معرفي و نقد کتاب های الکترونیکی این بخـش ...

[b3st.programmer]

کسی کتاب شطرنچ عشق و آتش دل رو خونده؟؟ موضوع داستان چیه
ممنون میشم خلاصه ای از این 2 داستان رو بگید

من بلد نیستم مثل امیر و دوستان دیگه اینطوری خوشگل بنویسم...ولی خب سعی خودم رو می کنم...
من کتاب آتش دل رو خوندم براتون می نویسم... دوستان اگه خواستن بیان تکمیلش کنند.

آتش دل:
نویسنده :تينا عبدالهی
انتشارات :علی
قیمت یازده هزار تومان
شخصیت های داستان:
طنین
طناز
حامی
احسان
مینو
سعید

خلاصه ای از داستان:
داستان از اینجا شروع می شود که پدر طنین بر اثر یه معامله ای که در اون تمام دارایی خود از جمله کتابهای خطی که میراث خانوادگیشان هست رو در معامله با شریکش از دست میدهد..و برای فرار از مشکلات، خود را در خانه حلقه آویز میکند...
طنین دختر بزرگ خانواده پس از مرگ پدر برای گرفتن انتقال و بخصوص پیدا کردن این کتب خطی به صورت فردی ناشناس وارد خانه و خانواده شریک پدرش می شود و ماجراهای زیادی را پشت سر میگذارد...

رمان خیلی قشنگی هست.

[masi1366]

سلام واقعیتش من از رمان آتش دل خوشم نیومد... موضوعش خیلی جالب بود اما به نظر میرسید نویسنده نمیدونست چه جوری ادامه بده و باعث اذیت خواننده نشه... اولش خیلی هیجانی بود اما از وسطاش اذیت کننده بود...خب هرکسی نظری داره اما من خوشم نیومد اما در عوض از رمان مهـر و مهتاب خیلی خوشم اومد

[b3st.programmer]

رمان کژال:

نویسنده : ماندانا معینی
انتشارات : -
قیمت -

شخصیت های داستان:
پروازه
خسرو
شایان
گلرخ
گلرنگ
کژال
خان بانو
کدخدا

خلاصه ای از داستان:
داستان از اینجا شروع می شود که دختری به نام پروازه که فارغ التحصیل رشته پزشکی هست برای گذراندن طرح خود به یکی از روستا های دور افتاده کشور می رود ..که در این روستا دختران برای داشتن آزادی بیشتر (جهت تحصیل،و انتخاب همسر مورد علاقه خود و..) تلاش می کنند.. در این مدت پروازه برای اتنخاب همراه زندگیش بر سر دوراهی قرار می گیرد .....

من زیاد خوشم نیومد..

[masi1366]

سلام
رمان کسی پشت سرم آب نریخت به نظر من دور از واقعیت بود.. اما مشکلات جامعه و خانواده رو خوب رسونده بود مثل: عشق و عاشقی زود گذر در سن بحرانی نوجوانی که بیشتر آنها اشتباست و همچنین به حال خود رها کردن انها توسط مادر وپدرشان و یا حتی تشویق کردن آنها برای دوستی بدون هیچگونه تحقیق که باعث اشتباه جبران ناپذیری برای آنها خواهد شد و همچنین مخفی کردن راز زندگی از همسر آینده عواقب سختی را در بر خواهد داشت... واما منظورم از غیر واقعی بودن داستان برمیگردد به بردیا که قاتل 3نفراز خویشاوند مانی بود اما مانی آنرا به پلیس اطلاع نداد آیا همچین چیزی ممکنه؟؟ آیا ممکنه خون جلوی چشم آدم باشه بعد بخواد با آرامش زندگی کنه؟ آیا ممکنه مانی از بردیا مدارک زیادی مثلا بیماریش داشته باشه و به خاطر تجاوزش به پلیس شکایت نکنه؟ همین. از تیک تاک و [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] عزیز تشکر میکنم.

[b3st.programmer]

رمان نیوشا:

نویسنده : لیلا رضایی
انتشارات : -
قیمت -

شخصیت های داستان:
نیوشا
شاهرخ
داریوش
عبدالله
نصرالله
دایی اردشیر
عمه کوکب
ریحانه
و..

خلاصه ای از داستان:
داستان از اینجا شروع می شود که دختری به نام نیوشا که در یکی از روستا های مازندران بدنیا می آید..پس از فوت مادرش توسط دایی خود به تهران آورده می شود و قرار میشود تا زمان ازدواج به روستای خود باز گردد..و با پسر عموی خود ازدواج کند..ولی هیچ علاقه و عشقی بین این دو وجود ندارد..بدلیل اینکه نیوشا در تهران بزرگ شده است بسختی خود را با محیط روستا وفق می دهد... ولی چشم های سیاه این دختر ارباب جوان و خشن روستا را گرفتار خود میکند ....

رمان قشنگی هست..ارزش خوندنش رو داره

[b3st.programmer]

رمان «مرا یاد آر»:

نویسنده : فهیمه رحیمی
انتشارات : -
قیمت -

شخصیت های داستان:
الهام
الناز
امید
کیان
خاله
آقای قاسمی(شوهر خاله)
مادر بزرگ
و...

خلاصه ای از داستان:
داستان از اینجا شروع می شود که دختری به نام الهام که بدلیل بزل و بخشش هاش اون رو از بچگی دیونه و سرخوش می خوانند و بدلیل همین کارهاش با وجود خواستگارای زیادش اونها رو از دست میده... پدر خیلی سردی داره که بدلیل کم عقلی دخترش فقط اجازه می دهد که تا دیپلم درس بخواند ولی با حمایت خانواده خاله اش خودش رو برای دانشگاه آماده می کند که برای اینکه پدرش تا زمانی که دخترش ازدواج نکرده اجازه رفتن به دانشگاه رو نمیده.. برای همین تصمیم میگیره که ازدواجی مصلحتی داشته باشه ...


من زیاد خوشم نیومد..زیادی آدماش سرخوش بودند داستان رو هم رحیمی زیاد کشش داده و ...

[silviyna]

پدر سالارنوشته ناهید سلیمان خانی

خانه ای سنتی و بزرگ که پدربا تمام فرزندان و نوه هایش در ان زندگی میکنند همه نوه ها شغل پدری را باید دنبال کنند و دخترها بعد از دبیرستان باید ازدواج کنند البته با شخصی که پدر بزرگ در نظر گرفته استحتی پسرها هم باید با همسرانی که پدر بزرگ برایشان در نظر میگرد ازدواج کنند در این میان محمد پسر دوم عموی بزرگ عاشق دختر عمویش میشود و بر عکس نظر پدربزرگ شروع به دانشگاه رفتن میکند البته به صورت پنهانی ولی وقتی میفهمد که پدربزگ تصمیم گرفته که دختر عمویش را به همسری برادر بزرگش در اورد با پدر بزرگ در میافتد و از خانه اخراج میشودو پریا به عقد برادر بزرگ محمد یعنی مرتضی در میاید و مبارزه با سلطه پدربزرگ همچنان ادامه میابد....

[silviyna]

در چشم من طلوع کن نوشته اعظم طیاری

غزاله زنی زیبا که با همسرو فرزند کوچکش در کرمان زندگی میکند برای عروسی خواهر شوهر برای اولین بار به تنهایی راهی شیراز میشود ولی با توطئه یک قاچاقچی، مواد مخدر جاسازی شده در وسایل او توسط پلیس کشف و او به زندان می افتد با این که در تمام مراحل بازجویی که توسط سروان کیان زاد مهر ،غزاله به بیگناهی خود اصرار میورزد ولی بازجو بدون دلیل نمیتواند اورا اراد کند وغزاله به زندان میافتد و شوهرش پس از مدتی با تحریک خانواده اش او را طلاق میدهد و مادر غزاله از غصه دخترش میمرد و غزاله دچار افسرگی و بیماریهای روحی وجسمانی شدشد میشود و وقتی توسط بازجویش کیان زادمهر برای تحویل به کرمان میرود توسط قاچاقچیان مواد مخدر که قصد به گروگان گرفتن کیان زادمهر را داشتند ربوده میشود و مورد آزار و اذیت قرار میگرد ولی بلاخره با زرنگی کیان میتوانند از دست قاچاقچیان فرار کنند و.....

[silviyna]

در امتداد حسرت نوشته طیبه امیر جهادی

یاسی فرزند طلاق است با بازتابهای بد روحی بر روان نا خودآگاهش که باعث کارهای خلاف بیشمار ( دوست پسرای رنگارنگ ،پارتیهای انچنانی؛سیگار کشیدن و..)میشود با بازگشت پدر دچار آشفتگی های روحی بیشتری میشود در این میان آشنایی او با پزشک جوان و معتقدی به نام رضا زمینه علاقه مندی و عشق را در او فراهم میآورد ولی اعتقادات و تعصبهای رضا یاسی را که به زندگی بی بند وبار خو گرفته دلسرد میسازد وبا بی رحمی از رضا جدا میشود ولی نامزد جدید هم به نمیتواند یاسی را خشنود کند بعد از سالها یاسی که متوجه اشتباهاتش شده و توبه کرده دوباره رضا رو میبیند ولی رضا حاضر به پذیرفتن او نیست و...

[silviyna]

خلوت نشین عشق نوشته لیلا عبدی



کیانا دختر یک پولدار ورشکسته است که پدرش را از دست داده برای کار(پرستاری بچه) به خانه خانواده محتشم میرود در انجا متوجه میشود که خانم محتشم که حالا ویلچر نشین شده عشق دوران جوانی دایی اش بوده دایی که بعد از ناامیدی از عشق خود خانواده را ترک کرده ، از سوی دیگر کیانا عاشق دکتر علی محتشم پسر خانم محتشم که 12 سال از او بزرگتر است میشود که او هم یک عشق نافرجام داشته وحالا قادر به پذیرش عشقی جدید نیست.....