تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 10 از 16 اولاول ... 67891011121314 ... آخرآخر
نمايش نتايج 91 به 100 از 154

نام تاپيک: معماري

  1. #91
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    Tabriz
    پست ها
    3,505

    پيش فرض

    [1]: در نوشته هاي پهلوي آمده است (ملك الشعرا بهار ترجمه چند متن پهلوي چاپ سپهر 1347 برگ 91 )

    « ماه فروردين روز خورداد ، فريدون بخشش گيهان كرد ، اروم بر سلم داد و توركستان بر توژ داد . ايران شهر بر ايرج داد»

    نهفته چـــــو بيرون كشيد از نهان / بسه بخش كرد آفريدون جهان

    يكي روم وخـاور يكي تـرك وچين / سوم دشت گردان ايران زمين

    نخستين بســــــلم اندرون بنگريد / همه روم و خــاور مر اورا گزيد

    دگرتــــــور را داد تـــــــوران زمين / ورا كرد سالار تــــركان و چين

    پس آنگه نيابت به ايــــــــرج رسيد / مر او را پدر شهر ايــــران گزيد

    فردوسي توسي

    مسعودي بغ دادي در التنبيه و الاشراف ، ( برگردان ابواقاسم پاينده ) ، چاپ زيبا ، 1349 ، برگ 38 گويد: « بابل:

    ايرانيان اين ناحيه را بانتساب ايرج پسر فريدون ايرانشهر مينامند كه وقتي فريدون زمين را ميان سه پسر خود تقسيم كرد روم و اقوامم مجاور آن بسلم داد و ترك و اقوام مجاور آن را به طوج [ توژ يا تور ] داد و عراق و بابل و اقوام مجاور آنرا به ايرج داد و اين ناحيه بنام وي منسوب شد . وشاعر ايراني بدوران اسلامي گويد : ... شام و روم را تا غروبگاه خورشيد به سلم دلاور داديم و ترك مال طوج شد ، ديار ترك متعلق به عمو زاده ما است ... »

    [2] - جغرافيا تاريخي حافظ ابر و خوافي ( مرگ 834 هجري 546 سال پيش ) ( به شماره 47354 ميكرو فيلم آستان قدس رضوي )

    [3] خواجه نصير توسي در زيج ايلخاني ( به شماره 5331 كتابخانه خطي آستانقدس به سال تحرير 907 واقف تاج ماه بيگم ، فارسي برگ 2 ) آورده :

    « من بنده كمترين نصير از طوسم ....و حكمايي را كه رصد مي دانستند چون مويدالدين عروضي كه بدمشق بود و فخرالدين مراغي كه بموصل بود و فخرالدين اخلاطي كه بتفليس بود و نجم الدين دبيران كه بقزوين بود از آن ولايتها بطلبيد و زمين مراغه را رصد اختيار كردند و بان بندگي مشغول شدند و آلتها بساختند و بناها لايق رصد براوردند ....»

    [4] - چكيده اي از دفتر مدرس رضوي ، آثار و احوال طوسي ، چاپ دانشگاه ، 1334 .

    [5] « حمزه اصفهاني اسطرلاب را فارسي معرب دانسته و به ستاره يابش تفسير كرده گفته است : بزبان پهلوي آنراجام جهان نما [جام جمشيد] خوانند . » مدرس رضوي ، آثار و احوال طوسي ، چاپ دانشگاه ، 1334 برگ 236.

    [6] فرمانهاي شاهنشاهان هخامنشي ، گرد آورنده ، رلف نارمن شارپ ، چاپ دانشگاه برگ 97 .

    درسنگ نوشته داريوش در شوش آمده است :

    « اين كاخ كه در شوش بكردم از راه دور زيور آن آورده شد . زمين بطرف پايين كنده شد تا در زمين بسنگ رسيدم . چون كند و كوب انجام گرفت پس از آن شفته انباشته شد ، قسمتي 40 اَرَش در عمق ، قسمتي 20 اَرَش در عمق ، روي آن شفته كاخ بنا شد . »

    [7] خواجه نصير توسي ، زيج ايلخاني ، فارسي ، واقف ماه تاج بيگم درسال 1262 ، دفتر خطي 5221 ، آستان قدس رضوي ، باب دوم ، فصل سيوم . [ همچنين خواجه نصير توسي پايه تقويم و تاريخ را درزيگِ ايلخاني تاريخ يزدگردي گرفته است . ]

    [8] ملك الشعرا بهار ترجمه چند متن پهلوي چاپ نشر سپهر 1347 برگ 14 .

    [9] بيروني خوارزمي ، آثار الباقيه ، برگردان اكبر دانا سرشت ، چاپ سپهر ، 1377، برگ 564 .

    [10] فخر الدين اسذ گرگاني ويس و رامين گرد آورنده محمد روشن چاپ مهارت 1377 برگ 137

    [11] مسعودي بغ دادي ، التنبيه و الاشراف ، ( برگردان ابواقاسم پاينده ) ، چاپ زيبا ، 1349 ، برگ برگ 30 .

    [12] علي دواني ، مفاخر اسلام ، جلد چهار ، چاپ سپهر امير كبير ، 1364، برگ 90

    کد:
    برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید

  2. #92
    داره خودمونی میشه
    تاريخ عضويت
    Feb 2008
    پست ها
    37

    پيش فرض

    درباره سبک باروک و نقش رنگ در معماری همین طور بهترین اثر معماری فرانگ گهری مطلب میخواستم
    ممنون

  3. #93
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض

    درباره سبک باروک و نقش رنگ در معماری همین طور بهترین اثر معماری فرانگ گهری مطلب میخواستم
    ممنون
    سلام

    در همین تاپیک:

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    موفق باشید

  4. #94
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Feb 2005
    پست ها
    199

    پيش فرض

    سلام دوستان
    یه سوال فوری...
    خط کش تی ریلی چه شکلیه؟؟
    من در به در دنبالشم خیلی جاها رفتم نداشتن فقط یه مغازه داشت اونم اصلا شبیه تی نبود...
    یه خط کش بود یه نخ و 4 تا پونز روی صفحه خط کش به ریل و 4 تا بست هست...همین خط کش تی ریلی هست؟؟ یا ...؟؟؟
    ممنون...

  5. #95
    پروفشنال Like Honey's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    IRAN
    پست ها
    604

    پيش فرض

    سلام

    یه سوال

    چرا خونه ها تو یزد سقف هاش گنبدیه؟

  6. #96
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    1

    سلام

    یه سوال

    چرا خونه ها تو یزد سقف هاش گنبدیه؟
    سلام دوست عزیز.
    تا جایی که من میدونم به خاطر اقلیم اون منطقه هست.چون وقتی سقف گنبدیه قسمت بیشتری از سقف تو سایه قرار میگیره و باعث میشه سقف و در نتیجه فضای داخل خونه خنکتر بمونه.از طرفی چون تو اون مناطق مصالحی مثل سنگ یا چوب زیاد نیست تا بتونن به عنوان تیر و ستون ازشون استفاده کنن پس از گبد هااستفاده کردن که از بهترن روشها برای پوشش دهانه های بزرگ بوده و هستش.

  7. #97
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض

    ديدگاه شرق به معماري

    معماري مفهوم تبلور موجوديت نياز انسان در حرمت امنيت است.
    انسان نيازمند و انسان بي نياز بحث ايجاد و چگونگي فضاهاي معماري مي نمايند.
    نياز انسان به ابزار جهت راحت تن، مفهوم تمدن است، ابزار و چگونگي عادات قومي تلقين اشكال را مي دهد.
    قبل از اين كه به اين عادات توجه نماييم، بايد انسان را مدنظر قرار بدهيم، انديشه شرق و تربيت اصيل شرقي كه از اشرافيت خاص آدمي برخوردار است، انسان و زواياي مخفي او را شايد بيشتر از ديگر اقوام به ميدان نفوذ و شناخت آورده است، آنچنان كه براي هر حركت و رفتاري نامگذاري نموده و هم چنان كه روشن است هنگامي نامگذاري مي گردد كه آن فعل و يا واقعيت رفتاري حداقل براي گروهي معين روشن باشد تا در كلام جهت ناصواب را بخود نگيرد تا شنونده در تداعي ها سرگردان نگردد، بلكه اعلام تجربه مشابه باشد و هادي به درك حقيقي موضوع گردد.
    اين گونه شناخت از دقت و توجه والايي برخوردار بوده و نشانه آنست كه تا چه اندازه متفكرين شرقي در گذشته رفتارهاي انساني را مورد توجه داشتند و آن را با چه دقتي مورد بررسي و تحليل و تجزيه قرار داده اند.
    واقعيت اين است كه آدمي بر اساس آنچه كه معتقد است رفتار مي كند نه به آنچه كه نمود به كلامي مي نمايد. غزالي در اين مورد توجه شاياني نموده و بررسي او باور انديشه است.
    عوامل مؤثر در رفتار آدمي در اين محدوده فارغ از بررسي و اعلام است اما نه اين كه مورد بررسي قرار نگرفته باشد. اين مطلب خود يك شاخه علمي است، و داراي نظريه هاي فراواني مي باشد كه بعضي از آن مورد توافق بوده و بعضي ديگر از آنها در بوته آزمايش قرار گرفته است و تعدادي از آن هم مورد اختلاف است. به هر حال، زماني تحت عنوان ريشه رفتار به نام روانشناسي و زمان به عنوان رفتار شناسي و ديگر عناويني كه به خود اختصاص داده، شناخته شده بود، مثلا": رفتار گروهي در علم جامعه شناسي مطرح مي گردد و مسايل آن مورد توجه است.
    اين مقدمه كوتاه براي مطرح نمودن اين موضوع است، كه معماري لباس رفتار فردي و گروهي يا قومي است، و نياز مشترك شناخته شده گروهي يا قومي عنوان فرهنگ را دارد. يا به زبان ديگر فرهنگ، كردار يك قوم است. داد و ستد باورها بين اقوام به هر گونه كه باشد، اگر مؤثر واقع گردد باعث تغيير كردار قوم مي گردد، كه نمود آن تغيير فرهنگ است. اگر اين تغييرات براي توسعه انسان باشد مثبت بوده و اگر تأثير آن جهت نزول نفس باشد، منفي است. اين عوامل خود موضوع بحث روز است، البته بهتر است كه شخص با ارزشهاي محدود خويش حكم به كليت ندهد، مطلب اين است، كه محك و مقياس مورد نظر حداقل واقع بينانه باشد، تا عناوين مورد بحث با آن ارزيابي گردد. نظر از واقع بين بودن اين است كه سليقه شخصي يا ارزشهاي محدود فردي، عامل ارزش گذاري نگردد، زيرا كه ارزشهاي محدود متأثر از فرد محدود نمي تواند كه حكم كلي نامحدود در جهان فيزيك (ناسوت) را داشته باشد.
    نظر از اين مطلب نه اين است كه انسان را از محدوده قضاوت خارج كنيم، نه، بلكه يادآور مي گردد، مطلب شناخت رديف ارزشهاي دو انسان است، يكي بي نياز (انسان كامل و مكمل) ديگري همه نياز، يكي در آرامش مطلق، ديگري متردد در باربري نظرات، هر دوي اين انسان صاحب نظر و قضاوت است، فرق مطلب اين دو انسان در ماندگاري كمي و كيفي است، حكم يا نظر اولي در بي زماني است، و تغييرات در مباحث او راهي ندارد (اصل علم)، ديگري مدت ماندگاري نظراتش يا حكمش به ساعت است، يعني خود عين تغييرات است، يا به زبان ديگر پايه ثابتي براي اظهار نظر ندارد.
    حال اگر پذيرفته شده باشد، كه معماري لباس متجسد اين رفتار ها است، بدون ترديد، بايد مفهوم اصالت معماري را در اصالت انسان ها جستجو كرد، و اين انسان شاخص است كه شخصيت او در مفهوم علم، عامل شده و به لباس قومي خود اصالت مي بخشد. اقوام يا اجتماع انساني هميشه متأثر از وجود ارزشمند اين گونه شخصيتهاي بارز بوده است. شاهد و شاخص مطلب، وجود ارزشمند انبياء و اولياء است كه سنتهاي رفتاري و نظام حقوقي شرق و غرب متأثر از وجود ارزشمند آنهاست. زيرا وجودشان، كاشف روابط نظام حيات بوده و آن را به صورت هديه براي تعالي، با عناوين به بشريت عرضه نمودند، و آن بدون كم و كاست است، چون كشف بدون تعلق من مي باشد، لذا آن عين وجود است، خلاصه كلام اين كه وجود از قوانين خودش پاسداري مي كند، زيرا كه اين چنين برپا است. پس بايد ابدي باقي بماند. از آنجايي كه وجود لايتناهي است، عناوين ارايه شده مجرد اين كاشفان همت بلند، در بيان وجود، در حد درك اجتماع بوده، كه رابطه مستقيم به شناخت و نفوذ آن جامعه در قوانين وجود دارد. لذا آن بيان مجرد نسبت به اين رابطه جلوه هاي گوناگون مي نمايد، در حالي كه موضوع يكي بيشتر نيست.
    حال بايد عنايت به مفاهيم، لباس و رنگارنگ نام از ميان محو گرديده، و اصول هميشه پايدار حقيقت نمودار مي گردد.
    پس از اين مقدمه كوتاه، مي توان گفت كه شرف معماري بي اغراق بيان شرف انساني است كه خلاصه اي از آن در اين تأمل ارايه شد.
    پس معماري فقط ايجاد يك اطاق ساده يا مكعب نيست، بلكه گاهي با حفظ توجه، مي توان يك اطاق ساده و بي پيرايه را ملاحظه داشت، كه عظمت حيات در آن زاويه در عشق ابدي و ازلي بايزيد بسطامي ملاحظه نمود. يا اين كه از اردبيل، تجلي شيخ صفي كه هنر اصفهان، توسعه و تذهيب آن است، ميراث فرهنگ بشري گردد.
    اين مثال به شاهد براي تجلي نفوذ ارزش انسان والا، در معماري و اثر آن در فرهنگ قومي و هنري، ارايه شد.
    بهتر است، شناخت محدود در حيطه مسايل معماري، فتواي نقض ديگر موارد امكاني را ننمايد، بمانند تجلي قدرت در معماري ......
    با نگرشي ديگر، معماري جايگاه ارايه صفتهاي موصوف انساني بوده، اعم از ثروت، قدرت، هنر، ظلم، عدالت ........... بوده، و در بعضي مواقع تداخل چند يا چندين صفت عنوان شده و تاريخ آن را به عنوان دوره هاي معماري ثبت نموده است، كه البته بررسي اجزا موضوعي آن، تقاضاي بضاعت هاي علمي خود را دارد. به خلاصه، از اين رو است، كه امروزه مراكز آموزشي معتبر جهاني در خصوص معماري فقط به يك رشته بسنده نمي نمايند، و از اين رو مي توان رديف موضوعهاي معماري را به صورت خلاصه بيان نمود. معماري هنر، معماري نور، معماري اقتصاد، معماري بازسازي، معماري فرهنگي، معماري بهداشتي، معماري اقليم، معماري داخلي، معماري زيست محيطي، معماري فضاهاي سبز، معماري محيطي، معماري ارگونومي ...............
    امكان شناخت حجم اطلاعات نظري و علمي هر يك از اين عناوين بيان يك دوره آموزشي است، مفهوم اين است كه اطلاعات زير فصل موضوع چنان نافذ و گسترده در موضوع شده است، كه در حوصله يك رشته علمي نمي گنجد. لذا در فاصله زماني معين امكان انتقال تجربه و اطلاعات به ديگري را از دست مي دهد. از اين رو تقسيم بندي هاي كنوني ايجاد گرديد، تا هر نفر در دوره زماني معين توان فراگيري را داشته باشد.
    ناگفته نماند قرابتهاي موضوعي در ساختار معماري جز مسايل آموزشي لاينفك است، مانند: آموزش سازه، تأسيسات ......... كه جز آموزشهاي اصلي است. يك معمار مفاهيم ايمني را در كميت و كيفيت مي سنجد يعني نه فقط به امنيت فيزيك ساختمان مي انديشد، بلكه به ايمني رفتار كه عدم آن تخريب فرهنگي با آن است، هم مي انديشد. زيرا هم چنان كه معلوم است ديوارها، راهروها، فضاهاي باز و بسته يك واحد يك مجموعه تلقين رفتار و عادت مي كند كه به تكرار نام ديگر آن سنت است.
    حال اگر رعايت نحوه جايگزيني يا رديف نمودن اجزا معماري كه با سنتهاي اخلاقي و انساني همراه نباشد را بنماييم قطعا" عمل تخريب فرهنگي را به جاي آورده ايم.
    رعايت مفاهيم سنت هم نوا در اجرا معماري شرط بوده تا تربيت تلقيني قومي، اعم از پيرو جوان رعايت شده باشد. ولي متأسفانه ناهمگوني آن چنان شده كه كمتر جواني است كه ياد ايامي را كه در منازل گذشته خود پيموده است، به ياد بياورد، زيرا كه از توان تطبيقي انسان در قالب سازه هاي اجباري سوء استفاده شده است. در نتيجه هيچ همنوايي بين تربيت مدرسه، خانه و فضا وجود ندارد، كه هيچ، بلكه مفاهيم اين عناوين عامل مخدوش نمودن يكديگر هم هستند. پس مي توان گفت كه بار مسيوليت فرهنگي و اعتلاي يك قوم، يك ملت، در نحوه كار طراحي معمار است.
    اميد است كه اين حرفه با همنوايي با ديگر علوم ارزشمند، مسيوليت اعتلاي حرفه خود را كه همانان زير مجموعه مقام والاي انساني است را به انجام برساند.

  8. #98
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    10 بافت قديم بوشهر؛ سمفوني رنگ ها

    بافت قديم بوشهر؛ سمفوني رنگ ها

    تماشاگر پرسان، چون بر كرانة پررمز بافت قديم بوشهر گام بردارد، بي هيچ گونه مقاومتي، جذب مغناطيس نيرومند آن خواهد شد و شيفته وار در اندرون سحر آن اسير شده و تو گويي آنكه اين تكه از عالم خاك، ارثيه اي ماورايي است كه خدايگان در زمين چون آتش پرومته اي جاي گذاشته اند و سالياني است كه فروزان بوده و اكنون با تمام خستگي و بي مهري، هنوز شراره هاي آن طنازي مي كنند و يادآور همة خاطرات آدم هبوط يافته از بهشت برين است و از اين رو است كه هر روحي در شوق وصال آن سوزان مي شود و ناخودانگيخته در شبكه كوچه هاي تنگ و پيچيده آن محو مي شود. و اين همه برخاسته از معماري دو آليسم (درون گرا- برون گرا) آن است كه فريبنده با جادوي جاودان خود، كورة عشق آتشين تماشاگر راز را فروزان مي كند.
    از نمادهاي برجسته كه همچون نماية بافت قديم بوشهر خودنمايي مي كند، پنجره هاي با طاق نيمدايره است كه در تمامي پهنه هاي زواياي ديوارهاي ساختمان ها كار گذاشته شده اند و چسان عشوه هاي چشم عشاق، بر فريبندگي پيكرة بنا نما مي دهند.


    هر چند كه معماران اين كهن بافت، در ساخت ديوارهاي بروني بناها از تقارن دوري جسته اند و از الگوي پيچيده و چند ضلعي پيروي كرده اند ، اما در كارگذاشتن پنجره ها با طاق قوسي از قوانين تقارن سود جسته اند و در هر ضلعي از ساختمان، با تابعيت از اصل هدايت حداكثر وزش باد و نور به اندرون، از تعداد بسيار چشمگير پنجره در هر ضلعي از بنا استفاده نموده اند كه خود بصورت نماد كم نظير بافت قديم بوشهر جلوه مي كنند. اين پنجره ها كه عموماً تا فراتر از يك تنة آدمي بلندي مي يابند، بصورت تقارن انتقالي در هر ضلع بنا نمايان مي شوند. در تقارن انتقالي كه در آن قرينه سازي عبارت از تكرار تعدادي شكل و يا فرم است، در تاريخ مهندسي ايران بسيار بكار رفته است. رديف سربازان جاويدان كه بر روي آجرها ايجاد گشته اند و ابتدا در كاخ شوش هخامنشي و بعدها در موزه هايي چون لوور در پاريس جاي گرفته اند، نمونه اي آشكار از اين نوع قرينه سازي است.

    در هر ضلع از بناهاي بوشهر، بويژه در طبقات دوم و سوم، در معماري بروني، شاهد رخنمايي تقارن انتقالي مي باشيم، يعني يك پنجره با نماي ثابتي بصورت مكرر در كنار هم تكرار شده است و قرينه سازي بنا را استحكام مي بخشد، و يا در زماني نيز كه از اين قرينگي دوري مي يابد به قرينه سازي و تقارن نوع انعكاسي پناه مي جويد. در اين تقارن، شكل و يا فرم نسبت به صفحه اي تقارن دارد و مانند آن است كه تصوير يكسوي در آيينه اي واقع در آن صفحه در سوي ديگر ايجاد شده باشد. انواع اين نوع قرينه سازي در تاريخ هنرها و فنون ايران بسيار فراوان است و در معماري هخامنشي و اسلامي ردپاهاي آن را مي يابيم. در معماري سبك بوشهر نيز، در يك ضلع يا بخش هاي مختلفي از يك ضلع بنا، از عدد سه استفاده شده است؛ بدين صورت كه سه پنجره يكسان شكل يا دو پنجرة كوچك در دو سوي يك پنجرة بزرگتر جاي داده شده اند تا تماشاگر را به تحسين از بروز تقارن هندسي انعكاسي وادار نمايند. اين قرينگي انعكاسي چنان است كه با عبور صفحه اي از ميان پنجرة وسطي، مي توان دو سوي آن را بصورت مساوي بدست آورد.
    بدون شك قرنيه سازي و ايجاد فرم هاي متقارن بدست هنرمندان و سازندگان بافت بوشهر، همواره از روي قصد و با هوشياري صورت گرفته است. زيرا تقارن و هماهنگي، كيفياتي هستند كه گاهي در كالبد وجودهاي مادي و نيز گاهي در قالب باورها و پندارهاي ما جان مي گيرند.
    اين كيفيات بيان كنندة نظم و ارتباطي هستند كه بين اجزاء يك موجود اعم از مادي و غيرمادي برقرار است. تساوي، مشابه و وابستگي هندسي، از جمله عناصر اين كيفيات هستند. با آفرينش اين قرينگي در كالبد ساختارهاي معماري، آشفتگي ظاهر جهان، جايش را به جهاني رياضي مي دهد كه در آن كليه اشكال ظاهراً آزاد با ضرورتي قطعي، و حتي با ضرورت عقل و حقيقت كه طبق تعاليم مسلم يونان با زيبايي يكي است، بيان مي شود و اين همه فلسفه افلاطوني و نوفيثاغورسي است.
    همانگونه كه اشاره شد، پنجره هاي باطاق قوسي كه بصورت نيمدايرة كامل هندسي در پنجره هاي بافت بوشهر نمايان است، در فرا باطن خود نمايانگر رويكرد معماري سبك بافت قديم بوشهر است به دانش معماري اسلامي.زيرا نماد قوس نيم دايره از عناصر تكرار ناپذير و دائم و توأمان معماري پان اسلامي است كه از چين و اندونزي تا اسپانيا خود را نشان مي دهد. كاربرد الگوهاي هندسي هنر اسلامي، يك تجانس با طبيعت است كه با زباني ديگر از سرنوشت انسان پرده برمي دارد، سرنوشتي كه با تولد، حيات و بازگشت آميخته است و در هندسه خودنمايي مي كند؛ يك نقطه (بدون بعد)، با گذار از يك مسير به آفرينش يك خط و با چرخش خط، يك صفحه (فضاي دوبعدي) و حركت صفحه نيز به خلق يك حجم (فضاي سه بعدي) مي انجامد.
    با تصور آنكه چگونه يك نقطه ي بي بعد به يك وجود سه بعدي منشاء يافت، ما مي توانيم حديث بازگشت را نيز به بي بعدي دوباره تجربه كنيم. انديشة اسلامي نيز با گذار از دنياي فيزيكي سه بعدي به نقطه، در حقيقت مسير بازگشت را جستجو مي كند. از اين رو در هنر اسلامي، به فضاهاي دو بعدي كه نزديكي بيشتري با نقطة هندسي در راه بازگشت دارد، توجه بي نهايت شده است.

    از اين رو، بنيان هنر اسلامي بر روي سيماها و الگوهاي دو بعدي استوار است و پابرجاترين الگوي بنيادي در هنر اسلامي، دايره است و تمامي الگوها سيماهاي هنري كه در نقش و نگارهاي اسلامي متجلي است، از حضور دايره و مماس دايره ها خلق مي شوند. بنابراين، قوس نيم دايره بر سر پنجره ها از يك سو نشانگر حضور انسان در كرة خاك و نگاه او به فراسوي افلاك در جستجوي هستي است و از سوي ديگر نقش و نگارهاي درون اين نيم دايره كه بصورت الگوهاي هندسي بي نظير، با مدد چوب نقش بسته اند، نمايش فرار انسان از فضاي سه بعدي به دو بعدي، يعني يك گام نزديكتر بر بي بعدي و بيكرانگي هستي است و اينگونه است كه حيات در درون اين بناها، در اركستري از الگوهاي هندسي معنا مي يابد.
    تزئينات چوبي درون هر قوس نيم دايره اي اين پنجره ها، خود از تقارن هندسي دوراني پيروي مي كنند. تقارن دوراني تقارني است كه در آن يك شكل با دوران حول محوري با اندازة زاوية معيني،برخودش منطبق مي شود. اندازة اين زاويه معرف درجة تقارن است. تقارن دوراني يكي از كهن ترين نوع قرينه سازي است كه در هنر و فنون ايران باستان بكار برده شده است. نقش نگارها و تزئينات درون هر نيمدايرة قوس پنجره هاي بافت بوشهر، با تابعيت از اصل تقارن دوراني، با دوران 180 درجه بر نقش مقابل خود منطبق مي شود.به جرأت مي توان گفت كه هيچ نيمدايره اي از پنجره هاي بافت بوشهر در دو بنا همسان يكديگر نيستند و هر كدام از نقش و نگارها و تزئينات قوس هاي پنجره ها، خود بعنوان موجودي منحصر بفرد در پيكرة بافت قديم بوشهر به حيات خود ادامه مي دهند و همچون ارگانيسم زنده نفس مي كشند.
    اين نقش و نگارهاي درون نيمدايره ها، ازالگوهاي هندسي هنر اسلامي تبعيت مي كنند و حواس بيننده را از وجود نظم پنهان رياضي اين نقش ها در وراي جهان بظاهر گسسته ساخته شده از عناصر اتفاقي به سوي نظمي متعالي هدايت مي كنند.
    در هر صورت، رخنمايي اين نظم رياضي در اندرون اين نيم دايره ها، تماشاگر را به تجربة غيرعقلاني مستقيمي از حقيقت كه تمام اشياء بصورت پيوسته غيرقابل تفكيك پذير، بعنوان موجودي از كل هستند رهنمود مي سازد. در درون اين شبكه هاي چوبي كه فكورانه بر اساس منطق رياضي در درون اين نيمدايرة طاق پنجره هاي بافت بوشهر كار گذاشته شده اند، شيشه هاي رنگي جلب توجه مي كنند
    اگر صفحه اي عمودي از اين نيمدايرة جادويي پنجره ها عبور دهيم، شيشه هاي رنگي در دو سوي اين صفحه بصورت تقارن انعكاسي جاي دارند و به زباني ديگر مجموعة سمفونيك رنگ، نظم پنهان خود را هويدا مي كند.استفاده از رنگ براي ايجاد تقارن و هم آهنگي در تاريخ هنر ايران، وجهي ديگر از تاريخچة تقارن گرايي و زيباجويي را تشكيل مي داده است. به گمان بسياري از پژوهندگان، كمتر مردمي در جهان به اندازة ايرانيان به كيفيات رنگ و اثرات آن هوشياري و آشنايي داشته اند.

    كاربرد رنگ قرمز در تمدن سيلك مربوط به هزاره هاي پنجم پيش از ميلاد و انواع رنگ در دوره هاي بعدي، نمايانگر پيشينگي و پيوستگي تاريخچة رنگ و رنگ آميزي در ايران است، رنگ آميزي از دوران پيش از تاريخ در ايران روا بوده و در ادوار بعدي در هنر و فنون نساجي و معماري و كاشي كاري به نقطه اوج خويش رسيده است. ديدگاه زيباشناختي افلاطوني نيز در هنر معماري اسلامي در ايران ظهور نمود و اين ديد فيلسوفانه كه هر شي ء زيبا، يك گل سرخ، يك شعر، يك نقاشي و يك مسجد، دليل يا شاهد زيبايي مطلق، يعني آفريدگار گيتي است، براي مساجد ايران زمين نيز عنصر زيباشناختي به ارمغان آورد و مساجد ايران از درون و برون به رنگ آميخته شدند و در نماهاي پوشيده از كاشي هاي نفيس رنگي مساجد، فضايي از عرفان و زيبا شناسانه را به نمايش گذاشتند. در همة كشورهاي بلاد اسلامي، مفهوم ايراني مسجد نگين، مسجد جواهرگون، مسجد بهشت آسا و در نتيجه عشق به جمال، مورد قبول معماران اسلامي واقع نشد. براي اسلام برخاسته از بيابان و همواره در جوار بيابان ها، مساجد رنگي يا گچ اندود، طبيعي تر بود و با توحيدي بي چون و چرا، خدايي كه خود را در بيابان به رسولانش متجلي مي كرد مناسب تر جلوه مي نمود.
    با تمام ابن مقاومت ها، جلوة متجلي رنگار معماري اسلامي ايراني و رواج هنر شيشه هاي رنگي، بر معماري اسپانيايي اسلامي تأثير گذاشته و بر گسترة اروپايي سده هاي مياني اثر شگرفي بر جاي مي گذارد.
    كاربرد پنجره همراه با شيشه هاي رنگي در سبك گوتيك معماري كليساهاي جامع اروپا، با سه هدف صورت پذيرفت. نخست بعنوان عنصر زيبا شناختي بنا، دوام امكان ورود نور به فضاي پرستشگاه را فراهم مي كرد(در تفكر سده هاي مياني اروپا، نور با حضور خدا همراه بود) و در نهايت، در دل اين پنجره هاي رنگين، داستان هاي انجيل نقش بسته بود كه چون كتابي توسط افراد بي سواد قرائت مي شدند.
    كليد جادويي معماري بوشهر، نهفته در دل اين پنجره هاي با هلال رنگين است كه همايشي عظيم از سمفوني رنگ ها را پديد آورده اند و از ديدگاه زيباشناختي، چنان با ضرباهنگ تنفس و گردش خون تماشاگر هم آوايي دارد كه او جذب اين هلال جادويي آميخته با رمانتيسم و تصوف مي كند. اين معماري شبكه هاي پنجره هاي چوبين هندسي كه در برگيرندة سمفوني هاي جادويي شيشه هاي رنگين است با فلسفة روشنفكران ايران در فاصلة سده هاي چهارم ميلادي و پايان سدة هفدهم انطباق كامل دارد و از اين رو، نظاره گر هر بناي بافت بوشهر، با طنازي شيشه هاي رنگي در تابش فروزان نور، با چشمان خود بخشي از كتاب هستي را قرائت مي كند و از اين رو در احساسات و هيجانات او را به تحريك وا مي دارد و همانگونه كه بوي طعمه با تحريك شامة شكارگر، او را در راه تنازع بقا سوق مي دهد، تماشاگر بافت بوشهر نيز با نيرويي كه غريزه اي است تا عقلاني ، در دام اين بافت گرفتار مي شود و اين همه در پناه پررمز هندسة پنجره هاي چوبين و شيشه هاي جادويي رنگين نيم دايره اي آن است.
    تركيب و ساختار شيشه هاي رنگي و الگوهاي هندسي پنجره هاي بافت بوشهر، بي نظير است و نمي توان آن را مشابه اسپانياي اسلامي، ترك هاي عثماني، گسترة مديترانه اي، يمني، شمال شرق آفريقا و تانزانيايي دانست به يك كلام مي توان گفت اين خود سبكي بنام بوشهر است كه بصورت مستقل و منحصر بفرد جلوه مي كند.

    رنگ و نور در معماري بافت بوشهر، در كنار عنصر باد، بناهاي بوشهر را به ارگانيسم هاي زنده اي تبديل نموده اند. زيرا حيات تنها در شرايطي توليد مي شود كه نور نيز فراهم باشد و از آنجائيكه نور از تركيبي از رنگ ساخته شده است، بنابراين بايد گفت كه اين اثر رنگ است كه حيات را معني مي بخشد و تأثيرگذارترين عنصر بر زيست، رنگ است و بس.پنجره ها و شيشه هاي رنگي بافت قديم بوشهر، همچون چشم و ريه هاي اين ارگانيسم هستند كه باد، نور و حيات به اندرون هدايت مي كنند و انرژي، زندگي و پويايي آنها را فراهم مي آورند.
    هر چند انسان مدرنيته از هدايت رنگ و نور به اندرون خانه ها دور جسته بود و در اتمسفري از آلودگي نور و رنگ زندگي مي كند. اما در فلسفة معماري پسامدرنيته بازگشتي دوباره به شيشه هاي رنگي و جاري نمودن جوي حيات بخش رنگ و نور به اندرون خانه ها و بناهاي تجاري و مجتمع هاي مسكوني حاصل آمده است و انجمن شيشه هاي رنگي آمريكا و دهها كالج به ترويج و كارگزاري تكنولوژي شيشه هاي رنگي در بناها پرداخته اند.

    مجموعة هماهنگ و متقارن نيمدايره هاي سرپنجره ها در اضلاع گوناگون بناهاي بافت قديم بوشهر با ساطع نمودن رنگ هاي گوناگون خود، همچون نت هاي موسيقي رنگي مهندسي بوشهر، نه تنها به بناهاي اين شهر نما مي دهند، بلكه با نفوذ نمودن رنگ هاي با طيف هاي ويژه در درون فضاهاي ساختمان ها، در آفرينش فضاهاي پراحساس و لبريز از آرامش، نقش آفريني مي كنند.

    معماران بافت بوشهر، با انرژي جادويي رنگ ها، بصورت متقارن در هر نيمدايره، تقارن احساسي را جايگزين تقارن قدرتمند هندسي نموده اند و به زباني ديگر، نهايت درجه تكامل هنري وفني شيشه هاي رنگي در اشكال هندسي پنجره ها بكار رفته و در پناه تلفيق اين دو بوده كه پنجره ها و بناهاي بافت بوشهر، عاليترين درجة موزوني و تقارن را نمايش داده اند.

    در تار و پود چوبين قوس هلالي پنجره ها، از شيشه هايي به رنگ ياقوت كبود، آبي لاجوردي، سبز يشمي، آبي فيروزه اي و زرد نارنجي، بصورت متقارن در رديف هاي نيم دايره اي متحدالمركز استفاده شده است.بي شك در مهندسي كارگزاري هر كدام از اين رنگ ها، مقصود و انديشه اي پويا در كار بوده است كه با توجه به كاربري اتاق، بالاترين كيفيت و آرامش روحي را فراهم آورده اند. از منظري ديگر، چرخش نور رنگي در هر اتاق، با توجه به گوناگوني شيشه هاي رنگي، سمفوني اي از رنگ را توليد مي كند كه مقلد طبيعت است، انسان در صبحگاهان با نور افشاني رنگ آبي در پيش از طلوع خورشيد، سايه هاي زرد در ميان روز و سبز در مناظر، و سرخ در غروب خورشيد روبرو مي شود و انگار رنگ ها با چرخش زمين بدور خورشيد، هر لحظه زنده مي مانند و گوهرة حيات را نقاشي مي كنند و انسان در چنين طبيعتي بودن را احساس مي كند.از اين رو است كه انسان پسامدرن نير به جادوي رنگ پي برده است و خواستار دوبارة آن در هارموني هاي بلوك و آهن زيستگاه خود است.
    از هزاران سال پيش از اين، پزشكي چين، هند و طب سنتي تبتي، به اثرات پررمز و سودمند رنگ و نور در درمان و بهبودي تن، روان و احساس آدمي آگاه بوده اند و اكنون نيز در پزشكي پسامدرن، در مكتب هاي طب مكمل و جايگزين، نور درماني و رنگ درماني بعنوان مكتب هاي مستقل، دوباره حيات مجدد يافته اند و در مدرنترين دانشكده هاي پزشكي، به تدريس آن مي پردازند.
    امروزه با تابش 60 دقيقه اي نور با رنگ زرد، التهابات روده اي وگوارشي، با تابش 60 دقيقه اي رنگ آبي، آبسه ها را و با تابش 30 دقيقه اي سه بار در روز موضعي رنگ سبز، التهابات مفاصل را درمان مي كنند.

    از اين رو مي بينيم كه مهندسان معمار بوشهر، با آفرينش هاي هنري خود در مجموعة بافت، نه تنها روح، احساس، هيجان، بلكه سلامت كالبدي ساكنين را فراهم آورده بودند و به يك زبان، چون خالقي بي همتا، با چرخش انگشتان هنرمند خود، جاودانهايي آفريده اند كه چون روياي بيداري رخ نمايي مي كنند.

    -------------
    منبع: سایت اینترنتی دانستنی

  9. #99
    حـــــرفـه ای karin's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    Far away from here
    پست ها
    3,028

    پيش فرض سبك ناشناخته‌اي از معماري دوره هخامنشي كشف شد

    سرپرست گروه كاوش باستان شناسي در محوطه تاريخي گچساران گفت:« سبک و شيوه جاسازي پايه ستون‌هاي اين محوطه تا كنون از هيچ محوطه دوره هخامنشي گزارش نشده و هيات اميدوار است با گزارش اين شيوه، يکي از سبک‌هاي ناشناخته معماري دوره هخامنشي را معرفي كند.»



    يافته هاي منزلگاه راه شاهي هخامنشي، آلاکون باشت

    خبرگزاري ميراث فرهنگي _ گروه ميراث فرهنگي _ مستندسازي مقدماتي شامل طراحي و عکاسي تمامي آثار سنگي محوطه تاريخي گچساران صورت گرفته و در حال حاضر مي‌توان گفت که سبک و شيوه جاسازي پايه ستونهاي اين محوطه پيشتر از هيچ محوطه دوره هخامنشي گزارش نشده است.

    سرپرست فصل نخست بررسي‌هاي باستان شناسي منطقه گچساران با بيان اين مطلب به CHN افزود:« هيات اميدوار است با گزارش اين شيوه، يکي از سبک‌هاي ناشناخته معماري دوره هخامنشي را معرفي كند. »

    "احسان يغمايي" ، سرپرست فصل نخست بررسي‌هاي باستان شناسي منطقه گچساران در ماههاي اسفند 1386 و فروردين 1387 ، در گفت و گو با CHN همچنين افزود:« در اين بررسي‌ها که همراه با تهيه پرونده آثار به منظور ثبت در فهرست آثار ملي بود، بيش از 100 اثر اعم از غار و اشکفت، تپه و محوطه باستاني و يادمانهاي تاريخي مورد شناسايي و مطالعات مقدماتي قرار گرفت.»

    به گفته وي، با توجه به نتايج حاصل از بررسي، تعداد زيادي اشکفت و پناهگاه سنگي در اين منطقه يافته شده که از وجود استقرارهاي انساني در عصر سنگ حکايت مي‌کند.

    همچنين محوطه‌هاي نوسنگي و آغاز تاريخي اندکي شناسايي شد که علت آن هنوز کاملاً روشن نيست.

    يغمايي تاكيد كرد:« اين موضوع، به‌ويژه با توجه به نتايج مطالعات و بررسي‌هاي باستان شناسي روستايي "دانيل پاتس" در منطقه نورآباد فارس و "کاميار عبدي" در دشت بهبهان کمي عجيب به نظر مي‌رسد؛ چرا که گچساران در حد فاصل دو منطقه مذکور قرار داشته و از هر دوي اين مناطق استقرارهاي مهمي از دوره نوسنگي تا آغاز تاريخي گزارش شده است. اگرچه از هم اکنون مي توان تفاوت جغرافيايي گچساران را علتي براي اين امر پيشنهاد کرد. البته اين نتايج مقدماتي بوده و در مطالعات فصول آينده تکميل خواهد شد.»

    به گفته وي، با اين وصف، آثار يافته شده در دوره تاريخي و به ويژه دوره اسلامي بسيار چشمگير است.

    از يافته‌هاي شاخص اين بررسي مي‌توان بقايايي از يک منزلگاه هخامنشي در روستاي آلاکون باشت را نام برد که سرپرست گروه، پيشتر در مطالعات خود آن را به عنوان "يک منزلگاه راه شاهي هخامنشي از نورآباد تا ارجان" معرفي کرده و در شماره دوم دوره جديد مجله باستان پژوهي منتشر کرده بود.

    پايه ستون‌هاي بزرگ سنگي و قطعات يکپارچه سنگ که روي آنها نقش گلهاي لوتوس حجاري شده‌است در اين محل وجود دارد که طي برنامه‌اي به زودي مورد حفاظت و مطالعه گسترده تر قرار مي‌گيرند.

    يغمايي همچنين افزود:« مستندسازي مقدماتي (طراحي و عکاسي) از تمامي آثار سنگي اين محوطه ارزشمند انجام گرفت. در حال حاضر همين قدر مي‌توان گفت که سبک و شيوه جاسازي پايه ستون‌هاي اين محوطه پيشتر از هيچ محوطه دوره هخامنشي گزارش نشده و هيات اميدوار است با گزارش اين شيوه، يکي از سبکهاي ناشناخته معماري دوره هخامنشي را معرفي كند.»

    وي افزود:« در اين بررسي آثار زيادي از دوره ساساني هم شناسايي شد که در ميان آنها تعداد قابل توجهي قلعه و محوطه به چشم مي‌خورد. همچنين با توجه به اينکه منطقه مذکور از ديرباز راه ارتباطي مهمي به شمار مي‌رفته، بقايايي چند شهر اسلامي از جمله شهر مُلغان هم شناسايي شده و مورد مطالعه قرار گرفت.»

  10. #100
    آخر فروم باز bidastar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    محل سکونت
    پست ها
    2,695

    پيش فرض

    آهن و شيشه، معماری پهلوی را دگرگون کرد
    مواد و مصالح ساختماني در هر دوره از تاريخ معماري ايران، سبك و سياق و شكل خاصي به معماري بخشيده به گونه اي كه در صورت بررسي مواد و مصالح بناهاي متعلق به دوره هاي مختلف تاريخي،‌ مي توان ميزان دسترسي معماران و استادكاران به امكانات ساخت و احداث بنا را مورد بررسي قرار داد.




    «علي رضا بهرمان» كارشناس ارشد مرمت و استاد دانشگاه كه در پروژه هاي بزرگي مانند كارگاه مرمت كاخ شهرباني، مسجد سپهسالار، مرمت سنگ و تزيينات بنا را برعهده داشته در حوزه تزيينات معماري بناهاي تاريخي متخصص است در مورد تزيينات و مواد و مصالح به كار رفته شده در معماري دوران قاجار و پهلوي اول مي گويد:

    * آغاز معماري ايران به چه دوره اي بر مي گردد؟

    - ايرانيان به لحاظ شرايط اقليمي ويژه كشور اغلب براي ساخت بناها از مصالح و مواد مقاوم بهره مي گرفتند و بر همين اساس در زمينه ساخت بناها تبحر كافي پيدا كردند و به سرعت توانستند به هنر معماري در معناي واقعي آن دسترسي پيدا كنند. چنانچه آثار و ابنيه تاريخي به جاي مانده از تاريخ كهن ايران مانند چغازنبيل نشاني از اين حكايت است. همچنين در دوره هاي پارتي و ساساني سبك و سياق معماري سنگي به شناخت بهتر مواد و ساخت بناهاي عظيم، طاق ها و كتيبه ها منجر شد كه اين روند در اواخر دوره ساساني به شكل كاملي بروز پيدا كرد. با آغاز دوره اسلامي روند معماري ايران پوياتر شد تا جايي كه در دوره سلجوقي، با تكميل شدن مباحث سازه اي،‌ معمارها فرصت پيدا كردند تا از آجر، ملاط و تزيينات در ساخت بناها استفاده كنند كه اين هنر به ويژه در دوران اسلامي، در سطوح عالي آن به چشم مي خورد. در اواخر دوره مغول اطلاعات مربوط به سازه و بنا تكميل و معماري بنا از نظر فضاها كامل شد و بناهاي به جا مانده از اين دوره به عنوان يكي از كامل ترين نمونه هاي فضاهاي معماري شهري، جلوه گر شد. پس از مغول و در دوران تيموريان كاشيكاري با سبك و سياق كاشي معرق و به شكل بي نظير به كار گرفته شد كه اين سبك در دوره صفويه نيز ادامه پيدا كرد، در اين دوره سرعت ساخت و ساز استفاده از كاشيكاري هفت رنگ را جايگزين استفاده از كاشي هاي معرق كرد.

    * در دوره قاجار با چه شكل خاصي از معماري و تزيينات بنا روبرو هستيم؟

    - سبك هاي آذري و اصفهاني كه به ويژه در دوران صفويه و با استفاده از كاشي هاي هفت رنگ و لعاب هاي رنگارنگ معمول بود،‌ به دوران قاجار نيز راه يافت و به ويژه بهره گيري از سبك اصفهاني در بناهاي عام المنفعه و مذهبي كاملا مشهود بود.
    در دوره هاي مياني قاجار، تحولات جهاني و گسترش صنعت در جهان بر بخش هايي از معماري ايران تاثير گذاشت به طوري كه با آغاز قرن 19 نوعي آميختگي معماري اصيل ايراني با معماري مدرن، به چشم مي خورد.
    اختراع ماشين و احداث كارخانه ها، توليد انبوه و به دنبال آن توليد مواد و مصالح جديد ساختماني از جمله آهن را به دنبال داشت، كه با توليد آهن به طور انبوه‌، معماران از اين ماده جديد در ساخت و ساز و احداث بناها استفاده كردند.

    * حضور معماري مدرن و تلفيق آن در معماري كهن ايراني تا چه ميزان بر هويت معماري ايراني تاثير گذاشت و آيا در اين دوره بناهايي را مي توان شاهد بود، كه هنوز تاثير معماري اصيل ايراني بر ساختارشان به طور كامل ديده شود؟

    - معماري مدرن به راحتي در زواياي معماري كهن ايراني رخنه كرد به طوري كه در معماري بناهاي دوران قاجار تاثير اين سبك معماري به وضوح ديده مي شود، اما به هر حال تاثير معماري مدرن بر بناهاي سنتي، همچون ساير بناها نبود. براي مثال مي توان از مسجد سپهسالار نام برد كه هر چند ساخت آن به اواسط دوره قاجار و تاثير معماري مدرن بر معماري آن روز ايران باز مي گردد، اما بناي مسجد، در قالب يك مكان مذهبي،‌ نمايانگر ارزش هاي معماري اسلامي و ايراني است. هر چند مسجد سپهسالار براساس طرح ها و نقشه هاي يكي از نخستين فارغ التحصيلان ايراني در حوزه معماري از اروپا ساخته شد اما در اين بنا سبك اصفهاني با تزيينات اسلامي قابل مشاهده است.

    * تغيير در ساخت و ساز بناهاي جديد در دوره قاجار چگونه به وجود آمد؟

    - تغيير در مواد و مصالح معماري،‌ تغيير در شكل و ساختار معماري بناها را در اين دوره به دنبال داشت. به گونه اي كه با توجه به تغييرات ايجاد شده در عصر صنعت و نياز به امكانات جديد شهري، ساخت برخي از بناها از جمله ايستگاه هاي راه آهن، نمايشگاه ها و كارخانه ها از سوي معماران مورد توجه قرار گرفت.

    * تلفيق سبك معماري كهن ايران و معماري مدرن چگونه صورت گرفت؟

    - به دنبال سفر شاهان قاجار به اروپا به علاقه آنان به ساخت بناهايي مشابه آنچه در فرنگ ديده بودند، منجر شد و پس از آن معماران ايراني با بهره گيري از تصوير كارت پستال هايي كه شاهان قاجار از بناهاي اروپايي به ايران آورده بودند،‌ بناهايي را احداث كردند كه نشانگر تلفيقي از معماري كهن ايران و معماري مدرن اروپايي بود. به ويژه در دوره اميركبير، نخست وزير اصلاح طلب دربار قاجار با نگرش هاي نورپردازانه تحولاتي در سيماي شهر تهران به وجود آورد، كه از جمله اين تحولات مي توان به سامان دهي ميدان ارگ و احداث ميدان توپخانه و بناهاي جديد اشاره كرد.

    * وضعيت معماري اواخر دوران قاجار به چه شكل بود؟

    _ در اواخر دوران قاجاريه حضور معماري اروپايي در فضاها و در تمامي بخش هاي ساختمان ها به چشم مي خورد. معماران اروپايي در اين دوران به ساخت بناهايي در ايران پرداختند كه شكل ظاهري و معماري آن با بناهاي پيشين ساخته شده در ايران متفاوت بود. در اواخر دوران قاجار و به ويژه با به قدرت رسيدن رضاخان استفاده از مواد و مصالح جديد كه در اروپا رايج بود، جايگاه ويژه اي در معماري پيدا كرد كه پس از پنج سال و با تشويق و حمايت رضاخان معماران ايراني از اين مواد و مصالح جديد براي ساخت و احداث بناها استفاده كردند.

    * در دوران حضور رضاخان در ايران چه شكل خاصي از معماري در بناهاي ساخته شده در آن دوران به چشم مي خورد؟

    _ در دوره رضا شاه با توجه به نگرش هايي كه وي به سيستم اداري و حكومتي در ايران داشت، تلاش شد سامان دهي شكل اداري حكومتي ايران منطبق با اشكال موجود در اروپا باشد. در نخستين گام احداث ساختمان هايي كه پاسخگوي شرايط جديد اداري باشند در قالب سه نوع متفاوت كاربري اداري، آموزشي و صنعتي مورد توجه قرار گرفت.

    * چه بناهاي خاصي در دوره رضا شاهي كه نمايانگر شكل اداري جديد در ايران است، به وجود آمد؟

    _ احداث كارخانه هاي مختلف از جمله كارخانه نساجي در دوره رضا شاهي و ديگر بناهاي اداري، شكل خاصي از معماري و استفاده از مواد و مصالح اروپايي را به دنبال داشت، به خصوص حضور سبك نئوكلاسيك در اين دوره در احداث بناها مشهود است و از آنجا كه در اين دوره براساس اعتقادات ناسيوناليستي سران حكومتي، بازگشت به معماري دوران پرشكوه تاريخ ايران از جمله دوره هخامنشي و ساساني مد نظر قرار گرفت. براي مثال يكي از شرط هاي گزينش طرح هاي ارايه شده از سوي معماري براي ساخت بناهاي اداري و دولتي در اين دوره ميزان توجه به عناصر معماري تزييني دوران پيش از اسلام و به ويژه دوره هخامنشي و ساساني بود.

    * چه بناهاي شاخصي از دوران حكومت رضاخان و با توجه به اصول معماري نئوكلاسيك (تلفيقي) در ايران به جاي مانده است؟‌

    _ كاخ شهرباني سابق، اداره پست، ساختمان شركت نفت ايران و انگليس و ساختمان بانك ملي، به عنوان بناهاي شاخص به جاي مانده از معماري دوران رضاشاهي مطرح هستند.

    * در دوره پهلوي دوم چه شكل خاصي از معماري به چشم مي خورد؟

    _ در دوران پهلوي دوم وجود مصالح جديد ساختمان سازي در ايران و به ويژه كاربرد سيمان كه تا آن زمان ماده اي ناشناخته بود، امكانات ويژه اي را در زمينه احداث بناها در اختيار معماران قرار داد. سيمان از سال 1305 از ساير كشورها به ايران وارد شد كه در سال 1312 و با توجه به نياز توليد سيمان در داخل كشور نخستين كارخانه سيمان در ايران احداث شد.

    * استفاده از مواد و مصالح جديد و به ويژه سيمان چه امكانات ويژه اي را در اختيار معماران قرار داد؟

    _ اين ماده به سرعت از سوي معماران، استادكاران و مهندسان ايراني مورد توجه قرار گرفت به گونه اي كه در سال 1313 و تنها يك سال پس از احداث كارخانه سيمان، شيوه هاي مختلفي براي استفاده از اين ماده ساختماني از سوي معماران ابداع شد و همچنين اين ماده در احداث تنديس ها و مجسمه ها، بناهاي دولتي و اداري از جمله كاخ شهرباني مورد استفاده قرار گرفت.

    * استفاده از شیشه چه تغييراتي را در معماري ايران به وجود آورد؟

    _ در قرن 19، در اروپا و به لحاظ نياز شديد معماري به ساخت فضاهاي گسترده مثل نمايشگاه ها ديگر استفاده از مواد و مصالح سنگي يا آجري پاسخگو نبود بنابراين ضرورت ساخت سقف ها و سازه هاي فلزي از سوي معماران مورد توجه قرار گرفت كه به منظور استفاده از پوشش هاي سبك براي پوشاندن اين سازه هاي فلزي، شيشه به عنوان ماده اي مقاوم از سوي معماران اروپايي مورد استقبال قرار گرفت.
    در اوايل قرن 19، توليد شيشه به شكل انبوه و صنعتي آن در اروپا آغاز شد و پس از مدتي رضاخان، به منظور استفاده از شيشه در ساخت بناهاي جديد، كارخانه شيشه و بلور كرج را احداث كرد. در همين دوران استفاده از سنگ نيز از سوي معماران مورد توجه قرار گرفت.

    * بهره گيري از سنگ به عنوان يكي از مصالح ساختماني كه از گذشته نيز توسط معماران به كار گرفته مي شد در دوره پهلوي اول در معماري بناها چگونه مورد استفاده قرار گرفت؟

    _ در دوره پهلوي اول، بهره گيري از برخي مواد و مصالح ساختماني كه از گذشته نيز معمول بود، بار ديگر از سوي معماران و استادكاران مورد توجه قرار گرفت به ويژه در دوره پهلوي اول و بازگشت به سبك معماري دوران هخامنشي و ساساني، استفاده از سنگ در بناهاي اين دوره مشهود است، ساختمان سينگر كه در امتداد خيابان سعدي به سمت ميدان امام خميني قرار گرفته است به عنوان يكي از بناهاي شاخص كه در احداث آن به استفاده از سنگ توجه شده، مطرح است.

    * پرداختن به نماي داخلي بنا در دوران قاجار به چه صورت انجام مي شد؟

    _ در زمينه تزيينات معماري نماي داخلي بناها، در اوايل دوران قاجار استفاده از گچ بري و كاشيكاري در نماهاي داخلي بناها مشهود است، اما با عبور از اين دوره به ويژه با ورود به دوران پهلوي اول و دوم، استفاده از تزيينات پيچيده در فضاسازي داخلي كاهش پيدا مي كند تغيير در ميزان به كار بردن تزيينات داخلي بنا، با توجه به افزايش سرعت ساخت و ساز و استفاده از مواد و مصالح جديد در احداث بناها، به وجود آمد. براي مثال در كاخ شهرباني استفاده از گچ بري تنها در سرستون هاي بنا ديده مي شود.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •