرد اما خيلي زود از هم جدا شدند بعدها پتي با اريك كلاپتون ازدواج كرد علي‌رغم همه اين‌ها جورج هريسون و اريك كلاپتون همچنان دوستان خوبي بودند.
    جرج اين‌بار با "Olivia avias" منشي شركت "Dork horse" آشنا شد و با او ازدواج كرد كه حاصل اين ازدواج پسري به نام "dhani" بود سال 1980 جرج كتاب خاطراتش را به نام "من مال خودم هستم I am mine " منتشر كرد سپس به جمع آوري ترانه‌هاي بيتل‌ها مشغول شد و توانست گلچيني از بهترين‌هاي اين گروه را منتشر كند.
    وي همان زماني كه با بيماري سرطان درگير بود پزشكان از وجود يك تومور مغزي خبر دادند جورج پس از سپري كردن مدت‌هاي طولاني در درمانگاه‌هاي سوئيس و آمريكا سرانجام در 29 نوامبر 2001 در بيمارستاني در آمريكا درگذشت.


    پال مك كارتيني "James Paul McCartney" ژوئن 1942 در ليورپول انگلستان به دنيا آمد مادرش يك قابله و پدرش يكي از اعضاي گروه جاز بود پدرش به پيانو نيز وارد بود اما هرگز آن را به پال ياد نداد چرا كه معتقد بود هر چيزي را از راه آكادميك و اصولي بايد ياد گرفت پال با نواختن ترومپت كار خود را شروع كرد ولي چپ دست بودنش كار را براي او دشوار مي كرد اما به‌هرحال او توانست گيتار را به خوبي ياد بگيرد يك روز دوستش ايوان او را به مراسم جشني برد كه در آن گروه "quarry men" برنامه داشتند پال آنجا با جان لنون آشنا شد جان گيتارنوازي او را ديد و به شدت شيفته آن شد جان از او خواست تا به گروه جديدالتاسيس آن‌ها بپيوندند.
    پس از مدتي كه بيتل‌ها در همه جاي جهان شناخته شدندسال 1967 پال با ليندا ايستمن "Linda Eastman" آشنا شد و دو سال بعد يعني درست زماني كه بيتل‌ها از هم جدا شدند با او ازدواج كرد پس از انحلال بيتل‌ها، پال به اجراي تك‌نفره روي آورد و آلبوم "mccartner" را روانه بازار كرد وي همين سالها گروهي به نام wings را ترتيب داد كه موفقيت‌هاي بسياري با آنها به دست آورد اين گروه با انتشار آلبوم "روي خط فرار "Band on the run توانست دو جايزه گرامي را بدست آورد. پال سال 1997 در قصر باكينگهام انگليس لقب سر از ملكه انلگستان دريافت كرد. 17 آوريل 1998 پال همسرش را كه دچار بيماري سرطان بود از دست داد با اين حال او هم‌چنان به ترانه سرايي مشغول است




    رينگو استار Ringo Starr جولاي 1940 در ليورپول انگلستان به دنيا آمد . او تنها فرزند ريچار استاركي و الويس گلاو Elsie Gleave بود . رينگو پنج ساله بود كه پدر آن‌ها را ترك كرد و سرپرستي اش را مادرش به عهده گرفت. رينگو در 5 سالگي وارد مدرسه شد اما اين سن براي او كم بود و مشكلات خاص خود را داشت تا اينكه در 6 سالگي بر اثر عفونت آپانديس دچار بيماري شد و پس از بستري شدن در بيمارستان به مدت 10 هفته به كما رفت درست زماني كه مادرش كاملا نااميد شده بود پزشكان خبر خوبي به او دادند رينگو پس از 6 ماه به هوش آمد آن‌ها براي اطمينان از سلامتي او 6 ماه ديگر نيز او را در بيمارستان نگه داشتند رينگو از درس و مدرسه عقب افتاد اما Marie Maguire بچه همسايه شان به كمك او آمد و به عنوان معلم خانگي با او كار كرد.
    سال 1953 مادرش الويس با هري گلاوز Harry Graves ازدواج كرد اين زماني بود كه رينگو دوباره به علت بيماري دوران كودكي روانه بيمارستان شد اما اين‌بار بيماري طول كشيد و رينگو دو سال در بيمارستان بستري شد سختي و مشقت دوراني كه رينگو گذرانده‌بود از وي فردي آرام، متفكر ساخت. وقتي 15 سالش بود از بيمارستان مرخص شد و سراغ مدرسه رفت اما هرگز نتوانست هيچ يك از امتحانات را به خوبي پشت سر بگذارد اين بود كه رينگو به فكر يك شغل افتاد. او ابتدا به عنوان پيك در اداره راه آهن ليورپول استخدام شد اما از معاينات پزشكي قبول نشد سپس به عنوان گارسون در يك كشتي تفريحي كه بين ولز و ليورپول حركت مي‌كرد مشغول به كار شد كه چندي نگذشت از آنجا هم اخراج شد تا اين كه در يك شركت مهندسي استخدام شد. رينگو در اين شركت با دوستانش اوقات فراغت و زمان‌هاي نهار دور هم جمع مي‌شدند و به نوازدگي مي‌پرداختند.
    سال 1959 رينگو به اتفاق همكارانش گروهي به نام Rory storm تشكيل داد كه در مراسم‌هاي مختلف برنامه اجرا مي‌كردند رينگو عادات عجيب و غريبي داشت دوست داشت لباس‌هاي كابوي بپوشد و انگشتانش را هميشه پر از انگشتر كند و به همين دليل به او رينگو مي‌گفتند او همچنين آخر فاميلي خود را عوض كرد و آن را به استار تغيير داد. سال 1960 اسم گروهش را به گردباد Hurricanes عوض كرد و راهي هامبورگ آلمان شد جايي كه با گروه بيتل‌ها آشنا شد.
    سال 1962 پال مك كارتني از او خواست تا به گروه بيتل‌ها بپيوندد رينگو به سرعت ازاين فرصت استفاده كرد. 5 سال بعد رينگو با زني به نام مارين كوكس Maureen cox ازدواج كرد حاصل اين ازدواج سه فرزند بود. بعدها مارين در اثر عوارض ناشي از پيوند استخوان درگذشت.
    زماني كه بيتل‌ها از هم جدا شدند رينگو دو آلبوم تك نفره روانه بازار كرد رينگو در اين مدت علاوه بر تهيه آلبوم كم كم در كار فيلم و تلوزيون هم وارد شد. نسل جديد امروزي شخصيت او را در بسياري از فيلم‌ها و سريال‌ها به ياد دارند از جمله سريال محبوب "آليس در سرزمين عجايب". وي همچنين در تهيه دو آلبوم اخير جورج هريسون و پال مك كارتني با آن‌ها همكاري داشت.
    سال 1995 رينگو نام گروهش را به Ringo Starr تغيير داد و با اعضاي گروهش كنسرت‌هاي بزرگي در اكثر نقاط دنيا برگزار كرد ششمين تور رينگو در آمريكا برگزار شد اما اين تور ناتمام رها شد چرا كه رينگو نامه‌اي از "لي" دختر 24 ساله اش دريافت كرد كه از بيمارستاني در لندن فرستاده شده‌بود. ولي بعدا تحت عمل جراحي تومور مغزي قرار گرفت رينگو در تمام اين مدت از دنياي موسيقي فاصله گرفت.
    او حالا در 65 سالگي با همسرش باربارا در خانه‌اي زيبايش در مونت كارولو زندگي مي‌كند و براي گروهش برنامه ريزي مي‌كند طرفداران بيتل‌ها هنوز به دنبال شنيدن آهنگ‌هاي اين گروه از زبان گروه رينگو هستند.




    گروه بيتل ها
    6 جولاي 1957 جان لنون كه رهبري يك گروه موسيقي به نام "مردان كواري Quarry men" را بر عهده داشت با پال مك كارتني آشنا شد مك كارتني در آن زمان در كليساي شهر مشغول نوازدگي بود جان به شدت تحت تأثير تواناييهاي پل در نواختن گيتار قرار گرفت و از او خواست تا به گروه آنها ملحق شود پل دعوت او را پذيرفت و چندي بعد از جان خواست تا از يكي از دوستان دوران دبيرستانش را نيز دعوت كند تا به گروه آن‌ها بپيوندد اما جان نپذيرفت چرا كه معتقد بود كه سن او خيلي كم است اما بعدها از تصميم خود پشيمان شد و درست 19 روز مانده به پانزدهمين سال تولد جرج هريسون از او خواست تا به گروه آن‌ها ملحق شود و به اين ترتيب پس از اجراي ترانه "Raunchy" هريسون عضو تازه وارد اين گروه شد.
    نام‌هاي مختلفي براي گروه تازه تشكيل شده پيشنهاد شد از جمله "Johnny & moondogs" ، "Silver beetles" ، "the beatals" و سرانجام "The Beatles" از بين همه آن‌ها انتخاب شد. جان لنون از يكي از دوستان نزديك خود به نام استوارت استسليفي "Stuart Sutcliffe" (متولد 23 جولاي 1940 در ادينبورگ اسكاتلند، مرگ 10 آوريل 1962 در هامبورگ آلمان) براي نوازندگي گيتار و پيت بست "Pete Best" (متولد 1941 در ليورپول انگلستان) براي طبل زني دعوت كرد.
    سال 1960 پسران جوان در اولين تجربه خود و با روياي پول و شهرت وارد شهر هامبورگ آلمان شدند اما با وضعيت بدي مواجه شدند . آن‌ها مجبور شدند در يك كلوب قديمي و درب و داغان برنامه اجرا كنند و شب‌ها نيز روي سن سينما بخوابند اولين تجربه حضور آن‌ها بسيار سخت تمام شد چرا كه آن‌ها به خاطر سن كم جرج هريسون از آلمان ديپورت شدند.
    اواخر سال 1961 برايان استاين "Brian Epstein" يكي از تهيه كنندگان انگليسي كه در كار ضبط و انتشار آثار موسيقي بود ترانه‌اي از بيتل‌ها را شنيد و به كار آن‌ها علاقمند شد وي شروع به ضبط و تكثير آثار آنها پرداخت. وي پس از مدتي تصميم گرفت كه به ديدن بيتل‌ها برود وقتي به كلوب آن‌ها رسيد از آنچه مي‌ديد شگفت زده شد او با مردان جواني روبرو شد كه دريك محل قديمي مشغول كار بودند آن روزها ليوپورل پر از اين جوانان بود اما چيزي كه بيتل‌ها را از آن‌ها مجزا مي‌كرد چهره‌هاي متفاوت با آرايش خاص موهايشان و معصوميتي بود كه در چهره هايشان موج مي‌زد. برايان يك سوئيت براي آن‌ها گرفت و رسما مدير توليد آن‌ها شد. اندك زماني از سروسامان گرفتن گروه نگذشته بود كه با خبر بدي روبرو شدند 10 آوريل 1962 استوارت استلفي گيتاريست گروه بر اثر سكته مغزي در هامبورگ درگذشت بعد از اين خبر گروه بلافاصله به آلمان پرواز كردند و هفت هفته در بهترين كلوب‌هاي آلمان به اجراي برنامه پرداختند.
    پس از چندين تلاش ناموفق براي پيدا كردن تهيه كننده اي براي ضبط برنامه هايشان بالاخره، جورج مارتين حمايت مالي آنها را پذيرفت در همين زمان پتي بست طبل زن گروه نيز از آن‌ها جدا شد بيتل‌ها، رينگو استار"Ringo Starr" را براي جايگزيني او پيشنهاد دادند اما جورج مارتين نپذيرفت و بجاي او از اندي وايت "Andy White" خواست تا به آن‌ها ملحق شود حضور اندي در گروه مدت زمان كمي طول كشيد چرا كه در هر اجرا گروه بر حضور رينگو اصرار مي‌ورزيدند تا اين‌كه جورج مارتين مجبور به پذيرش نظر جمع شد.
    5 اكتبر 1962 اولين ترانه بيتل‌ها به نام "love me do" منتشر شد اين ترانه سرآغاز موفقيت گروه بود يكسال بعد آن‌ها به تلوزيون انگلستان دعوت شدند تا به اجراي ترانه "please please me" بپردازند اين ترانه با ريتم و هارموني منسجمي كه داشت خيلي زود به رده اول چارت انگليس وارد شد اين برنامه بيش از 6 ميليون بيننده به همراه داشت و به اين ترتيب سكوي پرتابي شد براي رسيدن پسران جوان به ثروت و محبوبيت. آن‌ها خيلي زود وارد بازار تجارت شدند. ترانه هاي بعدي آن‌ها با نام هاي "with from me to you" ، "yeah yeah yeah she loves you" روانه بازار شدند و ترانه "yeah …" توانست به صدر جدول پرفروشترين انگلستان برسد
    ترانه "I want to hold your hand" بيش از يك ميليون كپي در بريتانيا فروخت و جايگاه خوبي در جدول فروش به دست آورد. اين ترانه در نوامبر 1963 وارد جدول پرفروشترين‌هاي آمريكا شد.
    سال 1964 سال مهمي براي بيتل‌ها به شمار مي‌رود چرا كه آن‌ها موفق شدند تا يكي از بزرگ‌ترين بازارهاي موسيقي دنيا را به‌‌دست بگيرند. آن سال ملت آمريكا در سوگ رئيس جمهور جان اف كندي سوگوار بودند، الويس پريسلي محبوب و ياغي، به ارتش پيوسته بود، جري لوييس و جك باري درگير رسوايي حرفه‌اي شده‌بودند و Buddy Holly، Bopper و Ritchie Valens در يك سانحه هوايي كشته شده‌بودند در چنين وضعيتي رسانه‌هاي آمريكايي تمام توجهشان را روي بيتل‌ها معطوف كردند در 9 فوريه همان سال بيتل‌ها در يك برنامه تلوزيوني به نام "ed sullivon show" حضور پيدا كردند اين برنامه يكي از پربيننده‌ترين برنامه‌هاي تلوزيوني آمريكا شد به طوري كه حتي گفته مي شد در زمان پخش اين برنامه وقوع هيچ جنايتي در آمريكا ثبت نشده بود. پس از آن بيتل‌ها به محبوبيتي فروان در بين جوانان و نوجوانان دست يافتند نوجوانان در آمريكا موهاي خود را به تقليد از آن‌ها بلند مي كردند، تي شرت‌ها، عروسك‌ها، آدامس‌ها و هر چيز ديگري كه نشاني از بيتل‌ها روي آن بود با استقبال گسترده مواجه مي شد روزنامه‌ها و مجله‌ها مملو از عكس‌هاي آن‌ها بود و اين شروع طوفاني بود كه بيتل‌ها در آمريكا به راه انداختند. آن‌ها به اتفاق باب ديلون روح تازه اي در موسيقي راك اند رول دميدند. و تأثير بسزايي در گسترش اين موسيقي در همه جاي جهان گذاشتند.
    پس از اجراي موفقيت آميز در برنامه "ed sullivon show" گروه به انگلستان برگشت و با استقبال گسترده مردم و رسانه‌هاي اين كشور روبرو شد مدتي بعد آن‌ها براي دو فيلم "A Hard day's night" و "help" ترانه ساختند .
    يك سال بعد بيتل‌ها عازم آمريكا شدند تا در استاديوم "Shea" نيويورك به اجراي برنامه بپردازند بيش از 55000 نفر گردهم آمدند كه تا آن تاريخ بيشترين حضور براي يك كنسرت بود تور بعدي توكيو ژاپن بود جايي كه بيتل‌ها به خاطر ازدحام گسترده مردم مجبور شدند تمام وقت در هتل بمانند و تا زمان شروع برنامه اجازه خروج از هتل را نداشتند در كنسرت بعدي كه در فيليپين برگزار شد بيتل‌ها خيلي مودبانه دعوت شام مادام ماركوس پادشاه فليپين را به كاخ سلطنتي رد كردند و اين كار باعث خشم مردم شد بيتل‌ها بسرعت آنجا را ترك كردند.
    سال 1966جان لنون در گفتگويي اظهار كرد كه بيتل‌ها محبوبتر از"عيسي مسيح" است اين جمله باعث خشم مردم و رسانه ها شد هر چند كه جان لنون چندين بار مجبور به عذرخواهي شد اما نتوانست از تير خشم مردم جان بدر ببرد 19 آگوست 1966 وقتي گروه در آمريكا به سر مي‌برد نامه تهديد آميزي كه حاوي يك گلوله بود دريافت كردند اين نامه باعث وحشت آن‌ها شد روزبعد در كنسرت سين سيناتي گروهي به صحنه حمله كردند و تمام دكور و وسايل آن‌ها را شكستند چند روز بعد از آن نيزدر استاديوم لوس آنجلس مهاجمان به طرفداران گروه حمله كردند و با دخالت پليس درگيري به خشونت كشيده شد. آن روزها پاول مك كارتني به شدت تحت فشارهاي روحي بود.
    با همه اين شرايط، مي توان گفت كه بيتل‌ها پديده هاي موسيقي دهه 60 بودند آن‌ها با بيش از 13 آلبوم از محبوبيت مردمي در همه جاي دنيا برخوردار بودند اما اعضاي گروه رفته رفته از موسيقي دور شدند و وارد مسايل حاشيه اي شدند پس از اجراي آخرين كنسرت در پارك "cardlestick" شهر سان فرانسيسكو، سال 1967 برايان بر اثر مصرف بيش از حد مواد مخدر جان سپرد، پس از آن اختلاف جان لنون و پال مك كواي بر سر رهبري گروه بالا گرفت، رينگو طبل زن گروه نيز براي مدتي از آنهاجدا شد اما براي تهيه آلبوم سفيد"withe album" برگشت.
    9 ژانويه 1969بيتل‌ها يك‌بار ديگر دورهم جمع شدند تا آخرين آلبوم‌شان به نام "Abbey Road" منتشر كنند اين آلبوم فروش خوبي بدست آورد و پاول به خوبي توانست از عهده رهبري گروه برآيد ترانه "let it be" سرانجام در 8 مي 1970 منتشر شد و يك ماه بعد از آن پاول در يك آگهي عمومي گفت كه مي‌خواهد از گروه بيتل‌ها جدا شود و به اين ترتيب يكي از محبوب‌ترين گروه‌هاي راك اند رول پس از يك دهه پر فراز و نشيب به كار خود پايان داد.

    عکسهایی از اعضای گروه بیتل :
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    آلبومها:

    1- Please please me 1963
    2- With the beatles 1963
    3- A hard day’s Night 1964
    4- Beatles for sal 1964
    5- Help! 1965
    6- Rubber Soul 1965
    7- Revolver 1966
    8- Sgt. Pepper’s lonely 1967
    9- Magical mystery tour 1967
    10- The beatles (the white Album) 1968
    11- Yellow submarine 1969
    12- Abbey road 1969
    13- Let it be 1970
    14-The beatles (1962-1966) 1973
    15-The beatles (1967-1970) 1973
    16-The Beatles 1 2000
    17-Let it be 2003




    منابع:

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    اینم از گروه بیتل.......................یا حق
    Last edited by Gilopa; 21-03-2006 at 05:57.

  6. 2 کاربر از Gilopa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    کاربر فعال انجمن موسیقی و فوتبال داخلی Gilopa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    3,145

    پيش فرض تاریخچه گروه کوئین

    همه چیز درباره QUEEN



    به شخصه خیلی از کوئین خوشم میاد گرچه سرنوشت غم باری داشت ولی آهنگهای این گروه واقعا قشنگند.

    1946 - ششم‌ سپتامبر 1946 در «زنگبار»، يك‌ زوج‌ زردشتي‌ ايراني‌الاصل‌ به‌ نام‌هاي‌ «جـِر» و «بومي‌ بولسارا»، صاحب‌ فرزندي‌ شدند كه‌ در ابتدا نامش‌ را«فـرّخ‌» گذاشتند امّا خيلي‌ زود به‌ دليل‌ تلفظ‌ مشكل‌ اين‌ نام‌ نزد اطرافيانشان‌ -كه‌ تقريباً همگي‌ انگليسي‌ زبان‌ بودند- نام‌ او را به‌ «فردريك‌» (فِرِدي‌) تغييردادند. پدر فردريك‌ به‌ عنوان‌ تحويلدار دادگاه‌ عالي‌، تحت‌ استخدام‌ دولت‌ بريتانيا بود. يك‌ سال‌ بعد خانواده‌ او به‌ هندوستان‌ مهاجرت‌ كردند.

    1947 - «برايان‌ مِـي‌» فرزند هارولد و روت‌ مِـي‌ در نوزدهم‌ جولاي‌ در بيمارستان‌ گلاستر بدنيا آمد. خانواده‌ او در «فلتهام‌ ميدلسكس‌» زندگي‌ مي‌كردند.هارولد مهندس‌ الكترونيك‌ بود و در نيروي‌ هوائي‌ كار مي‌كرد. او علاوه‌ بر يك‌ موسيقيدان‌ قابل‌، مردي‌ همه‌ فن‌ حريف‌ و اهل‌ عمل‌ بود. در همين‌ زمان‌ فردي‌ اوّلين‌ طعم‌ شهرت‌ را با برنده‌ شدن‌ در يك‌ مسابقه‌ محلّي‌ كودكان‌ شيرخواره‌ چشيد!

    1948 - «راجر ميدوز تِيلر» در بيمارستان‌ كينگزلين‌ با استقبال‌ گرم‌ فاميل‌ و اطرافيان‌ بدنيا آمد. والدين‌ او مايكل‌ و وينفرد نام‌ داشتند. مايكل‌ بازرس‌ بخش‌بازاريابي‌ خريد و فروش‌ سيب‌ زميني‌ بود. ميدوز يك‌ پسوند اصيل‌ خانوادگي‌ است‌ كه‌ نسل‌ به‌ نسل‌ به‌ نام‌ فاميل‌ تيلرها اضافه‌ مي‌شود.

    1951 - در نوزده‌ آگوست‌ اين‌ سال‌ «جان‌ ريچارد ديكِـن‌» در يك‌ بيمارستان‌ خصوصي‌ واقع‌ در سن‌فرانسيس‌ متولد شد. پدرش‌ آرتور در اداره‌ بيمه‌ «نورويچ‌يونيون‌» در «لايسستر» كار ميكرد. نام‌ مادرش‌ ليليان‌ بود.

    1952 - موقعيت‌ شغلي‌ پدر فردي‌ و مسافرت‌هاي‌ پي‌ در پي‌ آن‌ها ايجاب‌ ميكرد كه‌ فردي‌ به‌ مدرسه‌ شبانه‌ روزي‌ «سن‌پيتر» در «بمبئي‌» فرستاده‌ شود تا بدين‌صورت‌ به‌ ثبات‌ و استحكام‌ شخصيت‌ او لطمه‌اي‌ وارد نيايد. او گاه‌ تا دو سه‌ سال‌ والدينش‌ را نمي‌ديد. در اينجا بود كه‌ نام‌ او نزد دوستان‌ و سپس‌ نزدخانواده‌اش‌ از فردريك‌ به‌ فردي‌ تبديل‌ شد و همين‌جا بود كه‌ معلّمانش‌ متوجه‌ استعداد عجيب‌ او در موسيقي‌ شدند و از والدينش‌ خواستند كه‌ شهريه‌ بيشتري‌بپردازند تا او بتواند آموزش‌ پيانو ببيند. در همين‌ سال‌، خواهر فردي‌، كاشميرا به‌ دنيا آمد. برايان‌ در سن‌ پنج‌ سالگي‌ تحصيلات‌ ابتدايي‌ خود را در مدرسه‌اي‌ واقع‌ در «هانورث‌رود» آغاز كرد.

    1953 - در اين‌ سال‌، «كلر» خواهر راجر بدنيا آمد!

    1954 - هارولد مي‌، نواختن‌ اوكولِل‌ (گيتار هاوايي‌) را به‌ برايان‌ آموخت‌. برايان‌ در كنار آن‌ شروع‌ به‌ يادگيري‌ پيانو نيز كرد. او خيلي‌ زود به‌ تمام‌ فوت‌ و فن‌هاي‌اوكولل‌ تسلط‌ يافت‌ و از والدينش‌ يك‌ گيتار خواست‌ كه‌ سرانجام‌ در جشن‌ تولد هفت‌ سالگيش‌ اولين‌ گيتار آگوستيك‌ اسپانيايي‌ خود را هديه‌ گرفته‌ و ذره‌ ذره‌نواختن‌ آن‌ را به‌طور خود جوش‌ ياد گرفت‌.

    1955 - برايان‌ در ساير سازهاي‌ موسيقي‌ نظير جوز هارپ‌ (زنبورك‌) و تين‌ ويسل‌ (نوعي‌ فلوت‌) علاقه‌ و استعداد نشان‌ داد و نيز در ستاره‌شناسي‌ و عكاسي‌!

    1956 - جان‌ ديكن‌ تحصيلات‌ خود را در مدرسه‌ ابتدائي‌ «اودباي‌» آغاز كرد. در سن‌ 9 سالگي‌ او پيانيستي‌ قابل‌ و در همه‌ آزمون‌هاي‌ خود موفق‌ بود.

    1957 - راجر 8 ساله‌ و خانواده‌اش‌ به‌ شهر «ترُرو» واقع‌ در «كورن‌وال‌» نقل‌ مكان‌ كردند. او به‌ مدرسه‌ كليساي‌ جامع‌ رفت‌ و يكي‌ از اعضاي‌ گروه‌ كر كليسا شدو وقتي‌ ديد كه‌ پسرعمويش‌ گيتار مي‌نوازد او نيز از والدينش‌ گيتار خواست‌!

    1958 - در سپتامبر اين‌ سال‌ برايان‌ بورس‌ ورود به‌ دبيرستان‌ «همتون‌» را دريافت‌ كرد. اين‌ اتفاق‌ در سنت‌ خانوادگي‌ آن‌ها جايگاه‌ ديرينه‌اي‌ داشت‌ زيرا پدراو نيز در همين‌ مدرسه‌ تحصيل‌ كرده‌ بود. در اين‌ مدرسه‌ برايان‌ دوستان‌ بسياري‌ پيدا كرد كه‌ همگي‌ علاقمند به‌ موسيقي‌ و همواره‌ در جستجوي‌ تبادل‌ اطلاعات‌ وعقايدي‌ بودند تا به‌ بهترين‌ وجه‌ ممكن‌ نواختن‌ گيتار را بياموزند. در اين‌ سال‌ فردي‌ نشان‌ افتخار و جايزه‌اي‌ را از طرف‌ مدرسه‌ بعنوان‌ يك‌ «سال‌ سوّمي‌ همه‌ فن‌ حريف‌» دريافت‌ كرد. جان‌ ديكن‌ نيز اولين‌ گيتار خود را در هشتمين‌ سالگرد تولّدش‌ هديه‌ ميگيرد. يك‌ گيتار قرمز با روية‌ پلاستيكي‌!

    1960 - راجر 11 ساله‌ بورس‌ ورود به‌ مدرسه‌ ملي‌ «تررو» را دريافت‌ كرد. اين‌ مدرسه‌ يكي‌ از بهترين‌هاي‌ آن‌ منطقه‌ بود و او تقريباً تنها دانش‌آموزي‌ بود كه‌ ازمدرسه‌اي‌ مذهبي‌ وارد آن‌ مي‌شد.

    1961 - رفته‌ رفته‌ علاقه‌ راجر به‌ گيتار كاهش‌ يافته‌، توجه‌اش‌ معطوف‌ به‌ سازهاي‌ ضربي‌ (درامز) شد. هديه‌ روز كريسمس‌ او يك‌ «ست‌ كامل‌ درامز» بود كه‌پدرش‌ به‌ او هديه‌ كرد.

    1962 - جان‌ ديكن‌ وارد دبيرستان‌ «بئوشام‌» شد و چندي‌ بعد پدرش‌ از دنيا رفت‌.

    1963 - برايان‌ مي‌ شانزده‌ ساله‌ با الهام‌ از هنرمنداني‌ چون‌ لوني‌ دونگان‌ و بادي‌ هولي‌ علاقمند به‌ تأسيس‌ گروهي‌ زير نظر خود شد. علاقه‌ او در نواختن‌گيتار آنقدر جدي‌ بود كه‌ پدرش‌ را مجبور كرد تا به‌ او در ساختن‌ يك‌ گيتار كمك‌ كند. برايان‌ در آن‌ زمان‌ يك‌ دانش‌آموز برجستة‌ فيزيك‌ بود و به‌ همراه‌ پدرش‌ دردرودگري‌ و فلزكاري‌ دست‌ به‌ تجربياتي‌ مي‌زد آن‌ها بدنه‌ گيتار را از چوب‌ درخت‌ ماهون‌ و رشته‌ها را از سيم‌ ترمز يك‌ دوچرخه‌ موتوردار مستعمل‌ ساختند. اين‌گيتار افسانه‌اي‌ تنها هشت‌ پوند خرج‌ برداشت‌ اما ساختنش‌ هجده‌ ماه‌ طول‌ كشيد! گيتار، صداي‌ خاص‌ خودش‌ را داشت‌ و حداقل‌ اشتياق‌ برايان‌ را براي‌ نشان‌دادن‌ هنرش‌ به‌ دوستان‌ و آشنايان‌ ارضاء ميكرد. برايان‌ مشتاق‌ بود اصوات‌ مختلفي‌ را با گيتارش‌ توليد كند و پيوسته‌ مضراب‌هاي‌ متفاوتي‌ را براي‌ يافتن‌ اصوات‌متفاوت‌ امتحان‌ مي‌كرد. سرانجام‌ برايان‌ كارش‌ را روي‌ يك‌ سري‌ تصنيف‌ ارزان‌ قيمت‌ به‌ پايان‌ رساند. برايان‌ بعد از اين‌ كه‌ با گروه‌هاي‌ مختلف‌ محلي‌ همكاري‌ كرد در دبيرستان‌ «همتون‌» با تيم‌ استافل‌ خواننده‌ آشنا شد و به‌ همراهي‌ دوستانش‌ ديو ديلووِي‌،جان‌ گارنهام‌ و يك‌ درامر (نوازنده‌ سازهاي‌ ضربي‌) معروف‌ محلي‌ به‌ نام‌ ريچارد تامسون‌ گروهي‌ رابه‌ نام‌ «۱۹۸۴» -برگرفته‌ از نام‌ رمان‌ معروف‌«جرج اورول‌»- تشكيل‌ دادند. نامي‌ كه‌ در آن‌ زمان‌ نشان‌ از آينده‌ گرايي‌ گروه‌ داشت‌. آن‌ها اولين‌ آهنگ‌ خود را۲۸ اكتبر درسالن‌ كليساي‌ سن‌مري‌ اجرا كردند وبراي‌ تأثيرگذاري‌ بيشتر يونيفرم‌هاي‌ نظامي‌ به‌ تن‌ كردند. در همين‌ زمان‌ راجر تيلر در «تررو» گروهي‌ رابا چند نفر از دوستانش‌ تحت‌ عنوان‌ كازين‌ جَـكز تشكيل‌ داد. راجر ابتدا گيتاريست‌ فرعي‌ (آكورديست‌) بود اماچندان‌ علاقه‌اي‌ به‌ اين‌ كار نداشت‌ و بعد مسئول‌ نواختن‌ درامز شد. آن‌ها تعداد كمي‌ آهنگ‌ ساختند اما ظرف‌ يك‌ سال‌ گروه‌ از هم‌ پاشيد.

    راجر: بخاطر ميارم‌ وقتي‌ يه‌ پسر بچه‌ بودم‌ خيلي‌ تحت‌ تأثير جري‌ لي‌.لويس‌، ليتل‌ ريچارد و به‌طور كلي‌ همه‌ نوازندگان‌ موسيقي‌ راك‌ اون‌ دوره‌ بودم‌. اون‌وقت‌ها حتي‌ يه‌ ضبط‌ صوت‌ هم‌ نداشتم‌ اما پسر عمويم‌ يكي‌ داشت‌! بعد از اون‌ جيمي‌ هِندريكس‌، جان‌ لنون‌ و باب‌ ديلان‌ قهرمان‌هاي‌ دنياي‌ خيالي‌ام‌شدند و من‌ تأثيرات‌ زيادي‌ از آن‌ها گرفتم‌. خب‌ چرا كه‌ نه‌؟ اون‌ها غول‌هاي‌ موسيقي‌ اون‌ زمان‌ بودند!

    1964 - زنگبار تا اين‌ زمان‌ مستعمرة‌ بريتانيا محسوب‌ مي‌شد امّا در اين‌ سال‌ استقلال‌ خود را به‌ دست‌ آورد. به‌ همين‌ دليل‌، زندگي‌ براي‌ فردي‌ و خانواده‌اش‌مشكل‌ شد و آن‌ها تقريباً بادست‌ خالي‌ و تنها با چند چمدان‌ لباس‌ و مقداري‌ خرده‌ريز راهي‌ اروپا شدند. در سپتامبر همان‌ سال‌ فردي‌ در دانشكده‌«آيل‌وُرث‌» براي‌ اخذ مدرك‌ عالي‌ در رشته‌ هنر ثبت‌ نام‌ كرد.

    1965 - جان‌ ديكن‌ ۱۴ ساله‌ اولين‌ اجراي‌ خود را با گروه‌ محلي‌ آپوزيشن‌ در «كلوپ‌ جوانان‌ اندرباي‌» آغاز كرد. گروه‌ تركيبي‌ از آهنگ‌هاي‌ پاپ‌، سول‌ وتاملاموتان‌ گروه‌هاي‌ ديگر را باز نوازي‌ مي‌كرد. برايان‌ دبيرستان‌ همتون‌ را با ده‌ نمرة‌ مردودي‌ و چهار نمرة‌ عالي‌ ترك‌ كرد و در آگوست‌ همين‌ سال‌ براي‌خواندن‌ ستاره‌شناسي‌ در دانشكده‌ ايمپريال‌ به‌ لندن‌ رفت‌. با وجود اينكه‌ اعضاي‌ گروه‌ «۱۹۸۴» بخاطر ترك‌ دبيرستان‌ از هم‌ جدا شده‌ بودند اما همچنان‌ يكديگر را براي‌ ساخت‌ و اجراي‌ آهنگ‌هايشان‌ مي‌ديدند. راجر به‌ گروه‌ ديگري‌ تحت‌ عنوان‌ «جاني‌ كوآل‌ و ري‌اكشن‌» پيوست‌. در ۱۵ مارس‌ آن‌ها در «جشنواره‌ موسيقي‌ راك‌» در «تررو» شركت‌ كردند. گروه‌، مدتي‌در منطقه‌ مستقر شد و به‌طور متوالي‌ آهنگ‌ اجرا كرد. در سپتامبر همين‌ سال‌ جاني‌ كوآل‌ درست‌ قبل‌ از اجراي‌ يكي‌ از آهنگ‌ها گروه‌ را ترك‌ كرد. راجر تنها كسي‌بود كه‌ مي‌توانست‌ بخواند در نتيجه‌ مجبور شد به‌ جاي‌ جاني‌ بخواند. او در كمال‌ حيرت‌ همگان‌ به‌طور همزمان‌ آواز خواند و درامز نواخت‌! بدين‌ ترتيب‌ با رفتن‌جاني‌ اسم‌ گروه‌ به‌ «ري‌اكشن‌» تغيير يافت‌.

    1966 - راجر و گروه‌ ري‌اكشن‌ او بار ديگر در جشنواره‌ موسيقي‌ راك‌ حضور يافتند امّا اين‌ بار نه‌ تنها برنده‌ شدند و نشان‌ افتخار مخصوص‌ را دريافت‌ كردندبلكه‌ بعنوان‌ مهمان‌ ويژة‌ سال‌ بعد نيز دعوت‌ شدند. يك‌ سال‌ تمام‌ با هفته‌اي‌ سه‌ چهار آهنگ‌ به‌ پايان‌ رسيد. در همين‌ زمان‌ فردي‌ حائز رتبه‌ اول‌ در رشته‌ هنر شد و شروع‌ به‌ گذراندن‌ واحدهاي‌ طراحي‌ و گرافيك‌ در «دانشكده‌ هنر ايلينگ‌» كرد.

    1967 - براي‌ اعضاي‌ گروه‌ «۱۹۸۴» هنوز هم‌ جيمي‌ هندريكس‌ يك‌ بت‌ موسيقي‌ بشمار مي‌آمد. آن‌ها آرزو داشتند كه‌ روزي‌ او را از نزديك‌ ملاقات‌ كنند وسرانجام‌ اين‌ آرزو زماني‌ محقق‌ شد كه‌ آن‌ها دزدكي‌ وارد پشت‌ صحنه‌ يكي‌ از اجراهاي‌ جيمي‌ شده‌ بودند. جيمي‌ از رختكن‌ بيرون‌ آمد و با همان‌ لحن‌ خاص‌خودش‌ پرسيد: «رفقا، كدوم‌ وَرَكي‌ باهاس‌ رفت‌ توُ سـن‌؟!» آن‌ها تا مدّت‌ها از اين‌ خاطره‌ با افتخار ياد مي‌كردند. در سپتامبر همين‌ سال‌، «۱۹۸۴» تبديل‌ به‌ يكي‌ از بهترين‌ گروه‌هاي‌ تازه‌ كار در «باشگاه‌ رده‌بالاها» شده‌ بود. برايان‌ در ساخت‌ آلبومي‌ با باربارا استرايسند همكاري‌ كرد كه‌ اولين‌ جايزه‌ را براي‌ او در پي‌ داشت‌. اندكي‌ بعد «۱۹۸۴» از هم‌ پاشيد. تيم‌استافل‌ به‌ دانشكده‌هنر ايلينگ‌ پيوست‌، جايي‌ كه‌ موسيقيدانان‌ بزرگي‌ چون‌ پيت‌ تاون‌سند و ران‌ وود مشغول‌ تحصيل‌ بودند. او آنجا با «فردي‌» همكلاس‌ شد. همين‌جا بود كه‌فردي‌ نام‌ فاميلش‌ رااز بولسارا به‌ مركوري‌ تغيير داد. مركوري‌ در قصه‌هاي‌ اساطيري‌، «پيام‌ آور خدايان‌» است‌. راجر دبيرستان‌ «تررو» را با هفت‌ نمرة‌ مردودي‌ و سه‌ نمرة‌ عالي‌ در زيست‌شناسي‌، شيمي‌ و فيزيك‌ ترك‌ كرد و به‌ خاطر فشار خانواده‌ بلافاصله‌ شروع‌ به‌ خواندن‌دندانپزشكي‌ در دانشكده‌ پزشكي‌ لندن‌ كرد!

    1968 - برايان‌ در فيزيك‌ و رياضيات‌، ديپلم‌ افتخار دريافت‌ كرد. پرفسور برنارد لاول‌، اين‌ جوان‌ ۲۱ ساله‌ را واجد شرايط‌ لازم‌ براي‌ همكاري‌ در يك‌ پروژة‌ستاره‌شناختي‌ در آزمايشگاه‌ خود يافت‌ امّا برايان‌ پيشنهاد او را مؤدبانه‌ رد كرد و در عوض‌ تصميم‌ گرفت‌ در ايمپريال‌ بماند و دكتراي‌ فلسفه‌ بگيرد! كاري‌ كه‌هيچگاه‌ تمامش‌ نكرد. در همين‌ ميان‌ راجر كه‌ از سر و كله‌ زدن‌ با دندان‌ مردم‌ خسته‌ شده‌ بود تغيير رشته‌ داد و زيست‌شناسي‌ را كه‌ رشتة‌ كم‌ دردسرتري‌ بود، انتخاب‌ كرد. او در طول‌تعطيلات‌ تابستاني‌ به‌ «تررو» بازگشت‌ و در يك‌ سن‌ صحرائي‌ كه‌ خيمه‌اي‌ موقتي‌ كنار دريا بود به‌ همراه‌ گروه‌ ري‌اكشن‌ به‌ اجراي‌ موسيقي‌ پرداخت‌. چند روز پس‌از آن‌ راجر كه‌ شديداً مشتاق‌ نواختن‌ درامز بود به‌ يك‌ آگهي‌ دست‌ نويس‌ روي‌ تابلوي‌ اعلانات‌ دانشكده‌ ايمپريال‌ پاسخ‌ داد. آگهي‌ را برايان‌ نوشته‌ بود و تعدادي‌موسيقيدان‌ را به‌ همكاري‌ دعوت‌ كرده‌ بود. راجر، برايان‌ و هم‌دانشكده‌اي‌ قديم‌ او تيم‌ استافل‌ بعنوان‌ خواننده‌ و نوازندة‌ گيتار بيس‌، گروهي‌ را به‌ نام‌ اسمايل‌(لبخند) تشكيل‌ دادند و تمام‌ پائيز را صرف‌ تمرين‌ و ضبط‌ موسيقي‌ كردند. آن‌ها در ابتدا تعدادي‌ آهنگ‌ را از گروه‌هاي‌ ديگر بازنوازي‌ كردند اما برايان‌ و تيم‌ كم‌كم‌ شروع‌ به‌ نوشتن‌ آهنگ‌هايي‌ از خودشان‌ كردند. اولين‌ اجراي‌ زندة‌ اسمايل‌ به‌ همراه‌ گروه‌ پرآوازة‌ پينك‌ فلويد در ۲۶ اكتبر واقع‌ در دانشكده‌ ايمپريال‌ بود. دراين‌ زمان‌ برايان‌ با دختري‌ به‌ نام‌ كريستين‌ مولن‌ آشنا شد كه‌ اين‌ آشنائي‌ سرانجام‌ به‌ ازدواجشان‌ منجر گرديد. اسمايل‌ آنقدر در دانشكدة‌ ايمپريال‌ برنامه‌ اجرا كرد كه‌ سرانجام‌ بعنوان‌ گروه‌ ويژة‌ ايمپريال‌ شهرت‌ يافت‌. آن‌ها آهنگ‌هايي‌ را نظير If I were a Carpenter«اگر يك‌ نجار بودم‌» و Money, Money «پول‌، پول‌» را با تغييراتي‌ در ضرباهنگ‌، آنطور كه‌ خودشان‌ مي‌خواستند بازنوازي‌ كردند و كم‌ كم‌ خودشان‌ را بعنوان‌يك‌ گروه‌ «راك‌ پيشرو» به‌ همگان‌ معرفي‌ نمودند. جان‌ ديكن‌ در اين‌ زمان‌ هنوز در گروه‌ «دِنيوآپوزيشن‌» مشغول‌ بود. آن‌ها به‌ تازگي‌ اسم‌ گروه‌ را تغيير داده‌ بودند. گروه‌ از شهرت‌ لازم‌ و مقبوليت‌ عامه‌برخوردار شده‌ بود به‌طوريكه‌ در پايان‌ هر هفته‌ سالن‌هاي‌ اجرايش‌ به‌طور كامل‌ رزرو مي‌شد.

    1969 - در ۲۷ فوريه‌ اسمايل‌ كنسرتي‌ براي‌ كمك‌ به‌ شوراي‌ مادران‌ بيوه‌ و فرزندانشان‌ اجرا كردند كه‌ توسط‌ دانشكده‌ ايمپريال‌ سازماندهي‌ مي‌شد. ساير شركت‌كنندگان‌ در اين‌ مراسم‌ جو كوكر، گروه‌ «فيري‌» و گروه‌ «بونزو داگ‌» بودند. بعد از اين‌ اجرا يك‌ روزنامه‌ نگار در نشريه‌اي‌ آنان‌ را «شلوغترين‌ گروه‌موسيقي‌ دنياي‌ غرب‌» لقب‌ داد! در ابتداي‌ اين‌ سال‌ تيم‌ دوست‌ جديدي‌ را به‌ اسمايل‌ معرفي‌ كرد: فردي‌ بولسارا. او از علاقمندان‌ اسمايل‌ بود و بلافاصله‌ با راجر و برايان‌ به‌ توافق‌ رسيد. او در ابتدا به‌ عنوان‌ نوازندة‌ كمكي‌ وارد گروه‌ شد اما خيلي‌ زود به‌ عضو ثابت‌ و ماندگاراسمايل‌ بدل‌ شد. اسمايل‌ پس‌ از يكي‌ از اجراهايش‌ در «كلوپ‌ روولوشن‌» با تهيه‌ كننده‌اي‌ آمريكايي‌ به‌ نام‌ لو رايزنِر آشنا شد. او مسئول‌ اجرائي‌ شعبه‌ بريتانياي‌ يك‌ شركت‌آمريكائي‌ ضبط‌ موسيقي‌ به‌ نام‌ «مركوري‌» بود -البته‌ نام‌ اين‌ شركت‌ هيچ‌ ارتباطي‌ با نامي‌ كه‌ بعدها فردي‌ براي‌ خود انتخاب‌ كرد نداشت‌!- او گروه‌ را متقاعد كردتا تكاهنگي‌ را ضبط‌ كنند. بدون‌ هيچگونه‌ تجربه‌اي‌ در دنياي‌ تجارت‌ موسيقي‌ و ظرافت‌هاي‌ آن‌، برايان‌، راجر و تيم‌ اين‌ پيشنهاد باور نكردني‌ را پذيرفتند. اسمايل‌ و رايزنر قراردادهايي‌بستند و خيلي‌ زود گروه‌، جاپاي‌ خود را در استوديوي‌ «ترايدنت‌» در لندن‌ به‌ تهيه‌ كنندگي‌ جان‌ آنتوني‌ محكم‌ كرد. و نتيجة‌ آن‌ ضبط‌ تكاهنگي‌ شد به‌ نام‌Earth «زمين‌» نوشته‌ تيم‌ در كنار تكاهنگ‌ ديگري‌ به‌ نام‌ Step on me «پا روي‌ قلبم‌ گذاشت‌» كه‌ كار مشتركي‌ بود از برايان‌ و تيم‌. اين‌ كاست‌ تنها در آمريكاپخش‌ و عرضه‌ شد اما فروش‌ آن‌ با شكست‌ مواجه‌ شده‌، مسئولان‌ توزيع‌ مركوري‌ در انگلستان‌ از پخش‌ آن‌ امتناع‌ كردند و اين‌ درست‌ در زماني‌ بود كه‌ شركت‌مركوري‌ به‌ اسمايل‌ پيشنهاد ضبط‌ آهنگ‌هاي‌ بيشتري‌ را داده‌ بود تا بتوانند يك‌ آلبوم‌ كامل‌ عرضه‌ كنند. پس‌ از اين‌ شكست‌ تجاري‌، آن‌ها بلافاصله‌ حرفشان‌ راپس‌ گرفتند و تمام‌ روياهاي‌ اسمايل‌ در هم‌ ريخت‌. تابستان‌ همان‌ سال‌ در حالي‌ كه‌ جيمي‌ هندريكس‌ با اجراهايش‌ در «ووداستاك‌» غوغائي‌ به‌ پا كرده‌ بود، راجر و فردي‌ در كنسينگتون‌ يك‌ مغازة‌ فروش‌ «لباس‌دست‌ دوم‌» به‌ راه‌ انداختند و برايان‌ در شرايطي‌ كه‌ نسبت‌ به‌ ادامة‌ تحصيلات‌ دانشگاهيش‌ ترديد داشت‌، به‌ تدريس‌ رياضيات‌ در يك‌ دبيرستان‌ رو آورد. شرايط‌جداً مأيوس‌ كننده‌ بود و افراد گروه‌ احساس‌ سرخوردگي‌ مي‌كردند اما با اين‌ وجود به‌ اجراي‌ آهنگ‌هاي‌ خود ادامه‌ دادند. فردي‌ همچنان‌ پشتيبان‌ وفادار و ثابت‌قدم‌ گروه‌ باقي‌ ماند. گروه‌ سعي‌ مي‌كرد به‌ فعاليت‌ عادي‌ خود ادامه‌ دهد و فردي‌ هميشه‌ نصايح‌ خوبي‌ داشت‌. او در آن‌ زمان‌ عضو گروهي‌ به‌ نام‌ «آيبِكس‌» بودو بعد به‌ گروه‌ «رِكِيج‌» ملحق‌ شد. همان‌ روزها جان‌ ديكن‌ كه‌ از اسمايل‌ و ماجراهاي‌ پيرامونش‌ بكلي‌ دور بود پس‌ از ترك‌ بئوشام‌، در رشته‌ الكترونيك‌ دانشكده‌ چلسي‌ ثبت‌ نام‌ كرد و از آن‌ جا كه‌همچنان‌ روياي‌ «ستاره‌ راك‌ شدن‌» را در سر مي‌پروراند در گروه‌هاي‌ كوچك‌ مختلفي‌ در لندن‌ گيتار مي‌زد.

    1970 - سرانجام‌ اسمايل‌ با رفتن‌ تيم‌ استافل‌ از هم‌ پاشيد. او به‌ گروه‌ ديگري‌ به‌ نام‌ «هامپي‌ بانگ‌» كه‌ موسيقي‌شان‌ پاپ‌ بود پيوسته‌ بود. اوضاع‌ چندان‌خوشايند نبود. فردي‌ كه‌ همواره‌ به‌ آيندة‌ اعضاي‌ گروه‌ خوشبين‌ بود ركيج‌ را ترك‌ كرد و به‌ برايان‌ و راجر پيوست‌. در سال‌ 1970 فردي‌ مركوري‌، راجر تيلر، برايان‌ مي‌ و دوست‌ ديگري‌ به‌ نام‌ مايك‌ گروز، كوئين‌ را تشكيل‌ دادند. اسم‌ گروه‌ پيشنهاد فردي‌ بود. راجر و برايان‌چندان‌ از اين‌ اسم‌ راضي‌ نبودند اما رفته‌ رفته‌ به‌ آن‌ عادت‌ كردند.

    فردي‌: خيلي‌ سال‌ پيش‌ من‌ اسم‌ كوئين‌ رو انتخاب‌ كردم‌. اين‌ فقط‌ يك‌ اسمه‌، همين‌! ولي‌ خيلي‌ با شكوه‌ و عالي‌ به‌ نظر ميرسه‌، يه‌ اسم‌ شناخته‌ شده‌ و جهانيه‌ و درعين‌ حال‌ خيلي‌ صميمي‌ و عامه‌ پسند. هر جور تعبير و تفسيري‌ از اون‌ ممكنه‌. يك‌ اسم‌ چند بعدي‌. البته‌ قطعاً نشاط‌ و سر زندگي‌ و صلابت‌ اسم‌ مد نظرم‌ بوده‌ولي‌ اين‌ تنها يك‌ جنبه‌ قضيه‌ به‌ حساب‌ مياد.

    اسامي‌ ديگري‌ نيز توسط‌ گروه‌ مورد بحث‌ و تبادل‌ نظر قرار گرفت‌ مثلاً «گرند دنس‌» كه‌ از كتابي‌ به‌ نام‌ «ماوراء سياره‌ سكوت‌» نوشته‌ «سي‌. اس‌. لوئيس‌»گرفته‌ شده‌ بود و راجر و برايان‌، هر دو آن‌ را خوانده‌ بودند. راجر، اسم‌ «بچه‌ پولدارها» را نيز دوست‌ داشت‌! مايك‌ دوست‌ قديمي‌ راجر بود كه‌ در «ري‌اكشن‌» و «كلوپ‌ پي‌ - جِي‌» در «تررو» نوازندگي‌ مي‌كرد. او علاوه‌ بر يك‌ آمپلي‌ فاير غول‌ پيكر مارك‌ «مارشال‌» يك‌وانت‌ فولكس‌ واگن‌ هم‌ داشت‌. او و دارايي‌هايش‌ جداً به‌ درد گروه‌ مي‌خوردند! كوئين‌ زمان‌ بسياري‌ را صرف‌ تمرين‌ كرد. برايان‌ در دانشكده‌ ايمپريال‌ بسيار مورد احترام‌ بود از اين‌ رو آن‌ها توانستند مجوز استفاده‌ از سالن‌هاي‌ خالي‌ آمفي‌تأتردانشكده‌ را براي‌ تمرين‌هايشان‌ بگيرند. آن‌هابه‌ تمرين‌ تعدادي‌ از آهنگ‌هايي‌ كه‌ قصد داشتند بازنوازي‌ كنند پرداختند اما فردي‌ و برايان‌ تصميم‌ گرفتند كه‌تعدادي‌ از آهنگ‌هاي‌ آيبكس‌، اسمايل‌ و ركيج‌ را زنده‌ كنند و بدين‌ ترتيب‌ نخستين‌ آهنگ‌هاي‌ متعلق‌ به‌ كوئين‌ ساخته‌ شد. در شهرداري‌ «تررو»، مادر راجر سرگرم‌ سازماندهي‌ يك‌ برنامه‌ جمع‌ آوري‌ اعانات‌ براي‌ صليب‌ سرخ‌ بود و راجر قبلاً قول‌ داده‌ بود كه‌ اسمايل‌ در اين‌ گردهمائي‌برنامه‌اي‌ اجرا خواهد كرد. اما خوب‌ اسمايل‌ ديگر وجود خارجي‌ نداشت‌ و راجر كه‌ نمي‌خواست‌ مادرش‌ را نااميد كند تصميم‌ گرفت‌ از گروه‌ تازه‌ تأسيس‌ كوئين‌استفاده‌ كند. روز شنبه‌ 27 ژوئن‌ 1970، بعنوان‌ روز اوّلين‌ اجراي‌ زنده‌ كوئين‌ به‌ تاريخ‌ موسيقي‌ پيوست‌. آن‌ها برنامه‌شان‌ را با اجراي‌ يكي‌ از آهنگ‌هاي‌ ركيج‌ به‌ نام‌ Stone Cold Crazy «سنگ‌ قبر لعنتي‌» آغاز كردند. اين‌ برنامه‌ با وجود اينكه‌ اولين‌ كار گروهي‌آن‌ها بود به‌ نحو احسن‌ اجرا شد و آن‌ها حتي‌ پنجاه‌ پوند(!) هم‌ بعنوان‌ دستمزد دريافت‌ كردند. همين‌ زمان‌ بود كه‌ فردي‌ اسم‌ فاميلش‌ را از بولسارا به‌ مركوري‌ تغيير داد. فردي‌ احساس‌ مي‌كرد كه‌ بولسارا اسم‌ چندان‌ مناسبي‌ براي‌ يك‌ ستاره‌ موسيقي‌ نخواهدبود. ستاره‌اي‌ كه‌ او قصد داشت‌ روزي‌ باشد. ظاهراً فردي‌ كاملاً به‌ اين‌ باور رسيده‌ بود كه‌ در عرصه‌ موسيقي‌ راك‌ حرفي‌ براي‌ گفتن‌ دارد. پس‌ از آن‌ كوئين‌ چند اجراي‌ پشت‌سرهم‌ داشتند. در 25 جولاي‌ آن‌ها در باشگاه‌ پي‌ جي‌ برنامه‌اي‌ اجرا كردند كه‌ قرار بود آخرين‌ حضور مايك‌ در كوئين‌ باشد.او احساس‌ كرده‌ بود كه‌ بايد شغل‌ مناسبتري‌ براي‌ خود پيدا كند! كوئين‌ بي‌ درنگ‌ در صدد يافتن‌ نوازنده‌ گيتار بيس‌ ديگري‌ برآمد. راجر به‌ دوست‌ يكي‌ از دوستانش‌ بري‌ ميشل‌ پيشنهاد داد. همه‌ چيز خوب‌ پيش‌ رفت‌ و اودومين‌ نوازنده‌ گيتار بيس‌ كوئين‌ شد. آن‌ها به‌طور منظم‌ و با دقت‌ به‌ تمرينات‌ خود ادامه‌ دادند و تعدادي‌ آهنگ‌ نيز اجرا كردند. به‌ طور كلّي‌، آنچنانچه‌ امروزه‌ بر ما روشن‌ است‌، كوئين‌ همواره‌ بر خلاف‌ آنچه‌ كه‌ در آن‌ دوره‌ در عرصه‌ موسيقي‌ معمول‌ بود عمل‌ مي‌كرد. اكثريت‌ گروه‌هاي‌موسيقي‌ تنها با جين‌ و تي‌شرت‌ روي‌ صحنه‌ ظاهر ميشدند، موسيقي‌شان‌ را اجرا مي‌كردند و صحنه‌ را ترك‌ مي‌گفتند. اما كوئين‌ ديدگاه‌ متفاوتي‌ داشت‌. اجراهاي‌آن‌ها معمولاً پر از خرق‌ عادت‌ و بي‌نهايت‌ زنده‌ و ملموس‌ بود. در هيجده‌ دسامبر همين‌ سال‌ جيمي‌ هندريكس‌ قهرمان‌ اسطوره‌اي‌ همه‌ گروه‌هاي‌ موسيقي‌ از دنيا رفت‌. كوئين‌ براي‌ اظهار ارادت‌ خود، ترانه‌ «وودو شيلي‌» او رادر آن‌ شب‌ها اجرا كرد.

    برايان‌: فردي‌ از شيفتگان‌ و طرفداران‌ پرو پا قرص‌ هندريكس‌ بود و دنباله‌ روي‌ او. من‌ قبلاً جيمي‌ را در يكي‌ از شوهاي‌ برايان‌ اپشتين‌ ديده‌ بودم‌ كه‌ با گروه‌«The Who» همكاري‌ مي‌كرد و يادم‌ مياد كه‌ همون‌ موقع‌ به‌ خودم‌ گفتم‌ اين‌ مرد با بقيه‌ فرق‌ داره‌ و يه‌ جورايي‌ از همه‌ جلوتره‌. اينطور به‌ نظر ميرسيد كه‌ او درهمان‌ مسير ما قرار داشت‌ ولي‌ در ديدرس‌ ما نبود و اين‌ موضوع‌ براي‌ ما گيتاريست‌ها يه‌ كم‌ وحشت‌ آور و نگران‌ كننده‌ به‌ نظر ميرسيد...خيلي‌ها هنوز هم‌ دوست‌دارن‌ توُ صحنه‌ مثل‌ اون‌ عمل‌ كنن‌.

    پس‌ از مدتي‌ فردي‌ و راجر به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيدند كه‌ زندگي‌ در آپارتماني‌ كه‌ ده‌ نفر ديگر در آن‌ زندگي‌ مي‌كنند برايشان‌ مشكل‌ شده‌ و بدنبال‌ مكان‌ ديگري‌ براي‌زندگي‌ گشتند. بالاخره‌ فردي‌ آپارتمان‌ كوچكي‌ در شفردزبوش‌ پيدا كرد. در ماه‌هاي‌ پاياني‌ سال‌، شهرت‌ نسبي‌ كوئين‌ با هفته‌اي‌ يك‌بار اجرا، مخارج‌ آن‌ها راتأمين‌ مي‌كرد. كوئين‌ در كلوپ‌ كاورن‌ در مرسي‌سايد به‌ اجراي‌ موسيقي‌ پرداخت‌ جائي‌ كه‌ پيش‌ از اين‌ توسط‌ «بيتل‌ها» به‌ شهرت‌ رسيده‌ بود.

    1971 - در ژانويه‌ اين‌ سال‌ بري‌ ميشل‌ احساس‌ كرد كه‌ در گروه‌ جاي‌ مناسبي‌ ندارد و كوئين‌ راترك‌ كرد. اوضاع‌ چندان‌ بر وفق‌ مرادش‌ نبود و به‌ قول‌ خودش‌مي‌خواست‌ خيلي‌ زود به‌ يك‌ پول‌ و پلة‌ حسابي‌ برسد! بار ديگر كوئين‌ در صدد آزمايش‌ و انتخاب‌ گيتاريست‌ ديگري‌ برآمد. شخصي‌ به‌ نام‌ دوگ‌، بيشتر به‌ اين‌ خاطر كه‌ تجهيزات‌ و امكانات‌ مناسبي‌ همراه‌ خود داشت‌ براي‌ اين‌ كار انتخاب‌ و تمرينات‌ لازم‌ جهت‌ استقرار او در گروه‌آغاز شد. در فوريه‌ همين‌ سال‌ كوئين‌ برنامه‌اي‌ را در دانشكده‌ فني‌ كينگستون‌ در حوالي‌ منزل‌ دوگ‌ اجرا كرد. متأسفانه‌ دوگ‌ سعي‌ كرد همه‌ نظرها را به‌ خود جلب‌كند و به‌ عبارتي‌ نمايشي‌ خصوصي‌ براي‌ خود به‌ راه‌ انداخت‌. روز بعد از اين‌ اجراي‌ خودسرانه‌، مؤدبانه‌ از او خواسته‌ شد كه‌ گروه‌ ديگري‌ را براي‌ خود دست‌ وپا كند! گروه‌ از فقدان‌ گيتاريست‌ بيس‌ خود دچار يأس‌ و نااميدي‌ شده‌ بود و كم‌كم‌ داشت‌ روح‌ مثبت‌ و متعادل‌ خود را از دست‌ مي‌داد، غافل‌ از اينكه‌ راه‌ حل‌ مشكلشان‌همان‌ نزديكي‌ها و در دسترس‌ بود... جان‌ هريس‌ دوستي‌ بود كه‌ به‌ گروه‌ كمك‌ كرد تا از پيله‌ خودساخته‌ خارج‌ شوند. او راجر و برايان‌ را به‌ ديسكوي‌ دانشكده‌ «ماريااسامپتا» برد و آن‌ها را با يكي‌از دوستانش‌ به‌ نام‌ جان‌ ديكن‌ آشنا كرد كه‌ نوازندة‌ گيتار بيس‌ بود. او كه‌ در آن‌ زمان‌ عضو هيچ‌ گروهي‌ نبود پيشنهاد كوئين‌ را پذيرفت‌ و همانطور كه‌ مي‌دانيد تاآخرين‌ لحظه‌ بقاي‌ اين‌ گروه‌ با آن‌ها همراهي‌ كرد. اينك‌ آخرين‌ قطعة‌ پازل‌ تكميل‌ شده‌ بود... او در طول‌ زمان‌ آزمايش‌ كوچكترين‌ كلمه‌اي‌ بر زبان‌ نياورد و فقط‌ گيتارش‌ را نواخت‌. ولي‌ افراد گروه‌ خيلي‌ زود به‌ هوش‌ و استعداد او پي‌ بردند. او شعور وذكاوتي‌ را كه‌ لازمه‌ عضويت‌ در كوئين‌ بود با خود داشت‌ و از ديگر اعضاي‌ گروه‌ چند سالي‌ جوان‌تر بود. چندي‌ بعد فردي‌ بر اساس‌ علائم‌ ستاره‌شناسي‌ اعضاي‌ كوئين‌ يعني‌ «اسد، اسد، سرطان‌ و سنبله‌» (دو شير، يك‌ خرچنگ‌ و يك‌ دوشيزه‌) آرم‌ ويژه‌اي‌ را براي‌گروهشان‌ طراحي‌ كرد. آن‌ها بلافاصله‌ كار بر روي‌ اولين‌ آهنگ‌ جدي‌ خود را با عضو جديد گروه‌ آغاز نمودند. اوّلين‌ آهنگ‌ جان‌ با گروه‌ كوئين‌ در ماه‌ جولاي‌ در سوري‌ اجرا شد. چندروز بعد آن‌ها اجراي‌ ديگري‌ در دانشكده‌ ايمپريال‌ داشتند كه‌ در آن‌ براي‌ جلب‌ نظر بيشتر بين‌ تماشاچيان‌، پاپ‌كورن‌ مجاني‌ پخش‌ كردند! سپس‌ آن‌ها در يك‌دبيرستان‌ دخترانه‌ كنسرت‌ دادند و در همانجا بود كه‌ فردي‌ براي‌ اولين‌ بار نصف‌ سه‌پاية‌ ميكروفون‌ را هنگام‌ اجراي‌ برنامه‌ در دستش‌ نگاه‌ داشت‌ كه‌ همين‌ كاربعدها تبديل‌ به‌ نشانة‌ ثابت‌ فردي‌ و يكي‌ از سمبل‌هاي‌ گروه‌ كوئين‌ شد. در همين‌ هنگام‌ يكي‌ از دوستان‌ برايان‌، تري‌ ييدان‌ سرگرم‌ تأسيس‌ استوديوي‌ ضبط‌ جديدي‌ در ومبلي‌ به‌ نام‌ «دي‌ لِين‌ لي‌» بود. استوديوي‌ او به‌ يك‌ گروه‌موسيقي‌ نياز داشت‌ كه‌ تجهيزات‌ و امكاناتش‌ را امتحان‌ كند. او به‌ خصوص‌ به‌ دنبال‌ گروهي‌ مي‌گشت‌ كه‌ اجراهايي‌ قوي‌ و طنين‌انداز داشته‌ باشند و در عوض‌ آن‌گروه‌ اجازه‌ مي‌يافت‌ پيش‌نوارهاي‌ خود را به‌طور رايگان‌ ضبط‌ كند. كوئين‌ براي‌ اين‌ كار انتخاب‌ شد و اين‌ يك‌ شانس‌ فوق‌العاده‌ بود. آن‌ها چهار تا از آهنگ‌هاي‌ خود به‌ نام‌هاي‌ Liar «دروغگو»، Keepyourselfalive «روحيه‌ات‌ را نباز»، The night comes down «شب‌ فرامي‌رسد» و Jesus «عيسـي‌'» را در آن‌ استوديو ضبط‌ كردند و حالا كه‌ پيش‌ نوارها آماده‌ شده‌ بود آن‌ها به‌ دنبال‌ شركتي‌ براي‌ ضبط‌ نهايي‌ آن‌ها مي‌گشتند. امامتأسفانه‌ هيچ‌ شركتي‌ علاقه‌اي‌ به‌ ضبط‌ آهنگ‌هاي‌ كوئين‌ نشان‌ نداد.

    1972 - در ژانويه‌ اين‌ سال‌ جان‌ اجرايي‌ را در دانشكده‌ بدفورد براي‌ كوئين‌ ترتيب‌ داد. برخي‌ از دوستان‌ او در «بدفورد» به‌ او اطمينان‌ دادند كه‌ حتماً از اين‌ اجرااستقبال‌ خوبي‌ خواهد شد... آن‌ شب‌ كوئين‌ فقط‌ براي‌ 6 نفر برنامه‌ اجرا كرد!! آن‌ها هنوز خيلي‌ شناخته‌ شده‌ نبودند و رفته‌ رفته‌ احساس‌ نااميدي‌ و دلسردي‌ مي‌كردند چرا كه‌ پيشرفتشان‌ خيلي‌ كند بود. اما ناگهان‌ با اظهار علاقة‌ شركت‌ ضبط‌كريساليس‌، روزنة‌ اميدي‌ در دلشان‌ پيدا شد. شركت‌ مزبور تمايل‌ زيادي‌ براي‌ امضاي‌ يك‌ قرار داد با كوئين‌ نشان‌ داد اما اعضاء كوئين‌ پس‌ از مشورت‌ و تأمل‌ بسيار، در نهايت‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيدند كه‌ شرايط‌قرارداد چندان‌ عادلانه‌ نيست‌ و پيشنهاد را رد كردند. از آن‌ پس‌، هر روز افراد گروه‌ به‌ استوديوهاي‌ مختلف‌ سر مي‌زدند، امكانات‌ جديد را بررسي‌ مي‌كردند و به‌ كيفيت‌ ضبط‌ آهنگ‌ها گوش‌ ميداند. در اين‌ خلال‌ دونفر از مهندسين‌ استوديوي‌ ترايدنت‌ به‌ نام‌هاي‌ روي‌ توماس‌ بيكر و جان‌ آنتوني‌ تحت‌ تأثير كوئين‌ قرار گرفتند. جان‌ آنتوني‌، برايان‌ و راجر را از زمان‌ اسمايل‌به‌ خاطر داشت‌. او در توليد تكاهنگ‌ «زمين‌» با آن‌ها همكاري‌ كرده‌ بود. روي‌ و جان‌ در حالي‌ كه‌ كاملاً متقاعد شده‌ بودند منبع‌ بزرگ‌ ذوق‌ و استعدادي‌ را كشف‌كرده‌ اند به‌ ترايدنت‌ بازگشتند و كارفرمايان‌ خود بري‌ و نورمن‌ شفيلد را واداشتند تا دربارة‌ اين‌ گروه‌ بيشتر تحقيق‌ كنند. پس‌ از اينكه‌ بري‌ رفتار استثنائي‌ فردي‌و دوستان‌ پر شر و شورش‌ را در اجراهاي‌ زنده‌ ديد، متقاعد شد كه‌ جان‌ و روي‌ در مورد كوئين‌ اغراق‌ نكرده‌اند. آن‌ها به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيدند كه‌ بايد هر چه‌ سريعتر كوئين‌ را به‌ بستن‌ قراردادي‌ با خود ترغيب‌ كنند. اما اين‌ قرار داد تقريباً يك‌ سال‌ بعد نوشته‌ شد. قرار داد ترايدنت‌ از سه‌ توافق‌ نامة‌ جداگانه‌ تشكيل‌ شده‌ بود: حق‌ انتشار، حق‌ ضبط‌ و حق‌ انتخاب‌ مدير گروه‌. كوئين‌ داشت‌ شانسش‌ را امتحان‌ مي‌كرد در حالي‌ كه‌ رؤساي‌ ترايدنت‌ هنوز در شك‌ و ترديد بودند كه‌ آيا اين‌ همه‌ به‌ دردسرش‌ مي‌ارزد؟ و البته‌ خيلي‌ زودمتقاعد شدند كه‌ همينطور است‌. كوئين‌ بخاطر تجربه‌اي‌ كه‌ برايان‌ و راجر در زمان‌ اسمايل‌ با شركت‌ مركوري‌ داشتند، در خصوص‌ اين‌ قرارداد بسيار محتاطانه‌ عمل‌ كرد. ضمن‌ قرارداد، ترايدنت‌ابزار و تجهيزات‌ لازم‌ و نيز يك‌ سيستم‌ جديد P.A را در اختيار كوئين‌ قرار مي‌داد. گرچه‌ برايان‌ هنوز هم‌ از گيتار خانگي‌ دست‌ ساز خود استفاده‌ مي‌كرد! برادران‌ شفيلد متوجه‌ شدند كه‌ كوئين‌ به‌ يك‌ مدير تمام‌ وقت‌ نياز دارد تا امور روزانه‌ آن‌هارا سازماندهي‌ كند. از اين‌ رو به‌ سراغ‌ جك‌ نلسون‌ رفتند كه‌ زماني‌،نورمن‌ در جايي‌ سفارش‌ او را براي‌ استخدام‌ كرده‌ بود. او با آمدن‌ به‌ انگلستان‌ و همكاري‌ با كوئين‌ مؤافقت‌ كرد. جك‌ به‌ طرز جنون‌آميزي‌ كارهاي‌ ضبط‌ شده‌ كوئين‌ را در تمام‌ ملاقات‌هاي‌ شخصي‌اش‌ همراه‌ خود مي‌برد. هيچ‌ كس‌ تا آن‌ لحظه‌ نمي‌دانست‌ كه‌ چه‌ اتفاق‌ فوق‌العاده‌اي‌ در شرف‌ وقوع‌ است‌. جك‌ آن‌ها را به‌ شركت‌ EMI برد زيرا ترايدنت‌ تصميم‌ گرفته‌ بود امتياز كوئين‌ و دو گروه‌ ديگر را به‌ EMI بفروشد. اما EMIفقط‌ كوئين‌ را خواست‌ و مذاكرات‌ به‌طور ناگهاني‌ متوقف‌ شد. با وجود اينكه‌ تا آن‌ زمان‌ هيچ‌ شركتي‌ حتي‌ يكي‌ از كارهاي‌ كوئين‌ را توزيع‌ نكرده‌ بود، شفيلدها كوئين‌ را به‌ استوديوي‌ 24 باندي‌ خود آوردند تا اولين‌ آلبومشان‌را ضبط‌ كنند. البته‌ پيش‌ از آن‌ها تهيه‌ كنندة‌ ديگري‌ به‌ نام‌ رابين‌ كيبل‌ دراين‌ استوديو مشغول‌ كار روي‌ آهنگ‌ I can hear Music «مي‌توانم‌ آواي‌ موسيقي‌را بشنوم‌» از گروه‌ قديمي‌ BeachBoys بود. او آواز خواندن‌ فردي‌ را شنيده‌ بود و از او پرسيد كه‌ آيا دوست‌ دارد ترانه‌ او را بخواند؟ خوب‌ اين‌ خيلي‌ بهتر از منتظر ماندن‌ براي‌ خالي‌ شدن‌ استوديو بود و فردي‌ پذيرفت‌. پس‌ از ضبط‌ اوّليه‌، رابين‌ احساس‌ كرد كه‌ آهنگ‌ او چيزي‌ كم‌ دارد و قرار شد ساز ضربي‌ راجر نيز به‌ آن‌ اضافه‌ شود. پس‌ از آن‌ فردي‌ آهنگ‌ Goin' Back«بازگشت‌» را تمام‌ كرد.برايان‌ نيز در همين‌ زمان‌ مشغول‌ كار بر روي‌ تكاهنگي‌ به‌ نام‌ Polar Bear «خرس‌ قطبي‌» بود. او در اين‌ آهنگ‌ از يك‌ سينت‌سايزر مدل‌«موگ‌» نيز استفاده‌ كرد كه‌ صداي‌ وحشتناكي‌ داشت‌! در ماه‌ سپتامبر اين‌ سال‌ هيأت‌ مديره‌ ترايدنت‌ به‌ توافق‌ رسيدند كه‌ حقوق‌ ثابتي‌ را براي‌ اعضاي‌ كوئين‌ در نظر بگيرند. بيست‌ پوند در هفته‌(!) مبلغ‌ كلاني‌ نبوداما تا حدي‌ نيازهايشان‌ را برآورده‌ مي‌كرد. چندي‌ بعد راجر به‌ ريچموند نقل‌ مكان‌ كرد و فردي‌ با يكي‌ از دوستانش‌ به‌ نام‌ مري‌ آوستين‌ -كه‌ بعداً بيشتر راجع‌ به‌ او خواهيم‌ گفت‌- هم‌اتاق‌ شد. سرانجام‌ در پايان‌ نوامبر 1972 اولين‌ آلبوم‌ كوئين‌ كامل‌ شد. 1990 - «كوئين‌» جايزه‌ مخصوص‌ BPI را به‌ خاطر حضور مداوم‌ و مستمر در دنياي‌ موسيقي‌ بريتانيا دريافت‌ كرد و بيستمين‌ سالگرد تأسيس‌ گروه‌ را جشن‌گرفت‌. اين‌ مهماني‌ باشكوه‌ در باشگاهي‌ واقع‌ در «سوهو» برگزار شد و هركس‌ كه‌ در هر زمان‌ به‌ نوعي‌ با گروه‌ همكاري‌ و فعاليت‌ كرده‌ بود به‌ اين‌ مهماني‌ دعوت‌شد. كوئين‌ قرارداد خود را با «كپيتول‌» در امريكا فسخ‌ كرد و قرارداد جديدي‌ را با شركت‌ ضبط‌ «ديسني‌» در هاليوود امضا كرد. طبق‌ اين‌ قرارداد شركت‌ ديسني‌مي‌بايست‌ پيشاپيش‌، 10 ميليون‌ دلار(!) به‌ كوئين‌ پرداخت‌ كند. راجر و گروه‌ The Cross، دوّمين‌ آلبوم‌ خود را ضبط‌ كردند و «كوئين‌» نيز شروع‌ به‌ ضبط‌ آلبوم‌ بعدي‌ خود نمود. 1991 - در ماه‌ ژانويه‌ تكاهنگ‌ به‌ ياد ماندني‌ Innuendo «كنايه‌» منتشر شد و در صدر جدول‌ قرار گرفت‌ و آنقدر آنجا ماند تا آلبومي‌ با همين‌ نام‌ جايش‌ راگرفت‌! شركت‌ ضبط‌ هاليود، بلافاصله‌ Innuendo را در آمريكا نيز منتشر نمود. آن‌ها همچنين‌ به‌ ضبط‌ دوباره‌ كل‌ آهنگ‌هاي‌ «كوئين‌» بر روي‌ ديسك‌ ليزري‌ در آمريكاي‌شمالي‌ مشغول‌ شدند. دومين‌ تكاهنگ‌ آلبوم‌ با عنوان‌ I'm Going Slightly Mad «كم‌كم‌ دارم‌ قاتي‌ مي‌كنم‌!» نيز در همين‌ زمان‌ منتشر شد كه‌ در ساخت‌نماهنگ‌ آن‌ از يك‌ پنگوئن‌، يك‌ كتري‌، يك‌ گوريل‌ و چند چيز ديگر استفاده‌ شده‌ بود! در اكتبر اين‌ سال‌ گروه‌، دومين‌ Greatest Hits خود را منتشر كرد كه‌ به‌ دست‌ آوردن‌ مقام‌ اوّل‌ در رده‌بندي‌ پرفروش‌ترين‌ها براي‌ اين‌ آلبوم‌، چندان‌ حيرت‌انگيزنبود. بلافاصله‌ بعد از اين‌ آلبوم‌ تكاهنگ‌ The Show Must Go On «نمايش‌ بايد ادامه‌ يابد» با يك‌ وقفه‌ طولاني‌ -به‌ دليل‌ شرايط‌ نامساعد جسمي‌ فردي‌-منتشر شد. در 23 نوامبر سال‌ 1991، فردي‌ با چاپ‌ بيانيه‌اي‌ اعلام‌ كرد كه‌ مبتلا به‌ بيماري‌ «ايدز» است‌ و درست‌ يك‌ روز پس‌ از آن‌ در ساعت‌ 7 بعدازظهر، مبارزه‌ وي‌ بامرگ‌ پايان‌ گرفت‌. نكته‌ قابل‌ توجهي‌ كه‌ در رابطه‌ با شخصيت‌ او وجود داشت‌، روحية‌ بالا و شهامت‌ او در مقابل‌ مرگ‌ بود. هيچ‌كس‌ به‌ درستي‌ نمي‌داند كه‌ او از چه‌ زمان‌ پي‌ به‌بيماري‌ خود برده‌ بود امّا تقريباً همة‌ حدس‌ و گمان‌ها حول‌ و حوش‌ پنج‌ تا هفت‌ سال‌ دور مي‌زند و جالب‌ اينجاست‌ كه‌ او در همين‌ سال‌هاي‌ آخر، با وجودآگاهي‌ از مرگ‌ زودرس‌ خويش‌،به‌يادماندني‌ترين شاهكارهايش‌ را خلق‌ كرد. او تا آنجا كه‌ در توان‌ داشت‌ كار كرد، موسيقي‌ ساخت‌ و شعر نوشت‌ امّا در روزهاي‌آخر، بنيه‌اش‌ را به‌ شدت‌ از دست‌ داده‌ بود. بدنش‌ به‌ قدري‌ ضعيف‌ شده‌ بود كه‌ ديگر حتّي‌ قادر نبود از رختخواب‌ بيرون‌ بيايد. او تصميم‌ به‌ رفتن‌ گرفت‌ و اين‌تصميم‌ را با كنار گذاشتن‌ همه‌ داروهايي‌ كه‌ تا آن‌ لحظه‌ او را سرپا نگهداشته‌ بودند، عملي‌ كرد. سال‌ها پس‌ از مرگ‌ فردي‌ مركوري‌، مري‌ آوستين‌ تنها زن‌ زندگي‌ او نجوا كنان‌ مي‌گويد: فردي‌ مرگ‌ رو انتخاب‌ كرد... او متوجه‌ نزديك‌ شدن‌ مرگ‌ بود، كيفيت‌زندگيش‌ به‌ طرز فوق‌العاده‌اي‌ تغيير كرده‌ بود و روز به‌ روز درد و رنجش‌ بيشتر مي‌شد. كم‌كم‌ بينايي‌اش‌ رو هم‌ از دست‌ داد و بدنش‌ بي‌نهايت‌ نحيف‌ شد... ديدن‌او كه‌ لحظه‌لحظه‌ در خودش‌ مچاله‌ مي‌شد، جداً عذاب‌آور بود... تا بالاخره‌ يه‌ روز تصميم‌ گرفت‌ همه‌ چيزو تموم‌ كنه‌ و همة‌ داروهاشو قطع‌ كرد. او مُرده‌ بود اما اثري‌ از مرگ‌ در صورتش‌ نمودار نبود. او با چهره‌اي‌ آرام‌ و لبخندي‌ بر لب‌ از دنيا رفت‌. پس‌ از مرگ‌ فردي‌، گروه‌ «كوئين‌» بيانيه‌اي‌ را بدين‌ مضمون‌ به‌ چاپ‌ رساند: ما بزرگترين‌ و دوست‌داشتني‌ترين‌ عضو خانواده‌مان‌ را از دست‌ داديم‌ و از رفتن‌ اوبي‌نهايت‌ احساس‌ تأسف‌ و تأثر مي‌كنيم‌. افسوس‌ از اينكه‌ او در نهايت‌ شهرت‌ و اوج‌ شكوه‌ و خلاقيت‌ ناتمام‌ ماند. اما بالاتر از همة‌ اين‌ها غرور و شهامتي‌ است‌كه‌ همواره‌ با آن‌ زندگي‌ كرد و با آن‌ نيز از دنيا رفت‌. مايه‌ مباهات‌ و افتخار ماست‌ كه‌ بهترين‌ اوقات‌ زندگيمان‌ را با كسي‌ چون‌ او تقسيم‌ كرديم‌. هرچه‌ زودتر مراسم‌تجليل‌ و يادبود او را با همان‌ روشي‌ كه‌ به‌ آن‌ علاقه‌ داشت‌ برگزار خواهيم‌ كرد. در همين‌ زمان‌ هزاران‌ تُن‌ گل‌ از طرف‌ دوستداران‌ فردي‌ از سراسر جهان‌، به‌ دفتر «كوئين‌» فرستاده‌ شد. قبل‌ از مراسم‌ تشييع‌ جنازه‌، درهاي‌ خانه‌ فردي‌ به‌ مدت‌ سه‌ روز به‌ روي‌ همه‌ دوستدارانش‌ باز بود تا با او وداع‌ كنند. مراسم‌ سوزاندن‌ جسد فردي‌ در 27 نوامبردر «مرده‌سوزگاه‌ غرب‌ لندن‌» برگزار شد. اين‌ اتفاق‌ يك‌ امر كاملاً خصوصي‌ بود كه‌ خيلي‌ آرام‌ و بي‌سروصدا توسط‌ دوستان‌ نزديك‌ و خانواده‌ فردي‌ انجام‌ گرفت‌. به‌ عنوان‌ ستايش‌ و قدرداني‌ از فردي‌ دو ترانة‌ «حماسة‌ كولي‌» و These Are The Days Of Our Lives «ياد آن‌ روزها بخير» در يك‌ نوار منتشر شد. برروي‌ جلد اين‌ نوار جمله‌ زير حك‌ شده‌ بود: «هيچ‌كس‌ از تهديد ايدز در امان‌ نيست‌». فردي‌، همواره‌ نگران‌ امنيت‌ مالي‌ آن‌ دسته‌ از افرادي‌ بود كه‌ به‌ علت‌ فقر، شانس‌ برخورداري‌ از مراقبت‌هاي‌ ويژه‌ را ندارند، به‌ همين‌ دليل‌ درآمد عايدي‌ ازفروش‌ اين‌ نوار، مستقيماً به‌ صندوق‌ اعانات‌ «مركز خدمات‌ مبتلايان‌ به‌ ايدز» واريز شد. مقداري‌ از اين‌ درآمد نيز در اختيار انجمن‌هاي‌ «آموزش‌ حفظ‌ سلامت‌»قرار گرفت‌ تا از شيوع‌ هرچه‌ بيشتر اين‌ ويروس‌ جلوگيري‌ كنند. اين‌ نوار به‌ دوّمين‌ تكاهنگ‌ پرفروش‌ تاريخ‌ انگلستان‌ بدل‌ شد. در دسامبر 1991، ده‌ آلبوم‌ از «كوئين‌» در ليست‌ «100 آلبوم‌ برتر موسيقي‌» قرار داشت‌.

    عکسی از فردی مرکوری:
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    گرفته شده از « [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  8. 3 کاربر از Gilopa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    کاربر فعال انجمن موسیقی و فوتبال داخلی Gilopa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    3,145

    پيش فرض بيوگرافي گروه متاليكا

    پایه گذار و مشهور ترین گروه متال در جهان Metallica




    متاليكا نامي آشنا براي هر خانه . هفتمين گروه پر فروش موسيقي در تاريخ آمريكا !!

    آغاز كار از جايي است كه Lars گروهي براي خود نداشت اما بعد از پيوستن James به او تشگيل شد . آنها در ابتداي كار دو آهنگ ساده و با ضبطي ارزان ساختند . وظيفه جيمز خواندن ، ريتم گيتار و حتي نواختن گيتار باس بود . لارس نيز كم وظيفه نبود و كارسخت زدن درام را با او بود . پس از مدتي Ron Mc Goveny ‌وظيفه زدن باس را بر عهده گرفت و Dave Mustain وظيفه ريتم و ليد گيتار را به عهده گرفت . متاليكا دو شو در سانفرانسيسكو اجرا كرد و توانست هواداران زيادي به دست آورد . بعد از مدتي Cliff Burton ‌به متاليكا پيوست . بعد از آن با دو تلفن و يك پواز در سال 1983 Kirk Hammet نيز به گروه پيوست . اولين آلبوم متاليكا Kill Em All د ر اواخر سال 83 ارائه شد و خيلي ها از اينكه اين گروه توانسته بود شهرت و اعتبار زيادي كسب كند و در اروپا و آمريكا رواج پيدا كند بسيار عصبي بودند .
    در سال 1981 و به طور دقيق 28 اکتبر نوازنده درام يعنی Larse Ulrich از طريق آگهی روزنامه پيشنهاد تشکيل يک گروه هوی متال را ميدهد که از طرف James Alan Hetfield نوازنده گيتار و خوانده پاسخ مثبت می گيرد .لارس در 26 دسامبر 1963 در کپنهاگ دانمارک و جيمز در 3 آگوست 1963 در لس آنجلس به دنيا آمده بودند . آنها برای گروه کاملا شکل نگرفته خود نام Metallica را انتخاب کردند

    آنها برای انتخاب اعضای مناسب گروهشان دست به ساختن چند قطعه آزمايشی کردند . اولين کار آزمايشی اين گروه (کشتار آهنين) Metal Massacre در ژانويه ۱۹۸۲ با نوازندگی درام لارس , بيس و خوانندگی جيمز و تک نوازی گيتار ليودگراند به بازار عرضه شد . ولی در دومين قطعه آزمايشی آنان به نام (روشنايی را فراری دهيد) Hit the light تغييراتی در اين گروه صورت گرفت و به جای ليود گراند نوازنده ديگری به نام ديو ماستين Dave Mustaine نوازندگی گيتار را بر عهده گرفت و شخصی به نام (ران مک گاونی) نوازندگی گيتار بيس را بر عهده گرفت که با آمدن او جيمز به نوازندگی گيتار و خوانندگی مشغول شد .

    پس از آن آنان برای اجرای اين قطعات به سانفرانسيسکو سفر کردند که تمامی اجراهای آنان در کلوپ های زيرزمينی سانفرانسيسکو صورت گرفت . پس از اين اجراها بود که گروه تصميم گرفت تغييراتی در خود به وجود بياورد و تمام نقاط ضعف خود را تقويت کند . از اين رو شخص جديدی به نام (جف وارنر) J.Warner به جای ران مک گاونی وارد گروه شد ولی اين عضو جديد هم نتوانست رضايت لارس و جيمز را جلب کند و پس از مدتی از گروه کنار گذاشته شد . سرانجام در اواخر سال ۱۹۸۲ شخصی به نام (کليفورد لی برتون) Clifford Lee Burton متولد ۱۵ فوريه ۱۹۶۲ در کاليفرنيا که پيش از آن در گروه Truma فعاليت می کرد به گروه پيوست و با آمدن او گروه پيکره اصلی خود را پيدا کرد و آنان در ماه مه ۱۹۸۳ اولين آلبومشان را با نام (همه آنها را بکشيد) Kill em All را به بازار عرضه کردند . پس از به بازار آمدن اولين آلبوم مشکلاتی در گروه به وجود آمد که نتيجه آن اخراج ديو ماستين از گروه بود که ديو ماستين بلافاصله پس از اخراج از گروه دست به ايجاد گروه رقيبی به نام (مگادث) Megadeath زد .
    پس از اخراج ماستين شخصی به نام (کرک همت) Kirk Hammet متولد ۱۸ نوامبر ۱۹۶۲ در سانفرانسيسکو که سابقا در گروه Exodus فعاليت داشته وارد گروه شد که يکی از بهترين شاگردان (جوساتريانی) Joe Satriani استاد بنام و پر آوازه گيتار بود . همت اولين اجرايش در ۱۶ آوريل ۱۹۸۳ به خوبی درخشيد و به سرعت خود را با ساير اعضای گروه هماهنگ نمود . گروه در ۱۲ آگوست ۱۹۸۳ اولين اجرای زنده شان را در شيکاگو اجرا نمودند که بيشتر جنبه تبليغاتی داشت . سپس انها برای اجرای دومين آلبومشان بنام (سوار بر آذرخش) Ride the lighting راهی دانمارک شدند . ولی پيش از آن به انگلستان رفتند تا به همراه گروه ديگری به نام (تيوستد سيستر) Twisted sister دست به يک اجرای زنده بزنند . آنجا بود که آنان با شخصی به نام (پيتر منش) Peter Mensch که پيش از آن گروه Def Leppard را به شهرت جهانی رسانده بود آشنا شدند و برای اجرای دومين اثرشان با وی قرارداد همکاری بستند .

    در اواسط سال ۱۹۸۴ دومين آلبوم اين گروه به بازار عرضه شد که در مدتی کمتر از جند هفته چيزی در حدود ۱۰۰۰۰۰ نسخه از اين آلبوم به فروش رفت که رکورد خوبی برای اين گروه تازه کار محسوب می شد . اين موفقيت باعث شد که کار اين گروه مورد توجه کمپانی های تهيه و تکثير آلبوم های موسيقی قرار گيرد که در ميان اين شرکتها موسسه موسيقی (الکترا) Elcatra موفق به بستن قرارداد با گروه شد
    گروه پس از آن برای اجرای زنده راهی اروپا شد که از مهمترين اجراهای آنها ميتوان به فستيوال (مانستر آف راک) Monster of Rock در انگلستان و (متال همر) Metal Hammer در آلمان اشاره کرد . آنان همچنين در ۳۱ آگوست ۱۹۸۵ موفق به دريافت جايزه Gold به خاطر بهترين گروه در آمريکا شدند . پس از اين موفقيت ها گروه تصميم به تهيه سومين آلبومشان به نام (ارباب عروسکهای خيمه شب بازی) Master of Puppets گرفتند و به کپنهاگ دانمارک برگشتند . آنان اين آلبوم را در اوايل سال ۱۹۸۶ به بازار عرضه کردند که با موفقيت فراوانی مواجه شد . آنان سپس در ۱۵ جولای همان سال به همراه Phil Collins و Eric Clapton تصميم به اجرای کنسرتی گرفتند که در اين ميان بر اثر حادثه ای مچ دست جيمز شکست و کار گروه برای مدتی کوتاه متوقف شد . گروه به فعاليت خود ادامه ميداد تا اينکه حادثه ای وحشتناک باعث توقف فعاليت گروه شد . در ۲۶ دسامبر ۱۹۸۶ هنگامی که گروه قرار بود در کشور سوئد به همراه گروه Anthrax به اجرای برنامه بپردازند اتوبوس حامل اعضای گروه از جاده خارج شد که بر اثر اين حادثه فردای آن روز يعنی ۲۷ سپتامبر کليف برتون بر اثر شدت جراحات وارده در گذشت . گروه به مدت دو ماه دست از کار کشيد حتی تا مرز انحلال پيش رفت تا اينکه جوانی به نام (جيسون نيوستد) که پيش از آن در گروه Flotsam & Jetsam فعاليت داشت به جای برتون وارد گروه گرديد.



    آگوست 1987 در دهم آگوست صفحه ی Garage Days Re-Revisited (بازدیدی دوباره - دوباره از گاراژ) به بهانه ی معرفی Jason به هواداران گروه عرضه شد. به نظر می رسد که این صفحه دنباله ی صفحه ی Garage Days Revisited (بازدیدی دوباره از روزهای گاراژ) است که در سال 84 منتشر شده بود. این صفحه فقط شامل آهنگ های کاور شده می باشد. نسخه ی اصلی این اثر هم اکنون موجود نمی باشد و تنها تعداد بسیار اندکی از گردآورندگان و کلکسیونرها آن را دارند. در بیستم همین ماه گروه تور فستیوال اروپایی خود را با اجرایی مخفیانه در Club 100 در لندن آغاز کرد. هزاران نفر برای حضور در برنامه آمده بودند و این در حالی بود که هیچ تبلیغاتی برای آن صورت نگرفته بود. با این وجود، بسیاری نیز پشت درها ماندند. زیرا آن باشگاه فقط گنجایش چند صد نفر را داشت.

    دسامبر 1987 در روز چهارم دسامبر اولین Home Video ی MetallicA با نام "Cliff 'Em All" عرضه شد. این ویدئو بیعتی بود از جانب MetallicA با نوازنده ی باس قبلی گروه یعنی Cliff Burton. آن ها هیچ فیلمی از اجراهای قدیمی گروه نداشتند، بنابراین تصاویری که به صورت غیرقانونی توسط هواداران گروه ضبط شده بود به این Home Video اضافه شد.

    می 1988 در بیست و چهارم این ماه اولین اجرای فستیوال امریکایی "Monsters Of Rock" به همراه Eddie Van Halen در Country Club در لس آنجلس برگزار شد.

    آگوست 1988 در روز بیست و پنجم این ماه چهارمین آلبوم گروه با نام And Justice For All (و عدالت برای همه) روانه ی بازار شد. کاری به طول "03:'65 از کمپانی Elektra و به تهیه کنندگی Flemming Rasmussen. این آلبوم جایگاه بسیار خوبی در میان کسانی که دستی در موسیقی دارند و همچنین شنوندگان حرفه ای موسیقی دارد. آلبومی با سبک و سیاق سیاسی. در این آلبوم MetallicA با لحنی انقاد آمیز دستگاه قضائی آمریکا را زیر سؤال برد. And Justice For All به سرعت تا رده ی ششم پر فروش ترین های آمریکا بالا آمد. آلبوم جدید به طور گسترده در ماه سپتامبر عرضه گشت. در ابتدای این آلبوم ترانه ی Blackened به چشم می خورد که در مورد پایان جهان به وسیله ی جنگ هسته ای صحبت می کند. آهنگ بعدی، And Justice For All است که نوشتن ترانه ی آن به احتمال زیاد الهام گرفته از فیلمی از Al Pacino در سال 1976به همین نام است. موضوع فیلم در مورد وکیلی است که به دنبال عدالت در دستگاه قضایی ای می گردد که در آن افراد بی گناه کشته می شوند به و قاتلین و مفسدان اجازه داده می شود تا با خونسردی در خیابان ها قدم بزنند. لاییریک آهنگ در مورد عدالت از دست رفته در جامعه ای که در آن پول به چیزی مهمتر از حقیقت تبدیل شده است می باشد

    اين گروه پس از اجرای در حدود ۱۲۰ کنسرت ناگهان در اواخر سال ۱۹۸۹ در سکوت غير منتظره ای فرو رفت . اين سکوت تا اواسط سال ۱۹۸۹ در سکوت غير منتظره ای فرو رفت . اين سکوت تا اواسط سال ۱۹۹۱ ادامه داشت تا اينکه در ۱۲ آگوست آن سال گروه با بيرون دادن آلبوم ديگری به نام (سياه) Black دوباره قدم به عرصه موسيقی گذاشت . اين آلبوم شکوه و زيبايی يک کار گروهی را در موسيقی نشان می دهد . تمامی ترانه های اين آلبوم از آهنگ تند و سرعتی (ورود مرد شنی) Enter Sandman تا ترانه های سنگين (هيچ چيز ديگری اهميت ندارد) Nothing else Matter و (نابخشوده) Unforgiven همه و همه پر از تکنيک و سولوهای زيبا و متفاوت با يکديگرند . آنان برای تهيه اين آلبوم حدود ۱۱ ماه در استوديو مشغول کار بودند و نتيجه اين کار شبانه روزی آلبومی شد که چيزی در حدود ۵ سال جزو پر فروشترين آلبوم های موسيقی جهان محسوب می شد و در حدود۱۰۰۰۰۰۰۰

    فوریه 1989 در سال 1989 MetallicA کاندیدای دریافت جایزه ی Grammy در قسمت Heavy Metal شد. در بیست و دوم فوریه آن ها آهنگ One را در Show ای به صورت زنده اجرا کردند. اما جایزه نهایتآ به Jethro Tull رسید. به نظر نمی رسید که MetallicA از این مسئله ناراحت شده باشد، اگرچه که آن ها پس از از دست دادن جایزه برچسبی با عبارت "Grammy Award LOOSERS" را بر روی آلبومشان اضافه کردند.

    ژوئن 1989 در بیستم ژوئن Home ویدئوی "Two Of One" عرضه شد.

    فوریه 1990 MetallicA جایزه ی Grammy را برای بهترین اجرا به خاطر اجرای One دریافت کرد. هنگامی که گروه بر روی سکو جایزه را دریافت می کرد، اعضا تشکری ویژه از Jethro Tull به خاطر نگرفتن جایزه ی امسال تشکر کردند. (زیرا آن ها سال پیش جایزه را برده بودند.)

    اکتبر1990 MetallicA به استودیوی"One On One" در هالیوود شمالی رفت تا آلبوم بعدی خود را ضبط کند. زمان می گذشت و گروه تا شانزدهم ژوئن سال بعد نیز کار ضبط را به پایان نرسانده بود. آلبوم توسط Randy Staub با کمک Mike Tacci ضبط شد و Bob Rock به همراه Hetfield و Ulrich تهیه کنندگی آن را بر عهده داشتند.

    نوامبر 1990 در چهارم نوامبر گروه Track ی با نام Stone Cold Crazy را به عنوان نمونه ای برای کمپانی Elektra ضبط کرد.

    یکی از اساتید موسیقی (فکر می کنم Jimi Hendrix) گفته: "هنگامی که آلبومی از یک گروه با استقبال بیش از حد مواجه بشه باید کار آن گروه رو تمام شده دونست چون از آن به بعد توقعات از آنها بالاتر می ره و همه انتظار آلبوم های بهتری رو از گروه دارند و همین ادامه ی کار را بسیار سخت میکنه." و همین اتفاق پس از عرضه ی Master Of Puppets برای MetallicA افتاد! در 27 ام مارس گروه توری را با Ozzy Osbourne آغاز کرد. این تور که در حمایت از Ozzy بود برای MetallicA بسیار مهم بود، زیرا محبوبیت گروه روز به روز افزایش می یافت و آن ها آماده بودند تا دوره ی بزرگی از تاریخ کاریشان را آغاز کنند. همچنین این آخرین تور گروه به عنوان گروهی حمایت کننده بود.

    جولای 1986 در 26 ام جولای، مدتی کوتاه قبل از اجرایی در Evansville, Indiana مچ دست James در حادثه ای در هنگام ورزش اسکیت بورد شکست و اجرا منتفی شد. در تمام مدت تور James در حالی که بلندگو را با بازوی قلاب شده نگه می داشت آهنگ ها را می خواند و John Marshall از گروه Metal Church به عنوان نوازنده ی میهمان گیتار می زد.

    سپتامبر 1986 روز شنبه 27 سپتامبر 1986، حادثه ای تلخ در انتظار گروه بود. دو اتوبوس MetallicA که برای تور در اختیار آن ها بود، در اسکاندیناوی در جاده ی god-forsaken بین شهرهای استکهلم و کپنهاگ در حرکت بودند. جاده متروک بود و جز این دو اتوبوس هیچ وسیله ی دیگری در آن ساعات اولیه ی صبح در آن جاده نبود. ناگهان به دلیلی نا معلوم، دقیقآ قبل از 6:15 صبح راننده ی اتوبوسی که اعضای گروه در آن بودند به شدت به سمت چپ منحرف شد و اتوبوس به سختی در خارج از جاده در حالی که کنترل آن غیر ممکن بود چپ شد. در نتیجه تصادفی تلخ به وقوع پیوست. اتوبوس در نهر آبی در کنار جاده در حوالی شهر کوچک Ljungby در سوئد سقوط کرد. در میان آشفتگی و پریشانی غیر قابل اجتناب که پس از این حادثه به وجود آمد، اکثر مسافران اتوبوس سرنگون شده تلاش می کردند تا خود را از وسیله ی واژگون شده خارج کنند. سه نفر از چهار عضو گروه نیز جزو کسانی بودند که توانستند از اتوبوس خارج شوند. افرادی که از این حادثه جان سالم به در بردند حقیقتآ خوش شانس بودند. همه ی آن ها به طریقی توانستند با کمترین صدمات و شوک وارده از مهلکه فرار کنند. پلیس سوئد به سرعت بر سر صحنه ی حادثه ظاهر شد و راننده را به دلیل مسئولیت داشتن در این حادثه توقیف کرد، اما بعدآ او بدون هیچ جریمه ای آزاد شد. پس از تحقیقات بیشتر معلوم شد که دلیل این حادثه وجود تکه یخی تیره بر سر پیچی تند در جاده بوده است.

    به هر صورت، متأسفانه یک تلفات در این حادثه وجود داشت، و فرد مرده یکی از افراد گروه بود. در مدت زمانی کوتاه از آن ثانیه های وحشتناک در آن جاده ی متروک در سوئد هستی رویا گونه ی MetallicA ناگهان به کابوسی جهنمی تغییر یافت. بیسیست 24 ساله ی گروه Cliff Burton درگذشت. بعدها James Hetfield در سال 1993 در شرح حادثه چنین گفت: " من دیدم اتوبوس مستقیمآ بر روی او سقوط کرد. پاهای او را دیدم که بیرون افتاده بود. احساس غریبی داشتم. به یاد می آورم راننده ی اتوبوس تلاش می کرد تا پتو را به زور از زیر او بیرون بکشد تا برای افراد دیگر استفاه کند. همان لحظه جلو رفتم، " عوضی اون کار رو نکن." می خواستم او را بکشم. نمی دونستم آیا چیزی نوشیده یا با یخ ها برخورد کرده. تمام چیزی که می دانستم این بود که او رانندگی می کرد و Cliff دیگر زنده نبود."

    در 29 ام همین ماه هر یک از اعضای گیج و شوکه شده ی گروه به نحوی سعی می کردند تا تشویش و اضطراب خود را از بین ببرند. آن ها به روشی مشترک که همان نوشیدن مشروب بود روی آوردند. James دو تا از پنجره های هتل را شکست و جیغ می زد و بدین وسیله خشم خود را تخلیه می کرد. Kirk و John Marshall آن چنان می لرزیدند که آن شب تا صبح لامپ اتاقشان را روشن گذاشتند. در همین روز Lars, James و Kirk به ایالات متحده بازگشتند.

    از دست دادن Cliff حادثه ای بسیار تلخ بود. او نه تنها از اصلی ترین اعضای گروه بود بلکه معلم و استادی بسیار خوب برای گروه بود. او ایده های بسیاری را در اختیار گروه قرار می داد. Jason Newsted از او به عنوان استاد خود یاد می کند. MetallicA پس از این حادثه تا دو ماه دست از کار کشید و تا مرز انحلال پیش رفت. اما شناخت صحیح از Cliff خود عاملی بود که موجب شد گروه تصمیم به ادامه بگیرد.

    اکتبر 1986 در28 اکتبر Jason Curtis Newsted در تست گروه شرکت کرد. او امیدوار بود تا به عنوان بیسیست جدید گروه برگزیده شود. او تمام آهنگ های گروه را در دو روز یاد گرفت، بنابراین وقتی سه عضو گروه از او پرسیدند که مایل به نواختن کدام آهنگ است او گفت: "هر کدام که شما بخواهید." در این تست 45 نفر متقاضی عضویت در گروه شرکت کرده بودند. در پایان MetallicA پنج نفر را به عنوان کاندید برای جایگزینی Cliff انتخاب کرد، اما آن ها Jason را به صرف نوشیدنی به Tommy's Joint دعوت کردند. قبل از ترک محل ملاقات سه عضو گروه به توالت رفتند و وقتی برگشتند به Jason گفتند: "به MetallicA خوش آمدی."علت این انتخاب توانایی های او و داشتن عاداتی مشابه با گروه بود. به این ترتیب بود که Jason Newsted به عنوان بیسیست جدید و همچنین Backup Vocals به گروه پیوست. Jason قبل از MetallicA در Flotsam and Jetsam و Dogz عضویت داشت.

    نوامبر 1986 برای فراموشی غم از دست دادن Cliff و همچنین آشنایی بیسیست جدید با امور گروه اقدام به برپایی تورهایی نمود. در هشتم نوامبر Jason اولین اجرای خود را با گروه پیش از اجرای Metal Church در The Country Club در Reseda انجام داد. دومین اجرای او چند شب بعد در Jezabelle's در Anaheim بود.

    کپی رسمی از اين اثر در سرتاسر جهان به فروش رسيد.

    آنان از آگوست ۱۹۹۱ تا ژوئيه ۱۹۹۳ اقدام به برپايی بيش از ۴۰۰ کنسرت در سرتاسر جهان نمودند و اولين اجرای آلبوم جديدشان را در Madison Square Garden برای هزاران تماشاچی مشتاق به صورت رايگان انجام دادند . يکی از بهترين اجراها کنسرت بزرگی به مناسبت در گذشت (فردی مرکوری) خواننده مشهور گروه (کوئين) Queen بود که به همراه گروه های ديگری چون Gun,n Roses و ديگر اعضای گروه کويين اجرا شد که بليط های اين کنسرت به نفع بيماران مبتلا به ايدز فروخته شده بود . پس از آن گروه از فعاليت خود کاست و به استراحت پرداخت . در اين زمان شايع شد که گروه قصد دارد به کار پايان دهد تا اينکه در سال ۱۹۹۶ گروه با ارائه البوم جديدشان به نام (بارگيری) Load به شايعات پايان دادند که از لحاظ سبک و محتوای اشعار باز هم کاری متفاوت محسوب می شود . آنان در سال ۱۹۹۷ کار ديگری به نام (بارگيری دوباره) Reload را نيز به بازار ارائه کردند که به گفته اعضای گروه مکمل کار قبلی آنها محسوب می شود . در اوايل سال ۱۹۹۸ گروه کار ديگری به نام (روزهای همکاری در گاراژ) Garage Days Inc را به بازار عرضه نمود . اشعار اين آلبوم که شامل ۲۷ ترانه می باشد متعلق به گروه های ديگر است که توسط گروه متاليکا بازخوانی و اجرا شده است . درست يک سال بعد يعنی در ۱۹۹۹ گروه آلبوم جديد و کاملا متفاوتی به نام (سمفونی و متاليکا) S & M را به بازار ارائه کردند . آنان در اين آلبوم بيشتر کارهای قديميشان را بازنويسی کردند و برای اجرای اين البوم از يک ارکستر سمفونيک کامل استفاده نمودند که ميتوان گغت اين تنها خلاقيتی بود که آنان برای تهيه اين آلبوم به آن دست زدند . آنان در اين آلبوم تنها دو کار جديد به بازار عرضه نمودند که (انسان منفی) وMinus Human و (شبدر بدون برگ) No Leaf clover نام داشتند . از ديگر کارهای گروه ميتوان به تک اهنگ I disappear اشاره کرد در سال ۲۰۰۰ جيسون نيوستد از گروه جدا شد و جای او را اکنون Robert Trujillo پر کرده است که در روز ۲۳ نوامبر ۱۹۶۴ در کاليفرنيا متولد شده و مدتی در گروه آزبورن فعاليت داشته است و سر انجام آخرين آلبوم متاليکا که تاکنون وارد بازار شده است آلبوم (خشم مقدس) St.Anger است که در سال ۲۰۰۳ وارد بازار شده که باز هم دارای سبکی متفاوت با کارهای قبليشان است.


    اعضا:

    نام: Jamez
    نام خانوادگی:Hetfield
    تاريخ تولد:۱۳ آگوست ۱۹۶۳
    محل تولد : لوس آنجلس
    ساز تخصصی : گيتار و پيانو و( خوانندگی در متاليکا)
    رنگ چشم : آبی
    رنگ مو: بلوند
    قد:۱متر و ۸۵ سانتی متر
    وزن:۸۱ کیلو
    تعداد فرزندان:۳ بچه
    تعداد خواهر و برادر:دو خواهر بزرگ
    اشعار و نيز آهنگسازی متاليکا به عهده ی جيمز می باشد.

    نام:Lars
    نام خانوادگی:Ulrich
    تاریخ تولد:26 دسامبر ۱۹۶۳
    محل تولد:کپنهاک(دانمارک)
    ساز تخصصی:درامز
    رنگ چشم:قهوه ای
    رنگ مو:قهوه ای روشن
    قد:۱ متر و ۷۴سانتی متر
    تعداد فرزندان:۲ بچه
    لارس از اول تو اين گروه بوده او به همراه جیمز آهنگسازی متالیکا را بر عهده دارد .

    نام:Kirk Lee
    نام خانوادگی:Hammett
    تاریخ تولد:18 نوامبر ۱۹۶۲
    محل تولد:سانفرانسیسکو
    ساز تخصصی:گیتار الکترنیک و لید گیتار
    رنگ چشم:قهوه ای
    رنگ مو:قهوه ای
    قد:۱ متر و ۷۵ س
    وزن:۶۹كيلو
    تعداد خواهر و برادر:یک خواهر کوچک و یک خواهر و برادر بزرگ

    نام:Robert
    نام خانوادگی:Tujillo
    تاریخ تولد:23 اکتبر 1963
    محل تولد:کالیفرنیا
    ساز تخصصی:باس گیتار
    رنگ چشم:قهوه ای
    رنگ مو:سیاه
    قد:۱مترو ۷۵س
    وزن:۸2 کیلو
    تعداد فرزندان:ازدواج نکرده.
    به جای جیسون آمده...

    نام:Jason Curtis
    نام خانوادگی:Newsted
    تاریخ تولد:۴ مارس ۱۹۶۳
    محل تولد:بتل کریک(میشیگان)
    ساز تخصصی:باس گیتار
    رنگ چشم:قهوه ای
    رنگ مو:قهوه ای

    عکسهایی از گروه:
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    Last edited by Gilopa; 21-03-2006 at 06:34.

  10. 3 کاربر از Gilopa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    کاربر فعال انجمن موسیقی و فوتبال داخلی Gilopa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    3,145

    پيش فرض

    Jennifer lopez




    جنيفرلوپز هنرپيشه وخواننده پاپ در ۲4 جولای سال ۱۹۷۰ در محله برونکس نيويورک بدنيا آمد. او کارش را به عنوان رقاص شروع کرد و در صحنه های ويدئوکليپ های موزيکال گوناگونی ظاهر شد . در سال ۱۹۹۰ او برنده جايزه رقابت ملی شد و توانست در سريال تلويزيونی FOX نقشهايی را به عهده بگيرد و بعد از آن در سريال رنگ زندگی به عنوان يکی از FLY GIRLS و نيز بعد از آن هم يک سری کارهای کوچک هنری را دنبال کرد که شامل نقش هايی در دو سريال ديگر و يک فيلم تلويزيونی به نام پرستاران روی خط و فيلم ديگری به نام سقوط پرواز شماره ۷ بود. او اولين فيلم خود را در سال ۱۹۹۳ به نام (خانواده من) بازی کرد و بعد از آن هم در سال ۱۹۹۵ در فيلم قطار پول ظاهر شد که نقشهای مقابل وی را (وسلی اسنامپرچر) و (ودی هاريسون) ايفا ميکردندو او در سال ۱۹۹۶ در فيلم جک به کارگردانی ( فرانسيس فورد) و نقش آفرينی رابين ويليامز بود ظاهر شد.

    در سال ۱۹۹۷ اولين موفقيت بزرگ لوپز بوجود آمد: به خاطر بازی در نقش سلنا که تصوير زنده ای از خواننده پاپ (‌تجانو سلنا کوئين تيلانا پرز ) بود .< خواننده ای که بدست يکی از طرفداران ديوانه خود کشته شده است >. جنيفر مورد تحسين همگان قرارگرفت و جايزه GOLDEN GLOBE را از آن خود ساخت و گرانترين هنرپيشه لاتينی در تاريخ شد و با پرداخت يک مليون دلار به وی در همان سال فيلم ANACONDA ( مار وحشت ناک) را بازی کرد و نيزبعد از ان در فيلم خون وشراب که نقش مقابل اورا جک نيکلسون بازی ميکرد و در ادامه ـ بازی کردن در نقش مارشال فدرال(‌ کارن سيسکو) در فيلم کارگردان معروفی چون استيون اسپيلبرگ به نام OUT OF SIGHT که البته بر اساس کتابی از المور لئونارد ساخته شده بود و نقش مقابل او را هم جورج کلونی بازی ميکرد جنيفر را به يک هنر پيشه مشهور تبديل کرد.

    کار موسيقی لوپز در سال ۱۹۹۹ با آلبومی به زبان لاتين در ۶ جولای شروع شد و اين آلبوم به خاطر آهنگ IF YOU HAD MY LOVE با موفقيت کم نظيری روبرو شد که لوپز را هم رديف ريکی مارتين قرار داد . در اوايل سال ۲۰۰۰ جنيفر کانديدای جايزه ای برای اجرای بهترين رقص شد به دليل موفقيت در دومين آهنگ موفقش WAITING FOR TONIGHT اما او جايزه را ازدست داد و جايزه بدست CHER رسيد .

    در تابستان سال ۲۰۰۰ او در فيلم علمی تخيلی و ترسناک سلول بازی کرد که در اين فيلم نقش يک روانشناس کودک را ايفا ميکرد و در همان سال او در فيلم ENOUG بازی کرد و در اوايل سال ۲۰۰۱ جنيفر به خاطر موفقيت های پی درپی به بالاترين سطح معروفيت خود رسيد. از جمله اين موفقيتها:

    وقتی که آلبوم او در جدول آهنگهای پاپ در رديف ۱ قرار گرفت و يا در فيلم کمدی ـ رومانتيک تصميم گيرنده ازدواج بازی کرد که بيشترين فروش را در هفته اول اکران داشت و نيز در سال ۲۰۰۲ او در فيلم کمدی MAID IN MANHATTAN بازيکرد و در سال ۲۰۰۳ هم وی با بن افلک در فيلم GIGLI هم بازی شد و نيز در آينده هم يک فيلم ديگر با بن افلک تحت عنوان JERSEY GIRL بازی کرد و نيز فيلم ديگری هم که از وی در مرحله ساخت به سر ميبرد فيلم( زندگی ناتمام ميباشد) که او در آن نقش مادری را بازی ميکند و نقش پدرشوهرش را هم رابرت فورد برعهده دارد. او همچنين در فيلم ما بايد برقصيم نقش مقابل ريچارد گر را بازی کرده است .

    حالا يکم بحث رو خصوصیترش ميکنم:




    جنيفر در سال ۱۹۹۷ به مدت کوتاهی با اجانی نوا که يک مدل و يک هنرپيشه بود ازدواج کرد و بعد از آن برای مدت طولانی با ( SEAN PUFFY COMBS ) رابطه داشت . در دسامبر ۱۹۹۹ جنيفر و COMBAS که به يک کلوپ شبانه در خارج از شهر نيويورک رفته بودند دچار خطر شدند يعنی در آنجا به سويشان از طرف افراد نامعلومی گلوله شليک شد که در اين حادثه سه نفر جان باختند . اين دو در اواسط فوريه از هم جدا شدند و بعد از آن جنيفر با CRIS JUDD آشنا شد .

    CRIS در يکی از ويدئوکليپهای آهنگ LOVE DON'T COST ATHING رقاصی ميکرد و در آگوست سال ۲۰۰۱ آنها نامزدييشان را اعلام کردند و در سپتامبر همان سال ازدواج کردند ولی ۹ ماه بعد از هم جداشدند . در پاييز سال ۲۰۰۲ جنيفر با بن افلک نامزد کرد که البته برای مدتی نزديک بود از هم جدا بشوند اما به هر حال آنها دوباره تصميم گرفتند به قرار خود پايبند باشند و عروسی خود را اعلام کردند اما بازم بعد از مدتی تصميم به طلاق گرفتند و سرانجام در اوايل سال ۲۰۰4 از هم جدا شدند !

    و بعد از آن جنيفر در > جوئن سال ۲۰۰4 < با خواننده پاپ مارک آنتونی ازدواج کرد . مراسم عروسی آنها کاملا خصوصی بود و در لوس آنجلس برگذار شد .


    Name : Jennifer Lopez

    Nickname : ''La Guitarra'' (guitar shaped body)

    Date of Birth : July 24, 1970

    Place of Birth : New York, New York USA

    Sign : Sun in Leo, Moon in Aries

    Height : 5'6''

    Eyes : Brown

    Hair : Brown

    Occupation : Singer, Actress & Model

    Father : David Lopez - A computer operator

    Mother : Guadalupe Lopez (School Teacher)

    Sisters : Lynda & Leslie

    Spouse : Ojani Noa [Divorced- February 1997 - 1998]

    Fan Mail : Jennifer Lopez
    C/O United Talent Agency
    9560 Wilshire Blvd. Suite 500
    Beverly Hills, CA 90212

  12. این کاربر از Gilopa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #7
    کاربر فعال انجمن موسیقی و فوتبال داخلی Gilopa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    3,145

    پيش فرض بیوگرافی ریکی مارتین

    Ricky martin


    خواننده پاپ انريکو خوزه مارتين مورالس پنجم (( ريکی مارتين ))‌ در ۲4 دسامبر سال ۱۹۷۱ در سان خوان پورتريکو در يک خانواده ثروتمند به دنيا آمد . او از سن ۶ سالگی شروع به ظاهر شدن در تبليغات تلويزيونی محلی کرد . در سنين نوجوانی در سال ۱۹۸4 به خاطر علاقه شديدی که به موسيقی داشت به عضويت گروه آواز نوجوانان منودو در آمد و در طول ۵ سالی که با گروه همکاری ميکرد همراه گروه به کشورهای مختلفی سفر کرد و به عنوان يکی از خوانندگان اصلی گروه به زبان هر يک کشور های مختلف (( چند تا از کشورهايی که در آن کنسرت داشتند ! )) آواز خواند و همين به محبوبيت او اضافه کرد . او در سال ۱۹۸۹ به محدوديت سنی ۱۸ سال گروه رسيد و مجبور به ترک گروه شد و در اولين فرصت در کنار تحصيل در دوره دبيرستان اولين آلبوم خود را در سال ۱۹۸۹ به نام me amaras که توسط شرکت سونی و در نيويورک تهيه شده بود را روانه بازار کرد .

    بعد از آن ريکی مارتين برای اجرای کنسرت و حمايت از آلبومش در سفری که به مکزيکو داشت مورد توجه سينما گران قرار گرفت ! و در يک سريال در نقش يک خواننده ايفای نقش کرد که بعدها نسخه سينمايی اين سريال هم با بازی ريکی مارتين روانه بازار شد . از آهنگهای معروفی هم که ريکی در اين فيلم خواند ميتوان به آهنگ telenovela alcanzaruna اشاره کرد .

    سپس در سال ۱۹۹۳ به لوس آنجلس رفت و بعد از مدتی به شروع همکاری با تلويزيون آمريکايی nbc پرداخت و از سال ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۵ به ايفای نقش در سريال تلويزيونی اين شبکه به نام general hospital پرداخت و بعد از آن نيز در سريال miserables بازی کرد . او در حالی که به طور فعال حرفه هنرپيشگی را دنبال ميکرد اما هنوز خوانندگی را فراموش نکرده بود و همچنان به ضبط آلبوم و اجرای کنسرت می پرداخت و در پورتريکو و جامعه اسپانيولی لاتين به طور کامل شناخته شده بود و به شهرت رسيده بود .

    سومين آلبوم او در سال ۱۹۹۷ به نام A medio vivir بود و يکی از آهنگ های آلبوم هم در کارتون هرکولس وجود داشت و خود ريکی هم در نسخه اسپانيايی (( دوبله اسپانيايی )‌) دوبلوری و صدای شخصيت هرکولس را بر عهده داشت .

    چهارمين آلبومش به نام Vuelve در سال ۱۹۹۸ منتشر شد که آهنگ موفق اين آلبوم La copa de la vida يا the cup of life بود که ريکی مارتين اين آهنگ را برای مسابقات جام جهانی فوتبال ۱۹۹۸ اجرا کرده است . در ادامه او در شب اجرای کنسرت مشهور Grammy (( جايزه های اين کنسرت بسيار معتبر است !!)) با عرضه کردن اولين آهنگ انگليسی خود به نام Livin يا همان La vida loca توجه همگان را جلب کرد و همين باعث شد که آلبوم او در همان ابتدا کار و در روز اول انتشارش شماره يک شود و حالا ريکی مارتين ديگر به يک شهرت جهانی دست يافته بود !. و بعد از آن نيز در سال ۲۰۰۰ به خاطر آهنگ موفق She bangs جايزه بهترين صدای مرد پاپ Grammy را بدست آورد و ديگر به طور کامل در جهان شناخته شد و اين آهنگ شهرت و پول زيادی را برای ريکی به ارمغان آورد و حالا هنوز همچنان راه او ادامه دارد .

  14. 2 کاربر از Gilopa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #8
    حـــــرفـه ای Babak_King's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    پست ها
    3,928

    پيش فرض

    دستت درد نکنه میلاد جان خیلی دنباله تاریخچه این گروه ها بودم امیدوارم تایپک ادامه داشته باشه
    موفق باشی

  16. #9
    کاربر فعال انجمن موسیقی و فوتبال داخلی Gilopa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    3,145

    پيش فرض

    بابک جان خواهش میکنم.فقط اگه بشه اسم تاپیک رو عوض کنم خیلی خوبه.اشتباهی اسم رو به جای بیوگرافی زندگینامه نوشتم حالا هم نمیتونم عوضش کنم.

  17. #10
    کاربر فعال انجمن موسیقی و فوتبال داخلی Gilopa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    3,145

    پيش فرض بیوگرافی pinkfloyed

    در مورد پینک فلوبد جمع کردن مطالب خیلی مشکل بود و بیشتر مطاب رو از سایت هنرپیشه برداشتم
    سید برت (syd barret ) به همراه راجر واترز(roger waters) و دیوید گیلمور(davidGilmour) در دبیرستانی در کمبریج هم مدرسه ای بودند.(سید برت متولد سال 1946، راجر واترز متولد سال 1944 ، دیوید گیلمور متولد سال 1945 ) بعد از اتمام دبیرستان سید به دانشکده هنردر لندن رفت و در رشته نقاشی مشغول به تحصیل شد ، واترز که به همراه نیک میسون (nick mason ) و ریچارد رایت (Richard wright) که هردو متولد سال 1945 بودند در لندن معماری می خواند گروهی به نام SIGMA تشکیل دادند که بعدها به

    t.set-megadeath&screaming abdabs تغییر نام داد و سرانجام برت و یک گیتاریست جاز به نام « باب کلوز (bob close)« به آن گروه پیوستند. کمی بعد از آن« سید برت » گروه Pink Floyd را تشکیل داد که عنوان آن ترکیبی بود از نام دو نوازنده قدیمی موسیقی از جورجیای آمریکا به نامهای « پینک اندرسون» و« فلوید کانسل » .

    این گروه اواخر سال 1966 به اجرای برنامه در کلوپهای زیر زمینی لندن پرداختند و در نخستین آلبوم خود آهنگ « آرنولد لِین» را بیرون داد. موسیقی ابتکاری ، اشعار نامتعارف و لهجه انگلیسی« سید برت» در تقابل با لهجه آمریکایی که بر تمامی آهنگهای راک چیرگی داشت، آنرا جزو بیست آهنگ پرفروش انگلستان قرار داد. در ما مه سال 1967 آهنگ « نواختن امیلی را ببین » منتشر شد و به جای ششم جدول صعود کرد ، دراوت همان سال نخستین آلبوم گروه « نی زن بر دروازه های سپیده دم نقش» غلبه « سید برت» را در گروه نشان داد. آوازهای این آلبوم سرشار از تصاویر کودکانه و انعکاسی از آثار« لوئیس کارول» آفریننده داستان« آلیس در سرزمین عجایب» بود و عناصر معصومیت وخوف را در هم می آمیخت. کار گیتار برت که با شیوه نامعمول ارگ نواختن ریچارد رایت کامل می شد بسیار چشمگیر بود . کمی بعد از انتشار این آلبوم رفتار برت به طرز عجیبی غیرعادی شد و رو به تباهی رفت و حتی در برخی از کنسرتها او اصلآ چیزی نمی نواخت وبی حرکت روی صحنه می ایستاد. در سال 1968 « دیوید گیلمور» که درآن زمان دانشجوی زبانهای مدرن بود به گروه ملحق شد. بدون اشعار برت گروه بخت چندانی برای موفقیت در آهنگهای تک نداشت درعوض گروه کار خود را بر اجراهای زنده متمرکز کرد و پیشگام کنسرت در هاید پارک لندن شد.آلبوم« یک نلعبکی پر از راز» نشان داد که گروه می تواند به حیات خود ادامه دهد ودر این آلبوم از کار الکترونیکی و همسرایی« راجر واترز» بویژه در آهنگ« دستگاهها را روی قلب خورشید تنظیم کن» بهره گیری شد. کنسرتهای بعدی نوآوری و قدرت تخیل گروه را در استفاده از نور پردازیهای مدرن و بکارگیری صوت شفاف نشان داد.

    موسیقی این گروه از دیر باز برای شنوندگان بسیاری در بیرون از انگلستان که زادگاه آن بود وحتی جهان غرب جاذبه ای جادویی داشت.

    گروهی این جاذبه را به کاربرد نوآورانه وهوشمندانه سازهای الکترونیکی مانند کیبورد و گیتار الکتریکی وترکیب آن با جلوه های صوتی مانند« صدای انفجار، تیک تیک ساعت ، گریه کودک و... نسبت می دهند وعده ای دیگر متفاوت بودن مایه ها و نغمه های موسیقیایی به کار رفته در تصنیف را در این امر سهیم می دانند. گروه سومی نیز بر این باورند که «اجراهای زنده و تکان دهنده ، ترکیب شگفت انگیزجلوه های نوری و جلوه های تأتری نمادهای آشنایی چون هواییمایی که منفجر میشود یا تصاویری که در بالای سر گروه نقش می بندد با کیفیت سحرانگیزی صدای کوادروفونیک وجه تمایز Pink Floyd از دیگران است ونیز هستند بسیار کسانی که اشعار معنی دار تلخ و نامتعارف گروه را همچون صدای اعتراضی علیه نظم موجود عامل موثری در گستردگی مخاطبان این نوع موسیقی می شمارند.

    در کنار این برداشت ها عامل دیگری باعث شده تا افسانه ها و تصورات گوناگون درباره گروه و اعضای آن بر سر زبان ها بیافتد که در بیشتر موارد فرسنگها ازحقیقت دوراست این عامل ، گمنام و ناشناس بودن تک تک اعضای گروه است.

    اعضای این گروه هرگز به صورت ستاره های موسیقی عامیانه مانند «بیتل ها» و یا « رولینگ استونز» مطرح نبودند و خود همواره بر این گمنامی اصرار داشتند. در نتیجه بعد از سی سال فعالیت خلاقانه هنری وآفریدن تعدادی از پرفروشترین آلبوم های دوران ، هویت و زندگی اعضای گروه همواره در سایه کیفیت آثار واجراهای زنده آن ها گم شده است.

    بزرگ ترین کنسرت گروه در سال 1994 و برای زنده نگه داشتن آهنگهای قدیمی برگزار شد و در حدود 80 تا 100 هزار نفر بیننده کنسرت بودند و بازمانده های گروه در خوابی عمیق فرو رفتند.

    پینک فلوید تنها گروه موسیقی در جهان بود که گفت:

    ما برای دل خود میخوانیم نه برای مردم
    Last edited by Gilopa; 27-03-2006 at 21:35.

  18. 4 کاربر از Gilopa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 32 1234511 ... آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •