تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 11 از 16 اولاول ... 789101112131415 ... آخرآخر
نمايش نتايج 101 به 110 از 154

نام تاپيک: معماري

  1. #101
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض

    سابقه تاريخي كاروانسراها
    از جمله يادگارهاي پر ارزش معماري ايران كاروانسراهاست كه از روزگار كهن به دلايل گوناگون و ارتباطي چون جريان اقتصادي ، نظامي جغرافيايي و مذهبي بنياد گرديده و در ادوار مختلف بتدريج توسعه و گسترش يافته است .

    عملكرد هاي گوناگون كه كاروانسراها در گذشته بعمده داشته اند باعث شده است نامهائي ما نند كاربات – رباط – ساباط – خان – اين Inn در فرهنگ لغات داده شود كه در اصل داراي وظايف مشابهي مانند كاروانسرا ها بوده ولي از نظر خصوصيات و معماري هر يك داراي ويژگي هاي متفاوت بوده اند . با توجه به كار برد – توسعه گسترش كاروانسراها در ايران مي‎توان علل پيرايش كاروانسرا ها را نياز اساسي و حمايت كاروانيان دانست بنابراين بناهاي مشابهي كه با نامهاي مختلف احداث گرديده به احتمال زياد بهمين منظور و هدف بوده است . كلمه كاروانسرا مشتق از كاروان – كاربان بعضي گروه مسافران (قافله ) كه دسته جمعي مسافرت مي كنند و سراي به معني خانه و مكان است هر دو كلمه كاروان و سراي مشتق از پهلوي ساساني يعني فرس ميانه است . چنانه در فرهنگ لغات و ساير منابع ادبي نامهاي كاروان خانه – كاروان گاه كاروان گه بعضي كاروانسرا مورد استفاده قرار گرفته است . (3)

    بنابراين ميتوان احداث كاروانسراها بناهاي مشابه را به هر دليلي كه در مسير جادها ساخته شده اند محلي براي استراحت و حمايت كاروانيان دانست .

    برطبق تاريخي بنياد كاروانسراها در ايران از زمان هخامنشي آغاز مي شود : هر دوت مورخ يوناني در كتاب پنجم خود از ساختمانهايي گفتگو مي كند كه توسط هخامنشيان بين شوش و سارد ساخته شده بود ، هر دوت از يكصد و يازده بناي شبيه كاروانسرا (چاپارخانه) نام مي برد كه در فاصله حدود 2500 كبلومتر بين پايتخت هخامنشي و سارد بنا گرديده بود و كاروانيان اين فاصله را در طي سه ماه طي مي كردند .ازدياد توقفگاه ها يا كاروانسراها در گذشته براي راههاي ارتباطي ، جريان اقتصادي كشور كه مورد توجه و علاقه حكومت بوده مي باشد . مطالعه راههاي ارتباطي و جاده هاي بازرگاني و نظامي و نتايج تحقيقات و كاوشهاي باستان شناسي معلوم مي دارد كه از گذشته دور نياز وافري به ايستگاه هاي بين راه و امنيت و رفاه كاروانيان احساس مي شده است.

    گرچه ساختمان يا بناي ساخته شده اي از اين گونه كاروانيان از عهد هخامنشي بجاي نمانده، ولي كاوشهاي علمي در آينده اينگونه مراكز و ايستگاه هاي ارتباطي شناخته و نحوه معماري آن را روشن خواهد ساخت .

    در دوره طولاني سلسله اشكانيان در نجد ايران و حوزه نفوذ و اقتدارشان يعني از دادگاه آنان در شرق (استپ آسياي مركزي ) تا منطقه تحت نفوذ آنان در غرب يعني بين النهرين ايستگاه هاي ارتباطي و كاروانسرا هائي وجود داشته است . همانطور يكه ميدانيم هنر و معماري عهد اشكانيان كاملا شناسائي و تحقيق نگرديده و بخصوص ويژگي هاي معماري و تزئينات معماري آن ناشناخته مانده و بنابراين نمي توان در حال حاضر از نحوه معماري يا توسعه كاروانسراي عهد پارتي نظريه اي را ارئه داد . ولي با مقايسه قلاع و شهرهاي اشكاني كه اخيرا در دشت گرگان شناخته شده مي‎توان گفت احتمالا كاروانسراهاي آن زمان از خشت و آجر بوده و بصورت مربع و مستطيل بنا گرديده و بر طبق شيوه معماري آن زمان داراي ايواني بوده كه محور اصلي بنا است و از پشت ايوان قضاي باز حياطي شكل وجود داشته و اطاقها واطراق گاه در اطراف حياط ساخته مي شده است .

    در دوره ساساني اهميت زيادي به ايجاد راهها و همچنين امنيت جاده ها داده شده ، از جمله اين كاروانسراها مي توان كاروانسراي دروازه گچ ، كنار سياه در استان فارس ، دير گچين و رباط انوشيرواني را در امتداد جاده ابريشم نام برد.

    در دوره اسلامي تحولات چشمگيري در احداث كاروانسراها خا بوجود آمد و همانطور يكه قبلا گفته شد در ارتباط با مسائل اقتصادي . مذهبي و نظامي احداث اينگونه بناها وارد مرحله جديدي شد و شكل تازه اي بخود گرفت .

    متاسفانه اطلاعات ما درباره كاروانسرا هاي اوايل اسلام چندان زياد نيست چون كاروانسرا هائي از اين زمان بجاي نمانده تا بتوان خصوصيات معماري آن را توصيف كرد .

    منابع تاريخ و سفر نامه ها آگاهي مختصري در مورد كاروانسراهاي اويل اسلام بدست مي دهد . از جمله در سفر نامه ناصر خسرومي خوانيم : به هنگام اقامت او در اصفهان در يك كوي شهر 200 صرافي و 50 كاروانسرا بوده است ابن حوقل درباره نيشابور مي نويسد : در اين شهر كاروانسرا هاي زيادي وجود دارد كه در آن همه گونه مال التجاره ياقت مي شود. اهميت كاروانسرا ها در آن زمان بسيار زياد بوده تا جائيكه ناصر خسرو بهنگام مسافرت از نائين به طبس مي نويسد : «ما به رباط زبيده رسيديم كه داراي آب انبار بود . بدون اين كاروانسرا و آب هيچكدام قادر به گذشتن از بيابان نبوديم».

    به اين ترتيب با مطالعه سفر نامه هااهميت فراواني كه كاروانسراها بويژه كاروانسراهاي بياباني در گذشته است به خوبي روشن مي شود .

    در دوره سامانيان ، آل بويه ، آل زياد و غزنويان احداث بناهاي عام المنفعه منجمله كاروانسراها رونق زيادي گرفت . از يادگارهاي آن زمان رباط چاهه يا ماهي است . كه ويرانه هايش در كنار جاده خراسان هنوز به چشم مي خورد . اين كاروانسرا به احتمال زياد به ياد بود شاعر بزرگ ايران فردوسي ، توسط دخترش براي كاروان و كاروانيان احداث گرديده است .

    در زمان حكومت سلجوقيان بويژه در دوره ملكشاه ، آلب ارسلان، سلطان سنجر ، و صدارت خواجه نظام الملك احداث بناهاي مذهبي و غير مذهبي توسعه فراوان يافت .

    ايجاد راههاي جديد و همچنين تامين امنيت جاده ها باعث روز افزوني تجارت و اقتصاد شد و در نتيجه در مسيرجاده هاي كارواني براي آسايش كاروانيان كاروانسراهاي متعددي احداث گرديد . شيوه و سبك معماري بناهاي مذهبي اين دوره مانند مساجد و مدارس الگوي جالبي براي بنياد ديگر بناهاي سلجوقيان شد و رباط ها و كاروانسراهاي اين دوره عموما همانند مساجد با پلان 4 ايواني احداث گرديده رباط يا كاروانسراي شرف يكي از زيباترين يادگارهاي آن دوره است كه پس از يك هزار سال از زمان بنياد آن در بياباني تقريبا خشك محل آسايش و استراحتگاه موقتي براي مسافران است.

    با حملات مغول مدتي فعاليت ساختماني در كليه شهر ها متوقف گرديد ولي با تاسيس سلسله ايلخانيان بتدريج احداث بناهاي مذهبي و غير مذهبي رونق گرفت .

    در اين زمان براي توسعه تجارت و اقتصاد ، به راه و راهداري توجه زيادي مبذول گرديد .

    در زمان ايلخانيان فعاليت معماري ، توسعه راهها و رونق تجارت و اقتصاد مرهون زحمات و تلاش فراوان خواجه رشيدالدين فضل الله در ايجاد و كاروانسراها در مسير راهها و شهر ها و زحمات بسيار كشيده .

    ماركوپولو به هنگام مسافرت يزد – كرمان مي نويسد : «يزد شهر بزرگي است …….. ساكنين آن مسلمانند در صورتيكه بخواهند از شهر خارج شوند بايد هشت روز تمام از صحرائي بگذرند كه در آن سه محل براي اطراق مسافران بوده است.»عصر طلايي و شكوفائي احداث كاروانسراهاي زيبا از زمان صفوي آغاز مي شود . رونق تجارت داخلي و خارجي و اهميت دادن به راهها و شهرهاي زيارتي باعث اين گرديد كه بنياد كاروانسرا ها و معماري و تزئينات معماري تحولات جديدي را آغاز نمايد .

    حكمرانان صفوي در پايتخت و واليان در شهرستان ها كوشش فراواني در ايجاد و توسعه اين بناي عام المنفعه انجام دادند و ايجاد جاده هاي بزرگ و دريايي منجر به صدور كالاهاي تجارتي ايران به كشور هاي اروپائي در غرب و چين و هندوستان در شرق گرديده . در مسير جاده هاي زميني، كاروانسراهاي زيادي احداث شد اين جاده با سگ مفروش و در بعضي نقاط با پله هاي زيبا ساخته شد . آثار اين جاده در نقاط شمالي كشور و راهنماي كويري هنوز بچشم مي خورد انساب احداث 999 كاروانسرا به شاه عباس گر چه بنظر اغراق آميز مي نمايد ولي از طرفي اهميت بنياد كارونسرا ها را در آن دوره باز گو مي كند .

  2. #102
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض

    بهترین کاروانسراهای ایران



    اين گروه از كارونسرا ها از نظر معماري به انواع ذيل تقسيم بندي مي شوند:

    1-كاروانسراهاي مدور

    تعداد كمي از كاروانسراهاي ايران با نقشه مدور بنياد گرديده است . اين نوع كاروانسراها بسيار جالب توجه و از نظر معماري حائز اهميت فراوان است گرچه در حال حاضر فقط دو نمونه از آن شناخته شده ولي همين دو نمونه نشان دهنده سليقه – ذوق ، ابتكار و بالاخره هنر نمائي فوق العاده معماران آن است.

    نمونه هاي ياد شده يكي رباط زين الدين در جاده يزد – كرمان و ديگري كاروانسراي زيده بين كاشان و نطنز است : تاريخ هر دو بنا به زمان صفويه مربوط مي شود .

    2-كاروانسراهاي چند ضلعي حياط دار

    اين گروه از كاروانسراها بشكل چند ضلعي (اغلب 8 ضلعي ) ومانند كاروانسراهاي مدور بسيار زيبا بنا شده اند و زمان ساخت آنها دوره اي است كه در معماري كاروانسراها پيشرفت قابل ملاحظه اي بوجود آمده است . از نظر تعداد كاروانسراهاي چند ضلعي نيز همانند كاروانسراهاي مدور اندك و فقط نمونه هاي كمي از آنها در سراسر ايران باقيمانده است .

    زيباترين نمونه كاروانسراهاي اين گروه سه كاروانسراي آبادخان خوره –چهار آباد و ده بيد بين جاده اصفهان و شيراز است كه به فرم 8 ضلعي در دوره صفوي ساخته شده نشان دهنده شيوه معماري اصفهاني است .

    بعلت شباهت فوق العاده كاروانسراهاي ياد شده ميتوان گفت كه معمار هر سه بنا شخص واحدي مي باشد ،به احتمال زياد ايجاد اين نوع كاروانسرا ها بيشتر جنبه نظامي و دفاعي داشته تا مذهبي و اقتصادي ، به اين دليل كه دفاع از يك بناي 8 ضلعي يا چند ضلعي بمراتب آسانتر از يك بناي مربع يا مستطيل شكل مي باشد .

    كاروانسرا هاي چند ضلعي از داخل و خارج قرنيه ولي كاروانسراهاي مدور از خارج دايره اي شكل ولي در داخل چند ضلعي است .

    3-كاروانسراي دو ايواني

    همانند مدارس و مساجد و ساير بناهاي مذهبي ايران تعدادي از كاروانسراهاي ايران شكل دو ايواني به فرم مربع يا مستطيل ساخته شده اند. عموما ايوانهاي اين كاروانسراها يكي در مدخل ورودي ديگر رو بروي آن قرار دارد . از نمونه هاي باقيمانده از اين كاروانسراها مي توان از كاروانسراي چاه خوشاب و كاروانسراي دو كوهك نام برد .

    4-كاروانسرها با تالار ستوندار

    تعدادي از كاروانسراهاي ايران با تالار ستوندار بنا گرديده اند و از تالارها عموما بعنوان اصطبل استفاده شده است . نمونه اين نوع كاروانسراها عبارت است از كاروانسراهاي عسگرآباد بين جاده تهران – قم و كاروانسراي خاتون آباد در 25 كيلومتري تهران در جاده گرمسار .

    5-كاروانسراهاي چهار ايواني

    احداث بناي چهار ايواني با حياط باز مركزي سابقه طولاني در معماري ايران داشته و نمونه اين نقشه را مي توان در كاخ اشكاني آشور ملاحظه كرد. در ادوار اسلامي از پلان 4 ايواني براي بنياد بناهاي مذهبي و غير مذهبي مانند مدارس –مقابر – مساجد و كاروانسراها استفاده گرديد و تقريبا اين پلان نقشه ثابتي براي احداث اينگونه بناها شد . بخصوص از دوره سلجوقي به بعد كاروانسراهاي زيادي با پلان 4 ايواني احداث گرديد كه آثار آن در تمامي ايران پراكنده است .

    گرچه گروه كاروانسراهاي 4 ايواني كه به شكل مربع يا مستطيل بنا گرديده از نظر پلان با هم شباهت دارند . ولي در جزئيات مانند شكل داخل و خارج ، دروازه ورودي ، بر جهاوترتيت قرار گرفتن اصطبل ها هر يك داراي ويژگي هائي متفاوت هستند.

    1-كاروانسراها با پلان متفرقه

    اين گروه ، كاروانسراهائي هستند كه نقشه و معماري آن با آنچه كه در گروههاي 1-5 اجمالا بررسي شد شباهتي ندارند . دلايل مختلف چون ، سليقه ذوق معمار ، نفوذ معماري خارجي ، شرائط وموقعيت جغرافيائي ، در احداث اينگوانه كاروانسراها نقش داشته است .

    همانطور كه گفته شد تنوع در معماري كاروانسراهاي ايران اعجاز انگيز و بي‎سابقه بوده و نمي توان در اين مختصر از تمامي ويژگي هاي آن بحث كرد . و نيز خصوصيات گوناگوني در بسياري از كاروانسراها بچشم مي خورد كه در خور بررسي و تحقيق جامع است. براي مثال مي توان از كاروانسراهاي درون شهري يا كاروانسراهائي كه داراي دو در ورودي هستند و يا كاروانسراي حاشيه كوير و همچنين توقفگاه هاي بين راه كه هر يك از شيوه معماري خاصي برخوردار هستند نامبرد .

    مثلا در مسير جاده ها تعداد زيادي توقفگاه وجود دارد كه براي توقف مسافرين ساخته شده است .توقفگاه هاي مزبور داراي عملكرد هاي مختلفي هستند كه براي نمونه مي توان پاسگاه هاي حفاظت راه ها محل توقف مامورين پست . چاپارها ، پناهگاه مسافرين به هنگام بلاياي طبيعي مانند سيل، بهمن ، برف، كولاك شديد و طوفان را ذكر كرد .

    بسياري از اين توقف گاهها حتي ظرفيت پذيرش يك كاروان كوچك را هم ندارند و فقط براي بيتوته يكي دو مسافر يا اتراق چند ساعته يك گروه بسيار معدود مي توانند قابل استفاده باشند.

    معماري اينگونه توقف گاهها يكسان نيست و بر حسب ضرورت و موردي كه پيش مي آيد به آن تغيير شكل داده مي شده است .

    در نواحي كويري اينگونه توقفگاهها فقط شامل اصطبل براي حيوانات و آبشخوري براي آنها مي باشد و ظاهرا مسافرين در اين مناطق احتياج به سر پناه نداشته اند .

    براي مثال مي توان از توقفگاه كوچكي بين نائين و انارك نام برد.

  3. #103
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض

    معماری کاروانسراها

    از بررسي كارواسراهاي سراسر ايران چنين بر مي آيد كه اساس معماري كاروانسراهاي ايران ، مانند ساير بناها ، تابع شيوه ، سنت و سبك رايج زمان بوده است . با اين ترتيب مي توان پنداشت كه كاروانسراهاي پيش از اسلام نيز تابع شيوه معماري زمان بوده و معماري خاصي نداشته است .

    ولي ذكر اين نكته ضروري است كه شيوه معماري ، محل و منطقه ، مصالح ساختماني و موقعيت جغرافيائي نقش موثري در ايجاد اينگونه بناها داشته است شيوه ساختمان و معماري كاروانسراها از روزگار كهن تا به امروز دگرگوني بسيار نيافته و معمولا سبك بناي آنها همان ايجاد باره بند ها و اطاقهايي است.كه پيرامون حياط محصور،ساخته‎مي‎شده‎است.و لي‎درطرح‎و خصوصيات هر كدام ويژگي هائي بچشم مي خورد . چنانكه انواع ساباط ساده تا كاروانسراهاي بزرگ با طرحهاي جالب معماري است كه در گوشه و گاهي در ميان اضلاع ديواره هاي آن برجهاني قرار گرفته بطوريكه دروازه ميان دو برج يا شبه ستون جاي دارد و داراي سر دري است كه گاهي بر فراز آن ساختمان دو طبقه اي ساخته اند . در كاروانسراها اطاق هاي مسافران معمولا پيرامون حياط ساخته ميشده و پشت آنها اصطبل قرار داشته كه درب ورودي اصطبل ها در چهار گوشه داخلي بنا قرار داشته و گاهي در ايوان ورودي حياط باز مي شده است.

    در دوره صفوي طرح معماري كاروانسراها متنوع گرديد و علاوه بر كاروانسراهاي چهار ايواني نوع كوهستاني ، مدور – هشت ضلعي و كويري بر طبق موقعيت جغرافيائي و مكاني احداث گرديد و. در دوره هاي زنديه، افشاريه و قاجاريه احداث كاروانسراها بشيوه گذشته ادامه پيدا كرد . از نظر طرح و نقشه كاروانسراها ي بشيوه گذشته ادامه پيدا كرد . از نظر طرح و نقشه كاروانسراهاي دوره ياد شده عموما از نوع چهار ايواني بوده و از لحاظ مصالح ساختماني نيز بر خلاف دوره متقدم كه از كه آجر و سنگ بوده اغلب از خشت استفاده شده است . همچنين بسياري از كاروانسراهاي دوره صفوي در عهد قاجاريه در طول 25 قرن كاروانسراها در ايران در مكان هاي دور افتاده مأوي و مسكن موقتي براي كاروانيان بوده ولي امروزه مهمانخانه و هتل جاي كاروانسراها را گرفته است .

    آثاري كه از كاروانسراهاي كهن بدست آمده نشان مي دهد كه اطاق هائي براي نگهبانان ، كاروانسرا دار يا مامورين ساخته مي شده است . ولي كاروانسراهاي تجارتي داخل شهرها عموما دوطبقه بودند . در دو طرف دروازه ورودي داخل كاروانسرا نيز معمولا اطاق هائي براي پاسداران و كاروانسرا دارساخته مي شده است.

    معمولا هر كاروانسرا داراي چاه آب و آب انباري است كه گاهي در وسط كاروانسرا در زماني خارج از محوطه جهت تامين آب مورد نياز مسافران ساخته شده است.آب انبارها از نظر معماري به اشكال مختلف ساخته مي‎شدند بعضي داراي شكل مستطيل باسقف ساده و بعضي مواقع در خارج كاروانسرا و بعضي مواقع در خارج كاروانسرا ساخته مي شدند مثلا آب انبارهاي كاروانسرا هاي خليج فارس همه بيرون از بنا قرار دارند . درحاليكه در مناطق مركزي عموما در داخل كاروانسراها براي رفع نيازمنديها مسافرين ، حتي نانوائي ، قصابي، آسياب ، نماز گاه و يك سري دكان جهت خريد فروش كالاهاي كارواني وجود داشت.

    براي مثال مي توان از كاروانسراي دير گلچين در جنوب تهران در حاشيه كوير-وكاروانسراي‎مهيار واقع در جاده اصفهان شيراز نامبرد .

    كاروانسراهاي حاشيه كوير نواحي مركزي ايران دراي بادگير است كه فصل تابستان هواي خنك را به اطاقهاي كاروانسرا مي رساند.

    بادگيرها عموما در جهت مقابل دروازه ورودي روي ايوانها ساخته مي شده اند ، مانند رباط زين الدين در جاده يزد – كرمان و كاروالنسراي جوكار در نزديكي طبس .

    در بسياري از كاروانسراها بخصوص از دوره صفويه به بعد بخاري ديواري يا مكاني براي بر افروختن آتش تعبيه شده است محل بخاري هاي ديواري يا در اطاق ها ساخته مي شده يا در محل هاي سر پوشيده . بيرون اطاق ها و همچنين بخاري هاي مرتفعي در اصطبل ها براي گرم شدن حيوانات ايجاد مي شده است كه جاي آن اغلب در پشت ديوار اطاق هاي مسكوني مسافرين بوده است . در كاروانسراهاي نوع كوهستاني اهميت بخاري به حدي بوده كه محل وسيعي را براي قرار دادن آتش و بخاري انتخاب كرده‎اند .

    آبريز گاهها معمولا در گوشه حياط كاروانسرا و در زير يا داخل برجها ساخته مي شده است .

    مصالح ساختماني اصلي بناي كاروانسراها در ايران از سنگ و آجر بوده است سنگ به دو صورت مورد استفاده قرار مي گرفته . در بعضي موارد سنگ ها كاملا استادانه تراش داده مي شده و در برخي اوقات از قطعات كوچك سنگهاي نتراشيده استفاده مي كردند . در بعضي نقاط نيز از تلفيق سنگ و آجر پي بنا را مي ساخته اند . نماي خارجي و داخلي عموما از آجر بوده است. در برخي از كاروانسرا ها از خشت و يا بلوك هاي خشتي استفاده مي شده است .

    سقف اغلب كاروانسراهاي ايران نوك تيز و شيب دار است. بام ها اكثرا مسطح و باشيب كم ساخته شده اند و در قسمت هائي كه اطاق هاي بزرگ دارند سقف ها شكل قوسي دارند .

    آب باران بوسيله ناودانها ئي كه در روي ديوار خارجي كاروانسرا ساخته مي‎شد به بيرون از كاروانسرا هدايت مي گرديد ولي دربعضي‎از كارونسراها نيز ناودانهائي كه در ديوار هاي حياط داخلي كار گذشته شده مشاهده شده است . تمامي درها و پنجره ها و تو رفتگي ديوارهاي حياط و اطاقهاو ايوانها در زمان صفويه با سقف هلالي ساخته شده اند بسياري از كاروانسراها همانند بناهاي مذهبي همدوره خود داراي تزئينات معماري مانند : آجر كاري – كاشيكاري – گچ بري و سنگ كاري مي باشد . تزئينات عموما در نماي خارجي كاروانسراها در قسمت دروازه ورودي ، طاقنما ها و ايوانها بكار مي رفته است . از كاروانسرا هائيكه داراي تزئينات جالب توجهي مي باشند . مي توان رباط شرف – رباط چاهه ، مهيار ، رباط پسنج و كاروانسراي گذر نام برد .

    از نظر معماري كاروانسراهاي ايران متنوع بوده معماران ايران از طرح ها و نقشه هاي گوناگوني براي ايجاد كاروانسراها استفاده كردند .

    تنوع طرح و نقشه هاي كاروانسرا هاي ايران ايجاب مي نمايد كه اين كاروانسراها برگروه هاي مختلف تقسيم گردند و خصوصيات و ويژگي هاي هر گروه جداگانه مورد بررسي و تحقيق قرار گيرد .

    آرتور ابهام پوپ معتقد است كه :

    «احداث و ايجاد كاروانسراها در ايران پيروزي بزرگ معماري ايران است و در هيچ جاي دنيا كاربرد و ويژگي هاي خاص معماري آن را نمي توان ديد ».

    مطالعاتي كه توسط ماكسييم سيرو درباره طبقه بندي كاروانسراهاي ايران در دوره صفوي و بعد از آن انجام گرديده و تقسيم اين بناها به دو گروه كاروانسراهاي كوهستاني و كاروانسراهاي حياط دار دشت كافي براي شناخت همه كاروانسراهاي ايران نيست.از آنجايي كه احداث كاروانسراهاي ايران به دلايل گوناگون شكل و گسترش يافته شايسته است تمامي دلايل آن از شرايط آب و هوائي ، تا شيوه معماري منطقه اي مورد بررسي قرار گيرد.

    در درجه اول كاروانسراهاي ايران را مي توان به گروهاي ذيل تقسيم بندي نمود:

    الف) كاروانسراهاي كاملا پوشيده منطقه كوهستاني .

    ب) كاروانسراهاي كرانه هاي پست خليج فارس .

    ج) كاروانسراهاي حياط دار مناطق مركزي ايران .

    گروه سوم از نظر پلان به انواع مختلف تقسيم بندي مي شوند:

    از نظر معماري با اينكه طي قرنها پيشرفت هائي از لحاظ فرم بنا در ساختمان كاروانسراها بوجود آمده و علي رغم شباهت زيادي كه بين بنا هاي هر گروه ديده مي شود . ولي در جزئيات هر يك ويژگي هائي به چشم مي‎خورد كه از نظر تنوع حيرت آور است .

  4. #104
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    1 عمارت مفخم

    عمارت مفخم بزرگترين اثر معماري قاجار در خراسان شمالي

    بناي تاريخي "عمارت مفخم" به عنوان بزرگترين و شاخص‌ترين اثر معماري از دوره قاجار در خراسان شمالي است كه در شمال شرق شهر بجنورد واقع است.
    به گزارش خبرگزاري جمهوري اسلامي، در دوره قاجار عمارت مفخم همراه با بناهاي ديگري از جمله آيينه‌خانه، كلاه فرنگي، حوضخانه و سردر در باغ بزرگي قرار داشته كه مجموعه "دارالحكومه مفخم" را تشكيل مي‌داده‌اند.
    بناي عمارت در دهه ‪ ۱۳۰۰‬هجري قمري، همزمان با دوره حكومت ناصرالدين شاه به دستور "يارمحمدخان شادلو" معروف به "سردار مفخم" ساخته شده و محل سكونت خانواده وي و پذيرايي از ميهمانان دولتي و رجال سياسي بوده است.
    معروف است كه نقشه ساختماني عمارت به دست ميرزامهدي‌خان شقاقي، نخستين استاد معماران ايراني تعليم يافته در فرنگ كه معماري مدرسه شهيد مطهري تهران از جمله كارهاي او است، طراحي شده است.
    بناي عمارت در دو طبقه و به ابعاد تقريبي ‪ ۵۰‬در ‪ ۲۳‬متر و به ارتفاع حدود ‪ ۹‬متر ساخته شده و در مجموع ‪ ۳۴‬اتاق و دو تالار بزرگ دارد كه زماني با آيينه‌كاري، كاشيكاري و گچبري تزيين شده بود.
    "كلنل ادواردييت" انگليسي كه حدود يك قرن پيش در اين بنا با سردار مفخم ديدار داشته در توصيف يكي از اتاقهاي آن مي‌نويسد: ديوارها با تعدادي نقشه تزيين شده بود، اتاق پذيرايي با شمعدانها و آيينه‌هاي زيبا پوشيده شده و كف آن نيز با قاليهاي قالب دوزي شده ابريشمي رشتي فرش شده بود.
    "در پشت اين اتاق نارنجستاني بود كه سقف آن با ورق آهني پوشيده شده بود و بر روي ديوارها نيز پوست پلنگ، ببر، خرس و پوست دو گربه وحشي و چند حيوان ديگر كه در جنگلهاي شمال اين ناحيه يافت مي‌شود آويزان كرده بودند." "اين بنا اتاقهاي متعددي دارد كه با ‪ ۲۱‬در چوبي به ايوانها گشوده مي شوند و در طبقات آن جابه‌جا گچبريهاي زيبا به چشم مي‌خورد."
    عمارت مفخم در هر طبقه دو ايوان، يكي در ضلع شمالي و يكي در ضلع جنوبي دارد كه در جلوي هر يك رديفي از ستونها براي نگهداري سقف ايجاد شده و پنجره، در اتاقهاي بنا به اين ايوان‌ها باز مي‌شود.
    در ضلعهاي شرقي و غربي عمارت نيز فقط دو در ورودي وجود دارد كه با ‪۱۸‬ پله به طبقه فوقاني راه پيدا مي‌كند.
    ايوانهاي طبقه اول ‪ ۳۸‬متر طول و ‪ ۳/۱۴‬متر عرض دارند و در جلوي هر يك ‪۹‬ ستون سطبر هشت ضلعي و دو نيم ستون آجري با نماي ساده، بار سقف و طبقه فوقاني را به دوش مي‌كشند.
    در عوض ستونهاي طبقه فوقاني استوانه‌اي هستند و به ويژه در ايوان جنوبي تمام بدنه آنها با انواع كاشي تزيين شده است.
    پس از سقوط سلسله قاجار بخش اعظم املاك خانواده شادلو از جمله ساختمان عمارت كه در آن زمان محل سكونت "سردار معزز" نوه سردار مفخم بود به تصرف رضاشاه درآمد و "سرهنگ رخشا" فرماندار و رييس كل املاك پهلوي بجنورد در آن اقامت گزيد.
    در سال ‪ ۱۳۱۶‬نيز در طبقه فوقاني بنا آتش‌سوزي رخ داد و سقف عمارت كه با تير ارس و پوشش سفالي ساخته شده بود نابود گرديد و سقف شيرواني كنوني با پوشش ورق گالوانيزه ايجاد شد.
    در دهه ‪ ۱۳۲۰‬بناي عمارت از سوي ورثه سردار مفخم به عنوان بيمارستان به اداره بهداري واگذار شد.
    سرانجام نيز در شهريور ماه ‪ ۱۳۷۰‬اين عمارت در اختيار اداره وقت ميراث فرهنگي بجنورد قرار گرفت كه پس از انجام تعميرات و تغييرات جزيي طي چند سال آينده به موزه مردمشناسي شهرستان بجنورد تبديل مي‌شود.
    بيشتر تزيينات عمارت مفخم در نماي جنوبي بنا تمركز يافته و شامل انواع كاشيكاري است.
    سرتاسر نماي ضلع جنوبي، از بالاي ستونهاي هشت ضلعي ايوان طبقه پايين تا زير سقف طبقه دوم و حتي ساقه‌هاي ستونهاي ايوان فوقاني با كاشي‌كاريهاي معرق، معقلي و كاشيهاي هفت رنگ و ابعاد خشتي تزيين شده است.
    جالب است كه نقوش به كار رفته در كاشيهاي هر ستون، لچكي‌ها و قابهاي روي هر چشمه طاق در طبقه فوقاني طرحي نو را عرضه مي‌كند و از تكرار نقوش و طرحها پرهيز شده تا نمايي الوان و متنوع ايجاد شود.
    دو ستوني كه پايه‌هاي چشمه طاق مركزي بر آنها استوار است با كاشيهاي معرق تزيين شده ولي ستون‌ها و نيم ستون‌هاي طرفين آن كاشيكاري معقلي دارند.
    چشم‌نوازترين تزيينات، در لچكي‌هاي چشمه طاق بزرگ مركزي، در مقابل پنجره تالار بزرگ و در فضاي مثلثي‌شكل افريز مركزي ديده مي‌شود.
    در دو سوي طاق بزرگ، نقش دو فرشته بالدار در تلفيق با نقوش گياهي و پيچكها ايجاد شده كه به نوعي تداعي‌كننده نقش فرشتگان بالدار و نقوش گياهي در طرفين مغاره‌هاي بزرگ طاق بستان است كه در عين حال از تاثيرگيري از شمايل‌نگاري هنر اروپايي بركنار نمانده است.
    بر بالاي اين طاق و در وسط سنتوري مثلثي شكل مركزي نقش شير و خورشيد به رنگ زرد بر كاشيهاي هفت رنگ تصوير شده است.
    بناي عمارت مفخم به شماره‪ ۹۵۲‬در فهرست آثار ملي كشور به ثبت رسيده است.

    منبع :آرمانشهر
    ---------------------
    تصاویر:

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید
    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  5. #105
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض گفت و گو با معمار برج آزادی

    برج آزادی یا شهیاد، یکی از موفق‌ترین نمونه‌های بناهای یادمانی در ایران است. برجی که آن را بیانی فشرده و انتزاعی از سیر تحول معماری ایرانی نیز به حساب آورده‌اند.
    حرکت قوس‌ها در دهانه‌های برج از معماری ایران باستان آغاز شده و به هندسه پیچده‌تر در سده‌های بعدی می‌رسد.
    ‌معمار این برج، حسین امانت، آن را در سن ۲۴ سالگی طراحی کرد. برج پس از ساخته شدن خیلی زود به نماد تهران تبدیل شد. اکنون بعد از گذشت حدود ۳۷ سال از ساخته شدن برج، سازمان زیباسازی شهر تهران در حال مرمت کردن و تعمیر آن است.
    آخرین خبر در مورد برج حاکی از آن است که محوطه اطراف برج به صورت چهارباغ طراحی و آبنماهای موزیکال هم در آن نصب می‌شود.خبرگزاری میراث فرهنگی، ۱۹ تیرماه۸۷
    از حسین امانت که در حال حاضر در ونکور کانادا زندگی می‌کند، می‌پرسم محوطه برج در اصل بر اساس چه الگوهایی طراحی شده و مداخله کردن در آن تا چه حد صحیح است؟


    من راجع به مداخله در محوطه و اصولاً این پروژه تعمیر، اطلاعی ندارم. ولی طرح میدان، ملهم از نقش زیر گنبد مسجد شیخ لطف‌الله اصفهان است و دست زدن به آن، واقعاً خراب کردن طرح است.
    ولی فکر نمی‌کنم کسی بخواهد آن قسمت را دستکاری کند. فکر می‌کنم در آن طرف خیابان، ‌یعنی خارج از بیضی‌ای که بنای آزادی در آن قرار دارد، در آن ناحیه می‌خواهند تصرفاتی بکنند.
    اگر نیت این باشد فکر خوبی است، چون این کار به زندگی میدان اضافه می‌کند. ولی باید مساله‌ی مقیاس و ارتباط آن با تناسبات بنا و میدان، در نظر گرفته شده باشد. من عقیده دارم که باید یک مقدار ورود عابر پیاده را به مجموعه ی آزادی تشویق کنند.



    حسین امانت

    به دلیل وجود خیابان‌های دور میدان و ترافیک شدید در آن‌جا، ورود مردم به وسط میدان فقط از طریق راهرو‌های زیر زمینی ممکن است. ولی میدان باید زندگی خودش را داشته باشد و مردم دایم بیایند در فضای وسط میدان و بناهایی را که در زیر این یادمان مثل موزه و غیره ایجاد شده بود، ببینند.
    این کارهایی را که شما گفتید، فکر می‌کنم می‌خواهند در فضای اطراف آن انجام دهند؛ یا اقلاً من امیدوارم کاری به آن وسط نداشته باشند، غیر از این‌که آن را تعمیر کنند و جاهایی را که خراب شده، درست کنند.

    پیش از این نیز مهندس ایرج حقیقی که در زمان ساخت برج، مسوول کارگاه بود روند مرمت فعلی را غیر‌اصولی اعلام کرد. آیا شما در حال حاضر اطلاعی از پروژه دارید و آیا اصلاً کسی با شما به عنوان طراح اصلی برج مشورت کرده است؟

    کسی‌ با من اصلاً مشورت نکرد. آقای حقیقی، ناظر اصلی این بنا بودند و حضورشان در آن‌جا منبع مهمی است برای آن که کارها درست انجام شود. بنابراین امیدوارم اقلاً با ایشان مشورت بشود.
    اگر ایشان چیزی گفته‌اند که از آن می‌شود این را فهمید که راضی نیستند، این خیلی خوب نیست. من خودم خیلی نگرانم که آن‌ها چگونه به بنا دست می‌زنند. مثلاً بارها راجع به درز سنگ‌ها گفته‌ام که باید حتماً با یک ماستیک مخصوص پر بشود. اگر این درزها را با سیمان و بند‌کشی عادی پر کنند، سنگ‌ها می‌شکند و می‌افتد.



    میدان آزادی، منبع amanatarchitect

    در بنای آزادی، به جز حضور ارزش‌های نمادین، فضاهایی با کاربری‌های جدید و فرهنگی مثل موزه، نمایشگاه و سالن اجتماعات هم در زیر زمین طراحی شده است. در آن زمان چه نیازهایی شما را به فکر استفاده فرهنگی از فضای زیر یک برج یادمانی انداخت؟

    وقتی‌که مسابقه‌ی بنای آزادی گذاشته شد، منظور فقط یک برج بود که یادآور تاریخ ایران و تاریخ شاهنشاهی و در حقیقت سلسله‌های مختلف ایران باشد. البته من این را برای خودم فرصتی دیدم که عظمت تمدن ایران را نشان بدهم.
    چون این فضاهای داخلی در برج موجود بود، اولین فکری که برای استفاده فرهنگی از فضاهای داخلی آن ارایه شد، پیشنهاد خود بنده بود. یعنی بعداً، سالن ورودی زیر زمین را تبدیل به یک موزه کردیم.
    البته از اول این نکته در فکر من بود که از آن باید استفاده شود. سالن‌های طبقات بالا هم البته برای نگاه کردن طراحی شده، ولی فضای داخلی و دیوارهایش، طوری‌است که می‌شود نمایشگاه هم آن‌جا برگزار کرد.
    ولی آن عواملی که باعث شد بقیه‌ی این مجموعه ی بزرگ ‌زیر میدان شهیاد ایجاد شود، برنامه‌ی سمعی و بصری بسیار جالب هنرمندان چکسلواکی آن وقت بود که در نمایشگاه مونرآل ارایه کرده بودند و شاه خواسته بود آن‌ها بیایند و در ایران هم این برنامه را اجرا کنند.



    نقش زیر گنبد شیخ لطف‌الله، منبع ویکی‌پدیا

    بعداً به پیشنهاد من قبول کردند که در زیر زمین، مجموعه‌ای ایجاد کنیم و بعد از مدتی آن مجموعه‌ی فرهنگی هم اضافه شد. البته آن هم در زیرزمین است برای آن که به نمای برج صدمه‌ای نزند.

    در سال‌های چهل و پنجاه خورشیدی شاهد تعدادی آثار معماری در ایران هستیم که به نوعی سعی داشتند دست‌آوردها و در حقیقت جوهره‌ی تاریخ معماری ایرانی را در کارهای مدرن و جدید ارایه دهند؛ مثل خود برج آزادی یا موزه‌ی هنرهای معاصر یا ساختمان سازمان میراث فرهنگی و چند اثر شاخص دیگر. کارهایی که البته فراتر از گرته‌برداری صرف از آثار تاریخ معماری رفته بود. شما که خود یکی از معماران این جریان بودید، اکنون بعد از گذشت حداقل سی سال، نگاه و ارزیابی‌تان نسبت به آن جریان چیست؟

    شروع این فکر البته از آرشیتکت‌ها و معماران دیگری در ایران بوده است. یعنی از دوره‌ی طاهرزاده بهزاد و بعد آثار آقای مهندس سیحون و بعد ماها که شاگردهای مهندس سیحون بودیم.



    برج آزادی، منبع amanatarchitect

    اتفاقاً من دو هفته پیش در کنفرانسی که در شمال کانادا و در مورد توجه به اقلیم و ناحیه در معماری بود، شرکت کردم. آن‌جا تعدادی از کارهای خودم، یعنی ساختمان میراث فرهنگی، مدرسه بازرگانی دانشگاه تهران، سفارت ایران در پکن، شهیاد و چند کار دیگر را معرفی کردم و نشان دادم که چه‌طور عوامل اقلیم، ناحیه، فرهنگ و سنت می‌تواند در ایجاد فضاهای معماری تصمیم‌گیرنده باشد.
    اما معماری دنیا، الان یک حالت بی‌شخصیت دارد. یعنی شما در هرجای دنیا ساختمانی را که می‌بینید می‌تواند این ساختمان درهر جای دیگری هم باشد. یعنی بی‌جایی و بی‌ارتباطی با محل. یعنی ساختمانی که شما در پکن می‌سازید، مثل همان ساختمانی است که در پاریس می‌سازید. این را الان به صورت یک بیماری در طراحی می‌بینند.
    توجه به اقلیم و زمینه‌ی کار در مورد این پروژه‌هایی که به ‌آن‌ها اشاره کردیم وجود داشت. فکر می‌کنم نه تنها من، بلکه همه فکر می‌کنند که این خیلی کار مهم و صحیحی است که انسان به ریشه‌های خودش برگردد؛ به ریشه‌های تاریخی‌، فرهنگی و اقلیمی خودش.
    شما وقتی‌که ساختمان سازمان میراث فرهنگی را می‌بینید، این ارتباط را کاملاً با شما برقرار می‌کند. این ارتباط، فقط از فرم قوس یا فرم‌های دیگر نتیجه گرفته نشده است، بلکه از وجود تناسبات فضا، چگونگی ورود از فضای حیاط خارجی به داخلی، از هشتی به بازار به باغ و در حقیقت از ارتباطات فضایی موجود در معماری غنی ایران آمده است.



    برج آزادی، ‌منبع amanatarchitect

    ‌توجه من به سابقه معمای ایران، یک امر جوهری است و نه فرم آن که حالا قوس دارد یا گنبد. بلکه توجه به آن، اصل و اساسی است که آن را جالب می‌کرده است. این‌ها چیزهایی هستند که شما اگر در ایران بزرگ شده‌اید و در ایران درس گرفته‌اید و در آن‌جا ساختمان می‌سازید، نمی‌توانید از آن دور شوید.
    البته اگر صمیمی باشید و اگر نخواهید آن‌چه را که درمجلات غربی می‌بینید، کپی کنید. به این ترتیب آن‌چه که در قدیم و در آن جریان معماری مورد اشاره شما انجام شده، به نظر من کار صحیحی بوده است.
    فکر می کنم شروع خیلی جالبی بوده برای ایجاد نوعی معماری که از این حالت بی‌جا بودن و بی‌ارتباط بودن، بری بود و ارتباط خیلی قوی با تاریخ عمیق و غنی معماری ایران داشت.

    حسین امانت در حال حاضر در ونکور چه کاری انجام می دهد و روی چه پروژه‌ی معماری متمرکز شده است؟

    پروژه‌ای که الان برای من جالب است و در حال انجامش هستم، یک مرکز کوچک شهری است در جنوب ونکور. در حقیقت مجموعه‌ای است از یک ‌شاپینگ مال یا یک بازار و بعد هم یک مقداری فضاهای مسکونی. شهری است که حدود دوهزار واحد مسکونی در آن ایجاد می‌شود.



    برج آزادی، ‌منبع amanatarchitect

    اتفاقاً در همین کنفرانس اخیر که اشاره شد، تعدادی از طرح‌ها و کروکی‌هایم را در مورد این کار شرح دادم و گفتم که چطور طرح فضاهای شهری و بازارهای ایران بسیار با انسان در اتباط است و در محیطی مثل این‌جا (کانادا) هم فقط اقلیم متفاوت است ولی انسان و ارتباطش با فضا همیشه ثابت است.
    در همه‌ی این طرح‌ها، آن چیزی که در سفرهای خودم با دوستان دانشکده‌ام و هم‌کلاسی‌هایم و آن‌چه که در کوچه پس کوچه های یزد و کاشان و مساجد و آب انبارها و ایوان‌ها و خانه‌ها دیده‌ام، همیشه با من همراهند. هرکاری که می‌کنید نتیجه‌اش نزدیک است با آن‌چه در وطن خودتان دیده‌اید.

  6. #106
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض معماري آتشكده جاويدان در مسجدسليمان الهام بخش معماران تخت جمشيد

    آتشكده جاويدان (صفه سرمسجد) در مسجد سليمان، بناييمتعلق به قرن هفتم قبل از ميلاد است كه بنا بر نظر برخي كارشناسان، معماران برايساخت تخت جمشيد از آن الهام گرفته اند.

    نوع معمارياين بنا «اورارتويي» است كه مهم ترين مشخصه آن استفاده نكردن از ملاط و گذاشتن سنگخشك روي سنگ خشك ديگر است.
    بنا به نوشته هاي پروفسور گيرشمن، باستان شناسفرانسوي در كتاب «ايران از آغاز تا اسلام»، تخت جمشيد نيز با استفاده از همين الگوساخته شده است، هرچند معماران آن تغييراتي هم در ساخت بنا داده اند.
    «قبادباقري» كه در سالهاي 1348 تا 1352 به عنوان مسئول حفاظت از آثار تاريخي خوزستان باگيرشمن همكاري مي كرده است ضمن اعلام مطلب فوق به ميراث خبر گفت: «باور گيرشمن اينبود كه آريايي ها هنگامي كه از سيبري مهاجرت كردند در اروميه توقف كوتاهي داشتند ودر همين زمان با گونه اي از معماري اورارتويي آشنايي پيدا كردند. آنها سپس بهمهاجرتشان در امتداد سلسله جبال زاگرس ادامه دادند و در ارتفاعات آن كه امروزهمسجدسليمان و ايذه و .... را در بر مي گيرد، ساكن شدند.»
    مولف كتاب «بختياري درگذر زمان» در ادامه افزود: «آريايي ها در اين منطقه معماري خاص خود را به نام «بادبرده» به وجود آوردند. آتشكده جاويدان را در قرن هفتم قبل از ميلاد بنا كردند وپس از گذشت حدود 150 سال در 550 قبل از ميلاد تخت جمشيد يا پاسارگاد را با استفادهاز همين معماري اورارتويي ساختند.»
    از سوي ديگر «عليرضا ظاهري عبده وند» مسئولبخش پژوهشي انجمن دوستداران ميراث فرهنگي مسجد سليمان اعتقاد دارد وجود اين آتشكدهبه دوره پيشداديان و هوشنگ پيشدادي بر مي گردد.« طبق آنچه در منابع مختلف تاريخيآمده است، هوشنگ نخستين پادشاه سلسله پيشدادي براي كشتن ماري، سنگي را به سوي اوپرتاب كرد. سنگ به مار اصابت نكرد و به سنگ ديگري برخورد كرد و از جرقه حاصل از اينبرخورد آتش به وجود آمد. در بعضي از روايتها از جمله كتاب «تذكره شوشتر» آمده كهمكان اين اتفاق در شهر مسجد سليمان بوده كه در آن زمان به نام «پارسومانش» خواندهمي شده است. مردم هم از آنجا كه آتش برايشان تقدس داشت و اين آتش بدون هيزم افروختهشد و باقي ماند، دورمحل برافروخته شدن آن ديواري كشيدند. از آنجا كه نفت و گاز درسطوح زيرين اين منطقه به وفور جريان داشت، باعث شعله ور ماندن آتش شد و از آن زمان، اين محل به نام آتشكده جاويدان شناخته شد. آتشكده اي كه هيچ گاه آتش آن خاموش نميشود.» باقري درباره صحت و سقم ماجراي الهام گرفتن معماري تخت جمشيد و فرضييه هوشنگپيشدادي، مي گويد:« البته اين مسئله هنوز يك تئوري است ولي تا زماني كه فرضيه جديديكه آن را با استنادات علمي باطل كند به وجود نيايد، مي توان بر آن تكيه كرد.»
    وي كه هم اكنون درباره تاريخ و فرهنگ منطقه خوزستان پژوهش مي كند تاكيد كرد: «بنا به گفته گيرشمن اولين حكومت محلي پارس ها در مسجد سليمان به وجود آمده است. درآن زمان اين منطقه به نام «پارسومانش» يا «پارسومانژ» خوانده مي شده است.
    اينپژوهشگر در ادامه به ذكر ويژگي هاي بناي آتشكده جاويدان پرداخت و گفت: (مساحت اينآتشكده حدودا 50 در 45 متر است و در وسط آن آتشگاهي وجود داشته كه الان از بين رفتهاست. يك طرف اين آتشكده به كوه هاي زاگرس تكيه دارد. در شمال غربي اين آتشكده نيزمعبد آناهيتا واقع شده است.(
    كمي پايين تر از آتشكده، معبد هركول قرار دارد. باقري علت وجود اين معابد را تصرف اين منطقه به دست اسكندر مقدوني و سلوكيان دانستو گفت:«اين دو معبد نشانه اي از زوال پادشاهي هخامنشي در دوره حمله اسكندر به ايراناست. چون سلوكيان بر ايران مسلط شدند براي نيايش رب النوع هاي خود در اين مناطق،معابدي برپا كردند.»
    ديواري، آتشكده جاويدان را از معبد آناهيتا جدا مي كند كهدر حقيقت ميان پيروان دو ايدئولوژي مرزي مي كشيده است.
    بنا به اظهارات باقري ،گيرشمن در حفاري خود در قسمت جنوبي آتشكده كه محل نذورات مردم بوده است، مهره هايتاس مانندي يافت كه نقوشي بر روي آنها حكاكي شده بود. وي در كتاب هايش ذكر كرده استكه اين مهره ها غنائمي هستند كه ايرانيان پس از فتح بابل به دست كمبوجيه ، از آن جابه ايران آورده اند.
    بنا به گفته «ظاهري عبده وند» آتشكده جاويدان كه دوره هايمختلف تاريخي را از زمان عيلامي ها تاكنون پشت سر گذاشته است در زمان رضاشاه در سال 1306 به نام صفه «سر مسجد» تغيير نام داد.
    باقري درباره تغيير نام اين آتشكدهگفت: (از زمان ورود اعراب به ايران نام اين آتشكده تغيير كرد و به نام مسجد خواندهشد. ممكن است علت اين تغيير نام، هراس از تخريب و تبديل بنا باشد.(
    پرويزورجاوند پژوهشگر و صاحب نظر حوزه ميراث فرهنگي درباره تئوري الهام گرفته شدن معماريتخت جمشيد از معماري اين آتشكده و داستان هوشنگ پيشدادي، گفت: (البته من هم وجودشباهت هايي ميان اين دو بنا را تاييد مي كنم اما اين گونه فرضيه ها نياز به بررسيهاي دقيق و عميق تاريخي و آشنايي كامل با جغرافيايي شاهنامه دارد و به سادگي نميشودآنها را تاييد يا رد كرد.(
    بناي آتشكده جاويدان در سال 1377 به همت كارشناسانميراث فرهنگي مرمت شد اما پس از دوباره به حال خود رها شد. به گفته «محمد زراسوندعليپور» رئيس انجمن دوستداران ميراث ميراث فرهنگي مسجد سليمان، هم اكنون اين بنا كهمعرف هويت ايراني ماست بر اثر زلزله و خسارت هاي ديگر به شكل مخروبه اي در آمده وبدون محافظت رها شده است. مسئله حفاظت و مرمت اين بنا در جلسه اعضاي اين انجمن بافرماندار شهر مسجد سليمان نيز در ميان نهاده شده است و به گزارش انجمن دوستدارانميراث فرهنگي مسجد سليمان، فرماندار اين شهر قول همكاري و مساعدت براي حفظ و احيايبناهاي تاريخي اين منطقه را داده است.


    منبع: persian-ground.blogfa.com

  7. #107
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض وركانه، روستاي سنگي ايران

    جام جم آنلاين: روستاي وركانه يكي از روستاهاي دهستان الوند كوه شرقي در شرق شهرستان همدان است.روستاي وركانه به لحاظ كار و استفاده از مصالح بومي و محلي به خصوص مصالح سنگي منحصر به فرد است و كاربرد سنگ به صورت يك مصالح عام و متعارف در چهره و سيماي روستا خودنمايي مي‌كند. روستاي وركانه همدان يكي از 6 روستاي گردشگري همدان است كه نام آن در فهرست آثار ملي به ثبت رسيد و به عنوان منطقه ويژه گردشگري كشور مطرح شد.
    عکاس: سعيد کرمي


























  8. #108
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض معماری ایرانی

    ایران در طول تاریخ به وجود آمدنش توسط قوم آریا فرهنگ معماری خاص خود را به جهان ارائه داده است .ایران سرزمینی است با وسعت زیاد و به علت همین وسعت جغرافیایی و وجود ناحیه های متعدد دارای تنوع معماری زیادی می باشد اگرخوب دقت کنیم خواهیم فهمید که حتی در یک منطقه جغرافیایی خاص نیز با تنوع در شیوه ساخت مسکن روبه رو هستیم .





    ما برای بررسی و شناخت نگرش معماری ایرانی و به طور کلی معماری هر نقطه ای از جهان ابتدا به یک تقسیم بندی مناسب نیاز داریم شاید .در درجه ی اول دو عامل مکان و زمان نظر ما را به خود جلب می کند (در چه مکانی و در چه زمانی ) این انتخاب را می توان کمی عجولانه تلقی کرد چرا که دو عامل ذکر شده را نمی توان به عنوان اساس تقسیم بندی به کار گرفت .پهمانطور که گفتم در سرزمینی که در یک زمان و در یک مکان شاهد تفاوت در شیوه ی معماری مسکن بوده ایم نمی توان این دو عامل را به عنوان تنها مولفه ها انتخاب نمود پس ناگزیر به قرار دادن مولفه ی سومی در این معادله هستیم تا با بهرگیری از آن بتوانیم به یک تقسیم بندی ایدآل دست یابیم انتخاب گونه شناسی درونگرا و برونگرا با توجه به این موضوع صورت گرفته است . لفظ درونگرا و برونگرا در چند کلمه بدین صورت بیان می شود که در خلق طرح بنا و اجرای آن الویت را با فضای داخلی در نظر گرفته اند یا فضای بیرونی (در به کار بردن عناصری نظیر تزئینات ، عوامل بصری و .....)
    معماری ایرانی و معماری اسلامی توجه بر درونگرایی مسکن دارد .این انتخاب و گرایش در معماری ایرانی (اسلامی) ریشه در اعتقادات ایرانیان (که اکثریت مسلمان هستند)دارد.ایرانیان خواستار فضایی آرام برای خانواده ی خود به دور از هیاهو و مزاحمت دیگران هستند.ما می توانیم از درونگرایی بر داشت مختلفی داشته باشیم .این واژه پیش از آنکه نوع نگرش در معماری باشد آشکار کننده ی دیدگاه اخلاقی و عرفانی هر اقلیمی می باشد.تودار بودن گرایش به حالات درونی و پرهیز از نشان دادن آن حالات به صورت تظاهر،بعضی از این مفاهیم می باشد .در بحث معمارانه ی این واژه نپرداختن به ظاهر و در عوض کار بر درون معنا دارد.تا آنجا که در کلیت معماری ایرانی می توان خانه ها از نظر نما ی بیرونی ساده و بی آلایش بوده و در عوض در درون غظمت و شگوه چشم نواز دارد .




    منبع: amoozeshgah.net

  9. #109
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض چكیده‌ی معماری جهان باستان

    در شوش، در كاخ داریوش اول(داریوش بزرگ) كتیبه‌ی جالبی كشف شده است كه درباره‌ی مواد ساختمانی و صنعت‌گرانی است كه در ساختن كاخ پادشاه كار كرده و هم‌كاری داشته‌اند. می‌گوید:
    " ... زمین تا چنان ژرفایی كنده شد كه به سنگ رسیدم و چون حفره آماده شد در بخشی از آن تا چهل آرنج و در بخشی تا بیست آرنج سنگ‌ریزه ریختم. كاخ روی این سنگ‌ریزه‌ها بنا شد. كندن زمین در ژرفا و ریختن سنگ‌ریزه و آماده شدن خشت خام را ملت بابل انجام داد. چوبی، كه سدر نامیده می‌شود، كوهی در لبنان به همین نام هست، این چوب را از آن‌جا آوردند. ملت آشور آن را تا بابل جابه‌جا كرد و كاریان اهل ایونیه آن را از بابل به شوش آوردند.






    چوب یاك را از گندار و كرمانی آوردند. طلا را از لیدی و باكتریا آوردند و آن را در این‌جا ساختند. سنگ كاپائوتاك(سنگ ارمنی یا سنگ بخارایی) و سینكابرو(عقیق جگری)، كه در این‌جا به كار گرفته شد، از سغدیان آورده شده بود. سنگ آخشاینا(فیروزه؟) از خوارزم آورده شده بود. نقره و چوب سیاه از مصر و تزیینات دیوارها از یونان و عاج به كار رفته از حبشه و هندوستان و آراخوسیا آورده شد.
    ستون‌های سنگی، كه در این‌جا به كار رفته، از شهری به نام آبی‌رادوش، در نزدیكی شوش، آورده شده است. سنگ‌تراشانی كه روی سنگ‌ها كار می‌كردند، از ایونیه و لیدی بودند. استادان زرگر مادی‌ها و مصریان بودند. كارگرانی كه در كارهای چوب‌كاری كار می‌كردند، اهل لیدی یا مصر بودند. كسانی كه آجر می‌پختند، از بابل و افرادی كه دیوارهای بنا را تزیین می‌كردند، از ماد یا مصر بودند."
    مواد ساختمانی گوناگونی كه در كتیبه‌ی داریوش یاد شده است، گویا به عمد از ایالت‌های گوناگون، از سودان در جنوب غربی امپراتوری تا هند در جنوب شرقی، به شوش آورده شد تا از این راه همه‌ی سرزمین‌ها و ملت‌ها در خدمت‌گزاری به پیشگاه پادشاه ایران سهیم باشند. چنین وضعیتی را درباره‌ی دیگر بناهای باشكوه دوره‌ی هخامنشی نیز می‌بینیم.
    در بناهای باشكوه تخت جمشید نیز عنصرهای هنر محلی ایرانی را در كنار عنصرهای هنر بابلی‌ها، آشوری‌ها، مصریان و یونانی‌ها می‌بینیم. البته، اساس و شالوده‌ی بناهای تخت جمشید، یك خانه‌ی عادی ایرانی است كه اكنون آثار آن در خانه‌های روستایی ایران، آن سوی قفقاز و آسیای میانه نیز دیده می شود.


    منبع: amoozeshgah.net

  10. #110
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض معماری دیکانستراکشن




    دیکانستراکشن در فارسی به ساختار زدایی ، شالوده شکنی ، واسازی ، بنیان فکنی ، ساختار شکنی و بن فکنی ترجمه شده است . شاید این کثرت اسامی به دلیل آن باشد که دیثکانستراکشن یک نگرش چند وجهی و چند معنایی به دال و مدلول و هر نوع متنی دارد .

    از آنجایی که مبانی دیکانستراکشن مستقیما از فلسفه دیکانستراکشن استخراج شده و به لحاظ آشنایی نسبتا اندک معماران با فلسفه این مکتب ، برای استنباط معماری دیکانستراکشن ، ابتدا لازم است فلسفه دیکانستراکشن و مهم تر از آن ، زمینه های نظری این نحله فکری تبیین شود.

    در نیمه اول قرن بیستم مهم ترین مکتبی که ادامه دهنده فلسفه مدرن محسوب می شد ، فلسفه اصالت وجود بود . ژان پل سارتر ( 1980 - 1905 ) فیلسوف فرانسوی ، پایه گذار این مکتب است . او خرد گرایی مدرن ، که توسط دکارت ، کانت و سایر بزرگان مدرن مطرح و تبیین شده بود ، را اساس فلسفه خود قرار داد . سارتر معتقد به خرد گرایی استعلایی ( Transendental Mind ) است . از نظر وی ، " فرد ماهیت خویش را شکل می دهد و نباید از این عامل در مسیر شخصیت فرد غافل ماند ... سارتر آزادی بی قید و شرط را از امکانات ذهن آدمی دانست . به نظر او آدمی آزاد است هر چه می خواهد اختیار کند و به همین جهت است که باید او را مسئول انتخاب های خود دانست . "

    از نیمه دوم قرن اخیر ، فلسفه مدرن و مکتب اصالت وجود و خرد باوری از طرف مکتب جدیدی به نام مکتب ساختارگرایی مورد پرسش قرار گرفت . این مکتب در ابتدا توسط فردیناند دو سوسور ، زبان شناس سوییسی و لوی استراوس ، مردم شناس فرانسوی ، مطرح شد . ساختارگرایی واکنشی در مقابل خرد استعلایی و ذهنیت مدرن است . ساختارگراها معتقدند که عاملی مهم تر از ذهن وجود دارد که پیوسته مورد بی مهری قرار گرفته و آن ساختار زبان است . از نظر اندیشمندان ساختارگرا ، می باید ساختارهای ذهن بشری را مطالعه کنیم و این ساختارها بسیار مهم هستند . ساختار ذهن مبنایش زبان است . انسان بوسیله زبان با دنیای خارج مرتبط می شود .

    اگر به عقیده دکارت همه چیز آگاهانه شکل می گیرد ، به نظر استراوس ، ساختارهای فرهنگ ، اساطیر و اجتماع آگاهانه نیست ، همه آنها در ساحت ناخود آگاه شکل می گیرد و مولفی ندارد . استوارس استیلای سیصد ساله ذهن استعلایی را زیر سوال برد . اگر از دوره دکارت ، انسان موجودی است خردورز ، از نظر استوارس موجودی است فرهنگی و ماهیت انسان در بستر فرهنگ شکل می گیرد . لذا جهت رهیافت به ماهیت بشر ، باید زبان ، فرهنگ و قومیت را مطالعه کنیم .به طور کلی ، " روش ساختارشناسی ، یافتن و کشف قوانین فعالیت بشری در چهار چوب فرهنگ است که با کردار و گفتار آغاز می شود . رفتار و کردار نوعی زبان است . به همین دلیل ساختارگراها ، ساختار های موجود در پدیده ها را استخراج می کنند . " چنانچه ژان پیاژه ( 1980- 1896 ) ، روان شناس فرانسوی ، مطالعات وسیعی در مورد ساختارهای رشد ذهن کودک و شخصیت کودک انجام داد .
    مکتب دیکانستراکشن که یکی از شاخه های مهم فلسفه پست مدرن محسوب می شود ، نقدی به بینش ساختارگرایی و همچنین تفکر مدرن است .

    مکتب دیکانستراکشن توسط ژاک دریدا ( - 1930 ) ، فیلسوف معاصر فرانسوی ، پایه گذاری شد . دریدا با ساختارگراها مخالف است و معتقد است که وقتی ما به دنبال ساختارها هستیم از متغیر ها غافل می مانیم ، فرهنگ و شیوه های قومی هر لحظه تغییر می کند ، پس روش ساختارگراها نمی تواند صحیح باشد . دریدا از سال 1967 ، یعنی زمانی که سه کتاب او منتشر شد ، در مجامع روشنفکری و فلسفی غرب مطرح گردید . این سه کتاب عبارتند از :

    گفتار و پدیدار ، نوشتار و دیگر بودگی و نوشتار شناسی .


    از نظر دریدا فلسفه غرب دچار نوعی ورشکستگی است و در حال حاضر پویایی خودش را از دست داده است .
    به عقیده دریدا ، یک متن هرگز مفهوم واقعی خودش را آشکار نمی کند ، زیرا مولف آن متن حضور ندارد و هر خواننده و یا هر کس که آن را قرائت کند ، می تواند در یافتی متفاوت از قصد و هدف مولف داشته باشد . " نوشتار مانند فرزندی است که از زهدان مادر ( مولف ) جدا شده . هر خواننده ای می تواند برداشت خود را داشته باشد . "
    از نظر دریدا ، نوشتار ابزار خوبی برای انتقال مفاهیم نیست و یک متن هرگز دقیقا همان مفاهیمی را که در ظاهر بیان می کند ندارد . متن به جای انتقال دهنده معنا ، یک خالق است . به همین دلیل در بینش دیکانستراکشن ، ما در یک دنیای چند معنایی زندگی می کنیم . هر کس معنایی و استنباطی متفاوت با دیگران از پدیده های پیرامون خود قرائت می کند .

    تقابل دوتایی موضوع دیگری است که دریدا نقد کرده است . تقابل های دوتایی همچون روز و شب ، مرد و زن ، ذهن و عین ، گفتار و نوشتار ، زیبا و زشت و نیک و بد همواره در فلسفه غرب مطرح بوده است . از زمان افلاطون تا کنون همواره یکی بر دیگری برتری داشته است. ولی به نظر دریدا هیچ ارجحیتی وجود ندارد . او این منطق سیاه و سفید و مسئله یا این یا آن را رد مردود می داند .
    به عنوان مثال ، در فلسفه غرب همیشه گفتار بر نوشتار به دلیل حضور گوینده ارجحیت داشته است . ولی به عقیده دریدا ، معنای متن را گوینده تعیین نمی کند ، بلکه شنونده و یا خواننده متن است که با توجه به ذهنیت و تجربه خود این معنا را که می تواند متفاوت از منظور و غرض گوینده یا مولف باشد مشخص می کند . لذا لزوما گفتار بر نوشتار ارجح نیست .

    باید عنوان شود که تعریف دقیق و مشخصی از دیکانستراکشن وجود ندارد ، زیرا هر تعریفی از دیکانستراکشن می تواند مغایر با خود دیکانستراکشن تفسیر و تاویل شود .

    خود دریدا می گوید : " دیکانستراکشن کردن یک متن به معنای بیرون کشیدن منطق ها و اسنتباطات مغایر با خود متن است . در واقع گسترش درک مجازی است . "


    به طور کلی دیکانستراکشن نوعی وارسی یک متن و استخراج تفسیرهای آشکار و پنهان از بطن متن است . این تفسیرها و تاویل ها می تواند با یکدیگر و حتی با منظور و نظر پدید آورنده متن متناقض و متفاوت باشد . لذا در بینش دیکانستراکشن ، آنچه که خواننده استنباط و برداشت می کند واجد اهمیت است و به تعداد خواننده ، برداشت ها ، استنباطات گوناگون و متفاوت وجود دارد . خواننده معنی و منظور متن را مشخص می کند و نه نویسنده . ساختاری ثابت در متن و یا تفسیری واحد از آن وجود ندارد . ارتباط بین دال و مدلول و رابطه بین متن و تفسیر شناور و لغزان است .

    شخصی که این مباحث فلسفی را وارد عرصه معماری نمود ، پیتر آیزنمن، معمار معاصر آمریکائی است . آیزنمن نه تنها با مقالات و سخنرانی های خود ، بلکه با فضاها ، کالبدها و محوطه سازی های متعددی که ساخته ، فلسفه دیکانستراکشن را به صورت یکی از مباحث اصلی معماری در طی دهه هشتاد میلادی در آورد .
    آیزنمن در مقاله ای به نام " مرز میانی " ، هم فلسفه مدرن و هم معماری مدرن را به باد انتقاد گرفت . از نظر وی ، معماری مدرن بر اساس علم و فلسفه قرن نوزده بنا شده است . به عقیده آیزنمن ، بحث ارزشی هگل در مورد تز ، آنتی تز و سنتز ، دیگر در جهان امروز کاربرد ندارد . فیلسوفان پست مدرن مانند نیچه ، فروید ، هایدگر و دریدا رابطه ما را با جهان هستی عوض کرده اند .

    علم قرن نوزدهم و یقین علمی آن دوره دیگر اعتبار خود را از دست داده است . قوانین جدید فیزیک مانند قانون نسبیت آلبرت اینشتین و اصل عدم قطعیت ورنرهایزنبرگ ، دریافت ما را از جهان پیرامون تغییر داده است .
    لذا اگر معماری یک علم است باید این معماری بر اساس علم و فلسفه امروز و دریافت کنونی ما از خود و محیط اطراف باشد . معماری امروز ما باید از علم و فلسفه قرن نوزده گذر کند و خود را با شرایط جدید منطبق سازد .

    همچنان که معانی ، مفاهیم و نمادها در علم و فلسفه عوض شده ، در معماری نیز باید عوض شود .

    آیزنمن معتقد است که مدرنیست ها مدعی هستند که مدینه فاضله را باید در آینده جست و جو کرد . پست مدرنیست ها نیز به دنبال این مدینه فاضله در گذشته هستند ، ولی معماری امروز باید این مدینه فاضله را در شرایط امروز پیدا کند . در این مورد وی از واژه " Presentness " به معنای " اکنونیت " استفاده کرده و معتقد است که معماری در هر زمان و مکان باید اکنونیت داشته باشد . متعلق به زمان و مکان حاضر باشد .

    برای رسیدن به شرایط فوق ، باید قوانین گذشته معماری را بر هم زد و از آنجایی که این قوانین قراردادی هستند و نه طبیعی ، لذا بر هم زدن آنها ممکن است . حقایق و نمادهای گذشته باید شکافته شود ( دیکانستراکت شوند ) و مفاهیم جدید مطابق با شرایط امروز از دل آنها استخراج شود .



    پیتر آیزنمن بر این باور است که در زندگی امروز ما ، دوگانگی هایی مانند وضوح و ابهام ، ثبات و بی ثباتی ، زشتی و زیبایی ، سودمندی و عدم سودمندی ، صداقت و فریب ، پایداری و تزلزل ، صراحت و ایهام وجود دارد . نمی توان از یکی برای استتار دیگری استفاده کرد ، بلکه این تقابل ها و دوگانگی ها می بایست در ساحت معماری به عنوان تجلی گاه شرایط زندگی امروز ما به نمایش گذاشته شود .

    در گذشته و همچنین در معماری مدرن و پست مدرن آنچه که حضور داشته ، تقارن ، تناسب ، وضوح ، ثبات ، مفید وبودن و سودمندی بوده است . در این تقابل های دوتایی همواره یکی بر دیگری ارجحیت داشته . اما آنچه که مورد غفلت قرار گرفته و غایب بوده ، عدم تقارن ، عدم وضوح ، ابهام ، ایهام ، منعکس کننده شرایط ذهنی و زیستی امروز ما باشد و آنچه که در معماری امروز ما مورد غفلت قرار گرفته ، بخشی از زندگی امروز ما است .

    در معماری دیکانستراکشن سعی بر این است که برنامه و مشخصات طرح مطالعه و وارسی دقیق قرار گیرد . همچنین خود سایت و شرایط فیزیکی و تاریخی آن و محیط اجتماعی و فرهنگی ای که سایت در آن قرار گرفته نیز مورد بازبینی موشکافانه قرار می گیرد . در مرحله بعد تفسیرها و تاویل های مختلف از این مجموعه مطرح می شود . در نهایت کالبد معماری به صورتی طراحی می شود که در عین بر آورده نمودن خواسته های عملکردی پروژه ، تناقضات و تباینات بین موضوعات اشاره شده در فوق و تفسیرهای مختلف از آن ارائه شود . لذا شکل کالبدی به صورت یک مجموعه چند معنایی ، ابهام انگیز ، متناقض و متزلزل ارائه می شود ، که خود طرح زمینه را برای تفسیر و تاویل آماده می کند .


    آیزنمن در مقاله " مرز میانی " از واژه " Catachresis " استفاده کرده که به معنای دو پهلو یا ایهام است . دو پهلو مرز میانی است . در دوپهلو یا ایهام ارجحیتی وجود ندارد . هم این است و هم آن - نه این است و نه آن . آیزنمن در این مقاله می نویسد : " دو پهلو حقیقت را می شکافد و این امکان را می دهد که ببینیم حقیقت چه چیزی را سرکوب نموده است . "

    یکی از اولین و شاخص ترین ساختمان های سبک دیکانستراکشن ، مرکز هنرهای بصری وکسنر ( 1989 - 1982 ) در شهر کلمبوس آمریکا است . در مسابقه ای که در سال 1982 برای طراحی این ساختمان صورت گرفت ، معماران معروفی از جمله مایکل گریوز ، سزار پلی ، آرتور اریکسون و پیتر آیزنمن شرکت کردند .

    سایت این ساختمان در قسمت ورودی اصلی دانشگاه ایالتی اهایو در سمت شرق دانشگاه قرار دارد . عملکرد بنا ، نمایش آثار هنرمندان و دانشجویان دانشگاه در آن است . هر یک از این معماران ساختمان خود را بین دروازه ورودی و ساختمانهای موجود در سایت قرار دادند . ولی در کمال تعجب ، ساختمان طراحی شده توسط آیزنمن به گونه ای بود که فضای باریک بین دوساختمان موجود در سایت را شکافته و در بین آن دو قرار گرفته بود و تعجب بیشتر آن که طرح وی به عنوان برنده اول اعلام شد . از آن زمان سبکی در معماری به نام دیکانستراکشن در مجامع بین المللی معماری به نام سبک دیکانستراکشن در مجامع بین المللی معماری مطرح و مورد توجه قرار گرفت .

    آیزنمن در تبیین طرح خود عنوان که این نقطه محل ملاقات دو قشر نسبتا متفاوت است . یکی دانشجویان و هنرمندان دانشگاه که کارهای خود را در این ساختمان ارائه می کنند و دیگری شهروندان و عامه مردم شهر که به دیدن این آثار می آیند . لذا دو کد یا نشانه برای هریک از این دو قشر انتخاب شد . یکی محورهای شبکه شطرنجی دانشگاه و دیگری محورهای شبکه شطرنجی شهر کلمبوس . این دو شبکه نسبت به یکدیگر 17 درجه اختلاف زاویه دارند . لذا هر دو شبکه به عنوان نشانه ای از هر یک از این دو قشر در محل سایت با یکدیگر تلاقی کرده اند . این دو گانگی در کالبد معماری ساختمان به گونه ای نمایش داده شده که هیچ یک بر دیگری ارجحیت ندارد و این دو محور همانند دو تیغه قیچی بین دو ساختمان را شکافته و خود در آن جایگزین شده اند .

    پس از باز نمودن و شکافتن فضای بین این دو ساختمان در سایت ، آیزنمن متوجه پی های یک بنای قدیمی شد که مربوط به دانشکده نظامی بود . این بنا در دهه پنجاه میلادی تخریب شده بود ، ولی هنوز بخشی از پی های آن در زیر خاک در محل سایت مدفون بود . اگر چه این ساختمان دیگر وجود نداشت ، ولی آیزنمن با وارسی دقیق سایت متوجه آن شده بود . وی این ساختمان را که دیگر در حاشیه قرار گرفته و به تاریخ سپرده شده بود ، به عنوان بخشی از متن موجود ، که همان سایت پروژه باشد ، قرائت کرد و این قرائت را به صورت کالبدی نمایش داد . لذا در طرح آیزنمن ، بخشهایی از ساختمان دانشکده نظامی ، که شبیه یک قلعه نظامی بود ، در قسمت سردر ورودی ساختمان مرکز هنرهای بصری وکسنر بازنمایی و بازسازی شد .


    معماری دیکانستراکشن به عنوان یک سبک فراگیر و جهانی عمر نسبتا کوتاهی داشت و از حدود یک دهه فراتر نرفت ، ولی تاثیر شگرف و بنیادین بر شیوه طراحی و نوع بازنمایی معنی و تفسیر در حوزه معماری داشت . این سبک به عنوان پیش زمینه رویکردهای متعاقب آن همچون معماری فولدینگ و معماری پیدایش کیهانی بود .
    از دیگر معماران این سبک می توان از فرانک گهری ، زاها حدید ، رم کولهاس و برنارد چومی نام برد .




    منبع: memarbashi.blogsky.com

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •